بخشی از مقاله
بررسي عوامل اجتماعي و فرهنگي مؤثر بر تصادفات رانندگي درون شهري (مطالعۀ موردي : استان کهکيلويه و بويراحمد)
چکيده :
يکي از مسائل مهم در جوامع شهري که باعث افـزايش سـطح رفـاه افـراد شـده ، اسـتفاده از وسايط نقليه (خودرو) است ولي بنا به دلايل متعدد اجتماعي، فرهنگي و اقتصـادي ايـن وسـايل سبب معضلاتي از جمله تخلفات و تصادفات درون شهري بويژه در شهرهاي استان کهگيلويـه و بويراحمد شده است . در اين بررسي روش تحقيق پيمايشي و مبتني بر پرسشنامه است و جامعـۀ آماري آن همۀ رانندگان اتومبيل ١٨ سال به بالايي است که داراي گواهينامـه راننـدگي در اسـتان هستند. با استفاده از آمارهاي به دست آمده و فرمول کوکران حجم نمونـۀ تحقيـق ٣٦٨ نفـر بـه دست آمد. از ميان نظريه هاي مطرح شده ، نظريۀ غالب ديدگاه پس افتـادگي فرهنگـي بـوده و در اين تحقيق از آزمونهاي ضريب همبستگي، رگرسيون ، T و تحليل مسير استفاده شده است . نتايج تحقيق حاکي از آن است کـه از بـين ايـن متغيرهـا: سـابقۀ گواهينامـه راننـدگي (٠.١٦٥- = r)، حالات روحي شخص (٠.١٣٤= r )، اعتقاد به لزوم رعايت مقـررات راننـدگي (٠.١٩٧- = r )، پايگاه اجتماعي –اقتصادي (٠.٢٧= r )، برخورد قاطع پليس (١٤١..= r )، رسـيدگي بـه عيـوب وسيلۀ نقليه (١٠٨..=r)، ايمني خيابانها و جاده ها (٢١٩..= r ) با بروز تصادفات راننـدگي رابطـۀ معناداري دارد و اين عوامل در بروز تصادفات و تخلفات اثرگذار است . طبق نتايج به دست آمده از تحليل مسير پژوهش فوق ، متغيـرهاي مستـقل توانـايي تبيـين ٥١.٣ درصـد تغييـرات متغيـر وابسته (تصادف رانندگي) را دارا ميباشند.
واژه هاي کليدي: خودرو، تصادفات ، درون شهري، نظارت رسمي، آگاهي از قوانين ، پايگاه اجتماعي.
سال ١٢٩٩ را ميتوان زمان شروع احداث راههـاي شوسـه در ايـران دانسـت . بـا ورود خودرو به ايران ، ساخت راههاي اتومبيل رو در دسـتور کـار قـرار گرفـت . هرچنـد توسعۀ صنعت حمل و نقل يکي از نشانه هاي پيشرفت و رشد يک کشور است و بسياري از نيازهاي رفاهي، اقتصادي، اجتماعي و... را تأمين مينمايد وليکن بـا گسـترش زنـدگي ماشيني و افزايش روزافزون ترافيک در شهرها، ميزان تصادفات رانندگي بسيار بالا رفته و اين خود يک معضل اجتماعي است . (لايقي، ١٣٨٤: ١٢٤)
اولاً مسألۀ حمل و نقل ، بويژه ترافيک در شهرها يکـي از معضـلات شـهري قلمـداد ميگردد. طبق آمار بهداشت جهاني از جمـع کـل حـوادث روزانـه در شـهرهاي صـنعتي جهان که منجر به مرگ ميشود، حدود ٣٥ درصد آن ناشي از تصادفات راننـدگي اسـت . لازم به توضـيح اسـت کـه ميـزان تصـادفات در کشـورهاي جهـان سـوم چنـدين برابـر کشورهاي صنعتي گزارش شده است (مهدوي،١٣٩١: ٢)، دوم اينکـه افـزايش تخلفـات و تصادفات راهنمايي و رانندگي ميتواند سبب افزايش بي نظمي و ناهنجاريهاي اجتمـاعي شود؛ سوم اينکه فقدان توجه به تخلفات رانندگي باعث تضييع حقوق ديگـران مـيشـود؛ چهارم اينکه اين موضوع باعث گسترش پديده هايي چون واپسـماندگي فرهنگـي (تـأخر فرهنگي) در