بخشی از مقاله
مقدمه
كلزا با نام علمي Brassica napus با كمتر از 2% اسيد اروسيك در روغن و كمتر از 30 ميكرومول گلوكوزينولات در كنجاله نوع خاصي از كلزاي روغني ميباشد كه به كانولا معروف است. اين دو خصوصيت دانه، روغن كلزا راب را تغذيه انسان و كنجاله را به عنوان منبع پروتئين بالا براي تغذيه دام مناسب كرده است.
كلزا در طي قرن سيزدهم در اروپا كشت ميشد، اما احتمالاً كشت آن در آسيا به هزاران سال قبل برميگردد. اين گياه در آسيا هميشه براي تغذيه انسان و در اروپا به عنوان منبعي براي روغن چراغ و روغن نرم كننده استفاده ميشده است. در طول جنگ جهاني دوم، كانادا هزاران هكتار از اراضي خود را براي رفع نياز نرمكنندههاي ناوگان دريايي به كشت اين گياه اختصاص داد، ولي با جايگزيني موتور ديزل به جاي موتور بخار اين ميزان كاهش يافت.
در سال 1957 رقم اسپان (Span) اولين واريته با اسيد اروسيك كم و سه سال بعد رقم تاور (Tower) با مقدرا اندك اسيد اروسيك و گلوكوزينولات به عنوان اولين واريتههاي كانولا معرفي شدند. نام كانولا در سال 1978 توسط انجمن روغنگيري غرب كانادا به ثبت رسيده و امروزه براي توصيف كلزايي كه داراي مقادير اندك اسيداروسيك و گلوكوزينولات است، استفاده ميشود. در سال 1985 در ايالات متحده مصرف كلزاي روغني حاوي كمتر از 2% اسيداروسيك بدون ضرر تشخيص داده شد. يك سال بعد انجمن پزشكي قلب آمريكا، از مردم اين كشور قاطعانه درخواست كرد كه مقدار اسيدهاي چرب اشباع را در تغذيه روزانه خود كاهش دهند. روغن كلزاي حاوي 6 درصد اسيد چرب اشباع است كه پايينترين ميزان در بين روغنهاي گياهي تجارتي ميباشد.
دانه با كيفيت كانولا در سه گونه جنس براسيكا اصلاح شده است. كلزا (Brassica napus) كه كلزاي آرژانتيني يا سوئدي نيز ناميده ميشود، اولين و مهمترين كانولاي مورد كشت است. شلغم روغني (B. rapa) كه كلزاي لهستاني نيز ناميده ميشود، داراي ارقام با كيفيت كانولا ميباشد كه در سطوح فراوان سازگار شده و كشت ميشوند. همچنين در خردل هندي (B. juncea) لاينهاي باكيفيت كانولا شناسايي شدهاند، اما هيچ واريتهاي تاكنون معرفي نشده است. اكثر واريتههاي زمستانه كلزا كه در ايالات متحده اصلاح شدهاند، از گونه B. napus ميباشند.
توليد كلزا در سطوح فراوان مطلوب ميباشد. ايلات متحده هر ساله مقادير چشمگيري محصول كلزا را وارد ميكند، بنابراين بازار مناسبي براي روغن و كنجاله محسوب ميشود. توليد كلزا به راحتي با ابزار مورد استفاده براي دانهريزها امكانپذير ميباشد.
هر دو نوع «كلزاي» زمستانه و بهاره اصلاح شده مورد كشت قرار ميگيرند. در شرايط مطلوب پتانسيل عملكرد تيپ زمستانه 30-20 درصد بيشتر از تيپ بهاره است. در مناطقي كه تيپهاي زمستانه حدود يك ماه زودتر از تيپ بهاره گل ميدهد، اما به علت گرماي تابستان فقط يك هفته زودتر برداشت ميشود. اين حالت منجر به كاهش دوره پرشدن دانه شده و پتانسيل عملكرد تيپ بهاره كلزا را در مناطق سرد كاهش ميدهد. واريتههاي كلزا در كشت بهاره فشار مضاعفي را از جانب علفهاي هرز بهاره و حشرات مضر تحمل ميكنند. به همين دليل توليد كشت تيپهاي بهاره در اكثر نقاط توصيه نميشود و در ايران بر حسب اقليمهاي مختلف تيپهاي بهاره و زمستانه جهت كشت پاييزه توصيه ميشوند.
آماده سازي زمين
به علت اينكه كلزا يك گياه بذرريز ميباشد، شرايط نامناسب خاك و كلوخه بودن بستر بذر باعث كاهش سطح سبز ميگردد.
تهيه بستر مناسب بذر به عنوان يكي از شرايط اصلي در موفقيت زراعت كلزا است. بستر نرم و يكنواخت و داراي قابليت نفوذ هوا، براي جوانه زدن سريع و رشد گياهك اوليه ضروري است. براي تأمين شرايط فوق ،شخم با گاوآهن يا پنجه غازي و خرد كردن كلوخه ها بارتيواتور توصيه مي شود. همچنين دو بار ديسك عمود بر هم ضروري به نظر ميرسد. پس از شخم و قبل از رتيواتور كودهاي موردنياز در سطح مزرعه پخش مي شود. در صورت نياز سموم علف كش قبل از كاشت را مي توان با استفاده مجدد از رتيواتور در زمين شخم خورده داراي رطوبت مناسب، مصرف نمود.
كشت با حداقل خاكورزي
با توجه به اين كه در بعضي از موارد به لحاظ شرايط زراعي و اقليمي فرصت و امكان اندكي براي آماده كردن زمين براي كشت پاييزه كلزا موجود است لذا موضوع كشت كلزا بدون خاكورزي و يا با حداقل خاكورزي و مقايسه آن با روش آماده كردن سنتي زمين مورد توجه قرار گرفته است.
باافزايش توجه كارشناسان محيط زيست و كشاورزي به محافظت از خاك، گرايش به روش آماده كردن زمين براي كاشت گياهان زراعي با حداقل عمليات زراعي افزايش يافته است.
دراين گذر، كشت گياهان زراعي برحسب شرايط زمين مورد كشت، وضعيت آب و هوايي، نوع زراعت قبلي و ماشين آلات به كشت بدون خاكورزي يا بودن عمليات زراعي و يا به كشت با حداقل خاكورزي شهرت يافته است.
از جمله علل افزايش گرايش به كشت با حداقل خاكورزي مي توان به كاهش هزينه آماده كردن زمين كه از طريق صرفه جويي در هزينه كاربرد ماشين آلات عايد
مي شود،كاهش كوبيده شدن خاك زراعي بر اثر تردد ماشين آلات سنگين كشاورزي، تسريع در عمليات كشت و جلوگيري از فرسايش خاك اشاره نمود. استفاده از روش كشت با حداقل خاكورزي معايبي نيز دارد كه عدم سبز يكنواخت بذرها، عدم استقرار مطلوب بوته ها در شرايط زراعي خاص از آن جمله اند.
اهميت انتخاب تاريخ كشت مناسب و انجام كشت بموقع كلزاي پاييزه به كرات از سوي كارشناسان اين زراعت تاكيد شده است. با اين حال استقرار بوته هاي
پرقدرت و يكنواخت در اوايل پاييز تنها با انتخاب تاريخ كشت مناسب، ميسر نمي شود. برداشت محصول زراعت قبلي و خارج ساختن بقاياي آن از مزرعه و يا وارد كردن آن در خاك، زمان و فرصت موجود براي آماده كردن بستر كاشت را كاهش مي د هد. هر گونه عمليات زراعي لازم قبل از كاشت در شرايطي انجام مي گيرد كه ذخيره رطوبت خاك معمولاً ناچيز است . مهيا كردن زمين با حداقل خاكورزي توام با كنترل شيميايي علف هاي هرز مي تواند به حفظ رطوبت خاك و كشت بموقع ياري رساند. كشت مستقيم كلزاي پاييزه در برخي از كشورها مانند انگلستان اهميت اقتصادي كسب نموده ولي هنوز به بررسي و آزمايش بيشتري در اين زمينه نياز دارد.
زمان مناسب كاشت كلزا
شرايط آب و هوايي به ويژه بارندگي عمده ترن عامل در تعيين ميزان توليدات زراعي در ديمزارها مي باشد. استفاده بهينه از شرايط آب و هوايي موجود، با ايجاد توازن نسبي بين عوامل مديريتي قابل كنترل، امكان پذير است. در ديمزارها زمان مناسب كاشت براساس زمان وقوع بارندگي هاي مؤثر تعيين شده و تقويم زماني خاصي مورد عمل نمي باشد. لذا زمان كشت به دليل مشكلاتي كه قبلاً اشاره شد و به خاطر دستيابي به شرايط مطلوب كشت، يك محدوده نسبتاً گسترده مي باشد. با توجه به اطلاعات دراز مدت آب و هوايي مناطق گرمسيري، تطبيق الگوي رشد كلزا با نزولات آسماني اين حوزه آب و هوايي و همچنين به منظور اجتناب از سرمازدگي در زمان گرده افشاني و به حداقل رساندن اثرات سو، تنش هاي گرما و خشكي در آخر دوره رشد گياه و بالاخره با توجه به شاخص حرارتي موردنياز رقم هاي هايولا 308 و هايولا 401، كشت اين رقم ها در شرايط ديم مناطق گرمسيري از بيستم آبان ماه تا بيستم آذر ماه توصيه مي شود.
تراكم بذر و فاصله رديف هاي كاشت كلزا
استفرار تراكم مطلوبي از بوته هاي سالم در مناسب ترين الگوي آرايش بوته اي ،اساس يك سيستم موفق توليد زراعي است. در مراحل ابتدايي رشد گياهان زراعي، هر كوششي بايد صورت پذيرد تا براي دستيابي به محصول خوب، تعداد كافي بوته استقرار يابد. بديهي است كه اتخاذ تصميم در اين خصوص به نوع خاك، شرايط آب وهوايي و مديريت زراعي بستگي دارد. به همين دليل است كه يك آرايش معين براساس شرايط آب و هوايي و زراعين موجود، موجب افزايش عملكرد مي شود. در تراكم هاي بالاي گياهي ، رقابت بين بوته ها زودتر شروع مي شود و اين موضوع سبب كاهش سرعت رشد نسبي آنها مي شود. در تراكم هاي پايين گياهان بيشتر رشد مي كنند زيرا كه در نتيجه تعداد بوته كمتر در واحد سطح، مدت طولاني تري رشد مي كنند.در مورد بيشتر گياهان زراعيدر تراكم هاي پايين ممكن است رقابت به هيچ وجه رخ ندهد و عناصر غذايي خاك با كارايي مؤثر مورداستفاده قرار نگيرند لذا در انتخاب تراكم بوته براي يك گياه زراعي بايد مسايل تغذيه در گياه نيز مدنظر قرار گيرد. نتايج پژوهش هاي به عمل آمده در ايستگاه تحقيقات كشاورزي گچساران نشان مي دهد كه ميزان هفت كيلوگرم در هكتار دانه با فاصله رديف هاي كاشت 15 تا 20 سانتي متر،زمينه استفاده بهينه از ظرفيت هاي موجود را فراهم مي نمايد. كاربرد اين تركيب موزون در سال هاي واجد شرايط آب و هوايي مساعد منجر به عملكرد مطلوب شده است،همچنين ازبهم خوردن تعادل بين رشد رويشي و زايشي در شرايط كمبود رطوبت جلوگيري مي كند.
تغذيه كلزا در ديمزارها نسبت به اراضي آبي از پيچيدگي بيشتري برخوردار بوده و بايد براساس رژيم رطوبتي قابل انتظار در منطقه تنظيم شود. در شرايط تنش رطوبتي شديد،مصرف كودهاي شيميايي بايد به صورتي باشد كه موجب رشد بيش از حد گياه خصوصاً در مراحل اوليه رشد گياه نشود و از بهم خوردن تعادل بين رشد رويشي و زايشي جلوگيري نمايد. از سوي ديگر با توجه به اين كه بيشتر سال هاي داراي ميزبان بارندگي نسبتاً مطلوب باشند، لذا ميزان مواد غذايي قابل دسترس گياهان بايد به اندازه اي باشد كه بتواند از توانمندي هاي موجود محيطي استفاده مطلوب نمايند. بنابراين در توصيه كودي بايد ضمن فراهم نمودن امكان استفاده مطلوب در شرايط مساعد، از تشديد اثرات تنش خشكي پرهيز شود. با توجه به اين كه كشت كلزا به صورت ديم در داخل كشور در سطح وسيع سابقه چنداني ندارد، هنوز توصيه ي كودي مطمئني وجود ندارد. تحقيقات انجام شده در ايستگاه تحقيقات كشاورزي گچساران نشان مي دهد كه بيشترين ميزان عملكرد دانه با مصرف 60 كيلوگرم ازت، 45 كيلوگرم فسفر و 50 كيلوگرم پتاسيم خالص در هر هكتار حاصل شده است.
كنترل علفهاي هرز
كشت كلزا در مناطق ديم گرمسيري تنها در تناوب گندم بوده و ميتوان با استفاده از سموم گالانت (3 ليتر در هكتار) نابواس (3 ليتر در هكتار) و فوكوس (2 ليتر در هكتار) علاوه بر كنترل علفهاي هرز باريك برگ با گندم سبز شده در اثر ريزش نيز مبارزه نمود.
زمان سمپاشي بايد در مرحله قبل از ساقه رفتن كلزا باشد و درجه حرارت محيط نيز ميبايست در شب و روز به ترتيب كمتر از 2 و 12 درجه سانتيگراد نباشد.
كنترل مكانيكي علفهاي هرز از طريق كشت رديفي با فاصله رديف 60 سانتيمتر و استفاده از پنجه غازي و كولتيواتور زدن بين رديفها در مرحله قبل از به ساقه رفتن ميسر است.
مبارزه با آفات و بيماريها
بررسيهاي مشاهدهاي در اكثر مزارع ديم كلزا نشان داده است كه در شرايط ديم بيماري مهمي اين زراعت را تهديد نميكند و بيشترين ميزان خسارت به علت آفات بوده است. مهمترين آفات كلزا شامل:
• شته
از آفات مهم كلزاست كه با مكيدن شيره گياهي باعث كاهش شديد رشد و تغيير شكل اندامهاي گياهي ميشود. آلودگ مزارع كلزا از حاشيه شروع شده و حذف علفهاي هرز و كلونكوبي حاشيه مزارع ميتواند در كنترل اين آفت موثر باشد. در صورت ايجاد آلودگي بيشتر ميتوان با يكي از سموم سيستميك مانند متاسيتوكس (5/1 ليتر در هكتار)، اكاتين (25 ليتر در هكتار)، ديماكرون (5/0 ليتر در هكتار)، و پريمور (1 ليتر در هكتار) اقدام به سمپاشي و كنترل اين آفت پرداخت.
