بخشی از پاورپوینت
--- پاورپوینت شامل تصاویر میباشد ----
اسلاید 1 :
چکیده
دين و دانش: بررسي انتقادي مسئله تعارض علم و دين” كه اينك در هيئت كتاب به زيور طبع آراسته شده است، پايان نامه پژوهشي آقاي محمدحسين مهدوينژاد براي اخذ درجه كارشناسي ارشد از دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه امام صادق(ع) بوده است كه درسال 1381 در كنگره دين پژوهي به عنوان پاياننامه برگزيده كشوري انتخاب شده، اين زحمت را متقبل گرديده كه با بهرهگيري از پژوهشهايي كه در مسئله علم و دين به عمل آمده است، گزارشي منظم از تاريخ تعارض علم و دين - كه يكي از نسبتهاي ميان علم و دين است - در دنياي مسيحيت و راهحلهايي كه متفكران غرب براي رفع تعارض در آن يافتهاند، ارائه كند. كتاب حاضر در مجموع از دو مقدمه و چهار فصل فراهم آمده است. مقدمه كه عصاره پژوهش و تاليف است حاوي نكات ارزندهاي است كه دكتر عليزاده - كه نقش استاد راهنماي پاياننامه - كتاب حاضر فعلي - را داشتهاند - آن را به نگارش درآوردهاند.
اسلاید 2 :
مقدمه
مسئله “علم و دين” از بحثبرانگيزترين موضوعات در حوزه مطالعات الاهياتي است و با وجود سابقه طولاني، همواره به صورت موضوعي زنده و اثر گذار در بحثهاي انديشمندان بروز كرده است. اين مسئله داراي شاخههاي متعددي است كه هريك از آنها، به نوبه خود پراهميت هستند. از اينروي يكي از فروع مسئله “علم و دين” كه دلمشغولي بسياري از انديشمندان مشرق و مغرب زمين بوده و هست نسبت ميان علم و دين است. اساسا در اين حيطه، اين پرسش بنيادين طرح ميگردد كه چه ارتباط و سنخيتي ميان علم و دين برقرار است. متفكران و انديشمندان اسلامي و مسيحي در پاسخ به اين پرسش، رهيافتهاي گوناگوني اتخاذ نمودهاند كه با حصر عقلي نه چندان دقيق، ميتوان اين ارتباط را در ذيل سه عنوان تعارض، تعاضد و تفارق خلاصه نمود. مدافعان هريك از اين نظريات براي مدعاي خود، دلايلي اقامه نمودهاند، اما با مداقهاي در اين تئوري ها به اين نتيجه رهنمون ميشويم كه پارهاي از اين نظريات به راه ناصوابي رفته و نتايج صحيحي صيد ننمودهاند.
اسلاید 3 :
فصل اول:مسئلۀ تعارض علم ودین و پیشینۀ آن
تحدید مفاهیم بنیادی
الف - چیستی دین
1-معانی لغوی دین
2-معانی اصطلاحی دین
3-مراد از دین درمسئلۀ تعارض علم و دین
ب – چیستی علم
1-معانی لغوی علم
2-معانی اصطلاحی علم
3-مراد از علم در مسئلۀ تعارض علم و دین
اسلاید 4 :
ج – چیستی تعارض
اقسام تعارض علم و دین
ارتباط علم و دین : نسبتهای ممکن میان علم ودین
الف- تعارض علم ودین
ب- تفارق علم و دین
ج- تعاضد علم ودین
پیشینۀ مسئلۀ تعارض علم و دین
الف- علم ودین درقرون وسطی
ب- علم ودین درعصر انقلاب علمی
ج- علم ودین در عصر روشنگری
د- علم و دین در سدۀ نوزدهم و بیستم
اسلاید 5 :
فصل نخست، در بردارنده مسئله تعارض علم و دين و پيشينه آن است. اين فصل كه به مثابه مقدمهاي بنيادي براي ديگر فصول به شمار ميآيد.
متشكل از بخشهايي چون واژهشناسي مفاهيم به كار رفته در عنوان مسئله علم و دين در نزد فيلسوفان ماتقدم ماتاخر غربي، چيستي تعارض و اقسام آن، نسبتهاي ممكن ميان علم و دين است.
علم و دين از جمله مفاهيمي است كه تعاريف بيشماري برايشان ارائه شده است، اما با وجود كثرت تعاريف از اين دو مفهوم، ميتوان تحويلي براي آنها جست به اين معنا كه علم را حاصل فهم آدمي از جهان هستي و طبيعت بدانيم و دين را حاصل فهم از وحي. از جمله مشتركات علم و دين، گرايش به آنهاست كه در وجود آدمي تعبيه شدهاند. خداگرايي، حس ديني و به تعبير قرآن كريم، فطري بودن دين، امري است كه بسياري از روانشناسان بر آن صحه نهادهاند. همچنين طرح پرسش و كاوش و جستجوگري از لوازم فطرت كنجكاو آدمي است؛ معناي اين سخن آن است كه انسان در حالت طبيعي، هم طالب علم است و هم طالب دين و به اين لحاظ سخن گفتن از تعارض علم و دين امري غير ممكن براي آدمي است.
اسلاید 6 :
از ديگر دلايل متقين بر رفع تعارض علم و دين در نظر گرفتن قول و فعل خداوند است كه به هيچوجه من الوجوه امكان طرح تعارض ميان علم و دين وجود ندارد؛ زيرا دين را براساس توصيفي كه از آن به دست داديم، قول خداوند است و علم، قانونمنديهايي است كه صنع و فعل الهي از آن برخوردار است؛ با ضميمه كردن اين دو مقدمه، چگونه ميتوان نتيجه گرفت كه قول و فعل خداوند باهم در تعارض است؛ زيرا تعارض ميان قول و فعل شخصي واحد به نقصي در علم و قدرت او يا غرض و مرضي كه آن هم مآلا به نقص ارجاع داده ميشود، مربوط ميشود؛ حال آنكه خداوند قادر عليالاطلاق و عالم همهدان و خيرخواه محض است؛ از اين رو، تعارض علم و دين، تعارضي بدوي و ظاهري است و نه تعارض حقيقي و واقعي كه امري محال و ممتنع است. البته تعارض در بادي نظر هم ناشي از سوء فهم ما از جهان يا از وحي و يا هر دو هم هست. علي هذا رو در رو شدن با اين تعارضها منجر به تلاش و كوشش علمي مضاعف و بازگشت و سير دوباره در حوزه علم و دين ميشود كه اين امر، هم براي علم و هم براي دين نتايج گوهرباري به ارمغان ميآورد. تاريخ مناسبات علم و دين در دنياي اسلام، سرشت و سرنوشت متفاوتي از آنچه در عالم مسيحيت رخ داده، داشته است.
اسلاید 7 :
دلائل تعاضد علم و دين
در فرهنگ اسلامي آنچه كه مجال طرح داشته، تعاضد يا همان سازگاري ميان علم و دين است كه اين امر، خود بيدليل نيست. دليل اولي اين تعاضد علم و دين را ميتوان در ترغيب و تشويقهاي پيامبر بزرگوار اسلام(ص) و ائمه عليهمالسلام جستجو نمود. پيامبر(ص)، پس از مبعوث شدن به مقام نبوت و رسالت و اتصال به عالم بيكران و لايزال الهي، در نخستين قدم، مردم را به فراگيري علم و دانش فراخواند - كه آيات اول سوره علق مويد اين مدعاست - و بالاترين ارج و منزلت را براي خواندن، نوشتن و آموختن قائل گرديد و پايه بزرگترين تمدنها و بالندهترين فرهنگها را در جهان پيريزي كرد و پيروان خود را به آموختن علم و حكمت، از آغاز تا پايان زندگي (اطلبوا العلم من المهد الي اللحد) و از نزديكترين تا دورترين نقاط جهان (و لوبالصين) و به حربها و هزينهاي (ولم بسفك المهج و خوض اللجج) تشويق كرد و اين درست مقابل تلقي ديني مسيحيان است كه در آن اساسا دانستن و آموختن شجره ممنوعه تلقي شده است
اسلاید 8 :
علم : حاصل فهم ما از جهان هستی وعالم طبیعت وقانونمندیهایی است که صنع وفعل الهی از آن برخوردار است.
دین حاصل فهم ما ازوحی وقول خداوند است.
ریشه های تنازع علم و دین از اواسط قرون وسطی
هنگامی که متولیان مذهب به سرکوب دانشمندان واندیشمندان پرداختند.
بتدریج علم قوت یافت به طوری که فراترازرسالت حقیقی اش،خود را به عنوان حلّال تمام مشکلات جامعه وزندگی بشر معرفی کرد.
به خاطر عدم شناسایی مرزهای حقیقی دانش تجربی وتفکّرمذهبی وآمیختن مسائل آن دو به هم،مسئلۀ«تعارض علم ودین»شکل گرفت.
اسلاید 9 :
از ديگر مسائل مهم فصل اول سخن گفتن در باب پيشينه مسئله تعارض علم و دين است؛ به اين معنا كه چه علت يا علتهايي باعث شد كه علم و دين كه حاوي مشتركات زيادي بودند رابطه آنها به تعارض بينجامد.
در پي پاسخ به اين پرسش ميتوان به دلايلي چون بد رفتاري اصحاب كليسا با دانشمندان علوم تجربي در قرون وسطي اشاره كرد كه خود اين عامل، جرقهاي شد كه در عصر انقلاب علمي و روشنگري نقطه افترق علم و دين به حد اعلاي خود رسد، به گونهاي كه علم حد و حدود خود را نشناخته و در آموزههاي ديني و مذهبي راه پيدا نمايد و در مقام نظرخواهي به جاي دين به اظهارنظر بپردازد.
اين جريان پيش رونده، در سده نوزدهم و بيستم ميلادي با روي كارآمدن جريان تحصلي[4] و به دنبال آن پوزيتويسم منطقي چون شوكي بود كه به دين و امور متافيزيكي وارد شد و تا آن جا پيش رفت كه دين را از ساحت علم كنار نهاده و در نهايت حكم به بيمعنايي و بيهودگي دين و گزارههاي متافيزيكي كرد.
اسلاید 10 :
لذا اگر بخواهيم اين سيرخطي علم و دين را نشان دهيم اينگونه ميتوان ترسيم كرد كه قرون وسطي نقطه آغازي است كه علم خود را مستقل از دين فرض ميكند و در عصر انقلاب علمي تنها علم است كه هدف مطلوب خوانده ميشود، لذا حوزه كاري علوم تجربي وسعت پيدا ميكند و در عصر روشنگري تا جايي قدم بر ميدارد كه با آموزههاي مذهبي و ديني درگير و تعارضي ميان آنها به وجود آيد و در قرن بيستم ميلادي نتيجه تعارض، بيمعنايي گزاره هاي ديني قلمداد گردد.
اين جريان علم و دين كه در سنت مسيحي به تعارض كشانيده شده است را ما به خوبي ميتوانيم در فصل اول اين كتاب هنگامي كه از پيشينه مسئله تعارض علم و دين صحبت ميشود ببينيم.
و اما درباره تعارض علم و دين در سنت مسيحي بايد گفت كه: آبستن اين تعارض در اواسط قرون وسطي است و در عصر روشنگري اين محصول ناميمون به بار مينشيند.
گفتني است به دليل سختگيري و تعصبات بيجاي اصحاب كليسا بر صاحبان فكر و انديشه و همچينن راهاندازي دستگاه تفتيش عقايد، سبب گرديدند دين كه چون چماقي بر سر علم زده ميشد به يكباره كنار نهاده شود و در عوض اين علم است كه سكان كشتي انديشه و مذهب را به عهده بگيرد و به طوري كه علم فراتر از رسالت حقيقياش، خود را به عنوان حلال تمام مشكلات جامعه و زندگي بشر معرفي نمايد. لذا مذهب و دينداراي حكم ثانويهاي بودند كه توجهي زيادي به آن نميشد.
اين مسئله و همچنين بيحد و حصر انگاشتن دانشهاي تجربي تا آنجايي كه در مسائل مذهبي بدون در نظر گرفتن به اظهارنظر ميپرداخت، مسئله تعارض علم و دين متولد گرديد.