جوامع شهري ميشود و پـنجم اينکـه ، هرسـاله تعـداد قابـل ملاحظـه اي از شهروندان ايراني بر اثر تصادف اتومبيل جان خود را از دست ميدهنـد و تعـداد بيشـتري مجروح و معلول و يا خسارتهاي ناشي از آن ميشوند. به بيـان روشـن تـر طـي سـالهاي گذشته ، سالانه در حدود ٢٦ هزار نفر از هموطنان ما جان خود را در تصادفات از دسـت داده اند و حدود ده برابر اين تعداد مجروح شده اند. (اقتباس از مهدوي،١٣٩١ :٢) متوسـط جهاني مرگ و مير در اثر حوادث رانندگي، ١٤ تا ١٥ نفر در هر ١٠٠ هزار نفر اسـت کـه اين ميزان در کشور ما ٣٠ نفـر در هـر ١٠٠ هـزار نفـر، يعنـي دو برابـر ميـانگين جهـاني است .(اقتباس از مهدوي،١٣٩١: ٢) در ايران تخلفات رانندگي نيز بالاست ، چه بسا علت بسياري از تصـادفات ، ناشـي از تخلفات رانندگي اسـت . در ايـران بـه ازاي هـر ١٠ هـزار وسـيلۀ نقليـه ١٢٠ تصـادف صورت ميگيرد؛ در حالي که اين رقم در کشورهاي توسعه يافته مثل فرانسـه و ژاپـن ١٢ تصادف است .(بهبهاني،١٣٨٤ :٣)
امروزه يکي از معضلات و مشکلات قابل توجه ساختار شهري ناشي از افزايش اتومبيل و وقوع تصادفات رانندگي است . اتومبيل به مانند بسياري از دسـتاوردهاي صـنعتي داراي عوارض و پيامدهايي است که اذهان عمومي را به خود معطوف ساخته است . با گسـترش زندگي ماشيني و افزايش روزافزون ترافيک در شهرها و جاده ها در نيمۀ دوم قرن بيسـتم و بيست و يکم در مقابل فوايد و کارکردهاي اقتــصادي، اجتــماعي و فرهنــگي ناشـي از گسترش ارتباطـات و سـرعت جابـه جـايي کـالا و مسـافر، متأسـفانه بـر تعـداد و شـدت تصادفات ترافيکي به سرعت افزوده شده و ضايعات و خسارتهاي جاني و مـالي ناشـي از اين تصادفات بار سنگيني بر کشور و بويژه منطقۀ مورد مطالعه تحميـل مـيکنـد (نظـارتي زاده ، ١٣٧٧: ٢٧). افزايش تصادفات مسأله اي است که از ابعاد گوناگون بويژه اجتمـاعي و فرهنگي قابل طرح است که شامل موارد زير ميباشد: الف ) عوامل فني و اقتصادي: شامل فرسوده بودن اتومبيل ، نقص فني ماشين ، تنگ بودن مسير عبـور و مـرور، فقـدان نصـب استاندارد تابلوها ب ) عوامل اجتماعي و انساني: رعايت نکردن قوانين و مقررات رانندگي، تخطي و تجاوز از سرعت مطمئنه و مقرر شده ، نداشتن مهارت در کنترل سرعت خـودرو
ج ) عوامل فرهنگي شامل : آگاهي نداشتن رانندگان از قوانين و مقـررات راننـدگي، فقـدان آموزش لازم براي رانندگان د) عوامل فردي و رواني: نداشتن سلامت جسمي، خستگي و بي حوصلگي و عصبانيت ، استعمال مواد مخدر و مشروبات الکلـي راننـدگان . ه ) عوامـل حقوقي و اداري شامل : آگاه نبودن به از حقوق شهروندي، فقدان برخورد بجـا و قاطعانـۀ پليس (رابرتسون ، ١٣٨٤؛ عبدالرحماني، ١٣٨٥).
هدف کلي اين تحقيق بررسي تأثير عوامل زمينه اي و اجتماعي مانند سن ، جنسيت ، وضعيت تحصيلي، پايگاه اجتماعي، اقتصادي افراد، خلـق و خـوي راننـدگان و همچنـين عوامل فرهنگي مانند ارزشها، باورها، اعتقادات ، نوع فرهنگ پذيرفته شده توسط افـراد، بـر وقوع تصادفات استان کهگيلويه و بويراحمد ميباشد.
پيشينۀ تحقيق :
رحماني فيروزجاه و فرزانه (١٣٨٥)در تحقيقشان با عنوان «بررسي جامعـه شـناختي علـل تصادفات جاده اي» با استفاده از چارچوب نظري سيستمي پارسونز، تصادفات جـاده هـاي را در شهرستان بابل مورد مطالعه قرار داده اند. جامعۀ آماري آنان رانندگان عمومي جاده اي شهرستان بابل و حجم نمونه ٣٨٩ نفر از آنهـا بـوده انـد. روش تحقيـق پيمايشـي و ابـزار گردآوري اطلاعـات پرسشـنامه بـوده کـه آلفـاي کرونبـاخ آن ٠.٧ محاسـبه شـده اسـت .
متغيرهاي مستقل آن عبارت بودند از: سن ، تحصيلات ، خردورزي، تقديرگرايي، رضـايت شغلي و شيوه گرفتن گواهينامه و تأثير آن بر تصادفات جاده اي. بر اساس بررسيهاي بـه عمل آمده ، عوامل مؤثر بر تصادفات عبارتند از عامل انساني (٧٥- ٧٠درصد)، عامل اتومبيل حدود (١٥-١٠درصد )، عامل جاده اي ( ١٥-١٠درصد ). در اين تحقيق رانندگي يک کنش اجتماعي تلقـي شـده اسـت و يافتـه هـاي آن حـاکي از آن اسـت کـه سـن ، تحصـيلات ، خردورزي، تقديرگرايي، رضايت شغلي و شـيوة گـرفتن گواهينامـه بـر ميـزان تصـادفات تأثيرگذار بوده است .
پاکدين اميري در تحقيق خود با عنوان « شناسايي و رتبه بندي عوامل رفتار فردي مؤثر بـر کاهش تخلفات رانندگي با استفاده از الگوي تاپسيس ». به شناسـايي و رتبـه بنـدي عوامـل فردي مؤثر بر کاهش تخلفات رانندگي پرداخته است . روش اين تحقيق پيمايشي و در آن از ابزار پرسشنامه و مصاحبه استفاده شده است و متغيرهاي مسـتقل آن عبـارت بودنـد از: توانايي هوشي، انگيزش ، تقويت مثبت و تجربيات گذشته . در اين تحقيق بيشتر شخصيت و ويژگيهاي انساني مورد توجه قرار گرفته و از تئوريهاي يادگيري استفاده شـده اسـت .
محقق به ايـن نتيجـه رسـيد کـه شخصـيت فـرد داراي ثبـات روش و پايـدار بـوده و در موقعيتهاي مختلف تحت تأثير خواسته اي گوناگون قرار ميگيرد که شخص در هر موقعيتي جنبۀ خاصي از آن را ابراز ميکند؛ به عبارت ديگر، افراد درون گرا بر اين عقيده انـد کـه بـر سرنوشت خود کنترل داشته و در اين ميان برون گرايان حاکميت سرنوشت خـود را تحـت تأثير نيروهاي خارجي ميدانسته اند؛ بنابراين با توجه به آنچه بيان شد ميتوان دريافت کـه برون گرايان در هنگام رانندگي با ريسک بيشتري همراه بوده اند. به طور کلي نتايج تحقيـق نشان داده است که از بين ده عامل مورد بررسي به ترتيب شخصيت درون گـرا، يـادآوري آموزش ها، توانايي هوشي، انگيزش ، تجربيات گذشته و تقويت مثبت ، داراي اولويت هـاي بالاتري نسبت به ديگر اولويت ها در کاهش تخلفات رانندگي بوده است .
صلواتي (١٣٧٨)در تحقيق خود با عنوان «بررسـي عوامـل اجتمـاعي، اقتصـادي و فرهنگي مؤثر بر تصادفات با اتومبيل شهر اصفهان » يک نمونۀ ٢٤٦ نفري از سـاکنان شـهر اصفهان را مورد مطالعه قرار داده است . ابزار جمـع آوري اطلاعـات از طريـق پرسشـنامه صورت گرفته و سپس از آزمونهاي آماري و در چـارچوب نظـري آن از نظــريۀ مبــادلۀ هومنز بهره گرفته شده است . نتايج تحقيق حاکي از آن است کـه بـين ميـزان تحصـيلات ، عامل سن و مدل وسيلۀ نقليه با ميزان تصادف ارتباط مستقيمي وجود داشته است .
در يک نتيجه گيري کلي ميتوان گفت که عوامـل مـؤثر بـر تخلفـات و تصـادفات متفاوت و متنوع هستند و هنوز نميتوان به راحتي آنها را به مکانهاي مختلف تعمـيم داد.
عناصر فردي و شخصيتي، اجتماعي، فرهنگي و... در اين مسأله دخيل هستند که نيـاز بـه تحقيق بسياري دارد تا مشخص شود که کـداميک از ايـن متغيرهـا تأثيرگـذاري بيشـتري دارند؛ البته در اين مقاله و تحقيق انجام شده نگارندگان بـر عناصـر اجتمـاعي و فرهنگـي تأکيد بيشتري دارند.
مباني و چارچوب نظري تحقيق
- نظريۀ عمل منطقي :
بسياري از روانشناسان اجتماعي معتقدند نگـرش هـا بـر رفتـار تـأثير مـيگذارنـد.
براساس اين نظريه که توسط فيش بين و آيزن ١ ارائه شده است ، رابطه اي قوي بين نگـرش و رفتار وجود دارد؛ اما اين رابطه فقط در جايي يافت ميشود که اندازه گيريهاي نگرشي و رفتاري با يکديگر سازگار باشند. (فيش بين و آيزن ،١٩٧٥: ٨٣) در اين نظريـه آنچـه بـين نگرش و رفتار قرار ميگيرد، نيت است يا تمايل فرد به انجام عمل و اين نيت نيز بـه نوبـۀ خود به وسيلۀ نگرش به رفتار (ارزيابي فرد از رفتار) و هنجارهاي ذهني (اعتقـاد فـرد بـه اينکه ديگران از او انتظار انجام يا عدم انجام رفتاري معين دارنـد) تعيـين مـيشـود. طبـق نظريۀ آنان ، نگرش به رفتار نيز از دو عامل ناشي مـيشـود: اعتقـادات رفتـاري (اعتقـادات نسبت به پيامدهاي انجام رفتار) و ارزيابي نتايج (ارزشي کـه بـه پيامـدها داده مـيشـود).
هنجارهاي ذهني نيز ناشي از اعتقادات هنجاري و انگيزه تبعيت ميباشند.
- الگوي خودآيينه اي :
چارلز هورتون کولي ٢ ديدگاه خودآيينه اي را دربارة خود مطرح کرده است . وقتـي از نام خود آيينه اي سخن ميگويد منظور آينه اي اسـت کـه هـر فـرد، چگـونگي واکـنش ديگران را نسبت به خود در آن مشاهده ميکند. به نظر کولي شـکل گيـري خـود از دوران کودکي آغاز و در طول دوران زندگي، هر زمان که شخص وارد موقعيت اجتماعي جديـد ميشود، دوباره ارزيابي ميگردد؛ اين ارزيابي در سه مرحله ظاهر ميشـود. (کـولي، ١٩٩٢؛ توسلي ،١٣٨٩ : ٢٩٤)
١- تصور سيماي ظاهري : در اين مرحله ، فرد نخست نمود ظـاهري و شخصـيتي را بـه تصور در ميآورد که از خود به ديگران ارائه ميکند.
٢- تفسير واکنش ديگران : فرد ارزيابي ديگران دربارة خود را مورد توجه قرار ميدهد و به اين نکته ميپردازد که ديگران چگونه دربارة ظاهر و شخصيتي که او به آنان ارائـه کرده ، قضاوت ميکنند.
٣- توسعۀ مفهوم خود : در اين مرحله فرد، تفسير خود از قضاوتهاي ديگران را بـه کـار ميگيرد تا احساسات و تصويري را که دربارة خـويش دارد، از نـو سـامان دهـد. در اينجا اگر تصويري را که از خود در آيينۀ اجتماعي مييابد، مطلوب باشد، خود تقويت
ميشود و در صورت نامطلوب بودن ، به تضـعيف خـود مـيانجامـد. (کـوزر، ١٣٨٥ : (410
با توجه به مطالب ارائه شده در اينجـا و بحـث تخلـف راننـدگي، افـراد هنگـام رانندگي تخلفاتي مرتکب ميشوند و ارزيابي ديگران را مورد توجه قرار مـيدهنـد؛ اگـر ديگران او را تشويق کنند، اين کار براي وي مطلوب است ، به عنـوان مثـال اگـر راننـده صداي پخش اتومبيل را بلند کند و براي ديگران خوشايند باشد، براي فرد متخلـف نيـز مطلوب است .
- نظريۀ کنترل اجتماعي هيرشي :
هيرشي معتقد است که عوامل خاص اجتماعي براي حفظ امنيت در جامعه اهميت دارند . در اين راستا فرايند اجتماعي کردن بيش از مجازات در برقراري امنيـت در جامعـه مورد تأکيد است . نظريۀ کنترل اجتماعي بر اين باور است که بي نظمي در جامعه ناشي از ضعف و گسستگي تعلق فرد به جامعه است که در اثر کنترل و نظارت اجتماعي به وجـود ميآيد. هيرشي معتقد است که حس تعلق و مسؤوليت در قبال جامعه شامل مواردي چون ارتباط فرد با ديگر عوامل ، پذيرش و مشارکت در فعاليتهاي اجتماعي به ارزشهاي اخلاقـي و هنجارهاي فرهنگي است .
از نظر وي افرادي که تعهد بيشتري نسبت بـه جامعـه دارنـد از تـرس اينکـه مبـادا دستاوردهايشان از دست برود، مرتکب انحراف نميشوند و همچنين افرادي که به ارزشها و اصول اخلاقي ايمان دارند، خود را بيشتر ملزم به رعايت آنها ميداننـد؛ در نتيجـه کمتـر احتمال دارد مرتکب رفتار انحرافي گردند.( احمدي،١٣٨٨ : ٢٨)
- جرج زيمل
جرج زيمـل جامعه شـناس آلماني، شهرها را مراکز پيچيده ترين مسـائل زنـدگي مـدرن ميداند که شخصيت فردي را شديداً تحت فشار قرار ميدهد و او را از اين سو به آن سـو ميکشاند. به عقيدة وي يکي از خصلتهاي کلان شهرها تأخر فرهنگـي و عـدم همـاهنگي انسان و ماشين است . هرچند در شهرهاي کشورهاي توسعه نيافته ، تنهايي و عدم صميميتها به شدت کشورهاي صنعتي بروز نکرده ، ولي شهر در اين کشورها ويژگيهاي خاص خود را دارد که مهمترين آن تأخر فرهنگي، حرکات نامناسب و کج و معوج وسائل نقليـه و عدم رعايت مقـررات رانندگي در کنـار عبور غير محتـاطــانه و بــي رويـۀ پيـاده هـا از وسـط خيابان ، حرکت زيـگزاگ موتور سيـکلت ها از وسط اتومبيل ها نشان ميدهـد کـه هرچنـد ظاهر زندگي شهري در اين کشورها تغيير کرده ، اما هنـوز فرهنــگ شهرنشـيني در رفتـار شهرنشينـان جايگزين نشده است . ( توسلي،١٣٨٤: ١٩٠)
- نظريۀ پس افتادگي فرهنگي :
به دليل اختراعات و نوآوريهاي فني، بخش هايي از فرهنگ در معرض دگرگوني و تحول سريع تري هستند. براي حفظ تعادل فرهنگي، لازم است بخش هاي وابسته و مـرتبط نيز به طور متناسب متحول شود. اگر بخش هاي به هم وابستۀ فرهنگي، نتوانند همزمان بـا هم حرکت کنند، دچار پس افتادگي فرهنگي ميشوند. ( آگبورن ، ١٩٦٦: ٥٢)
آگبورن در اين زمينه به ذکر مثالي از اتومبيل و جاده پرداخت و عنوان کرد در سـال
١٩١٠ اتومبيل و جاده به عنوان دو واحد فرهنگي مرتبط به هم ، تقريباً با يکـديگر سـازگار بودند. در آن دوره اتومبيلها سرعت چنداني نداشتند و ميتوانستند به راحتي از جـاده هـاي پر پيچ و خم بگذرند؛ اما خيلي زود با تغييراتي که در موتور و ترمز اتومبيل هـا بـه وجـود آمد، سرعت آنها و امکان متوقف ساختن آنها افزايش يافت و گسترش و توسعۀ جاده ها به همان سرعت امکان پذير نبود، در نتيجه تا مدت ها بين اتومبيل و جاده ناسـازگاري وجـود داشت . (آگبورن ،١٩٦٦ :٥٤)
فرهنگ داراي دو بخش مادي و معنوي است (محسني،١٣٨٦ :١٩٦)؛ بخش مـادي به دليل نوآوري فني زودتر متحول ميشود و مردم نيز زودتر آن را ميپذيرنـد؛ امـا بخـش معنوي يا غيرمادي مرتبط به آن شامل ارزش ها و هنجارها ديرتر مورد پذيرش آنهـا قــرار ميگيرد به هميـن دليــل تـا وقتـي ايـن دو بخـش ناهمــاهنگ باشـد عــدم تعــادل و نابهنجاري به وجود ميآيد.
بر اساس اين نظريه و موضوع تحقيق ميتوان چنين گفـت کـه روز بـه روز بـر تعـداد اتومبيل در سطح شهرها افزوده ميشود ولي فراهم نمودن سريع شـرايطي ماننـد سـاخت بزرگراه و پل ، امکاناتي مثل پارکينگ و... براي آنها امکـان پـذير نيسـت و سـبب افـزايش تصادفات ميگردد و نوعي پس افتادگي فرهنگي به وجود ميآيد.
براساس ديدگاه روانشناسي، افـراد سـايکوتيک بـه خـاطر نقـص در قسـمت دقـت و قضاوت و همچنين تصميم گيري هر لحظه امکان تصادف دارند. افـراد نوروتيک اکثـراً بـه خاطـر بي دقتي و اشتغال فکري به مسأله اي رنج آور دچار تصـادف ميشوند، افـرادي کـه دچار اختلال شخصيتند و ظاهر معمولي دارند اما اقدام به تخلفاتي از جمله انجام کارهاي آکروباتيک با اتومبيل ، حرکات مارپيچ در خيابان ، بوق زدن بيجا و... مينمايند. لازم به ذکر است که افراد عقب ماندة ذهني و صرعي به خاطر مشکلاتي کـه دارنـد قـادر بـه دريافـت گواهينامه نيستند و در نتيجه به هيچ وجه نبايد رانندگي کنند.
طبق نظريۀ شخصيت که توسط برنز و ويليد مطرح شد، عامل تعيين کنندة رفتـار فـرد، ويژگيهاي شخصيتي هستند؛ افرادي که شخصـيت بـرون گـرا داشـته و در صـدد انجـام رفتارهاي پر خطر و هيجاني هستند، اقدام به رانندگيهاي پر خطر ميکنند.
براساس نظريۀ عمل منطقي، رابطۀ قوياي بين نگرش و رفتار وجود دارد. آنچـه بـين نگرش و رفتار قـرار ميگيرد، نيت يا تمـايل فرد به انجام عمل است . خود نيت به وسيـلۀ نگرش به رفتار و هنجارهاي ذهنـي تعيين ميشود. نگرش به رفتار از دو عامل اعتقـادات رفتاري و ارزيابي نتايج ناشي ميشود و هنجارهاي ذهني ناشي از اعتقادات هنجاري است .
طبق فرضيۀ شش پژوهش بين اعتقاد به لزوم رعايت مقررات و بروز تخلفات و تصادفات رانندگي رابطه وجود دارد. که فرد بايد اعتقاد به لزوم رعايت داشته باشد يعني از ابتدا نيت اين کار را داشته باشد تا بتواند طبق آن عمل کند.
در نظريۀ کنترل اجتماعي هيرشي و بويژه رکلس ١ ميتوان از طريق اعمال زور با کاربرد وسايل گوناگوني مانند مجازاتهاي حقوقي و يا از طريق امتناع با توسل بـه راههـايي نظيـر تبليغ بروز انحراف را کنترل نمود و ديگر اينکه انحراف اجتماعي اساساً ناشي از تضـعيف نظام هاي کنترل شخصي (تواناييهاي درونـي فـرد بـراي نظـارت بـر خـود) و اجتمـاعي (خانواده ، مدرسه و پليس ) است . طبق فرضيۀ هشت تحقيق ، بين برخورد قاطعانۀ پليس و بروز تخلفات و تصادفات رانندگي رابطه وجود دارد. برخورد قاطعانۀ پليس الزامي اسـت تا کنترل جامعه را به دست گيرد و اين راهي براي جلوگيري از بروز تصادفات و تخلفـات است .
برطبق نظريۀ خود آيينه اي کولي، فرد هر کنشي و رفتاري که انجام ميدهد، نتيجۀ کـنش و رفتار خود را در ديگران ميبيند، ارزيابي ميکند و تفسير خود از قضاوتهاي ديگران را به کار ميگيرد؛ اگر نتيجه مطلوب باشد، خود تقويت ميشود و در صورت نامطلوب بودن ، به تضعيف خود ميانجامد.
طبق نظريۀ تأخر فرهنگي زيمل هرچند ظواهر زندگي شهري در ايـن کشـورها تغييـر کرده ، اما هنوز فرهنگ شهرنشيني در رفتار شهرنشينان جـايگزين نشـده اسـت . از عوامـل تأخر فرهنگي ميتوان حرکت غير محتاطانۀ پياده هـا از وسـط خيابـان ، حرکـت زيگـزاگ اتومبيل ها و ديگر تخلفات را نام برد.
بر اساس نظريۀ پس افتادگي فرهنگي آگبورن ، بخش مادي به دليل نوآوري فني زودتر متحول ميشود و مردم نيز زودتر آن را ميپذيرند؛ اما بخش معنوي يا غيرمادي مـرتبط بـه آن شامل ارزش ها و هنجارها ديرتر مورد پذيرش آنها قرار ميگيرد؛ به همين دليل تا وقتي اين دو بخش هماهنگ نباشد، بيتعادلي و نابهنجاري به وجود ميآيد.
به طور کلي از ميان نظريـه هـاي مطـرح شـده در چـارچوب نظـري تحقيـق ، عوامـل اجتماعي و فرهنگي جامعۀ آماري مورد بررسي با نظريه هـايي چـون نظريـه هـاي کنتـرل اجتماعي بويژه رکلس ، نظريۀ شخصيت برنز و بويژه نظريۀ پس افتادگي فرهنگـي ارتبـاط بيشتري دارد. زيرا با توجه به پيشرفت علوم و نوآوريها و اختراعات که روز بـه روز بـر تعداد آنها افزوده ميشود، بخشهاي فرهنگي نيز بايد سريعاً متحول گـردد. اگـر بخشـهاي فرهنگي نتوانند همزمان با اين تحولات تغيير کنند، دچار پس افتادگي فرهنگي ميشويم و شاهد معضلاتي از جمله افزايش ترافيک و تصادفات و تخلفات رانندگي هستيم .
روش تحقيق
در اين پژوهش روش پيمايشي به کار گرفته شده است . تکنيک جمـع آوري اطلاعـات پرسشنامه است که حاوي ٥٥ سؤال باز و بسته است و جامعۀ آماري پـژوهش عبارتسـت از: همۀ رانندگان (زن و مرد) اتومبيل ١٨ سال به بالاي استان که داراي گواهينامۀ رانندگي ميباشند و در سطح شهر رانندگي ميکنند. براساس آمارهاي نيـروي انتظـامي و معاونـت ادارة راهنمـايي و راننــدگي اســتان (تــا ســال ٩٠) حــدوداً ٩٥٠٠٠ نفــر در اســتان داراي گواهينامۀ رانندگي پايۀ يک و پايۀ دو ميباشند که از بين آنهـا براسـاس فرمـول کـوکران (٠٦=p ميزان تخلفات رانندگي) و سطح اطمينان ٠٩٥=T و مقدار خطـا ٠٠٥=d انـدازة نمونه ، ٣٦٨ نفر محاسبه شده است . براساس آمارهاي جمعيتي سالنامۀ آماري سـال ١٣٨٩، شهرهاي پرجمعيت استان به ترتيب عبارتند از: ياسوج : ١٠٠٥٤٤ نفـر، دوگنبـدان : ٨٣٨٥٦ نفر، دهدشـت : ٥١٢٥٣ نفـر، ليکـک : ١٢٥٩٤ نفـر و چـرام : ١٢٠٧٦ و... کـه در شـهرهاي ياسوج ، دوگنبدان و دهدشت به صورت سـهميه اي و در ديگـر شـهرها بـه علـت ميـزان جمعيت نزديک به هم ، پرسشنامه ها به صورت تصادفي توزيـع و تکميـل گرديـد. (دفتـر آمار و اطلاعات استان ، ١٣٩١)