بخشی از مقاله

بررسی منطقه سورك همجوار با استان اصفهان


سورک
منطقه سورك همجوار با استان اصفهان و در منتهي اليه شمال غربي استان يزد واقع شده است. اين منطقه از نظر زمين شناسي جزئي از واحد زمين ساختي ايران مركزي به حساب آمده و در لبه واحد زمين ساختي سنندج- سيرجان و در دل نوار اروميه دختر جاي گرفته است. افيوليت ملانژ مورد نظر در راستاي دو گسله موازي شمال غربي- جنوب شرقي ودر زون گسلي دهشير- سورك بيرونزد دارد و خود بخش كوچكي از كمربند افيوليت ملانژ نائين- بافت را تشكيل ميدهد. بوم سرپانتيني با مقدار كمي اولترابازيك هاي سالم (عمدتاً هرزبورژيت)،

دايك هاي گابرويي (ميكروگابرو تا پگماتيت گابرو) كم و بيش دگرسان (رودنگيتي شده)، گابروها (پيروكسن گابرو- هورنبلند گابرو) با رخنمون توده اي و به مقدار محدود لايه اي، دسته دايك هاي ديابازي، پلاژيوگرانيت هاي دسته اول، بازالت هاي توده اي و كمتر بالشي، شيل هاي سيليسي، راديولاريت و آهك هاي پلاژيك عمده سازندگان اين مجموعه هستند. در اين ميان سنگ هاي دگرگون ناحيه اي از نوع كوارتز- كلريت- اپيدوت- كالك شيست، مرمر، آمفيبوليت و ... نيز رخنمون داشته و ارتباط واضحي با مجموعه سنگ هاي ملانژ نشان مي دهند.

پلاژيوگرانيت هاي نوع دوم منحصراً با اين مجموعه همايند است. دگرگوني كف دريا بر كل ملانژ اثر گذارده و مجموعه كانيايي مشاهده شده، رخساره شيست سبز را به نمايش مي گذارد. دگر شكلي و دگرگوني ديناميك نيز متأثر از سيستم گسلي غالب منطقه در تمام واحد هاي ملانژ ديده مي شود. آخرين نمود دگرساني منطقه كه در مناطق برشي ديده مي شود، كربنات زايي و ليستونيت زايي است. بررسي ويژگيهاي شيمي سنگ هاي بازيك به خصوص بازالت ها با استفاده از عناصر اصلي، اثري و نادر خاكي، سرشت تولئيتي (بازالت هاي پشته ميان اقيانوسي) را نشان مي دهد. احتملاً سنگ منشأ اين آميزه رنگين پريدوتيت لرزوليت گارنت دار با درجه ذوب بخشي بيشتر از 20% مي باشد. در چهار چوب مدل هاي

ژئوديناميك، افيوليت ملانژ سورك در يك حوضه اقيانوسي جوان و باريك شبيه به درياي سرخ شكل گرفته است. توده هاي گرانوديوريتي، اسكارن ها و ذخاير آهن در حاشيه شرقي ملانژ با همان روند توسعه دارند. ساخت و بافت توده هاي نفوذي گوياي اين واقعيت است كه اين سنگ ها همزمان يا بعد از تبلور، متأثر از نيروهاي دگرشكلي بوده اند. اسكارن ها به بخش هاي مختلفي مثل گارنت اسكارن، اپيدوت اسكارن، مگنتيت اسكارن و فرو اكتينوليت اسكارن قابل تقسيم هستند. بررسي مجموعه هاي كانيايي و روابط پاراژنتيكي، يك اسكارن از منشأ چند زادي پيشنهاد مي كند. در مجموع بر اساس طبقه بندي هاي معمول، اسكارن سورك از نوع اسكارن هاي كلسيك است.


این روستا تابع دهستان ندوشن از بخش خضرآباد به مختصات طول جغرافیایی 25-53 وعرض جغرافیایی 09-32 وارتفاع متوسط 1990 متر . موقعیت طبیعی آن پایکوهی با آب وهوای معتدل وخشک که در130 کیلومتری شمال باختر شهر یزد قرارگرفته است . کوه سورک پائین با ارتفاع 2350 متر وکوه سورک بالا با ارتفاع 2524 متر ودر 2 كيلومتري جنوب وکوه سورک غرب با ارتفاع 2300 متر در 2 كيلومتري خاورآبادی است . درختانِ تنگز ،پسته وبادام وحشی وگیاهان زیره سیاه ، آویشن ،اسپند ،چای صحرائی ،اسطوخودوس ،آنغوزه و گون که کاربرد

دارویی وصنعتی دارند دراين منطقه ديده مي شود.70 درصد مردم باسواد وجمعیت آن 98 خانواربصورت 507 نفر است .بافت ساکن آبادی بصورت مجتمع ومصالح به کار ر

فته است درآن عمدتا خشت وگل می باشد. مشاغل عمده آبادی دامداری ،قالی بافی ،کشاورزی وباغداری است . محصولات عمده آن جو ، انار ،شلغم،اناروتوت مي باشد كه بصورت كشت آبي است. منابع تامین آب کشاورزی و آشامیدنی از قنات (لوله کشی )است. این روستا دارای برق ، 2 دبستان پسرانه ودخترانه ، خانه بهداشت ،حمام بهداشتی ،دفتر پست ومخابرات ، شورای ده ، فروشگاه تعاونی ،3 باب مغازه ،حسینیه ومسجد است . معدن سنگ آهن سورک در 4 کيلومتري جنوب باختر آبادی است که درشرف بهره برداری است . درخصوص وجه

تسميه اين روستا گفته مي شود: بنا به گفته اهالی این روستا سابقا 3 ترک بوده که دراثر تکرار وتلفظ زیاد به سورک درآمده وعلت نامگذاری آن به سه ترک این بوده که بنیان گذاران روستا 3 نفر ترک بوده اند برخی دیگر از اهالی عقیده دارند که سورک نام زرتشتی بوده وچون موسس این روستا زرتشتی بوده وسابقا این محل زرتشت نشین بوده وبه این نام معروف شده است .
زمین شناسی سورک
ناحيه مورد مطالعه به وسعت 40 کيلومتر مربع، به نام معدن سنگ آهن ندوشان – سورک در فاصله تقريبي 150 کيلومتري غرب – شمالغرب شهر يزد قرار گرفته است.در ناحيه مورد بحث چهاآنومالي I (توده کوچک جنوبي) و II و III و IV وجود دارد. آنومالي I شامل دو رخنمون، آنومالي II شامل رخنمونهاي B و C، آنومالي III داراي 3 رخنمون و IV هم داراي دو رخنمون هستند. طبق مشاهدات به نظر مي رسد که سنگهاي آهني شده (معادن سنگ آهن) در امتداد يک خط و روند اصلي با فواصلي از هم برونزد دارند. در طي مطالعه توجه عمده به برونزدهاي سنگ آهن دو رخنمونهاي آنومالي II و III بود. اما با توجه به اينکه آنومالي III داراي رخنمونهاي دور از هم کوچک با ظرفيت محدود بود، بخش عمده تر ظرفيت سنگ آهن در

آنومالي دوم (II) در نظر گرفته شد. تمرکز کانه آهندار همواره در محل تماس توده هاي آذرين دروني و لايه هاي ائوسن بوده و گاها در داخل توده هاي آذرين دروني داراي برونزدهاي کوچک هم، کانه آهن وجود داشته است. روند رخنمونهاي سنگ آهن هم بر يک محور و در امتداد يک خط گسله به نظر مي رسد. سن توده نفوذي هم به نظر مي رسد که نئوژن باشد.در آنومالي II دو رخنمون B و C بطور مجزا ذخيره سنجي شدند و ذخيره زمين شناسي رخنمون B حدود 243000 تن و ذخيره زمين شناسي رخنمون C حدود 625000 تن برآورد گرديد. نتايج تجزيه شيميايي و مقاطع صيقلي و برشهاي نازک هم نشان داد که سنگ آهن ناحيه سورک – ندوشن بطور مشخص جدا از توده هاي سنگ آهن شرق و شمالشرق يزد است. در ضمن مي توان ادعا نمود که اين مجموعه داراي پتانسيل غني چنانچه قبلا پيش بيني مي شد، نمي باشد چرا که پس از مطالعات انجامي، نمي توان نسبت به ظرفيت قابل توجه آن اميدوار بود.
شمال غرب يزد


در منطقه اى که در نقشه نائين است. کنگلومراى قاعده اى مشاهده مى گردد که آنرا کنگلومراى کرمان دانسته اند.لکن بايد توجه داشت که اين کنگلومرا شايد هم ارز کنگلومراى کرمان باشد! ولى بهرحال بخش قاعده اى ائوسن محسوب مى گردد(زيرا در همين نقشه و در بعضى نقاط لايه هاى کنگلومراى قاعده قرار داشته و يک گسستگى چينه اى را با کنگلومراى منتسب به کرمان نشان مى دهد). بر روى کنگلومراى قاعده اى مجموعه اى از سنگهاى آتش فشانى از قبيل گدازه و توفهاى آندزيتى،ريوليتى و داسيتى، آندزيت بازالت قرار دارد که بطرف بالا به توف، ماسه سنگ، کنگلومرا، مارن و ژيپس مى رسد. اگر چه در اين مجموعه به افقهاى نوموليت دار اشاره نگرديده است لکن گردآورنده اين مطالب(حاجيان) در اطراف ناحيه سورک که ميان لايه هاى نازک سنگ آهک ماسه دار از(از 20 تا 60 سانتيمتر) توفى نوموليت دار در وسط توفها و گدازه هاى آندزيتى مشاهده نموده است که به سن لوتسين بوده است.


در نواحى سورک بسوى باطلاق گاوخونى رخنمونهاى سنگهاى آذرين ائوسن بطور غير منظم،کم شيب، گسسته(در شمال خاورى باطلاق) ديده مى شود. در جنوبى ترين بخش( اطراف گسله بزرگ که در جنوب باخترى سورک بطرف چاه باشه است) بطرف باختر(در مرز باطلاق) و شمال آن رخنمونهاى ائوسن برخساره ولکانيکى، توف و ايگنمبريت و غيره با گدازه هاى مربوطه( در مسير راه اصفهان) ديده مى شود. رخنمونهاى خاور باطلاق گاو خونى در کوههاى لايه گل(اطراف دهکده على شفيع)، کوه چاه زرد، کوه سنوک (Senok)، کوههاى تخت على،داپار، سرامه، مخدان و کوه سياه و غيره است.


ولکانيک هاى بخش باخترى نائين تا نواحى شمال خاورى اصفهان گستردگى دارند، همچنين در جنوب دهکده ارجنون (Ergenon)( بين عقدا- اردکان) گستره کوچکى از سنگهاى آتش فشانى ائوسن ديده مى شود که تعداد زيادى از دايکهاى اسيدى و بازيک آن را مورد تجاوز قرار داده اند.


انواع روش های حفاری
1) حفاری شوئیدنی (Wash boring)
2) مته دورانی (Ratary drill)
3) اوگر مارپیچی ممتد
4) اوگر میان تهی
5) اوگرهای با قطر زیاد
6) حفاری ضربه‌ای
7) مته چکشی
8) مته ضربه‌ای بادی
9) روش توربینی
10) ماشین های حفر تونل ( نحوه تخلیه ، قیمت آنها ، اجزاء این ماشین ها )
1) حفاری شوئیدنی (Wash boring)


این حفاری برای بدست آوردن نمونه‌های خاک ، حفاری اکتشافی برای بررسیهای اولیه ، حفر گمانه برای برخی آزمونهای برجا از جمله آزمایش SPT بکار می‌رود.
روش حفاری :بالا و پایین رفتن سر مته باعث سست شدن مواد زیر لوله تزریق آب می‌شود. آب با فشار زیاد از سوراخ سر مته خارج و خرده‌ها را به خارج هدایت می‌کند.
مزایا : نیاز به کارگری با مهارت کم دارد. در همه نقاطی که برای وسایل سبک قابل دسترس باشند، قابل اجرا است.
محدودیتها : اجرای عملیات ، مخصوصا در عمق بیش از 10 متر کند است. نفوذ در خاک مقاوم مشکل و در سنگ غیر ممکن است. خارج کردن گراول از لوله جدار مشکل است و منجر به کاهش کیفیت نمونه‌ها می‌شود. گرفتن نمونه دست نخورده مشکل است.


2) مته دورانی (Ratary drill)
ین روش هم نمونه‌های خاک و سنگ را بدست می‌دهد و هم نمونه‌هایی برای انواع آزمایشهای برجا ایجاد می‌کند. این روش در حفر گمانه‌های غیر قائم برای زهکشی افقی یا ایجاد مهار کاربرد دارد. امروزه کاربرد دستگاههای حفاری چرخشی بسیار متداول شده است. این دستگاهها را می‌توان در هر نوع زمین بکار برد. ولی برتری کاربرد آنها در زمینهای نرم بیشتر است. پیشروی این دستگاهها در داخل سنگهای سخت به کندی صورت می‌گیرد. در این روش سر مته فولادی که متصل به انتهای لوله فولادی است، از سر چاه به کمک موتور ، حرکت دورانی می‌نماید. گل حفاری از داخل لوله به درون چاه تزریق شده و از اطراف لوله به سر چاه بر می‌گردد.


گل حفاری ضمن خنک کردن سر مته اعمال حمل خرده سنگهایی که بوسیله سر مته از ته چاه تراشیده شده است، به سر چاه و جلوگیری از فشار طبقات سست و ریزش آنها به داخل چاه را نیز انجام می‌دهد. با روش حفاری دورانی چاههای بسیار عمیق حفر می‌گردد. عمیق ترین چاه جهان که با این روش حفر گردیده در سال 1956 در لوئیزیانا (آمریکا) به عمق 21535 فوت بود که به نفت نرسید.


روش حفاری : پیشروی توسط سر مته برنده که در انتهای لوله حفاری قرار دارد و تحت فشار هیدرولیکی است، انجام می‌شود. دیواره چاه را معمولا گل نگاه می‌دارد.
مزایا : روشی نسبتا سریع است و می‌تواند در همه نوع مواد نفوذ کند. برای همه نوع نمونه گیری مناسب است.
محدودیتها : جابجا کردن وسایل در زمینهای ناهموار و باتلاقی مشکل است و محتاج راه مناسب است. همچنین محتاج سکوی تسطیح شده است. کارآیی حفاری با توجه به اندازه دستگاه متغیر است.
3) اوگر مارپیچی ممتد


این دستگاه سوراخهایی به قطر کوچک تا متوسط حفر می‌کند و بطور پیوسته نمونه‌های دست خورده می‌گیرد. معمولا در خاکهای دارای چسبندگی ، که چاه بدون لوله جدار ریزش نمی کند، انجام می‌شود.


روش حفاری: حفاری با چرخاندن رشته ممتد اوگرمارپیچی صورت می‌گیرد.
مزایا : روش سریع در خاکهای مقاوم و سنگ نرم است. پس از خروج اوگر ، اگر چاه باز باقی بماند، امکان نمونه گیری SPT وجود دارد.
محدودیتها : پس از خروج اوگر در مواد با چسبندگی کم یا دانه‌ای و یا بدون چسبندگی ، چاه ریزش می‌کند و لذا عمق حفاری تا نزدیکی سیستم ایستابی محدود می‌شود. روشهای نمونه گیری محدود و نمونه‌های بدست آمده دست خورده‌اند.
4) اوگر میان تهی


این دستگاه سوراخهایی با قطر کم تا متوسط برای نمونه گیری از خاک حفر می‌کند.
روش حفاری: روش حفاری مشابه حالت قبل است با این تفاوت که ساقه مجوف به داخل زمین پیچانده می‌شود تا نقش یک لوله جدا را بازی کند.
مزایا : روش سریع خاکهای ضعیف تا نسبتا مقاوم است. گرفتن نمونه‌های SPT و UD امکانپذیر است. در خاکهای مقاوم حاوی لایه‌های شنی ، نفوذ به اعماق زیاد مشکل و به داخل قطعات سنگ غیر ممکن است. دست خوردگی قابل ملاحظه‌ای ممکن است بر اثر مته اوگر در خاک بوجود آید.
5) اوگرهای با قطر زیاد


این روش برای حفر سوراخهای با قطر زیاد (تا 10 سانتیمتر) برای کسب نمونه‌های دست خورده و بررسی لایه‌ها در خاکهای دارای چسبندگی که گمانه نیاز به حایل ندارد، مورد استفاده قرار می‌گیرد.
روش حفاری : با چرخاندن اوگر دارای قطر زیاد خاک بریده شده و گمانه حفر می‌شود.
مزایا : روشی سریع بوده و بررسی شرایط خاک در زیر زمین از نزدیک را امکانپذیر می‌سازد.
محدودیتها : عمق حفاری توسط سطح ایستابی و شرایط سنگ محدود می‌شود. ماشینهای بزرگتر محتاج راه دسترسی مناسب هستند. برای خاکهای بدون چسبندگی ، رسهای نرم و خاکهای آلی مناسب نیست. نمونه‌ها دست خورده است.
6) حفاری ضربه‌ای


تنها در حفاری چاههای آب بکار می‌رود. نمونه‌های شسته شده توسط گل‌کش ‌خارج می‌شود. عمق تا سنگ بستر را مشخص می‌کند. دستگاههای حفاری ضربه‌ای و یا سوندوزهای ضربه‌ای ، دستگاههای ساده‌ای هستند که برای پژوهشهای آب یابی بسیار مناسب هستند. از این دستگاهها بیشتر برای چاههایی که در داخل سنگهای مقاوم حفر می‌شود، استفاده می‌کنند. اصول کار سوندوزهای ضربه‌ای خردکردن سنگهاست که این عمل بوسیله مته‌ای به نام مته حفاری یا ترپان انجام می‌گیرد. مته‌ها بطور منظم از ارتفاع ثابتی روی سنگ فرود می‌آیند. دستگاه مجهز به یک خرک چهار قطبی و یا یک دکل است که مته‌های حفاری بوسیله یک قرقره برگشت روی آن آویزان می‌گردند.


این مته‌ها دارای حرکت رفت و آمدی می‌باشند و به منظور اجرای مانورهای پائین و بالا رفتن ، از دستگاه رفت و برگشت جدا گردیده و به یک وسیله‌ای به نام چرخ قرقره که برای جاگذاری لوله‌ها نیز بکار می‌رود، مربوط می‌باشند. خرکهای جدا شونده ، چوبی و یا فلزی هستند. پایه‌ها روی دالهای سیمانی که قبل از مونتاژ دستگاه تهیه می‌شوند، قرار می‌گیرند. دکل‌های خم شونده یا تلسکوپی ، سوندوزهای دستگاههای حفاری خود کار قابل حمل را مجهز می‌نمایند. ممکن است که این دکلها به صورت دائمی در پشت یک کامیون ثابت شده باشند. دکلها باید بوسیله کابلهای محکم روی بلوکهای سیمانی ثابت گردند .


عمیق ترین چاه با روش ضربه ای : عمیق ترین چاه با این روش در ایالت نیویورک توسط شرکت گاز طبیعی ایالت نیویورک در سال 1948 تا 1953 تا عمق 11145 فوت حفر گردید که به نفت نرسید.


روش حفاری : سر مته سنگین بالا آورده شده و رها می‌شود تا مواد شکسته شده و یک مخلوطی از خرده‌ها و آب ایجاد شود که توسط گل‌کش با پمپهای ماسه کش خارج می‌شود. دیواره چاه توسط لوله جدار ، پابرجا نگاه داشته می‌شود.
مزایا : روشی نسبتا اقتصادی جهت تعبیه گمانه‌های با قطر زیاد (تا 60 سانتیمتر) در انواع مواد است.
محدودیتها : ابزارها بزرگ و پر زحمت است. در خاکهای قوی و سنگ به کندی انجام می‌شود. اغتشاشات اطراف سر مته که ناشی از ضربات پر انرژی سر مته است، به شدت بر مقادیر SPT تاثیر می‌گذارد. مغزه گیری و نمونه UD سنگ امکانپذیر نیست.


7) مته چکشی
برای حفر چاه آب و چاههای اکتشافی در داخل قطعه سنگها مناسب است.
روش حفاری : مشابه حفاری ضربه‌ای است. شمعی که توسط نیروی دیزل رانده می‌شود برای راندن لوله جدار مضاعف استفاده می‌شود. در حالی که جریان هوا تراشه‌ها را از لوله داخلی خارج می‌کند.
مزایا : نفوذ نسبتا سریع در قطع سنگها و قلوه سنگها است.
محدودیتها : مشابه حفاری ضربه‌ای است، با این تفاوت که پیشروی به مراتب سریعتر است.
8) مته ضربه‌ای بادی


این روش برای حفر گمانه برای آتشباری ، دوغاب زنی و مهار سنگ است. روش سریع برای حفر چالهای با قطر کم در سنگ سخت است. بهترین کاربرد را در سنگهای سخت توده‌ای دارد. نمونه‌ها منحصرا به ذرات و تراشه‌های کوچک است. برای نمونه گیری بکار نمی‌رود. در سنگهای سست دارای شکستگی با لایه‌های رس یا شیل مرطوب ممکن است تمام لوله حفاری در سوراخ باقی بماند.
روش حفاری : ضربات و چرخیدن سر مته ، سنگ را خرد می‌کند و تراشه‌ها توسط فشار هوا خارج می‌شود.

9) روش توربینی
بر حسب گزارشی که به چهارمین کنگره جهانی نفت در سال 1955 در رم داده شد، شوروی سابق نوعی حفاری دورانی ابداع کرده بود که در آن سر مته به جای آنکه به کمک لوله فولادی دوران نماید، بوسیله توربینی که به عنوان نیروی محرکه از گل حفاری و یا الکتریسیته استفاده می‌نماید، حرکت می‌کند. در این روش قسمت متحرک تنها سر مته در عمق چاه خواهد بود. بنابراین می‌تواند سرعت دورانی به مراتب بیشتری داشته باشد. از نظر سرعت عملی که این روش دارد، دارای برتری اقتصادی زیادی است. بر حسب گزارش فوق 65 درصد کل حفاریهای نفتی شوروی سابق با این روش بوده است. این روش اکنون در اروپا و آمریکا نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد
انواع روشهای استخراج
استخراج معدن عموما به يکي از دو طريق روباز و زيرزميني انجام مي گيرد:
الف) روش استخراج روباز(openpite)
اين روش در مورد ذخايري که داراي ضخامت قابل ملاحظه اي بوده و در قسمت سطح زمين نياز به خاک برداري و باطله برداري زيادي نداشته باشد به کار برده مي شود. براي استخراج سنگ معدن معمولا معدن را به صورت پلکاني باز مي کنند( معدن طلاي چاه خاتون موته – اصفهان ). باز کردن معدن و ايجاد پله ها در صورت نرم بودن طبقات تشکيل دهنده ي سنگ معدن به وسيله ي بلدوزر انجام مي پذيرد در اين حالت پس از آماده شدن پله ها، استخراج و بهره برداري ماده ي معدني به وسيله ي بلدوزر و ماشين آلات بارگيري و حمل و نقل کننده ي مواد معدني و در بعضي موارد به وسيله ي ماشين آلات مدرن و بهره گيري از نوار نقاله صورت مي گيرد در موادي که طبقات تشکيل دهنده ي ماده ي معدني از سنگ هاي سخت وسيليسي باشد استخراج و بهره برداري ماده ي معدني به وسيله ي حفر چال ها و آتش باري به وسيله ي مواد ناريه انجام مي گيرد. روش هاي روباز از نظر نوع و ارتفاع پله ها به انواع مختلفي تقسيم بندي مي شوند که هر يک به نام روش خاصي نامگذاري مي شوند.


(معدن سرچشمه)
ب) روش استخراج زيرزميني(underground)

اين روش در مورد ذخايري که داراي ضخامت قابل ملاحظه نبوده و در قسمت هاي عمقي زمين قرار گرفته و براي رسيدن به ماده ي معدني نياز به باطله برداري زيادي دارد به کار برده مي شود. روش هاي زيرزميني عموما به دو دسته تقسيم مي شوند، يکي روش هاي زيرزميني با استفاده از حفر تونل هاي استخراجي، دوم روش هاي استخراجي زيرزميني با استفاده از حفر چاه هاي استخراجي.

1- استخراج با استفاده از تونل هاي استخراجي
اين روش در مواردي به کار مي رود که معدن از نظر توپوگرافي به حالت کوهستاني و تپه ماهور هاي مرتفع باشد که افراد لازم جهت حفر تونل را داشته باشد در اين حالت در افق هاي مختلف اقدام به حفر تونل هاي استخراجي مناسب مي شود، در صورت وجود تونل هاي اکتشافي در داخل ماده ي معدني و مناسب بودن آنها براي انتخاب در طرح استخراج معدن ضمن عريض‌تر كردن تونل ها و اقدام در مورد نگهداري آنها از وجود همين تونل ها به عنوان تونل هاي استخراجي استفاده مي شود.


در بعضي موارد که ضخامت رگه ي طلادار حدود چند ده سانتي متر بوده اما از نظر عيار طلا به ميزاني است که استخراج و بهره بردري آن مقرون به صرفه مي باشد و از نظر مورفولوژي هم به نحوي است که استخراج آن بايستي به طريقه ي زيرزميني و با استفاده از حفر تونل هاي استخراجي صورت گيرد. اجبارا براي استخراج اين رگه ي کم ضخامت لازم است تونل هايي با سطح مقطع چند متر مربعي حفر شود تا تنها همين رگه ي كم ضخامت را استخراج کرد.
۲- استخراج با استفاده از چاه هاي استخراجي


اين روش در مواردي به کار مي رود که معدن از نظر توپوگرافي طوري نيست که بتوان براي استخراج ماده ي معدني از حفر تونل هاي استخراجي استفاده کرد مثلا در مواقعي که ذخاير مورد نظر در زيرزمين در يک ناحيه ي مسطح (دشت) قرار گرفته و همچنين مواقعي که ذخيره ي آن قسمت از معدن که در قسمت هاي مرتفع واقع بوده استخراج شده و نوبت به ذخاير پايين تر از افق تونل هاي استخراجي رسيده است، در اين حالت ها از وجود حفر چاه هاي قائم و مورب استفاده مي شود.


در مورد چاه هاي مورب اين گونه چاه ها به نحوي طراحي مي شود که رگه يا توده ي ماده ي معدني را در اعماق قطع کرده و سپس از افق هاي مختلف تونل هاي افقي حفر مي شود که با استفاده از اين تونل ها ماده ي معدني استخراج و از طريق چاه به بيرون از معدن حمل مي شود.


در مورد چاه هاي قائم هم طراحي به نحوي صورت مي پذيرد که چاه در محل مناسبي نسبت به توده ي ماده ي معدني به صورت قائم حفر شده سپس در افق هاي مختلف از داخل چاه تونل هاي افقي استخراجي ايجاد مي شود در اين حالت هم عمل استخراج با استفاده از تونل هاي افقي انجام و ماده ي استخراج شده از طريق چاه قائم به بيرون از معدن حمل ميشود.
متناسب با چاه هاي قائم و مورب ماشين آلات استخراج و بابري معدني نصب و مورد استفاده قرار مي گيرند.


لیمونیت Limonite
▪ فرمول :
H۲O or HFeO۲
▪ سیستم :
ارتورومبیك
▪ رنگ :
زرد تا زرد قهوه‌ای
▪ واكنش با اسید :
در Hcl به آهستگی حل می‌شود.


فرمول شیمیایی آن HFeO, H۲O و در سیستم ارتورومبیك متبلور می‌شود. به شكل بلور بسیار نادر است اغلب به شكل سوزنها یا چكنده‌ای شكل دیده می‌شوند گاهی نیز به صورت توده‌‌های متراكم یا به صورت تخمی، نخودی و گویچه‌ای مشاهده می‌شودو به رنگ زرد تا زرد قهوه‌ای یا سیاه است. اثر آن روی چینی بی‌لعاب قهوه‌ای مایل به زرد است. جلای آن الماسی است.
● ویژگی شاخص :


در Hcl به آهستگی حل می‌شود و با از دست دادن آب به هماتیت تبدیل می‌شود.
● پیدایش :
در بیشتر لایه‌‌های تهنشتی می‌توان آن را یافت. به صورت كلاه آهنی به صورت توده‌های خاكی متراكم در لیمونیت روی بسیاری از كانسارها دیده می‌شود. در منطقه اكسایش بسته سولفورها دیده می‌شود.
● علت نامگذاری :


نام این كانی از كلمه یونانی «لعون» به معنی «چمن» آمده است. چون كانیهای لیمونیتی در باتلاقها در چمنزارهای اطراف باتلاقها دیده می‌شود.
آپاتیت Apatite
▪ خاصیت فسفرسانس :
خوب
▪ سیستم تبلور :
هگزاگونال
▪ رنگ :
بی‌ رنگ تا سفید، اغلب به صورت سبز كمرنگ
كه فرمول شییمیایی آن( Ca۵(PO۴)۳(F,CL,OH) است كه در سیستم هگزاگونال متبلور می‌گردد. شامل سه گروه فلوئور آپاتیت (Ca۵(Po۴)۳f) و كلرور آپاتیت (Ca۵(Po۴)۳CL) و هیدروكسید آپاتیت Ca۵(Po۴)۳OH) می‌باشد. كانی‌های فلوئور آپاتیت فراوان‌ترین نوع آپاتیت است و كانیهای كلرور آپاتیت و هیدروكسید آپاتیت بسیار كمیاب‌تر است.
واژه كلوفان در مورد آپاتیت‌های توده‌ای و مخفی بلور آپاتیت بكار می رود كه بخش اعظم سنگهای فسفاته و فسیلهای استخوانها را شامل می‌شود. اما نوع آن را نمی‌توان تعیین كرد كلوفان از نظر خواص فیزیكی معمولاً متراكم، توده‌ای و با ساختمان متحدالمركز و كلوئیدی است. این كانی معمولاً ناخالص است و مقدار كمی كربنات كلسیم به همراه دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید