بخشی از مقاله
بین فناوری اطلاعات و عملکرد
مقدمه
امروزه ما در عصر اطلاعات و ارتباطات به سر مي¬بريم که مهمترين ويژگي آن توليد اطلاعات به صورت حجيم و تسهيل و تسريع ارتباطات است. با ورود رايانه به زندگي روزمره بشر تمام زواياي زندگي و مظاهر جامعه بشري دستخوش تغير شده است. استفاده از فن آوري ارتباطات و اطلاعات جهت پشتيباني فرايند تصميم¬گيري دست¬آوردهاي بسياري را براي سازمان¬هاي ما به همراه داشته است. از آن جمله سرعت و دقت در پردازش متون و تهيه گزارشات به روز و صحيح با هزينه¬اي معقول و در زمان کمتر مي¬باشد. (رضائيان،1384، ص37)
در اين فصل شمايي کلي از تحقيق ارائه ميشود. بدين صورت که ابتدا مسئله مطرح در تحقيق بيان شده و سپس اهميت و ضرورت بحث، در خصوص موضوع تحقيق مورد بررسي قرار گرفته و پس از آن فرضيات تحقيق، همچنين اهداف تحقيق بر شمرده ميشوند. و پس از آن به طور خلاصه روش تحقيقِ مورد استفاده در اين تحقيق، قلمرو و جامعه تحقيق توضيح داده خواهد شد.
بيان مسأله
شواهد و مدارك موجود بيانگر اين امر است كه امروزه سازمانها و مؤسسات مختلف با مسائل و مشكلات متعددي دست به گريبان هستند كه اين مسائل و مشكلات سبب كاهش كارايي و اثربخشي و سرانجام باعث كاهش بهرهوري سازماني ميشود. بررسيهاي به عمل آمده در نظام اداري ايران نشان ميدهد كه بهرهوري در سازمانها عليرغم ورود تكنولوژي پيشرفته، روند كاهشي داشته است. در کشور ما اگر چه گام¬هاي زيادي در به کار¬گيري تکنولوژي اطلاعاتي در سازمان¬ها بر داشته شده ولي موضوع هنوز آن طور که شايسته است مورد توجه قرار نگرفته و اين نگراني همواره وجود داشته که با توجه به نو بودن مفاهيم¬، افراد بر اساس ذهنيات خود آن را مطرح کنند، از اين رو شاهد هستيم که گاهي اوقات فن¬آوري اطلاعات و ارتباطات را تا حد رايانه و کاربرد آن تنزل داده¬اند. شرکت¬هاي نساجي کاشان نيز از اين مسئله مستثني نبوده و عليرغم استفاده از فن¬آوري روز اطلاعات، از پايين بودن ميزان کارايي و اثربخشي خود، و همچنين از عملکرد پايين کارکنان و مديران خود در سطوح مختلف سازماني رنج مي¬برند. لذا در اين پژوهش بر آنيم تا ميزان تاثير استفاده از فن¬آوري اطلاعات را در کارايي و عملکرد اين شرکت¬ها بررسي نماييم.
سنجش عملکرد يک سازمان مستلزم ارزيابي تمامي معيارهاي کمي و کيفي دخيل در عملکرد مي¬باشد. از آنجا که روش TOPSIS و روش SAW توانايي بررسي ابعاد کيفي و کمي را بطور ترکيبي، دارا بوده و همچنين چون در اين تحقيق به مطالعه تطبيقي بين شرکتهاي نساجي و رتبه-بندي آن¬ها پرداخته شده و روش¬هاي TOPSIS و SAW توانايي بررسي تطبيقي و رتبه¬بندي اين سازمان-ها را دارا مي¬باشند، لذا در اين تحقيق از اين دو روش براي انجام تجزيه و تحليل داده¬ها استفاده کرده¬ايم. از آنجا که ميزان کارايي و عملکرد شرکت حاصل فعاليت کليه ارگان¬هاي سازمان، چه اداري، چه مالي، چه پژوهشي و چه توليدي مي¬باشد ولي استفاده از ICT بيشتر در بخش اداري و مالي اين سازمان¬ها به چشم مي-خورد، لذا در اين تحقيق يکي از دو فرض تحقيق را به بررسي تاثير ICT در بخش اداري و مالي و فرض ديگري را به بررسي تاثير آن در عملکرد کلي سازمان تخصيص داده¬ايم و ميزان اين تاثير را در شرکت¬هاي نساجي کاشان با استفاده از روش¬هاي TOPSIS و SAW مورد بررسي و تحليل قرار داده¬ايم.
لذا مسئله تحقيق را مي¬توان بدين صورت بيان نمود که به کارگيري فن¬آوري اطلاعات و ارتباطات چه تاثيري در ميزان عملکرد شرکت¬هاي نساجي کاشان داشته است؟ به عبارت ديگر آيا استفاده از فن¬آوري اطلاعات و ارتباطات باعث بهبود عملکرد اين شرکتها چه در سطح کل سازمان و چه در بخش مالي و اداري، گرديده است يا خير؟
اهميت تحقيق
با توجه به پيشرفت چشم¬گير فن¬آوري اطلاعات و ارتباطات در کشورهاي پيشرفته جهان و توجه روز افزوني که نسبت به ICT در کشورهاي در حال توسعه مي¬شود و اينکه امروزه تأثير ICT در عملکرد سازمانها کاملاً مشهود بوده و نقش به سزايي دارد، لازم دانستم تا نقش ICT را در عملکرد شرکت¬هاي که به تازگي اقدام به پياده سازيICT نموده¬اند را بررسي کنم. و چون جامعه آماري اين پژوهش شرکت¬هاي نساجي هستند و اين گونه شرکت¬ها فقط به پياده سازي ICT در سيستم-هاي اداري و مالي خود نموده¬اند سمت و سوي تحقيق به سوي بررسي تأثير به کارگيري فن¬آوري اطلاعات و ارتباطات در عملکرد اداري و مالي شرکت هاي فوق مي¬باشد.
ضرورت تحقيق
در زير به سه مورد از موارد ضرورت تحقيق اشاره مي كنيم:
الف: با وجود اينكه استفاده از فن آوري اطلاعات يك امر حياتي است، موانعي در استفاده و گسترش IT در سازمانها وشركتها وجود دارد كه بدليل عدم آگاهي كافي از نقش IT در تغيير عملكرد شركتها مي باشد كه مي توان به شرح زير بيان نمود.
1 ـ مديران عالي: اكثرمديران عالي به اندازه كافي نقش IT را درك نميكنند. اين افرد رويكرد يكپارچه سازي را آغاز نميكنند و در مقابل استفاده از كامپيوتر، به دليل ترس از عدم توانايي بعدي در درك فرايند ياكنترل آن مقاومت ميكنند. در صورتي كه اگر كوره سوادي راجع به IT و نقش آن در تغيير عملكرد شركتها داشته باشند ممكن است ذهنيت جديدي پيدا كنند.
2 ـ كاركنان بخش IT: اين افراد نيازهاي اطلاعاتي مربوط به مديران را درست درك
نميكنند و تنها به تكنولوژي (توسعه تكنولوژي) علاقهمندند.
3 ـ ساير كاركنان عملياتي: وجه غالب كاركنان، فهم استراتژيك ناچيزي از اطلاعات
دارند، كه ميتوان آن ها را به دوگروه تقسيم كرد:
ـ گروهي كه سواد كامپيوتري ندارند و از طرف IT وفرهنگ مربوط به آن احساس تهديد ميكنند. اين گروه از كاركنان به دليل ترسشان در مقابل هر نوع اصلاحات عصر اطلاعات مقاومت ميكنند.
ـ كساني كه سواد كامپيوتري دارند، بدون توجه به نياز مبرم به ايجاد هماهنگي ميان فعاليتهاي IT، ميخواهند برنامه خود را دنبال كنند. اين افراد به هيچ وجه مايل نيستند كه تلاشهاي خود را در قالب يك برنامه اصلاحي جامع تر تعالي بخشند و بنابراين هر نوع تلاش سازماني بارويكرد استفاده از كامپيوتر را تضعيف ميكنند.
4 ـ كمبود امكانات مالي و عدم اولويت بندي در تخصيص سرمايه: بكارگيري IT نيازمند سرمايهگذاري و اختصاص بودجه لازم از سوي شركتها و سازمانهاست. نياز به سرمايه گذاري عمده در زمينه IT از جمله مسائل بازدارنده در اشاعه فن آوريهاي جديد اطلاعاتي و ارتباطي در سازمانهاست.
5 ـ كمبود همكاري بين واحد هاي تحقيق و توسعه.
6 ـ آموزش و زيرساخت نامناسب.
ب: بوسيله روشنتر شدن نقش IT در بهبود عملكرد سيستمهاي يك سازمان يا شركت، مديراني كه قبلا اقدام به استفاده از IT در سازمانهاو شركتهاي خود ننمودهاند ترغيب به استفاده از IT در زمينههاي مختلف مي شوند و همچنين مديراني كه قبلا اقدام به استفاده از IT در سازمانها و شركتهاي خود نمودهاند ترغيب به توسعه استفاده از IT در زمينههاي مختلف شوند.
ج: مهمتر از همه اينكه با توجه به سرمايهگذاري در زمينه IT در هر سازمان يا شركت، استفاده از IT تا چه حد توانسته است نيازهاي مديران، مشتريان داخلي و خارجي و... را برآورده سازد. (صرافي نژاد، 1384، ص16)
هدف تحقيق
مديريت در سازمانها نياز به شناخت حوزه علم مديريت و علوم مرتبط با آن
دارد، قلمرو داخلي اين دانش كه علوم اجتماعي مي باشد، امروزه با توسعه فن آوري ارتباط تنگاتنگي دارد. در يك ارتباط متقابل مديريت تأثير گذار بر روي كليه رويداد هاي علمي و اجتماعي مي باشد.
قرن بيست و يكم را «عصر اطلاعات» ناميدهاند، زيرا نقش اساسي در اين قرن بر¬عهده اطلاعات است و اطلاعات عامل اصلي و زير بنايي توسعه اقتصادي و اجتماعي كشورها محسوب ميشود و نقش مهمي در زمينه فعاليتهاي انساني ايفا ميكند.، در اين قرن مديري موفق تر است كه بهره برداري كافي از اطلاعات مربوط به حوزه كاري خود داشته و ابزار و فنون استفاده از اطلاعات را بشناسد و به كارگيرد. بدون ترديد ارتباطات و نقل و انتقال اطلاعات در يك سازمان از جمله مهمترين وظائف مديران است و زيربناي تصميمگيريها، برنامهريزي وكنترل صحيح به شمار ميرود و از آنجا كه تصميمگيري مهمترين وظيفه مديران است و روش تصميمگيري يك مدير، ضابطه اي مناسب براي تشخيص كارآيي هر سازمان به شمار مي رود، لذا براي تصميمگيريهاي صحيح، احتياج به اطلاعات دقيق و گزارش¬هايي است كه به موقع تهيه و در اختيار مديران قرار داده ميشود.
بكارگيري فن¬آوري اطلاعات (IT) در سازمانها و شركتها تغييرات بنيادين را در تمامي زمينهها نويد ميدهد. همانطوري¬كه امروزه دنيا را نميتوان بدون صنعت برق در نظرگرفت دنياي امروز را نيز نمي توان بدون فن آوري اطلاعات و ارتباطات تصور كرد.
سازمانها و موسسات از فن آوري اطلاعات به عنوان منبعي براي پردازش و دستيابي به اطلاعات بهره جسته¬اند و اين فن آوري سازمانها را در جمع¬آوري¬, نگهداري، بازيافت و به کارگيري اطلاعات در حل مسائل خود ياري کرده است. فن آوري اطلاعات علاوه بر تبديل دادهها به اطلاعات، دانش برتريهاي رقابتي بسياري را براي سازمانها به ارمغان آورده است از آن جمله:
تاثير فن آوري اطلاعات نظام يافته است.
فن آوري اطلاعات کاملاً نفوذ کننده و منتشر شونده است.
فن آوري اطلاعات شيوه زندگي را ارتقا مي دهد.
فن آوري اطلاعات ابزارهاي مورد استفاده بشر را ارتقاء و متحول مي سازد.
فن آوري اطلاعات تغييرات بي سابقه را ميسر مي سازد.
فن آوري اطلاعات تجارت وسيعي را شامل ميشود و اثرات سازماني و اجتماعي بسياري را به همراه دارد.
اما با وجود اجتناب ناپذير بودن استفاده از فن آوري اطلاعات در سازمانها و شركتها بايد توجه داشت كه ارزيابي عملكرد و بازنگري برنامهها و استراتژيها نيز الزامي است و تحقق اهداف، بدون ارزيابي و بازنگري، امكان پذير نبوده و مديران سازمان نميتوانند بدون توجه به واقعيات و نتايج حاصل از فعاليتها، مديريت مؤثر خود را بر فرآيند ها اعمال كنند. (صرافي نژاد، 1383، ص15)
فرضيه¬هاي تحقيق:
در اين تحقيق دو فرضيه ذيل مورد نقد و بررسي قرار ميگيرد.
1. بين ميزان و نحوه استفاده از فن¬آوري اطلاعات و ارتباطات و عملکرد شرکت¬هاي نساجي کاشان رابطه معنا داري وجود دارد.
2. بين ميزان و نحوه استفاده از سيستم¬هاي اطلاعات و ارتباطات اداري و مالي و عملکرد شرکت¬هاي نساجي کاشان رابطه معنا داري وجود دارد.
روش تحقيق
در اين تحقيق روش گردآوري اطلاعات بصورت ميداني مي باشد.
ابزار گردآوري اطلاعات، پرسشنامه و مصاحبه مي باشد.
جامعه آماري
جامعه آماري در اين تحقيق شامل ده شركت نساجي كه بيش از دو سال از فن¬آوري اطلاعات مالي استفاده كردهاند ميباشد. ضمناً با وجود اينكه عمليات تقريباً مشابهي در واحد مالي شركتها انجام مي پذيرد، سعي شده است حتي الامكان شركتهاي مورد مطالعه داراي فعاليت نسبتاً يكساني باشند.
قلمرو تحقيق
قلمرو موضوعي: بررسي تأثير بکارگيري ICT در عملکرد اداري و مالي ده شرکت معتبر در صنايع نساجي مي¬باشد.
قلمرو مکاني: قلمرو مکاني اين تحقيق شرکت-هاي نساجي در شهر کاشان مي¬باشد.
قلمرو زماني: قلمرو زماني اين تحقيق از بهمن ماه 1383 تا بهمن 1385 مي¬باشد.
متغيرهاي تحقيق
متغيرهاي اين طرح عبارتند از:
فن¬آوري اطلاعات و ارتباطات، متغير مستقل اين تحقيق و عملکرد شرکت¬هاي نساجي متغير وابسته اين تحقيق را تشکيل مي¬دهند که در فصل دوم به صورت مفصل به تشريح آن¬ها پرداخته¬ايم.
تعاريف عملياتي:
فنآوري: فنآوري عبارتست از: كاربرد و استفاده از ابزار و روشها در تهيه و توليدكالاها و عرضه خدمات. (رضائيان، 1384، ص70)
فن آوري اطلاعات: فن آوري اطلاعات عبارت است از دانش جمعآوري، نگهداري، پردازش و انتقال اطلاعات، يا بنا به تعريفي ديگر فنآوري اطلاعات، عبارت است از مجموعهاي از سختافزارها و نرمافزارهايي كه همخواني كاملي با ذهن بشر دارد و بسياري از نيازهاي اطلاعاتي را جوابگو است. (Haay, 1998, P.12)
عملكرد: «عملكرد عبارتست از معيار پيش بيني شده يا معيار وابسته كليدي در چهارچوبي كه ارائه مي دهيم. اين چهارچوب به عنوان وسيله اي براي قضاوت در مورد افراد، گروهها و سازمان ها عمل مي كند.» (طاهري، 1384، ص171)