بخشی از مقاله
بررسی استان کرمان
فصل اول:
گذري به استان كرمان
بخش اول (1ـ1) كليات
1ـ1ـ1ـ موقعيت استان كرمان:
كشور ما ايران در ناحيهاي كويري و كم باران قرار گرفته است كه تابش آفتاب در آن فراوان است و بارش باران كم، اما در اين سرزمين كم باران چشماندازهاي كمنظير و شگفتيهاي خاص مناطق گرمسير به شكل زيبايي پرورده شده است.
كرمان يكي از همين مناطق كويري، اما پربركت كشور ماست.
«استان كرمان بعد از خراسان دومين استان پهناور كشور است و حدود 11 درصد از خاك ايران را دربر گرفته است. مساحت آن حدود 1750.69 كيلومتر مربع است. موقعيت نسبي اين استان به گونهاي است كه از شمال با استانهاي خراسان و يزد، از جنوب با استان هرمزگان، از شرق با سيستان و بلوچستان و از غرب با استان فارس هممرز بوده است .» (تصوير شماره 1ـ1) نشانگر موقعيت جغرافيايي استان كرمان در نقشه ايران است. شهرستان كرمان از جنوب به شهرستان جيرفت، از جنوب شرقي به شهرستان بم از جنوب غربي به شهرستان بردسير از غرب به رفسنجان، از شمال غربي زرند و از شمال به شهرستان راور محدود ميشود. (تصور شماره 1ـ2) نشانگر موقعيت جغرافيايي شهر كرمان در استان كرمان است.
آب و هواي كرمان به علت وجود ارتفاعات متغير است و باران سالانه آن بسيار كم است.
اين استان يكي از مرتفعترين استانهاي كشور است. كرمان از اولين شهرهاي ايران است كه به علت مهارت بالا بافندگان آن در ريسندگي و بافندگي مورد توجه شركتهاي خارجي قرار گرفته است.
تصوير (1ـ1)
موقعيت استان كرمان در نقشه ايران
(تصوير 1ـ2) نقشه استان كرمان
1ـ1ـ2ـ جغرافياي طبيعي و اقليم استان كرمان:
استان كرمان در جنوب شرقي ايران قرار گرفته است و ارتفاعات آن دنبالة رشته كوههاي مركزي ايران است كه از چينخوردگيهاي آتشفشاني آذربايجان شروع ميشود و تا بلوچستان امتداد دارد و دنبالة آن چند بار در فلات مركزي به وسيله حوزههاي پست داخلي و كوير قطع ميشود.
وجود ارتفاعات و پستي و بلنديهايي در منطقه و شرايط خاص اقليمي، آب و هواي متفاوتي در نواحي مختلف استان به وجود آورده است. نواحي شما و شمالغربي و مركزي داراي آب و هواي گرم و نسبتاً مرطوب دارد.
«استان كرمان تحت تأثير بادهاي مختلف برون منطقهاي و محلي است.
وزش اين بادها، آب و هواي آن را دستخوش تحولات و تغييرات قابل توجهي ميكند. اين بادها به طور عمده از نوع بادهاي موسمي خشك است و در ماههاي اسفند، فروردين و ارديبهشت ميوزد و جهت وزش آنها از جنوبغربي به طرف شمالشرقي و مشرق است. اين بادها انبوهي از خاك و شن با خود به طرف شهر كرمان ميآورد و سبب تقليل رطوبت نسبي هوا ميشود. همچنين بادهاي غربي و شمالغربي باعث ريزش باران در زمستان و بهار ميشود .»
مهمترين رشتهكوههاي آن لالهزار، هزار بحر آسمان، جبال بارز و شهسواران است.
1ـ1ـ3ـ جغرافياي تاريخي استان كرمان:
«سابقة سكونت و استقرار انسان در ديار كرمان به هزارة چهارم ق.م ميرسد. اين منطقه يكي از قديميترين نواحي ايران بهشمار ميرود و در گذر زمان، گنجينههاي فرهنگي تاريخي گرانبهايي در آن پديد آمده است كه نمايانگر روند تاريخي و حيات اقتصادي ـ اجتماعي آن است. وجود هر فضاي تاريخي در كرمان بيانگر بخشي از زوايا و ابعاد زندگي مردم و حكومتهاي اين مرزوبوم است .»
به استناد تاريخ عرب و يهود، كرمان منسوب به «كرمانبن هيتالبن ارفحشدبن سام بن نوح» است و نام آن در كتيبه بيستون به صورت «يوتيه» ذكر شده است.
كرمان را محل زندگي كريمان ـ پدر نريمان. جد رستم ميدانند. لذا منسوب به وي اين منطقه را كرمان نام نهادند. كرمان از دو كلمة (كار+مان) به معني «محل جنگ و نبرد» يا «جايگاه رزمندگان و رزمآوران» تشكيل ميشود.
«كوره اردشير» يا گواشير نام ديگر شهر كرمان است كه معني شهراردشير را ميدهد.
در روايت ديگري ميگويند به مناسبت اينكه «آغاز محمدخان» دو هزار نفر را كور كرد اين شهر را «شهر كوران» نام نهادهاند. اما از لحاظ بررسي تاريخي نام كرمان را در سنگ نوشتههاي داريوش ميتوان ديد. در آن جا كرمان نام ناحيهاي است كه از آن چوب (ياك) براي كاخهاي هخامنشي حمل ميشود. نوشتههاي يوناني هم آن را كرمان خوانده و مردم كرمان را تيرهاي از پارسيان گفتهاند.
«در دورة ساسانيان فرمانرواي كرمان، عنوان شاه داشت، چنانكه بهرام چهارم (388ـ389 م.) به مناسبت اينكه پدرش والي كرمان بود به كرمانشاه (شاه كرمان) معروف بود. در اين دوره سيرجان مهمترين ناحيه كرمان محسوب ميشد. بعدها كرمان به تصرف سامانيان درآمد و بعد از آن به تصرف «آلب ارسلان» سلجوقي در آمد و وي مؤسس سلاجقه كرمان شد .»
در سال 583 هـ.ق. غزان بر كرمان مسلط شدند و زرند را موقتاً مركز ايالت خود قرار دادند و در سال 619 هـ.ق (قتلغخان) از امراي خوارزمشاهي بر كرمان استيلا يافت و رسماً سلسلة قراختائيان را بنيان گذاشت. در زمان حكومت اين سلسله بود كه ماركوپولو سياح معروف و نيزي از كرمان ديدن كرد .»
بعد از آن به دست سلسلة آن مظفر افتاد و سپس تيموريان و پس از اين، سلسلههاي قراقويونلو و آققريونلو به ترتيب كرمان را تصرف كردند. مقارن ظهور شاه اسماعيل اول مؤسس سلسلة صفويه (905 ـ 903 هـ.ق) كرمان در تصرف پسران سلطانحسين بايقرا بود. شاه اسماعيل بدون مقاومت اين شهر را به تصرف درآورد. از اين تاريخ به بعد تا پايان سلسله صفويه كرمان قرين امنيت و آسايش بود. گنجعليخان يكي از معروفترين حكام دورة صفوي است كه در مدت مأموريت خود در كرمان نسبت به آبادي و عمران آنجا سعي و كوشش زياد كرد و
آثار زيادي در آن شهر از خود به يادگاري گذاشته است. محمود افغان براي بار دوم در سال 1132 هـ.ق. از راه سيستان به كرمان تاخت و پس از استيلا بر آن از طريق يزد راهي اصفهان شد. پس از دفع اشرف افغان توسط نادر و خلغ شاه طهماسب دوم از سلطنت، كرمان مانند ساير مناطق ايران به تصرف نادر مؤسس سلسلة «افشاريه» درآمد. بعد از كشته شدن نادر، كرمان دستخوش هرجومرج شده و به وسيله افغانها و بلوچها تاراج شد و سپس به دست كريمخانزند مؤسس سلسلة زنديه (1163 ـ 1193 هـ.ق) افتاد و بعد از انقراض
سلسله زنديه به وسيلة آقامحمدخان قاجار، روزهاي تاريك و تيره روزي كرمانيان آغاز شد. آقامحمدخان همين كه از حركت لطفعليخان زند به كرمان و انتخاب آنجا به پايتختي مطلع شد، با شتاب رهسپار كرمان شد و چه ظلمها كه نكرد تا آنجا را به تصرف خود درآورد. بعد از مرگ آقامحمدخان در دورة سلطنت فتعليشاه، شهر جديد كرمان در شمالغربي شهر قديم بنا شد.
بخش دوم (1ـ2)
محلات و شهرهاي استان كرمان
1ـ2ـ1 آشنايي با محلات
در شهر كويري كرمان بيش از 30 محله وجود دارد كه اين امر، حكايت از قدمت و سابقه كهن شهر كرمان ميكند. نام بعضي از محلهها از اين قرار است: «محله شهر، محله شاه عادل، محله قبرسبز، محله خواجه خضر، محله كليميها، محله دولتخانه، محله ميدان قلعه و محله دروازه ريگآباد. اسم اين محلهها غالباً از نام حاكمان، پهلوانان و خصوصيات اخلاقي مردم همان محل گرفته شده است .»
شهر شش دروازه نام ديگر كرمان در گذشته بوده است. گفتني است كه كرمان در گذشته شش دروازه داشته است به اين نامها: (1) دروازة مسجد، همجوار مسجد جامع، (2) دروازة ارگ در شمال شهر، (3) دروازة رقآباد (ريگآباد) در جوار مزرعهاي به همين نام در جنوب شهر، (4) دروازه سلطاني يا دروازة دولت در غرب (5) دروازة گبري محل زندگي زرتشتيان در شمال شهر، (6) دروازة ناصري در مشرق محله شهر. واقع شدن شهر كرمان در سر راه هندوستان و وجود كارخانههاي بافندگي ابريشم، پنبه و پشم، باعث ضرورت پيدايش بازارهاي متعدد براي عرضة كالاهاي داخلي و خارجي بود نام چند بازار قديمي از اين قرار بوده است.
(1) بازار مظفري (7) بازار مسگرها
(2) بازار وكيل (8) بازار شاه
(3) بازار اختياري (9) بازار كوچه باغ
(4) بازار نقارخانه (10) بازار كلاهدوزها
(5) بازار كفاشها (11) بازار قدمگاه
(6) بازار گنجعليخان (12) بازار چهار سوق
همانگونه كه گفته شد استان كرمان بر حاشيه كوير و سر راه تجارت ابريشم واقع شده و پذيراي كاروانهاي تجارتي زيادي بوده است. اين امر و گرمامي زياد اين منطقة كويري، نياز به استراحت و تجديد قوا را در بازرگانان بيشتر ميكرده و جوابگوي اين نياز كاروانسراها بوده است. چند كاروانسراي قديم كرمان كه مهمانان زيادي را در خود جاي ميدادند، به اين نامها خوانده ميشود.
(1) كاروانسراي سردار (4) كاروانسراي وكيل
(2) كاروانسراي حاج مهدي (5) كاروانسراي گلشن
(3) كاروانسراي گنجعليخان (6) كاروانسراي هندوها
شهر كرمان بر حاشيهاي بلند از كوير لوت قرار گرفته است و در سقف آسمانش ستارهها به شفافي ميدرخشند. مساحت كرمان حدود 44570 كيلومترمربع است. كرمان از جنوب به ماهان و جوپار، از شمال به زنگي آباد و از شرق به شهداد و از غرب به دشت رفسنجان محدود است. با وجود اينكه كرمان همواره در مقابل هجوم بيگانگان مقاومت كرده و روزهاي سخت، جنگ و محاصره را گذرانده است و طبيعت نيز با او سر مهر نداشته است اما اين داستان، چه از لحاظ صنايع دستي و چه از لحاظ محصولات كشاورزي شهرتي جهاني دارد. شهرستان كرمان شامل 10 مركز شهري به نامهاي «باغين، جوپار، چترود، راين، زنگيآباد، شهداد، كاظمآباد، كرمان، ماهان و محيآباد» است.
1ـ2ـ2ـ معرفي شهرستانهاي مهم استان كرمان
1ـ2ـ2ـ1ـ جيرفت
«شهرستان جيرفت كه به دليل شرايط خاص آب و هوايي و انواع محصولات گرمسيري و سردسيري به «هند كوچك» معروف شده است. در فاصله 231 كيلومتري شهر كرمان واقع شده است. سدي كه بر روي رودخانه هليل احداث شده، وضعيت اين ديار را متحول ساخته است. بافت قالي، گليم، جاجيم از ديرباز در اين شهر رايج بوده است. قبل از حملة مغول يكي از شهرهاي آباد و ثروتمند جهان اسلام بود. كالاهاي تجارتي كه از هندوستان به ايران صادر ميشد از جيرفت به ساير شهرهاي ايران توزيع ميشد. ماركوپولو تاجر و سياح و نيزي از اين شهر به نام «كاماداي» ياد كرده است.
آثار تاريخي شهرستان جيرفت و كهنوج عبارتنداز: ارگ منوجان، مقبره آخوند (تصوير 1ـ3)، گورخانه مقبرة سلطان صغير، سرخ قلعه كهنوج، قلعه كوير.
مردم اين شهرستان به طور عمده به كار كشاورزي اشتغال داشته و از عمده محصولات كشاورزي آن ميتوان خرما، انواع مركبات و سيفيجات را نام برد.
1ـ2ـ2ـ2ـ كهنوج
شهرستان كهنوج مولود انقلاب اسلامي است، زيرا در سال 1358 از پيكرة شهرستان جيرفت جدا شده و به صورت شهرستاني مستقل درآمده است. وجود منابع غني آب و خاك حاصلخيز به اين منطقه رونق خاصي بخشيده است. «با مساحتي حدود 1662 هكتار در 80 كيلومتري شهرستان جيرفت واقع و از جنوبيترين شهرستانهاي استان است. مردم اين شهرستان نيز به طور عمده به كار كشاورزي اشتغال دارند. صنايع دستي متداول در شهرستان كهنوج حصيربافي، چادرشببافي و قاليبافي است كه در حد خود مصرفي است. اخيراً قاليبافي در اين شهرستان جايگاه اصلي خود را يافته و تعداد زيادي به توليد فرش در اين شهرستان فعالند.
(تصوير 1ـ3)
مقبرة آخوند
1ـ2ـ2ـ3ـ بافت
شهرستان بافت با 12.813.541 كيلومترمربع وسعت در دامنه كوههاي لالهزار، در حد فاصل 156 كيلومتري كرمان، بين شهرستانهاي سيرجان، كرمان و بندرعباس واقع شده است. اين شهرستان با داشتن دو قسمت متمايز گرمسير و سردسير، محل ييلاق و قشلاق عشاير كرمان است. شهرستان بافت در ميان ادامه رشتهكوههاي هزار و بلنديهاي جبال بارز محصور است و عمدهترين معادن استان را در خود جاي داده است.
اين شهرستان شامل بخشهاي مركزي، داور و ارزوئيه است و 122967 نفر جمعيت دارد.
جدا از اينكه بخشي از درآمد اين استان از دامداري و محصولات آن تأمين ميشود، ميتوان گفت كه صنايع دستي اين شهرستان نيز از اعتبار خاصي برخوردار است و از رشتههاي صنايعدستي كه سابقة ديرينهاي داشته از قالي و قاليچه بافي، گليم ساده، گليم شيريكي پيچ، گليم چهل ماشوله، خورجين، سياه چادر، چادرشببافي و نمدمالي را ميتوان نام برد، البته بافت گليم شيريكي پيچ در اين شهرستان اعتبار ويژهاي دارد. گليم چهل ماشوله نيز در اين شهرستان اعتبار و اهميت خاصي دارد..
1ـ2ـ2ـ4ـ بردسير
بردسير با 63.741.061 كيلومترمربع مساحت و با آب و هوايي نسبتاً سرد و معتدل و منطقهاي كوهستاني در مركز جغرافيايي استان كرمان واقع شده است. كشت چغندر در اين شهرستان موجبات تأسيس كارخانه قند بردسير را فراهم كرده است. اين شهرستان شامل بخش مركزي است و 65745 نفر جمعيت دارد.
1ـ2ـ2ـ5ـ رفسنجان
اين شهرستان با مساحت 10.687.498 كيلومترمربع در فاصله 102 كيلومتري غرب كرمان، بين شهرستانهاي يزد، سيرجان، بردسير و شهر بابك و كرمان واقع شده است. رفسنجان اسامي مختلفي دارد كه بيشتر در ارتباط با ذخاير زيرزميني آن نامگذاري شده است. مانند رفسنگان يا رفسنگ به معناي مس است كه معرب آن رفسنجان است. اين شهر قديمي ديرينه دارد و باغهاي پستة آن مشهور است يكي از شخصيتهاي معروف تاريخ معاصر ايران به نام آيتالله اكبرهاشمي رفسنجاني در اين شهر تولد يافته و اين شهر از اين جهت نيز اشتهار جهاني يافته است.
آثار تاريخي عمده شهرستان رفسنجان عبارتنداز: يخدان حاج امام علي در عباسآباد، برج فردوسيه.
1ـ2ـ2ـ6ـ سيرجان
شهر سيرجان به دليل موقعيت خاص جغرافيايي و استقرارش بر سر راههاي ارتباطي كرمان، يزد، بندرعباس، شيراز و نيز وجود زمينهاي كشاورزي حاصلخيز و منابع بسيار غني معدني از شهرهاي مهم اين استان است.
اين شهر از لحاظ تاريخي نيز غني است و در حدود 20 اثر تاريخي فرهنگي در آن ثبت شده است. ازجمله آنها ميتوان قلعه سنگ و امامزاده علي را نام برد.
سيرجان در روزگاري دورتر، مركز استان كرمان بوده است.
اين شهرستان در 180 كيلومتري جنوبغربي استان واقع شده است و درآمد روستائيان اين شهرستان از كشاورزي و دامداري تأمين ميشود. رشتههاي صنايع دستي اين شهرستان عبارتند از: قالي و قاليبافي، گليم ساده، گليم چهل ماشوله، گليم شيريكي پيچ، خورجين، سيرچادر و پتهدوزي كه بافت گليم شيريكيپيچ در اين شهرستان از رونق خاصي برخوردار است. كه اين خود حاصل تلاشهاي بيوقفه كارشناسان سازمان صنايع دستي ايران در راستاي احياي آموزش و ترويج اين رشته بوده است. اجراي طرح توسعه و ترويج صنايع دستي ايجاب كرد كه توليد گليم سوزني و شيريكي پيچ و پتهدوزي در اين استان رشد قابل توجهي پيدا كند. اين امر از نظر صادرات نيز حائز اهميت است.
سيرجان امروزي روبه آبادي و توسعه تجاري و صنعتي است و بارانداز معروف و پررونقي دارد.
1ـ2ـ2ـ7ـ بم
بم در قديم يكي از پنج كورة ايالت فارس بود. در قرن چهارم هـ.ق. از بم به نام شهري كه از جيرفت بزرگتر و هوايش از آن سالمتر و داراي نخلستانهاي زياد بوده ياد كردهاند.
بم در مسير جادههايي كه جنوبشرقي ايران را با سيستان، افغانستان و بلوچستان مرتبط ميكند قرار دارد. بم در دوران پيش از اسلام پيريزي شده و رونق آن در قرن دهم ميلادي است. در آن زمان يكي از پنج شهر مهم سرزمين كرمان بوده كه هر يك كرسي ولايتي بودهاند.
در اين دوره بم به عنوان مركز منسوجات و جزيي از شبكه وسيع بازرگاني گستردهاي بود كه در ايام خلافت عباسي تشكيل يافته بود.
شهر و قلعه باستاني بم يكي از يادگارهاي شگفت معماري فلات مركزي ايران است. (تصوير 1ـ4)
امروزه از شهر بم جزء ويرانهاي باقي نمانده است و علل اين ويراني زمين لرزهاي بود كه در دي ماه 1382 در اين شهر حادث شد.
1ـ2ـ2ـ8ـ شهر بابك
شهر بابك از شهرهاي قديمي ايران است و بناي آن را به بابك پدر اردشير بابكان نسبت ميدهند. اردشير بابك مؤسس سلسلة سلاطين ساساني بوده و شهر فعلي بابك در آن زمان از توابع كرمان محسوب ميشده است. پيشينه تاريخي شهر بابك با جغرافياي تاريخي كرمان درهم آميخته است .
تصوير (1ـ4)
ارگ بم
بخش سوم (1ـ3)
ويژگيهاي فرهنگي استان كرمان
1ـ3ـ1ـ كلياتي پيرامون ويژگيهاي فرهنگي استان كرمان:
استان كرمان محل سكونت مردي با عقايد متنوع ديني و مذهبي است كه به طور عمده تحت تأثير فضاي فرهنگي اسلامي و ايراني شكل گرفته است.
اطلاعات موجود حاكي از آن است كه علاوه بر مسلمانان شيعه، پيروان زرتشت، فرقة شيخيه، اهل حق و … نيز در محدودة استان زندگي ميكنند كه هر كدام از آنها آئين و مراسم مذهبي و ديني خاصي دارند. در اين مراسم ويژه زرتشتيان و پيروان فرقه شيخيه در خور توجه است. آداب و رسوم و سنن مسلمانان نيز با ديگر نقاط ايران تفاوت چنداني ندارد و شيوة برگزاري آنها چه در مراسم جشن و سرور اعياد ملي و مذهبي و چه در مراسم عزا و سوگ عمومي و خصوصي تقريباً مانند ساير نقاط ايران است. از طرفي ديگر استان كرمان محل
كوچ و زيست ايلات مختلف عشايري است كه هنوز در بين آنها فرهنگ شهري چندان رسوخ و گسترش نيافته است. اين ايلات به طور عمده در مناطق سيرجان، رودبار و منطقه عباسي زندگي ميكنند .
به طور كلي فرهنگ منطقه كرمان بر بنياد دو عامل شكل گرفته است: از يك سو زيستگاه طبيعي و اقليمي خاص و از سوي ديگر تاريخ سخت و پرجنگ و جدال آن. اين جدال دايمي با طبيعت كويري منطقه و دورافتادگي جغرافيايي، ساليان سال ادامه داشته و به قناعت و صبوري مردم منطقه منجر شده است. در عين حال فرهنگ استان كرمان از تركيب اجتماعي جوامع شهري، روستايي و عشايري متأثر شده و خرده فرهنگهايي را در سطح استان به وجود آورده است. همچنين نظامات حكومتي و نهضتها و آيينهاي مذهبي (خوارج اسماعيليه، سربداران، تصوف و عرفان) در فرهنگ منطقه تبلور يافته و به بخشي از ميراث فرهنگي آن تبديل شده است. اجمالي از اين خردهفرهنگها به شرح زير است:
فرهنگ عشايري، فرهنگ روستايي، فرهنگ زرتشتي، كه دو فرهنگ اول نياز به توضيح نيست اما در مورد فرهنگ زرتشتي مطالبي جالب وجود دارد كه به طور مختصر به آن ميپردازيم.
1ـ3ـ2ـ فرهنگ زرتشتي
هماكنون نزديك به دو هزار نفر زرتشتي در كرمان زندگي ميكنند اين اقليت مذهبي داراي آيينها و مراسمي هستند كه از اعتقادات ديني آنها سرچشمه ميگيرد و اجراي بعضي از مراسم آنها در تمام جامعة كرمان بهچشم ميخورد. وجود همين اقليت ديني در سطح استان، باعث ماندگاري سنتها و آيينهاي زرتشتي در اين منطقه شده است. آيينهايي مثل جشن سده (تصوير 1ـ5)، جشن مهرگان، لباس سبز پوشيدن در مراسم عقد و … ازجمله آنها ميباشد از نظر مناسبات اجتماعي و اقتصادي اگرچه اين مردم زرتشتي در جامعة كرمان مستميل شدهاند، اما هنوز داراي الگوهاي مشخص فرهنگي هستند. آتشكده مقدس (تصوير 1ـ6) و زيارتگاه پيرسبز در منطقه حكايت از وابستگي آنها به آيينهاي مذهبي خود دارد .
(تصوير 1ـ5)
جشن سده
(تصوير 1ـ6)
آتشكده مقدس
1ـ3ـ3ـ جشنها و سرورها
مراسم جشنها و سرورها عمدتاً به دو شكل است جشن عروسي، اعياد ملي و مذهبي مشتمل بر عيد نوروز، قربان، فطر و مهرگان و …
در آيينهاي ساسانيان آمده است كه در روز جشن مهرگان كه در تقويم اوستا برابر با 16 مهر است اما چون در تقويم كشوري شش ماه از سال 31 روز است، بنابراين جشن شش روز جلوتر و روز دهم مهر خواهد بود. پادشاهان با گذاشتن تاجي به شكل خورشيد، پادشاهي خود را اعلام ميكردند.
در اين جشن، زرتشتيان كرمان در شهر كرمان از چند روز قبل به پيشواز ميروند. خانه و كاشانه خود را پاك و پاكيزه مينمايند، آن روز جامه نو به تن ميكنند و آب و آويشن كه نوعي گياه خوشبو است به در خانه ميآويزند و در داخل نور و گرمي آتش و بوي خوش عود و صندل و كندور وجود دارد و زمزمه ستايش به خداوند نيز از نشانههاي جشن است. زرتشتيان پس از مراسم به سوي آتشكده (درب مهرها) در كرمان و ساير روستاها روميآورند. نماز و ستايش به خداوند توسط گروه موبدان سفيدپوش انجام ميگيرد و سپس موبدان آغاز به سخن كرده و فلسفه جشن را بيان ميكنند.
از مراسم ديگر ايزد مهر، مراسم قوچ اندازون است، در آيين مهرقوچ، نماد مهر است. و همينطور در كرمان در باورهاي طوايف دامدار كوچنده و دهنشينان اين منطقه خضر صاحب گوسفندان و حامي آنهاست. نظر كردن خضر موجب بركت رمه و شير گوسفندان ميشود.
فصل دوم:
نگاهي به هنر و معماري استان كرمان
بخش اول (2ـ1)
كليات
2ـ1ـ1 شناخت صنايع دستي
نقش صنايع دستي در كشور نه تنها در زمينه اقتصادي و اجتماعي است، بلكه از جهت ديگري نيز حائز اهميت است و آن حفظ ارزشها، اصالتها و خاستگاه فرهنگي و هنري است كه بايد مورد توجه قرار گيرد. با حفظ اي مزيت كه، اشتغال و كسب درآمد از اين طريق بخش محوري و اساسي در صنايع دستي است.
صنايع دستي يكي از زمينههاي مهم فعاليت اقتصادي در كشور است. هماكنون ميليونها نفر در ايران و خصوصاً در روستاها به فعاليت در اين زمينه اشتغال دارند كه متأسفانه نتايج تلاش پيگيرشان هيچگاه به صورت شاخص در آمار مربوط به اقتصاد ملي مملكت منتشر نميشود. براساس آمار موجود هماينك بخش عمدهاي از ارزش صادرات كالاهاي غيرنفتي، به فرش دستبافت و ديگر صنايع دستي مربوط ميشود.
براي روشنتر نشان دادن سيماي صنايع دستي استان كرمان بايد به چند ويژگي آن اشاره كرد:
2ـ1ـ2ـ 1ـ صنايع دستي به عنوان يك هويت ملي، خود يكي از جلوههاي تبلور عيني فرهنگ و هنر بومي، مردمان اين سرزمين پهناور است و همانند تاريخ، خط، زبان و ساير سنن بومي بايد حفظ شود.
2ـ1ـ2ـ2ـ صنايع دستي اشتغال بخش وسيعي از مردم اين سرزمين را تشكيل ميدهد؛ در روستاها به عنوان يك شغل فصلي يا حتي دائمي مكمل درآمدهاي كشاورزي و دامداري روستائيان به شمار آمده و در اين صورت عامل تعديل انگيزههاي منجر به مهاجرتهاي بيرويه روستائيان به شهرها محسوب ميشود.
2ـ1ـ1ـ3ـ يكي از ويژگيهاي اقتصادي صنايع دستي محدوديت سرمايهگذاري براي توليد آن است. اصولاً صنايع دستي بينياز، از سرمايهگذاريهاي كلان است و سهم سرمايهگذاري براي ايجاد يك شغل در صنايع دستي نسبت به ساير رشتههاي صنايع دستي بسيار پايينتر بوده و با مزيت نسبي كه كشورها در توليد آن دارد، سرمايهگذاري در صنايع دستي يك عمل معقول اقتصادي به شمار ميرود.
2ـ1ـ1ـ4ـ امكانات صادراتي صنايع دستي از ديگر امتيازات ويژه آن به شمار ميرود. با توجه به واقعيت عيني كه پس از دستيابي به تكنولوژي نفت، عموماً فرش و ديگر صنايع دستي بوده كه همواره و هر ساله اولين رقم صادرات غيرنفتي كشور را به خود اختصاص داده دليل به اين مدعاست. مضافاً اينكه تجربه نشان داده است، هرگاه بازار صنايع دستي پررونق شود، دلگرمي صنعتگران نيز به تبع آن فزوني گرفته و بر توليدات خود افزودهاند.
2ـ1ـ1ـ5ـ توسعه و ترويج صنايع دستي نسبت به ساير رشتههاي صنعت با هزينهاي بسيار پايينتر و زماني كوتاهتر، مشكلاتي كمتر، ضريب انتشاري بالاتر و مزيت نسبي جهاني بيشتر يكي از مقدورترين و با صرفهترين سرمايهگذاريهاي ملي است .
ضمن درنظر داشتن اهميت اقتصادي صنايع دستي، ارزش فرهنگي آن را نيز نميتوان ناديده گرفت. وجود عنصر معنوي يا بار فرهنگي مهمترين عامل تداوم حضور صنايع دستي در صحنه پرآشوب بازارهاي جهاني است. عنصر معنوي، در حقيقت بازگوكنندة احساسات و اعتقادات و بازتاب محيط اطراف است كه به صورت گلها و گياهان و جانوران هر منطقه در نقشها و طرحها و رنگهاي گوناگون بر روي اشياء ساخته شده، تجلي مييابد. بنابراين كالاهاي توليدي نهتنها جوهر وجودي سازنده آن، بلكه هويت فرهنگي هر كشوري را هم نشان ميدهد.
كرمان يكي از تاريخيترين و قديميترين شهرستانهاي ايران به شمار ميرود. شهر كرمان در گذشته بيشتر مركز صادرات كالاها و خدمات كشاورزي بوده است و حدود 50 درصد
جمعيت را روستائيان تشكيل ميدادهاند كه حرفة اغلب آنها صنايع دستي بوده است. واقعيت قابل ذكر اين است كه تعداد تخته قاپوشدگان مداوم روبه افزايش است. جاذبههاي زندگي شهرنشيني و كليتر يكجانشيني از يكسو و لطمه شديد تورم و نوسان قيمتها از سوي ديگر آنان را هر روز بيشتر جذب معادن، ساختمان و مزارع ميكند. زنان ايلاتي كه بدين ترتيب اسكان مييابند. سپاه نيروي انساني صنايع دستي را هم در واقع تشكيل ميدهند، چراكه اين زنان ميتوانند بهترين گليم، و چادرشب و جاجيمها و بخصوص قاليها را ببافند. چنانچه سازمان صنايع دستي ايران در توزيع مواد اوليه و گردآوري توليدات نقشي داشته باشد به بهترين وجه ميتوانند اين فراوردههاي گرانبهاي سنتي را در فروشگاهها و نمايشگاههاي خود به ساير هموطنان و جهانيان بشناساند.
2ـ1ـ2ـ معرفي صنايع دستي كرمان
صنايع دستي شهرستان كرمان عبارتنداز: قاليبافي، پتهدوزي، خراطي چوب، سفالسازي، ساخت فراوردههاي مختلف مس تزئيني، بافت انواع شال و ترمه و گليم كه اغلب اين هنرمندان در نقاط مختلف شهرستان پراكندهاند. در اينجا براي آشنايي بيشتر به توضيح اين صنايع دستي ارزشمند و گرانبها ميپردازيم.
2ـ1ـ2ـ1ـ پته كرمان
«يكي از هنرهاي ويژه استان كرمان «پتهدوزي»است كه با نقوش مختلف بوته جقه و شاخ و برگ گياهان و نيز پرندگان گوناگون و حاشيه چند ردهبندي روي نوعي شال ساده سلسلهدوزي ميشد. همه اينها حتي شال ساده زمينه نيز با انگشتان هنرمندان و زحمتكشان كرمان تهيه ميشده است .»
به گفتههاي يكي از پتهدوزان كرمان در زبان محلي «پت» به معناي يشم آمده و پتهدوزي يعني دوختن نخهاي پشمي بر روي يك پارچة پشمي. پتهدوزي رشتهاي از رودوزي است كه در كرمان، رفسنجان، سيرجان و گوشه و كنارههاي ديگر اين استان دوخته ميشود.
اين هنر كه ريشه در تاريخ و گذشتة فرهنگي كرمان دارد، همانند ساير رشتههاي صنايع دستي سابقة توليدي مشخص ندارد و هر يك از دستاندركاران، پيدايش آن را به يكي از افسانههاي بومي مرتبط ميسازند و متأسفانه به دليل آسيبپذيري منسوجات در برابر عوامل جوي، در موزههاي داخلي و خارجي نيز نمونههايي از پته كه بتواند راهگشاي ما به كشف سابقة اين “ هنر ـ صنعت” باشد، وجود ندارد.
قديميترين قطعه پتهاي كه هماكنون يافت ميشود روپوش مقبرة شاه نعمتالله ولي در ماهان كرمان است كه يكي از پركارترين پتههاي توليد شده در ايران است و به طوري كه شهرت دارد در سال 1285 هـ.ق دوخته شده و بيش از 130 سال از عمر آن ميگذارد.
اين روپوش كه نتيجة كار 16 نفر از پتهدوزان كرماني در طي 2 سال ميباشد از عريضي تهيه شده كه 355 سانتيمتر طول و 210 سانتيمتر عرض دارد و نمونه بسيار برجستهاي از ذوق و هنر زنان هنرمند كرمان است.
پتهدوزي نوعي از رودوزيهاي ايراني است كه طي آن تمام سطح پارچه به وسيلة بخيههاي رنگي پوشيده ميشود و هنرمندان كه اكثراً از زنان و دختران خانهدار هستند با كمك سوزن نقوش ذهني را كه ملهم از برداشتها و بينشهاي شخصيشان است، بر زمينه پارچه پشمي ضخيمي به نام «عريض» مينشانند. عريض پارچهاي است پشمي كه قبلاً آن را با دست ميبافتند و از دستگاههاي دوپاباف و چهارپاباف استفاده ميشده و عرض اين پارچهها از 90 سانتيمتر تجاوز نميكرده است اما امروزه با دستگاههايي كه ساخت يزد و اصفهان است و به تك جعبه معروفند اين عمل انجام ميشود و پارچه بافته شده را كج مينامند.
هماكنون بيشتر عريض مورد نياز توسط كارخانهها بافته و عرضه ميشود. انواع ديگر نخ نقشاندازي كه بر روي پارچه به كار ميروند، پشمي و نسبتاً ظرايف هستند و «ريس» نام دارد كه معمولاً در رنگهاي عنابي، مشكي، سبز روشن، سبز تيره، زرد، نارنجي، قرمز، آبي تيره، سبز ماشي، لاكي و غيره مورد استفادة پتهدوزان قرار ميگيرد. نوعي نخ پشمي دستريس يا ريسيده شده به وسيلة ماشين است كه ميزان مصرف آن به نسبت نوع نقش و ضخامت يا نازكي نخ مورد مصرف، متفاوت است ولي به طور متوسط رودوزي هر متر پته به حدود 375 تا 400 گرم نخ احتياج دارد.
2ـ1ـ2ـ1ـ1ـ چگونگي طراحي پته
براي تهيه يك قطعه پتهدوزي ابتدا عريض را به ابعاد لازم بريده و سپس آن را به دست طراح ميسپارند و شيوة كار نيز به اين صورت است كه هنرمندان پتهدوز خود مستقيماً به طراح مراجعه نميكنند و فروشندگان مواد اوليه پته معمولاً مقدار زيادي عريض بريده و طراحي شده در اختيار دارند كه به صورت آماده به پتهدوزان ميفروشند. در مرحلة طراحي ابتدا طرح روي كاغذ مخصوص ترسيم ميشود و سپس از آن خطوط طرح را به وسيلة سوزن و به طور متناسب سوراخ كرده و سپس بر روي عريض موردنظر منطبق ميسازند و روي آن پودر گچ يا خاكة زغال ميريزند و اين عمل را «گرتهزني» مينامند. براي پارچههاي تيره از خاك گچ و براي پارچههاي روشن از خاك زغال استفاده ميشود. سپس نقاط مشخص شده را با قلم و مركب چين روي پارچه، پررنگ ميسازند و سپس خطوط حاصله را ثابت ميكنند.
2ـ1ـ2ـ2ـ طرز دوخت پته
پس از طراحي انتخاب نخ و رنگ مطرح است «انتخاب رنگهاي مناسب با طرح، تهيه تارها، آميختن رنگ با تارهاي تهيه شده، مراحل بعدي كار است. سپس روزها و ماهها وقت صرف مينمودند تا تارهاي رنگين را با سرپنجههاي خود به صورت گل و بته و شاخ و برگهاي رنگين به سطح شال ظاهر كنند تا قطعهاي به نام پته پديدار شود .»
پتهدوزان ابتدا جاي خطوط اصلي را سوزن ميزنند، اين مرحله به دليل آنكه نقوش به طرز خطي دوخته ميشوند، به مرحلة «ساق دوزي» معروف است.
پس از اينكه تمام خطوط اصلي نقش ساقدوزي شد، داخل آن را با اسلوب خاصي سوزندوزي و پر ميكنند كه اين كار را اصطلاحاً «آبدوزي يا متندوزي» مينامند. بعد از اتمام كار متندوزي نوبت به «رودوزي» پته ميرسد. در اين مرحله فواصل خالي بين نقوش با رنگهاي سبز تيره يا سرمهاي دوخته ميشود.
آخرين مرحلة پتهدوزي «برگدوزي» است كه براي پتههاي داراي رنگ تيره از نخ زرد، سفيد، سبز روشن، آبي و سبز ماشي و براي پتههاي داراي رنگ روشن از نخ مشكي، سبز تيره و لاكي استفاده به عمل ميآيد.