بخشی از مقاله

چکیده :

در پژوهش حاضر باهدف تحلیل اهداف آموزشی و نظم و انضباط و نیز بررسی بنیادهای اندیشه فلسفی فوکو به انجام رسیده است روش انجام این پژوهش از نوع کتابخانه ای ، از نوع تحلیل اسنادی بوده است، که برای تحلیل داده ها از رویکرد توصیفی- تفسیری استفاده شده است . فوکو به عنوان فیلسوف مدرن مخالف کلیت ، جهان شمولی و قاعده گزار بودن عقل ثابت است و تربیت اخلاقی ، مد نظر وی ، تربیت محلی خاص و متفاوت و فاقد بنیانهای ثابت و جهانی است .

فوکو که با کند و کاو بار یک بنیانه در زمینه متون و شیوه های به کارگیری مجازات ، گسستی جدی در تاریخ اندیشه ی بشری یافته بود. هستی انسان را نیز بر همین اساس روشن ساخت . او این گست ها را از دیدگاه اراده ی به قدرت و با تکیه بردانش بررسی می کند و انسان را برآیند سامان های متفاوت در حد فاصل این گست ها می داند . از چنین دیدگاهی ، فوکو در توجه به شرایط شکل گیری سوژه ی انسانی که اصلی او در همه ی پژوهش هایش است متوجه نقش سودمند و قدرت در جامعه ی » فنآوری های انضباطی« می شود.

مقدمه

از نظرات و گفته های میشل فوکو به ویژه در باب نظم، انضباط،و اخلاق چنین استنباط می گردد که وی به طور کلی مخالف هرگونه نظام سازی و نظریه پردازی است و ارائه نظریه را به منزله صدور حکم می داند که این به معنی ایجاد سلطه و انحصار خواهد بود. در نتیجه عملاً مخالف نظم و انضباط، تربیت اخلاقی به شکل آموزشی و برنامه ای است و معتقد است که این خود فرد است که در یک موقعیت کاملاً آزاد و غیرانحصاری و باتوجه به علاقه و تمایلش اقدام به انجام فعل اخلاقی می نماید و در یک ارتباط درونی و عقلانی به تربیت نفس همت می گمارد .

فوکو برای سخن گفتن از این که ما چه گونه درباره ی خود شناخت می یابیم و چه گونه خود را می شناسیم یا می شناسانیم ، واژگان - - بلوک های انضباطی - - را به کار می گیرد که نشان دهنده ی نقش دانش در به کارگیری قدرت و از دیدگاه فوکو ، گونه ئی ویژه از بسته گی های دانش و قدرت است که نتیجه جویی های ضمنی فراوانی برای آموزش در بر دارد .

چنین مفهومی ، پدید آورنده ی انضباط در چارچوب زمینه های موضوعی و گفتمانی است .

فوکو دو مفهوم از انضباط را در نظر دارد :

نخست ، انضباط به سان چارچوب موضوعی ، و سپس ، انضباط در راستای سوژه شدن و فرمان برداری .

این گفتار که برگرفته از نظام کنترل اجتماعی است معمولا کوچک شمرده می شود ، در حالی که از دیدگاه فوکو در پیدایش و ساخت سوژه ی انسانی و تعریف خودمان نقشی بنیادی دارد . اغلب چنین می نماید که نشان دادن پیوند های قدرت پیش درآمدی برای آزادی از فرمان برداری است . ولی از دیدگاه فوکو چنین نیست ، زیرا آن چه درباره ی انسان گفته می شود از دریچه ی قدرت انضباطی نهفته در علوم انسانی است که ابتدا خودش باید هم چون یک گفتمان گشوده شود .

گفتمان از دیدگاه فوکو مفهومی بسیار گسترده دارد . او گفتمان را چنین تعریف می کند :
 
- - گفتمان کل مجموعه ی کردارهای را وحدت می بخشد و تنها برحسب این وحدت گفتمانی است که عوامل مختلف اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی ، تکنولوژی ، و آموزشی گرد هم می آیند و به شیوه ئی یک پارچه عمل می کنند

هدف تحلیل گفتمان فوکو ، یافتن ناخودآگاه تاریخی است که از راه زبان در کردار انسان ها ریشه دوانیده است . در گفتار آموزش ، گفتمان هم چون بافته ئی درهم پیچیده از متون گفتاری ، نوشتاری ، و دیوان سالاری نهادینه شده است - مانند سیسات گذاری ها ، اسناد برنامه ی درسی ، و رویه های رایج در نظام آموزشی - . رویا رویی با این بافته ی همه جا حاضر - مانند کنش ورزی ها در کلاس درس و گفت و گوی خودمانی - نیز بخشی از گفتمان شمرده می شود .

این ساخت های گفتمانی ، هم کارکرد - - فن آوری های قدرت - - نهادینه را دارد که با قدرت رسمی پیاده سازی می شود و به کار می رود ، و هم به سان - - فن آوری های خود - - ، ابزارهای درونی کننده ی انضباط در کنش و هویت انسان ها است

از دیدگاه فوکو گفتمان ها دربرگیرنده ی گسترده ئی بزرگ است ، مانند شکل گیری موضوع ، سویه های بیانی ، مفاهیم ، و راهبردها . او در کتاب دیرینه شناسی دانش برای هر کدام از نام های بالا زیر گروه هایی آورده است . از دیدگاه او ، شکل گیری موضوع گفتمانی ، از سه عامل سطح پیدایش ، مراجع مرزگذاری ، و شبکه های تشخیص پیروی می کند ، و در شکل گیری مفاهیم ، سه عامل پیوندهای میان قضایا ، چگونگی رویارویی با قضایای مقبول و مردود ، و هم چنین طرح قضایای تازه مطرح است .

سویه های بیانی نیز ، کیستی گوینده ، جایگاه نهادی او ، و وضع او را در برابر همه ی شرایط روشن می سازد . چه گونه گی پیوند میان موضوع ، سویه های بیانی ، و مفاهیم ، به تعبیر فوکو ، مجموعه ی راه بردها را می سازد 

گفتمان با چنین گسترده ی معنایی ، منابع تعیین اهداف آموزشی نیز خواهد بود . فوکو در روشن ساختن مفهوم دیگر انضباط که به نظم و کنترل اجتماعی مرتبط است ، سه گونه از پیوندهای قدرت را مشخص می سازد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید