بخشی از مقاله


اهداء
با صاحب ولايت مطلقه الهيه
اميرالمومنين عليه السلام
پروردگارا ترا شكر گزاريم كه نعمت اسلام و ولايت و محبت ائمه اطهار(ع) عنايتمان فرمودي. و در اين مقطع زماني كه بندگانت به سوي مكاتب مادي گرايي كشانده مي شوند، و روز بروز بر دلهره و اضطرابشان افزوده مي گردد، افتخار داريم كه تشيع اشك و خونرا از سرگرمي اين مكاتيب و صفحات سياه شده از اباطيل رنگارنگ و ظاهر فريب بنام كتاب بر كنار داشتي، و در دامن لطف و عنايت اهل بيت عصمت عليهم السلام با ورود بمكتب و احاديث آنان كرامت دادي.


از نعمت هاي بزرگ توست توفيق پژوهش در موضوع مقدسي چون«امام علي(ع) معيار كمال». اين هديه ناچيز را به پيشگاه خليفه بلافصل پيامبرمان، اميرالمومنين علي بن ابي طالب صلوات الله و سلامه عليه اهداء مي كنم، و اميدوارم مورد توجه ساحت مقدس فرزندش حضرت بقيه الله الاعظم(عج) قرار گرفته و عنايتي به راقم سطور و والدينش بفرمايد.
پائيز 87
حميد منصوري


مقدمه:
فضايل اهل بيت از لسان پيامبر(ص):
در كتاب اسرار ال محمد(ص) به نقل از سليم بن قيس آمده است:
آنگاه كه پيامبر خدا در بستر بيماري بود؛ فاطمه(ع) وارد شد، چون حال رسول الله را ديد بغض گلويش را گرفت بصورتيكه اشك بگونه اش جاري شد. پيامبر فرمود: دخترم، چرا گريه مي كني؟ عرض كرد: نسبت به خودم و بچه هايم بعد از تو ترس دارم. حضرت در حاليكه اشك از چشمانش جاري ميشد فرمود: فاطمه ام آيا نمي داني ما خانواده اي هستيم كه خداوند براي ما آخرت را بدنيا ترجيح داده... خداوند تبارك و تعالي توجهي بر زمين كرد و مرا از ميان اهل زمين انتخاب كرد و به پيامبري برگزيد. بار ديگر توجهي بر زمين كرد و شوهر ترا انتخاب كرد و به من دستور داد تا تو را به ازدواج وي درآورم، و او را برادر و عزيز و وصي و جانشين خود در ميان امت قرار دهم.


پدر تو بهترين پيامبران و شوهرت بهترين اوصيا و بهترين وزرا است، ... تو رئيس زن هاي اهل بهشتي و دو فرزندت(حسن و حسين) دو پسر و آقاي اهل بهشتند. و نه تن از فرزندان حسين اوصياء من اند كه پس از برادرم علي(ع) و حسن و حسين در يك مقام در بهشت هستند.
سپس فرمود: علي بن ابي طالب هشت دندان برنده و شكننده دارد(برتري هايي كه هيچكس ندارد:


1- به خدا و فرستاده اش قبل از همه كس ايمان آورده.
2- به همه كتاب خدا و سنت من علم دارد.
3- تو اي دخترم همسر او هستي.
4- دو نوه ام حسن و حسين فرزندان من اند.


5- امر به معروف او.
6- نهي از منكر او.
7- خداوند به او حكمت آموخت.
8- فصل الخطاب حق و باطل را نيز به وي آموخت.
فضائل امام علي(ع):


درباره، فضائل و منزلت بالاي امام علي(ع) در متون روايي مطالب زيادي آمده است كه بيانگر اين واقعيت است، امام علي(ع) خود بهترين يار و نزديك ترين صحابه پيامبر بود.
سليم بن قيس مي گويد: ابوذر و سلمان و مقداد براي من روايت كردند، سپس اين حديث را از علي(ع) هم شنيدم: روزي مردي به علي(ع) فخر كرد، پيامبر(ص) به علي فرمود برادرم تو فخر كن بتمام عرب چون تو از جهت پسر عمو و پدر و برادر و روحيه و نسبت و همسر و فرزند و عمو بر همه آنان برتري داري، و همچنين رنج و مشقت تو بجان و مالت بزرگترين، حلم و حوصله و علم تو بيشتر از آنهاست. تو به خواندن كتاب خدا آشناتر و به سنت هاي خدا داناتر از آنهايي، دل تو شجاعتر و دست تو بخشنده تر و بدنيا بي ميل تر در كوشش و اجتهاد سخت تر، اخلاقت نيكوتر، زبانت راستگوتر، محبت تو بخدا و من زيادتر از آنهاست.


ابان مي گويد اين حديث را براي حسن بعدي از قول ابوذر نقل كردم، او گفت: «سليم و ابوذر راست گفته اند. علي بن ابي طالب داراي سبقت در دين برتري در علم و حكمت و فقه و نظريه و صحت، صاحب فضيلت و وسعت در دانش و مزاج است. از جهت اقوام و دامادي، بزرگي، شجاعت، كارزار، بخشش، نفع رساني بمردم، علم بقضاوت، خويشاوندي و گرفتاري از همه بالاتر است.»


علي در همه امورش در مرتبه عالي است رحمت و صلوات خدا بر او باد. سپس حسن بصري گريست بطوري كه محاسنش تر شد.
امام علي عليه السلام درباره فضايل خود در نهج البلاغه خطبه 192 مي فرمايد.«من در خردسالي، بزرگان عرب را به خاك افكندم و شجاعان دو قبله معروف«ربيعه» و «مضر» را در هم شكستم! شما موقعيت مرا نسبت به رسول خدا(ص) در خويشاوندي نزديك در مقام و منزلت ويژه مي دانيد، پيامبر مرا در اتاق خويش مي نشاند، در حالي كه كودك بودم مرا در آغوش خود مي گرفت، و در بستر مخصوص خود مي خوابانيد، بدنش را به بدن من مي چسباند، و بوي پاكيزه خود را به من مي بوياند، و گاهي غذايي را لقمه لقمه در دهانم مي گذارد، هرگز

دروغي در گفتار من، و اشتباهي در كردارم نيافت. از همان لحظه اي كه پيامبر(ص) را از شير گرفتند، خداوند بزرگترين فرشته(جبرئيل) خود را مامور تربيت پيامبر(ص) كرد تا شب و روز، او را به راه هاي بزرگواري و راستي و اخلاق نيكو راهنمايي كند، و من همواره با پيامبر بودم چونان فرزند كه همواره با مادر است. پيامبر هر روز نشانه تازه اي از اخلاق نيكو را برايم آشكار فرمود، و به من فرمان داد كه به او اقتدا نمايم:


پيامبر چند ماه از سال را در غار حراء مي گذراند، تنها من او را مشاهده مي كردم، و كسي جز من او را نمي ديد، در آن روزها، در هيچ خانه اسلام راه نيافت جز خانه رسول خدا(ص) كه خديجه هم در آن بود و من سومين آنان بودم. من نور رسالت و وحي را مي ديدم، و بوي نبوت را مي بوييدم من هنگامي كه وحي بر پيامبر(ص) فرود مي آمد، ناله شيطان را شنيدم، گفتم اي رسول خدا، اين ناله كيست؟ گفت: شيطان است كه از پرستش خويش مايوس گرديد و فرمود«علي! تو آنچه من مي شنوم، مي شنوي، و آنچه را من مي بينم، مي بيني، جز اينكه تو پيامبر نيستي، بلكه وزير من بوده و به راه خير مي روي »


مولود كعبه:
ولادت حضرت علي(ع) همانند اوصاف و شمائلش بي نظير بوده، و در تاريخ بشريت كسي همانند او ديده نشده است!«فاطمه بنت اسد» مادر گرامي آن سرور در حالي كه همانند ساير مردم، خانه«كعبه» را طواف مي نمود، درد زايمان، وي را فرا گرفت، و در ميان زائرات خانه خدا در حالي كه به شدت متاثر بود، مناجاتي با صاحب كعبه كرد و گفت: پروردگارا! من به تو و به تمام پيامبران و سفيران آسماني، و كتابهاي آنان ايمان دارم، تو مي داني كه من به«خليل الله» حضرت«ابراهيم» ايمان داشته، و آئينش را با جان و دل مي پذيرم، تو را به بنيانگذار بيت، و عظمت كعبه، و به احترام اين مولود عزيزي كه در شكم دارم، و او پيوسته با من انس گرفته و تكلم مي نمايد، مولودي كه يكي از حجت ها و آيات تو مي باشد، اين ولادت را برايم آسان گردان.


دعاي فاطمه مستجاب شد ناگاه تماشاگران و از جمله آنان«عباس بن عبدالمطلب» و«يزيد بن قعنب» و ديگران مشاهده كردند كه خانه خدا از سوي جنوب شرقي(باب مستجار) باز شد و فاطمه وارد كعبه كشت و ديوار باز شده آن بهم پيوست، و تا سه روز در شريفترين مكان گيتي مهمان خدا شد، و نوزاد خود را به كمك ماموران الهي و حوريان بهشتي به دنيا آورد. مردم تماشاگر، اين قضيه شگفت انگيز را دهان به دهان به گوش مردم مكه رساندند، و جمعيت انبوهي دور كعبه گرد آمده و منتظر نتيجه آن بودند، و حتي متصديان و كليدداران كعبه هر چه تلاش كردند، نتوانستند در كعبه را باز كنند و لذا جمعيت فراواني از رفتن به خانه و كار و كسب خود باز مانده، و با شوق و ولع شديد مي خواستند با ميهمان كعبه ديوار كنند.


سه روز از اين جريان تاريخي گذشت ولي هنوز خبري از آن به دست نيامد، روز چهارم ناگاه ديوار كعبه از همان مكاني كه قبلا باز شده بود دوباره باز شد، و در حالي كه چشمان مردم خيره شده بود«فاطمه بنت اسد» مادر گرامي اميرالمومنين با حالتي شادان و خوشحال كه از كعبه خارج گشت مردم تماشاگر ديدند: فاطمه مولودي را به بغل گرفته، كه نور در چهره اش متجلي است، آنگاه خطاب به حاضران فرمودند:


«اي مردم! خداوند از ميان زنان مخلوقاتش مرا برگزيد و مرا بر زنان ممتاز گذشته برتري داد، اگر«آسيه» بطور مخفي خدا را پرستش كرد... و اگر«مريم» در هنگام زايمانش از درخت خشكيده رطب چيد، خداوند مرا بر آنان و تمام زنان عالميان در گذشته مقدم داشت، زيرا من فرزندم را در بيت خدا به دنيا آوردم!! و سه روز در آنجا مهمان خدا بودم! و از ميوه هاي بهشتي و طعام مخصوص الهي پذيرايي مي گشتم!! و هنگام خروجم از كعبه خطاب رسيد: اي فاطمه! نام مولود كعبه را«علي اعلي» هستم، من فرزندت را از قدرتم آفريدم، او در بالاي اين«كعبه» اذان مي گويد، و بت ها را از آنجا پاك مي كند، او پيشواي اين امت بعد از حبيب من«من صلي الله عليه و آله» است. خوشا به حال كسي كه او را دوست داشته و ياري اش نمايد، واي بر كسي كه وي را نافرماني نموده و حقش را تباه سازد.


