بخشی از پاورپوینت
وضعیت سیاسی ,اقتصادی فرهنگی بیشینه تاریخی وگویش ایل بویراحمد
بویراحمدی ، ایل و گویش0
ایل بویراحمدی یا بویراحمد ، بزرگترین طایفه از شش طایفة کهگیلویه و یکی از چهار گروهِ لُرهای ایران :1) بختیاری ، کوه گلو (کوه گیلو)، مَماسَنی (ممسنی ) و لرستان [ . این نام را بویر می نویسند و به صورتهای مختلفی تلفظ می کنند، مانند : بوئیر ، بویر (رجوع کنید به رزم آرا، ج 6، ص 62)، بویر (رجوع کنید به لمعه )، بویر (رجوع کنید به دهخدا، ذیل مادّه ). ] نام آنان در گزارشهای دورة ناصری و مظفری به صورت «بایرحمت » و «بایرحمتی » نیز آمده است ( وقایع اتفاقیه ، ص 76،100[
طایفه بویراحمدی در منطقه ای کوهستانی زندگی می کنند که از شرق بهبهان و شمال دوگنبدان آغاز می شود و تا ارتفاعات کوه دِنا در شمال شرقی امتداد دارد. این منطقه با حدود چهار هزار کیلومتر مربع وسعت ، تقریباً نیمی از استان کنونی کُهگیلویه و بویراحمد را دربرمی گیرد. ظاهراً جمعیت بویراحمدیها در طول قرن گذشته بیش از ده برابر شده است . در دهة نخستین قرن حاضر، جمعیت آنها حدود دوهزار خانوار (فسائی ، ج 2، ص 271)، در 1289 ش حدود 4750 خانوار (رنکینگ ، ص 3، 32) و در 1323 ش حدود ده هزار خانوار (گارود ، ص 38) برآورده شده است ] سرشماریهای دهه های بعد نیز ناظر بر جمعیت شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمدی است و اختصاصاً در باب جمعیت طایفة مذکور اطلاّعی عرضه نمی دارد .
تقسیمات طایفه ای و سیاسی . بویراحمدی اتحادیه ای است که معمولاً با نام «ایل » از آن یاد می شود، و مرکب از حدود هفتاد طایفة مختلف است . این طوایف در سه واحد سیاسی بویراحمد گرمسیر، بویراحمد سردسیر علیا و بویراحمد سردسیر سفلی '، سکونت دارند. البته برخی تداخلها در اجزای این تقسیم بندی مشاهده می شود. هریک از این بخشها نیز در حوزة اقتدار خانی از تبار خاندان حاکم بویراحمدی ، قرار می گیرد. مهمترین این طوایف از لحاظ جمعیت و سوابق نقش سیاسی عبارت اند از: طایفه های تامْرادی ] تامُرادی [ ، قایدگیوی ] یاکِیْگیوی [ ، آقایی ، به انضمام نَرْمابی و زنْگوایی و باباخانی ؛ طوایف دشتِ موری شامل تیره های اولاد میرزاعلی و شیخ و طاس احمدی ؛ و حدود پانزده طایفة گوناگون سادات از جمله سادات امامزاده علی و سادات محمودی و سادات رضا توفیق ] برخی از این سادات که باسواد و باهوش و کاردان بودند، به دستگاه خانی راه می یافتند و میرزا و مُهردار مشیر و مشار خانها و کلانتران ایل و طایفه های بویراحمدی می شدند. میرزاها، خانها و کلانتران را در حل و فصل مسائل سیاسی و اقتصادی یاری می دادند و حساب دخل و خرج آنها را نگه می داشتند و ضابط اصلی و مسئول «غوره مالخانی »، یعنی گروه محافظان و نوکران و خدمتگزاران دستگاه خانی ، بودند. افرادی از سادات بویراحمدی نیز که تحصیلات دینی داشتند، به تبلیغ مذهب و امور مذهبی ، مانند عقد ازدواج ، طلاق ، کارهای وراثت ، وصیت و مراسم خاکسپاری ، در میان مردم ایل می پرداختند (رضا فاضل ، ص 37ـ39) [ . از دیگر طوایف مهم بویراحمدی ، جلیلی ، تیرتاجی یا نگین تاجی و سی سختی است
علاوه بر این ، حدود چهل طایفة کوچکتر نیز وجود دارند که دو سوم آنها به محل زندگیشان منسوب اند؛ مانند طایفة چیتابی که در روستای چیتاب زندگی می کنند (برای آگاهی از تقسیمات طایفه ای ، محل سکونت و آمار جمعیت این طوایف رجوع کنید به مؤسسة مطالعات و تحقیقات اجتماعی ، 1347ش.(
این طوایف و بویژه طوایف بزرگتر آنها از لحاظ ساختار به چندین بخش («تیره »، «تَشْ») تقسیم می شوند که هر یک از این بخشها معمولاً دودمان خاصی تشکیل می دهند، ولی غالباً تبار یکسانی ندارند. بارها دیده می شود که بخش خاصی از هر یک از این طایفه ها تیرة اولیه و اصلی قلمداد می گردد، و حال آنکه بخشهای دیگر معمولاً ملحقاتی بعدی از منشأ متفاوت به شمار می آیند. بنابراین ، می توان گفت که هر طایفه مجموعه ای است از تبارهای مکمل یکدیگر که حول محور یک تبار یا تیرة اصلی گرد می آیند. با این حال ، برخلاف آنچه از وجه تسمیة بسیاری از طوایف بزرگ برمی آید، آنها از یک تبار مشترک نیستند.
در کنار این تقسیم بندی طوایف ، یک تقسیم بندی سیاسی نیز در کار است ؛ بیشتر طوایف بزرگ که در آغاز زیر نفوذ خان واحد و مقتدری بوده اند، در جریان تحولات سیاسی ، به چند دسته یا جناح سیاسی تقسیم شده و هریک تحت نظارت یکی از اعضای مقتدر خاندان حاکم طایفه قرار گرفته اند. این رئیس معمولاً، ولی نه همیشه ، یکی از اعضای تبار اصلی و اولیة طایفه بوده است . معمولاً این دسته ها و جناحهای سیاسی چنان تقسیمات طایفه ای را تحت الشعاع قرار می دادند که چه بسا حتی اعضای یک تیره نیز به گروههای سیاسی متفاوت و حتی مخالف یکدیگر می پیوستند. علاوه بر این ، تمام خانها ـ اعمّ از خان طایفه یا سرکردة جناحی از جناحهای سیاسی موجود ـ همواره سعی داشتند که واحد زیر نفوذ خود را توسعه دهند. بدین ترتیب ، برخی از آنها از طریق دست اندازی به مناطق جدید یا جلب دیگران به حیطة فرمانروایی خود، طوایف کوچکتر یا بخشهایی از طوایف بزرگتر را زیر نفوذ و اقتدار خویش در می آوردند. البته این گروهها غالباً هویت ایلی اصلی خود را حفظ می کردند. بنابراین ، اعضای یک طایفه می توانستند در زمرة اتباع خان طایفة دیگری درآیند. واحدهایی که بر این اساس به وجود می آمدند، مبنای واحدهای سیاسی بویراحمدی را تشکیل می دادند و لفظ طایفه به آنها نیز اطلاق می شد. بدین ترتیب ، طایفه مُلاّ وَلی واحدی سیاسی بود که زمام امور آن را یکی از رؤسای قایدگیوی به نام ملاولی در دست داشت ، چیتابیها از جمله یکی از اقمار این واحد به شمار می رفتند و با اینکه خود را بخشی از این طایفة سیاسی می دانستند، در عین حال خود را طایفه ای از تبار چیتابی هم می شناختند. لفظ طایفه دربارة گروههای مختلف «عمله » و «مال خانی » نیز به کار می رفت . این طوایف مجموعه ای بودند از خانوارهای طوایف گوناگون که نیروی نظامی شخصی و خدم و حشم و کارگزاران و ملازمان خوانین و بویژه ایلخانها را تشکیل می دادند (تحقیقات میدانی مؤلف( .
خانواده کوچکترین واحد اصلی و اجتماعی در نظام شاخه بندی ایل است . هر خانواده ، معمولاً خانوادة هسته ای ، در یک «بُهُون » (سیاه چادر) یا خانه زندگی می کند. واحدی دیگر در نظام ساختی ایل بویراحمدی «آوادی » (آبادی ) یا «مال » است . آبادی واحد اقتصادی تغییرپذیر و موقتی است مرکّب از چند یا چندین خانوار از یک اولاد که به قصد همکاری و تعاون در چراندن و پرورش دام گرد هم می آیند. هر آبادی در قلمرو جغرافیایی طایفه اش نشیمنگاهها و چراگاههای ییلاقی و قشلاقی مخصوص به خود دارد و اعضای آن در حق بهره برداری از زمینها و مراتع آن سهیم اند (مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی ، 1345ش ، ص 29؛ صفی نژاد، ص183 .([
خاستگاه :
بویراحمدی ملغمه ای است از رشته های قومی بسیار که در طول تاریخ بر اثر فتوحات و جابجاییهای ایلی و مهاجرتها و تخته قاپوها و پناهندگیها و به گروگان رفتنها به این منطقه آمده اند، ولی جزئیات این امر ثبت نشده است . به طور کلی ، شاید بتوان گفت که لهجة لری بویراحمدی ، از لهجه های جنوب غربی ایران ، نشان می دهد که ریشة اصل آنها (لرها) به ایرانیان اولیة فارس و حتی احتمالاً به عناصر پیش از آریایی منطقه ، که در این گروه از ایرانیان ادغام شدند، می رسد. از نظریه های دیگری که دربارة منشأ آنها مطرح و احتمالاً نظریة محکمتری است ، آن است که ریشة آنها به طایفة جاکی می رسد. جاکی یکی از طوایف ایرانی بود که بنا به قولی ، در اوایل قرن هفتم از سوریه ] = جبل السماق شام [ به لرستان آمد (یا احتمالاً بدانجا بازگشت ؛ د.اسلام ، چاپ اول ، ذیل «لر»). نام جاکی در تاریخ بعدی منطقه نیز تکرار می شود (همانجا) و دست کم از قرن سیزدهم ، مبین آن بخش از طوایف کهگیلویه است که بویراحمدی را نیز شامل می شود (فسائی ، ج 2، ص 270) ] جاکی از دو دسته ایل چار بُنیچه (چهار بنیچه * ) و لیراوی تشکیل می شد. چهار ایل بویراحمدی ، چُرام ، دشمنْ زیاری و نویی از دستة چاربنیچه به شمار می رفتند. ازینرو به این ایلها چاربنیچه می گفتند که حکومت بر املاک و مردم «پیشه کار» هر یک از این چهار ایل یک مالیات مشترک جمعی یا بنیچه ای خاص و معیّن بسته بود (همانجا) [ . احتمالاً بویراحمدی پاره ای از عناصر ترک را نیز جذب خود کرده است ، چرا که در زمان صفویه گروه نسبتاً معتنابهی از افشارها در میان لرهای کهگیلویه زندگی می کردند (ابرلینگ ، ص 165(.
افشارها از قبایل ترکمان بودند که ظاهراً از قرن ششم هجری قمری به خوزستان آمدند و بعد هم در کهگیلویه نشیمن گزیدند. در دورة صفویه ، قدرت و نفوذ فراوانی در این سرزمین به دست آورده بودند (رجوع کنید به کسروی ، 1352ش ، ص 42ـ52). وقتی درویشی قلندر در اوایل 988 در کهگیلویه خروج کرد و به میان لُران این سرزمین پناه برد و خود را اسماعیل میرزای دوم خواند، لرهای جاکی به همراهی گروهی دیگر از عشایر کهگیلویه ، به حمایت این شاه دروغین برخاستند و بر حاکمان افشاری در دهدشت ، حاکم نشین کهگیلویه ، تاختند و حتی چند تن از سران آنها را کشتند (اسکندرمنشی ، ج 1، ص 272ـ274(. [
روایات شفاهی ایلی (تحقیقات میدانی مؤلف )، دربارة خاستگاه طوایف و تیره های بویراحمدی ، ریشه های ایلی مشخص تری را پیش می کشد. بر اساس روایات موجود، بویراحمدیها از نسل این گروهها هستند: شبانکاره ، از طوایف فارس که در زمان ساسانیان هم بدانها اشاره شده است ( د.اسلام ، چاپ اول ، ذیل «شبانکاره »)؛ شول ، از طوایفی که در قرن چهارم در بخشی از لرستان ساکن بودند ولی در اوایل قرن هفتم اتابکان لرستان آنها را بیرون راندند (همان ، ذیل «شولستان »)؛ گروهی که بنابر قولی شاه عباس آنها را از آذربایجان تبعید کرد و در این منطقه اسکان داد؛ آغاچ اری (معروف به آقاجری )، از طوایف کهگیلویه که ترکیبی است از عناصر تُرک و لُر (ابرلینگ ، ص 173)؛ باوی * ، از طوایف کهگیلویه که گمان می رود عرب تبار باشند (فسائی ، همانجا) و بختیاری.
تاریخچة ایل :
اتحادیة ایلی بویراحمد در واقع از ترکیب پنج یا شش طایفه آغاز شد که در دره های مجاور پرشکفت واقع در منتهاالیه غرب منطقة مرکزی بویراحمد فعلی زندگی می کردند. از روایات موجود چنین برمی آید که این طوایف برای خاتمه دادن به مناقشات داخلی و دفاع در برابر همسایگان قدرتمندشان و همچنین به قصد تثبیت موجودیت در برابر حکومت ، با هم متحد شدند و کسی را به ایلخانی منصوب کردند یا به این سمت پذیرفتند. براساس روایاتی دیگر، این اتحادیه تنها در پی دخالت عاملی خارجی تشکیل شد که میان گروههای متخاصم نقش واسطه ای بیطرف داشت و بتدریج به عنوان ایلخان پذیرفته شد. در این روایات ، معلوم نمی شود که دقیقاً کدام طوایف نسل گروه اولیة بویراحمد را تشکیل می دادند و کدام یک از آنها بنیانگذاران واقعی یا هستة اولیة این اتحادیه بودند. ولی چنین به نظر می آید که این اتحادیه در مراحل ابتدایی تکوین خود، شامل بخشهای اصلی و اولیة قایدگیوی ، گودرزی ، جلیلی ، طاس احمدی و تامرادی بوده است . در طول سالهای بعد، اتحادیة بویراحمدی ، بویژه بعد از آنکه زندیه رهبری اصلی ایل را به رسمیت شناختند، از طریق جذب و ادغام و به انقیاد درآوردن دیگر طوایف مجاور توسعه یافت . این اتحادیه در اوایل قرن سیزدهم دست کم بخش اصلی تمام طوایف مهمی را، که امروزه می شناسیم ، شامل می شد، ولی قلمرو آن در مناطق غربی و جنوبی ناحیة فعلی بویراحمد تنها بخش محدودی از قلمرو بعدی آنها را تشکیل می داد. با قدرت گرفتن خانهای بویراحمد سردسیر در اواسط قرن سیزدهم و در نتیجة ضعیف شدن خانهای نُویی ، یکی دیگر از طوایف جاکی کهگیلویه ، عرصه بر یک نقل و انتقال گستردة عشایری گشوده شد و قلمرو سردسیری بویراحمد به نحو چشمگیری توسعه یافت .
بخشهایی از طوایف دشت موری از مناطق سنّتی خود در شمال غربی دوگنبدان به سوی شمال حرکت کردند و بر اراضی گسترده ای در حول و حوش دهدشت و مناطق کوهستانی بویراحمد مرکزی واقع در شرق مسلط شدند. طایفة تامرادی نیز قلمرو سنتی خود را در حاشیة جنوبی بویراحمد ترک کردند و بر منطقة وسیعی که تا آن زمان زیر نفوذ خانهایی نویی و برّایی بود تسلط یافتند و خطه ای تشکیل دادند که امروزه بخش شمالی ناحیة بویراحمد به شمار می آید. طوایف آقایی و قایدگیوی نیز از مرکز به سمت جنوب شرقی و شرق حرکت کردند و بر بخشی از قلمرو قشقایی و ممسنی دست انداختند. و بالاخره آنکه سی سختیها نیز گروههای قشقایی را از منطقة جنوب کوه دنا بیرون رانده آن کوه را مرز شمال شرقی بویراحمد قرار دادند. در اواخر قرن سیزدهم ، بخش بویراحمد سردسیر قلمرو خود را به چهار برابر قلمرو اولیه گسترش داده بود. در خلال این تغییر و تحولات ، بسیاری از اجزای طوایف اصلی آن مناطق ، مانند نویی و برّایی ، در ساختار ایلی و سیاسی بویراحمدی ادغام شدند (تحقیقات میدانی مؤلف (.