بخشی از مقاله
چکیده
نام مکان، روایتگر هویت مکان و تاریخ یک جامعه در طول زمان و بازتاب فعالیتهاي اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نسلهاي گذشته است و کلیدي است که به یاري آن میتوان قفل بسیاري از رازهاي سربهمهر گذشته را گشود؛ اما لازمه شرط اساسی براي حفظ این کارکرد و نقش نام در معرفی هویت مکان، ثبات و عدم تغییر در آن است؛ شرطی که گاهی مورد بی توجهی قرار میگیرد و دانسته یا نادانسته موجب قطع ارتباط میان گذشتگان و آیندگان میگردد. هدف از نگارش این مقاله نیز مشخص کردن نقش نام در معرفی هویت مکانی می باشد. این تحقیق به روش کتابخانهاي انجام شدهیافتههاي آن به این نکته اشاره دارد که نام »گوراب« نامی با مسما براي یکی از روستاهاي ملایر بوده و تغییر این نام به»جوراب« کاملاً نابجا و بی ارتباط با هویت این مکان می باشد.
واژههاي کلیدي: هویت مکانی، گوراب، جوراب، ملایر
-1 مقدمه
در جهان باستان، نام داراي ارزش و کارکردي فراسویی و رازآلود و نهان گرایانه بوده است. پیشینیان به گونهاي جادوانه، نام را برترین نشانه و نمایندهي نامور - دارندهي نام - میانگاشتهاند. نام است که در میان نشانهها ویژگی هاي گونهگون بسیار، نامور را به یکبارگی بازمیتابد... نام، رمز - کد - ویژهي نامور است؛ رمزي که تنها از آنِ اوست و وي را از دیگر ناموران در پهنهي هستی، جدا می دارد و بازمیشناساند. - کزازي - 415:1379بی شک بر پایهي همین باور بوده است که گذشتگان ما در انتخاب نامها نهایت دقت را از خود نشان داده و هیچ اسمی را بی مسما انتخاب نکردهاند؛ هرچند که بر اثر مرور زمان بسیاري از واژهها از گردونهي زبان خارج شده و یا دگرگونی معنایی یافتهاند بهویژه نامهاي جغرافیایی که شاید دستخوش بیشترین تحولات صوري معنایی شدهاند و همین امر بر دشواري کار ما میافزاید که از یک سو در یافتن پیشینهي این نامها دقت بیشتري از خود نشان دهیم و از سوي دیگر به آسانی و به میل خود نامها را تغییر ندهیم؛ زیرا نام، نشان دهندهي هویت یک مکان است و در حقیقت هر نام میتواند گوشهاي مبهم و تاریک از تاریخ یک مکان را روشن نماید و باز شناساند.
هر مکان، حامل تاریخ و تجربیاتی مشترك از نسلهاي گذشته تا امروز است؛ تجربیاتی که هرکدام یادآور خاطرات و وقایع تلخ و شیرینی هستند که در درازناي زمان اتفاق افتاده و بر ضمیر آن نقش بستهاند و نام مکان، روایتگر هویت و تاریخ یک جامعه در طول زمان و بازتاب فعالیتهاي اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نسلهاي گذشته است؛ براي اثبات این ادعا میتوان یه زیاده طلبیهاي رژیم بعثی در جنگ ایران و عراق اشاره کرد که مدعی بودند نام اروندرود، شطالعرب بوده و متعلق به عراق است و ایران در آن سهمی ندارد؛اما اینجا بود که با استناد به شاهنامهي فردوسی، این سند تاریخی و هویت ملی ما، مهر بطلان بر ادعاهاي واهی آنان زده شد، آنجا که در داستان نبرد فریدون با ضحاك می فرماید:
به اروندرود اندر آورد روي چنان چون بود شاه دیهیم جوي
اگر پهلوانی ندانی زبان به تازي تو اروند را دجله خوان - فردوسی،. - 73:1388
پر واضح است که دقت و وسواس گذشتگان در انتخاب نامها به نوعی، ریشه در دلبستگی و علاقهي آنان به مکان و محل زندگی آنها نیز داشته است؛ زیرا »بخشی از شخصیت وجودي هر انسان که هویت فردي وي را می سازد مکانی است که او خود را با آن شناسایی میکند و به دیگري میشناساند؛ وي هنگامی که راجع به خود فکر می کند، خود را متصل به آن مکان میداند و آن مکان را بخشی از خود برمی شمارد و میان او و آن مکان، رابطهاي عمیق وجود دارد؛ چنین رابطهاي، عمیقتر از ِصرفِ بودن در آن مکان یا مواجهه با آن مکان است؛ به گونهاي که میتوان آن را »خودهمانی با فضا« تعبیر کرد« - رضازاده،. - 236:1385
طرح موضوعی به نام »هویت مکانی« در حیطهها و دانشهاي مختلف از جمله جامعه شناسی، معماري، جغرافیا و... که هرکدام از منظري متفاوت و زاویهاي دیگر به موضوع نگاه کردهاند، بیانگر اهمیت و قابلیت بررسی مسئلهي مورد بحث است؛ انسجام اجتماعی و حفظ تداوم ثبات، نظم و یکپارچگی از مهم ترین دغدغههاي همیشگی متفکران علوم اجتماعی بوده، مباحث، نظریه ها و مفاهیم متعددي پیرامون آن تولید و بازتولید شده و مفهوم هویت نیز همواره در این رابطه مطرح بوده است - حاجیانی،. - 35 :1388 هویت یعنی وجه اختصاصی هر فرد یا گروه - ابوالحسنی، . - 10 :1389 هویت - ویژگیهاي فرهنگ ملی - : منظور آن دسته از مؤلفهها و شاخصهایی هستند که در درون جغرافیا، فرهنگ و تمدن ایرانی بروز و ظهور یافته اند و هماکنون بخشی از شاکله هویت ایرانی قلمداد میشوند.
این دسته از عناصر، خاستگاه ملّی داشته و دارند؛ به این معنی که ویژگیهاي خاص جامعه ایرانی بوده و وجه ممیزه آن با سایر فرهنگ به شمار میآیند - حاجیانی،. - 52 :1388مؤلفههایی مانند سرزمین مادري، جغرافیا، میراث فرهنگی، زبان فارسی، تاریخ مشترك، شعر، ادبیات، مشاهیر و نیز ساختار حکومت ایرانیان - تا قبل از اسلام - به صورت آگاهانه و نا آگاهانه، مستقیم و غیر مستقیم جزئی از هویت ما ایرانیان بهشمار میآید - منبع قبلی: . - 40از آنجایی که تاریخ یعنی آگاهی بر امور و حوادث گذشته و علل حوادث، استخراج و استنتاج نتایج مشترك مترتب بر آنهاست. به این اعتبار، گذشته ما، خمیرمایه کل هویت ما است - الطائی، . - 1382:124
بر این مبنا، بعد تاریخی هویت ملّی عبارت است از »آگاهی مشترك افراد یک جامعه از گذشته تاریخی و احساس دلبستگی به آن« و احساس هویت تاریخی و همتاریخپنداري، پیوند دهنده نسلهاي مختلف به یکدیگر است و مانع جداشدن یک نسل از تاریخش میشود - ابوالحسنی، . - 1389:19ما نیز در مقالهي حاضر با عنایت به این که نام به عنوان یکی از شاخصههاي هویت مکان، به شرط پایداري و عدم تغییر میتواند نقش خود را در این زمینه به خوبی ایفا کند چنان که راپاپورت »هویت را خصوصیتی از محیط تعریف میکند که در شرایط مختلف تغییر نمیکند و یا خصوصیتی که موجبات قابلیت و تمییز و تشخیص عنصري را از عناصر دیگر فراهم میآورد« - به نقل از سایت انسان شناسی و فرهنگ، زکیه دهقانی - ، بر این باوریم که نامها چونان ستارگانی درخشانند که در تاریکناي تاریخ، ما را هدایت کرده و به روشناي پر افتخار گذشتهمان می رسانند و تغییر هر نام میتواند به منزلهي خاموشی یک ستاره و در نهایت گمکردن راه براي رسیدن به دنیاي گذشته و گذشتگان میباشد.
ولی متأسفانه گاهی شاهد هستیم که بدون توجه به این نقش، نام مکانها دستخوش تغییراتی می شود که خواسته یا ناخواسته موجب فراموشی و از میان رفتن پیشینهي یک مکان میگردد؛ به عنوان نمونه میتوان به یکی از روستاهاي ملایر به نام »گوراب« اشاره کرد که با توجه به ویژگیهاي اقلیمی این مکان میتوان میان نام مکان و موقعیت جغرافیایی آن پیوندهایی یافت؛ اما با تغییر نام روستا به »جوراب« گویی تمام این پیوندها را به یکباره گسسته و نامی بی هویت را برگزیدهایم.
-1 گوراب
روستاي گوراب یکی از روستاهاي دهستان موزاران، متعلق به بخش مرکزي شهرستان ملایر است. این روستا از نظر موقعیت جغرافیایی در دامنهي ارتفاعات و کوهها قرار گرفته است. برخورداري زمین از آب چند رودخانه که امروزه نواب، کلان، فروز و جوزان نامیده میشوند و همچنین حاصلخیزي خاك، باعث شده که از قرنها و حتی آنگونه که از شواهد و قراین تاریخی برمیآید از هزارههاي دیرین در مرکز توجه مردمان و حکومتها قرارگیرد. علاوه بر این، محصور بودن روستا در میان کوهها و ارتفاعات، به عنوان یک دژ استوار و محکم، ویژگی خاصی به آن بخشیده است. »در روزگاري که شهرها وظیفهي نظامی داشتهاند و در پی مقري بودهاند که منزلت دفاعی و سوقالجیشی داشته باشند، دژ گوراب در دامنهي ارتفاعات و گردنههاي کوههاي ملایر« - جعفري - 32:1371 می توانسته در برآوردن این نیاز نقش موثر و مهمی داشته باشد. »دژ گوراب یک قرارگاه نظامی در عهد اشکانیان بوده و برسر راه لرستان و همدان قرارداشته است - «گودرزي، - 377:1389 - اذکایی، 100:1385،» - 99
استقرار و استحکام دژ گوراب تا اواخر دوره سلجوقیان مسلم است و از آن پس دیده میشود که در عهد مغول و تیمور که دیگر ویرانیها و قتلعامها و آتشسوزيها و منارههایی که از کلههاي مردم ساخته میشود، مقاومتها را در دژها متزلزل میکند. در آن عصر، دژ گوراب و سایر قلعههاي باستانی نظیر آن سقوط میکنند.« - جعفري، 33:1371، - 32اولین کتابی که نام گوراب ملایر در آن ذکر شده »ویس و رامین« است که یک داستان عاشقانه پارتی و تقریباً واقعی است؛ یعنی زمینههاي تاریخی و جغرافیایی آن مطابق با امور واقعی است که بایستی از سدهي یکم میلادي - یاحدود 2000سال پیش - بوده باشد. - گودرزي، - 377:1389
وقایعی که در داستان ویس و رامین اتفاق میافتد مابین سرزمینهاي مرو در خراسان و همدان در ماد/ماه است. محور اصلی داستان، بیان عشق میان ویس و رامین است اما یکی از موضوعات فرعی داستان، ازدواج رامین با دختري به نام گل، اهل گوراب، است. زمینه کلی داستان و شواهد و قراین موجود در آن نشان میدهد گوراب که در این داستان از آن نام برده شده است گوراب ملایر است. چنانکه مینورسکی مینویسد: »جاي تردید نمیماند که گوراب همان جوراب است که جغرافینویسان عرب، آن را در ملتقاي راههاي نهاوند و همدان به کرج - بر چهارده فرسنگی شرق نهاوند و دوازده فرسنگی جنوب همدان - ذکر کردهاند. هم اکنون نیز ده جوراب - گوراب - همان موقعیت را - جنوب دولت آباد ملایر - دارد.« - محجوب، - 416:1337