بخشی از مقاله

مقاله ترجمه شده چارچوبی برای یک ساختار شرکتی انطباقی هوش-فعال تجاری


اوخاید آخیگ، دانیل آمیوت، وجورج ریچاردز

چکیده
در حال حاضر محیط هایی که تجارت ها در آنها عمل میکنند پویا هستند و با نفوذ از سوی عوامل خارجی و داخلی پیوسته در حال تغییر هستند. وقتی که تجارت ها تکامل پیدا کردند، منجر به تغییراتی در اهداف تجاری شدند، که مشکل می توان تعیین کرد که کدام واکنش های سیستم اطلاعاتی برای واکنش نشان دادن نسبت به این تغییرات مورد نیاز هستند. این مقاله چارچوب ساختار شرکتی معرفی میکند که امکان پیش بینی و پشتیبانی ار انطباق در ساختارهای اقتصادی را ایجاد میکند. این چارچوب انطباقی مورد استفاده قرار می گیرد و روابط بین اهداف تجاری سهامداران مهم، تصمیمات مربوط به این اهداف و سیستم های اطلاعاتی که از این تصمیمات پشتیبانی می کنند را مدلسازی میکند. این چارچوب از مدلسازی هدف در محتوای هوش تجاری استفاده میکند. چارچوب پشتیبانی شونده توسط ابزار در سطوح و انواع مختلفی از تغییرات در ساختار شرکتی بخش دولت کانادا با نتایج امیدوارکننده ارزیابی شد.
کلمات کلیدی: ساختار شرکتی انطباقی، هوش تجاری، تصمیمات، مدلسازی هدف، سیستم های اطلاعات، نشانه گذاری شرایط مورد نیاز کاربر

1- مقدمه
مطابقت سازی اهداف تجارت با سیستم های اطلاعاتی (IS) برای تسهیل جمع آوری، پردازش، ذخیره سازی، بازیابی و معرفی انواع مختلف شرایط مورد نیاز سازمان های اطلاعات، همیشه چالش هایی را پیش آورده است. مشاهده شده است که استفاده از IS کار مشکلی است و آنها نسبت به نیازهای تجارت قابل انعطاف هستند، و نمی توانند از تجارت هایی پشتیبانی کنند که به منظور پشتیبانی از آنها طراحی شده اند؛ اغلب سیستم های اطلاعات، موفقیت های فنی هستند اما شکست های سازمانی محسوب می شوند. البته مدیر ارشد اطلاعات (CIO) بیشتر شرکت ها با این گفته موافق هستند که ساده سازی IS و متناسب با تجارتی که از آن پشتیبانی میکنند امروزه اولین اولویت آنها محسوب می گردد.
فرضیه اساسی ساختار شرکتی(EA) تطبیق اهداف تجاری سازمان با IS است که از آنها پشتیبانی میکند. چارچوب هایی برای طراحی EA که تطبیق سازی را ممکن می سازد بمدت بیش از 30 سال مورد استفاده قرار گرفته است که شامل چارچوب زاچمن برای ساختار شرکتی، چارچوب ساختار گروه باز (TOGAF)، ساختار شرکتی فدرال، و روش گارتنر می باشد. این چارچوب ها و روشهای همراه با آنها، با اینکه در بیش از 90 درصد عملیات و طرح های EA مورد استفاده قرار می گیرند، به نظر نمی رسد که بطور کامل به عدم تطابق IS با اهداف تجاری (خصوصاً از دیدگاه تصمیم گیری) بپردازند. این چارچوب ها نشان میدهند که اهداف تجاری باید در مرکز EA قرار داشته باشند چون این اهداف اطلاعات مورد استفاده برای تصمیم گیری ها را تعریف می کنند. البته این سوال که مرکزیت اهداف چطور به سازمان ها امکان میدهد که ساختارهای خود را در نیازهای جاری محیطی تجارت پویا برای بررسی بیشتر

مطابقت میدهند. ما یک ساختار انطباقی را برای مؤسسه هایی پیشنهاد میکنیم که IS را با اهداف تجاری مرتبط می سازند، و بنابراین امکان ارزیابی همزمان و یکپارچه ساختار اطلاعات را ایجاد میکنند. در این ساختار، تصمیمات برای اجرای اهداف تجاری سازمانی گرفته می شوند که باید در طراحی و اجرای ساختارهای IS دارای اولویت باشند. این بدین خاطر است که تصمیمات بر روی منابع یابی و استفاده بعدی اطلاعات تأثیر می گذارند.
این مقاله چارچوبی را معرفی میکند و توضیح میدهد که تصمیمات مدیران را در اجرای اهداف تجاری سازمان با IS مرتبط می سازد که اطلاعات مورد استفاده را فراهم می سازد. این چارچوب ساختار شرکتی انطباقی تجاری هوش-فعال (BI-EAEA) از یک مدل، روش شناسی و پشتیبانی ابزار تشکیل شده است. این چارچوب از اهداف، فرآیند و مدلسازی شاخص و تحلیل در ایجاد ارتباط بین اهداف تجاری سازمان و IS استفاده میکند. این چارچوب بر مبنای نشانه گذاری شرایط مورد نیاز کاربر (URN) و jUCMNav است، تا سناریوهای تجاری،

سهامداران مشمول، اهداف آنها با توجه به اهداف سازمانی، کارهایی که انجام میدهند، و IS که از این اهداف پشتیبانی میکند را مدلسازی کند. فرایندها و شاخص هایی که کارایی آنها را اندازه گیری می کنند تعیین، مدلسازی و ارزیابی می گردند تا تغییرات ساختاری را پیش بینی و پشتیبانی کنند.
ادامه این مقاله بدین شرح می باشد: بخش 2 سابقه EA انطباقی را ارائه میدهد و بر نیاز به یک چارچوب پیشنهادی تأکید میکند. در بخش 3 روش شناسی، انواع تغییراتی که رخ میدهد، و سطوح داخل مؤسسه که نیازمند انطباق هستند را توضیح میدهیم. در این بخش پشتیبانی ابزار در jUCMNav برای چارچوب را نیز بررسی می کنیم. در بخش 4 مدل پیشنهادی را معرفی میکنیم و کاربرد آنرا توصیف میکنیم. در بخش 5 چارچوب را در یک مطالعه موردی در زندگی واقعی توصیف و ارزیابی می کنیم. در بخش 6 نتیجه گیری، محدودیت ها و پیشنهادات برای تحقیقات بعدی را بیان میکنیم.
2- سابقه
تکنولوژی اطلاعات (IT) شیوه ای که سازمان ها به اطلاعات مورد استفاده برای تصمیم گیری ها می پردازند را تغییر داده است و همچنین استفاده از انواع مختلف IS را افزایش داده است. با این وجود، سازمان ها هنوز با چالش انطابق مداوم برای تغییرات محیط های تجاری روبرو می شوند. واقعیت اینست که سازمان ها سیستم های بازی هستند که از طریق روابط متقابل با محیط اطراف خود تکامل پیدا کرده اند. برای باقی ماندن، اغلب شکل هایی از انطباق مورد نیاز می باشد. در انطباق های تجاری، IS باید محصولات مصنوعی برای برآورده سازی تقاضاهای تجاری جدید را از طریق تغییر، حذف یا اضافه سازی تطبیق و توسعه دهد.


EA در فراهم سازی دیدگاه کلی از تجارت باید امکان حداکثر سازگاری و انعطاف پذیری را ایجاد کند. البته در واقعیت (در دامنه های مختلف EA) تکنیک های ساختاری و شیوه های مختلفی برای برخورد با این نگرانی ها وجود دارد. این تکنیک ها توسط درجات متغیری از بلوغ و روشها یا تکنیک های مختلفی برای بررسی ساختار توصیف می گردند. وقتی که تغییرات در اهداف تجاری رخ میدهد، واکنش های انطباقی منتج غیرمتناجس هستند و منجر به انطباق های محلی بجای انطباق هایی می گردند که سازمان را بصورت یک واحد کلی در نظر می گیرند. این مسئله از روشهای غیر متناجس و تکنیک های مورد استفاده در EA در حال حاضر ، و همچنین در عدم وجود تطبیق تعریف شده بین خدمات ارائه شده در هر سطحی از سازمان، و پشتیبانی برای روابط متقابل بین سازمانی ناشی می گردد.
چارچوب های جاری انطباقی EA به این محدودیت ها نمی پردازند. این چارچوب ها بر ارزایبی استراتژیکی و اتخاذ یا عدم استفاده از تکنولوژی در واکنش به نیازهای تجاری که پیوسته تغییر میکند متمرکز هستند، و در عین حال تلاش میکنند تا IS انطباقی تری را فعال کنند، که آن هم به نوبه خود باعث انطباق پذیری سازمانی می گردد. چارچوب های دیگر بر استفاده از الگوهای خدمات-محور (SO) متمرکز هستند. این راهکارهای SO در عین حال که مفید هستند، اما بصورت مستقیم نیاز به داشتن دیدگاه کلی را برطرف نمی سازند که اهداف سهامداران، تصمیمات گرفته شده توسط تصمیم گیرندگان، فرآیند های پشتیبان IS و روابط بین آنها را نمی توان برای انطباق پذیری مورد استفاده قرار داد.
ما یک چارچوب انطباقی EA را پیشنهاد میکنیم که دیدگاه منسجمی را در بین دامنه های EA ایجاد میکند، و در عین حال انطباق اهداف تجاری یک سازمان برای عملیات روز

انه و منابع اطلاعات مورد نیاز را تسهیل می کند. این چارچوب با موضوع BI مدلسازی می گردد که اطلاعات مربوط به اهداف تجاری و محصولات تصنعی IS پیوسته جمع آوری می گردد به تصمیم گیرندگان تحویل داده می شود تا از آنها در تصمیم گیری در مورد تغییرات ساختاری استفاده کنند. BI در ساده ترین شکل خود مربوط به جمع آوری داده در یک سیستم برای ممکن سازی تصمیم گیری است. BI به سازمان ها کمک میکند تا معنا را از اطلاعات بگیرند و خصوصاً در محیط های پویا برای پشتیبانی از تصمیمات سودمند می باشد (شکل 1).


