بخشی از مقاله
برخی از اطلاعات فنی مورد نیاز :
يكي از مباحث اصلي و مطرح بخشهاي اداري ـ حسابداري و مالي و خدماتي اكثر موسسات ، سازمانها و شركتها در روزهاي پايان سال شلوغي و جنب و جوش است كه براي انجام كارهاي باقيمانده و ناتمام صورت مي گيرد
.
انگار كه مسابقه اي در پيش است از كاركرد كارمند ساده گرفته تا مديران و سرپرستان رده بالاي در سازمان جهت رسيدن به نقطه پايان در تلاش هستند .
به راستي چرا اينگونه است ؟ و چه عواملي سبب اين مي شود كه نتوانيم كارهايمان را در طي سال انجام دهيم ؟ عوامل فرهنگي موثرند يا عوامل اقتصادي ؟
آيا قوانين موجود كشور داراي اشكال و نقص هستند و يا عوامل محيطي و اجتماعي درون سازمانها؟
آيا از فن آوري سيستمهاي اطلاعات مديريت ( ) نتوانسته ايم بدرستي بهرهاي ببريم ؟
آيا كاركنان سازمانها به موقع وظايف محوله را انجام نمي دهند ؟
و آيا مديران از ابزارهاي كنترلي مديريتي خود به نحو مطلوب استفاده نمي كنند ؟
اينها سئوالات مطرحي هستند كه مي توان با حل آنها گره بسياري از مشكلات موجود سازمانها و شركتها باز شده و بدرستي از زمان بعنوان يك منبع محدود استفاده نمود .
بحثها و نظرات مختلفي در خصوص روزهاي پايان سال با انبوه زياد كارهاي ناتمام مطرح است . عدهاي از صاحبنظران بر اين باورند كه مديران ما با توجه به عوامل فرهنگي و محيطي داراي ساختار مناسبي از لحاظ تركيب زمان و شرايط آن و استفاده بهينه از وقت نمي باشند .
در اين گزارش يه مسايلي در خصوص ريشه هاي بنيادي اين مساله مي پردازم و اميدوارم كه بتوانم نگاه تازه اي در رفتار و كردار اجتماعي در مورد استفاده صحيح از وقت داشته باشم .
در اين گزارش به عواملي از قبيل :
مهارتهاي فردي و سازماني
نقش عوامل فرهنگي و اقتصادي
عوامل درون سازمانها و برون سازماني ،
وظايف كاركنان و نقص سيستمهاي اطلاعاتي
وظايف مديران و استفاده از ابزارهاي مديريتي
مي پردازيم .
امروزه متخصصان و دست اندر كاران بحث جديدي را تحت عنوان مديريت اثر بخش مورد ارزيابي و تجزيه و تحليل قرار مي دهند و بطوريكه در عصر حاضر كارايي و بهرهوري والاترين هدف و ارزشمندترين مقصد كليه مديران است . مهارت اعمال مديريت زمان به دو مقوله كلي مهارت فردي و مهارت سازماني قابل طرح و تقسيم بندي است از بعد مهارت سازماني كه به شش قسمت تقسيم ميشود مديريت ارتباطات ـ مديريت جلسات )– برنامه ريزي عملياتي - تفويض اختيار –هدف گزاري ـ اولويت بندي اهداف و برنامه ها و فعاليتها ـ)و رابطه آن با مهارت فردي كه آن هم با نقش وبژگيهاي فرذي در موفقيت سازماني در ارتباط است مورد بحث قرار مي گيرد .
1 ـ مهارتهاي سازماني فردي
الف - مهارت سازماني :
بحـث مهارتهاي سازماني مديريت و سرپرستان از نقطه نظر اهداف تقريباً يكي است . شناسايي و تعيين اهداف از مباحث بسيار كليدي مي باشد . اولويت بندي اين اهداف به شما كمك مي كند كه مطوئن تر به آنها برسيد .
وقتي شما اين برنامه و فعاليتها را برنامه ريزي مي كنيد در واقع از ابزارهاي مديريتي استفاده مي كنيد و چنانچه اين مديريت برنامه ريزي بصورت عملياتي باشد شما يك مدير عملياتي به حساب مي آييد و براي اينكه بتوانيد برنامه هاي خود را اجرا كنيد بايد از مسئوليتهاي اجرايي خود كم كرده و فقط نظارت و رهبري نمايند و قدرت دادن تفويض اختيار به ديگر كاركنان به شما كمك بسياري خواهد كرد با اين بينش شما داراي ارتباطات موثري با ديگر افراد خواهيد بود و اينكه بتوانيد از مقوله زمان هم حداكثر بهرهبرداري را بنمائيد . پيتر دراكر پدر علم نوين معتقد است هركس نتواند زمان خود را مديريت نمايد هيچ چيز ديگر را هم نمي تواند مديريت كند .
بنابراين مهارت سازماني مديران موفق ارتباط بسياري با مديريت بهينه از زمان دارد .
ب ـمهارتهاي فردي
كرت اوين رفتار افراد را تابعي از شخصيت انسان و محيط آنها مي داند . ولي بر اين اعتقاد بود كه اعمال و رفتاري كه از انسانها سر مي زند احتمالاً هر دو عامل يعني ويژگيهاي فردي و عوامل محيطي در آن دخيل باشند .
وقتي به نظر كرت لوين در خصوص رفتار انساها تأمل مي كنيم به اين نتيجه مي رسيم كه رفتار انسان از ديد خود فرد يعني عامل اجرا و يا اينكه از ديد ديگران مورد قضاوت قرار مي گيرد داراي تفاوتهايي مي باشد .
بر اساس تحقيقات انجام شده زماني كه فرد در موضع اقدام كننده قرار مي گيرد رفتار خود را اكثراً به عوامل محيطي نسبت مي دهد و عوامل شخصي و ويژگيهاي فردي را ناديده مي گيرد .
و بر عكس زماني كه در موضع مشاهده كننده و قضاوت كننده قرار مي گيرد نقش عوامل محيطي را كمرنگ فرض نموده و بيشتر به عوامل شخصي تأكيد مي ورزد .
در حيطه بحث مهارتهاي فردي تخصص و چگونگي نگرش به اين قضيه مي تواند در خور تأمل و انديشه باشد .هر چه در انجام هر كاري فرد داراي تخصص و مهارت باشد بهتر و موثرتر ميتواند در آن رشته فعاليت نمايد . بي شك يكي از عوامل عقبماندگي كشورهاي جهان سوم عدم وجود مردان و زنان با تخصص و با مهارت در زمينه هاي مختلف اقتصادي و فرهنگي مي باشد .
2 ـ نقش عوامل فرهنگي روي فعاليتهاي اقتصادي مساله اي است كه كارشناسان امر در مواجهه به آن به يك نكته اساسي توجه دارند و ان فرهنگ رفتاري افراد آن اجتماع مي باشد .
در بيان تعريف مربوط به مسائل فرهنگي ديدگاه عالمان بطور قطع در يك راستا مي باشد و ان اينست كه در تعريف فرهنگ به اصول ثابتي معتقدند از انجمله مجموعه اي از ارزشها ، باورها ، اعتقادات ، هنجارها ، اخلاق ، دانش و ساير يافته ها و اكتسابات اجتماعي انسان .
در هر جامعه اي با توجه به خصوصيات فرهنگي ان مقولات ، معيارها و مفاهيمي با ارزش قلمداد مي باشند وقتي از بايدها و نبايدهاي يك فرهنگ حرف مي زنيم از حد و حدودها و از مرزهاي رفتاري آن اجتماع مي گوييم به يك مجموعه از رفتارها و هنجارهاي مسلم شده بر مي خوريم كه مي تواند در پيشرفت و توسعه نقش بسزايي داشته باشد هر دوي عوامل فرهنگي و اقتصادي در مورد طرح اين گزارش داراي اهميت فوقالعاده مي باشند .
نظم و ترتيب در اجتماع ، وفاي به عهد ، عدم وجود فاصلههاي طبقاتي ( عدالت اجتماعي به مفهوم واقعي ) ، داشتن امنيت و اسايش فكري و روحي و داشتن محيطي عاري از آلودگي هاي صوتي و فشارهاي عصبي و ............ اين مسايل تاثير زيادي روي نظم اجتماعي دارد و نظم اجتماعي سبب مي شود كه كارها و امور جاري اجتماع به موقع و صحيح انجام شود . براي روشن شدن اين بحث كمي بيشتر صحبت ميكنيم :
- نظم و ترتيب در اجتماع ( نظم اجتماعي )
نظم اجتماعي سرآمد كليه بحثهاي اين گزارش مي باشد . نظم اجتماعي جهت دهنده اجتماع است .
تنظيم امور و داشتن برنامه مشخص براي اهداف تعيين شده در كمك به بهبودنظم اجتماعي مفيد مي باشد .
آگاهي اجتماع از چنين وضعي آنها را در خطي قرار مي دهد كه همانا توسعه فرهنگي و در نهايت توسعه اقتصادي مي باشد .
- وفاي به عهد ( تعهد )
بسياري از مشكلات مردم ما عدم وجود تعهد و وفاي يه عهد و پيمان است . وقتي ريشه اين مشكل را مورد ارزيابي قرار مي دهيم به بحث قبلي ( نظم اجتماعي ) بر مي خوريم . انجام امور بموقع و تعهد داشتن به افراد و كارها و وظايف محوله انسانها را متعهد كرده و در قبال اجتماع مسئوليتپذير مي كند .
احساس مسئوليت اجتماعي ، از مهمترين عوامل حفظ و ضمانت اجرايي عدالت اجتماعي است و لذا آگاهي عمومي به حقوق و وظايف و مراقبت در حفظ و اجراي آن و اصل انتقاد سازنده و امر بمعروف و نهي از منكر در همه مراتب و حدود آن در جامعه ضرورت دارد .
ـ عدم وجود فاصله هاي طبقاتي
تا انجا كه مشاهدات عيني و تجارب اجتماعي در جامعه هاي مختلف با نظامهاي اجتماعي و اقتصادي مختلف نشان داده ، افراد اجتماع از نقطه نظر كارآيي فكري و بدني با يكديگر تفاوت دارند . منظور از اين تفاوتها ، تفاوتي است كه در سرشت آنهاست ، نه تفاوتهايي كه ناشي از نابسامانيهاي و بي عدالتيهاي اقتصادي و اجتماعي است و با برطرف كردن آنها برطرف مي شوند .
يكي از موضوعات مهم عوامل فرهنگي ، بحث وجود فاصلههاي طبقاتي در اجتماع مي باشد . تاثير نگراني افراد اجتماع از وجود فاصلههاي طبقاتي بطور حتم در رفتارهاي اجتماعي اثر گذار است .
موضوع قشر بندي اجتماعي ( ) در فرهنگ جامعه شناسي ، عبارت است از ديدگاهي كه افراد و گروههاي اجتماعي كه در يك جامعه وجود دارند را بصورت لايه ها و قشرهايي تلقي مي كنند كه در سطوح مختلف ، و بر روي هم چيده شده اند .
مفهوم نابرابري هاي اجتماعي يا قشر بندي اجتماعي از يك بار ارزشي برخوردارند كه افراد و گروههاي خاص را فراتر از افراد و گروههاي ديگر قرار داده و قلمداد مي كنند .
- عدالت اجتماعي به مفهوم واقعي و بر اساس بينش اسلام در ايه زير خلاصه مي شود
( بالعدل قامت السماوات و الارض ) آسمانها و زمين بعدالت بر پاست .
3 ـ عوامل درون سازماني و برون سازماني
براي روشن شدن بحث عوامل درون سازماني و برون سازماني و ارتباط آن با اين گزارش به نكاتي اشاره مي شود .
الف ) ديدگاه سيستمي
قبل از بحث پيرامون ديدگاه سيستمي به تعريف سيستم مي پردازم .
سيستم مجموعه اي است از اجزاء كه با ارتباط و پيوند متقابل يك كل واحد را براي رسيدن به هدف مشخص و معيين تشكيل مي دهند و هر كدام از اجزاء نقشي خاص را در اين راستا ايفا مي كنند .
ديدگاه سيستمي يك راه و روش فكر كردن ، نوعي جهان بيني و يك قالب ذهني خاص است . اين طرز فكر به مدير سازمان چنين القاء مي كند كه سازمان ، سيستمي است كه از قسمتهاي مختلفي تشكيل شده و هر قسمت از ان علاوه بر هدف خاصي كه براي خود دارد . در جهت تحقيق هدف كلي سازمان نيز فعاليت مي كند . به اين ترتيب . مدير با شناخت كامل از سيستم سازماني ، تصويري جامع در ذهن خود ايجاد مي نمايد و با ديد خاصي كه دارد سعي مي كند وقت خود را مصرف جنبه هاي مهمتر سازمان كند .
بعبارت ديگر با چنين طرز تفكري ،مدير قادر به شناخت ماهيت محيطي كه در آن كار مي كند خواهد بود و در نتيجه با آگاهي همه جانبه در موقعيتي شناخته شده وظايف خود را به موقع انجام خواهد داد .
ب ) سيستم سازماني
با عنايت به آنچه درباره تعريف سيستم بيان شد ، سازمان نيز خود سيستمي است كه داراي هدف خاصي است و لااقل از دو عامل ، كه هدف مشتركي دارند تشكيل مي شود .
در سيستم سازمان نوعي تقسيم كار در جهت نيل به هدف مشترك عوامل متشكله آن وجود دارد .
اجزاي سيستم در قبال رفتار يكديگر عكسالعمل نشان مي دهند و بين خود ارتباطاتي رسمي يا غير رسمي بر قرارمي كنند و لااقل يك جزء از سيستم ، وظيفه كنترل را بر عهده دارد و بازده سازمان را با معيارهاي تعيين شده مطابقت مي دهد و تعديلات لازم را در كار سيستم بوجود مي آورد . به اين ترتيب ، سازمان سيستمي است با هدف خاص كه از سيستمهاي فرعي متعامل از قبيل تقسيم كار ، ارتباطات و كنترل تشكيل شده است .
اجراي تقسيم كار مناسب شرايط بوجود آمده در سازمان را بهينه مي سازد و باعث بهبود روندكار و در نتيجه بازدهي بالا را فراهم مي سازد .
ج ) تركيب سيستم
همانطور كه اشاره شد هر سيستم از اجزايمختلفي تشكيل مي شود كه اين اجزاء هر يك نقش خاصي را در جهت تحقق اهداف سيستم ايفا مي كند . تركيب سيستم را مي توان در شكل زير نشان داد
حسابدار دولتی :
حسابدار دولتی کسی است که علاوه بر داشتن مهارت در حسابداری تکمیلی از عهده انجام امور مربوط به تشخیص حسابها ، تنظیم اسناد مالی ، بودجه ، عملیات حسابداری سپرده ها ، بانک و تهیه صورت مقادیر ، تنظیم حساب درآمد و هزینه اختصاصی ، بستن حسابها و تنظیم حسابهای نهایی ، تهیه انواع صورتهای مالی مهم در موسسات دولتی ، انجام عملیات مالی طرحهای عمرانی ، ادارات دولتی شهرستانها ، شهرداریها و تهیه لایحه تفریق بودجه برآید .
نمونه وظايف
1. توانایی تشخیص حسابها در حسابداری دولتی و مقایسه آن با حسابداری بازرگانی
2. توانایی تنظیم اسناد مالی
3. توانایی تهیه، تنظیم، تصویب، اجرا و نظارت بودجه
4. توانایی تهیه، تنظیم، تصویب، اجرا و نظارت بودجه
5. توانایی عملیات حسابداری پرداخت حقوق بازنشستگان و موظفین
6. توانایی عملیات حسابداری سپرده ها
7. توانایی عملیات حسابداری بانک و تهیه صورت مقایرت بانک
8. توانایی تنظیم حساب درآمد و هزینه اختصاصی
9. توانایی بستن حسابها و تنظیم حسابهای نهایی
10. توانایی تهیه انواع صورتهای مالی طرحهای عمرانی
11. توانایی انجام عملیات مالی ادارات دولتی شهرستانها در ارتباط یا ادارات ذیحسابی
12. توانایی انجام عملیات مالی و حسابداری شهرداریها
13. توانایی تهیه لایحه تفریغ بودجه
14. توانایی تشخیص حسابها در حسابداری دولتی و مقایسه آن با حسابداری دولتی و مقایسه آن با حسابداری بازرگانی
15. آشنایی با تعریف حسابداری
16. آشنایی با تعریف دفترداری
17. آشنایی با خصوصیات حسابداری دولتی
18. آشنایی با اصول و موازین حسابداری بطور اخص
19. آشنایی با روشهای حسابداری دولتی
20. شناسایی اصول تشخیص حسابها و تنظیم سند حسابداری
21. توانایی تنظیم اسناد مالی
22. آشنایی با اسنادی که در خارج از واحدهای مالی تنظیم می شوند
23. آشنایی با اسنادی که در داخل واحد مالی تنظیم می شود
24. آشنایی با دفاتر مالی
دفتر صدور برگه
دفتر روزنامه
دفتر روزنامه عمومی
دفتر روزنامه دریافتی صندوق
دفتر روزنامه پرداختی صندوق
دفتر ثبت اسناد هزینه
25. شناسایی اصول ثبت فعالیتهای مالی در دفاتر
26. شناسایی وصول تنخواه گردان حسابداری
27. برقراری تنخواه گردان پرداخت
28. عملیات حسابداری مربوط به ثبت رقم تنخواه گردان دردفاتر
29. شناسایی اصول پرداخت های علی الحساب و پیش پرداخت
30. شناسایی اصول پرداخت بهای کالای خریداری شده
31. شناسایی پرداخت حقوق و دستمزد کارکنان
32. شناسایی اصول واریز اسناد تنخواه گردان پرداخت
33. شناسایی اصول درخواست وجه به خزانه
34. شناسایی اصول واریز اسناد تنخواه گردان پرداخت
35. آشنایی با دفتر معین
36. آشنایی با انواع فرمهای دفاتر معین
ابزار و وسايل
1. کتاب حسابداری دولتی
2. اسناد حسابداری مربوطه
3. انواع اسناد حسابداری و انبار
4. فاکتور
5. ماشین حساب
شرايط ارتقاء شغل
شرایط ارتقاء شغل حسابداری دولتی می پردازد و مشغول است تابع میزان تحصیلات و تجربه وی است و حقوق وی طبق جدول تنظیم از طرف سازمان امور استخدامی کشور تعیین می شود.
ويژگي هاي شخصيتي
به جهت حجم بالای حساب های دولتی، حسابداری دولتی اهمیت دو چندان پیدا می کند.
اگر در این شغل تنظیم حساب درآمد و هزینه اختصاصی، تهیه ،تنظیم، تصویب، اجرا و نظارت بودجه، عملیات حسابداری سپرده ها، عملیات مالی طرح های عمرانی و عملیات مالی و حسابداری سازمان ها و ادارات و شهرداری ها را جزئی از توانایی های حسابداری دولتی بدانیم می بینیم که امانتداری اعتماد به نفس بالا، معلومات و دانش فراوان، دقت و مدیریت توانمند و انضباط و نظم رفتاری و نوشتاری بسیار مهم و کارگشا است
بودجه عملياتي
روشهاي بودجه ریزی:
1. بودجه متداول (سنتي)
2. بودجه ريزي افزايشي
3. بودجه برنامهاي
4. بودجه ريزي بر مبناي صفر
در بودجه ريزي عملياتي علاوه بر تفکيک اعتبارات به وظايف، برنامهها، فعاليتها، طرحها و حجم عمليات، هزينههاي اجراي عمليات دولتي و دستگاههاي دولتي طبق روشهاي علمي مانند حسابداري قيمت تمام شده و روش اندازه گيري کار، محاسبه و اندازه گيري ميشود.
بودجه عملياتي بر پايه چهار اصل استوار است:
1. حسابداري قيمت تمام شده
2. روش اندازه گيري کار
3. استفاده از فرم ها
4. استفاده از استانداردها
در بودجه ريزي عملياتي منابع بر اساس اولويت امور و نتايج قابل اندازه گيري تخصيص داده ميشوند. يک بودجه عملياتي علاوه بر تخصيص هزينههاي فعاليت، همه فعاليتهاي مورد نياز براي پشتيباني يک برنامه را تعريف و تعيين ميکند.
تفاوت بودجه عملياتي با بودجه سنتي و برنامه اي:
در بودجه ريزي سنتي نوع و ماهيت هزينهها نشان داده ميشوند ولي مشخص نميگردد که هر هزينه براي کدام هدف و منظور و يا اجراي کدام برنامه يا فعاليت خاص، تخصیص داده شده به عبارت ديگر توجه عمده روي Inputها ميباشد.
ولي به دليل سادگي، عدم انجام و توانايي کنترل هزينهها در مقايسه با سالهاي قبل مورد استفاده قرار ميگيرد.
بودجه برنامهاي بيشتر به طبقات بالاتر سلسله مراتب سازمانها مربوط ميباشد در حاليکه بودجه عملياتي حدود فعاليت و عمليات طبقات پايين سلسله مراتب را نيز موردبررسي و پيش بيني بودجهاي قرار ميدهد.
در تنظيم بودجه برنامهاي ممکن است بدون محاسبه دقيق مخارج هر واحد از فعاليت دولتي، هزينهها را فقط بر اساس سياست کلي مالي دولت پيشبيني کرد. در صورتي که شرط اساسي براي تهيه بودجه عملياتي اين است که حجم و مقدار فعاليت سازمانهاي دولتي، تعيين و هزينه هر واحد از فعاليتها محاسبه ميشود.
اهداف بودجه عملياتي:
1. ارائه بهترين ابزار ممکن بر اساس نتايج
2. ايجاد ارتباط بين بودجه و نتايج عملکرد برنامه
3. تمرکز فرايند تصميم گيري روي مهم ترين مسائل
4. ارائه اطلاعات قابل سنجش براي قواي مجريه، مقننه و قضائيه
5. ارائه مشوقهایي براي مديريت عملکرد بر مبناي بهبود مستمر
6. ايجاد يک فرايند منطقي براي تصميم گيري در خصوص بودجه
7. ارائه مبنايي براي پاسخ گويي بيشتر در قبال استفاده از منابع کشور
8. ارائه مبناي صحيح براي اتخاذ تصميم در خصوص تخصيص منابع
9. تعيين نتايج قابل سنجش و مورد انتظار که از يک تخصيص بودجه خاص قابل وصول است
مزاياي بودجه عملياتی:
1. شفاف سازي فرايند بودجه ريزي
2. افزايش کارايي و اثر بخشي عملکرد دولت و سازمانها از طريق تمرکز منابع در جهت ضروريترين و مهمترين نتايج
3. اصلاح و بهبود تصميم گيري در مورد مؤثرترين راه براي استفاده از منابع محدود کشور
4. بهبود عملکرد از طريق پيوند دادن بودجه و عملکرد برنامه
5. مسئوليتپذير ساختن مديران در قبال تصميماتي که روی نتايج بودجه تاثير ميگذارد.
6. حمايت بهتر مديريت توسط پيوند نتايج بودجه و سنجش عملکرد بودجه با سنجش عملکرد برنامه در فرآيند کنترل و گزارش نتايج.
7. ارائه سيستم و فرايندي که در آن تصميم گيريهاي مربوط به بودجه اساساً بر پايه نتايج قابل سنجش و اهداف داراي اولويت صورت ميگيرد.
روش هاي اجراي بودجه عملياتي:
1. تنظيم بودجه ريزي عملياتي طبق حسابداري قيمت تمام شده
o طبقه بندي عمليات
o انتخاب واحد اندازه گيري
o بر آورد هزينه يک واحد کار
o پيش بيني حجم عمليات
o محاسبه هزينه عمليات
2. تنظيم بودجه ريزي عملياتي طبق حسابداري قيمت تمام شده (روش کامل)
اجراي آن محتاج يک نظام استوار حسابداري مالي و قيمت تمام شده پيشرفته است.
o انتخاب حوزه کار
o انتخاب واحد کار (براي اندازه گيري مقدار محصول هر يک از حوزههاي کار، تهيه گزارشهاي آماري صحيح درباره مقدار محصولي که در هر يک از حوزه هاي کار در فواصل معين بدست آمده و مدت زمان مصروفه)
o انتخاب هنجارها براي عمليات در هر حوزه کار
o پيش بيني تعداد کارکنان مورد لزوم و برآورد هزينههاي پرسنلي
روش هاي هزينه يابي بر مبناي فعاليت ABC:
ويژگيها: توجه به پديدههاي نوين و اثرات تکنولوژي حاکم بر فعاليتهاي خدماتي امروزي:
بدليل استفاده از مبناهاي تسهيم، هزينه متناسب با هر فعاليت براحتي قادر به محاسبه و سنجش تاثير روشهاي نوين در محاسبه بهاي قيمت تمام شده خدمات ميباشد.
مکانيزم عملکرد سيستم ABC:
در سيستمهاي هزينهيابي سنتي عموماً از طريق ايجاد مراکز هزينه، کليه هزينههاي دواير عملياتي و پشتياني و حجم خدمات ارائه شده تقسيم ميگردد تا از اين طريق بهاي تمام شده خدمات تعيين شود. در اين گونه سيستمها هيچ گونه ارتباط مستقيمي بين فعاليتهاي لازم جهت اجراي خدمات و ميزان استفاده از منابع وجود ندارد.
مراحل طراحي و پياده سازي سيستم ABC:
1. تشکيل تيم طراحي سيستم
2. تعريف مراکز فعاليت
3. تفکيک مراکز فعاليت بر حسب عمليات
o مراکز فعاليت عملياتي
o مراکز فعاليت تشخيصي
4. تعيين خروجي و برونداد هر مرکز فعاليت
5. عمليات هزينهيابي بر اساس هر مرکز فعاليت
o هزينه نيروي انساني
o هزينه مواد و ملزومات مصرفي
o هزينههاي استهلاک
6. نسبت دادن هزينههاي مرکز فعاليت به مراکز هزينه نهايي
7. محاسبه بهاي تمام شده بر حسب هر خروجي
حسابداری دولتی :
دفتر داري و تنظيم حسابها
در مجموعه سيستمهاي كنترل بودجهاي و گزارشگري مالي، سيستم دفترداري و تنظيم حسابها از جايگاه ويژهاي برخوردار بوده و مسئوليت نگهداري و كنترل حسابها و گزارشگري وضعيت و نتايج عمليات كليه منابع مالي تحت كنترل دستگاههاي اجرايي را بر عهده دارد. به بيان ديگر، اطلاعات مربوط به همه
رويدادهاي مالي هر يك از منابع مالي از طريق سند حسابداري به اين سيستم وارد ميشود تا پس از پردازش بيدرنگ، نيازهاي اطلاعاتي مالي قانوني و مديريتي را از طريق گزارشهاي مالي اساسي و تفصيلي در اختيار كاربران قرار دهد. اين بخش از نرمافزار كه بر اساس تحليلي بنيادي از دستورالعملهاي صادرهي وزارت امور اقتصادي و دارايي طراحي گرديده است، كليهي عمليات حسابداري موضوع دستورالعملهاي مذكور را پوشش ميدهد.
تامین اعتبار و کنترل بودجه :
اعمال مديريت صحيح بر مصرف بهينهي اعتبارات هزينهاي، اختصاصي، تملك داراييهاي سرمايهاي و ساير منابع مالي، مستلزم استفاده از ابزارهاي لازم براي هدايت و كنترل مصرف اعتبارات به سوي اهداف تعيين شده و پيشگيري از تجاوز هزينه و ساير پرداختها از اعتبارات مصوب تخصيص يافته در كليه سطوح طبقه بندي قانوني است. به بيان ديگر، كنترل بودجهاي به عنوان بخشي از مسئوليت پاسخگويي مالي دستگاههاي اجرايي، يكي از مهمترين وظايف مديريت مالي محسوب ميشود و از حجم عمليات قابل ملاحظهاي نيز برخوردار است. بي ترديد، سيستمهاي تامين اعتبار و كنترل بودجهاي سنتي نه تنها قادر به ايفاي مسئوليت پاسخگويي مالي ذيحسابان در قبال تامين اعتبار و كنترل بودجهاي نيست، بلكه مقامات مسئول دستگاههاي اجرايي را نيز از استفادهي بهينه تمام اعتبارات مصوب تخصيص يافتهي دوره مالي تا حدودي محروم ميسازد.
سيستم تامين اعتبار و كنترل بودجه براساس ويژگيهاي محيطي وزارتخانه، موسسات و شركتهاي دولتي و به نحوي طراحي شده است كه ضمن هدايت و كنترل مصرف اعتبارات مصوب تخصيص يافته و پيشگيري از تجاوز هزينه و ساير پرداختها از اعتبارات يادشده، شرايط لازم را براي رهگيري اعتبارات تامين شده و اعمال مديريت صحيح بر آنها فراهم آورد. به بيان ديگر، نرمافزار تامين اعتبار و كنترل بودجه به عنوان بخشي ازسيستم يكپارچهي حسابداري و كنترلهاي مالي و بودجهاي، فرايند ابلاغ و اجراي بودجه را به صورت كامل پوشش ميدهد و كليهي نيازهاي اطلاعاتي قانوني و مديريتي را در تمام سطوح سازماني و به ويژه در حوزهي اداري و مالي و ذيحسابي فراهم خواهد ساخت.
دریافت و پرداخت :
مديريت بر وجوه نقد و اتخاذ تدابير لازم به منظور انجام به موقع پرداختها و وصول و انتقال به هنگام درآمد و ساير دريافتها از وظايف اساسي ذيحسابان و مديران امور مالي دستگاههاي اجرايي و مقامات مسئول اين قبيل دستگاهها محسوب ميشود. حجم در خور ملاحظهي دريافتها و پرداختها و تسريع در انجام آنها از يك سو، اعمال نظارت و كنترل و جلوگيري از هر گونه سو استفاده از وجوه نقد از ديگر سو، استفاده از نرمافزارهاي هوشمند و پيشرفته را به امري اجتنابناپذير تبديل ساخته است. گروه شركتهاي همكاران سيستم افتخار دارد كه بخشي از سيستم حسابداري و كنترلهاي مالي و بودجهاي دستگاههاي اجرايي كشور را به مديريت وجوه نقد با عنوان سيستم دريافت و پرداخت، اختصاص داده است
حسابداری صنعتی :
روشهاي حسابداري صنعتي که به شش دسته تقسيم مي شوند عبارتند از :
۱- هزينه يابي جذبي
۲- هزينه يابي مستقيم
۳- هزينه يابي برآوردي يا تخميني
۴- هزينه يابي سفارش کار
۵- هزينه يابي مراحل توليد يا مرحله اي
۶- هزينه يابي استاندارد
هر يک از اين روشها خود داراي توضيحات کاملي است که من در اينجا به توضيح مختصري از هر کدام اين روشها اکتفا ميکنم .
۱- هزينه يابي جذبي يا کامل : شيوه اي از هزينه يابي که در آن جمع هزينه هاي مستقيم ( به تحقيق ) و هزينه هاي ثابت ( به تقريب ) در بهاي تمام شده کالاي ساخته منظور مي شود . بر عکس در هزينه يابي مستقيم ، فقط هزينه هاي متغير ( از جمله سربار متغير ) جزء بهاي تمام شده محسوب مي گردد و هزينه هاي سربار ثابت ( به عنوان هزينه هاي دوره ) جداگانه در حساب سود و زيان همان دوره اي که هزينه به عمل آمده است منظور مي شود .
۲- هزينه يابي مستقيم يا نهايي : اين اصطلاح آمريکايي و مترادف آن در انگلستان Marginal Costing معمول و به معني اين است که جمع هزينه هاي متغير محصول را مهمترين مقياس هزينه توليد آن محصول محسوب کنند . به اين استدلال که هزينه هاي متغير با ميزان توليد و افزايش و کاهش آن ، بالا و پائين مي رود .
۳- هزينه يابي برآوردي يا تخميني : الف - هزينه اي که براي يک قرارداد يا تصميم خاص پيش بيني شده است .
ب - مخارجي که پس از فروش ايجاد مي شود .
مختصری در باره سه نوع از حسابداری
حسابداری صنعتی
اين حسابداری که به تدريج و پس از انقلاب صنعتی روی داد در جهت نياز به دانستن بهای تمام شده محصولات توليدی بود . دراين نوع از حسابداری هدف اصلی سيستم دانستن ، بهای تمام شده يک واحد از نظر تمامی عوامل هزينه می باشد .
همزمان و همراه با تکامل ابزارها و شيوه های توليد ، در سده های بعد ، روشها و شيوه های هزينه يابی پيشرفته ای ابداع و بکار گرفته شد که هزينه عمليات را به درستی شناسايی نمايد .
حسابداری صنعتی امروزه که ثمره اين فرآيند شتاب آميز تکاملی است اصولاْ همان هدف اندازه گيری و گزارش بهای تمام شده محصولات ، خدمات و فعاليت ها را دنبال می کند .
حسابداری مالی
اين نوع از حسابداری را ميتوان حسابداری گزارش نيز ناميد . زيرا هدف اصلی در اين نوع از حسابدری ، تهيه صورتهای مالی اساسی می باشد که مورد نياز استفاده کننده گان از اين صورتهای مالی است .
شايد بتوان گفت که دليل اصلی پيدايش اين نوع از حسابداری ، اصل تفکيک شخصيت می باشد . اين اصل امکان مشارکت صاحبان سرمايه ای را که به تجارت نمی پراختند ممکن ساخت و به اين شکل باعث رشد و توسعه بنگاه های تجاری شد . اين نوع از مشارکت باعث پيدايش سهام و بازار بورس شد . البته دليل اصلی ايجاد بازار بورس را می توان ، افزايش شمار شرکتهای سهامی دانست .
يکی ديگر از موضوعات اصلی که در اين دوران تأثير اساسی بر رشته حسابداری گذاشت برقراری ماليات بر درآمد بود . اين نوع از ماليات که در اغلب کشورهای صنعتی اروپا وسيله ای برای تأمين عدالت اقتصادی است از اوايل قرن نوزدهم ايجاد و به تدريج جزيی از نظام مالياتی کشورها شد . تعيين ماليات بر درآمد مستلزم شناخت دقيق سود خالص بود و لازمه اين شناخت نگهداری حسابها و دفاتر منظم و تهيه صورتهای مالی که ميزان سود را به درستی نشان دهد . به اين ترتيب دولت ها به صورت يکی از اصلی ترين استفاده کنندگان از صورتهای مالی موسسات درآمدند .
ديگر استفاده کنندگان از اين صورتهای مالی عبارتند از : بانکها ، اعتبار دهندگان ، بستانکاران بلند مدت و کوتاه مدت ، فروشندگان ، مشتريان ، کارکنان ، سرمايه گذاران بالقوه ، کارگزاران بازار سرمايه ، جامعه و مديريت موسسه .
حسابداری حرفه ای و حسابرسی
در مورد اين نوع از حسابداری در مطالب بعدی به طور کامل صحبت خواهيم کرد .
محاسبات دفاتر حسابداری :
دفتر روزنامه
دفتر روزنامه یکی از دفاتر قانونی و مورد نیاز حسابداران است. این دفتر در انواع مختلفی وجود دارد که با نام های دو ستونی، چهار ستونی و مانند آن شناخته میشوند.
کلیه رویدادهای مالی به ترتیب تاریخ وقوع باید در این دفتر ثبت و سپس به دفتر کل انتقال یابد. در واقع تأثیر مبادلات بر حسابداری را در این دفتر یادداشت میکنند. این دفتر دارای ستونهایی برای شرح، نوشتن اعداد بدهکار، بستانکار و ... است. این دفاتر در حسابداری دستی مورد عمل میباشد.
دفتر كل:
عبارت است از مجموعه حساب هايي كه براي ثبت و خلاصه كردن اطلاعات مربوط به رويدادهاي مالي يک واحد اقتصادي استفاده مي شود. نوشتن دفتر كل بعد از رويدادهاي مالي در دفتر روزنامه انجام مي گيرد.
براي ثبت رويدادهاي مالي در دفتر كل ابتدا رويداد مالي ثبت شده در دفتر روزنامه مشخص و سپس مراحل انتقال به ترتيب زير انجام مي شود:
۱- پيدا كردن صفحه حسابي كه در دفتر روزنامه بدهكار شده است.
۲- نوشتن شماره رويداد مالي (شماره روزنامه) در ستون مربوطه در حساب دفتر كل
۳- ثبت تاريخ رويداد مالي در ستون تاريخ
٤- درج مبلغ بدهكار در ستون بدهكار
٥- نوشتن شرح مختصري از رويداد مالي در ستون شرح
۶- نوشتن شماره صفحه دفتر روزنامه در ستون عطف حساب
۷- درج شماره صفحه اي از دفتر كل كه رديف بدهكار رويداد مالي در آن نوشته شده، در ستون عطف دفتر روزنامه
۸- محاسبه و نوشتن مانده حساب در ستون مربوط
۹- تعيين نوع مانده حساب در ستون تشخيص با نوشتن كلمه «بد» به جاي بدهكار يا «بس» به جاي بستانكار نمونه اي از انتقال رويداد مالي مؤسسه دانا به حسابهاي دفتر كل شرح داده شده.
حساب: نقد و بانك دفتر كل صفحه ۱
شماره صفحه روزنامه تاريخ شرح بدهكار بستانكار تشخيص مانده
1
1376
3ابانماه سرمايه گذاري اوليه خانم فضيلت ۳۲٠٠٠٠٠٠ بد ۳۲٠٠٠٠٠٠
6ابانماه
خريد يک دستگاه آپارتمان ۳٠٠٠٠٠٠٠ بد ۲٠٠٠٠٠٠
8ابانماه دريافت وام از آقاي فرشاد ۱٠٠٠٠٠٠٠ بد ۱۲٠٠٠٠٠٠
14ابانماه پرداخت قسمتي از طلب آقاي مجيدي ۳٠٠٠٠٠٠ بد ۹٠٠٠٠٠٠
18ابانماه خريد ملزومات اداري ٥٥٠٠٠٠ بد ۸٤٥٠٠٠٠
دفتر معين:
حساب هاي معين، مجموعه حساب هاي كمكي يا مكمل برخي از حساب هاي دفتر كل هستند.
حساب هاي معين حساب دفتر کل
در شكل مي بينيد كه يک حساب دفتر كل (حسابهاي پرداختني) داراي چند حساب معين است، كه در هر يک اطلاعاتي در مورد تك تك بستانكاران نوشته مي شود. دفتر معين مستقيماً از روي سند حسابداري نوشته مي شود. براي نشان دادن نحوه نوشتن دفتر معين از اطلاعات مؤسسه دانا استفاده مي كنيم.
موسسه آموزش زبان دانا
سند حسابداري
شرح عطف معين معين بدهكار بستانكار
اثاثه
حساب هاي پرداختني
فروشگاه مجيد
خريد مقداري اثاثه از فروشگاه مجيدي
۱
۳٥٠٠٠٠٠ ۳٥٠٠٠٠٠
۳٥٠٠٠٠٠
۳٥٠٠٠٠٠ ۳٥٠٠٠٠٠
دفتر معين حساب هاي پرداختني
حساب: فروشگاه مجيد صفحه: ۱
شماره سند حسابداري تاريخ شرح بدهكار بستانكار تشخيص مانده
۳ 7ابانماه 1376 خريد نسيه اثاثه ۳٥٠٠٠٠٠ بس ۳٥٠٠٠٠٠
تراز آزمايشي حساب هاي دفتر كل
فهرستي از نام و مانده كليه حساب هاي دفتر كل در يک زمان مشخص، را تراز آزمايشي حساب هاي دفتر كل گويند، که معمولاً در پايان هر ماه تهيه مي شوند و براي تهيه آنها مراحل زير انجام مي شود.
۱- نوشتن عنوان، شامل نام مؤسسه، نام گزارش و تاريخ گزارش
۲- نوشتن نام و مانده حساب هاي دفتر كل
۳- محاسبه جمع ستون بدهكار و ستون بستانكار
٤- كشيدن دو خط موازي زير ستون هاي جمع به منزله اتمام كار تهيه تراز آزمايشي است.
تراز آزمايشي زير از مانده حساب هاي دفتر كل مؤسسه دانا در تاريخ 30 آبان ماهه 1376 تهيه شده است.
موسسه آموزش زبان دانا
نام و حساب مانده
بدهكار بستانكار
نقد و بانك
ملزومات
اثاثه
آپارتمان
حساب هاي پرداختني
وام پرداختني
سرمايه خانم فضيلت ۸٤٥٠٠٠٠
٥٥٠٠٠٠
۱۱٠٠٠٠٠٠
۳٠٠٠٠٠٠٠
۸٠٠٠٠٠٠
۱٠٠٠٠٠٠٠
۳۲٠٠٠٠٠٠
جمع 000/٠٠٠/50 000/٠٠٠/50
تراز نامه:
از روي تراز آزمايشي حساب هاي دفتر كل مي توان تراز واحد اقتصادي تهيه كرد.
تراز آزمايشي مؤسسه دانا در تاريخ ۳٠ آبان ماه ۱۳۷۶ به شرح زير مي باشد.
مؤسسه آموزش زبان دانا
تراز نامه به تاريخ ۳٠ آبان ماه ۱۳۷۶ (ارقام به ريال)
دارائي ها
نقد و بانك 8450000
ملزومات 550000
اثاثه ۱۱٠٠٠٠٠٠
آپارتمان ۳٠٠٠٠٠٠٠
بدهي ها
حساب هاي پرداختني ۸٠٠٠٠٠٠
وام پرداختني ۱٠٠٠٠٠٠٠
سرمايه
سرمايه خانم فضيلت ۳۲٠٠٠٠٠٠
جمع دارائي ها٥٠٠٠٠٠٠٠ جمع بدهي ها و سرمايه ٥٠٠٠٠٠٠
درآمد و هزينه:
درآمد:
مبالغي كه بابت ارائه خدمات به مشتريان، دريافت شده و يا در آينده دريافت خواهد شد «درآمد» نام دارد. درآمد موجب افزايش سرمايه و به هنگام افزايش بستانكار مي گردد و مانده اين حساب بستانكار خواهد شد.
درآمد مؤسسات خدماتي به صورت نقد يا نسيه كسب مي شود.
-ارائه خدمات به صورت نقد:
چنانچه در زمان ارائه خدمات به مشتريان وجه آن نقداً دريافت شود در اين صورت در معادله حسابداري از يک سو دارائي هاي مؤسسه و از سوي ديگر سرمايه مالك مؤسسه افزايش مي يابد.
- ارائه خدمات به صورت نسيه (درآمد غير نقدي):
چنانچه يک مؤسسه، خدماتي براي مشتريان خود انجام دهد و وجه آن را بلافاصله دريافت نكند، در اين صورت مشتري متعهد مي شود حق الزحمه اين خدمات را در آينده بپردازد.
تحقق درآمدهاي غير نقدي از يک سو موجب افزايش دارائي ها (حساب هاي دريافتني) و از سوي ديگر موجب افزايش سرمايه در معادله مي گردد
هزينه:
مخارجي كه يک مؤسسه براي ارائه خدمات به مشتريان و كسب درآمد متحمل مي شود هزينه نام دارد. هزينه موجب كاهش سرمايه مي گردد.
صورتحساب سود و زيان:
چگونگي و نتيجه فعاليت هاي يک واحد اقتصادي را طي يک دوره زماني نشان مي دهد.
هزينه ها – درآمدها = سود (زيان) خالص
سود خالص → هزينه ها < درآمدها
زيان خاص → هزينه ها > درآمدها
صورتحساب سود و زيان مؤسسه خدماتي از چهار بخش تشكيل شده است:
۱- عنوان: در اين بخش اطلاعات مربوط به نام مؤسسه، نام صورتحساب در سه سطر درج مي گردد.
۲- درآمدها: درآمدهاي دوره مالي به تفكيک نوع نوشته و سپس جمع درآمدها محاسبه مي گردد.
۳- هزينه ها: هزينه هاي دوره مالي به تفكيک نوع هزينه نوشته و سپس جمع هزينه ها محاسبه مي گردد.
٤- سود و زيان خالص: ما به التفاوت جمع درآمدها و جمع هزينه ها تحت عنوان سود خالص نوشته مي شود.
سرمايه گذاري مجدد:
به مفهوم آن است كه: بانك يا مؤسسه پس از تأسيس مؤسسه و سرمايه گذاري اوليه در آن، دارائي هاي ديگري در اختيار مؤسسه قرار دهد. که آن موجب افزايش دارائي ها و سرمايه مالك مي گردد.
مثال: در ۸ دي ماه آقاي هامون بابت سرمايه گذاري مجدد مبلغ ٥۲٠٠٠٠٠ ريال به حساب بانكي موسسه هامون واريز نمود تجزيه و تحليل و ثبت اين رويداد مالي به شرح زير است:
تجزيه و تحليل قاعده تشخيص
دارائي افزايش مي يابد
سرمايه مالك افزايش مي يابد افزايش دارائي، بدهكارمي شود
افزايش سرمايه، بستانكار مي شود بدهكار: نقد و بانك ٥۲٠٠٠٠٠
بستانكار: سرمايه آقاي هامون ٥۲٠٠٠٠٠
نقد و بانك سرمايه آقاي هامون
برداشت:
مالك مؤسسه به منظور رفع نيازهاي خود مقداري از دارائي هاي مؤسسه را براي استفاده شخصي بر مي دارد به اين رويداد مالي «برداشت» مي گويند. برداشت از يک طرف باعث كاهش سرمايه مالك در مؤسسه و از طرف ديگر باعث كاهش دارائي هاي مؤسسه مي شود.
صورتحساب سرمايه:
صورتحسابي است كه تغييرات سرمايه يک مؤسسه را طي يک دوره مالي نشان مي دهد.
چرخه حسابداري:
عمليات حسابداري شامل، يک سري مراحل پياپي است كه در هر دوره مالي تكرار مي شوند و به مجموعه آنها «چرخه حسابداري» گفته مي شود. كه شامل مراحل زير است:
۱- جمع آوري اطلاعات مربوط به رويدادهاي مالي
۲- تجزيه و تحليل رويدادهاي مالي و تنظيم سند حسابداري
۳- ثبت رويدادهاي مالي در دفتر روزنامه
٤- انتقال اطلاعات از دفتر روزنامه به دفتر كل
٥- تهيه تراز آزمايشي
۶- اطلاع حساب هاي دفتر كل (از طريق صدور سند حسابداري و ثبت دفاتر روزنامه و كل)
۷- تهيه تراز آزمايشي اصلاح شده
۸- بستن حساب هاي موقت (از طريق صدور سند حسابداري و ثبت دفاتر روزنامه و كل)
۹- تهيه صورت هاي مالي
۱٠- تهيه تراز آزمايشي اختتامي
روش های حسابرسی :
کنترل داخلی
هر سیستم یا مجموعه ای از کنترل ها اعم از مالی و غیر مالی که برای دستیابی به اطمینانی منطقی از تحقق موارد زیر بر قرار می شود:
1- اثر بخش و کارآمد بودن عملیات
2- قابل اتکا بودن اطلاعات مالی و گزارشگری آن
3- رعایت قوانین و مقررات
دلائل استفاده از سیستم کنترل داخلی
1- واحد های اقتصادی هم از لحاظ اندازه و هم از لحاظ پیچیدگی فعالیت چنان رشد میکنند که کنترل مستقیم و انفرادی آنها نا ممکن میشود. از این رو کنترل های داخلی برای اعمال مدیریت و سرپرستی در راستای برنامه های استراتژیک ضروری است .
2- واحد های اقتصادی دارای الزامات قانونی میباشند که باید به آنها عمل شود . از این رو باید کنترل های داخلی لازم را برای شناسایی و کنترل میزان رعایت این گونه الزامات قانونی برقرار نمایند .
