بخشی از مقاله
مقدمه
»سرگرمی« به معنـی لهـو و لعـب در عربـی و در انگلیسـی «Entertainment/Amusement/Recreation» می باشد. در اصطلاح، بـه مجموعـهاي از فعالیـتهـاي اختیـاري، انتخـابی، تفننـی و غیـر انتفـاعی اطلاق می شودکه غالباً با هدف نیل به برخی هیجانات مثبت نظیر شادي، لذت، آرامش، خرسـندي و... و دفع برخی انفعالات و هیجانات منفی نظیـر غـم، افسـردگی، اضـطراب، فشـار روحـی و...)
و نیز حصول برخی نتایج متوقع همچون تقویت قواي جسمی، خودشکوفایی، کسب مهـارتهـاي لازم، جبران کمبودها، ارضاي حس تنوع جویی و... مورد توجه قرار میگیرند. سرگرمیها را گاه به اعتبار ظرف وقوع، »فعالیت هاي فراغتی« و گاه به اعتبار اثـر غالـب یـا متوقـع یعنـی فـرحبخشـی، »تفریحات« نام نهادهاند.
کار و فراغت تا پیش از انقلاب صنعتی به صورتی به هم پیوسته، مکمل و داراي نسبت اصل و فـرع ملاحظه میشدند. در این نسبت سنجی همواره رجحـان و ارزش و اعتبـار غالـب از آن »کـار« بـود. بـه استثناي کار بدنی، که همواره مورد بیمهري و بلکه نفرت طبقات اعیان و اشـراف و برخـی از مشـتغلان به فعالیتهاي فکري و هنري، بهویژه در یونان و روم باستان بوده است، سایر مصـادیق کـار همـواره در مقایسه با فراغت خواهی و تفریح، دست کم در مقام نظر ترجیح مییافت. برهم خوردن رابطه میـان کـار
و فراغت و تقابل میان آنها، بلکه ترجیح فراغت بر کار، از جمله نتایج انقلاب صنعتی و تحـولات ناشـی از آن است.
وقوع تحولات بنیادین و گسترده ناشی از فرایند پرشتاب صنعتی شدن و مدرنیسم، طیف وسـیعی از پیامدهاي خواسته و ناخواسته را درشورهايک توسعه یافته و در حال توسـعه و تـدریجاً در کـل جهـان موجب گشت. بسط تدریجی »اوقات فراغـت« تحـت تـأثیر دگرگـونیهـاي نظـام شـغلی، تقسـیم کـار اجتماعی، مکانیزه شدن غالب فعالیتها، رشد جمعیت، افزایش سن کاریابی، کـاهش سـن بازنشسـتگی، ورود گسترده زنان به چرخه فعالیتهاي شغلی برون خـانگی و... از جملـه ایـن پیامدهاسـت. تـلاش و تکاپوي همه جانبه براي چاره اندیشی و برنامهریزي بـراي بهـرهگیـري بهینـه از ایـن اوقـات، بـه عنـوان بخشی ازسرمایه ملی قابـل استحصـال و ضـرورت پاسـخ دهـی بـه انتظـارات و مطالبـات تـودهاي، بـه شکلگیري مجموعهاي از اقـدامات متنـوع متناسـب بـا امکانـات محیطـی منجـر شـد. میـزان موفقیـت دولتهاي رفاه و نهادها و سازمانهاي فرهنگی، وابسته در تـأمین ایـن مهـم، متناسـب بـا ظرفیـتهـا و امکانات محیطی و انتظارات عمومی، به یکی از شاخصهاي مهم توسـعه یـافتگی تبـدیل شـد. افـزایش اوقات فراغت در کنار سایر تحولات روان شناختی و فرهنگـی ـ اجتمـاعی، از جملـه رشـد روز افـزون
الگوی مطلوب سرگرمی در یک رسانه دینی (با تأکید بر رسانه ملی) ۵۷
امکانات رفاهی، غلبه روحیات تنوع طلبانه و لذتجویانه، بروز تدریجی برخی بحرانهاي ناخواسـته، بـه ویژه بحرانهاي وجود شناختی، سرخوردگیهاي ناشی از سبکهاي زندگی مـدرن و مجموعـه دیگـري از رویدادهاي آشکار و پنهان در این جوامع، اشتیاق روز افزون به اشتغالات برنامههـاي سـرگرم کننـده و تفریحی را به یکی از کانونی ترین مطالبات و تودهاي و یکی از برجستهتـرین دل مشـغولیهـاي فراغتـی تبدیل کرد. حضور بخش خصوصی، ظهور پدیده »صنعت فرهنگ«، دخالت انگیزهها و اغراض سیاسـی، اقتصادي و ایدئولوژیک و میدان داري غرایز و شهوات لذت جویانه کنترلناپذیر. انسان، بـازار سـرگرمی وتفریح را به یکی از پررونقترین بازارهاي ارضاء کننده خواستهها و منویات متنـوع درسـطوح مختلـف، بهویژه پوشش دهی به اوقات فراغت تبدیل نمود.
از اینرو، سرگرمی اگر در گذشته به صورتی درهم آمیخته با کار و تلاش، بدون نیاز بـه تمهیـدات و چاره اندیشیهاي ویژه، پوشش مییافت و یا بیشتر در ناحیه برخی گروههاي سـنی همچـون کودکـان و نوجوانان یا برخی طبقات همچون اقشار متمکن و مرفه احساس میشد، امروزه به یکی از فرصـتهـاي همگانینسـبتاً مسـتقل از رونـدهـاي عـادي کـار و تـلاش رسـمی و شـدیاً نیازمنـد سیاسـتگذاري و برنامهریزي، و تخصیص امکانات تبدیل شده است.
از جمله سازمانهایی که در راسـتاي تـأمین نیازهـاي تفریحـی و فراغتـی در جامعـه مـدرن اعـلان موجودیت کرده و بخش قابل توجهی از فعالیت خود را به تامین این نیاز اختصاص دادهاند، رسـانههـاي جمعیاند. رسانههاي جمعی مدرن، به دلیل جاذبههاي هنري، قابلیتهاي تکنیکـی، موقعیـت سـاختاري، مقبولیت تودهاي، مأموریت نهـادي، نیازهـا و انتظـارات جمعـی، بخـش قابـل تـوجهی از ظرفیـتهـاي کارکردي خویش را به تأمین این نیاز یا خواسته اختصاص دادند. نقش آفرینـی در ایـن عرصـه و احـراز این موقعیت، اگر به اقتضاي ذاتی و فلسفه وجودي رسانهها مستند نباشد، دست کم به عملکرد تـاریخی و هویت کارکردي آنها مربوط میشود. از این میان، رسانههاي تصویري همچون سـینما و تلویزیـون، بـه دلیل برخی ویژگیهاي ذاتـی، مـوقعیتی و کـارکردي، در تـأمین ایـن مهـم گـوي سـبقت را از سـایرین ربودهاند. در این میان، تلویزیون، از موقعیت و جایگاه ممتاز و بی بدیلی برخورداراست.
سرگرمی، اگر چه در محاورات اصحاب رسانه، به سـنخ نـه چنـدان مشخصـی از برنامـههـا اطـلاق می شود، اما از منظر کارکردي، هر برنامه رسانه بالقوه میتواند دست کم براي برخی مخاطبان اثر سـرگرم کننده داشته باشد. رسانه به عنوان یک نهاد اجتماعی براي ایفاي نقش در سـپهر عـام جامعـه، بـه داشـتن الگوي عملی و منطق رفتاري برگرفته از مراجع و منظومههاي هنجاري معتبر در محـیط تعامـل خـویش، نیاز مبرم دارد و در عمل نیز هر نظام یا سـازمان رسـانهاي آگاهانـه یـا ناآگاهانـه از یـک یـا چنـد مـدل
۶۷ ، سال دوم، شماره چهارم، پاییز ۰۹۳۱
هنجاري، به صورت انحصاري یا تلفیقی تبعیت میکند. وضعیت مقابل هنجارمندي، بـیهنجـاري اسـت هکنه عملاً براي یک سازمان اجتماعی متصور است و نه نظراً توجیه پذیر.
روشن است که یک الگو یا نظام هنجاري جامع باید به گونهاي طراحی شود که بتواند رسانه مربـوط را درموقعیتهاي مختلف و متناسب با ظرفیتها و محدودیتهاي واقعـی عرصـه عمـل هـدایت کنـد. آنچه ضرورت یک نظام هنجاري مشخص را براي رسانه اجتنابناپذیر میسازد، کارکردها و نقـشهـاي مهمی است که رسانهها در حوزه اطلاع رسانی، آموزش، جامعهپذیري، نظارت، کنتـرل، بسـیج و تـأمین سرگرمی و تفریح توده وار متناسب با انتظارات جمعی عهدهدار شدهاند. این نیاز و ضرورت براي رسـانه ملی، که به اقتضاي بایستهها و الزامات و آرمانهاي فرهنگی ناشی از انقلاب اسـلامی، دانشـگاه عمـومی لقب گرفته و به رشد و هدایت تـودههـا منطبـق بـا باورهـا، ارزشهـا، هنجارهـا، نگـرشهـا، الگوهـا و رفتارهاي دینی یا مورد تایید دین در نیل به تعالی مطلوب ماموریت یافته، مضاعف خواهـد بـود. تـأمین کارکرد سرگرمی توسط یک رسانه دینی، کـه در ظاهرکـارکردي غیرمنتظـره مـینمایـد، ضـرورت یـک الگوي معیار جهت توجیه اصل و کم و کیف ایفاي این مأموریت را ضرورت بیشتري میبخشد. روشـن است که توقع استنباط یک نظام هنجاري و منطق رفتاري خاص مبتنی بـر آمـوزههـاي عـام و بایـدها و نبایدهاي فقهی و اخلاقی اسلام، متفرع بر شناخت موضع کلی اسلام به عنوان یک دین نسبت به مقولـه سرگرمی و مصادیق و گونههاي مختلف آن است. براي مثال، کسانی کـه بـا تمسـک بـه برخـی ظـواهر درون دینی و ملاحظات اجتهادي، سرگرمیرا عموماً به دلیل ماهیت لهوي آن، غیردینی و اشتغال بـه آن را منافی با روح و مرام مؤمنانه میانگارند، در خصوص مواضع هنجاري اسلام، بیشتر به ادله ترجیحـی سلبی متضمن مفسده ملزمه و غیرملزمه (حرمت و کراهت) سوگیري دارند. در مقابل، کسانی که موضـع اسلام را در برخورد با این سنخ مقولات، نه نفی مطلق کـه مقیـد و مشـروط بـه لحـاظ قیـود و شـروط خاص میدانند، بیشتر بر اصل اولی یعنی »اباحه« تأکید دارند.
اسلام و سرگرمی
تلقی پذیرفته شده و برخوردار از پشتوانههاي قوي معرفتی این اسـت کـه اسـلام بـه عنـوان دیـن تمـام زندگی، نسبت به مجموع عناصر و مؤلفـههـاي فرهنگـی، اجتمـاعی و زیرسـاختهـا و روبناهـاي زندگی انسانی، اعم از باورهـا، ایـدئولوژيهـا، ارزشهـا، نگـرشهـا، قواعـد و هنجارهـا، الگوهـا وسبک هاي زندگی، افعال و کنشها جوارحی و جوانحی، سیاستها و برنامههاي تدبیري، نظـامهـا و خرده نظامهـاي اجتمـاعی و...اعـلان موضـع کـرده و در هـر بخـش، بـه تناسـب رهنمودهـا، و
الگوی مطلوب سرگرمی در یک رسانه دینی (با تأکید بر رسانه ملی) ۷۷
آموزه هایی ارائه فرموده است. اسلام براي تحقق اهداف تربیتی و هـدایتی خـود و رسـیدن مؤمنـان بـه کمال مطلوب، ساماندهی به زندگی این جهانی بشر با هدف زمینهسازي براي نیـل بـه مقصـود و اتمـام حجت بر همگان را وجهه همت خویش قرار داده و ایده حاکمیت ولایی بر مبناي قوانین الهـی را بـراي تحقق آن و ایجاد بسترهاي فرهنگی اجتماعی لازم براي رشد و شکوفایی سرمایههاي فطري آماده کـرده است. به بیان برخی محققان:
نیاز به دین براي صعود به قلل عالی و کمالات انسانی است. انسان کمال اصیل خـویش را نمـیشناسـد. درصورت شناختن، راه صعود به آن را نمیداند. دین براي راه بردن به آن کمالات است. در عـین حـال، سامان دادن به وضع زندگی انسانها، از اعراض تبعی دین است؛ چون رسیدن به کمـال حقیقـی جـز بـا عبور از حیات دنیا میسر نیست. و این »عبور« نیازمند برنامه و دستور است تا از هدف نهـایی بـاز نمانـد. عدم انتظام در معاش، استعداد وصول به آن غایات را باطل و ضایع میسازد. بدین جهت، از دین انتظـار میرود در همه شئون بشري دخالت کند و براي حرکات و سکنات وي برنامهاي داشـته باشـد. ولـی پـر واضح است که برنامه داشتن براي کلی و جزیی معاش انسانها امري است، و غایت بـودن ایـن معـاش امري دیگر.1
لازم به یادآوري است کـه منـابع اخـذ دیـدگاه اسـلام در موضـوع تفـریح و سـرگرمی، همچـون سـایر موضوعات، در عین پیوستگی ارگانیک در چارچوب یک ساختار منسـجم، متعـدد و متکثـر مـیباشـند. بخشی از ایدهها و مبانی نظري این موضوع از منظر اسلام، از روح کلی این مکتب، بخشی، از گزارههاي توصیفی دین در خصوص ویژگیهاي انسان و نیازها و ضرورتهاي وجود شناختی و زیستی او، پارهاي از طریق توصیهها و دستورالعملهاي ترغیبی، تجویزي و تحذیري آن در این باب یا ابواب مشابه، بخشی از آن از سیره عملی معصومان ، بخشی از طریق اسـتلزامات عقلـی و عرفـی ادلـه، توصـیههـا و اهـداف شریعت، برخی از طریق ارجاع به سیره عقلاء و عرف غالب متشـرعان قابـل اصـطیاد و اسـتنتاج اسـت. اجتهادات فقهی و اخلاقی بزرگان و اساطین دین، در پرتو کـاوش متعمقانـه منـابع فـوق، دسـتاوردهاي پردازش شدهاي است که میتواند در تعیین خطوط کلی مواضع دین در این بخش ماخذ واقع شود.
لازم به یادآوري است که علاوه بر دلایل نقلی، برخی دلایل عقلی بـر ضـرورت تفـریح و سـرگرمی نیز به دلالت التزامی، موضع تأییدي دین را بیان میکند.
دلیل عقلی اول که مربوط به حوزه روان شناسی فلسفی است، سرگرمی خـواهی و فراغـت جـویی، لذتجویی و شادي خواهی را به نیازهاي اصیل انسان ارجاع میدهـد: انسـان فطرتـاًو ذاتـاً بـه لـذت و خوشگذرانی روي می آورد. در مقابل فراراز رنج، و درد، سختی و تنفر از آن نیز بـه صـورت تکـوینی و غیر اختیاري در روان انسان وجود دارد.2 این نیاز طبیعی و فطري، همواره به تبع ظرفیـتهـا و امکانـات
۸۷ ، سال دوم، شماره چهارم، پاییز ۰۹۳۱
محیطی و متناسب با معیارها و ترجیحات فرهنگی ارضاء میشود. اسلام به اقتضاي فطري بـودن، اصـل این تمایل و لوازم قهري آن را مورد تأیید قرار داده و انتظار مـیرود کـه شـریعت اسـلامی، کـه متکفـل هدایت سلوك عملی انسان در نیل به غایات متعالی اسـت، در ایـن بخـش نیـز مؤمنـان را راهبـر باشـد. نکوهش موجود در برخی منابع دینی، نه به اصل لذت بلکه به عوامـل و عـوارض جـانبی آن، همچـون اکتفا به لذتهاي طبیعی و غفلت از لـذتهـاي متعـالی، اکتفـا بـه لـذتهـاي آنـی و زودگذربـه جـاي لذتهاي نسبتاً پایدار، افراط در لذت گرایی و تن آسـایی و روي گردانـی از کـار و تـلاش سـازنده و...
راجع است.
از این رو، راه رسیدن به ارزشهاي متعالی از جمله شادي، نشاط و آرامش نیز به اقتضـاي عقلانیـت ابزاري، مطلوبیت تبعی دارد. مشوق و محرك اصلی در سوق یابی بـه فعالیـتهـاي فراغتـی و تفریحـی، تأمین هر چند موقت درصدي از شادي و آرامش است که جزو نعمتهاي الهـی و ارزشهـاي کمیـاب بشري معرفی شده است.3 اینکه بشر در این انتخاب، به چه میزان درست و منطبق با نیاز و هـدف عمـل کند، داستان دیگري است.
دلیل عقلی دوم، دلیل کارکردي است. از منظر کارکردي، سرگرمی و تفـریح بـه مثابـه مجموعـه اي از کنش هاي انسانی، به صورت آشکار، پنهان و مستقیم، غیرمستقیم به خلق آثار و نتایجغالبـاً مثبتـی منجـر میشوند؛ نتایجی که وجود آن براي استمرار حیات انسانی اجتناب ناپذیر است. برخی از ایـن نتـایج، بـه دلیل نقش و تأثیر مثبتی که در کلیت زندگی مؤمنانه و داراي مطلوبیت دینی دارند، مورد توصیه و تأکیـد دین قرار گرفته اند. از این رو، فعالیت ها و اشتغالات سرگرم کننده به اعتبار نقـشعلّـی در حصـول ایـن نتایج، در صورتی که با محذور عقلی و شرعی خاصی مواجه نباشند، مطلوبیت مقـدمی خواهنـد یافـت. شواهد تجربی فراوان مؤید این است که بخشی از فعالیت هاي فراغتی و تفریحی، نقش قابل تـوجهی در پرورش قواي جسمی، روحی، فکري و اخلاقی افراد دارند و آنها را براي ایفاي نقش هاي برتـر قـوت و نیرو میبخشند، یا از ابتلاء به آسیب ها و عوارض فرساینده و مخرب مصون میدارنـد. مطالعـات انجـام شده، ترتب طیف گستردهاي از آثار و نتایج مثبت را بر برخی فعالیـتهـاي تفریحـی سـالم تأییـد کـرده است.4 به عبارت دیگر، اسلام به دلیل جامعیت و عطف توجه به همه ابعـاد وجـودي و ضـرورتهـاي
زیستی انسان، قاعدتاً نمیتواند در این خصوص فاقد موضع ایجابی، سلبی یا لااقتضـایی باشـد. اگـر بـه فرض، شواهد درون دینی متقنی متناسب با سطح انتظار وجود نداشته باشـد، از فضـاي کلـی حـاکم بـر شریعت و یافتههاي برون دینی مورد تأیید دین میتوان غیرمستقیم به کشف موضع دیـن وقـوف یافـت. علاوه بر اینکه، شواهد موجود در متون دینی، سـیرة بزرگـان، عـرف متشـرعه و دیـدگاه غالـب فقهـا و
الگوی مطلوب سرگرمی در یک رسانه دینی (با تأکید بر رسانه ملی) ۹۷
مفسران اسلام بر تأیید مشروط آن دلالت دارد. ملاكها و معیارهاي استنباط شـده از تحلیـل مصـادیق و اشکال مورد توصیه یا امضاي اسلام، میتواند ما را در ارزیابی مصادیق موجود و تشـخیص صـور مجـاز و ممنوع رهنمون باشد. بی تردید موضع اسلام در برخورد با این سنخ پدیدهها، ارائه رهنمودهـاي عـام و معیارهایی است که با تیهک بر آن، اجمالاً میتوان در خصوص شیوهها و مـدلهـاي عصـري و متعـارف سرگرمی در هر موقعیت زمانی و مکانی داوري ارزشی نمود.
اختلاف نظرهاي موجود میان اندیشمندان مسـلمان، در تفسـیر مواضـع دیـن بخشـی بـه مصـادیق خاص، همچون غنا، رقص، مجالس لهو و لعب، شکار سرخوشـانه، مصـرف مسـکرات، قمـار، شـطرنج و... ، بخشی به عملکرد تاریخی طبقات اعیان و مرفهان بی درد و اهل فسـق و فجـور، برخـی بـه نحـوة تعامل تودهها و افراطکاريهاي غالب، بخشی به نتایج نامطلوب متفرع بر پارهاي از مصادیق و اندکی نیـز
احتمالاً به تلقیهاي انسان شناختی متفاوت ایشان برمیگردد.
مؤمنان بسته به درجات ایمان، سلوك مؤمنانه، ویژگیهـاي شخصـیتی، موقعیـت اجتمـاعی، شـرایط محیطی، امکانات، نگرش و... در اصل احساس نیاز بـه سـرگرمی و نحـوة پاسـخ بـدان، وضـعیتهـاي مختلف و مشربهاي عملی متفاوتی دارنـد. گـروه هـدف در ایـن مطالعـات و پیشـنهادات، تـودههـاي متوسط مؤمنان هستند، نه خواص و فرهیختگان. موضوع دیگـري کـه بـراي همـه شـارحان و مفسـران دیدگاههاي اسلام حائز اهمیت است و در تلطیف برخی مواضع سخت گیرانه تـأثیر دارد، توجـه عمیـق به شرایط زیستی انسان معاصر و نیازها و ضرورتهـایی اسـت کـه تحـت تـأثیر وقـوع مجموعـهاي از تغییرات بنیادین، بر او تحمیل شده است.
از اینرو، اقدامات عملی گسترده و متنوع در خصوص سرگرمی و بسـیج امکانـات و خلاقیـتهـا، عمدتاً با هدف پاسخ به این نیاز طبیعی یا اجتماعی و به بیـان برخـی، نیـاز کـاذب بوجـود آمـده اسـت. بیتردید ارضاي نیازهاي مشترك و همگانی، در هر جامعه، بـه تناسـب مجموعـه شـرایط و زمینـههـاي فرهنگی امکانات محیطی با ساز و کارهاي نهادي پاسخ مییابد. در کشور ما، اسلام به عنـوان یـک آیـین زندگی، گفتمان غالب فرهنگی و فرانهاد اجتماعی، کـه مسـئولیت تـأمین شـالودههـاي لازم بـراي همـه نظامها وخرده نظامهاي هنجاري را دارد، در خصـوص اصـل نیـاز بـه سـرگرمی و نحـوة ارضـاي آن از طریق سازمانهاي اجتماعی از جمله رسانه نیز دیدگاهها و مواضع او مبناي سیاستگذاري و عمل خواهـد بود. به هر حال، رسانه ملی به عنوان یک رسانه دینی و یک سازمان فرهنگی اجتمـاعی مکلـف و مـأمور به تمهید برنامههاي سرگرم کننده و پوشش دهی به اوقات فراغت تودهاي،الزاماً باید از الگـوي هنجـاري
مقبول و مورد تأیید اسلام و نظام اسلامی تبعیت کند.
۰۸ ، سال دوم، شماره چهارم، پاییز ۰۹۳۱
اسلام به عنوان یک دین با سرگرمی و تفریح، به عنوان یک نیاز یا خواسته فطري و غریـزي یـا یـک ضرورت ناشی از جهان زیست اجتماعی انسان به صورت مشروط و مقید، نه تنها مخالفتی ندارد کـه بـه اشکالی از آن نیز توصیه و ترغیب کرده است. سرگرمی حتی اگر مصداق لهو هم باشد، تنهـا مـواردي از آن که طبق معیارهاي دینی »لهو محرم« تشخیص داده شود، ممنوع خواهد بود. بر این اساس، میـان دیـن و سرگرمی، اگر مرزي هم باشد، سیال و انعطاف پذیر است.
تلویزیون و سرگرمی
براي رسانههاي جمعی، از جمله تلویزیون نقشها و کارکردهاي متعددي بیان شـده اسـت. از آن جملـه: .1 آموزش اعم از آموزش کلاسیک و آموزش عمومی و غیررسمی،هکغالباً به صورت غیرمسـتقیم و بـا هدف ایجاد، اصلاح و تغییر نگرشها و رفتارهاي عموم مخاطبان صورت میپذیرد. از این کـارکرد، گـاه به »جامعه پذیري« یا »اجتماعی کردن«، تودهها تعبیر میشود؛ .2 اطلاع رسانی: کسـب اطـلاع از حـوادث و وقایع مهم داخلی و خارجی از طریق فرایند رصد و نظارت و انتقال آن به تودههـا، بـا هـدف افـزایش آگاهی و ایجاد آمادگیهـاي لازم بـراي رویـارویی نظـري و عملـی بـا ایـن مسـائل؛ .3 ایجـاد تـداوم و پیوستگی فرهنگی از طریق جامعهپذیري، انتقال میراث فرهنگی، ایجـاد پیونـد میـان نسـلهـاي متـوالی، بازتولید و تقویت اصول و مفروضات مشـترك، شـکلگیـري و تعمیـق روح و هویـت جمعـی. از ایـن کارکرد، گاه به »ایجاد انسجام و همبستگی« تعبیر میشود؛ .4 تفریح و سرگرمی: همه اقداماتی کـه رسـانه به صورت آشکار و پنهان براي پرکردن اوقات فراغت و با هدف ایجاد شادي، خشـنودي، رفـع ملالـت، رهایی از روزمرگی و... صورت میدهد، جزو این کارکرد محسوب میشوند. این سنخ برنامههـا، عـلاوه بر کارکرد معمول، نقش قابـل تـوجهی در افـزایش اطلاعـات، رشـد خلاقیـتهـا، توسـعه مهـارتهـا، شکوفایی استعدادها، تغییر نگرشهـا، پـرورش قـواي جسـمی و روحـی و... دارنـد؛ .5 بسـیج و تبلیـغ: کارکرد بسیج بیشتر جنبه سیاسی و مذهبی دارد و معمولاً براي تهییج تودهها در مسیر اهـداف منظـور بـه کار گرفته میشود. این کارکرد در شرایط خاص، ضرورت و اهمیت کاربردي ویژه مییابد.5
کاتز، گورویچ6 وهاس،7 در گونه شناسی خود از نیازهـاي رسـانهاي انسـان، بـه پـنج دسـته اشـاره کردهاند: .1 نیازهاي شناختی: نیازهاي مرتبط با تقویت اطلاعات، دانـش و فهـم محـیط. ایـن نیازهـا بـر مبناي تمایل براي فهم و غلبه بر محیط است. آنها همچنـین حـس کنجکـاوي وکاوشـگري مـا را ارضـا می کنند؛ .2 نیازهاي احساسی: نیازهاي مرتبط با تقویت تجربههاي زیبایی، لذت و احسـاس. جسـتجوي لذت و تفریح انگیزه متداولی است که میتواند توسط رسانهها ارضا شود؛ .3 نیازهاي همبسـتگی فـردي:
الگوی مطلوب سرگرمی در یک رسانه دینی (با تأکید بر رسانه ملی) ۱۸
نیازهاي مرتبط با تقویت اعتبار، اطمینان، توازن و موقعیت فرد. این نیازها ناشی از تمایل فرد براي تعـالی نفس است؛ .4 نیازهاي همبستگی اجتماعی: نیازهاي مرتبط با تقویـت خـانواده، دوسـتان و جهـان. ایـن نیازها بر مبناي تمایلات فرد براي همبستگی با دیگران است؛ .5 نیاز براي فرار: نیازهـایی کـه مـرتبط بـا فرار و رهایی از تنش و تمایل براي سرگرمی است.8
لازم به یادآوري است که کارکردهاي چندگانه تلویزیون، نه به صورت مجزا و متمایزهکغالباً درهـم آمیخته و ترکیبی اند. هر برنامه سرگرمکننده، ممکـن اسـت کـارکرد شـناختی، عـاطفی، یکپارچـهسـازي شخصی(اعتماد سازي)، یکپارچه سازي اجتماعی و رهایی از تنش را نیز به همـراه داشـته باشـد. هـدف اولی مخاطب از سوقیابی به تلویزیون، ممکن است رهایی از تنش ولذت جویی باشدما،ا ثانیاً و بـالتبع، به اطلاعات نیز دست یابد؛ زیرا گاه این سیر معکوس خواهد بود.9و10
رسانههاي جمعی، به ویژه تلویزیون، به دلیل برخورداري از برخی ویژگیهـاي منحصـر بـه فـرد، در راستاي تأمین نیازهاي فراغتی متناسب با امکانـات نـرم افـزاري و سـخت افـزاري خـود، ظرفیـتهـاي اجتماعی، میـراث فرهنگـی و تمـدنی، گفتمـانهـاي غالـب فرهنگـی جامعـه خـود، دسـتورالعملهـا و آییننامههاي سازمانی، یافتههاي علمی و تجربی، انتظارات جمعی، به تولید و توزیع طیف گسـتردهاي از برنامههاي متنوع تحت عنوان »سرگرمی« اقدام کـردهانـد. ویژگـی سـرگرم کننـدگی، اگـر کـارکرد ذاتـی رسانهها هم نبود، دست کم تحت تأثیر ضرورتهاي فرهنگی تاریخی، در زمره اصلیتـرین کارکردهـاي آنها قرار گرفت.
به هر حال، کارکرد سرگرمی در جهـت تـأمین اهـداف مـورد نظـر، اگـر نگـوییم تنهـا، دسـت کـم رایجترین، برجستهترین، پرمصرف ترین و مؤثرترین کارکرد رسانههاي تصـویري از جملـه تلویزیـون، از ابتداي ظهور تاکنون بوده است. روشن است که رسانه به عنوان یک نهاد و کـارگزار فرهنگـی اجتمـاعی در ایفاي همه نقشها وظایف خود، قاعدتاً تابع ظرفیتهاي فرهنگی، و امکانات و اقتضائات زمینـهاي و محیطی جامعه تحت پوشش خود خواهد بود.
از شواهد تاریخی بر میآید که سرگرمی به عنوان برجستهترین کارکرد رسانه، به لحاظ ذاتـی، درجـه اهمیت، محتوا و مضمون، نحوه پردازش، آثار مترتب، اغراض و انگیزههـاي محـرك و تشـدیدکننده آن، بیش از سایر کارکردها، رسانههاي مدرن را در معرض اتهام و خردهگیريو بعضاً موضعگیريهـاي طـرد کننده قرار داده است.
شواهد عینی نشان میدهد که دست کم یکی ازچالشهاي عمده فرقههاي مسیحی، اعم از کاتولیـک و برخی فرق زهد گراي پروتستان، براي اسـتفاده از رسـانهاي همچـون تلویزیـون در تبلیـغ آمـوزههـاي
۲۸ ، سال دوم، شماره چهارم، پاییز ۰۹۳۱
مذهبی خود، اشتهار و تعین یابی کارکردي این رسانه در تولید و پخش اقـلام سـرگرم کننـده بـوده است؛ کارکردي که در ظاهر با تعلقات دین باورانه، فرهنگ متشـرعانه، بـه ویـژه از نـوع راهبانـه و زاهدانه آن متعارض و ناسازگار به نظـر مـیرسـید . ایـن مواجهـه، مسـیحیت علاقمنـد بـه کـاربرد رسانه هاي تصویري مدرن، همچون تلویزیون را به تکاپو براي انتخاب و ترجیح یکی از سه گزینـه محتمل ملزم ساخت: .1 کنار نهادن تلویزیون به عنوان رسانه اي که قابلیت و شایسـتگی لازم بـراي انعکاس پیام هاي جدي و آموزه هاي متعالی را ندارد؛.2 11 ظرفیت زایی و بسط کارکردي تلویزیـون، مناقشه در انحصاري بودن کارکرد این رسانه در سرگرمی، و ارجاع برجسـته بـودن آن بـه دلایـل و زمینه هاي تاریخی و مطالبات انسان مدرن؛ .3 مناقشه در جدایی و وجود مرز عبور ناپذیر میان دین و فرهنگ مؤمنانه با مطلق سرگرمی، و امکان بهره گیري همزمان از قالب ها و ظرفیتهاي رسـانهاي سرگرم کننده براي ابلاغ و تبلیغ معارف دینی.
گذر زمان، به ویژه به دلیل وجود مؤیدات و مرجحات مختلف، گزینه سـوم را مبنـاي انتخـاب این گروه ها قرار داد. مشی عملی کارگزاران فرهنگی در ایران و نحوة تعامل آنها با رسانه ملـی نیـز از ترجیح عملی، بلکه تعین همین گزینه حکایت دارد . لازم بـه یـادآوري اسـت کـه امـروزه دیـوار مزعوم میان دین و سرگرمی در فعالیت هاي رسانه اي مدرن به شـدت دسـتخوش دگرگـونی شـده است. از یک سو، صنعت سرگرمی بـراي جـذب مخاطـب از مفـاهیم، مضـامین، نمادهـا، شـعائر و شخصیت هاي الگویی دینی بهره می گیرد . از سوي دیگر تبلیغات دینی براي جذب بیشتر مخاطـب، انتقال و تعمیق باورها، و بینشهاي دینی و اشاعه فرهنگ و آداب مـذهبی از قالـبهـاي سـرگرمی استفاده می کنند.12 بخشی از آنچه تحت عنوان »دین رسانهاي« از آن یاد میشود، از طریق قالبهاي متنوع داراي کارکرد سرگرمی انتقال داده میشود.
بر این اساس، اگر قرار است تلویزیون با اعمال برخی اصلاحات، به یـک رسـانه دینـی تبـدیل شود، این ویژگی باید بیش از هر چیز خود را در کارکرد غالب آن، یعنـی تولیـد سـرگرمی متبلـور سازد. البته انتظار به حق این اسـت کـه عملکـرد ایـن رسـانه، در ایفـاي همـه کارکردهـا از جملـه سرگرمی، به تبع الگوي هنجاري و منطق عملی حـاکم بـرآن، متمـایز و متفـاوت از عملکـرد یـک رسانه سکولار باشد.