شکل 1 – روابط بین هوش تجاری و اهداف تجاری

بنابراین موضوع BIمربوط بهمجهز کردن داده های بکار برده شده برای تصمیم گیری ها می باشد. در این مقاله، مجهز سازی بر مبنای استفاده از URN و jUCMNav برای اطلاع رسانی بهتر به تصمیم گیرندگان در مورد اهداف تجاری، تصمیمات، پیوندهای IS ، و تغییرات مورد نیاز در هنگام توسعه اهداف و شرایط مورد نیاز است. پیوند از IS که بعنوان منابع اطلاعاتی عمل میکند، برای تصمیمات گرفته شده با اطلاعات، و برای اهداف اطلاعات برای اجرا مورد استفاده قرار می گیرد و فرصت واضحی را برای پیگیری، نمایش و بررسی تغییرات نشان میدهد. این پیوند با چالش های مرتبط سازی آگاهی ها از BI با تصمیمان اقصادی و اعمال نیز مرتبط می باشد وقتی که تجارت ها توسعه پیدا میکنند.


با دنبال کردن این فرصت (تغییر نمایش و ارجاع) اصول مدلسازی فرآیند تجاری را می توان برای نشان دادن روابط بین IS ، تصمیم گیرندگان و اهدافی که آنها انجام میدهند و همچنین نشان دادن تغییرات و واکنش های برآیند اعمال کرد. URN یک زبان مدلسازی است که از فرایندهای استفاده از نقشه های موردی، اهداف و شاخص های زبان شرایط مورد نیاز هدف-محور (GRL) و همچنین ارزیابی های هدف بر مبنای استراتژی ها پشتیبانی میکند. URN را می توان متناسب ساخت یا از طریق استفاده از متا داده ها برای یک دامنه خاص، پیوندهای نوع URN ، و محدودیت های مرجود در زبان محدودیت های شیء UML نشان داد. این سری خصوصیات URN در بین زبان های مدلسازی فرآیند تجاری و هدف نسبتاً خاص و منحصر به فرد است و به انتخاب URN کمک میکند. در محتوای EA/BI ، استفاده از URN ما را قادر می سازد تا روابط بحث شده در بالا را مدلسازی کنیم و انطباق ها را بر حسب سطوح رضایت IS ، تصمیم گیری ها و اهداف تجاری مشاهده و مدیریت کنیم.
3- راهکار BI-EAEA
این بخش چارچوب ساختار شرکتی انطباقی تجاری هوش-فعال (BI-EAEA) را با روش، انواع تغییرات، و سطوح شرکتی که در آن، انطباق مورد

نیاز است معرفی میکند. ما در مورد پشتیبانی ابزار نیز بحث میکنیم.


3.1 مراحل و گام های روش شناسی
روش BI-EAEA از دو مرحله و چهار گام تشکیل شده است (شکل 2) و بین مراحل و گام های خود تکرار میشود، وقتی که تجارت و نیازهای ساختاری آن واضح تر می گردد. گام های آن با تکامل یک مؤسسه همراستا می باشد. مرحله قبلی نشاندهنده EA سازمان است که در حال حاضر وجود دارد و عمل میکند، و مرحله بعدی نشاندهنده اینست که EA پس از تغییر پیش بینی شده بعلت تجارت یا تکامل IS به چه صورت خواهد بود.


شکل 2 – مراحل و گام های روش BI-EAEA

گام اول (مدلسازی هدف تجاری) ایجاد اهداف تجاری سازمان با GRL، سهامداران و تصمیم گیرندگان بعنوان عاملان با اهداف ، اهداف نرم ، کارها ( برای تصمیمات)، و منابع استفاده شده برای برآورده سازی اهداف تجاری است. پیوندهای GRL نیز ثبت می گردند. در گام دوم (س

یستم اطلاعات و مدلسازی KPI)، هر IS که تصمیمات پشتیبانی اطلاعات در مورد اهداف را فراهم می سازد با یک منبع GRL مدلسازی می گردد. KPI ها برای مدلسازی خصوصیاتی مورد استفاده قرار می گیرند که سطح کارایی IS را در تطابق با اهداف تجاری سازمان نشان میدهد. KPI ها با مدل GRL از IS ترکیب می گردد. استراتژی های تکامل بیان می گردند تا محتوایی را برای ارزیابی KPI ها ایجاد کنند.
در گام سوم (ارزیابی اثرات جاری ساختارهای مدلسازی شده)، هر IS مدلسازی شده با استفاده از همکاری ها با اهداف تجاری مرتبط می گردد که نشاندهنده حدودی است که IS از اهداف تجاری پشتیبانی میکند. اینکار تصویری از EA با پیوندهای آن از اهداف تجاری با اعمال تصمیم گیرندگان برای اطلاعات مورد استفاده برای برآورده سازی اهداف ایجاد میکند. هر پیوند ارزیابی می گردد تا سطح همکاری یا تأثیر عنصر منبع بر روی هدف مشخص گردد. سطوح رضایت بخش در استراتژی های GRL نیز بررسی می گردند تا تعیین شود که آیا آنها "سناریو بودن" EA را نشان میدهند. بازخورد رنگ برای ارزیابی رضایت در یک نگاه بکار می رود (هرچه سبزتر، بهتر).
در گام چهارم این روش (واکنش مدل و تأثیر بالقوه ساختارهای مدلسازی شده)، تغییرات "چه اتفاقی می افتد اگر" پیش بینی شده در اهداف تجاری مدلسازی شده، اعمال تصمیم گیرندگان و/یا IS ، ارزیابی می گردند تا تأثیرات آنها از لحاظ همکاری و نفوذ بر رضایت نهادهای مدلسازی دیگر مشخص گردد، که در نتیجه کاربران روش شناسی تغییرات پیش بینی شده در EA را مشخص می سازد، که امکان پشتیبانی مورد نیاز را فراهم می سازد.
3.2 انواع تغییرات و سطوح شرکتی


