بخشی از مقاله

اختلالات عاطفی و روان‌شناختی


از عوامل مهم و رو به تزاید ابتلا، ناتوانی و کاهش کیفیت زندگی در تمام جوامع هستند. طبق تخمین سازمان جهانی بهداشت از هر چهار نفر یکی یا به عبارت دیگر 25 درصد جمعیت جهان از اختلالات روانی، رفتاری و عصبی رنج می‌برند.


برخلاف تصور عمومی، ناخوشی‌های روانی عاطفی مشکل شایع‌تر یا محدود به جمعیت بالغ و بزرگسال کشورها نیست. کودکان و نوجوانان بیش از سایر جمعیت آسیب‌پذیر، اما بسیار کمتر از بزرگسالان از حمایت و مراقبت‌های لازم برخوردارند. تقریبا 21 درصد از کودکان و نوجوانان طی یک سال، علایم و نشانه‌های اختلال روانشناختی را طبق معیارهای DSM-IV تجربه می‌کنند، اما کمتر از 20 درصد آنان از خدمات سلامت روانی بهره‌مند می‌شوند. این وضعیت در کشورهای در حال توسعه نیز نگران‌کننده و احتمالا در برخی مناطق وخیم‌تر است.
علاوه بر کودکانی که طبق معیارهای DSM-IV اختلال روانشناختی قابل تشخیص دارند، تعداد زیادی کودک در معرض خطر آسیب‌های آینده یا به خاطر مشکل رفتاری، فشار عاطفی یا روانی نیازمند یاری وجود دارند، اما هنوز به مرحله‌ای نرسیده‌اند که معیارهای مذکور در مورد آنها صدق کند. این در حالی است که در جمعیت‌های کم‌درآمد، درصد کودکانی که در معرض خطر مشکلات روانی قرار دارند، بیش از 50 درصد است.
در ایران بررسی‌های همه‌گیرشناسی متعددی به صورت پراکنده در مناطق مختلف و بیشتر در جمعیت دانش‌آموزی انجام گرفته است. به عنوان نمونه میزان شیوع اختلالات سلوکی و هیجانی در دانش‌آموزان دبستانی شهر شیراز 17.8 درصد، میزان شیوع اختلالات رفتاری در دانش‌آموزان شهر یاسوج، در دختران 24.4 درصد و در پسران 29.6 درصد گزارش شده و به نقل از منابعی، رقم 39 درصد برای دانش آموزان مبتلا به مشکلات عاطفی رفتاری در ایران ذکر شده است.
آموزگاران و دبیران امروزی با مسائل پیچیده‌ای روبه‌رو هستند که در گذشته رواج کمتری داشته است. یکی از این مسائل و مشکلات، کار با دانش‌آموزانی است که دچار اختلالات رفتاری و عاطفی هستند. این گروه از دانش‌آموزان نمی‌توانند در مدرسه براساس هنجارها رفتار

کنند و در نتیجه بر عملکرد آموزشی تاثیر نامطلوبی بر جای می‌گذارند.

 

دانش‌آموزانی با کاستی‌های توجه، دانش‌آموزان افسرده، دانش‌آموزان ضداجتماعی و … جزو این گروه هستند. در واقع این دانش‌آموزان از خود رفتارهایی بروز می‌دهند که ممکن است براحتی زمان و انرژی زیادی از آموزگار را هدر دهد، با این حال هنوز هم بسیاری از متخصصان بر این باورند

که آموزگار مهم‌ترین عامل‌ تعیین‌کننده کیفیت برنامه‌های آموزشی برای دانش‌آموزانی است که با اختلالات رفتاری و عاطفی روبه‌رو هستند و می‌توانند در آموزش به این دانش‌آموزان نقش اصلی را ایفا کنند. آنان مسوول تهیه برنامه درسی، تعیین هدف‌های دانش‌آموزان و تشویق و تدارک

آنها برای رسیدن به این اهداف هستند.

می‌توان گفت به دلیل مشکل‌دار بودن این دسته از دانش‌آموزان، ‌آموزگارانشان باید الگوی رفتاری مناسب برای آنان باشند. آموزگاران باید رفتار مهرانگیز، مودبانه و دوستانه‌ای را به نمایش بگذارند. همه دانش‌آموزان در جریان درس خواندن و یادگیری باید احساس سلامت، ایمنی و حمایت کنند‌ و در این میان دانش‌آموزانی که با اختلالات عاطفی و رفتاری روبه‌رو هستند و اغلب زندگی آشفته‌ای دارند، باید بیشتر مورد حمایت قرار گیرند.

برای ایجاد رابطه دوستانه و موثر با این دانش‌آموزان، لازم است به صحبت‌های آنها گوش بدهید و برای احساساتشان ارزش قائل شوید، سعی کنید حتی اگر روزی چند دقیقه و یا چند لحظه هم که شده، با این دانش‌آموزان به طور انفرادی و خصوصی صحبت کنید.

تبسم کردن، چشمک زدن و حالت جسمانی شما دانش‌آموز را مطمئن می‌سازد که شما او را دوست دارید. به کارهایش بها می‌دهید. توجه داشته باشید برای این دانش‌آموزان مهم نیست که شما چقدر می‌دانید، مهم این است که چقدر به آنها توجه دارید.
در حال حاضر متخصصان بر این باورند که آموزگاران دانش‌آموزان بدرفتار و کودکانی که با اختلالات عاطفی روبه‌رو هستند، باید از مهارت‌های اجتماعی سطح بالا برخوردار باشند. باید با دانش‌آموزان گرم و دوستانه حرف بزنند برای دانش‌آموزان این باور را ایجاد کنند که آنها انسان‌هایی مقبول و پذیرفتنی هستند.


به طورکلی آموزگاران شایسته در برخورد با این دسته از دانش‌آموزان از مهارت‌های ارتب

اطی و رابطه زیر برخوردارند:
- به جنبه‌های مثبت دانش‌آموز بها می‌دهند. به جای این که به دانش‌آموز بگویند چه نباید بکند، تاکیدشان بر این است که چه باید بکند.
-رفتار دوستانه دارند، با شاگردان گرم و صمیمی صحبت می‌کنند و علایق و سرگرمی‌هایشان را با دانش‌آموزان سهیم می‌شوند. البته این به آن معنا نیست که اسرارشان را با آنها درمیان بگذارند.
- به صحبت‌های دانش‌آموزان همدلانه گوش می‌کنند وقتی دانش‌آموزی صحبت می‌کند با توجه کامل به او گوش می‌دهند و سعی می‌کنند احساسات او را درک کنند.


-آموزگار خوب الگوی شایسته دانش‌آموز است و رفتاری مودبانه از خود نشان می‌دهد. وقتی دانش‌آموزی ادب را رعایت نمی‌کند، آموزگار باید مودبانه با او حرف بزند.
-آموزگار خوب به دانش‌آموز می‌گوید و تفهیم می‌کند که به او اعتماد دارد. به او می‌گوید که او را دانش‌آموزی خوب، مودب و درسخوان می‌داند.
در نتیجه می‌توان گفت، آموزگاران موثر خود را در قبال عملکرد دانش‌آموزان در کلاس درس مسوول می‌دانند و با آنها کنار می‌آیند. به جای این که موفقیت دانش‌آموز یا شکست او را به کودک یا خانواده او نسبت دهند، به مهارت‌های خود متکی می‌شوند و به دانش‌آموزان راهنمایی‌های کیفی می‌دهند و برنامه درسی مناسبی برای افزایش موفقیت‌های دانش‌آموزان تدوین می‌کنند. از جمله این مهارت‌ها و رفتارها، استفاده آموزگار از زمان و الگوی آموزشی موثر است که می‌تواند به یادگیری بیفزاید. آموزگاران موثر و کارآمد برای افزایش یادگیری دانش‌آموزان زمان را سازمان‌بندی می‌کنند. برنامه‌ریزی باید به گونه‌ای باشد که هر مبحث درسی در کوتاه‌ترین زمان ممکن فرا گرفته شود و لازمه این مهم آن است که آموزگاران در انتخاب و دسته‌بندی مطالب درسی کوشش کنند. از آن گذشته، آموزگاران باید اهداف هر موضوع درسی را با دانش‌آموزان در میان بگذارند و مهارت‌های اصلی و اصول مهم درسی را بروشنی توضیح دهند.

دانش‌آموزانی با مهارت‌های اجتماعی ضعیف
اصولا مهارت‌های اجتماعی، مهارت‌هایی هستند که به دانش‌آموزان کمک می‌کنند با دوستان و اشخاص مهم زندگی خود روابط خوشایندی داشته باشند. دانش‌آموزانی که از مهارت‌های اجتماعی مطلوب برخوردارند، می‌توانند با دوستانشان بخوبی کنار بیایند و حال آن‌که دانش‌آموزانی که فاقد این مهارت‌ها هستند، منزوی می‌شوند و نمی‌توانند با دیگران روابط مناسبی برقرار کنند. اقدامات مساله‌دار دانش‌آموزانی که با اختلالات عاطفی و رفتاری مواجه هستند، اغلب به این دلیل است که در زمینه مهارت‌های اجتماعی با مشکل روبه‌رو هستند. برخی از آنها نمی‌دانند چگونه می‌توانند با سایر همکلاسی‌های خود صحبت و ارتباط موثر برقرار کنند. به همین دلیل آموزگاران این دسته از دانش‌آموزان مشکل‌دار، پیوسته به این مهم اشاره می‌کنند که آنان

در تمام زمینه‌های مهارت‌های اجتماعی ضعیف‌تر از سایر دانش‌آموزان ظاهر می‌شوند و با توجه به این نکته مهم که داشتن صلاحیت در مهارت‌های اجتماعی برای آینده این دانش‌آموزان اهمیت فراوان و تعیین‌کننده‌ای دارد، بسیاری از روان‌شناسان و دست‌اندرکاران ام

ور آموزشی مسلط شدن به مهارت‌های اجتماعی برای دانش‌آموزان را که با مشکلات عاطفی و رفتاری روبه‌رو هستند، بسیار موثر می‌دانند. همچنین این متخصصان بر این باورند اخراج شدن از مدرسه و اقدام به جرم که این دسته از دانش‌آموزان درگیر آن هستند، در نتیجه روابط میان شخصی این دانش‌آموزان است که مورد قبول و پسند دوستان و همکلاسی‌هایشان قرار نمی‌گیرند. به دلیل اهمیت مهارت‌های اجتماعی برای این گروه از دانش‌‌آموزان در دهه گذشته، روش‌های مختلفی برای بهبود مهارت‌های اجتماعی‌شان ابداع شده است، اما اغلب این روش‌ها به این دلیل که نتوانسته‌اند رفتارهای مورد نظر را ایجاد کنند؛ مفید نبوده‌اند. در مواردی هم به آموزگاران این دسته از دانش‌آموزان انتقاد شده است که مهارت‌های اجتماعی معتبر و مورد قبول جامعه را آموزش نمی‌دهند و آموزگاران از این مساله غافلند که آموزش مهارت‌های اجتماعی به اندازه تدریس سایر دروس از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در زمینه بهبود رفتار این دسته از دانش‌آموزان، آموزگاران باید به این نکته اساسی توجه داشته باشند که وقتی فضای کلاس درس مثبت و حمایتگرانه باشد، وقتی دانش‌آموز احساس کند که به عقایدش بها می‌دهند و وقتی به دانش‌آموز احساس تعلق خاطر می‌دهید و وقتی به او تکالیف درسی معنی‌دار و توام با چالش می‌دهید؛ به طوری که دانش‌آموز با انجام آنها احساس موفقیت می‌کند، می‌توانید به بسیاری از کودکان و نوجوانانی که با اختلالات عاطفی و رفتاری روبه‌رو هستند، کمک کنید تا به عزت نفس، رفتار و انگیزه بهتری برای یادگیری برسند. اما برخی دانش‌آموزان نمی‌دانند چگونه رفتار کنند.

بسیاری از دانش‌آموزان نمی‌توانند رفتارشان را کنترل کنند. بسیاری از دانش‌آموزانی که به حد کافی رشد نکرده و به بلوغ لازم نرسیده‌اند، ممکن است حواسشان پرت شود، ممکن است توانایی‌‌های شناختی و مهارت‌های کلامی‌شان زیاد نباشد. این دانش‌آموزان خیلی

ساده، نمی‌توانند در مدت طولانی تکانه‌های خود را کنترل کنند. وقتی این بچه‌ها به حد کافی رشد نکرده و به بلوغ لازم نرسیده باشند، نمی‌توانند رفتارشان را کنترل کنند. وقتی این دانش‌آموزان هنوز درست رفتار کردن را نیاموخته باشند، آموزگارانشان باید در نقش راهنمای آنها ظاهر شوند تا آنان مسوولیت رفتار نادرست خود را به عهده بگیرند و در ضمن رفتارها و مهارت‌های اجتماعی سالم‌تر را نیز به آنها آموزش دهند.

 

درخصوص بهبود رفتار این دسته از دانش‌آموزان، اغلب آموزگاران معتقدند باید با به کارگیری تقویت مثبت بر رفتارهای متناسب این دانش‌آموزان بیفزایند. تقویت مثبت رفتار متناسب زمانی مصداق پیدا می‌کند که پس از دادن محرک، دانش‌آموز رفتاری را به نمایش بگذارد که در آینده آن رفتار را بیشتر تکرار کنند. این نوع تقویت از آن‌رو موثر است که دانش‌آموزان را به امتیاز بالاتری سوق می‌دهد و در مواقعی به آنها امتیازی می‌دهد. تقویت منفی این دانش‌آموزان نیز به این معناست که وقتی دانش‌آموز کار درستی انجام می‌دهد، آموزگار او را از کار یا وظیفه‌ای معاف می‌کند. تقویت منفی نیز باعث افزایش رفتار متناسب می‌شود زیرا دانش‌آموز را از انجام کاری که ناخوشایند است، معاف می‌کند.
پس آموزگاران باید این نکته را در نظر بگیرند که هم تقویت مثبت و هم تقویت منفی، هر دو می‌توانند رفتار مناسب را افزایش دهند و نقش مهمی در بهبود رفتار دانش‌آموزان مشکل‌دار دارد.


آموزگاران نیروی مقابله با خشونت دانش آموزان
آموزگارانی که مدرس دانش‌آموز بدرفتار و کودکان و نوجوانانی هستند که با اختلالات عاطفی متعدد مواجه‌اند، با مشکلات زیادی روبه‌رو می‌شوند. بدرفتاری دانش‌آموزان تحت تاثیر عوامل گوناگونی صورت می‌گیرد، اما به هر حال شرایط ایجاب می‌کند که آموزگاران به شکلی موثر با این بدرفتاری‌ها برخورد و در هر مورد تصمیم‌گیری کنند. اما هر یک از این تصمیمات برای دانش‌آموزان و آموزگاران عواقب و پیامدهایی دارد که روی روابط آینده میان آموزگار با دانش‌آموز و افراد خانواده او تاثیر می‌گذارد. امروزه متخصصان به این فکر افتاده‌اند که از آموزگاران در نقش نیرویی برای مقابله با خشونت‌های این دانش‌آموزان استفاده کنند. به همین دلیل مثلا وقتی دانش‌آموز احساس اضطراب و ناراحتی می‌کند به آموزگاران توصیه می‌شود که با او رفتاری همدلانه داشته باشند و سعی کنند منبع ناراحتی او را بیابند.
توصیه می‌شود که در این زمان از داوری و انتقاد دانش‌آموز خودداری و به جای آن از عبارات حمایتگرانه استفاده کنند. اگر دانش‌آموز صدای اعتراضش را بلند می‌کند و پ

رخاشگرانه حرف می‌زند، نشانه آن است که خویشتن‌داری خود را از دست داده و در این زمان جداکردن دانش‌آموز از دیگران و وضع محدودیت‌های مشخص و معین و طرف صحبت نشدن با او و همچنین خودداری از مجادله و منازعه توصیه می‌شود. معمولا خودکشی ترا

ژدی تاسف‌بار دیگری است که بسیاری از آموزگاران با آن مواجه می‌شوند. متاسفانه نوجوان‌هایی که با اختلالات رفتاری و عاطفی مواجه هستند بخصوص دختران نوجوان بیش از دیگران به فکر خودکشی می‌افتند. آموزگارانی که به نوجوان‌های مساله‌دار درس می‌دهند، باید به این موضوع توجه داشته باشند که دانش‌آموزان و نوجوان‌ها ممکن است در اندیشه خودکشی باشند و در این میان نوجوان‌هایی که در خانواده‌شان سابقه بیماری روانی، استعمال مواد مخدر و خودکشی وجود داشته است و نیز کسانی که در کنار پدر و مادر خود نیستند و زندگی نومید‌کننده‌ای دارند، با احتمال بیشتر اقدام به خودکشی می‌کنند. پس لازم است که در صورت نیاز آموزگاران مراتب را با روان‌شناسان، مشاوران و دیگر دست‌اندرکاران مدرسه در میان بگذارند و گوش به زنگ شنیدن حرف‌های این دانش‌آموزان درباره اقدام به خودکشی باشند و این نکات را کاملا جدی بگیرند. بطور مشخص می‌توان گفت؛ آموزگاران در زمینه دارودرمانی دانش‌آموزان مساله‌دار نقش موثری ایفا می‌کنند.

آموزگاران بویژه باید به تغییرات رفتاری و عوارض جانبی دارودرمانی توجه داشته باشند. در اغلب مواقع از دارو برای کنترل رفتار دانش‌آموز استفاده می‌شود. بسیاری از دانش‌آموزان که با مشکل تمرکز حواس روبه‌رو هستند ‌یا با فزونکاری جسمانی مواجه‌اند ، دارو

مصرف میکنند. این آرامبخش‌ها دانش‌آموزان را آرام و از شدت فعالیت آنها می‌کاهد. از آن گذشته داروهای ضداضطراب و نیز داروهای درمان‌کننده روان‌پریشی برای آرام کردن دانش‌آموزان مساله‌دار تجویز می‌شود. در این میان وظیفه آموزگار در قبال دانش‌آموزانی که تحت دارودرمانی هستند، این است که مراقب رفتار آنها باشند و به تاثیرات دارو و عوارض جانبی ناشی از آن توجه کنند.

با دانش‌آموزان دچار مشکلات عاطفی چگونه رفتار کنیم؟


دانش آموزانی با کاستی های توجه، دانش آموزان افسرده، دانش آموزان ضداجتماعی و … جزو این گروه هستند. در واقع این دانش آموزان از خود رفتارهایی بروز می دهند که ممکن است براحتی زمان و انرژی زیادی از آموزگار را هدر دهد، با این حال هنوز هم بسیاری از متخصصان بر این باورند که آموزگار مهم ترین عامل تعیین کننده کیفیت برنامه های آموزشی برای دانش آموزانی است که با اختلالات رفتاری و عاطفی روبه رو هستند و می توانند در آموزش به این دانش آموزان نقش اصلی را ایفا کنند. آنان مسوول تهیه برنامه درسی، تعیین هدف های دانش آموزان و تشویق و تدارک آنها برای رسیدن به این اهداف هستند.
می توان گفت به دلیل مشکل دار بودن این دسته از دانش آموزان، آموزگارانشان باید الگوی رفتاری مناسب برای آنان باشند. آموزگاران باید رفتار مهرانگیز، مودبانه و دوستانه ای را به نمایش بگذارند. همه دانش آموزان در جریان درس خواندن و یادگیری باید احساس سلامت، ایمنی و حمایت کنند و در این میان دانش آموزانی که با اختلالات عاطفی و رفتاری روبه رو هستند و اغلب زندگی آشفته ای دارند، باید بیشتر مورد حمایت قرار گیرند.
برای ایجاد رابطه دوستانه و موثر با این دانش آموزان، لازم است به صحبت های آنها گوش بدهید و برای احساساتشان ارزش قائل شوید، سعی کنید حتی اگر روزی چند دقیقه و یا چند لحظه هم که شده، با این دانش آموزان به طور انفرادی و خصوصی صحبت کنید.
تبسم کردن، چشمک زدن و حالت جسمانی شما دانش آموز را مطمئن می سازد که شما او را دوست دارید. به کارهایش بها می دهید. توجه داشته باشید برای این دانش آموزان مهم نیست که شما چقدر می دانید، مهم این است که چقدر به آنها توجه دارید.
در حال حاضر متخصصان بر این باورند که آموزگاران دانش آموزان بدرفتار و کودکانی که با اختلالات عاطفی روبه رو هستند، باید از مهارت های اجتماعی سطح با

لا برخوردار باشند. باید با دانش آموزان گرم و دوستانه حرف بزنند برای دانش آموزان این باور را ایجاد کنند که آنها انسان هایی مقبول و پذیرفتنی هستند.
به طورکلی آموزگاران شایسته در برخورد با این دسته از دانش آموزان از مهارت های ارتباطی و رابطه زیر برخوردارند:
- به جنبه های مثبت دانش آموز بها می دهند. به جای این که به دانش آموز بگویند چه نباید بکند، تاکیدشان بر این است که چه باید بکند.


-رفتار دوستانه دارند، با شاگردان گرم و صمیمی صحبت می کنند و علایق و سرگرمی هایشان را با دانش آموزان سهیم می شوند. البته این به آن معنا نیست که اسرارشان را با آنها درمیان بگذارند.
- به صحبت های دانش آموزان همدلانه گوش می کنند وقتی دانش آموزی صحبت می کند با توجه کامل به او گوش می دهند و سعی می کنند احساسات او را درک کنند.
-آموزگار خوب الگوی شایسته دانش آموز است و رفتاری مودبانه از خود نشان می دهد. وقتی دانش آموزی ادب را رعایت نمی کند، آموزگار باید مودبانه با او حرف بزند.
-آموزگار خوب به دانش آموز می گوید و تفهیم می کند که به او اعتماد دارد. به او می گوید که او را دانش آموزی خوب، مودب و درسخوان می داند.
در نتیجه می توان گفت، آموزگاران موثر خود را در قبال عملکرد دانش آموزان در کلاس درس مسوول می دانند و با آنها کنار می آیند. به جای این که موفقیت دانش آموز یا شکست او را به کودک یا خانواده او نسبت دهند، به مهارت های خود متکی می شوند و به دانش آموزان راهنمایی های کیفی می دهند و برنامه درسی مناسبی برای افزایش موفقیت های دانش آموزان تدوین می کنند. از جمله این مهارت ها و رفتارها، استفاده آموزگار از زمان و الگوی آموزشی موثر است که می تواند به یادگیری بیفزاید. آموزگاران موثر و کارآمد برای افزایش یادگیری دانش آموزان زمان را سازمان بندی می کنند. برنامه ریزی باید به گونه ای باشد که هر مبحث درسی در کوتاه ترین زمان ممکن فرا گرفته شود و لازمه این مهم آن است که آموزگاران در انتخاب و دسته بندی مطالب درسی کوشش کنند. از آن گذشته، آموزگاران باید اهداف هر موضوع درسی را با دانش آموزان در میان بگذارند و مهارت های اصلی و اصول مهم درسی را بروشنی توضیح دهند.
دانش آموزانی با مهارت های اجتماعی ضعیف


اصولا مهارت های اجتماعی، مهارت هایی هستند که به دانش آموزان کمک می کنند با دوستان و اشخاص مهم زندگی خود روابط خوشایندی داشته باشند. دانش آموزانی که از مهارت های اجتماعی مطلوب برخوردارند، می توانند با دوستانشان بخوبی کنار بیاین

د و حال آن که دانش آموزانی که فاقد این مهارت ها هستند، منزوی می شوند و نمی توانند با دیگران روابط مناسبی برقرار کنند. اقدامات مساله دار دانش آموزانی که با اختلالات عاطفی و رفتاری مواجه هستند، اغلب به این دلیل است که در زمینه مهارت های اجتم

اعی با مشکل روبه رو هستند. برخی از آنها نمی دانند چگونه می توانند با سایر همکلاسی های خود صحبت و ارتباط موثر برقرار کنند. به همین دلیل آموزگاران این دسته از دانش آموزان مشکل دار، پیوسته به این مهم اشاره می کنند که آنان در تمام زمینه های مهارت های اجتماعی ضعیف تر از سایر دانش آموزان ظاهر می شوند و با توجه به این نکته مهم که داشتن صلاحیت در مهارت های اجتماعی برای آینده این دانش آموزان اهمیت فراوان و تعیین کننده ای دارد، بسیاری از روان شناسان و دست اندرکاران امور آموزشی مسلط شدن به مهارت های اجتماعی برای دانش آموزان را که با مشکلات عاطفی و رفتاری روبه رو هستند، بسیار موثر می دانند. همچنین این متخصصان بر این باورند اخراج شدن از مدرسه و اقدام به جرم که این دسته از دانش آموزان درگیر آن هستند، در نتیجه روابط میان شخصی این دانش آموزان است که مورد قبول و پسند دوستان و همکلاسی هایشان قرار نمی گیرند. به دلیل اهمیت مهارت های اجتماعی برای این گروه از دانش آموزان در دهه گذشته، روش های مختلفی برای بهبود مهارت های اجتماعی شان ابداع شده است، اما اغلب این روش ها به این دلیل که نتوانسته اند رفتارهای مورد نظر را ایجاد کنند؛ مفید نبوده اند. در مواردی هم به آموزگاران این دسته از دانش آموزان انتقاد شده است که مهارت های اجتماعی معتبر و مورد قبول جامعه را آموزش نمی دهند و آموزگاران از این مساله غافلند که آموزش مهارت های اجتماعی به اندازه تدریس سایر دروس از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در زمینه بهبود رفتار این دسته از دانش آموزان، آموزگاران باید به این نکته اساسی توجه داشته باشند که وقتی فضای کلاس درس مثبت و حمایتگرانه باشد، وقتی دانش آموز احساس کند که به عقایدش بها می دهند و وقتی به دانش آموز احساس تعلق خاطر می دهید و وقتی به او تکالیف درسی معنی دار و توام با چالش می دهید؛ به طوری که دانش آموز با انجام آنها احساس موفقیت می کند، می توانید به بسیاری از کودکان و نوجوانانی که با اختلالات عاطفی و رفتاری روبه رو هستند، کمک کنید تا به عزت نفس، رفتار و انگیزه بهتری برای یادگیری برسند. اما برخی دانش آموزان نمی دانند چگونه رفتار کنند.
بسیاری از دانش آموزان نمی توانند رفتارشان را کنترل کنند. بسیاری از دانش آموزانی که به حد کافی رشد نکرده و به بلوغ لازم نرسیده اند، ممکن است حواسشان پرت شود، ممکن است توانایی های شناختی و مهارت های کلامی شان زیاد نباشد. این دانش آموزا

ن خیلی ساده، نمی توانند در مدت طولانی تکانه های خود را کنترل کنند. وقتی این بچه ها به حد کافی رشد نکرده و به بلوغ لازم نرسیده باشند، نمی توانند رفتارشان را کنترل کنند. وقتی این دانش آموزان هنوز درست رفتار کردن را نیاموخته باشند، آموزگارانشان باید در نقش راهنمای آنها ظاهر شوند تا آنان مسوولیت رفتار نادرست خود را به عهده بگیرند و در ضم

ن رفتارها و مهارت های اجتماعی سالم تر را نیز به آنها آموزش دهند.
درخصوص بهبود رفتار این دسته از دانش آموزان، اغلب آموزگاران معتقدند باید با به کارگیری تقویت مثبت بر رفتارهای متناسب این دانش آموزان بیفزایند. تقویت مثبت رفتار متناسب زمانی مصداق پیدا می کند که پس از دادن محرک، دانش آموز رفتاری را به نمایش بگذارد که در آینده آن رفتار را بیشتر تکرار کنند. این نوع تقویت از آن رو موثر است که دانش آموزان را به امتیاز بالاتری سوق می دهد و در مواقعی به آنها امتیازی می دهد. تقویت منفی این دانش آموزان نیز به این معناست که وقتی دانش آموز کار درستی انجام می دهد، آموزگار او را از کار یا وظیفه ای معاف می کند. تقویت منفی نیز باعث افزایش رفتار متناسب می شود زیرا دانش آموز را از انجام کاری که ناخوشایند است، معاف می کند.
پس آموزگاران باید این نکته را در نظر بگیرند که هم تقویت مثبت و هم تقویت منفی، هر دو می توانند رفتار مناسب را افزایش دهند و نقش مهمی در بهبود رفتار دانش آموزان مشکل دار دارد.
آموزگاران نیروی مقابله با خشونت دانش آموزان
آموزگارانی که مدرس دانش آموز بدرفتار و کودکان و نوجوانانی هستند که با اختلالات عاطفی متعدد مواجه اند، با مشکلات زیادی روبه رو می شوند. بدرفتاری دانش آموز

ان تحت تاثیر عوامل گوناگونی صورت می گیرد، اما به هر حال شرایط ایجاب می کند که آموزگاران به شکلی موثر با این بدرفتاری ها برخورد و در هر مورد تصمیم گیری کنند. اما هر یک از این تصمیمات برای دانش آموزان و آموزگاران عواقب و پیامدهایی دارد که روی ر

وابط آینده میان آموزگار با دانش آموز و افراد خانواده او تاثیر می گذارد. امروزه متخصصان به این فکر افتاده اند که از آموزگاران در نقش نیرویی برای مقابله با خشونت های این دانش آموزان استفاده کنند. به همین دلیل مثلا وقتی دانش آموز احساس اضطراب و ناراحتی می کند به آموزگاران توصیه می شود که با او رفتاری همدلانه داشته باشند و سعی کنند منبع ناراحتی او را بیابند.
توصیه می شود که در این زمان از داوری و انتقاد دانش آموز خودداری و به جای آن از عبارات حمایتگرانه استفاده کنند. اگر دانش آموز صدای اعتراضش را بلند می کند و پرخاشگرانه حرف می زند، نشانه آن است که خویشتن داری خود را از دست داده و در این زمان جداکردن دانش آموز از دیگران و وضع محدودیت های مشخص و معین و طرف صحبت نشدن با او و همچنین خودداری از مجادله و منازعه توصیه می شود. معمولا خودکشی تراژدی تاسف بار دیگری است که بسیاری از آموزگاران با آن مواجه می شوند. متاسفانه نوجوان هایی که با اختلالات رفتاری و عاطفی مواجه هستند بخصوص دختران نوجوان بیش از دیگران به فکر خودکشی می افتند. آموزگارانی که به نوجوان های مساله دار درس می دهند، باید به این موضوع توجه داشته باشند که دانش آموزان و نوجوان ها ممکن است در اندیشه خودکشی باشند و در این میان نوجوان هایی که در خانواده شان سابقه بیماری روانی، استعمال مواد مخدر و خودکشی وجود داشته است و نیز کسانی که در کنار پدر و مادر خود نیستند و زندگی نومید کننده ای دارند، با احتمال بیشتر اقدام به خودکشی می کنند. پس لازم است که در صورت نیاز آموزگاران مراتب را با روان شناسان، مشاوران و دیگر دست اندرکاران مدرسه در میان بگذارند و گوش به زنگ شنیدن حرف های

این دانش آموزان درباره اقدام به خودکشی باشند و این نکات را کاملا جدی بگیرند. بطور مشخص می توان گفت؛ آموزگاران در زمینه دارودرمانی دانش آموزان مساله دار

 

نقش موثری ایفا می کنند.
آموزگاران بویژه باید به تغییرات رفتاری و عوارض جانبی دارودرمانی توجه داشته باشند. در اغلب مواقع از دارو برای کنترل رفتار دانش آموز استفاده می شود. بسیاری از دانش آموزان که با مشکل تمرکز حواس روبه رو هستند یا با فزونکاری جسمانی مواجه اند ، دارو مصرف میکنند. این آرامبخش ها دانش آموزان را آرام و از شدت فعالیت آنها می کاهد. از آن گذشته داروهای ضداضطراب و نیز داروهای درمان کننده روان پریشی برای آرام کردن دانش آموزان مساله دار تجویز می شود. در این میان وظیفه آموزگار در قبال دانش آموزانی که تحت دارودرمانی هستند، این است که مراقب رفتار آنها باشند و به تاثیرات دارو و عوارض جانبی ناشی از آن توجه کنند.
روش های شناسائی و حل مشکلات رفتاری دانش آموزان در آموزشگاه های فاقد مشاور پی گیری مسائل تربیتی و شناسائی مشکلات رفتاری دانش آموزان از فعالیت های مهم و موثر عوامل اجرائی هر آموزشگاه می باشد .
تلاش درجهت بالابردن توان علمی ، مطالعه کتب مناسب ، استفاده از تجربیات و یافته های محققین ، پی گیری و ایحاد ارتباط های سازنده و موثر می تواند زیر ساز مناسبی را برای این خدمت ذیقیمت فراهم سازد . برای انجام یک فعالیت قوی و سیستمی در مدارس لازم است ستادی تحت عنوان ” ستاد تربیتی” از عوامل اجرائی و دبیران علاقه مند بوجود آید . این ستادکار رسمی خود را با تقسیم فعالیت ها در اولین نشست آغاز خواهد نمود.
اولین اقدامات برای شروع فعالیت به قرار زیر است :
الف : تهیه شناسنامه تربیتی از دانش آموزان این فعالیت پس از آموزش های لازم به دبیران و آموزگاران هر کلاس واگذار می گردد تا ضمن توزیع فرم های لازم دانش آموزان را بصورت مرحله ای با تکمیل فرم آشنا نموده و پس از تکمیل فرم توسط دانش آموزان آنها را در پوشه های جداگانه ای تنظیم نمایند. در ابتدای این مرحله ، اصل راز داری در فعالیت های مشاوره ای بیان خواهد شد و به دانش آموزان اطمینان می دهیم که تمامی نوشته ها و گفتگو های مشاوره ای آنان محرمانه تلقی خواهد شد .
ب : مطالعه دقیق شناسنامه های تربیتی توسط اعضاء مشخص شده ستاد ستاد با توجه به تقسیم فعالیت ها ، مطالعه ، بررسی و پی گیری رفتار ها و مشکلات دانش آموزی هر کلاس را به فردی توانا و علاقه مند واگذار می نماید. این همکار موظف می شود ، پرونده های تربیتی را دقیقا مطالعه نموده و نکات قابل توجه و نیازمند به پی گیری را مشخص و مکتوب نماید .
ج : تنظیم جدول زمانی برای جلسه های مشاوره ای از بین دانش آموزان ه

 

ر کلاس تعداد محدوی بصورت اضطراری ، نیاز به مشاوره و پی گیری مشکلات رفتاری دارند ، این دانش آموزان در پرونده های تحصیلی خود به نکاتی اشاره می نمایند که لازم است مورد واکاوی و بررسی قرار گیرد و روشهای حل مشکل برای این عزیزان تدوین و پیشنهاد گردد. نتایج اقدامات و پی گیری ها هم بصورت خلاصه در پرونده دانش آموزی درج می گردد.
د : دریافت گزارش مشکلات رفتاری توسط اعضاء ستاد گاهی دانش آموزان در پیام و بیانات خود مشکلات رفتاری خاصی را بیان می کنند که لازم است مورد بررسی قرار گیرد و پس از آگاهی به جوانب مختلف مشکل در صورت امکان نسبت به حل آن اقدام گردد. چنانچه حل مشکل اعلام شده به هم فکری و مساعدت همکاران محتاج باشد ، لازم است ، طرح مشکل بدون نام در جلسه ستاد مطرح و از هم فکری همکاران در چگونگی حل مشکل بهرة لازم را داشته باشیم .
ه : تشکیل جلسات ماهانه و اظطراری اعضاء ستاد هر ماه گرد هم خواهند آمد تا در جهت بهینه سازی موقعیت آموزشگاه تصمیمات مناسبی داشته باشند، لحظاتی از زمان جلسه به بیان مشکلات جاری و درخواست راه حل های مناسب اختصاص خواهد یافت . در این جلسات پس از تبیین مشکلات مبتلابه دانش آموزان ، مناسب ترین روشهای حل مشکل را انتاب و مسئولیت اجرای مصوبه به عهدة یکی از اعضا واگذار می گردد .
و : گزارش مشکل به هسته مشاوره تربیتی شهرستان پس از اجرای روش های تربیتی و استفاده از نظرات تخصصی همکاران و متخصصین ، چنانچه مشکل دانش آموز مرتفع نگردید ، لازم است گزارش کوتاه و مناسبی از چکونگی شناسائی و برخورد با مشکل و نتایج بوجود آمده بصورت مکتوب تنظیم و به هسته گزارش شود تا اعضاء هسته نسبت به اختصاص نوبت برای مراجع و بررسی تخصصی تر موضوع لحاظ و اعلام نمایند .
ز : ارسال گزارش فصلی و سالانه به هسته مشاوره در جهت بررسی آماری و تحلیلی مشکلات تربیتی لازم است مشکلات تربیتی جمع بندی و بدون ذکر نام به هشته مشاوره اعلام گردد، تا محققان این مرکز بتوانند با اشراف مناسبی چرائی بروز مشکلات را مورد بررسی قرار دهند .
اعضاء هستة مشاوره شهرستان پس از جمع آوری آماری مشکلات با برگزاری جلساتی ابعاد بروز مشکل و چگونگی برخورد مناسب با مشکلات را مورد نقد و بررسی قرار می دهند و در صورت نیاز راهکارهائی را بصورت بروشور و مقاله های تخصصی تنظیم و تحویل به اعضاء ستاد تربیتی آموزشگاهها خواهند نمود و همزمان جمع بندی آماری مش

کلات را برای بررسی های تخصصی تر به استان ارسال خواهند نمود .
روش های حل مشکلات رفتاری مجموعه مشکلات دانش آموزی در دو طیف وسیع جای می گیرد:
۱- مجموعه مشکلاتی که ناشی از ذهنیت و بینش خاص افراد می باشد .
۲- مجموعه مشکلاتی که منشاء محیطی داشته و زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد .
مشکلات ردیف اول (مشکلات کارکردی مبتنی بر بینش دانش آموز)معمولا نیازمند آن است که ارتباط مؤثر و مفیدی بین همکار و دانش آموز برقرار شود و پس از جلب اعتماد ، تجزیه و تحلیل دانسته ها و گرایش های دانش آموز آغاز گردد . هدف اصلی آن است که بینش های دانش آموزان که منجر به نوعی رفتار خاص می شود مورد بررسی قرار گیرد و تفکراتی که منشاء بروز مشکل می شوند مورد تجدید نظر قرار گیرند .
در جهت ریشه یابی و حل مشکلات رفتاری ، اقدامات ذیل می تواند بینش و نگرش دانش آموزان را تحت تاثیر قرار دهد تا منجر به تحولاتی در اصلاح علایق و گرایش های آنان شده و نهایتا تغییر رفتار آنان را فراهم سازد . بینش و نگرش در مواردی که دید گا های اعتقادی فرد دچار نقس و کاستی شده و باید با ارائه دانسته های مناسبی همراه با برخوردی مثبت و منطقی ترمیم شود و اصلاحات لازمی جهت پالایش عقاید نادرست صورت گیرد، تا شک و شبه های ذهنی فرد را برطرف ساخته و تغییر بینش و نگرش در تفکر مناسبی جایگزین یافته های غیر منطقی و احساسی وی گردد. نمونه هائی که مشکل متاثر از بینش و نگرش نادرست فرد باشد و ذهنیت فرد باعث گردد رفتاری متضاد جلوه نماید ، لازم است به روش های مناسبی دیدگاه فرد دگرگون شده و اقدام به تغییر بینش نادرست گردد ، تا نگرش درست و مناسبی رفتار بهینه فرد را به دنیال داشته باشد. در این موقعیت باید توجه داشته باشیم که منتظرتغییر رفتار فوری فرد نباشیم ، بلکه زمینة تعادل و هماهنگی درونی اورا نیز باید مد نظر داشته باشیم . تثبیت بینش و نگرش مشکل تعدادی از دانش آموزان پیچیده تر خواهد بود ، اینها در لفظ همان عقیدة درست را بیان خواهند نمود ولی این بیان اعتقاد قلبی و درونی آنان نخواهد بود. بینش درست و بیان مناسب این گروه را باید تایید کرد و در پی شناخت انگیزة رفتاری آنان بود که علیرغم آکاهی به پی آمد های رفتار نمود متفاوتی را ارائه می نمایند .


کمبود های شخصیتی ، مخالفت نمائی ، مقاومت و … می تواند دلیل رفتار های معکوس آنان باشد لذا باید با پشتیبانی عاطفی و برخورد های صادقانه آنان را زیر پوشش گرفت و در بسیاری از مواقع آنان را تایید و همراهی نمود تا رفتار صحیح آنان متجلی شود. درصد بالائی از مشکلات رفتاری دانش آموزان به کمک چنین روش هائی مرتفع خواهد شد ، شناخت روحی و روانی نوجوان و جوان ، صبر و حوصله متربیان همراه با گذشت و تغافل رمز حل مشکلات فوق است . مشکلات ردیف دوم (مشکلات ناشی از عوامل محیطی ) زمان بیشتری را ب

به جهت تغییر عوامل محیطی نیاز به فراخوانی اولیاء ، هماهنگی و پیگیری های جدی داشته ، برخورد و هدایت بزرگسالان ، ظرائف و اقدامات ویژه ای را طلب می نماید ، بدیهی است که چنین گروهی به علت مشغله های فراوان و شکل گیری رفتار های گونه گون دیر تر به پذیرش توصیه های مشاوران اقدام می نمایند و این موضوع روند حل مشکل را کند تر خواهد نمود . در این نوع مشکلات پس از بررسی های لازم و یافتن منشاء مشکل در صدد ازبین بردن ریشه ها و رفع موانع خواهیم شد . چنین فعالیتی نیاز به وقت ، انرژی و توان مندی های مالی دارد ، داشتن مددکاران مجرب و متعهد ، استفاده از توان نهادها و سازمان های حمایتی و … هماهنگی و تلاش ویژه ای را طلب می نماید . گاهی علیرغم استفاده از توان موجود به عوامل اثرگزار خارج از محدوة مسئولیت برخورد نموده ، در موقعیتی قرار خواهیم گرفت که نتیجه فعالیت های ما تحت تاثیر عوامل مخربی قرار گرفته ، رضایت بخشی خود را از دست خواهد داد ، و چنین تلقی خواهد

 

شد که در زمینة حل پاره ای از امور به بن بست رسیده ایم . در این اوقات بیان ما این است که تعدای از والدین زمینه های اصلاح و تغییر خود را از دست داده اند و یا امکان پذیرش هدایت های مشاوران وجود نخواهد داشت و شاید بیان کنیم که امکان برقراری ارتباط موثر و موفق با چنین والدینی غیر ممکن خواهد بود .
• براستی چه باید کرد ؟
• آیا در این زمینه راه حل خاصی وجود دارد؟
• درصورت عدم ارتباط با والدین کودک مشکل آنان چگونه مرتفع خواهد شد ؟
در چنین مواقعی ، باز هم به سمت دانش آموز خواهیم رفت تا در جهت ایجاد نگرش های موثر و ساخت ذهنیت مناسب او نقش ویژه ای داشته باشیم . اینجاست که اهمیت ایجاد نگرش و فضا سازی مناسب برای قبول موقعیت های خاص جایگاه واقعی خود را نشان خواهد داد ، و به همین جهت است که راه حل پیشنهادی ذیل می تواند یاور ما در حل مشکلات مبتلابه دانش آموزان باشد . ایجاد نگرش و فضا سازی مناسب برای قبول موقعیت های خاص اعتقاد این است چنانچه بتوانیم در موقعیت های خاص ، تعادل روانی افراد را حفظ کنیم و یا ظرفیت و توان برخورد با مصائب و مشکلات را در آنها ارتقاء دهیم ، یاور خوبی برای حل مشکلات آنان خواهیم بود. مراجعان در این موقعیت ها توانائی آن را خواهند داشت که درجهت حل مشکلات تصمیم های عاقلانه ای داشته باشند و یا اینکه بگونه ای با مشکل موجود هماهنگ شده و اهتمام خود را در جهت کاهش عواقب آن مشکل به کار گیرند که به هر صورت سازمان روانی انسان در مسیر خطر قرار نخواهد گرفت . استدلال علمی و زیر ساخت تجربی این روش بدین گونه بیان خواهد شد . تعادل در ساخت رفتاری انسان یعنی اینکه فرد در موقعیت های جدید ، سازمان روانی خود را بگونه ای وارد عمل نماید که در برابر هر پدیده و موقعیت زمانی و مکانی بهترین واکنش و عکس العمل را از خود بروز دهد و پس از آن به رضایت نسبی از رفتار خود نائل شود .


از آنجا که تعادل روانی انسانها تحت تاثیر توان و ظرفیت وجودی آنان قرار می گیرد ، در صورتی که فرد از ظرفیت روانی بالائی برخوردار گردد به جنین توانی دست خواهد یافت . ظرفیت روانی نگرش و مورد بحث از مؤلفه های ذیل تشکیل خواهد شد . توان علمی و آگاهی کسب شده ظرفیت روانی ظرفیت روانی در این تجربه پژوهشی عامل وراثت بینش آدمی(اعتقادات) عبارت است از نیرو و توانی که متاثر از گرایشات و بینش های افراد بوده و همراه با آگاهی ها و توان علمی موجود می تواند سازمان روانی انسان را بگونه ای تجهیز کند که در برابر هر موقعیت جدید بهترین تصمیم گیری را داشته باشد و پس از بروز رفتار به رضایتی نسبی از عملکرد خود دست یابد ، بگونه ای که هیج تنش و فشاری در او به وقوع نپیوندد. ظرفیت روانی مطرح شده در این دیدگاه متاثر از مولفه های فوق بوده ، هرچه سطح مؤلفه ها بالاتر باشد فرد در تصمیم گیری خود توانمند تر خواهد بود و این توان به سازگاری بیشتر او کمک خواهد نمود. زمانی که یاری و مساعدت ما ظرفیت روانی فرد را ارتقاء دهد ، تغییر ذهنیت او باعث آن خواهد شد که با دیدی مثبت و منبعث از تفکر و تعقل به مسائل و مشکلات مبتلابه خود نظاره نماید و زمینة مناسب تر

ی برای حل مشکل خود پدید آورد که خود ابزار مهمی در پیشگیری مسائل و مشکلات خواهد بود . از انجا که عمده مصائب و مشکلات انسان از جهل و ضعف اطلاعات و آگاهی های وی نشأت می گیرد ، از طرفی بینش و نگرش های منفی ، باعث عکس العمل غیر عاقلانه آدمی می شوند ، بکار گیری این راه حل و مصمم شدن به ارتقاء ظرفیت روانی ، باعث رفع مشکلات خواهد شد و در صورت وجود مشکل خاص بینش متعالی فرد بگونه ای وارد عمل می شود که متناسب با مشکلات جاری تصمیم های معقول و منطقی اتخاذ نماید. اهمیت ویژة

این راه حل در آن است که میزان اطلاعات و بینش های آدمی توانائی آن را دارد که عامل وراثتی را تحت تاثیر قرار دهد . چگونگی کابرد بالا بردن ظرفیت روانی بعنوان یک اقدام پیشگیری کننده از الزامات کار مربیان و مشاوران به حساب می آید ، آنها طی مشاوره های گروهی و فردی باید در ارتقاء سطح اطلاعات و آگاهی های فراگیران بکوشند و با ارائه بینش های صحیح و اصولی رفتار های مناسب دانش آموزان را تضمین کنندو هنگامی که به مشکلات فردی دانش آموزان برخورد می کنند ، اصلاح و تغییر بینش فردی آنان مورد توجه قرار گیرد. در صورتی که مشکلات بوجودآمده مربوط به والدین و دیگر نیروهای محیطی زندگی کودک باشد ، باید تلاش کسترده ای را جهت تغییر بینش والدین به کار گرفت و آنها را مصمم به سالم سازی مح

یط تربیتی زندگی نمود. در چنین موقعیتی مشکلات مد

ارس کاهش خواهد یافت و دانش آموزان به تعادل بیشتری خواهند رسید ، و فعالیت های علمی و آموزشی مدارس رونق خاصی خواهد یافت . میزان کارآئی و نتایج استفاده از این راه حل نتایج حاصله از بکار گیری این شیوه در حل مشکلات رفتاری ، میزان سودمندی این راه حل را تایید نمود، به این معنی که عمده مسائل و مشکلات دانش آموزی ، از طریق مشاوره های هدفمند ، مرتفع گردید ، به علاوه روشی قوی و مناسب برای برخوردهای اساسی و اصولی با موقعیت های جدید به حساب آمد، زیرا دانش آموزانی که تحت تاثیر این راه حل قرار گرفتند ، خود کفائی و اعتماد به نفس لازم را در حل مشکلات خویش به دست آورده و کمتر نیازمند مراجعه های بعدی بودند. پی نوشت – مانند والدینی که به سبب عادت و پذیرش روش های

 

قدیمی تربیت کودکان ، شیوه های تربیتی آموزشگاه را قبول نداشته و یا والدینی که به نوعی تحت تاثیر شدید انحرافات و بزهکاری ها قرار گرفته و اقدامات کوتاه مدت اصلاح و تربیت ندامتگاهها در هدایت آنان مؤثر نباشد . – مشکل خاص(Particular difficult) به مصائبی گفته خواهد شد که برگشت پذیری فرد به حالت اولیه بسیار مشکل و شاید کفت که غیر ممکن خواهد بود ، مانند از دست دادن والدین ، اعتیاد شدید، فقر و مرض ، معلولیت های جانکاه و … – The balance in human behavioral structure – Mental capability – Academic talent – Attitude – Gentic – مانند معلم زود جوشی که برابر یافته های تربیتی به این درک می رسد که تصمیم های عجولانه از دقت لازم برخوردار نبوده و پشیمانی بدنبال خواهد داشت ، لذا هنگامی که با مشکلی رنجش آور روبرو می شود سعی می کند صبر و بردباری از خود نشان دهد . – ا ین بینش در محور هستی شناسی ، دنیا شناسی ، خلقت شناسی ، تاریخ و معاد شناسی ، تصویر مناسبی از هدف زندگی ، برخورد با مشکلات و روش زندگی در مسیر حق

طلبی انسانی را ارائه خواهد نمود . – طرح تفصیلی این روش در حل مشکلات رفتاری با مستندات و مثالهای مناسب توسط نگارنده تدوین شده است .
دانش‌آموزان به عنوان آینده سازان جامعه ، ‌افرادی حساس با ویژگی‌های منحصر به فردی هستند که قسمت عمده شخصیت آنها ، در همین دوران نوجوانی و در کانون همین کلاس‌ها و در مدارس شکل می‌گیرد. توجه به ویژگی‌های منحصر به فرد و نیر خصوصیات عمومی دانش‌آموزان و ایجاد بستری مناسب برای آموزش آنها ، می‌تواند گره از بسیاری از مشکلات بعدی باز کند. نگاهی گذرا به ویژگی‌های رفتاری شاگردان ما را به تعدادی از ویژگی‌های روانی سوق می‌دهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید