بخشی از مقاله
مقدمه:
همه جوامع به طبع خواستار شادی، سعادت و سلامت روانشناختی اعضای خانواده خود هستند. برای رسیدن به این هدف باید تا آنجا که امکان دارد عوامل تأثیرگذار بر روی سلامت، بهداشت روان و دیگر مولفه ها،را شناخت. یکی از عوامل، احتمالاً خانواده و نحوه ارتباطات اعضای آن با یکدیگر است(هارجی و دیکسون1، .(2004 آنچنان که روانشناسان نشان داده اند وجود تعارض های زناشویی، تأثیر ژرفی بر بهداشت روانی، جسمانی و اجتماعی زوج و اعضای خانواده دارد. پس می توان گفت در میان عوامل تاثیر گذار بر سلامت روانی انسانها، خانواده نقش بسیار مهمی دارد. خانواده سیستمی است که بیش از همه بر افراد احاطه دارد و رفتارهای او را شکل می دهد(مینوچین2،.(1383 از طرفی عملکرد خانواده تاثیر مستقیم و بسزایی بر عملکرد جامعه دارد. به عبارت دیگر جامعه سالم جامعه ای است که از خانواده های سالم تشکیل شده باشد(گلدنبرگ3 و گلدنبرگ، .(1382 بنابراین خانواده می تواند کانون التیام همه زخمهای اعضایش باشد و در مقابل میتواند کانون ایجاد زخم های آنها نیز باشد(نظری، .(1388
عموماً خانواده ها در برخورد با مشکلات و مصائب سخت و تاثیر گذار، با سؤالات دردناکی دست به گریبان هستند از قبیل: چرا ما؟ چرا فرزندم و نه من؟ این اتفاق چطور می توانسته اتفاق بیفتد؟ چه کسی مقصر است؟ این، اتفاقی بود یا عمدی؟ آیا می شد از آن پیشگیری کرد؟ این نگرانی هامثلاً وقتی که علت به وجود آمدن این مشکل روشن نیست، قوی تر می شوند (والش4، .(2006 از طرفی هر خانواده باورهای مشترکی دارد که با ارزش های فرهنگی آمیخته و از تجارب و موقعیت هایشان در طول زمان تأثیر پذیرفته است(مک گلدریک5 و جئوردانو6 و گارسیا-پرتو 7، .(2005 این پارادایم ها بر شیوه ای که اعضای خانواده، حوادث را تفسیر می کنند، و رفتار می کنند تأثیر می گذارند. و در شرایط بحرانی آنها یک جهت گیری معنادار، برای فهم یکدیگر و عبور از چالش های تازه فراهم می کنند(والش، .(2006 همچنین در زندگی زناشویی، همسران باید بتوانند به رشد یکدیگر، در مقابله با جمع کثیری از تغییرات درونی، و فشارهای بیرونی در زندگی شان پایبند باشند. وقتی که آنها مفهوم ازدواج را به عنوان یک نهاد، با قواعد و نقش های غیر قابل تغییر در نظر می گیرند، آنگاه در مورد تعهد طولانی مدت بیشتر نگران خواهند شد. در حالی که زوج ها و خانواده هایی که روابطی با ساختار منعطف ساخته اند، می توانند به تناسب نیازها و چالش هایشان در طول زمان شکل دهند، و زندگی بهتری داشته باشند(والش، .(2006
یافته های خانواده درمانگران(از قبیل ستیر8، 1384؛ ویتاکر9، کیت(1981 10 نشان دادند که ویژگی خانواده های انعطاف پذیر، کارکرد خوب، مرزهای شفاف و قابلیت نفوذپذیری بالا است. این گونه خانواده ها بسیار شبیه به یک سلول زنده هستند که انسجام در درون مرزهای نفوذپذیر ارضای متقابل نیازها را با جهان بیرون تسهیل می کنند. در این گونه نظام ها اعضاء به طور فعالی در دنیای بیرون درگیر هستند و با خوش بینی و امید، با آن ارتباط برقرار کرده و علایق و منابع حمایتی را دوباره به درون خانواده جذب می کنند. و در هنگام مواجهه با بحران، به شفاف سازی موقعیت تا حد امکان بسیار اهمیت می دهند، و اینچنین اعضای خانواده در مورد اختلاف نظرها در باب حادثه ها و معنی و مفهوم حوادث به جمع بندی می رسند(گلمن11،
1. Hargie & Dickson 2. Minuchin 3.Goldenberg 4. Walsh 5. McGoldrick 6. Giordano 7. Garci-Preto 8. Sattir 9. Whitaker 10. Keith 11. Goleman
2
همایش بین المللی روانشناسی و فرهنگ زندگی
1995؛ به نقل از والش، .(2006 از طرفی مطالعات بسیاری نشان داده است که بین تعارضات زناشویی و اختلال هایی مثل افسردگی، اختلالهای اضطرابی و اختلال خوردن و همچنین انواع بیماری های خاص مثل بیماری های قلبی، عروقی و سرطان رابطه وجود دارد(صیدی،.(1390
یکی از موضوعات مطرح در روانشناسی که توجه خاصی به بحران ها و حوادث زندگی انسان دارد، تاب آوری است که هدف نهایی آن شناسایی سازهها و شیوههایی است که بهزیستی و شادکامی انسان را به دنبال دارند. از این رو عواملی که سبب سازگاری هر چه بیشتر آدمی با نیازها و تهدیدهای زندگی گردند، مورد بررسی قرار می گیرند. تاب آوری به عنوان یکی از موضوعات جدید، جایگاه ویژهای در حوزه های روانشناسی تحول، روانشناسی خانواده و بهداشت روانی یافته است، بهطوری که هر روز بر شمار پژوهشهای مرتبط با این سازه افزوده میشود.(کمپل1 و همکاران،2006 به نقل از جوکار، .(1386
تاب آوری2 سازه ای است که بصورت مثبت با سلامت روان و عملکرد فیزیکی رابطه دارد و اثرات منفی حوادث ناگوار که سلامتی و بهزیستی ذهنی فرد را تحت الشعاع قرار می دهد را کاهش می دهد(ویندل3 و همکاران، .(2011 به اعتقاد زاوترا4 ، هال5 ، مورای(2010) 6 بهترین تعریفی که برای تاب آوری وجود دارد این است که آن را بعنوان سازگاری موفق با شرایط ناگوار ناگوار در نظر بگیریم. کاپلان(1996) 7 تعاریف اخیر از تاب آوری را متغیر و مشکل زا می داند و برخی تاب آوری را بعنوان یک یک صفت یا ویژگی مشخص تعبیر کرده اند، در حالی که دیگران آن را بعنوان یک فرایند تحولی فرا روند که سازگاری مثبت در شرایط سخت و دشوار را باز می نمایاند، تلقی کرده اند(تدشی و کیلمر8 ، .(2005 بروکس(2005) 9 تاب آوری را بعنوان (توانایی برخورد با چالش های زندگی همراه با اطمینان، هدفمندی، مسئولیت پذیری، همدلی و امید) تعریف کرده است. همچنین در حیطه روانشناسی تحولی، تاب آوری بعنوان یک فرایند پویای مقابله موفق با شرایط ناگوار مورد مطالعه قرار گرفته است. مک لافیلین10 و همکاران((2009 تاب آوری را بر اساس دو اصل تعریف می کنند: اصل اول اینکه: تاب آوری در مواجهه با آسیب پذیری فرایند، اتفاق می افتد. اصل دوم: آن است که تاب آوری با وجود این خطر، انطباق یا تحول عادی را شامل می شود.
باورهای کلیدی در تاب آوری خانواده را والش((2002 در سه دسته سازمان داده است، که این سه دسته شامل تلاش ها برای ساختن معنایی برای مصیبت، یک دورنمای مثبت، و باورهای معنوی یا متعالی هستند. دانشمندان با توجه با این نکته، تابآوری را به عنوان توانایی افراد برای پاسخگویی مثبت به موقعیت های استرسزا مفهوم سازی کرده اند. همچنین با گسترش دیدگاه های درمانی خانواده محور، مفهوم تابآوری نیز در حیطه خانواده مورد بررسی قرار گرفته است(جونز11، 1993؛ به نقل ازقربانی نیا، .(1388 گارمزی12 و ماستن1991) 13؛ به نقل از سامانی و همکاران) نیز تابآوری را یک فرآیند، توانایی، یا پیامد سازگاری موفقیت آمیز با داشتن موقعیت(تهدیدکننده)، تعریف نمودهاند. به بیان دیگر تابآوری، عاملی است که به افراد در رویارویی و سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار کمک می کند و افسردگی را کاهش میدهد و توانایی
1. Campbell 2. Resilience 3. Windle 4. Zautra
5. +DOO 6. XUUD\0 7. Kaplan
8. Tedeschi & Kilmer 9. Brooks 10. Maclauglin 11. Jones 12. Garmezy 13. Masten
3
همایش بین المللی روانشناسی و فرهنگ زندگی
سازگاری با درد و کیفیت زندگی را افزایش می دهد(اسمیت1، تولی2، مونتاگیو3، .(2009 همچنین می توان گفت تاب آوری فرایندی پویاست، که به معنای سازماندهی مجدد سیستم های سازگاری برای ایجاد تاب آوری جدید در محیط های جدید می باشد. بنابراین تاب آوری ممکن است که در مراحل مختلف زندگی متفاوت باشد و می تواند تحت تأثیر تحول افراد در طول زمان قرار گیرد(لیمری4، چالفانت5، .(2010
تاب آوری یک نوع ویژگی شخصیتی است که به افراد اجازه می دهد راهکارهایی جهت کنترل خود به منظور مقابله و سازگار شدن با محیط به کار گیرند(کلانن6، 1996، به نقل از صیدی، .(1390 تاب آوری در مورد کسانی به کار می رود که در معرض خطر قرار می گیرند ولی دچار اختلالات روان شناختی نمی شوند. تاب آوری باعث می شود که افراد در شرایط دشوار، و با وجود عوامل خطر زا از ظرفیت های موجود خود در دستیابی به موفقیت و رشد زندگی فردی خود استفاده کنند و از این چالش ها به عنوان فرصتی برای توانمند کردن خود بهره جویند(ابوالقاسی،.(1390 مطالعات طولی نشان می دهد که آسیب های قابل توجه و شرایط ناگوار روانشناختی بطور آشکاری باعث تغییرات مهمی هم در پیامدهای کوتاه مدت و پیامدهای بلند مدت می شوند. مطالعات تاب آوری انسان بخصوص بر فهم تفاوت های فردی در ارتباط با تجربه های ناگوار متمرکز است(ماستن و رایت7،.(2010 البته تاب آوری، تنها پایداری در برابر آسیب ها یا شرایط تهدید کننده نیست و حالتی انفعالی در در رویارویی با شرایط خطرناک نمی باشد، بلکه شرکت فعال و سازنده در محیط پیرامونی خود است. می توان گفت تاب آوری، توانمندی فرد در برقراری تعادل زیستی روانی، در شرایط خطرناک است(کانر و دیویدسون8 ، .(2003 افزون بر این، پژوهشگران پژوهشگران بر این باورند که تاب آوری نوعی ترمیم خود با پیامدهای مثبت هیجانی، عاطفی و شناختی است(ماستن،.(2001 کامپفر(1999)9 باور داشت که تاب آوری، بازگشت به تعادل اولیه10 یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر(در شرایط تهدید کننده) است و از این رو مقابله موفق در زندگی را فراهم می کند.
اغلب فرمول بندی های مهم تاب آوری از کار روتر(1987) 11 و همکارانش گارمزی12 و لوتر(1984) 13 و سیکسبی(2005)14 نشأت می گیرند. که تاب آوری به عنوان توانایی افراد برای پاسخگویی مثبت به موقعیت های استرس زا مفهوم سازی می شود. عوامل حمایت کننده ی آن مکانیسم هایی هستند که توانایی های تطابق افراد را ارتقاء می بخشند و در عوض آسیب پذیری در مقابل خطرات را کاهش می دهند. در این مطالعات چهار مکانیسم برای تاب آوری ذکر شده است:
• کاهش دادن میزان تأثی خطر
• کاهش دادن احتمال عکس العمل های زنجیره ای مرتبط با مصیبت
• ایجاد و ابقای عزت نفس و خودکارآمدی
• ایجاد فرصت های جدید برای موفقیت (جرت15، .(1997
1. Smith 2. Tooley 3. Montague 4. Lemery 5. Chalfant 6. Klann
7. Masten & Wright 8. Connor & Davidson 9. Kumpfer 10. Baseline Homeostasis 11. Rutter 12. Garmezy 13. Luther 14. Sixbey 15. Jarrett
4
همایش بین المللی روانشناسی و فرهنگ زندگی
مومنی و مجذوبی((1391 با بررسی اثربخشی تاب آوری بر سلامت روانی و بهزیستی دانشجویان به این نتیجه رسیدند که آموزش تاب آوری باعث افزایش معنادار در سطح سلامت روان و بهزیستی شده است. همچنین بالمر و همکاران((2012 در پژوهشی با بررسی جنسیت، تاب آوری روانی ،فرهنگ ومعنویت به عنوان پیش بینی رضایت زناشویی سرخپوستان آمریکایی آسیایی نشان دادند که،تاب آوری روانی،فرهنگ ومعنویت پیش بینی کننده رضایت زناشویی است ودر میان متغیرهای مستقل،معنویت توانایی پیش بینی منحصر به فرد دررضایت زناشویی دارد. هوگان (2005) در پژوهشی نشان داد که افرادی که آموزش گروهی تاب آوری شرکت می کنند عملکرد اجتماعی شان در خلال آموزش بهبود می یابد و نه تنها سطوح فعالیت بیشتری را نشان می دهند بلکه عملکرد اجتماعی آن ها نیز بهتر می شود .آن ها از وقت خود بهترین استفاده را می کنند و بهزیستی روان شناختی آن ها افزایش می یابد.
در رابطه با نظریاتی که بر روی بحران های خانوادگی و مدل های تاب آوری متمرکز شده اند نظریه ی هیل1945)1؛ به نقل از صادقی (1389 جزو اولین این نظریات بوده است که در آن بر روی چگونگی واکنش خانواده ها به حوادث تنیدگی زا و پیامدهای آن در زندگی زناشویی اشاره شده است. و مدل مک کوبین2 در طول سه دهه گذشته، دیدگاه استرس و مقابله را با نگاه ویژه به تاب آوری گسترش داده است. پژوهش های او همکارانش، به آنها اجازه داد تا مدل تاب آوری تطابق و سازگاری خانواده را ایجاد کرده، و یک نظریه ی نظام مند و بوم شناختی از تاب آوری خانواده ارائه دهند(سیکسبی، .(2005 در این مدل فرض می شود کیفیت زناشویی به عملکرد سه متغیر تحمل آسیب پذیری، شامل: خصوصیات هر زوج که برای هر فرد منحصر به فرد می باشد(مانند: خصوصیات شخصیتی و سطح تحصیلات). حوادث تنیدگی زا، حوادث یا شرایطی که زوج ها آن را تجربه می کنند(مانند: مرگ یکی از اعضای خانواده و از دست دادن شغل). فرآیندهای سازگاری، به تجربه های مواجه شده در طی دوران ازدواج مانند رفتارهای زوجین در مواقع تعارض اشاره دارد.
همچنین والش که سهم عمده ای از ادبیات تاب آوری خانواده را به خود اختصاص داده است، چارچوبی برای تاب آوری خانواده برای هدایت کاربست بالینی ایجاد کرده است(سیکسبی، .(2005 طبق این نظر در زمان رویارویی با مصیبت اعضای خانواده برای درک حادثه، بدست آوردن دیدگاهی از آن، و قابل تحمل تر کردن آن تلاش می کنند(والش،.(2002 همچنین ایجاد معنا در پاسخ به آسیب ها و فقدان ها، فرآیندی محوری برای شفا بخشی محسوب می شود(نیمر3،.(2001 که برای تاب آوری، خانواده ها باید برای پاسخ دهی با حوادث آسیب زا به طور مؤثرتری سازماندهی شوند(والش، (2007، بسیاری از محققان بین تاب آوری و مشکلات روان شناختی رابطه معنادار و منفی گزارش کرده اند و چنین بیان می دارند که این سازه می تواند به عنوان عامل میانجی بین سلامت روان بسیاری دیگر از متغیرها قرار گیرد و با ارتقای تاب آوری فرد می تواند در برابر عوامل استرس زا و اضطراب آور و همچنین عواملی که مسبب به وجود آمدن بسیاری از مشکلات روان شناختی آن ها می شود از خود مقاومت نشان داده و بر آن ها غلبه نماید(بشارت و شالچی،.(1386 همچنین کورهونن(2007)4 می گوید: افراد افراد می توانند تحت آموزش قرار بگیرند، تا ظرفیت تاب آوری خود را به وسیله آموختن برخی مهارت ها افزایش دهند. حال با توجه به اهمیت موضوع تاب آوری یکی از سوالاتی که شاید مطرح باشد، این است که آیا تاب آوری قابل آموزش است؟ و آیا این آموزش ها مثبت و تاثیر گذار هستند؟
1. Hill 2. McCubbin 3. Neimeyer 4. Korhonen
5
همایش بین المللی روانشناسی و فرهنگ زندگی
سازمان جهانی بهداشت1 در تعریف ابعاد وجودی انسان به ابعاد جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی اشاره می کند و بعد چهارم یعنی بعد معنوی را نیز در رشد و تکامل انسان مطرح می سازد، همچنین معنویت2 را به عنوان بعد چهارم سلامت انسانی معرفی کرده که تا چندی پیش به معنویت تنها به عنوان یکی از جنبه های دینی توجه می شد اما در20 سال گذشته مفهوم معنویت از مذهب3 فراتر رفته و امروزه این مفهوم بیانگر مفاهیم چندی از جمله مذهبی بودن است(فلانلی4، .(2004 الکینز(1999)5 معتقد است که معنویت برای شادی وسلامت روان انسان ضروری است، از طرفی در روزگار ما مذهب سنتی در برآوردن نیازهای بسیاری از مردم با شکست مواجه شده است. و اینچنین به نظر می رسد که تعداد فزاینده ای از انسانها در تلاش برای رسیدن به یک زندگی عمیق و معنادار در جستجوی راه های معنوی متفاوتی هستند.
عدم توجه به بعد معنوی و خودشناسی در زندگی، طبق نظر نظریه پردازان و تحقیقات انجام شده، مانع رشد و شکوفایی می باشد. پس لازم است که در عصر حاضر به مسئله معنویت نگاهی دوباره شود و با انجام پژوهشهای گسترده در این زمینه اثرات مهم معنویت در زندگی بشر امروز مشخص گردد. هزاره سوم میلادی را عصر ایمان و معنویت خوانده اند. زیرا انسان معاصر، طعم تلخ ابتذال و ناپیوستگی به مبدأ اعلی و بریدگی از منشأ آسمانی را چشیده است و آماده عبور از این مرحله بحرانی است. بحران معنویت بیماری بزرگ و کشنده انسان عصر مدرنیسم است(میر چالیاده1987 6 به نقل از امیرارجمندی،.(1392
معنویت از واژه لاتین اسپیریتوس به معنای نقش زندگی یا(روشی برای بودن و تجربه کردن) که با آگاهی یافتن از یک بعد غیر مادی به وجود میآید و ارزشهای قابل تشخیص، آن را معین می سازد. این ارزش ها به دیگران، خود، طبیعت و زندگی مربوط هستند، و به هر چیزی که فرد به عنوان غایی قلمداد می کند، اطلاق می شوند.(الکینز، .(1999 همچنین معنویت مفهومی وسیع تر از مذهب دارد (زپف7 ، (2005 و به یک روند پویا، شخصی و تجربه پذیر است (امیدواری، .(1387
امروزه توجه روانشناسی مشاوره8 و بالینی به موضوعات معنوی و مذهبی در بافت درمان پیوسته حساس تر می شود و محققان سازگاری و استرس نیز، همواره مذهب و معنویت را به عنوان یک منبع سازگاری مهم تصدیق میکنند(ماتون9، .(2001 این نکته ایست که برخی پژوهشهای اخیر در حوزههای روانشناسی مثبت گرا10 و مشاوره ی خانواده سعی در بررسی آن داشته اند. از طرفی محققان تأکید فراوانی بر در نظر گرفتن ارزش های معنوی خانواده در مشاوره خانواده دارند. هال11 و لوینگتون(2006)12 برخی از این ارزش ها را که در خانواده های مسلمان وجود دارد و مورد تأیید قرآن نیز هستند را این گونه بر می شمرند. شامل: مهمان نوازی و گشاده دستی در خیرخواهی و بخشش به دیگران، احترام به والدین و سالخوردگان، اقتدار و داشتن نقش ریی خانواده برای مردان، تواضع و خشوع، التزام شدید به مذهب، مساوات و برابری بین همه ی انسان ها، تندرستی و قدرت. آن ها به خانواده درمان گرانی (آمریکایی) که با خانواده های مسلمان کار می کنندقویاً تأکید می کند که به ارزش ها و فرهنگ جاری در این نوع خانواده ها توجه داشته باشند. و همچنین به عقیده ی آدلر درمانی که مراجع را به فلسفه خاص از زندگی مجهز نکند، درمان ناقصی خواهد بود(شفیع آبادی و ناصری، .(1390
1. World Health Organization 2. Spirituality 3. Religion 4. Flannelly 5. Elkins 6. Mircea Eliade 7. Zapf
8. Counseling psychology 9. Maton 10. Posivite psychology 11. Hall 12. Livington
6
همایش بین المللی روانشناسی و فرهنگ زندگی
یافته های پژوهشگران در رابطه با اثر بخشی معنویت در زندگی زناشویی خانواده ها صورت گرفته که بین رضایت زناشویی و گرایشهای معنوی در زوجین همبستگی مثبت و معنا داری را نشان داده اند (یگانه، 1391؛ رضایی، 1389؛ باقریان، 1388؛ روحانی، 1387؛ خدایاری و همکاران، .(1386 غلامی((1391 در پژوهشی به بررسی مقایسه نقش معنویت و ذهن آگاهی بر رضایت زناشویی زنان و مردان شاغل به این نتیجه رسید که: رضایت زناشویی دربین مردان و زنان تفاوت معنا داری ندارد. و بین معنویت و رضایت زناشویی ارتباط مثبت ومعنی داری وجود دارد. اورتینکال1، وفنستیوگن(2006)2 درمقایسه زوج هایی که که فقط یک بار ازدواج کردند با زوج هایی که چندین بار ازدواج کردند به این نتیجه رسیدند که مذهبی بودن وگرایشات معنوی همبستگی مثبت با رضایت زناشویی دارد.
درمان اختلالهایی نظیر وسواس، اظطراب، افسردگی، احساس گناه، تعارضات درونی و بین فردی که در تعامل با باورها و نگرش های مذهبی قرار دارند. می توان از راهبرد معنوی به عنوان نوعی ابزار مکمل درکنار سایر رویکردها با دقت و حساسیت خاص استفاده کرد(اعتمادی،.(1384 از طرفی عبادت، مراقبه و زندگی در بافت جوامع دینی می توانند به نوعی توانمندی و حمایت از خانواده را فراهم کنند. و در مشکلات بین فردی، باورهای دینی می توانند مسیر بخشش و ایثار را باز کنند(والش، 2006؛ وارثینگتون3 و اسچرر4، .(2004 معنویتغالباً به شکل روابط عاشقانه انسانی نشان داده می شود. بسیاری از شیوه های های ارتباط و معنادهی معنوی می تواند در صمیمیت بین همسران و همچنین خویشاوندان، روابط والد فرزند، مراقبت از سالمندان و افراد با نیازهای خاص در شبکه های حمایتی خویشاوندی و اجتماعی، به واسطه مهربانی و شفقت برای دیگران در جهانی بزرگتر، تجلی یابند(والش، .(2009 از طرفی اعمال و باورهای معنوی خرد کننده و خشن می توانند به اعضای خانواده، روح و روان آنها، روابطشان آسیب بزنند، و در همین راستا، آنهایی که زخم خورده اند اغلب از ایمان فاصله می گیرند.
به عنوان مثال افراد داغ دیده در چین نسبت به افراد داغ دیده در آمریکا سریع تر خود را باز می یابند و برای افراد داغ دیده در چین سازگاری به هنگام مرگ نسبت به افراد مشابه در امریکا بیشتر است( بونانو5 و همکاران، .(2005 این یافته ها همسو با این مفهوم هستند که سازگاری ممکن است در ارتباط با ارزش های فرهنگی هنجاری درباره ی اندوه و دیدگاه های مربوط به خود باشد. برای مثال اقلیت های قومی و نژادی در آمریکا با وجود تبعیض در جامعه توانایی قابل ملاحظه ای برای حفظ بهزیستی، مقابله با موقعیت ها و موفقیت در زندگی را از خود نشان می دهند(ماستن، .(2001 همچنین در مواجهه با شرایط ناگوار انسان های با ایمان توانایی قابل ملاحظه ای نشان می دهند. بسیاری از افراد مذهبی این احساس را دارند که ایمان به آنها در هنگام بحران به عنوان یک فرصت برای دستیابی به پیامدهای ارزشمند بیشتر کمک خواهد کرد(پارگامنت6 و و کومینگز7 ، .(2010 حال سوالی که به مطرح می شود این است که معنویت، آموزش پذیر است؟ و در صورت آموزش پذیری اثر بخشی آن تا چه اندازه می باشد؟