بخشی از مقاله
چکیده
هدف اصلی این مقاله، بررسی رابطه بین درآمد مالیاتی و هزینه های - مخارج - دولت به منظور ایجاد برخی از طرح های پیشنهادی در جهت چگونگی دستیابی به نظم و انضباط مالی است. یافته ها نشان می دهد که رابطه یک طرفه از هزینه به سوی درآمد مالیاتی وجود دارد. به عبارت دیگر، از آنجایی که یک رابطه علیت یک طرفه بین هزینه های دولت و درآمد های مالیاتی وجود دارد که جهت آن از هزینه های دولت به سمت درآمدهای مالیاتی است، لذا کاهش کسری بودجه مستلزم ایجاد محدودیت هایی در هزینه های دولت است، همچنین کاهش هزینه های دولت راه حل مناسب تری از افزایش درآمدهای مالیاتی برای به دست آوردن نظم و انضباط مالی مطلوب در کشور است.
کلمات کلیدی: نظم و انضباط مالی، سیاست های مالی، درآمد مالیاتی، مخارج دولت.
مقدمه
نظم و انضباط مالی، مفهومی است که تمام مصالح کلیدی را پوشش میدهد؛ مانند کل هزینههای دولت، کل درآمد دولت، تعادل مالی و بدهیهای عمومی که عملکرد مالی یک کشور را در یک اقتصاد، بهتر نشان می دهد. محدودیتها در هزینههای دولت لازم هستند اما برای انضباط مالی کافی نیستند. یک سیاست واقع بینانه برای ایجاد و حفظ انضباط مالی باید بر اقدامات دیگر مانند کل درآمد دولت، کسری و یا مازاد بودجه، و بار بدهی، که ارتباط تنگاتنگی با آن دارند، نیز تمرکز یابد . بنابراین، معمولاً در هنگامیکه در یک اقتصاد صحبت از انضباط مالی به میان میآید، کاهش در هزینههای دولتی باید با محدودیتهایی در سایر مصالح بودجه همراه باشد. در غیر این صورت، دولت ممکن است تشخیص دهد که پاسخگویی به اهداف کسری بودجه با افزایش درآمد، آسانتر از کاهش هزینه دولت است. نظم و انضباط مالی یک مفهوم بسیار مهم برای پایداری اقتصاد کلان در کشورهاست.
بطور مثال درکشور ترکیه به کارگیری یک سیاست پولی ثباتگرا، رکن اصلی عملکرد موفق اقتصاد کلان می باشد. این کشور خود را با کاهش کسری بودجه، هزینههای استقراض و تورم، کارایی قوی و بالا در رشد، و فضای سرمایهگذاری مناسبتر، نشان میدهد.عملکرد قابلتوجه اقتصاد کلان ترکیه، با نرخ رشد %9/2 و %8/5 برای دو سال گذشته 2011]، [2012 آن را بهعنوان یکی از اقتصادهای در حال رشد سریع در سراسر جهان قرار میدهد. برخلاف اکثر کشورهای دیگر، نرخ بیکاری در ترکیه افت قابل ملاحظهای را از سال 2009 به ثبت رسانده است، یعنی کاهش از %14 به %11/9 در سال 2010 به %9/8 درصد در سال 2011، و %8/4 در ماه جولای سال .2012
بهطور مشابه، کسری بودجه بهعنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی از %5/5 در سال 2009 به %1/3 در سال 2011 و %0/7 در ماه اوت 2012 کاهشیافته است، که نشاندهنده یک نسبت بسیار پایینتر از شاخص 3 درصد ماستریخت1 است. در اینجا، تشخیص عواملی که منجر به انعطافپذیری قوی ترکیه در مقابله با اثرات بحران جهانی - که در سال 2008 آغاز شد - شده است، بسیار مهم است. بیشک، در میان عوامل دیگر ، در سالهای اخیر دستاوردهای ترکیه میتوانداساساً به نتیجه سیاستهای اقتصادی که ظرف مدت ده سال گذشته تحت مدیریت یک دولت حاکم قوی اجراشده است ، نسبت داده شود .تمرکز بر نظم و انضباط مالی نقش بسیار مهمی را در این موفقیت ایفا کرده است. ترکیه یک برنامه اقتصادی بر اساس نظم و انضباط مالی طولانیمدت را همراه با یک سیاست پولی باثبات ، و نظارت بهبودیافته بر بخش بانکی ، ازجمله یک چارچوب قانونی را پس از تجربه عواقب تلخ بودجه عمومی خارجشده از چارچوب و تورم
- 1 نوعی پارامتر اندازه گیری جهت درآمدها و هزینه ها
بالا و مزمن در طول دهه 1990 اجرا کرده است.همه این اقدامات، اعتبار سیاستهای اقتصادی اجرا شده را افزایش داده و موجب افزایش اعتماد سرمایهگذاران و مصرف کنندگان به اقتصاد ترکیه شدهاست و درنتیجه موجب افزایش تقاضای داخلی و اشتغال شدهاند. برقراری انضباط مالی، اول از همه، مستلزم محدودیتهایی در میزان هزینههای دولت و اجزای آن است - . - kaya & Sen, 2013
مروری بر ادبیات پژوهش
رابطه علّی بین درآمد مالیاتی و هزینه های دولت به عنوان یک مسئله بحث برانگیز در متون تجربی مالیه عمومی باقی مانده است. در طول سه دهه گذشته، مطالعات زیادی به بررسی رابطه بین درآمد مالیاتی و هزینه های دولت پرداخته اند. این امر با توجه به اهمیت این موضوع در اقتصاد عمومی تعجب آور نیست، از آنجایی که به ویژه جهت رابطه علیت دارای مفاهیم مهمی برای کسری بودجه دولت است. تجربیات کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در دهه های گذشته نشان داده است که چگونه کسری بودجه دولت دارای تاثیر قابل توجهی بر اقتصاد بوده است. این عدم تعادل معمولا پس انداز ملی و رشد اقتصادی را کاهش می دهد؛ بنابراین، انتظار می رود که کاهش کسری بودجه ناشی از کاهش هزینه های دولت ویا افزایش درآمد آن، موجب رشد اقتصادی شود.
این واقعیت باعث شده است تا رابطه بین هزینه ها و درآمد دولت یکی از جذابترین موضوعات در امور مالیه عمومی باشد. تعیین رابطه وابستگی بین این دو متغیر، به سیاست گذاران کمک می کند تا منبع هرگونه عدم تعادلهای مالی که ممکن است وجود داشته باشند را تشخیص دهند.در نتیجه این امر، تلاش در جهت توسعه یک استراتژی مناسب برای اصلاحات مالی آینده را تسهیل خواهد کرد. در یک کلام، تجزیه و تحلیل رابطه بین هزینه های دولت و درآمد دولت، توجه بسیار زیادی را در ادبیات جلب کرده است. با این حال، به عنوان یک مسئله تجربی بحث برانگیز در زمینه امور مالی دولتی به ویژه برای کشورهای در حال توسعه باقی مانده است - . - Petanlar & Sadeghi, 2012
برقراری یک رابطه بلند مدت بین مخارج دولت و درآمد مالیات به سیاست گذاران کمک می کند تا هرگونه منبع عدم تعادلهای مالی را در اقتصاد ردیابی نمایند - . - Aregbeyen & Ibrahim, 2012شناسایی شکل رابطه بین درآمد دولت و هزینه های دولت از اهمیت بسیار زیادی برای سیاست گذاران و یا دولت برخوردار است که تمایل به اتخاذ اقدامات مناسب سیاست برای کاهش کسری بودجه دارند. در صورتی که یک رابطه علیت دو-طرفه از درآمد دولت به مخارج دولت وجود داشته باشد، مفهوم آن این است که برای حل مشکل افزایش مداوم کسری بودجه، دولت باید محتاط باشد، به طوری که فقط بالا بردن درآمد، کاهش