بخشی از مقاله

چکیده
در آغاز هزاره سوم ق. م در بسیاری از مناطق ایران تغییرات فرهنگی و اجتماعی چشمگیری به وقوع پیوسته است. تغییراتی که آنها را نشانههایی از شروع دوره مفرغ دانستهاند. از اتفاقات مهم این دوره میتوان به تشکیل اولین دولت شهرها، آغاز شهرنشینی، پیشرفت در صنعت و کشاورزی، تخصصگرایی، توسعه روابط با جوامع همجوار و برهمکنشهای منطقهای، گسترش ارتباطات فرامنطقهای و خط و کتابت اشاره نمود. بسیاری از این تغییر و تحولات در اکثر مناطق منشأ بومی - درونزا - داشته و برخی از آنها نیز منشأ غیر بومی - برونزا - دارند. یکی از این تحولات برونزا فرهنگ یانیق است که منطقه وسیعی از آسیای غربی را زیر پوشش خود قرار داده است. علاوه بر قفقاز، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، آناتولی و لوانت در غرب و شمال غرب ایران نیز، گسترش این فرهنگ اثبات شده و با مطالعات و کاوش های جدیدی که در مناطق مختلف ایران صورت گرفته، میتوان ردپای این فرهنگ را در دشت قزوین، کوهپایههای شرقی گیلان و منطقه کلاردشت در غرب مازندران مشاهده کرد. این فرهنگ پس از تأثیرگذاری بر محوطههای شمالغرب ایران با گسترش خود به سمت شرق و جنوب، مناطق زیادی از بخش غربی ایران را نیز تحت تأتیر قرار داده است. این پژوهش تلاش دارد با بررسی و مطالعه محوطههای عصر مفرغ منطقه جنوبشرقی شهرستان ملایر واقع در شرق زاگرس مرکزی، تأثیرات این فرهنگ را در این منطقه مورد بررسی قرار دهد. در این راستا دو سئوال قابل طرح است: تأثیر فرهنگ یانیق در منطقه جنوبشرق ملایر به چه صورت قابل تبیین است؟ تأثیرات این فرهنگ در منطقه معرف کدام مرحله از فرهنگ کورا ارس است؟ در یک رهیافت مقایسهای محوطههای دوره مفرغ این منطقه به عنوان جامعه آماری این پژوهش انتخاب شدند تا با مناطقی که دارای فرهنگ یانیق هستند مقایسه شوند. به نظر میرسد فرهنگ مفرغ قدیم از مرحله دوم موسوم به فرهنگ کورا ارس یا ماوراءقفقاز II در سراسر این منطقه پراکنده شده است.

واژگان کلیدی:دوره مفرغ قدیم، فرهنگ یانیق، زاگرس مرکزی، ملایر

مقدمه

عصر مفرغ قدیم 3200 -3000 - ق.م - در شمال غرب فلات ایران، یکی از مهمترین دورههای فرهنگی در منطقه است. در این دوران تازه واردان به منطقه با تهاجمی گسترده ساختار فرهنگی و اقتصادی جوامع را نسبت به دوره قبل دستخوش تغییراتی بنیادین کردند. از جمله مهمترین نشانههای آن، تغییر در بافت معماری و همچنین نوع سفال بود که با فرهنگهای پیشین تفاوت داشت. باستانشناسان محل شکلگیری این فرهنگ را حد فاصل دو رودخانه کورا و ارس میدانند . برای نخستینبار این تغییر فرهنگی در ایران توسط کاوشهای برتون براون در گویتپه آذربایجان در سال 1948 م. شناسایی شد . پس از کاوشهای چارلز برنی در یانیقتپه در نزدیکی تبریز این تغییر فرهنگی به طور گستردهتری در این تپه آشکار گردید و به همین علت به نام فرهنگ یانیق نامگذاری شد . با کاوشهای یانگ در گودینتپه کنگاور و بررسی بخشی از زاگرس مرکزی توسط او، نفوذ این فرهنگ در منطقه زاگرس مرکزی نیز به اثبات رسید .سفالهای این فرهنگ در زمینه ساخت و تولید گونهای از سفال سیاه داغداراند که در ساخت آنها از هیچ چرخ سفالگری استفاده نشده است. نوع تزئین بدنه این سفال کاملاً جدید میباشد. با شیوهای متفاوت سطح سفال را در مرحله فرمدهی و قبل از خشکشدن کامل با شیئی نوکتیز به صورت نقوش هندسی و جناغی حکاکی نموده و بعد از پخت، درون این خطوط را با ملاط گچ پر میکردند . از زیستگاههای مهم این فرهنگ در غرب ایران که توسط کایلر یانگ به نام فرهنگ گودین IV نامگذاری شده است  میتوان به محوطههایی مانند گودینتپه کنگاور  باباقاسم نهاوند، تپه گوراب ملایر ، تپه خدائی سنقروکلیائی  تپه کوریجان در دشت کبودر آهنگ  و تپه پیسا همدان  اشاره نمود. البته در بررسیهای باستانشناسی مناطق غربی ایران از سطح محوطههای زیادی آثار این فرهنگ گزارش شدهاند. یکی از مناطق دارای این فرهنگ دشت ملایر است. این دشت با مساحتی در حدود 3210 کیلومتر مربع واقع در جنوبشرقی استان همدان یکی از حوزههای مهم نفوذ این فرهنگ در شرق زاگرس مرکزی محسوب میشود. از جمله مطالعات انجام شده در این منطقه میتوان به کاوش نوشیجانتپه در طی سالهای 1977 تا 1978 م  کاوش لایه-نگاری تپه پری به سرپرستی جواد باباپیری در سال 1384  کاوشهای لایهنگاری تپه باستانی گوراب توسط علی خاکسار در سال 1385 در دو فاز بررسی و شناسایی بخش مرکزی و جوکار ملایر به سرپرستی رضا نظریارشد در سال 1386 بررسی و شناسایی بخش سامن ملایر توسط ذبیح االله بختیاری در سال 1387 و پروژه بررسی و شناسایی بخش زند شهرستان ملایر به سرپرستی محسن جانجان 


به منظور انجام پژوهش حاضر منطقه جنوبشرقی این دشت به عنوان جامعه آماری انتخاب شده است تا دادههای حاصل از بررسی و کاوشهای صورت گرفته در این ناحیه مورد تحلیل قرار گرفته و با سایر نواحی دشت مقایسه شوند. پژوهش حاضر قصد دارد تا با بررسی و مطالعه آثار معرفی شده بر اساس فعالیتهای فوق الذکر در دوره مفرغ قدیم، تأثیرات این فرهنگ را در منطقه مورد بررسی قرار دهد. 

فرهنگ یانیق و حوزه گسترش آن در ایران

فرهنگ یانیق اولینبار در شمال غرب ایران از کاوشهای گوی تپه توسط برتون براون در سال 1948م گزارش شد - Brown, . - 1951 پس از کاوشهای چارلز برنی در یانیقتپه در شرق دریاچه ارومیه بر حجم اطلاعات درباره این فرهنگ در ایران افزوده شد . فرهنگ جدید که در بافت معماری و گونه سفالی متفاوت با فرهنگهای پیشین منطقه میباشد، دارای سفالهای دستساز خاکستری- سیاه داغدار با نقوش کنده میباشد. حفار یانیقتپه در مورد تزئین کنده این گونه جدید اظهار میدارد که ساکنان محل احتمالاً قبل از مهاجرت به شمالغرب ایران در منطقهای جنگلی زندگی میکردهاند و این روش کنده را برای حکاکی بر روی چوب به کار میبستهاند. اما آنها بعد از مهاجرت به منطقهای که فاقد پوشش جنگلی بود، این روش را روی ظروف سفالی استفاده کردند . این نقوش کنده که با خمیر گچ و آهک پر میشدهاند، به طور عمده با نقوش هندسی شامل نوارهای زیگزاگی، سه گوش، تزئینات شانهای و موجدار، خطوطی به صورت خط میخی بر لبه ظرف  و همچنین نقوش حیوانی - پرندگان و حیوانات شاخدار ایجاد میشدهاند.

چارلز برنی معتقد است که نفوذ این فرهنگ در اواخر هزاره سوم قبل از میلاد به شمالغرب ایران نتیجه مهاجرت مردم به شرق آناتولی، شمالغربی ایران و منطقه قفقاز میباشد . وی از اصطلاح ماوراء قفقاز برای معرفی فرهنگهای عصر مفرغ منطقه قفقاز، شرق آناتولی و شمالغرب ایران در اواخر هزاره سوم ق. م استفاده میکند و خاستگاه این فرهنگ را منطقه حاصلخیز رودخانه ارس در اطراف ایروان و ارمنستان و محوطه باستانی شنگاویت - Shengavit - معرفی میکند . - Ibid - اما باستانشناسان گرجستانی و ارمنستانی بر اساس یافتههای باستانشناختی کوفتین در سال 1944 م حوضه رودخانههای کور در گرجستان و ارس در جنوب قفقاز را خاستگاه این فرهنگ میدانند و برای بیان تحلیل فرهنگهای مفرغ منطقه از اصطلاح کورا-ارس استفاده میکنند .این فرهنگ در تمامی قفقاز جنوبی، قسمت مشرق و مرکز قفقاز، مشرق آناتولی و از سمت جنوبشرقی تا سوریه و فلسطین گسترش یافته است این سنت سفالی جدید که در بین باستانشناسان به نامهای مختلفی همچون کورا-ارس، انئولیتیک، ماوراءقفقاز و در غرب ایران فرهنگ گودین IV مشهور است  پس از استقرار اولیه در شمالغربی ایران، به ویژه به سمت جنوب و شرق گسترش بسیاری یافت. آثار سفالی این فرهنگ در قسمتهای وسیعی از زاگرس مرکزی با بررسیهای باستانشناختی بدست آمده است . در سال 1971م. استوارت سوئینی، بررسی مقدماتی را در محدوده میاندوآب، بیجار و همدان انجام داد که در نتیجه این بررسی حدود 15 محوطه از دوره مفرغ قدیم شناسایی شد . اما برای نخستین بار در سال 1961م. کایلر یانگ بود که منطقه زاگرس مرکزی را مورد بررسی قرار داد و در نتیجه کار خود 5 محوطه مربوط به دوره مفرغ قدیم را در شرق زاگرس مرکزی شناسایی کرد . وی با هدف کامل کردن اطلاعات طرح پژوهشی خود و همچنین شناسایی دورههای فرهنگی شرق زاگرس مرکزی، تپه گودین را مورد کاوش قرار داد و آثار فرهنگی دوره مفرغ قدیم را که معرف فرهنگ یانیق بود از طبقه IV آن بدست آورد و گودین IV را به نام فرهنگ یانیق نامگذاری کرد  . - 10 این دادههای فرهنگی منجر به مطرح شدن فرضیه مهاجرت و استقرار اقوام آشنا به فرهنگ یانیق در منطقه زاگرس مرکزی توسط باستانشناسان شد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید