بخشی از مقاله
چکیده
هدف این تحقیق بررسی سلسله موانع مشارکت ورزشی دختران با استفاده از مدل سلسله مراتبی موانع کرافورد است. روش تحقیق توصیفی از نوع مقایسهای است که به شیوه میدانی انجام شد. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانشجویان دختر آموزشکده سما و دانشگاه آزاد اسلامی واحد بروجرد تشکیل دادند،که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 427 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند ابزار جمع آوری اطلاعات در تحقیق حاضر پرسشنامه موانع مشارکت ورزشی براساس مدل کرافورد آقایی و فتاحیان - 1391 - بود، روایی صوری و محتوایی این تحقیق توسط 12 تن از اساتید تربیت بدنی و متخصصین این امر مورد تایید قرار گرفت. و ضریب آلفای کرونباخ پس از یک مطالعه مقدماتی بر روی 40 نفر a= 0/87 به دست آمد.
برای تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از آزمون فریدمن و t تک نمونه ای و t مستقل استفاده شد. کلیه مراحل تجزیه و تحلیل با استفاده نرم افزار spss نسخه 18 صورت گرفت. نتایج نشان داد در هر دو دانشگاه - آزاد و سما - به ترتیب موانع فردی، موانع بین فردی و موانع ساختاری در اولویت اول تا سوم قرار دارند، اولویت بندی موانع مشارکت ورزشی دختران در سه حوزه مذکور قابل تطبیق با مدل هرمی موانع کرافورد بود، بنابراین توجه به هر سه موانع در تحقیق پیش رو لازم و ضروری است و برطرف کردن موانع درون فردی ساختاری گام مؤثر و مفیدی در پیشرفت فرهنگ ورزش و سلامت دانشجویان دختر به شمار می رود.
مقدمه
انسانها در زندگی روزمره، فعالیتهای زیادی به غیر از خوابیدن انجام می دهند که برای اولویت بندی انجام این برنامه ها، بسیاری از عوامل دخیل می باشند. برخی از این فعالیت ها کم تحرک و برخی دارای تحرک بیشتری می باشند و هر یک از این فعالیتها به نوعی براساس ویژگیهای خود و عواملی دیگر، دارای جذابیت هایی هستند که می توانند توجه انسانها را به خود جلب کنند. امروزه تربیت بدنی و ورزش به عنوان یک ضرورت غیرقابل انکار و یک نیاز اساسی زیربنایی برای تمام کشورها و جوامع محسوب میشود و به طور چشمگیر و فزاینده مورد توجه همگان قرارگرفته است.
تاثیر ورزش و فعالیت های ورزشی بر سلامت جسمانی و روانی انکارناپذیر است .[19] با این همه با اینکه بسیاری از افراد از اثرات فعالیت های ورزشی اطلاع دارند ولی برای مشارکت در این فعالیت ها بیرغبت هستند. همین امر موجب شده که دولت ها به فکر برنامه ریزی و سرمایه گذاری در امر ورزش و تفریحات سالم از طریق سازمان های اجرایی خود شوند .
مشارکت در ورزش معمولا از یادگیری شخصی، تعاملات و ارتباطات اجتماعی با خانواده، دوستان، خویشاوندان و به عبارت دیگر از شبکه رسمی و غیر رسمی جامعه تأثیر گرفته است
در کشور ما ایران، به دلیل وجود عوامل بازدارنده مختلف، افراد در استفاده از امکانات ورزشی با مشکل جدی عدم تحرک مواجه اند. در بسیاری از کشورهای جهان برنامه ریزی دولت ها در جهت بهینه سازی و برنامه ریزی اوقات فراغت بانوان در جهت ایجاد تحرک و فعالیت های ورزشی آنها صورت میگیرد. عوامل بازدارنده، محدودیت و موانعی هستند که احتمالا موجب کاهش میزان مشارکت یا عدم مشارکت افراد در فعالیت ها می گردند. زنان بیش از نیمی از جامعه ما را تشکیل می دهند، افرادی که مسئولیت خطیر بزرگ کردن نسل آینده ایران را برعهده دارند. در ایران تحقیقات چندی درباره موانع مشارکت ورزشی انجام شده است. نتایج این تحقیقات حاکی از وجود عواملی نظیر نداشتن علاقه و مشکلات فرهنگی اجتماعی است.
ایمانی - - 1388 موانع مشارکت زنان را در مورد ورزشکار و غیرورزشکار بررسی نمود وعنوان داشت که زنان ورزشکار دارای پایگاه اقتصادی- اجتماعی بالاتری نسبت به زنان غیرورزشکار هستند. میزان سرمایه فرهنگی و تمایل فردی زنان ورزشکار به طور معناداری بیشتر از زنان غیر ورزشکار است. حمایت اجتماعی بیشتری از زنان ورزشکار نسبت به زنان غیرورزشکار به عمل می آید. نگرش خانواده زنان ورزشکار مثبت تر از نگرش خانواده زنان غیرورزشکار است.
احسانی - 2002 - 1 و هندرسون و همکاران - 2006 - 2 در پژوهش های خود نشان دادند که کمبودهای مربوط به وقت، علاقه، امکانات و سرمایه موانعی برای حضور زنان در فعالیت های ورزشی و تفریحی هستند.
ریتا ساینی - 2012 - 3 اشاره کرد موانع فرهنگی - اجتماعی نقش مهمی در مشارکت خانم ها در ورزش ایفا میکند. [18]لوپز و گومز - 2010 - 4 دلایل عدم مشارکت در فعالیت های ورزشی دانشجویان دانشگاه آلمریا در اسپانیا را موانع خارجی از قبیل زمان و موانع داخلی ازقبیل علاقه نداشتن به ورزش و نداشتن انگیزه ذکر کردهاند
کشکر و احسانی - 2007 - 5 در تحقیقی با عنوان"بررسی اهمیت عوامل بازدارنده ی زنان تهران از مشارکت در ورزش تفریحی با توجه به متغیر خصوصیات فردی" از مدل سلسله مراتبی عوامل بازدارنده ی اوقات فراغت - مدل کرافورد و گادبی - استفاده کردند پس از بررسی نتایج تحقیق، دریافتند که عوامل ساختاری، عوامل فردی و عوامل بین فردی به ترتیب اولویت قرار دارند
یوت مینگ - 2009 - 6 درتحقیقی با عنوان"محدودیت ها و انگیزاننده ها " دریافت که انگیزاننده های لذت آورانگیزاننده های رقابتی و انگیزاننده های اجتماعی را مهمترین عوامل می دانستند که البته بر اساس ویژگی های فردی مانند جنس متفاوت بود. از بین موانع ذکر شده نیزعوامل اقتصادی، نگرش و آگاهیهای شخصی بیشترین فراوانی را دارا بودند .[22] جنکینز - 2010 - 7 در تحقیقی تحت عنوان"شناخت موانع بازدارنده از مشارکت فرهنگی و نیازمندی های ساکنین بیرمنگام"، به بررسی اولویتهای انتخاب فعالیتها در اوقات فراغت شهروندان بیرمنگام پرداخته ودریافت که به طور کلی بیشترین موانع مربوط به مسئولیتهای خانواده، محدودیتهای مالی، محدودیتهای زمانی، مسئولیتهای کاری و محدودیتهای جسمانی بوده است
بیتون - 2009 - 8 به نقل از نادریان در تحقیقی با عنوان "کاوش و ارزیابی تئوری مشارکت"، به بررسی تئوری مشارکت درفعالیتهای زمان اوقات فراغت افراد پرداخت. با بررسی نتایج، الگوریتمی برای ارتباط روانشناختی افراد با فعالیتهای ورزشی طراحی کرد که چهار عامل را تاثیرگذار میدانستند. این چهار عامل، آگاهی، جذابیت، دلبستگی و وفاداری میباشند
بر اساس یافتهها مشخص شد که زنان برای فعالیتهای جسمانی، موانع بیشتری نسبت به مردان دارند. علل عدم مشارکت زنان ، در نداشتن همراه کافی برای مشارکت در فعالیتهای ورزشی، تعهدات خانوادگی، کمی اطلاعات، خجالتی بودن، کمبود وسیله نقلیه و ناتوانی جسمی بیان شده است
تصمیم گیری اجتماعی و فردی درباره مشارکت ورزشی در زندگی بشر امروزی از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد؛ به گونهای که بسیاری از کشورهای جهان با استفاده از نتایج تحقیقات و مطالعات، در پی یافتن الگوهای مناسب جهت استفاده بهینه از این پتانسیل جوامع خود می باشند. با توجه به این که الگوی استفاده و نیز عوامل تعیین کننده نحوه مشارکت به نحو مؤثری تابع ویژگیهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جوامع هستند، در مطالعه حاضر به تحلیل موانع مشارکت ورزشی دختران دانشجو با استفاده از مدل سلسله مراتبی موانع کرافورد پرداخته شد . روند توسعه زندگی شهری و تغییر الگوی های حرکتی روزانه و در نتیجه کاهش فعالیت های جسمانی و حرکتی به ویژه در بانوان، اندام ها و عضلات آنان را تحت تاثیر خطر جدی کم تحرکی و ضعف های جسمانی قرار داده است
تحولات سه دهه اخیر، در بسیاری از جوامع نشان می دهد که زنان سمت های زیادی را در شرکت ها، ادارات، سازمانها و سایر مراکز دولتی و خصوصی به دست آورده اند و همچنان خواستار کسب فرصت های برابر با مردان در عرصه های اجتماعی هستند از طرفی، زندگی سازمانی با فشا رهای روانی، استرس و خستگی ناشی از کار همراه است.
پیشگیری از مشکلات جسمی و روحی - روانی مرتبط با کار در گروه دانشجویان زن، ذهن را به سوی گزینش از بین فعالیت های متفاوت اوقات فراغت سوق می دهد، ورزش به عنوان یک پدیده اجتماعی در دنیا و کشور ما شناخته شده و با استقبال خوبی روبه رو شده است. به عنوان ابزاری چند بعدی که با تأثیرات گسترده جایگاه و نقش خود را در اقتصاد، سلامتی افراد، گذراندن اوقات فراغت سالم و لذت بخش، آموزش و پرورش، روابط اجتماعی، پیشگیری از مفاسد اجتماعی و انحرافات اخلاقی بارز ساخته است، بنابراین ورزش را دارای کاربردهای متعددی می دانند.
همچنین با بالارفتن میزان اشتغال زنان، به منظور استفاده بهینه از توانایی ها و تخصص آنها ضرورت دارد امنیت روحی - روانی و جسمی آنان با ارائه فعالیت های مفرح جسمانی و تفریحات ورزشی منظم و برنامه ریزی شده تأمین گردد] .[5 از آنجا که زنان بیشتر در مشاغلی استخدام می شوند که تحرک چندانی ندارد، مثل کارمندان اداری امور دفتری، دبیران، منشی ها و مشاغلی که محیط شغلی خسته کننده ای از نظر فکری و روحی دارند، مانند کارکنان کتابخانه و آزمایشگاه، ضروری است چارهای برای به تحرک واداشتن و واردکردن فرهنگ یک زندگی فعال همراه با نشاط و رفاه جسمی و روحی به آ نها هدیه گردد.
ورزش کردن می تواند در بهبود سطح کیفی زندگی و حل بسیاری از مشکلات روحی و جسمی زنان مؤثر باشد. بنابراین برای افزایش مشارکت آنها در فعالیتهای ورزشی، شناسایی موانع مشارکت ورزشی امری ضروری است. این شناسایی نیازمند تحقیقات علمی و عملی و بسط نتایج در ارگا نهای دولتی و سازما نها از جمله دانشگاه است. در تحقیق حاضر موانع مشارکت ورزشی گروه خاصی از دانشجویان، یعنی دختران، به صورت موردی، بررسی شد. توجه به اینکه دانشجویان دختر به عنوان گروهی که با تلاش و کوشش مضاعف، هم بار مسئولیت زندگی و تحکیم بنیان خانواده را بر دوش می کشند، ضرورت سلامت روحی و جسمی و تندرستی جسمانی و شادابی و نشاط حاصل از ورزش را آشکار می سازد، لذا با توجه به نکات بیان شده درصدد بررسی موانع مشارکت ورزشی دانشجویان دختر برآمدیم.
نگرش جدید در مطالعه عوامل بازدارنده مشارکت ورزشی در جهت طبقه بندی عوامل بازدارنده و شیوه تأثیر آنها بر مشارکت افراد در فعالیتهای ورزشی به وسیله گروهی از پژوهشگران نظیر جکسون و همکاران به صورت یک مدل سلسله مراتبی ارائه شد. در این مدل، عوامل بازدارنده در یک سلسله مراتب از مراحل تصمیم گیری قرار می گیرد. فرد نیز آنها را در یک سلسله مراتب با اولویت عوامل بازدارنده فردی، بین فردی و ساختاری تجربه می کند. ارائه کنندگان این مدل معتقدند که مشارکت، وابسته به عوامل بازدارنده است و در نتیجه غلبه بر این عوامل، مشارکت حاصل می شود، نه این که غیبت عوامل بازدارنده به معنای مشارکت باشد - اگر چه این امر ممکن است برای بعضی از افراد صحت داشته باشد - . چنین غلبه ای شاید شکل مشارکت را تغییر میدهد، ولی مانع از آن نمیشود.
همان طور که گفته شد، مدل سلسله مراتبی اوقات فراغت به بررسی سه نوع از عوامل بازدارنده می پردازد که در ادامه شرح داده میشود. عوامل بازدارنده فردی : عواملی مانند استرس، افسردگی،اضطراب و تمایلات مذهبی هستند که با حالتهای روانی فرد سر و کار دارند و بر اولویت انتخاب فعالیت های اوقات فراغت تأثیر می گذارند، ولی در رابطه بین اولویت و مشارکت مداخله نمی کنند. عوامل بازدارنده بین فردی : حاصل کنشهای بین فردی یا رابطه بین خصوصیات فردی افراد است و بر مشارکت در فعالیتهای اوقات فراغت تاثیر می گذارد و یا موانعی است که به عنوان نتیجه روابط و تعامل همسران پیش می آید
عوامل بازدارنده ساختاری : عواملی هستند که به عنوان عوامل مداخله گر بین اولویت اوقات فراغت و مشارکت عمل می کنند. وضعیت چرخه زندگی خانواده، منابع مالی خانواده، فصل، هوا، برنامه زمانی کار و دسترسی به فرصت ها از جمله این عوامل هستند .[24] برای بررسی عوامل بازدارنده، به تحقیقات مختلفی که تاکنون انجام شده بود مراجعه شد.