• سوسك پولنخوار
اين آفت در اكثر مزارع كلزا ميشود اما، مبارزه با آن زماني ضرورت دارد كه تراكم جمعيت آن در مزرعه زياد باشد. اين آفات در زمان غنچهدهي و گلدهي به مزارع حمله كرده و با تغذيه از پولنهاي داخل گل باعث از بين رفتن غنچهها و گلها شده و عملكرد را به شدت كاهش ميدهد. كنترل اين آفت با سمپاشس توسط سموم فوزالون (5/2 ليتر در هكتار) و اندوسولفان (5/3-3 ليتر در هكتار) به محض مشاهده سوسكها امكانپذير است.
• سوسك منداب
از آفات مهم كلزا در زمان روزت است. اين آفات با تغذيه از برگهاي كلزا باعث مقاومت به سرما و نيز كاهش عملكرد خواهد شد. براي مبارزه با اين آفت از سموم فوزالون (3-2 ليتر در هكتار)، ديازينون (5/1 ليتر در هكتار) و اكامت (2-5/1 ليتر در هكتار) ميتوان استفاده نمود.
• پرندگان
در برخي از مناطق گرمسير كشور، خسارات پرندگان در زمان سبز شدن و دو برگ كوتيلدوني و يا دو برگ واقعي مشاهده شده است. اين خسارت گاهاً منجر به از بين رفتن كامل برخي از مزارع شده است. راههاي كاهش خسارت پرندگان تنها از طريق افزايش سطح زير كشت كلزا، ايجاد صدا و نصب مترسك در مزرعه ممكن است. در برخي از مناطق اين پرندگان مهاجر بوده و با كاشت به موقع كلزا ميتوان محصول را از گزند آنها دور نگهداشت.
فعاليت هاي بهنژادي
گزينش رقم هاي سازگار و پرمحصول كلزا در شرايط ديم نيمه گرمسيري، زمينه استفاده بهينه از ظرفيت هاي زراعي موجود را فراهم مي كند وعلاوه بر تامين بخش عمده اي از روغن موردنياز كشور، با توليد كنجاله مغذي، قسمتي از نياز تغذيه اي دام و طيور را نيز تامين مي كند.
توليد مطلوب و پايدار كلزا در محيط هاي داراي تنش، نظير مناطق گرم و خشك، مستلزم بررسي تنوع طبيعي موجود در رقم ها و شناسايي و بهره برداري از ژنوتيپ هايي است كه توليد مطلوب در شرايط مساعد و تحمل خسارت تنش ها در شرايط سخت را داشته باشند و لذا دستيابي به رقم هاي مقاوم به تنش ها هدف اصلي بسياري از پروژه هاي بهنژادي است. زيرا بذر، اگر چه تنها يكي از اجزاءتكنولوژي است ولي نخستين توصيه قابل پذيرش است كه با حداكثر پذيرش زارعين روبرو ميشود.
تلاش هاي به عمل آمده در زمينه بهنژادي كلزا در شرايط ديم در سال هاي 1373 تا 1376 منجر به شناسايي رقم ORO شد ولي به علت كيفيت نامطلوب روغن آن،مورد انتخاب نهايي قرار نگرفت. در ادامه همين تلاشها، دو رقم هيبريد كلزا كه از لحاظ عملكرد روغن تفاوت چشمگيري با ساير رقم هاي پيشرفته تحت بررسي نشان دادند، چشم انداز روشني را براي توصيه كشت كلزا در شرايط ديم نيمه گرمسيري فراهم آورد.
رقم هايولا ـ 308
در سال هاي زراعي 1378 تا 1380 با توليد 2862 كيلوگرم دانه در هكتار نسبت به كليه رقم هاي تحت بررسي به استثناء هايولا 420 هايولا 401 و هايولا 42، در سطح يك درصد برتري معني دار نشان داد. اين رقم 77 روز پس از سبزشدن گياهچه ها شروع به گلدهي نموده و 133 روز پس از سبزشدن به مرحله رسيدگي دانه ها رسيده است. ارتفاع متوسط بوته (109 سانتي متر) وتعداد شاخه فرعي نسبتاً زياد (5 عدد) تعداد كپسول در بوته و تعداد دانه در كپسول زياد (به ترتيب 167و19عدد) و وزن متوسط هزار دانه (9/2 گرم) از ديگر خصوصيات اين ژنوتيپ به شمار مي رود.
در سال هاي زراعي 1378 تا 1380 داراي ميانگين عملكرد 2790 كيلوگرم دانه در هكتار بوده و نسبت به تمامي ژنوتيپ هاي تحت بررسي به استثناء هايولا 420، هايولا 308 و هايولا 42 برتري معني دار نشان داد. زمان لازم براي شروع گلدهي و رسيدگي دانه ها به ترتيب 78 و 135 روز پس از سبزشدن بود . اين رقم با ارتفاع بوته 103 سانتي متر، داراي تعداد شاخه فرعي و تعداد كپسول در بوته نسبتاً زياد (به ترتيب 5 و 155 عدد) و تعداد دانه در كپسول زياد (20 عدد) بود. متوسط وزن هزار دانه اين رقم 2/3 گرم بوده است.
تحقيقات به عمل آمده در 10 ايستگاه تحقيقات گرمسيري: بهبهان، ايرانشهر، جيرفت، داراب، دزفول. زابل كرمان، گرگان، مازندران و مغان در شرايط آبي نيز نشان مي دهد كه زقم هاي هايولا 308 و هايولا 401 در بين پيشرفته ترين رقم هاي كلزاي موجود كشور رتبه هاي اول تا چهارم را داشته اند.
وضعيت آب و هوايي متغير سال هاي اخير به ويژه سال هاي 1378 تا 1380 فرصت مناسبي براي گزينش رقم هاي متحمل به خشكي و گرما را فراهم نموده، ضريب اطمينان بالايي براي توصيه نتايج حاصل از تحقيقات بهنژادي و بهزراعي كلزا را در شرايط ديم گرمسيري طي سال هاي آينده پديد آورده است. ارزيابي يافته هاي حاصله در دامنه وسيعي از تغييرات محيطي در مكان ها و سال هاي مختلف در شرايط ديم،ميزان كارايي واطمينان به گزينش ومعرفي رقم ها و تكنيك هاي بهزراعي و فرمول هاي كودي را افزايش خواهد داد.
ايجاد گياهان مقاوم به تنش هاي خشكي و گرما كه بتوانند تحت تنش شديد جوانه زده، رشد كنند و عملكردي برابر با واريته هايي كه تحت شرايط مطلوب رشد مي كنند داشته باشند، انتظاري نامعقول است.از سوي ديگر با توجه به اين كه كاشت كلزا در ديمزارها به دليل عدم بارندگي به موقع و يا به علت بارندگي هاي مكرر و يا عدم دسترسي به موقع به ماشين آلات كاشت در زمان مطلوب امكان پذير نيست. لذا تلاش متخصصين اصلاح نباتات در ايجاد و شناسايي واريته هايي است كه كمترين كاهش عملكرد را در شرايط تنش داشته باشند. بررسي هاي به عمل آمده در ايستگاه تحقيقات كشاورزي گچساران نشان داد كه رقم هاي هايولا 308 و هايولا 401 در مقايسه با ساير رقم هاي تحت بررسي كلزا ميزان آفت حاصله (1/2 درصد كاهش عملكرد به ازاي هر زوز تاخير در كاشت از دهم آذر ماه) در مقايسه با جو (4/1 درصد كاهش عملكرد به ازاي هر روز تاخير كاشت) بيشتر است.
در ديمزارهاي گرمسيري در ابتداي بهار، با افزايش ميزان تبخير و تعرق، رشد گياهان نيز سرعت بيشتري يافته، آب موجود در خاك به سرعت تخليه شده، تنش رطوبتي شدت مي يابد و تا آخر دوره رشد تداوم دارد.
اين تنش رطوبتي در تمام مناطق داراي آب و هوايي مديترانه اي وجود دارد،هر چند زمان شروع و شدت آن متفاوت است. از سوي ديگر رواناب هاي سطحي بهاره وامكان ذخيره بارندگي هاي زمستانه از طريق احداث بندها و سدهاي خاكي در بارندگي هاي زمستانه از طريق احداث بندها و سدهاي خاكي در بسياري از مناطق امكان استفاده از ابياري تكميلي را فراهم مي نمايد. رقم هاي مقاوم به خشكي معمولاً نسبت به آبياري تكميلي عكس العمل چندان مطلوبي نشان نمي دهند ولي بررسي به عمل آمده در ايستگاه تحقيقات كشاورزي گچساران نشان مي دهد كه رقم هاي هايولا 308 و هايولا 401 با يك بار آبياري تكميلي در زمان گلدهي كامل، توانسته اند در شرايط آزمايشي به ترتيب 4404 و 4166 كيلوگرم دانه در هكتار توليد نمايند.
تجربه هاي بدست آمده در كشورهاي اروپايي
از سال هاي نخست دهه شصت ميلادي كشت براسيكاهاي علوفه اي در علفزارها و چمنزارها ي خشك شده،بدون اجرا ي هيچ گونه خاكورزي با موفقيت صورت پذيرفته است.
ميزان ماده خشك بدست آمده از اين كشت هاي مستقيم اغلب برابر و يا بيشتر از محصول برداشت شده از مزارعي بوده كه با روش سنتي آماده شده اند. ولي در مزارع ايجاد شده با كشت مستقيم، گاهي مشاهده شده است كه ريشه هاي اصلي وجانبي بوته هاي كلزاتغيير شكل داده اند. علت اين تغيير شكل ريشه ها را محققان سفت بودن خاك مزرعه وياافزايش خوابيدگي بوته ها به خاطركاهش حجم ريشه عنوان كرده ا ند.
منابع نسبتاً قديمي موجود در مورد كشت مستقيم كلزا صرفا منحصر به بررسي رابطه اين نوع كشت با ميزان عملكرد دانه و مشاهدات كيفي در مورد صفات خاك و گياه بوده است. Millou و همكاران گزارش كرده اند كه از كشت مستقيم كلزا در بين كلش هاي به جا مانده از زراعت گندم در مقايسه با كشت كلزا در مزرعه اي كه به طور سنتي مهيا شده، محصولي بيشتري برداشت كرده اند . Vez محقق سويسي گزارش كرده است كه در خاك هاي داراي بافت مطلوب و بدون علف هاي هرز و بيماري هاي خاكزاد توانسته اند محصول خوبي از كلزا بدست آورند. محقق فوق همچنين تاكيد مي كند كه براي اصلاح بافت خاك هاي فقير لازم است با انتخاب رقم هاي زود رس به منظور كشت قبل از زراعت كلزا، فرصت كافي براي انجام شخم زمين ايجاد شود.
محقق لهستاني Kusiorka با جمع بندي نتايج بدست آمده از 77 مزرعه دولتي لهستان كه طي سه سال كشت شده اند،يادآور مي شود كه در صورت عدم خاكورزي در خاك هاي فقير و يا آماده كردن نادرست زمين، ميزان عملكرد دانه كاهش مي يابد.
محققان فرانسوي Damorur و همكاران، گزارش كرده اند كه در زمين هاي مردابي غرب فرانسه، كشت مستقيم كلزاي پاييزه در شرايط و زماني كه اين خاك ها بسيار خشك و سفت بوده اند به خاطر قرارگرفتن بذرها در عمق ناكافي موفقيت نداشته اند.
Bakermanns and De will نيز با انجام 6 آزمايش بلند مدت در هلند در زمين هايي كه به طور طبيعي كوبيده و فشرده بوده اند با بررسي الگوي ريشه تعدادي از گياهان زراعي در شرايط كشت با زدن شخم و يا كشت مستقيم، نتايج مشابهي بدست آورده اند. نتايج تحقيقات اين پژوهشگران نشان داده است كه بدون انجام خاكورزي در زمين هاي فشرده، ريشه ها بيشتر در لايه 10 سانتي متري از سطح خاك فرار گرفته و در عمق 30 ـ 10 سانتي متري به ويژه خاك هاي
سبك،ريشه هاي كمتري تشكيل مي شود. با كشت كلزاي پاييزه در خاك هاي رسي ريشه ها حداكثر تا عمق 110 سانتي متري خاك نفوذ مي كنند. بنابراين مي توان نتيجه گيري كرد كه ميزان عملكرد مزارع كلزاي پاييزه بازتاب و برآيند اثر متقابل، شرايط بسيار متفاوت زمين وشرايط اقليمي با نحوه آماده كردن مي
باشد. مسئله رشد اوليه مناسب و استقرار مطلوب بوته هادر زراعت كلزاي پاييزه ازچنان اهميتي برخوردار است كه با اجراي يك سري آزمايش هاي سراسري در انگلستان اثرات خاكورزي و آماده كردن زمين بر رشد و توسعه بوتهها و عملكرد مورد بررسي قرار گرفت. نتايج اين بررسي ها نشان داد كه تاريخ استقرار بوته ها ـ يعني رشد يكنواخت آنها و رسيدن به مرحله اي كه بتوانند سرماي زمستان را تحمل كنند به اندازه انتخاب تاريخ كشت مناسب از اهميت برخوردار است در آزمايش هايي كه بعداً در انگلستان انجام گرفت اين موضوع به اثبات رسيد كه در خاك هايي كه بامشكل فشرده بودن و يا آب گرفتگي مواجه نيستند و در صورت وجود رطوبت كافي در بستر كاشت،اعمال هر يك از شيوه هاي خاكورزي ـ از جمله كشت مستقيم بدون شخم زمين ـ به رشد تعداد كافي بوته ها در واحد سطح و توليد عملكرد مطلوب ميانجامد.
نتايج بدست آمده ازاين آزمايش ها در انگلستان با نتايجي كه پژوهشگران ساير كشورها به دست آورده اند مطابقت دارد. Hannich and Blazek نقل شده در سكاريس برگ ودانيلز 1986 از كشور چكسلواكي سابق گزارش كرده اند كه ساختمان ريشه كلزا به شرايط فيزيكي خاك بسيار حساس است و استفاده از روش حداقل خاكورزي مستلزم مطلوب بودن بافت خاك مي باشد. محققان اسپانيايي نيز گزارش كرده اند كه نبودن رطوبت كافي خاك، اجراي كشت مستقيم را با مشكل مواجه مي سازد. استقرار و رشد كافي بوته ها در پاييز ازجمله مسايل عمده كشت كلزا در كشت سوئد مي باشد. به عقيده محققان سوئدي كشت
مستقيم كلزا تحت شرايط معين مي تواند به حفظ رطوبت خاك در زمين هايي كه هنگام كشت با كم آبي مواجه اند تا حدي كمك كند. ولي همين محققان مي افزايند كه در كشت مستقيم كلزا، كاه و كلش به جا مانده از زراعت قبلي مي تواند عملكرد دانه را به همان اندازه كاهش دهد كه با استفاده از ماشين آلات كشاورزي براي جمع آوري و يا زير خاك كردن بقاياي زراعت قبلي و كوبيده شدن خاك در كشت سنتي ممكن است ايجاد شود. باقي ماندن بقاياي زراعت قبلي در كست مستقيم كلزا موجب مي شود كه بذرها در عمق يكنواخت قرار نگيرد و تعداد بيشتري از بوته ها بر اثر سرمازدگي در زمستان از بين بروند . در
آزمايشهايي كه در زمينه كاربرد روش هاي مختلف خاكورزي و كشت كلزا انجام گرفته، تفاوتي در ميزان روغن و وزن هزار دانه تيمارها مشاهده نشده ولي در برخي از آزمايش ها تعداد دانه در نيام در تيمار كشت مستقيم، بيشتر بوده است. كه اين امر احتمالاًبا فعاليت بوته ها براي توليد بيشتر به منظور جبران كاهش تعداد بوته ها در واحد سطح مرتبط مي باشد.
آب گرفتگي زمين به ويژه در ماه هاي زمستان، زراعت كلزا را با مشكل مواجه مي سازد. قابليت تحمل كلزاي رقم پريمور به اب گرفتگي طولاني در مراحل مختلف رشد و توسعه بررسي شده است. بوتههاي پرورش يافته كلزا در لايسيمتر به مدت كوتاه در معرض آب گرفتگي قرار داده شدند. آب گرفتگي به مدت 10 روز در ماه هاي آذر، دي، بهمن و يا ارديبهشت موجب خسارت ملموس بوته ها و يا كاهش عملكرد در مقايسه با بوته ها نشد.
آب گرفتگي بوته ها به مدت شش هفته از دهه اول آذر ماه تا دهه اول بهمن موجب بروز تغييرات در مورفولوژي بوته ها و زراعت به صورت كاهش سطح برگ، كوتاه تر و قطورتر شدن ريشههاي جانبي، ريزش شديد برگ ها و كوتاه شدن ساقه ها شد. ولي آب گرفتگي اثر چنداني بر عملكرد نداشت. با اشباع خاك از آب در همين مدت زمان (به مدت شش هفته) ولي در فاصله دهه اول دي ماه تااسفند ماه ارتفاع بوته ها و سطح برگ ها تقريباًبه نصف كاهش يافت و گلدهي
تسريع شد و در نتيجه ميزان عملكرد دانه و روغن به ترتيب 14 درصد و 17 درصد كاهش يافت. گرچه خسارت ناشي از آب گرفتگي بر رشد رويشي بوته هاي كلزا در فاصله زماني دي تااسفند بيشتر از اثر اين پديده بر رشد رويشي بوته هاي گندم مي باشد ولي كاهش عملكرد تقريباً به نصف كاهش يافت و گلدهي تسريع شد و در نتيجه ميزان عملكرد دانه و روغن به ترتيب 14 درصد و 17 درصد كاهش يافت . گرچه خسارت ناشي از آب گرفتگي بر رشد رويشي بوته هاي كلزا در
فاصله زماني دي تا اسفند بيشتر از اثر اين پديده بر رشد رويشي بوته هاي گندم مي باشد ولي كاهش عملكرد تقريباً در يك سطح برآورد مي شود. استفاده از روش هاي كشت با حداقل خاكورزي مستلزم اعمال مديريت دقيق براي توزيع زوائد باقيمانده از زراعت قبلي، كنترل علف هاي هرز، كود دهي و قراردادن صحيح بذر در خاك مي باشد.
در روش هاي tillage ـ no و يا minimum tillage بيشتر بقاياي زراعت قبلي در مزرعه كلزا دست نخورده مانده و موجب جمع شدن برف به دور باقيمانده بوته ها ، كاهش جرين آب حاصل از ذوب برف، جلوگيري از فرسايش خاك وافزايش رطوبت خاك مي شود. كلش و بقاياي به جا مانده از زراعت قبلي همچنين با كاهش سرعت باد از ميزان تبخير رطوبت مي كاهد.
برداشت كلزا
در كلزاي روغني به علت رشد نامحدود، بذور به طور هم زمان نمي رسد. علاوه بر اين،به خاطر ريز بودن دانه ها تلفات برداشت مي تواند زياد باشد. بنابراين، روش و مرحله برداشت كلزا به طول قابل توجهي بر ميزان عملكرد و كيفيت بذر تاثير مي گذارد. برداشت زود هنگام كلزا موجب صدمه به بذر بالا رفتن ميزان كلروفيل و اسيدهاي چرب آزاد آن خواهد شد،بويژه اگر از وسايل خشك كن استفاده نشود. برداشت دير هنگام سبب بازشدن غلاف ها و افزايش ريزش دانه و نقصان عملكرد مي شود.
برادشت كلزا به دو روش كف بركردن (در غرب اروپا و كانادا) و برداشت مستقيم با كمباين امكان پذير است. كف بركردن به كمك ماشين هاي دروگر موجب رسيدگي يكنواخت بذر و جلوگيري از ريزش آن بويژه در شرايط نامساعد محيطي خواهد شد. بوته هاي سبز كف بر شده به صورت نواري منظم بر روي كلش به جاي مانده قرار مي گيرند و پس از خشك شدن در مزرعه،به كمك كمباين خرمنكوبي مي شوند.
