بخشی از مقاله
چکیده
آنچه امروزه تحت عنوان ژئوپلیتیک انتقادی2 مطرح میشود را باید ناشی از دو مشرب فکری جریانساز قرن بیستم یعنی مکتب و نظریه انتقادی و فلسفه پست-مدرن دانست. مطالعات ژئوپلیتیک انتقادی در سه سطحِ علمی، عملی و عمومی انجام میپذیرند. سطح اخیر - ژئوپلیتیک عمومی - 3 با تعریف منتقدانه، به بررسی روابط قدرتی مؤثر بر شکلگیری ادراکات ژئوپلیتیکی افراد و گروهها در پیوند با رسانه میپردازد.
اما این پژوهش در پی تبیین چگونگی شکلگیری و جهتدهی به ادراکات ژئوپلیتیکی - رهیافت محافظهکارانه از ژئوپلیتیک عمومی - در جهت کسب قدرت - به عنوان جوهره ژئوپلیتیک - است. لذا هدف این پژوهش که با رهیافت فرضی - استنتاجی انجام پذیرفته، ارائه چهارچوبی از سطح، مقیاس و کارکرد ژئوپلیتیک عمومی در راستای تأمین پایدار منافع و علائق ملی است. نتایج این پژوهش ضمن ارائه مفاهیمی بدیع در عرصه ژئوپلیتیک عمومی، بیانگر ظرفیتی عظیم و بالقوه جهت نیل به اهداف ژئوپلیتیکی است.
1 مقدمه
مهم نیست که کجا زندگی می کنید. چه نوع حکومتی بر شما اعمال قدرت می کند یا چه دینی دارید! مهم این است که آنچه برای من تهدید است برای شما نیز تهدید شمرده شود. این تمام چیزی است که یک بازیگر قدرت از حاصل اِعمال ژئوپلیتیک عمومی بدنبال آن است. هر اندازه گروهی بتواند تهدیدهای موجود برای خود را به تهدید مشترک برای سایر گروه ها تبدیل - القا - نماید، امنیت بیشتری خواهد داشت.
همینطور اگر منافع دیگران را به منافع خود گره بزند، ضامن تأمین حداکثری آن علائق و منافع گشته است. در این میان، روش های مختلفی آزمون شده است، که موفق ترین آن ها به اذعان متخصصان امر، نوع اخیر آن یعنی همراه نمودن افکار عمومی است. - همانچه هدف ژئوپلیتیک عمومی است. - ایالات متحده ی آمریکا در دهه های نخست بعد از جنگ جهانی دوم، نوعی خاص از سینما را تجربه کرد که با برچسب امنیت ملی مشخص می شدند.
این فیلم ها مجموعه ای از تهدیدات، از شهاب سنگ و نازیسم و مارکسیسم تا اتحاد جماهیر شوروی را در بر میگرفت. این در حالی است که واقعی ترین این تهدید ها "شوروی" حتی به مرزهای فیزیکی ایالات متحده نزدیک هم نشد. در این نوشتار، ضمن بررسی تاریخچه ی اندیشه ی ژئوپلیتیکی، ارائه ی تعریفی جدید و بررسی مفهوم، سطح، مقیاس و کارکرد ژئوپلیتیک عمومی، سعی شده است، دیدگاهی بدیع در حوزه ی مفهومی مذکور، ارائه گردد.
2 بیان مساله
هر فرد، گروه، جامعه یا ملتی به شکل فطری، میل به پیشرفت و بهبود شرایط خود دارد. در این میان محیط - اعم از انسانی و طبیعی - شرایطی را فراهم نموده که حاوی فرصت ها و تهدیداتی در مسیر دستیابی به پیشرفت خواهد بود. آنچه در این میان تعیین کننده خواهد بود تصمیم فرد، گروه، جامعه یا ملت در نحوه ی مواجهه با این شرایط است. ژئوپلیتیک چهارچوب مناسبی برای بحث درباره ی چیستی، چگونگی، میزان و آثار این شرایط بر فرایند پیشرفت، فراهم می آورد.
در یک نگاه کلی، هر عاملیت ژئوپلیتیکی در دو وجه اندیشه و عمل، رخ می نماید. دیالکتیک موجود بین اندیشه و عمل ژئوپلیتیکی به عنوان بن مایه ی اصلی این نگاشته و به دنبال تبیین چگونگی شکل گیری و جهت دهی به ادراکات ژئوپلیتیکی در جهت بازخورد - عمل - زئوپلیتیکی، این پرسش را مطرح می سازد که سازوکار ژئوپلیتیک عمومی برای شکل دهی و هدایت ادراکات ژئوپلیتیکی چگونه است؟ ومفاهیم اساسی در ژئوپلیتیک عمومی کدامند؟ و درنهایت ژئوپلیتیک عمومی چگونه می تواند منجر به پیشرفت شود؟
3 نسبت ژئوپلیتیک و پیشرفت
هر چند ارائه ی تعریفی جامع از ژئوپلیتیک سخت به نظر می رسد اما شاید بتوان آن را اعمال سیاست هایی با زمینه های فضایی و مکانی توسط بازیگران عرصه ی قدرت دانست. آنچه بیش از هر چیز دیگری حلقه ی وصل ژئوپلیتیک و پیشرفت است را می توان در یک کلمه خلاصه کرد؛ قدرت. پیشرفت را اگر معادل توسعه ندانیم، برای رسیدن به پیشرفت مطروحه در مبحث الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، باید مباحثی چون عدالت، کرامت و رشد و سایر آرمان های اسلامی را که در نظریات توسعه مغفول یا ناقص اند، اعمال شود لذا چنین رویکردی، حیطه ی نقش آفرینی ژئوپلیتیک سنتی، که ماهیتی رئالیستی - اصالت قدرت - دارد را محدود می کند اما امروزه در مطالعات نوین، ژئوپلیتیک نه به عنوان یک واقعیت، که به عنوان یک اعتبار، مجموعه ای از داشته ها و نداشته های محیطی، انسانی، ایدئولوژیک و تکنولوژیک است که به واسطه ی سیاست ها تغییر میکند و در عین حال، خود هدایت گر آن سیاست هاست.
این اعتبار - ژئوپلیتیک - فارغ از دیدگاه های اثبات گرایانه، واجد قابلیت هایی است که زمینه های پیشرفت را در دو مقیاس فراهم می آورد؛ درونزا و برونزا. اغراق نخواهد بود اگر بگوییم هر گونه مدل، الگو، برنامه یا هر چیز دیگر شبیه آن، بدون توجه به ظرفیت ها، داشته ها و نداشته های گروه هدف - در اینجا جمهوری اسلامی ایران - محکوم به شکست است. این نوشتار ضمن احترام به دانشمندان و پژوهشگرانی که با مبنا قرار دادن عوامل ژئوپلیتیکی، سعی در هموار نمودن مسیر سنگلاخ پیشرفت دارند، کمی پیش رفته و فرض را بر این قرار داده است که: حال نوبت اعمال علائق ژئوپلیتیکی فرا رسیده است. کدام مسیر را باید پیمود؟