بخشی از مقاله
چکیده
نامهاي جغرافیایی نقش مهمی در بازشناسی هویت جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی مناطق مختلف دارند. ماوراءالنهر و نام شهرهاي آن در متون تاریخی و جغرافیایی قرون نخستین اسلامی به تکرار برجاي مانده که از طریق آن می توان به بخشی از هویت تاریخی آن سامان را روشن نمود. نویسندگان متون تاریخی و جغرافیایی به توصیف ماوراءالنهر و شهرهاي آن پرداخته و زمینه را براي شناخت هر چه بیشتر این شهرها درقرون بعدي فراهم آوردهاند. تاریخ بخارا، یکی ازمتون برجاي-مانده ازقرن چهارم هجري میباشد. قرن چهارم هجري، عصر شکوفایی نام ماوراءالنهر و شهرهاي آن میباشد و سامانیان در این عصر نقش مهمی در این شکوفایی ایفا کردند. نرشخی، مولف تاریخ بخارا در کتابش را به نوح بن نصر سامانی تقدیم نمود. نرشخی در این کتاب علاوه برگزارش حوادث تاریخی، به جغرافیاي تاریخی ماوراءالنهر و نامهاي جغرافیایی بخاراپرداخته است. مقالهي حاضر بر آن است تا با رودیکردي توصیفی_تحلیلی به پیشینه واصالت و جایگاه نام ماوراءالنهر و شهرهاي آن بپردازد.
واژگان کلیدي: ماوراءالنهر، نرشخی، تاریخ بخارا، سامانیان.
مقدمه
ماوراءالنهر و شهرهاي آن، از مناطق هویت دار و حادثه ساز شرق جهان اسلام در قرون نخستین اسلامی محسوب میشدند که درازاي تاریخ برجستهي خود،فراز و نشیبهاي گوناگونی را پیموده و تاریخ و ادب ایران از نام هریک از آنها به افتخار یاد میکند. این منطقه نویسندگان بزرگی درهمهي زمینهها به ویژه در تاریخ و جغرافیا پروراند.بیگمان شناخت بهتر ویژگیهاي طبیعی و جغرافیایی و پیشینهي تاریخی ماوراءالنهر زمینهي درك بهتر دگرگونی-هاي سیاسی، اجتماعی واقتصادي آن را فراهم میآورد. یکی از راههاي این شناخت ، استفاده از متون برجاي مانده از قرون نخستین اسلامی است. بیشتر این متون به نام ماوراءالنهر وشهرهاي آن اشاراتی داشتهاند و بیشتر به توصیف این شهرها از جمله ذکر راهها و مسافت آنها پرداختهاند و ضمن این توصیفات و گزارشات به نام بسیاري از شهرها اشاره کردهاند.
نرشخی مانند جغرافیدانان و فردوسی نقش مهمی در حفظ نام ماوراءالنهر و شهرهاي آن مخصوصاً بخارا ایفا کرد و در تاریخ بخارا از شهرهاي بسیاري از جمله سمرقند، خوارزم، یشگرد و سغد و... نام برده است که اکنون اثري از آنها در نقشههاي سیاسی وجود ندارد و با استفاده از این کتاب میتوان به دستاوردهاي بیشتري درجغرافیاي این منطقه رسید. در اثر فراز و نشیبهاي تاریخی، امروزه نشانهاي از نام بخارا و شهرهاي آن در نقشهي سیاسی ایران وجود ندارد و جزء خاك ازبکستان محسوب میشود.
عصر سامانیان و تاریخ بخارا
پژوهش و تحقیق در نام شهرهاي قدیمی در حیطهي جغرافیاي تاریخی قرار میگیرد. یکی از راههاي پژوهش در جغرافیاي تاریخی، مطالعه و تأمل در متون کهن است که در این زمینه به جايمانده است. هر یک از این متون کهن به جايمانده در هر عصري، مبین اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادي، مذهبی و... آن عصر میباشد. نویسندگان این متون در کنار توصیف و بیان این اوضاع، به بسیاري از اصطلاحات و نامها در حیطهي جغرافیایی پرداختهاند. میتوان از این متون براي بررسی نامهاي جغرافیایی از جمله نام شهرها استفاده نمود و تاریخ بخارا یکی از مهمترین کتابهایی است که درزمینهي تاریخ ماوراءالنهر، از قرن چهارم بهجايمانده است. این کتاب تاریخ محلی است که در عصر سامانیان نگارش یافته است.
سامانیان، سومین دولت مقتدر و موروثی ایرانی در دوري اسلامی به شمارمیروند که در اندك زمانی توانستند علاوه بر ماوراءالنهر وخراسان، سیستان و طبرستان و حتی ري را به زیر سلطهي خود درآورند. سامانیان از ابتداي قدرت گیري، مورد تجلیل و ستایش مورخان و ادبا و شعراقرار گرفتند. چنانکه رودکی، که در همین عصر نصر بن احمد سامانی می زیست، در ستایش خاندان سامانی چنین سرود:کرا بزرگی و نعمت ز این وآن بود ورا بزرگی و نعمت ز آن سامان بود
امروز به هر حالی بغداد، بخاراست کجا میرخدا سانست، پیروزي همانجاست .[1]
مقدسی عصر سامانیان را داراي ممیزههاي خاصی میداند که در جاي دیگر ندیده است و آن اینکه فرهنگ این خاندان چنان است که دانشمندان را در برابرامیر مجبور به زمین بوسی نمیکنند و دربار آنان هیچگاه از پیران بزرگوار خالی نیست .[2] اصطخري نیز به مردانگی در امر فرمانروایی و داشتن اقلیمی آباد و کاملاً استوار و داشتن پیکرة قدرتمند نظامی، سیاسی و غیر قابل مقایسه بودن سامانیان با قدرتهاي معاصر صحه می گذارد .[3] ابن-حوقل هم به وجاهت والاي سامانیان اذعان کرده و این خاندان را متمایز از تمام پادشاهان عجم و کریمالاصل می-شمارد. وي حتی اشاره دارد که: »آل سامان به سبب حسن سیاست، ریاست واقعی و معنوي دارند.[4] « نویسندگان ادوار بعدي خصوصیات بارزعصر سامانی را عدالتپروري و بسط آن در قلمرو خویش بر شمردهاند.
اینان رونق و بسط علم و فرهنگ و آزاديهاي سیاسی، اجتماعی را معلول آن میدانند.[5] چنانکه نویسندگان معاصر، از جمله ذبیحاالله صفا، درکتاب خود تاریخ ادبیات ایران در ستایش و اهمیت سامانیان می نویسد: »اهمیت امراي سامانی اولاًاز آن جهت است که چون از یک خاندان قدیم ایرانی بودند به ملیت خود علاقهي بسیار داشتند و به همین سبب بسیاري از رسوم وآداب قدیم ایرانی راکه درخراسان و ماوراءالنهر باقیمانده بود راحفظ کردند. و طبقات قدیم، مانند دهقانان و آزادان و اهل بیوتات را همواره مورد اکرام خود قرار میدادند و این امر مایهي تثبیت بسیاري از رسوم قدیم گردید توجه به زبان و ادب پارسی هم از خدمات مهم شاهان سامانی است.[6] « ابوالقاسم فروزانی، از پژوهشگران تاریخ معاصر به پیشرفت علمی در این عصر مخصوصاً در زمینهي جغرافیا اشاره کرده است .[7]
بنابراین عصر سامانی، یکی از اعصار مهم در تاریخ ایران و مخصوصاً در حفظ هویت ایرانی و پرآوازهکردن نام ماوراء النهر و مرکز آن بخارا و شهرهاي آن بوده است. بیشتر این نقش را مورخان و جغرافیدانان به عهده داشتهاند. از جمله این مورخان ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی، مولف تاریخ بخارا است. نرشخی این کتاب را درسال 332 هجري به امیر نوح بن نصر سامانی اهدا کرد. ابونصر احمد بن محمد القباوي آن را در سال 522 هجري به فارسی برگرداند ولی قطعاتی ازآن را حذف کرد. محمد بن زفر درسال 574 هجري، باردیگر آن را به فارسی ترجمه و تلخیص کرد و سرانجام نویسندهاي گمنام آن را تا تهاجم مغولان ادامه داد. شفر، یکی از پژوهشگران معاصر اروپایی این کتاب را تصحیح و منتشر کرده است .[8] با اینحال به دلیل ترجمه شدن و دخل و تصرفاتی که در طی قرون بعد در تاریخ بخارا صورت گرفت باید نهایت دقت رادر آن بهکار برد.
مدرس رضوي، مصحح این کتاب از قول ریچارد فراي، خاورشناس مشهور اشاره میکند که این کتاب مورد استفادهي مورخان و محققین و خاورشناسان قرارگرفته است زیرا در آن اطلاعات گرانبهایی است که مورد استفاده زبان شناسان و مورخان و ... قرار میگیرد چنانکه این اطلاعات در منابع دیگر نیامده است .[9] همانطورکه بیان شد این کتاب پر از نام شهرها و دیهههایی است که در قرن چهارم در ماوراءالنهر وجود داشتهاند و هم اکنون بسیاري از آنان از بین رفتهاند. این کتاب میتواند درزمینهي شناخت این نامها درعلم جغرافیا راهگشا باشد. بسیاري از این شهرها در تاریخ بخارا به عنوان دیهه نام برده شدند در صورتی که این دیههها در منابع دیگربه عنوان شهر نام برده شدهاند. مثلاً نرشخی در ذکر کرمینه مینویسد: »وکرمینه روستاهاي بخارا است، و خراج او از خراج بخارا است و وي را روستاهاي علیحده است.[10] « اما مدرس رضوي مصحح این کتاب، آن را به صورت کرمینه یکی از شهرهاي ماوراءالنهر میان سغد و بخارا میداند.[11] ابن حوقل آن را یکی از