عناصر تشکیل دهنده کنترل داخلی
1- بررسی موثر و کارآمد توسط مدیریت غیر اجرایی
2- وجود سیستم کنترل مدیریتی شامل تعیین و تدوین هدف ها و برنامه ها – نظارت و سرپرستی یا کنترل مسائل مالی و همچنین اقدامات پیشگیرانه و اصلاحی
3- وجود سیستم ها و روشهای کنترل مالی و عملیاتی شامل محافظت از دارایی ها – تفکیک وظایف – روش های صدور مجوز و تصویب و سیستم های اطلاعاتی
4- وجود یک واحد حسابرسی داخلی که طبق اصول و استاندارد های حسابرسی داخلی فعالیت کند
هدفهای کنترل داخلی و حسابرسی داخلی
سیستم کنترل داخلی به منظور اطمینان یافتن از موارد زیر استقرار می یابد :
1- اعمال شدن سیاست ها و خط مشی های سازمان
2- شناسایی و شناساندن اصول و ارزشهای سازمان
3- رعایت قوانین و مقررات
4- دقیق و قابل اعتماد بودن صورت های مالی و سایر اطلاعات منتشر شده
5- مدیریت کارآمد و اثر بخش نیروی انسانی و سایر منابع
هدف حسابرسی داخلی کمک به مدیریت است تا اطمینان یابد کلیه موارد بالا به همان گونه که باید اجرا یا رعایت میشود .
تعریف حسابرسی داخلی
وظیفه ارزیابی مستقلی است که توسط مدیریت سازمان برای بررسی سیستم کنترل داخلی ایجاد میشود . حسابرسی داخلی کفایت سیستم کنترل داخلی را از لحاظ اثر بخش و کارآمد بودن استفاده از منابع سازمان آزمون ارزیابی و گزارش میکند .
حسابرسی داخلی چگونه سازمان را یاری میکند :
حسابرسی داخلی مدیریت را در انجام دادن مسئولیت ها و وظایف خود از طریق تقویت کنترل های داخلی یاری میکند.
حسابرسی داخلی میتواند :
1- نقش بازدارنده را در برابر سوء استفاده کنندگان احتمالی داشته باشد
2- کنترل را در جهت پیشگیری یا آشکار کردن تقلب و اشتباه بهبود بخشد
3- با انجام دادن حسابرسی داخلی تقلب ها را کشف کند
4- با شناسایی موارد اتلاف منابع و عدم کارایی سبب صرفه جویی شود
تفاوت حسابرس داخلی و حسابرس مستقل
1- تفاوت در رابطه با استفاده از حسابرسی داخلی و مستقل
حسابرسی مستقل معمولاً یک ضرورت قانونی است و مدیریت سازمان آن را بوجود نمی آورد ولی حسابرسی داخلی ارزیابی مستقلی است که توسط مدیران سازمان ( احتمالاً در اجرای یک الزام قانونی ) بوجود می آید.
2- تفاوت از نظر هدف های اصلی
هدف اصلی حسابرسی مستقل اظهار نظر در این مورد است که صورتهای مالی به درستی تنظیم شده است و وضعیت سازمان را به نحوی مطلوب نشان میدهد و دارای اشتباه و تحریف با اهمیت نیست . هدف اصلی حسابرسی داخلی بررسی تمامی سیستم کنترل داخلی میباشد .
3- تفاوت در رابطه با بررسی کنترل های داخلی
حسابرسی مستقل ممکن است در مورد سیستم کنترل داخلی نیز اظهار نظر کند اما این اظهار نظر به کنترلهایی محدود میشود که حسابرسان آن را به عنوان بخشی از کار خود مورد ارزیابی قرار داده اند ولی حسابرسی جامع کنترل های داخلی از وظایف حسابرسان داخلی میباشد .
4- تفاوت در رابطه با نوع همکاری با موسسه
حسابرسی داخلی در استخدام شرکت بوده و مستمراً با مدیریت همکاری دارد در حالی که حسابرسی مستقل فقط به موجب قرارداد وارد شرکت میشود .
5- تفاوت در رابطه با مسئولیت
مسئولیت حسابرسی مستقل عموماً در برابر اعضاء مجمع عمومی یا صاحبان سهام بوده در حالی که حسابرسی داخلی در برابر دستگاه مدیریت جوابگو میباشد .
6- تفاوت دامنه بررسی ها
حسابرسی مستقل تحقیق خود را صرفاً از نظر مالی انجام داده و رضایت وی از درستی سود و زیان و اصالت و صحت اسناد و مدارک مالی و سیستم کنترل های داخلی عموماً وی را قانع ساخته و به ابراز عقیده حرفه ای در باب حساب های نهایی اکتفا میکند در حالی که حسابرسی داخلی خط و مشی و سیاست مدیریت را در تمام جنبه های سازمان اعم از مالی و غیر مالی دنبال مینماید .
7- تفاوت در نحوه رسیدگی
نحوه رسیدگی حسابرسان مستقل به عملیات شرکت های بزرگ بخصوص با توجه به زمان محدود متکی بر تست و چک بوده و عملاً نمیتوانند آنچنان که حسابرسان داخلی به آزمایش و بررسی حسابها و مدارک و اطلاعات می پردازند در جزئیات وارد شوند .
استقلال حسابرس داخلی
عامل اصلی برای توانمند بودن حسابرسی داخلی استقلال آن است . مدیریت باید این عامل را به رسمیت بشناسد و با تامین جایگاه مناسب حسابرسی داخلی در ساختار سازمانی نسبت به استقلال واحد حسابرسی داخلی اطمینان دهد.
عملکرد حسابرسی داخلی باید چنان باشد که به روشنی نشان دهد حسابرسی داخلی تحت تاثیر هیچگونه اعمال نفوذ غیر مسئولانه نیست که بتواند دامنه رسیدگی یا کار آن را محدود یا تغییر دهد یا بتواند در تصمیم گیری آن درباره ی محتوای گزارشهایی که به مدیریت ارائه میشود بطور قابل ملاحظه ای اثر گذارد .
اگر حسابرسی داخلی در سیستم یا روشی حضور نداشته باشد و آن سیستم یا روش بدون هرگونه خللی به فعالیت خود ادامه دهد آزمونی است برای تشخیص استقلال واحد حسابرسی داخلی . در حالی که اگر حسابرسی داخلی بطور روزمره درگیر سیستم یا روش باشد جزئی از سیستم محسوب میشود و نسبت به آن سیستم استقلال نخواهد داشت .
استقلال حسابرسی داخلی به شکل های زیر محقق میشود :
1- استقلال از لحاظ دسترسی
رئیس حسابرسی داخلی باید به مدیریت ارشد سازمان شامل مدیر عامل و هیئت مدیره و بررسی کنندگان غیر اجرایی سازمان دسترسی مستقیم داشته باشد و بتواند آزادانه به آنان گزارش دهد .
2- استقلال از لحاظ گزارشگری
رئیس حسابرسی داخلی باید بتواند گزارشهای خود را بدون حذف مطلبی و با نام و امضاء خود ارائه دهد .
3- استقلال از لحاظ فعالیت های سازمانی
حسابرسی داخلی باید نسبت به کلیه سیستم های مالی و اداری سازمان استقلال کامل داشته باشد . درگیر شدن حسابرسی داخلی در سیستم های اجرائی و برنامه های سازمان باید به موارد زیر محدود شود :
1- ارائه پیشنهاد در ارتباط با ایجاد کنترل های داخلی برای موارد تجدید نظر در سیستم ها یا پروژه های موجود یا طراحی سیستم های جدید یا ایجاد پروژه های جدید