علي(ع) اسوه انسانيت:
بر كسي پوشيده نيست كه هر انساني در زندگاني خود به دنبال«اسوه و الگو» مي باشد و سعي مي كند حركات و گفتار خويش را همانند آن الگوها انجام دهد، هر چندگاه آن الگو خوب و گاه بد مي باشد و دين اسلام نيز اين قانون كلي انسان را مورد تاييد قرار داده، و در هر زماني الگو و يا الگوهايي تعيين كرده، و مردم را به پيروي از آنان سفارش نموده و تخلف از اين كار را موجب كيفر و عقاب دانسته است.


تمام انبياي الهي از آغاز خلقت بشر بر كره خاكي، هر يك الگو و اسوه پاك و بدون نقص براي امت خود بودند، و رسول خدا كه خاتم انبياي الهي است طبق آيات زيادي از قرآن مجيد به عنوان اسوه و الگو معرفي شده«لقد كان لكم في رسول اسوه حسنه» و اطاعت او اطاعت پروردگار عالم معرفي شده است«اطيعوالله و اطيعوالرسول» .


پس از رحلت پيامبر اكرم(ص) اين مسئوليت عظيم به جانشين و وصي بر حقش«اميرالمومنين علي(ع)» انتقال يافته، و طبق دلايل زياد و مدارك كافي كه در اين زمينه موجود است، از هر جهت در جايگاه ارشادي و رهبري رسول خدا(ص) قرار گرفته و وظايف وي را انجام مي دادند، جان و دل پذيرفته و در تمام برنامه هاي مشخصي و اجتماعي خويش از آن سرور پيروي كنند. در اين زمينه يكي از دانشمندان اهل سنت مي گويد:«فاما علي عليه السلام فانه عندنا بمنزله الرسول صلي الله عليه و اله في تصويب قوله و الاجتحاج بفعله و وجوب طاعته ...» حضرت اميرالمومنين علي عليه السلام نزد ما همانند وجود مبارك رسول خدا صلي الله عليه و اله است از نظر«عصمت» در گفتار و تمسك به رفتار، و اطاعت و پيروي واجب از دستوراتش، در اين فراز جايگاه امام علي(ع) همانند جايگاه پيامبر است، مانند او معصوم است، و مردم در گفتار و رفتار موظفند او را الگوي خويش قرار داده و از امرش بدون چون و چرا پيروي نمايند به همان شبي كه از رسول خدا پيروي مي كردند.


رسول خدا در حديثي مي فرمايد: پروردگار عالم فرمودند: همانا علي عليه السلام پرچم و نشانه هدايت است او پيشواي بندگان و دوستان من است! «علي» نور روشنگر پيروان الهي، و همان كلمه اي است كه بر انسان هاي متقي واجب كرده ام هر كس علي را دوست دارد، مرا دوست داشته و دشمنان وي دشمنان من هستند!! اي پيامبر! اين فضيلت را به علي خبر ده، و رسول اكرم نيز خبر داد.


خداشناسي علي(ع):
نحوه نگرشو شناخت آدمي در رابطه با خداوند، تاثير شگفتي بر زندگي آدمي دارد. خداشناسي صرفا امري قلبي و ذهني نيست كه هيچ تاثيري در زندگي انسان نداشته باشد، بلكه انسان اينگونه زندگي مي كند كه خدا را مي شناسد. خداوند همه چيز يك مومن است، اينكه مومن چگونه فهمي از خدا دارد، در زندگي و رفتار و كردار او تاثير مي گذارد.
كساني كه تلقي ناآگاهانه اي از خدا دارند، رحمت خدا را محدود مي كنند و خدا را همواره بر جايگاه غضب نشانده به انتظار لغزش بندگانش مي ماند و آنان را به عذاب ابدي مي كشاند. چنانكه خوارج نهروان خدا را اينگونه فرض مي كردند. از نظر خوارج همه انسانها مخلد در آتش جهنم هستند جز عدد بسيار معدود. چنين اشخاصي همه مردم جهان را با ديد كفر و الحاد مي نگرند و دايره اسلام و مسلماني را بسيار محدود تصوير مي كنند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید