بخشی از مقاله
چکیده
انسان ارزشمدار محور وعامل اصلی ایجاد یک کشور پیشرفته است. تربیت و پرورش انسان پیشرفته در اخلاق،خرد و دانش در خانواده متعالی، مدرسه ، دانشگاه و مراکز علمی آبرومند و جامعه سالم شکل می گیرد. ایجاد فضا و ساختار خاص و ظرفیت سازي علمی و معنوي موجب تربیت، ماندگاري، مهاجرت انسان هاي بزرگ به کشور شده و در پی آن آثار رشد و پیشرفت نمایان می شود. امروزجامعه سالم، شرط اصلی و مهم پیشرفتگی است. سلامت جسمی ، روحی و معنوي انسان؛ آرامش و عدم تشویش خاطر؛ امنیت؛ محیط زیست پایدار و سرسبز؛ طول عمر مفید؛ همنوع دوستی و تعاون؛ احترام واخلاق؛ رفاه اقتصادي مبتنی بر اصل قناعت؛ پاره اي از معیار هاي جامعه سالم است.
جامعه سالم یکی از ارکان تربیت و ماندگاري انسان هاي ارزشمدار در کشور است. یکی از مهمترین معیارهاي پیشرفت و ماندگاري انسان هاي ارزشمدار اصل ظرفیت سازي است. ظرفیت سازي بر مبناي یک نظریه استوار است بدین مضمون که هر فرد، مؤسسه، انجمن، آموزشگاه، پژوهشگاه، ساختار و نهاد، باید حسب توانایی و فراخور حال، مورد حمایت قرار گرفته و از جایگاه متناسب برخوردار شوند، تا بتوانند مطابق با قابلیت و توانمندي خود فعالیت نمایند.
اصل مهم دیگري که در طبیعت و پدیده هاي طبیعی گذاشته شده و بر مبناي آن اداره می گردد، اصل تعاون و هماهنگی کار گزاران است که برمبناي مدیریت خرد ودانش استوار است. براي اداره جامعه بر مبناي خرد، دانش وسلامت می باید از الگوي طبیعی بهره جست. امروز الگوگیري ازپدیده هاي طبیعت در اداره جامعه و ساختار فناوري هاي پیشرفته از اهمیت خاصی بر خورداراست. با شناخت و الگوگیري از پدیده ها و عملکرد هاي طبیعت می توان مدیریت خرد و دانش را براي اداره جامعه و نوآوري و فناوري هاي بر مبناي علم وحکمت را ترسیم نمود.
آرمان هاي یک کشور براي پیشرفت می باید در اول بصورت ایده ال تعریف گردد. سپس نسبت به شرایط زمان، واقعیت ها ترسیم شود و در مراحل بعد عملیاتی و مدیریت شود. به نظر می رسد یک الگوي ایده ال اسلامی ایرانی پیشرفت به تربیت و سلامت انسان پیشرفته در اخلاق، دانش وخرد بستگی داشته باشد. چنین انسان هایی در دامن خانواده پاك و خرد مدار ؛ جامعه سرشار از محبت، همکاري، احترام، امید، معنویت و سلامت؛ مدرسه، دانشگاه و مراکز علمی پیشرفته در دانش و اخلاق تربیت و نگهداري می شوند. کشور پیشرفته و پایدار از وجود و حضور چنین انسان هایی شکل می گیرد. دستاورد انسان خردمند و دانش مدار شبیه خود اوست.
بنابراین رکن اساسی براي کشوري پیشرفته، حد نصابی ازحضور فعال انسان هاي متعالی در جامعه است. البته حضور و ماندگاري چنین شخصیت هایی در کشور نیاز به ایجاد فضاي خاصی دارد. ایجاد این فضا درکشور موجب تربیت، ماندگاري، مهاجرت انسان هاي بزرگ می شود و در پی آن آثار رشد پیشرفتگی در کشور نمایان می شود. ترسیم ارکان این فضا نیاز به مباحثه با صاحبان دانش و معرفت دارد، اما می توان در این مقاله به بعضی از رکن هاي این فضا به شرح زیراشاره نمود: زیرساخت عرف و قوانین کشور از نظر فرهنگی،اجتمایی و اقتصادي طوري می باید پی ریزي شود که جوانان در سنین پائین ازدواج نمایند و زندگی پایدار و شاد داشته باشند.
تربیت و پرورش انسان خردمند از خانواده متعالی شکل می گیرد. ذهن سلیم، تخیل قوي و ضمیرروشن وبا ظرفیت در ایام کودکی ساخته می شود که سهم اصلی آن به عهده خانواده می باشد. قدرت پردازش انسان از ضمیر ناخودآگاه او سرچشمه می گیرد. ایجاد ذهن وضمیر ناخودآگاه از خانواده حتی شاید قبل از تولد انسان سهم عمده اي از آن شکل گیرد. گزارش شده است، توان پردازش اطلاعات توسط ذهن خود آگاه چهل بایت بر ثانیه است؛ توان پردازش اطلاعات توسط ذهن ناخود آگاه چهل میلیون بایت بر ثانیه است. بنابراین براي درك پدیده ها و شناخت ذات اشیاء نیاز به ضمیري غنی از ذهن نا خودآگاه داریم.
بعد از خانواده، نقش آموزگار علم ومعنا ؛ فضا و ساختار مدرسه و دانشگاه اهمیت می یابد. تربیت و پرورش معلم و استاد زیرساخت مدرسه، دانشگاه و مراکز علمی است. ایجاد مدرسه و دانشگاه و مراکز علمی بدون حضور معلمان و استادان عالیرتبه بی معنی است. هرکسی نمی تواند معلم و استاد باشد. کشور نیاز به مدرسه و دانشگاه آبرومند دارد طوري که ورود به آنها آمال و آرزو براي دانش آموزان و دانشجویان در سطح ملی و بین المللی باشد. ایران می باید داراي مدرسه ها و دانشگاه ها و مراکز علمی الگو براي جهانیان داشته باشد. قطب شدن جهانی در دانش، اثر فزاینده در کمیت و کیفیت تربیت انسان دانا دارد.
امروزجامعه سالم، شرط اصلی و مهم پیشرفتگی است. سلامت جسمی و روحی انسان؛ آرامش و عدم تشویش خاطر؛ امنیت؛ محیط زیست پایدار و سرسبز؛ طول عمر مفید؛ همنوع دوستی و تعاون؛ احترام واخلاق؛ رفاه اقتصادي مبتنی بر اصل قناعت؛ پاره اي از معیار هاي جامعه سالم است. جامعه سالم یکی از ارکان تربیت و ماندگاري انسان هاي ارزشمدار در کشور است. یکی از مهمترین معیارها براي تربیت ، پرورش و ماندگاري انسان ارزشمدار اصل ظرفیت سازي است.
شخصیت هاي علمی و اندیشمندان هر کدام داراي ظرفیت و گنجایش متفاوت با دیگري است و شایسته نیست یک قانون خطی براي همه اجرا شود و یا حتی آن که داراي ظرفیت بالاتري است مورد حمایت کمتري قرار گیرد. مناسب است هر موسسه و یا سازمانی بر اساس توانمندي خود اختیارات داشته باشد تا بتواند توانمندي هاي بالقوه خود را بالفعل سازند، این تفاوت در ظرفیت را می توان در خلقت همه موجودات دید. یک مثال گویاي اختلاف سطوح توانمندي را می توان در پرندگان نظاره گر بود، پرندگان حسب قدرت از سطح دریا تا جو پرواز می نمایند. کبوتر در چند صد متري و عقاب طلایی نزدیک به ده هزار متر از سطح دریا پرواز می نماید و در چند هزار متري لانه می گزیندمطمئناً. از آشیانه عقاب، عقاب پر می کشد.
اگر کبوتر را در آشیانه عقاب بگذارند جز سقوط کاري دیگر صورت نمی پذیرد. شایسته است مسئولان نهاد ها و مؤسسات علمی کشور از این نظریه بهره گیرند تا پیشرفت ایران، راه میان بر را طی نماید و سریع تر به مقصد مطلوب برسد. این نظریه اي است که خیلی از کشور ها را بسوي پیشرفتگی نیل داده است. اصل مهم دیگري که در طبیعت گذاشته شده است و بر مبناي مدیریت دانش اداره می گردد، اصل تعاون و هماهنگی کار گزاران است. از نظر ملکولی، پروتئین ها ماشین حیات می باشند و کارهاي تمام موجودات زنده را انجام می دهند. عملکرد پروتئین ها تابع ساختار آنهاست. ریشه عملکرد پروتئین ها در تعاون و هماهنگی جایگاه هاي اندرکنشی آنهاست. عامل تعاون و هماهنگی پروتئین ها، جایگاه هاي نا همگون و غیر مشابه آنهاست.
در صورتیکه جایگاه ها همگون و مشابه باشند ، دیگر تعاون و هماهنگی در پروتئین ها از بین می رود. براي اداره جامعه بر مبناي مدیریت دانش می باید از این الگوي طبیعی بهره جست. براي اداره یک سازمان نباید فقط از کارگزاران مشابه با هم استفاده کرد بلکه می باید به کسانی اولویت داد که داري نگرش غیر مشابه هستند ؛این موضوع عامل تعاون و هماهنگی دراداره امور می شود. امروز الگوگیري ازپدیده هاي طبیعت در اداره جامعه و ساخت فناوري هاي پیشرفته از اهمیت خاصی بر خورداراست. شناخت و الگوسازي ازپدیده هاي طبیعت در رشته هاي مختلف علمی وارد شده است و نام این علم - بیومیمتیک - است. بهترین مدل براي الگو سازي شناخت پدیده هاي طبیعت می باشد.
در ساخت هر پدیده طبیعی از دانش گوناگون، فراوان و علوم تلفیقی به کار برده شده است. هر پدیده طبیعی داراي ساختار، عملکردمعین ، باز خود سازي و قابل الگو گرفتن می باشد که این ویژه گی داراي حکمت هاي فراوان است . در طبیعت و جهان هر پدیده اي با هم در ارتباط است اما هر کدام داراي مراتبی می باشند. حکمت بزرگ طبیعت و عوالم و ملکوت آن اینست که نیاز واقعی بشر و سایر موجودات در آن گنجانده شده است و نیازي به غیر از آن نیست. لذا یک مدل خوب براي همگرایی همه علوم، شناخت پدیده هاي طبیعی و الگو برداري از آن است.
این رویکرد نیاز به تلفیق و تجمیع همه رشته ها و روش ها که در قلمرو علوم تجربی و یا علوم اجتماعی و انسانی و هنر و سایر علوم می باشد دارد. بر مبناي چنین برهانی ، ارزشمند است که رویکرد پژوهشی و مطالعاتی دانشمندان و محققان به این سو سوق یابد.از حکمت هاي این موضوع این است که پروردگار عالم پدیده هاي طبیعی را محکم،متقن ، زیبا و سودمند آفریده است، لذا مسیر مطمئن است و از دانش فراوان و گوناگون بر خوردارمی باشد و از مزایاي ویژه آن قابل شناخت و الگو برداري است. بدین منظور که پس از الگو برداري می توان آن پدیده را نسبت به قابلیت، توانایی علمی و مهارت آن را ساخت و فناوري طبیعی تولید نمود.
البته هر چه دانش فراوان تر،متنوع تر و تجربه و مهارت بیشتر باشد، الگو برداري دقیق تر، طراحی و ساختن محصولات به پدیده هاي طبیعی نزدیک تر و منطبق تر می باشد . این سیاسستی است که بعضی از دانشمندان و مراکز علمی و تحقیقاتی در دنیا آغاز نموده اند. حکیمانه است که ایرانیان که در گذشته دانشمندان آنان در این مسیر بوده اند و بستر سازي فراوان نموده اند امروز از قافله جهانی که این رویکرد را از نظر علمی ، پژوهشی،نظریه پردازي، نوآوري، فن آفرینی، فناوري، کار آفرینی شروع نموده است عقب نماند.