بخشی از مقاله
اعتياد چيست
اعتياد يــك «بيماري اجتماعي» است كه عوارض جسمي و رواني دارد و تا زماني كه بـه علل گرايش «بيمار» توجه نشود، درمان جسمي و رواني فقط براي مدتي نتيجه بخش خواهد بود و فـــرد مـــعتاد دوباره گرفتار « مواد اعتياد آور» مي گردد.
اعتياد به موادمخدر يكي از مهمترين مشكلات اجتماعي، اقتصادي و بهداشتي است كه عوارض ناشي از آن تهديدي جدي براي جامعه بشري محسوب شده و موجب ركود اجتماعي در زمينه هاي مختلف ميگـــــردد همچنين ويــرانگري هاي حاصل از آن زمينه ساز سقوط بسياري از ارزشها و هنجارهاي فرهنگي و اخلاقي شده و بدين ترتيب سلامت جامعه را بطور جدي به مخاطره مياندازد.
پديده شوم قاچاق موادمخدر بيش از آنكه فعاليتي سوداگرانه، تجاري و اقتصادي در عرصه مافياي اقتصاد بين المللي باشد، ابزاري كارآمد، مؤثر و راهبردي در گسترش نظام سلطه صاحبان قدرت جهان بر كشورهاي توسعه نيافته است.
تحليلگران مسائل سياسي و اجتماعي بر اين باورند كه در تهاجم و نفوذ فرهنگي، پديده موادمخدر مهمترين عامل به تباهي كشيدن و انحطاط اخلاقي جوامع به شمار مي رود. متاسفانه گسترش دامنه مصرف موادمخدر در جامعه امروزي به حدي است كه حتي قشر متفكر و تحصيل كرده را نيز به سمت خود كشانده است. مبارزه با اعتياد نيز قطعاً بيش از آنكه ماموريتي در راستاي وظايف مصرحه نيروي انتظامي باشد، اقدامي است استراتژيك در مقابله با ابزار نظام سلطه جهاني در انحطاط اخلاقي جوامع با اهداف خاص سياسي.
اعتياد بعنوان يك آسيب اجتماعي، هيچ گاه بطور كامل ريشه كن نخواهد شد، اما با تدبير، انديشه و تلاشي مخلصانه حداقل ميتوان آنرا به كنترل در آورد. در اين راستا تلاش ما بر اين است تا با ارتقاء سطح آگاهي اقشار مختلف جامعه پيشگيري از اعتياد را بر درمان معتادين مقدم بداريم. به اميد روزي كه جامعه اي داشته باشيم كه اگر هم در آن فرد معتادي وجود دارد، درصدد نجات خويشتن باشد.
آنچه در مورد اعتياد و موادمخدر بايد بدانيم :
اعتياد به موادمخدر يكي از عوامل اصلي شيوع بيماريهاي ايدز و هپاتيت ميباشد.
موادمخدر آنچنان آرام و بي صدا برجسم و روان مصرف كننده مستولي ميگردد كه هيچ معتادي آغاز اعتياد خود را به ياد نمي آورد.
اعتياد سبب تباهي ميليونها مغز فعال ميشود كه سرمايه هاي آينده جامعه بشري بشمار مي روند.
اگر درصد كمي از كودكاني كه والدين آنها معتاد هستند به سوي بزهكاري سوق داده شوند، بعد از گذشت چندين سال تعداد بزهكاران در اين مملكت به هزاران نفر خواهد رسيد.
اعتياد بيش از يك ميليارد نفر از اعضاء خانواده معتادان را در جهان بطور مستقيم با مشكلات ناشي از اين آسيب مواجه نموده است.
موادمخدر منشاء وقوع بسياري از جرائم اجتماعي نظير قتل، تجاوز، سرقت و ... ميباشد .
موادمخدر سالانه حدود 600 ميليارد دلار سود به حساب سوداگران مرگ واريز مي كند كه اين رقم چند صد برابر كل بودجه كشور ما و بسياري ديگر از كشورهاي بزرگ دنياست.
سالانه مقادير قابل توجهي ازثروت ملي كشور به جيب سوداگران موادمخدر ميرود.
قاچاقچيان بين المللي موادمخدر براي رسيدن به مقاصد شوم خود به مدرنترين تجهيزات تسليحاتي و ارتباطي مجهز هستند.
75% از زندانيان كشور را بطور مستقيم و غيرمستقيم مجرمين موادمخدر تشكيل ميدهند.
كشور ما در همسايگي بزرگترين توليدكنندگان انواع موادمخدر جهان (افغانستان و پاكستان) موسوم به «هلال طلائي» و در مسير ترانزيت موادمخدر قرار گرفته است و در ين راه خود نيز قرباني آن ميگردد.
كشور ما در مقابله با ورود و شيوع اين مواد خانمانسوز، بمنظور كنترل و حفاظت مرزهاي شرقي اقدام به احداث بيش از هزار كيلومتر جاده، دهها پاسگاه مرزي، برجك و ديدهباني و حفر چندين كيلومتر كانال و ... نموده است و هزاران نفر از فرزندان اين مرز و بوم نيز به فجيع ترين وضع به شهادت رسيده اند.
مراحل اعتياد :
1- مرحله آشنايي
اين مرحله با تشويق ديگران (مخصوصاً دوستان ناباب) يا از روي غرور و كنجكاوي خود فرد شروع مي شود.
2- مرحله شك و ترديد :
در اين مرحله فرد با مبارزه با اميال خود مي پردازد.
3- مرحله اعتياد واقعي :
در صورت ادامه مصرف در مرحله شك و ترديد فرد به مرحله اعتياد واقعي مي رسد. در اين مرحله پديده «تحمل» باعث ميشود كه فرد به مرور زمان بر ميزان مصرف خود بيفزايد تا به نشئگي قبلي برسد.
عوامل زمينه ساز مستعد کننده اعتياد:
اعتياد يك بيماري زيست شناختي، روانشناختي و اجتماعي است. عوامل متعددي در اتيولوژي مصرف مواد مخدر و اعتياد موثر هستند كه در تعامل با يكديگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتياد ميشوند. عوامل موثر بر فرد، محيط فرد و كليه علل و عوامل درهم بافتهاي هستند كه بر يكديگر تاثير ميگذارند. درك كليه علل و عوامل زمينهاي موجب ميشود تا روند پيشگيري، شناسايي، درمان و پيگيري به طور هدفمند طرحريزي شود. بنابراين، آشنايي با عوامل زمينه ساز مستعد كننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد:
1- شناسايي افراد در معرض خطر اعتياد و اقدامهاي پيشگيرانه لازم براي آنان؛
2- انتخاب نوع درمان و اقدامهاي خدماتي، حمايتي و مشاورهاي لازم براي معتادان.
عوامل مخاطره آميز:
عوامل مخاطره آميز مصرف مواد، شامل عوامل فردي، عوامل بين فردي و محيطي و عوامل اجتماعي است.
عوامل مخاطره آميز فردي:
□ دوره نوجواني
□ استعداد ارثي
□ نگرش مثبت به مواد
□ صفات شخصيتي
كه صفات شخصيتي خود به سه بخش تقسيم ميشود: صفات ضد اجتماعي؛ پرخاشگري؛ اعتماد به نفس پايين.
□ اختلالات رواني كه شامل: افسردگي اساسي و فوبي ميباشد.
□ موقعيتهاي مخاطره آميز، كه شامل: ترك تحصيل و بيسرپرستي ميباشد.
عوامل مخاطره آميز بين فردي و محيطي:
□ عوامل مربوط به خانواده، كه موارد: غفلت از فرزندان، وجود الگوي نامناسب در خانواده و خانوادهي آشفته را شامل ميشود.
□ عوامل مربوط به دوستان، از جمله: دوستان مصرف كننده مواد.
□ عوامل مربوط به مدرسه، كه شامل: فقدان محدوديت و فقدان حمايت ميشود.
□ عوامل مربوط به محل سكونت، از جمله: شيوع خشونت و اعمال خلاف.
عوامل مخاطره آميز اجتماعي:
□ فقدان قوانين و مقررات جدي ضد مواد مخدر
□ بازار مواد
□ مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعي
□ كمبود فعاليتهاي جايگزين
□ كمبود امكانات حمايتي، مشاورهاي و درماني
□ توسعه صنعتي، محروميت اجتماعي- اقتصادي
يکي از دلايل گرايش انسان به مواد مخدر :
يکي از مهمترين علل گرايش افراد به مواد مخدر ناتواني آنان در برقراري ارتباط با ديگران است . گفته مي شود انسان 75% اوقات خود را در ارتباط با ديگران مي گذراند. در واقع کيفيت زندگي ما بستگي به کيفيت ارتباط ما با ديگران دارد. در زندگي مشکلات وجود دارد و دوره هاي سخت براي همه وجود خواهد داشت. د راين شرايط دوستان صميمي خانواده و آشنايان مي توانند از بار مشکلات بکاهند و يا مشاوران خوبي باشند. اگر نتوانيم ارتباط خوبي با ديگران برقرار کنيم و يا افرادي که با آنان ارتباط بر قرار مي کنيم کساني نباشند که ما را درک کنند يا نتوانند راهنماي خوبي باشند هنگام بر خورد با مشکلات علاوه بر مشکل قبلي امکان به وجود آمدن مشکل ديگري نيز وجود خواهد داشت که يکي از آنها اعتياد است.
يکي ديگر از علل گرايش به اعتياد :
در بسياري از جوامع، اعتياد به اشکال و علل گوناگون بروز کرده است، عوامل بسياري که دست به دست يکديگر ميدهند و فرد را به سمت اعتياد ميکشانند. اگر علت اعتياد را فقر بدانيم، معتادان متمول را ناديده گرفتهايم و اگر بيسوادي را مطرح کنيم، معتادان تحصيلکرده را ناديده گرفتهايم . پس نميتوان يک عامل را علت اعتياد دانست. در حقيقت، امروزه اعتقاد بر اين است که اعتياد معلول مجموعهاي از مشکلات جسمي، رواني و اجتماعي است.
1- عوامل فردي
اگر همة عوامل بوجود آورندة اعتياد مهيا باشد، باز هم در نهايت، اين خود فرد است که براي مصرف مواد يا عدم مصرف آنها تصميم ميگيرد؛ لذا پيش از هر چيز تواناييهاي فردي را بايد تقويت کرد تا شخص در موقع خطر بتواند خود را از چنگال اعتياد دور سازد:
الف- فشارهاي روحي و بيماريهاي رواني
در حال حاضر پيوند ميان اعتياد و بعضي از بيماريهاي رواني مشخص شده است. به طور مثال فردي که از افسردگي شديد رنج ميبرد يا شخصي که رفتار ضد اجتماعي دارد، در معرض خطر اعتياد است.
ب- سن بحراني
١٦ تا ٢٤ سالگي ، سنين بحراني شناخته شده اند. والدين در اين دوره بايد با دقت بسيار از فرزندان خود مراقبت کنند و تصور نکنند که آنها رشد کافي يافته و از همة خطرات مصونند.
ج- مشاغل سخت
مشاغل نيازمند تحمل فشار جسماني زياد، مانند کارهاي شبانه، نگهباني به مدت زمان طولاني و رانندگي بين شهري، بيش از ساير شغلها افراد را در معرض گرايش به مواد مخدر قرار ميدهند.
د- شخصيت
بعد از تربيت خانواده ، اين شخصيت کودک است که آيندة او را ميسازد. اگر کودک ترسو، خجالتي، سرخورده، يا بدون اعتماد به نفس باشد، احتمال گرايش او به اعتياد نيز بيشتر خواهد شد. کنجکاوي و کسب لذت دو عامل عمدة شروع اعتياد در جوانان است. تحقيقات نشان داده است که جوانها، براي ارضاي حس کنجکاوي خود، لذت جويي، تفريح و تفنن، مصرف مواد اعتياد آور را تجربه ميکنند.
٢- عوامل خانوادگي
الف- خانوادههاي پرتنش
آمار افراد معتاد در خانواده هاي پر تنش که هميشه درگير بحث و جدالند، بيشتر از ساير خانوادههاست. وجود تنش هاي عاطفي در خانواده به محروميت عاطفي مي انجامد و محروميت عاطفي از علل مهم گرايش فرد به اعتياد محسوب مي گردد.
ب- خانواده هاي بد سرپرست، بي سرپرست، و تک سرپرست
در اين خانواده ها به سبب فقدان يکي از والدين يا عدم صلاحيت آنان در تربيت فرزندان، احتمال بروز اعتياد افزايش مي يابد.
ج- پيوند کم رنگ عاطفي
وجود پيوند ها و مناسبات عميق خانوادگي در پيشگيري از اعتياد ، سهم بسزايي دارد و هر قدر اين مناسبات به سردي بگرايند ، خطر اعتياد در محيط خانواده نيز افزايش خواهد يافت.
د- مهارت والدين در ترغيب فرزندان
اگر والدين به مهارتهاي لازم در تربيت فرزندان خود تسلط نداشته باشند ، هرگونه ضعف در تربيت، شکل گيري شخصيت آنان را دچار اختلال خواهد کرد و اين احتمال وجود دارد که روزي به مواد اعتياد آور گرايش پيدا کنند.
و- وجود فرد معتاد در خانواده
حضور فرد معتاد در خانواده خطر بزرگي به شمار مي رود که تمام اعضاي آن را تهديد ميکند و لذا وظيفة والدين در اين خانوادهها بسيار سنگينتر از ساير خانواده هاست.
هـ- سهل انگاري در توجه به زنگهاي خطر
مصرف سيگار زنگ خطري بزرگ براي مصرف مواد مخدر است که در صورت سهل انگاري و عدم برخورد قاطع، زمينة اعتياد رافراهم مي کند.
ي- عدم گفتگو پيرامون اعتياد در خانواده
متأسفانه برخي خانوادهها براي جلوگيري از تحريک حس کنجکاوي در فرزندان خود، از مطرح کردن بعضي مسائل و ارائة اطلاعات صحيح به آنها خودداري مي کنند . اگر والدين اطلاعات صحيح را به فرزندان خود ندهند، ممکن است آنها اطلاعات غلط را از دوستان خود کسب کنند. برخي والدين شنوندههاي خوبي نيستند . اين امر باعث مي شود تا فرزندان حرفهاي خود را به ديگران بزنند و در نتيجه توصيههاي آنان را به راهنماييهاي والدين خود ترجيح دهند .
٣- عوامل اجتماعي
الف- در دسترس بودن مواد
زندگي کردن نزديک مکانهاي تجمع معتادان يا محلهاي خريد و فروش مواد مي تواند، بويژه براي فرزندان، بسيار خطر آفرين باشد .
ب- فقر و بيکاري
نداشتن تمکن مالي، منجر به افزايش فشارهاي روحي و رواني مي شود و در نتيجه خطر اعتياد را افزايش ميدهد. بيکاري نيز يکي از علل گرايش به مواد مخدر است. با نداشتن مشغوليت ذهني مفيد و سازنده، شخص بيشتر به مواد مخدر تمايل پيدا ميکند .
4- پيامدهاي اعتياد
4-١ پيامدهاي فردي
الف- عوارض جسمي
معتاد دائمي به عوارض جسمي چون ناراحتي هاي عصبي، اضطراب و بي قراري، عطسه، ريزش مکرر آب از بيني و چشم ها، استفراغ مکرر، سوء هاضمه، سوء تغذيه، اختلالات گوارشي، اختلالات قلبي و عروقي، اختلالات مغزي، تنفسي و ريوي، عفونت هاي خطرناک، تأثير بر غدد جنسي و ضعف آنها، تأثير بر هورمونها و تغيير آنها، خارش بدن، تيره شدن رنگ چهره و لب ها و... دچار ميشود. آسيب هاي جسمي ناشي از مصرف مواد مخدر و سيگار در صورت استعمال در خانه، ميتواند به اطرافيان(زن و فرزندان) نيز منتقل شود و آنها را جزو قربانيان پنهان اين ماجرا کند، که معتادان دست دوم خوانده ميشوند.
ب- عوارض رواني
وابستگي رواني معتاد به مواد مخدر از پيامدهايي است که در استمرار اعتياد فرد، سهم عمده اي دارد و موجب کشش فرد به مصرف مداوم و مجدد مواد مخدر مي شود . شخص معتاد تعادل خود را تا رسيدن به دارو از دست مي دهد و در نهايت دچار ضعف هوشياري و کاهش تيز بيني، تنبلي، بي تفاوتي، بي ارادگي، افسردگي، اضطراب ، غم و نااميدي و.. مي شود.
ج- اختلالات رفتاري
فرد معتاد، دچار دگرگوني هاي خلقي و شخصيتي به صورت بروز رفتارهايي نظير دروغگويي، پرخاشگري، شب نشيني هاي مکرر، حرکات مشکوک، پنهان کاري در منزل و محل کار، گوشه گيري و انزوا، خروج از منزل مخصوصاً بعد از ظهرها، دوستي با افراد مشکوک، سرقت، عدم تمايل به مسافرتهاي دور، قرض گرفتن پول و... ميگردد. افراد معتاد غالباً دچار کمبود اعتماد به نفس، افسردگي، اضطراب، بي خوابي، پرخاشگري هستند. آنها به دليل ناتواني در برقراري پيوند عاطفي، قادر به برقراري مناسبات سالم اجتماعي نيستند و احساس بي کفايتي ميکنند و در مواجهه با مشکلات روزمره زندگي ناتوانند؛ استعمال مواد مخدر، فرد را از جامعه و انسانيت بيزار و دور ميکند و سعادت و سلامت فردي آنان را به خطر مي اندازد و مصرف مواد موجب عزلت و فرار آنان از اجتماع و پيدايش حاشيه نشيني اجتماعي ميشود که خود از عوامل رفتارهاي ضد اجتماعي است.
4-٢ پيامدهاي خانوادگي
« بر اساس گزارش هاي آماري، بيشتر معتادان مردان متأهل اند که ٨٦ درصد آنها يک تا شش اولاد دارند. مطالعات نشان مي دهد که خانوادههاي معتادان، تفاوت چشمگيري با خانوادهاي عادي دارند، به گونه اي که مناسبات زوجين، مناسبات پدر معتاد با فرزندان و مناسبات اجتماعي خانواده و نيز کارکردهاي مختلف خانواده نظير کارکرد جنسي، اقتصادي، آموزشي و ... مختل مي شود »
الف- نابساماني و فروپاشي خانواده
«شواهد آماري حاکي از آن است که ٣٤ درصد از طلاقهاي کشور ناشي از اعتياد و مسائل وابسته به مواد مخدر است و ٦٠ درصد علل درخواست طلاق از سوي زنان، اعتياد همسر و عدم دريافت نفقه است، در حالي که در ٢٥ سال گذشته فقط ٢ درصد علل درخواست طلاق اعتياد بوده است »؛ بنابر اين تعداد بسياري از خانواده ها تحت تأثير عوارض شوم اعتيادند. طلاق يکي از پيامدهاي عمدة اعتياد است که به نوبة خود ميتواند دليلي نيز بر شيوع و گسترش اعتياد باشد. زنان در خانواده هايي با همسر معتاد، به فرض مقاومت، بايد بيشترين فشارها را از هر سو تحمل کنند و بتنهايي مسؤوليت خانوادة نابسامان را بدوش بکشند؛ آنها هم با سرپرستي فرد معتاد و هم با خطر ابتلاي خود و فرزندان به اعتياد مواجهند.
ب- اختلال در مناسبات عاطفي و جنسي زوجين
عمده ترين آسيب خانوادگي اعتياد به مواد مخدر، بر مناسبات عاطفي، جنسي و رواني زن و شوهر در خانواده است . اعتياد شوهر به انزوا و دوري از همسر، عدم تعلق عاطفي، جر و بحث و نزاع بين زن و شوهر ميانجامد. اين وضع تأثير نامطلوبي بر شخصيت فرزندان مي گذارد. از ديگر تبعات اعتياد مردان، تضعيف قواي جنسي است. اختلال روابط زناشويي، علاوه بر مشکلات جسمي و رواني براي زنان، بسياري از آنان را به علت بيتوجهي و بيغيرتي همسر به سوي برقراري مراودات نامشروع سوق ميدهد.
ج- معتاد نمودن همسر
معمولاً شوهر معتاد مواد مخدر را در اختيار همسرش ميگذارد و او را در دو راهي اعتماد و عدم اعتماد به شريک زندگي قرار مي دهد. او سعي مي کند به اين دلايل همسرش را نيز معتاد کند :
سوء استفاده از همسر براي تهية مواد مخدر، پوشاندن خصوصيات غير قابل قبول خود و انتقام جويي و تلافي از همسر، جلوگيري از متارکه و جدايي همسر، جلوگيري از نزاع و سرزنش هاي همسر، داشتن شريک و همدم براي مواقع استعمال و نشئگي، علاقه به همسر براي رهايي او از دردهايي چون درد زايمان، سرطان و... .
د- روسپيگري همسر
اعتياد يکي از عوامل گرايش زنان به روسپيگري است. « نتايج يک تحقيق پيرامون زنان روسپي نشان ميدهد که اغلب آنان از خانوادههاي نابسامان بودهاند که به علت اعتياد و بيکاري همسر طلاق گرفتهاند. همچنين تعداد زيادي از زنان مورد مطالعه، چه قبل از آغاز روسپيگري و چه بعد از آن داراي پدر و همسر معتاد يا قاچاقچي بودهاند ».
در برخي موارد نيز مردان معتاد همسر خود را مجبور به خودفروشي براي تأمين مواد مخدر ميکنند.
هـ- خشونت عليه زن
کارشناسان، بروز خشونت عليه زنان و افزايش آن را علاوه بر فشارهاي اقتصادي، مشکلات روحي و رواني ناشي از مصرف الکل و مواد مخدر مي دانند. نتايج يک تحقيق نشان مي دهد که بين اعتياد مردان و خشونت زناشويي تناسب وجود دارد و مواد مخدر به علت تغييراتي که در جهاز عصبي بوجود ميآورد زمينة انواع خشونت ها و تعرضات را فراهم ميآورد. معتادان در حالت احتياج و خماري از ارتکاب هيچ عملي حتي خشن خودداري نميکنند. اغلب مرداني که به همسران خود آسيب مي رسانند، قبل از آسيب رساني ، مواد مخدر مصرف کرده اند. همچنين بيشترمرداني که از کودکان سوء استفاده جنسي ميکنند داراي سابقة مصرف مواد مخدر بودهاند. نتايج تحقيقات نشان ميدهد که وابستگي مثبت بين اعتياد مردان و خشونت خانگي حدود ٤٤ درصد است .
و- انتقال ايدز
« بر اساس برآوردها، حدود ٢٠٦٥٠ مورد ابتلا به ايدز در کشور وجود دارد که حدود ٦٤ درصد اين افراد از طريق تزريق مواد مخدر و استفاده از سرنگ هاي آلوده مبتلا شده اند. مطابق آمار، مردان معتاد اکثريت مبتلايان به ايدز را تشکيل ميدهند لذا احتمال انتقال ايدز از سوي مردان به همسر و فرزندان آنها وجود دارد. اغلب مردان معتاد به دليل داشتن روابط جنسي با روسپيان و افراد هم جنس به بيماريهاي جنسي و ايدز مبتلا هستند ».
ز- اختلال در کارکردهاي اساسي و مناسبات اجتماعي خانواده
اعتياد والدين ، کلية کارکردهاي اساسي خانواده را دربارة فرزندان ، آموزش مذهب به کودکان و نوجوانان ، حمايت معنوي و عاطفي فرزندان، مناسبات اجتماعي خانواده، نگهداري کودکان، کاريابي و ايجاد پايگاه اجتماعي فرزندان و ... دچار اختلال مي کند . فرزندان در چنين خانواده هايي با مشکلات مواجهند:
«ارزش هاي اجتماعي را بدرستي پذيرا نميشوند، با همسالان عادي خود سازگاري ندارند، به نظافت و لباس پوشيدن خود توجه کافي ندارند، معمولاً ترک تحصيل يا افت تحصيل دارند، اوقات خود را بيهوده هدر ميدهند، معمولاً جذب همسالان بزهکار مي شوند ».
در مناسبات اجتماعي اعضاي خانواده، به جاي مهر و عطوفت، خشونت حاکم ميشود، اعضاي خانوادة معتاد، با بستگان و آشنايان مراودة بسيار کمي دارند و در معاشرتها به جاي احساس راحتي و غرور، احساس شرم و خجلت ميکنند.
ح - نابساماني اقتصاد خانواده
سهم پدر در نظام خانوادة ايراني، برجسته و پر اهميت است. در خانواده هاي پدر معتاد، اختلال در وظايف اقتصادي پدر و بر هم خوردن انتظارات متقابل در زمينة حقوق و وظايف اعضاي خانواده مشاهده ميشود. پايگاه شغلي پدر دستخوش اختلال و آشفتگي مي شود؛پدر بر اثر خريد مواد مخدر و بيکاري، خانواده را مقروض ميکند، اموال منزل به دست او به فروش مي رسد و اعضاي خانواده مجبور ميشوند براي تأمين معاش خانواده کار کنند. پدر از مسؤليت هاي منزل حذف ميشود و اقتدارش کاهش مييابد.
4-٣ پيامدهاي اجتماعي
الف- استهلاک سرمايه هاي مادي و اجتماعي
اعتياد افزون بر زيانهاي جدي و خطرناک جسمي از قبيل ابتلا به بيماريهاي عفوني و واگير دار، عوارض و پيامدهاي ناگوار اجتماعي و اقتصادي از جمله افزايش جرايم وابسته به مواد مخدر و هدر رفتن سرمايههاي کلان مادي کشور را نير به دنبال دارد. هزينه هاي مالي، اجتماعي و اتلاف نيروي انساني ناشي از اعتياد جرايم، فقط محدود به فرد معتاد نمي شود. هزينه هاي اقتصادي که به جامعه تحميل مي شود نظير هزينه هاي بهداشتي، درگير شدن نيروي انتظامي و قضايي، افزايش نرخ بيمه و تأمين اجتماعي، آزار و اذيت بستگان و... اثرات بسيار منفي بر جاي مي گذارد؛ اعتياد همچنين موجب استهلاک سرمايه هاي اجتماعي و مادي جامعه ميشود؛ «خسارت مادي اعتياد مستقيم و غير مستقيم ، سالانه بين ٣ تا ٧ ميليارد دلار برآورد شده است ».