دلایل انطباق معمولاً شامل واکنش نسبت به تغییر به شیوه هایی است که حالت جدید را برای استفاده یا هدف جدید/بازبینی شده، مناسب تر می سازد. انطباق در کاربرد خود برای EA نشان میدهد که مؤسسه و ساختار مناسب چطور نسبت به شکل های مختلف تغییرات واکنش نشان میدهد، که EA جدید را مناسب تر می سازد:
- تغییرات: افزایش یا کاهش در اهمیت یا اولویت نسبت داده شده به اهداف، اعمال تصمیم گیرندگان یا IS.
- حذف: اهداف انجام شده اند یا دیگر مورد نیاز نیستند؛ تصمیم گیرندگان دیگر حضور ندارند؛ اعمال تصمیم گیرندگان به اتمام رسیده است یا دیگر مورد نیاز نیست؛ یا IS پیشنهاد می گردد یا شکست خورده است.
- اضافه سازی: پیدایش اهداف، تصمیم گیرندگان، اعمال، یا فرصت های IS جدید، همراه با اهمیت یا اولویت های آنها.
ما مشاهده میکنیم که مثال های تغییرات، حذف، یا اضافه سازی صرفنظر از موانع و بصورت سازگار با مقالات اطلاعات تصمیم-هدف (GDI) در سه سطح در سازمان رخ میدهد، که شامل این موارد می باشد: در اهداف تجاری سازمان، در اعمال تصمیم گیرندگان مورد نیاز برای اجرای این اهداف، و در IS که اطلاعات مورد استفاده در اجرای این اهداف را فراهم می سازد. این نمایش می تواند سطوح زیادی از انتزاع اهداف در مؤسسه، و ملاحظات مهم در تحلیل کارایی EA ها را نشان دهد.


3.3 پشتیبانی ابزار: مقایسه جفتی اهداف تجاری و IS
علاوه بر پیچیدگی فرآیند ها در موسسات، ما الگوهای فنی-اجتماعی و سیاسی را برای بررسی پیدا میکنیم. این الگوها، مغایرت ها را برای برطرف کردن در بین سهامداران جلو می آورند، هر موقع که مسئله اهداف اولویت بندی، انجام اعمال، استفاده از سیستم های اطلاعات، یا افزایش تغییر در سازمان ها پیش می آید. این مغایرت ها – که مربوط به نگرانی ها در مورد چیزهایی مانند محتوا، علاقه، هزینه، روابط یا ساختارها هستند – بر اهمیت و اولویت نسبت داده شده به اهداف تجاری، تصمیمات، IS و روابط آنها در سازمان تأثیر می گذارند. چارچوب BI-EAEA از فرآیند سلسله مراتبی تحلیلی (AHP) استفاده میکند که در آن، عوامل بصورت یک ساختار سلسله مراتبی مرتب می گردند، تا اهمیت سطوح و اولویت ها ارزیابی و شناسایی گردد. این راهکار به ما کمک میکند تا نگرانی هایی را که ذکر کردیم با فراخوانی و جمع بندی سنجش های مقداری برای آنها برطرف سازیم. اگرچه AHP بتازگی برای مدلهای هدف در زبان های دیگر استفاده شده است، اما این اولین کاربرد آن در مدلهای GRL است که از سنجش های کمی برای سطوح همکاری، تعریف شاخص ها، و سطوح اهمیت عامل پشتیبانی می کند. اهداف تجاری مختلف، تصمیمات عاملان، IS مناسب و همچنین اولویت ها یا نفوذهای آنها، با استفاده از تکنیک مقایسه جفتی AHP با هم مقایسه می گردند تا سطوح همکاری و اهمیت آنها از سهامداران بدست آید و بنابراین نمایش موافقی را از همه نگرانی ها نشان دهد.


3.4 پشتیبانی ابزار: اضطرارهای شکل گیری مناسب
برای اطمینان از اینکه مدلها همراه با روابط آنها با توجه به فرضیاتی که ما در حین تحلیل بیان میکنیم بطور صحیح ایجاد شده اند، آنها را بر اساس قوانین شکل گیری مناسب بررسی می کنیم که از نحو مبنای URN فراتر می روند. این قوانین اضطرارهایی برای مدلهای GRL طراحی شده در OCL هستند و توسط jUCMNav بررسی می گردند. BI-EAEA نه قانون شکل گیری مناسب OCL را علاوه بر انتخاب 19 قانون URN جاری پشتیبانی شده توسط jUCMNav تعریف میکند. مثالهایی از این قوانین شامل عناصر سیستم اطلاعاتی می باشد که نباید همکاری از عاملان دیگر دریافت کنند و مجموع مقادیر اهمیت عناصر ارادی یک عامل که نباید بیشتر از 100 باشد. این 28 قانون قسمتی از پروفایل URN برای EA انطباقی است. وقتی که مدلها با روش بیان شده در بخش 3.1 ایجاد شدند، بر اساس این قوانین بررسی می گردند تا از تطابق آنها با سبک پیش بینی شده برای تحلیل اطمینان حاصل گردد. jUCMNav عناصر مدل متخلف را گزارش میدهد، اگر وجود داشته باشند.
4- مثال توضیحی
ما برای توضیح چارچوب BI-EAEAاین راهکار را برای واحد تجاری مستلزم در اعطای مدیریتی در یک سازمان دولتی بزرگ اعمال میکنی

م. این یک واحد تجاری پویا است که تحت تأثیر سیاست هایی قرار می گیرد که پیوسته در حال تغییر می باشد و همچنین تحت تأثیر منظره تکنولوژی اطلاعات تکاملی قرار می گیرد وقتی که تکنولوژی های IS جدیدی پدیدار می گردد.
4.1 سناریو بودن
این روش با مرحله اول و توسط مدلسازی اهداف تجاری جاری سازمان، اعمال تصمیم گیرندگان و IS آغاز می گردد که اطلاعات مورد استفاده برای اجرای آنها با استفاده از نشانه گذاری GRL را فراهم می سازد.
در گام اول این روش، بر مبنای اولویت بندی های سازمان، شرایط مورد نیاز و اهمیت نسبی اهداف ترتیبی، فرآیند مطابق دارای اهداف و شرایط مورد نیاز اولویت بالا است بعنوان اهدافی برای مدلسازی انتخاب می گردد. در مدلسازی اهداف تجاری سازمان، مطالعه گسترده ای که برای مدلسازی سازمان ها با استفاده از GRL و UCM وجود دارد، مبنای استواری را ایجاد میکند. از فرآیند شناسایی شده، تحلیل گر تجاری سازمان، اهداف اهداف نرم، کارها و منابع همراه با پیوندهای آنها، اولویت ها و سطوح اهمیت جاری، برای هر فرآیند انتخابی را مدلسازی میکند. راهکار مقایسه جفتی AHP توصیف شده در بخش 3.3 برای تعیین کمیت سطوح همکاری و مقادیر اهمیت عناصر در عاملان مورد استفاده قرار می گیرد.


شکل 3 – مثال مدل GRL از برنامه اجرای اعطای امتیازات

نیمه بالایی شکل 3 مدل GRL جزئی از برنامه اعطای امتیازات بخش را نشان میدهد. این مدل شامل اهداف تجاری سازمان است که بصورت هدف نرم اجرای برنامه اعطای امتیازات با سطح اهمیت 100 نشان داده شده است. این هدفی برای بخش تخصیص اعطای امتیازات در دیدگاه سطح بالای مدل است. سهامداران دیگر همراه با این هدف تصمیم گیرندگانی هستند که بصورت عاملانی (مامور برنامه و حسابدار) در سطح تصمیمات معرفی می گردند. هر دو عامل وظایف متفاوتی دارند که بر مبنای استفاده از منابع مختلف عمل میکنند که در گام بعدی تعریف می گردد. هر یک از این وظایف یک سطح مهم دارند، که برای هر عامل در مجموع 100 می باشد که با قوانین OCL مطابقت دارد که در بخش 3.4 مورد بحث قرار گرفته است. اهمیت همکاری های نسبی نیز نشان داده شده است و آنها نیز در مجموع برای هر عنصر ارادی هدف 100 هستند.


گام دوم این روش مدلسازی خود سیستم های اطلاعات است که شامل KPI های آنها نیز می باشد. معمولاً راهکار مدلسازی مورد استفاده در گام قبلی کافی خواهد بود. البته نمایش IS در نشانه گذاری های مدلسازی هدف مانند URN عمدتاً در مورد عملکردهای فردی یک IS و اثرات آن است؛ آنها بصورت نهادهای کلی نشان داده نمی شوند. ما راه متفاوتی از مدلسازی IS توسط معرفی آنها را در راستای این خط معرفی میکنیم که "... سیستم اطلاعات با اهداف تجاری سازمان چطور مطابقت پیدا میکند، وقتی که عملکردهای مورد نیاز خود را انجام میدهد". سهامداران باز هم با استفاده از راهکار مقایسه جفتی AHP می توانند به توافق برسند و IS فردی را بصورت یک واحد کلی مدلسازی کنند که بر مبنای عملکرد های آنها نیست، به شیوه ای که آنها با کارایی IS در تطابق با اهداف تجاری سازمان سازگار باشند.
ما از خصوصیات کارایی استفاده میکنیم که IS برای انجام اینکار آنها را دارا می باشد. گزینه قبلی همچنین نشان میدهد که IS برای سودآور بودن برای سازمان ها چطور بررسی و قضاوت می گردد. بنابراین ما IS را بصورت منابع GRL با شاخص هایی در داخل یک عامل سیستم اطلاعات منفرد معرفی میکنیم. در اثبات اطلاعاتی که برای رسیدن به این اهداف مورد استفاده قرار می گیرند، آنها بصورت منابع عمل میکنند. شاخص ها برای تعیین کمیت خصوصیات IS مورد استفاده قرار می گیرند. با این شاخص ها، ما میتوانیم نشان دهیم که سازمان ها چطور IS را بصورت عملکردی مشاهده میکنند، و اینکه در انجام اینکار آنها چطور اهداف تجاری مورد نظر را برآورده می سازند، که این سنجشی از تطبیق اهداف IS است. وقتی که اهداف تجارت تغییر پیدا میکند و انطباق مورد نیاز می باشد، مدلساز میتواند مشاهده کند که IS در حال حاضر چطور عمل میکند و سطح کارایی مورد نیاز برای برآورده سازی اهداف جدید را تعیین میکند. ما برای هر سیستم اطلاعات از شاخص هایی از شش خصوصیت برای اندازه گیری موفقیت IS توصیف شده توسط دی لون و مک لین استفاده میکنیم.
همانطور که در قسمت پایین شکل 3 نشان داده شده است، عامل IS دو منبع دارد: سیستم اطلاعات 1 و سیستم اطلاعات 2. آنها اطلاعات مورد استفاده اجرای برنامه اعطای امتیازات از طریق وظایف عاملان (مامور برنامه و حسابدار) را فراهم می سازند. این شکل همچنین شش ویژگی هر IS را نشان میدهد، که سطح کارایی IS را از طریق همکاری های مهم و همچنین تعاریف هر شاخص اندازه گیری میکند.
گام سوم در این روش ارزیابی حالت جاری اهداف تجاری، تصمیمات تصمیم گیرندگان، و کارایی IS در راستای اهداف تجاری می باشد.
این مدل اول بر اساس قوانین OCL بررسی می گردد تا اطمینان حاصل گردد که بصورت صحیح ساخته شده است. سپس از استراتژی های GRL برای ارزیابی درجه رضایت یا عدم رضایت عناصر مدل استفاده می گردد. این استراتژی ها یک سری مقادیر اولیه را برای عناصر درختی مدل GRL تعریف میکنند، و سپس مقادیر آن برا

ی تصمیمات و سطح بالای عناصر ارادی برای محاسبه سطوح رضایت آنها با استفاده از یک الگوریتم کمی پایین-بالا منتشر می گردد. شکل 4 مدل GRL ارزیابی شده را برای موقعیت با مقادیر منتشر شده از KPI نشان میدهد و سطح رضایت جاری سازمان و IS آنرا با مقایس 0-100 نشان میدهد.
استراتژی های GRL برای KPI ها ، دارای سری ارزش تعریف شده است: ارزش هدف، ارزش آستانه، و بدترین ارزش. این استراتژی ارزش ارزیابی را نیز تعریف میکند. این ارزش ارزیابی را میتوان برای KPI ها در jUCMNav بصورت دستی و از طریق صفحه اکسل وارد کرد، و یا آنرا در ابزار BI وارد کنیم و خصوصیات خاص آنرا توسط سازمانی ارزیابی کنیم که ارزش رضایت را ایجاد میکند. هر شاخص از درون یابی خطی برای محاسبه سطح رضایت از ارزیابی استفاده میکند. برای مثال اگر استفاده از سیستم هدف 250 ساعت در ماه ، با آستانه 200 hpm و بدترین موقعیت 50 hom باشد، پس کاربرد اندازه گیری شده 225 hpm باعث رضایت 75 می گردد درحالیکه کاربرد اندازه گیری شده 45 hpm منجر به رضایت 0 خواهد شد.


شکل 4 – مدل نمونه که سطوح رضایت جاری IS ، تصمیم گیرنده و سطح بالا را نشان میدهد

4.2 سناریو شدن


مرحله دوم این روش نشان میدهد که مدل چطور نسبت به نیازهای تغییر در مؤسسه واکنش نشان میدهد و همچنین حالت انطباق شده را معرفی میکند که تأثیر این تغییرات را نشان میدهد. همانطور که در بخش 3.2 توضیح داده شده است، این انطباق ها بصورت تغییرات، حذف یا اضافه سازی در سه سطح موسسه مشاهده می گردد: اهداف تجاری سازمان، اعمال تصمیم گیرندگان در اجرای این اهداف، و IS فراهم کننده اطلاعات مورد استفاده.
جدول 1 بعنوان بخشی از روش BI-EAEA خلاصه ای از تغییرات شناسایی شده و مراحل نصب که این مدل برای انطباق آنها اجرا میکند، و همچنین واکنش های مطابق بر مبنای اتوماسیون در jUCMNav را نشان میدهد. بعضی از مراحل نصب اتوماسیون از مزایای ویژگی های jUCMNav پیشرفته مانند تفاوت های استراتژی ، الگوریتم انتشار محدودیت-محور و برتری همکاری برخوردار می گردد. برای مثال از شکل 4 کاهش ارزش ارزیابی جاری کیفیت سیستم برای KPIIS2 در کمک به سیستم اطلاعات 2 منجر به بروزرسانی این ارزش رضایت می گردد. این تغییر نیز به نوبه خود بر سیستم اطلاعات 2 و توانایی آن برای پشتیبانی از وظیفه بازبینی برنامه اعطای امتیازات برای مامور برنامه، و وظیفه پرداخت برای حسابدار، نسبت به اجرای تخصیص امتیازات اهداف برنامه اعطای امتیازات بخش تأثیر می گذارد. با اجرای "استراتژی بودن" با مقادیر نشاندهنده این تغییر توسط سیستم BI می باشد و یا بصورت دستی وارد می گردد، و مدل BI-EAEA تأثیرات برآیند تغییر EA را نشان میدهد. اگر آمار این عوامل خیلی پایین باشد، اینکار میتواند ارزیابی مجدد

تناسب سیستم اطلاعات 2 و شاید تحلیل بروزرسانی یا جایگزینی را تحریک کند. این گزینه ها را می توان بصورت تغییرات با ارزیابی و مقایسه از طریق سناریوهای "چه اتفاقی می افتد اگر" مدلسازی کرد.

جدول 1 – خلاصه ای از انواع انطباق و واکنش های خودکار
اتوماسیون در jUCMNav انطابق نیاز به تغییر
2- مقایسه جفتی برای محاسبه سطوح جدید
3- قانون OCL برای بررسی تخلف
4- ارزیابی های jUCMNav برای نشان دادن تأثیر 1- تعیین موقعیت هدف، تصمیم یا IS
2- افزایش یا کاهش سطح اهمیت در صورت نیاز
3- بررسی مجموع سطوح اهمیت


4- اجرای "استراتژی بودن" تغییر سطح اهمیت یک سطح بالا، سطح تصمیم یا سطح IS که عنصر ارادی را مدلسازی کرده است.
2- مقایسه جفتی برای محاسبه مقادیر جدید. استفاده از همکاری های jUCMNavبرای اهمیت های جدید
3- قانون OCL برای بررسی تخلف
4- ارزیابی های jUCMNav برای نشان دادن تاثیر 1- تعیین موقعیت همکاری
2- افزایش یا کاهش رابطه همکاری
3- بررسی مجموع ارتباطات همکاری با هدف، تصمیم یا IS
4- اجرای "استراتژی بودن" تغییرات اهمیت همکاری ها به سطح بالا، سطح تصمیم یا سطح IS که عنصر ارادی را مدلسازی کرده اند
1- تغذیه از سیستم های BI
2- ارزیابی های jUCMNav برای نشان دادن تأثیر 1- تغییر در مقادیر KPI انجام شده توسط سیستم BI
2- اجرای "استراتژی بودن" تغییرات تعاریف KPI یا ارزیابی های جاری
2- قانون OCL برای بررسی تخلف
3- ارزیابی های jUCMNav برای نشان دادن تأثیر 1- تعیین موقعیت اهداف، تصمیم یا IS
2- افزایش یا کاهش سطح رضایت مورد نیاز
3- اجرای "استراتژی بودن" تغییرات سطح رضایت ملوب یک سطح بالا، سطح تصمیم یا سطح IS از عنصر ارادی مدلسازی شده
3- مقایسه جفتی برای محاسبه مقادیر جدید. قانون OCL برای بررسی تخلف
4- ارزیابی های jUCMNav برای نشان دادن تأثیر 1- تعیین موقعیت هدف، تصمیم یا IS
2- حذف هدف، تصمیم یا IS از مدل
3- بررسی مجموع سطوح اهمیت عناصر ارادی عامل. همچنین مجموع ارتباطات خصوصیات مقصد مربوطه، اگر عملی باشند
4- اجرای "استراتژی بودن" حذف یک سطح بالا، سطح تصمیم یا سطح IS از عنصر ارادی مدلسازی شده
2- همکاری های برتر jUCMNav
3- قانون OCL برای بررسی تخلف
4- ارزیابی های jUCMNav برای نشان دادن تأثیر 1- تعیین موقعیت همکاری
2- تعیین ارتباط همکاری به 0


3- بررسی مجموع سطوح اهمیت
4- اجرای "استراتژی بودن" حذف ارتباطات همکاری تا سطح بالا، سطح تصمیم، یا سطح IS از عنصر ارادی مدلسازی شده
2- قانون OCL برای بررسی تخلف
3- ارزیابی های jUCMNav برای نشان دادن تأثیر 1- شامل سازی عامل، هدف، تصمیم، IS یا ارتباط همکاری
2- بررسی اینکه آنها با هم ارتباط دارند
3- اجرای "استراتژی بودن" اضافه سازی یک عامل، یا عنصر ارادی یا همکاری آنها به سطح بالا، سطح تصمیم یا سطح IS


5- مطالعه موردی
ما از چارچوب BI-EAEA برای مدلسازی یک ساختار شرکتی زندگی واقعی با نام "برنامه اعطای امتیازات و همکاری ها" از یک بخش بزرگ از دولت کانادا استفاده کرده ایم. ما بر اساس بحث های انجام شده با پرسنل مسئول بخش برای ساختار شرکتی خود، در مورد توصیف برنامه ها، و توصیف فرآیند های تجاری موجود، و با استفاده از راهکار AHP-مبنای توصیف شده در بخش 3.3 ، مدل "سناریو بودن" را ایجاد کردیم که از اهداف تجاری، تصمیمات، IS و KPI ها تشکیل شده است. ما همچنین داده ها واقعی را برای فراهم سازی استراتژی “As Is” برای مدل جمع آوری کردیم تا بتوانیم ارزیابی آنرا ممکن سازیم. سنجش های اندازه jUCMNav نشان میدهد که مدل بصورت جزئی است که از 4 نمودار، 8 عامل، 40 عنصر ارادی، 30 شاخص، و 102 ارتباط تشکیل شده است. اثبات شده است که این مدل با قوانین OCL ما مطابقت دارد. ما سپس یک "سناریو شدن" را بر مبنای حذف با تأثیر بالقوه آن بر روی ساختارهای مدلسازی شده بررسی میکنیم.


با دامنه EA انطباقی پدیدار شونده، از مطالعه یو و همکارانش برای ارزیابی روش شناسی خود استفاده کردیم. برای شنجس و ارزیابی تجربی مدل BI-EAEA، این 12 خصوصیت مانند سوالات واکنش سبکی مقیاس لیکرت متغیر از "همه" تا "هیچکدام" کاربرد پذیر شدند. این سوالات در بخش به پرسنل داده شد، و مدل و روش شناسی به آنها ارائه شد. واکنش های آنها (که در جدول 2 بصورت خلاصه بیان شده است) ترغیب کننده است و هیچ ضعف اصلی آشکاری را نشان نمی دهد. مشاهدات غیر رسمی و مثبت در مورد چارچوب ما نیز توسط این معمارهای شرکتی ارشد فراهم شد:
- آنها از وجود سه سطح راضی بودند؛ از تجربه تا تطبیق دهی تغییرات در سطح بالا و سطح IS. اهمیت سطح تصمیم اغلب دست کم گرفته می شود، با اینحال در اینجاست که جادو رخ میدهد. ارتباطات بین این سه سطح در جایی است که ارزش واقعی این چارچوب در آنجا قرار دارد.
- با نیاز زیاد به تعداد و مقادیر در سازمان ها، KPI ها و مقادیر رضایت احتمالاً می توانند به تطبیق دهی این مسئله کمک کنند.
- ریسکی برای صرف کردن زمان زیادی برای ثبت ساختار شرکتی “As Is” در بسیاری از راهکارها وجود دارد، و ارزش کمی در این مسئله از تجربه های آنها مشاهده می گردد. آنها از BI-EAEA راضی بودند چون سرمایه گذاری در مدلسازی، حداقل می باشد.
- جدا بودن IS ممکن است خیلی تغییر پیدا کند. به نظر می رسد که این چارچوب بخوبی با این تطبیق پیدا کند. اینکار تعیین بهتر ارتباطات بین کاربردپذیری ها و تصمیمات خاص IS را نیز ممکن می سازد، اگرچه نیازمند تلاش مدلسازی بیشتری است.
- آنها از مدلسازی URN-مبنا مورد استفاده از آنچه که بصورت غیر رسمی انجام می شود راضی بودند. این چارچوب احتمالاً باعث می شود که این اتفاق سریع تر یا بصورت سیستماتیک تری رخ دهد و در عین حال توجیهی را برای تصمیمات فراهم سازد. دسترس پذیری قبلی مدلهای EA نیز می تواند مردم را قادر سازدتا "زودتر مخالفت خود را نشان دهند"، که اینکار به اجتناب از ناامیدی ها و شکست ها در بلند مدت کمک میکند.
- مدل ها (با استراتژی های GRL) را میتوان برای دنبال کردن ثبت برای تحلیل و تصمیمات نیز مورد استفاده قرار داد.


جدول 2 – ارزیابی خصوصیات BI-EAEA

6- خلاصه، محدودیت ها و جهت مطالعات آینده
این مقاله چارچوب ساختار شرکتی انطباقی هوش-فعال تجاری را مورد بحث قرار داد، که پیش بینی و پشتیبانی تغییرات ساختاری را ممکن می سازد. این چارچوب از زبان مدلسازی بعنوان پروفایلی از URN ، روش شناسی، و پشتیبانی ابزار بر مبنای jUCMNavتشکیل شده است. این چارچوب به شرکت ها کمک میکند تا روابط بین اهداف تجاری سهامداران مهم، تصمیمات گرفته شده توسط تصمیم گیرندگان در اجرای این اهداف تجاری، IS عمل کننده بعنوان منابع اطلاعات مورد استفاده توسط تصمیم گیرندگان، و شاخص های اندازه گیری 6 جنبه کارایی معمول از این IS را مدلسازی کنند. با استفاده از مدلسازی هدف GRL و استراتژی های ارزیابی در jUCMNav ، این مفاهیم و روابط آنها را می توان با واکنش و تأثیرات انطباق ارزیابی شده برای کمک به تصمیم گیری در سازمان ها مدلسازی و تحلیل کرد. ابزار BI را میتوان بعنوان راهکارهایی برای تغذیه شاخص های فعال کننده تحلیل مدل و بعنوان راهکارهای برای تجسم بیشتر و توزیع نتایج تحلیل بکار برد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید