بخشی از مقاله
چكيده :
امروزه ، فناوري اطلاعات و ارتباطات در نظام هاي آموزشي پيشرفته حرف اول را ميزنند ، اما پايه و اساس اين حرف ها بر يافته هاي علمي به ويژه ، يافته هاي علوم تربيتي ، روان شناسي رشد ، دانش و هنر آموزش مبتني است .
بنابراين نبايد فراموش كنيم هر كجا كه مي خواهيم از فناوري هاي گوناگون در آموزش استفاده كنيم ، دانش و هنر آموزش مقدم بر فناوري است . در حقيقت فناوري آموزش بايد در خدمت آموزش باشد نه به عكس ، در عين حال يادآوري اين نكته ضروري است كه بدون فناوري هاي اطلاعاتي و ارتباط به روز ، تغيير و
تحول اساسي در شيوه ها ، نگرش ها و مهارت هاي آموزشي مناسب با عصردانايي رخ نخواهد داد . بنابراين ، تاثير متقابل يافته هاي علمي بر فناوري و قابليت ها و توانايي هاي فناوري در به كار گيري يافته هاي علمي انكار ناپذير است . و فناوري هاي اطلاعات و ارتباطات با علم تعليم و تربيت در آموزش هاي مبتني بر خود - رهبري ، تفكر انتقادي و پرورش خرد ورزي همسويي و سازگاري بيشتري دارند .
مقدمه :
كاربرد فناوريهاي جديد اطلاعات و ارتباطات ، تغييرات شگفت انگيزي در فرآورده هاي و فعاليت هاي كار و زندگي مردم به وجود آورده است فناوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي به سرعت ساختار اجتماعي و شيوه هاي زندگي مردم را در جهان تغيير ميدهند و براي ايجاد «جامعه اطلاعاتي » كه در آن توليد دانش ، علمي هدف است ، رو به گسترش اند .
اگر در هر دوره از تاريخ بشري قدرت و برتري را به يكي از ويژگيهاي خاص آن دوره تعبير كنيم . ويژگي خاص عصر اطلاعات كه آن را از ساير دوره هاي متمايز ميسازد ، توليد و عرضه اطلاعات است . بنابراين ملاك قدرت و برتري كشور ها ميزان توليد اطلاعات و سهولت دسترسي سريع و گسترده افراد به اطلاعات صحيح است .
در چنين جامعه اي شرط بقا مجهز شدن به ابزارهاي اطلاعاتي و ارتباطي جديد است ، در غير اين صورت راهي جز وابستگي شديد نخواهيم يافت . جوامع دنيا راهي جز قبول و پذيرش فناوري هاي نو ندارند بنابراين ، بايد در اين زمينه به تدابير و تداركات لازم مجهز شوند ، به ويژه در بخش آموزش و پرورش كه محور اصلي اين تغييرات است .
مفهوم فناوري :
واژه فناوري در دنياي صنعت و بازرگاني موجب الهام زيادي شده است . فناوري آموزشي از آن هم ابهام انگيزتر است . بسياري فناوري را به مفهوم دانش و اطلاعات در نظر مي گيرند و عده اي آن را چنان بسط ميدهند و مفهومي مي دانند كه همه ابعاد نظام آموزشي را شامل ميشود . برخي نيز از مفهوم فناوري در كي علمي دارند . نتيجه تعريف هايي كه تاكنون از فناوري شده است و نيز سير تحول فناوري ( از سخت افزار تا نرم افزار ) اين است كه : فناوري را كاربرد علمي دانش مهندسي براي درك و توسعه محصولات ، خدمات ، فرايندها ، و عمليات بدانيم . اگر اين تعريف را بپذيريم معلوم مي شود كه اولاً فناوري كاربرد دانش است وبا خودعلم و دانش تفاوت دارد . ثانياً فناوري براي توسعه محصولات ، خدمات ، فرآيندها و يا عمليات به كار ميرود و بايد توانايي سود آوري در اين زمينه ها را داشته باشد .
جامعة اطلاعاتي :
جامعة اطلاعاتي جامعه اي است كه در آن تمام ابعاد زندگي انسان ( اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي و ...) به طور شديدي به فناوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي وابسته است . به عبارتي دراين جامعه مردم براي انجام دادن كليه امور خود ، ناگزير به استفاده از اين ابزارهاي پيشرفتهاند . از ويژگيهاي اصلي جامعه اطلاعاتي مي توان به شبكه گرا بودن آن ، وابستگي شديد آن به سخت افزار ها و سيستم هاي شبكه اي ، سرعت توليد و منسوخ شدن اطلاعات ، دسترس سريع به مجموعه هاي عظيم اطلاعاتي ، انباشتگي اطلاعات و .... ياد كرد .
ويژگي ديگر اين جامعه كوچك شدن جهان و تحقق دهكده جهاني بر اساس تبادلات گسترده و سريع اطلاعات در بين انسان ها است از اين رو ، پديده جهاني شدن در اين عصر ظهور يافته است .
جهاني شدن :
پيدايش نظام نو ارتباطات الكترونيكي كه عرصه آن نظام جهاني است ويژگي اش يكپارچه سازي همه رسانه هاي ارتباطي و تعادل بالقوه است ، در حال تغيير فرهنگها است و آنها را دگرگون مي كند . از اين نظر جهاني شدن تمدن اطلاعاتي را بنا مي كند كه اتكاي آن به زمين، سرمايه يا مواد خام نيست ، بلكه
جنبشي بر نيروي خلاقيت بشري و نبوغ و ابتكار او است . تمدني كه دانش در آن منبع ارزش قلمداد مي شود و همانگونه كه در جامعه صنعتي سرمايه و كار عوامل اصلي توليد را تشكيل مي دادند ، در جامعه اطلاعاتي دانش ، عامل اصلي توليد به شمار مي رود .در عصر دانش و اطلاعات با استفاده از ارتباطات رايانه اي مرز هاي دانش از هم گسيخته و محيط يادگيري به شكل جديد معنامي يابد . فناوري هاي اطلاعات در پيدايش روش ها و اشكال نوي از تعليم و تربيت تاثير
گذاشته و به فضاهاي آموزشي و ارد مي شود . اين موضوع از اواخر قرن بيستم ميلادي به مثابه يكي از خط مشي هاي اساسي كشورهاي در حال توسعه مطرح شده است . بر اين اساس محيط يادگيري بايد همواره در سطحي وسيع و با انعطاف پذيري لازم در دسترس همگان قرار گيرد در اين نوع نگرش ديوارهاي بسته مدارس و مراكز آموزشي فرو ريخته و آموزش هميشه و در هر كجا در اختيار افراد قرار مي گيرد . با استفاده از اين فناوري ها جست و جوي اطلاعاتي موردنياز به صورت فردي امكان پذير شده و شكل جديدي از يادگيري مادامالعمر ظهور مي يابد .
آموزش و پرورش در عصر اطلاعات و ارتباطات :
با كمك فناوري هاي اطلاعات مي توان نابرابري ها در دسترسي آموزشي و كيفيت آن را كاهش داد و سيستم هاي آموزشي مي توانند دانش و مهارت هاي يادگيرندگان خود را ارتقاء دهند ، خلاقيت ، تفكر نقادانه و يادگيري چگونگي يادگرفتن آنها را تشويق كنند و بهبود بخشند ( يونسكو ، 2003 )
ظهور فناوري جديد اطلاعاتي و ارتباطي در عصر اطلاعات ، شكل جديدي از محيط يادگيري تعاملي ، خلاق و فعال را ايجاد كرده است ، به نحوي كه همة افراد قادرند در هركجا و هر زمان به اطلاعات مورد نياز خود دست يابند . توسعه اين فناوري ها به قدري چشمگير و فراگير است كه نمي توان تاثيرات آن را بر آموزش و پرورش ناديده گرفت . هم اينك استفاده از ظرفيت هاي توسعه يافته فناوري هاي اطلاعاتي - ارتباطي در بخش آموزش و پرورش امري اجتناب ناپذير و ضروري است . فناوري اطلاعات چهرة آموزش سنتي را به طور كلي دگرگون كرده است . اين امر به ويژه در آموزش كشورهاي پيشرفته نقش متحول تري را به عهده داشته است .
ورود به اين دوره و حضور فعالانه و باانگيزه در آن مستلزم فراهم سازي شرايط و امكاناتي است كه مهمترين آن بستر سازي مناسب براي استفاده مطلوب از آن است . از اين رو نمي توان از تأثير روز افزون فناوري هاي نو و توانايي هاي آنها در بخش آموزش و پرورش چشم پوشي كرد .
امروزه جامعة اطلاعاتي به سرعت در حال گسترش است و آموزش و پرورش بخش مهم و اصلي اين تغييرات است بسياري از جوامع بيم آن دارند كه نتوانند آموزش و پرورش خود را با نيازهاي روز جامعه همگام كنند و از ديگر جوامع عقب بمانند . به همين دليل ، در بسياري از كشورها برنامه هاي ملي و بنيادي در بخش آموزش و پرورش در زمينه دسترسي به فناوري هاي نو اطلاعاتي و ارتباطي به وسيله دولت پيش بيني و به اجرا گذاشته شده است . آنچه در «جامعة اطلاعاتي » بخصوص در بخش آموزش و پرورش موردتأكيد است . صرف سرمايه گذاري و كاربرد سخت افزاري و ابزار گونه فناوريهاي اطلاعاتي - ارتباطي و
استفاده از آن براي انبار كردن اطلاعات نيست . بلكه مسئله مهم و اساسي كه بيانگر ارزش واقعي و به كارگيري اين فناوري ها در آموزش و پرورش است ، توانمند سازي دانش آموزان در برگزيدن و انتخاب اطلاعات مورد نياز است ، يعني آنچه كه قدرت تشخيص نياز و يافتن راه حل هاي رفع آن نياز را در اختيار دانش آموزان قرار مي دهند در اين صورت دانش آموزان به مرحله خود رهبري مي رسند و قادرند فناوريهاي اطلاعاتي ارتباطي را در خدمت خود بگيرند نه آن كه خود به خدمت آن درآيند . اين گونه است كه فناوري نه فقط يك ابزار، بلكه روشي نو در آموزش و پرورش را بنياد مي نهد .
فناوري اطلاعات و ارتباطات و ايجاد تحول در آموزش و پرورش :
از آن جا كه بيش از نيمي از جمعيت كشورمان را جوانان تشكيل ميدهند و طبعاً به دليل نياز بيشتر اين گروه به آموزش در دوره هاي مختلف تحصيلي ، هزينه بر بودن سرمايه گذاري هاي آموزشي براي دولت ، كمبود منابع درسي و مواد آموزشي چاپي ، مشكلات عديده اي براي سياستگذاران آموزشي ايجاد شده است ، از طرفي به دليل تجمع بيشتر امكانات آموزشي در مراكز استاني و نيز مشكلات اولياء و مربيان مناطق دوردست براي بهره گيري موثر از اين امكانات ، كمبود معلمان و مربيان خبره درتمام نقاط كشور و ..... كاربرد وسيع ICT در آموزش و پرورش مي تواند براي كاهش اين فاصله ها و رفع پاره اي از معضلات آموزشي كشور راه حل مناسبي باشد و به اين ترتيب توازن نسبي را در امر آموزشي مناطق جغرافيايي كشور پديد آورد ،
نقش معلمان در عصر اطلاعات :
معلمان و مربيان در نظام هاي نو آموزشي بر خلاف نظام هاي سنتي پيشين در نقش هاي گوناگوني ظاهر خواهند شد . از قبيل : معلم در نقش تسهيل گر ،يادگيرنده ، توليد كننده اطلاعات ، راهنما و رهبر آموزشي ......
راهكارهاي پيشنهادي :
ـ شناسايي و بررسي آموزش و پرورش دنيا (به ويژه كشورهاي موفق در اين زمينه )
ـ ايجاد بسترهاي لازم از نظر سخت افزاري و نرم افزاري و خدمات پشتيباني
ـ ايجاد زير ساخت هاي لازم ارتباطي
ـ فرهنگ سازي مناسب
ـ توسعه سرمايه گذاري در زمينه تجهيز فناوري اطلاعات در مدارس
ـ تعيين سياست ها و خط مشي هاي متناسب با تحولات جديد
ـ بازنگري محتواي دروس
ـ بازنگري برنامه هاي تعليم و تربيت معلمان و مديران آموزشي
ـ باز آموزي معلمان و مربيان
ـ تغيير روش هاي ارزيابي و سنجش
ـ اجراي آزمايشي برنامه ها نخست ، بايد در سطح كوچك مورد توجه قرار گيرد . اين امر بدان منظور است كه مسؤلان آموزش و پرورش تجارب خود را در اين زمينه در سطح جهاني افزايش دهنده و ابعاد وسيع فني ، مديريتي و منابع انساني را بدون درگير شدن در يك برنامه پر هزينه بزرگ و پذيرش پي آمدهاي ناشي از مخاطره پذيري انجام كار ناقص و قبل از موقع را مورد مداقه قرار دهند .