در مزارعي كه تراكم بوته هاي كلزا زياد است و يا در شرايطي كه اغلب بوته ها به تكيه داده و يا در هم و بر هم باشند، برداشت با دروگرها مشكل بوده و خشك شدن نامناسب بوته ها و ريزش بذر را به دنبال خواهد داشت.
زمان مناسب كف بركردن بوته ها هنگامي است كه غلاف ها از رنگ سبز به قهوه اي تغيير يافته و بذور داخل آنها (بر روي شاخه هاي مياني بوته) به ميزان 50 ـ40 درصد به رنگ قهوه اي روشن تا سياه متمايل باشند. كف بركردن زود هنگام، موجب افزايش تنفس بذر و كاهش ذخيره آن شده كه در نتيجه بذور كوچك تر و ميزان روغن آنها كمتر خواهد شد. تغيير در زمان كف بركردن ممكن است ميزان روغن دانه را افزايش دهد ولي شكنندگي غلاف ها و ريزش بذر بيشتر خواهد شد. در هر حال برداشت زود بهتر از برداشت دير هنگام است.
يك كلزا كار پيشرو عقيده دارد،بوته هاي كف بر شده كلزا بايد سه هفته قبل از كمباين كردن بر زمين باقي بمانند تا كاملاً خشك شوند . زيرا دانه هاي كلزايي كه يك هفته پس از كف برشدن خرمنكوبي وانبار شده بودند، حتي با وجود 7 درصد رطوبت، به علت تنفس بذر، در انبار عرق كرده و دچار كپك زدگي شده بودند .
بنابراين، ارتفاع كلش باقي مانده در زير بوته هاي كف برشده در مزرعه بايد حداقل 25 ـ 15 سانتي متر باشد تا جريان باد در زير آنها خشك شدن بوته ها را ميسر سازد و يا اين كه مدت زمان بين كف بر شدن بوته ها و خرمنكوبي محصول بيش از يك هفته باشد.
برداشت مستقيم كلزا با كمباين هنگامي امكان پذير است كه رسيدگي يكنواخت محصول و يا استفاده از خشك كننده هاي شيميايي ممكن باشد . زمان مناسب برداشت با كمباين وقتي فرا مي رسد كه 90 ـ 85 درصد بذور سياه شده و رطوبت دانه ها كمتر از 15 درصد باشد. برداشت زود هنگام منجر به افزايش بذور سبز شده، ميزان كلروفيل دانه ها بيش از اندازه خواهد شد و بالاخره كيفيت دانه ها در چنين شرايطي پايين مي آيد. برداشت دير هنگام به دليل ريزش دانه سبب كاهش عملكرد مي شود. بنابراين، لازمه برداشت كلزا در رطوبت بالا، وجود امكانات خشك كني از قبيل خشك كننده هاي شيميايي در مزرعه يا خشك كن حرارتي براي پايين آوردن ميزان رطوبت دانه است، به طوري كه در هنگام تحويل محصول به مراكز خريد يا كارخانه درصد رطوبت آن 9 درصد باشد.
براساس توصيه متخصصين، مناسب ترين روش اندازه گيري رسيدگي بذور،مطلع شدن از محتواي رطوبتي آنها ست و رطوبت كمتر از 20 درصد مناسب خواهد بود. اما،هنگامي كه رسيدن گياه كلزا به تاخير مي افتد، محتواي كلروفيل دانه معيارمناسبي براي تعيين زمان برداشت خواهد بود. زيرا محتواي كلروفيل نشان مي دهد كه آيا روغن استحصالي از كلزا، براي خوراك انسان مناسب خواهد بود يا خير، و البته ميزان مناسب آن نبايد از 25 قسمت در ميلي ليتر روغن بيشتر باشد.
توصيههاي برداشت با كمباين
• دور موتور را روي دور تند (خرگوش) قرار دهيد تا سرعت تيغه برش زياد باشد.
• ارتفاع تيغه برش را به نحوي تنظيم كنيد كه ساقه را زير آخرين غلافها برش دهد.
• فاصله بين سيني برش و چرخ هليس داخل آن را بين 16-8 ميليمتر تنظيم كنيد.
• فاصله بين غربالها را به حداقل برسانيد. فاصله 6-2 ميليمتر مناسب است.
• بادبزن را روي دور كند 350 دور در دقيقه قرار دهيد.
• سرعت چرخش كوبنده را از بين 1000-850 دور در دقيقه تنظيم كنيد.
• فاصله كوبنده و ضدكوبنده را به نحوي تنظيم كنيد كه در جلو 32 و در عقب 16 ميليمتر باشد.
• حتيالامكان از كمباينهاي نو جهت برداشت محصول كلزا استفاده كنيد.
• سرعت حركت كمباين را به حداقل برسانيد. مناسبترين سرعت 3-5/1 كيلومتر در ساعت است.
• ارتفاع چرخ و فلك را متناسب با ارتفاع بوته تنظيم كنيد.
• حتيالامكان از چرخ فلكهاي انگشتيدار استفاده نماييد.
• سرعت چرخ و فلك را روي كمترين دور يا حدود 21 دور در دقيقه تنظيم كنيد.