بخشی از مقاله
منابع
-آديكردي و كلركي ايران (1993) A0ker De keller k,L
- تغيير نسخههاي فرهنگي از تحقيق وسعت كالا- ژورنال بين المللي تحقيق در فروش در بازار
- اهرن- ام گروان- تي دبليو و جاروس. سي 1999
اگر به نظر برسد ميتوان فروخت مدرنيزه كردن واسطه شدن اثر جذابيت بر اجراي فروشنده . ژورنال بين المللي تحقيق در فروش بازار 16026984
- آلبرت اس و وتن. اي 1985 هويت سازماني. تحقيق در رفتار سازماني 71263295
- اشفرث و پي و برگامي . ام (2002) مقدمه و ما حصل هويت سازماني. ارزش و اعتبار منطقي تئوري هويت اجتماعي و سازمان آكادمي ديدگاه مديريت. 40-20-41 بگوزي. آر. پي و برگامي ام (2002) مقياس برگامي و بگوزي. دانشگاه رايس
- باوتل ايي (2001) مقايسههاي اجتماعي در كار واسطه. اثرات انجمن بر اعضا. هويت سازماني و تعيين هويت علوم سرپرستي سرماهانه 413-379-46
- باترل جي ايي و بلچ ايي 1987 كاربرد توقع عملگراي ارزش تئوري نقش براي بررسي نظرات تحريم گردان و غير تحريم گران يك محصول مصرفي. پيشرفت در تحقيق مصرف. 14-232-237.
- بنتلر پي- ام (1990)فهرستهاي مناسب-افزايندههاي لاگرنج. تغييرات اجباريو اطلاعات غير مدل در مدلهاي دستوري. تحقيق بها ويرال خود طبقهبندي كردن تعهد موثر و گروه خرد فرض به عنوان جنبههاي مشخص هويت اجتماعي در سازمان. ژورنال انگليسي روانشناسي اجتماعي
- برگاميام و بگوزي آرپي (2000) گروه خود فرض به عنوان جنبههاي مشخص هويت اجتماعي ژورنال خرده فروشي
- بها تا چاريا سي. بي رائو اچ وگليون ام اي (1995) فهم سند هويت. بررسي همكاري بين اعضا، موزه. ژورنال فروش بازار
- بهاتا چاريا بي وين اس (2003) هويت مشتري- شركت يك چارچوب براي فهم ارتباط مشتري با شركتها. ژورنال فروش بازار
- برمن دبليو. سي و موتوويدلو. اس. جي 1993گسترش معيار قلمرو براي شامل كردن عوامل اجزا در زمينهاي در انتخاب پرسنلي در سازمان. سانفرانسيسكو جوي باس.
- برابر. ام. بي 1991 خود اجتماعي يكسان و مختخل شدن در يك زمان. روانشناسي اجتماعي و فردي. بولتين.
- بار ام . بي. و گاردنر 1996.اين مالكيت «سطح هويت مجموعه و نمايندگان خود. ژورنال روانشناسي فردي و اجتماعي.
- بران آر ال دستيابي اثرات واسطه اي به خصوص در طرحهاي تئوري پيچيده. طرح معادله ساختاري
- بران اس جي/ 1969 قوانين شكل گيري لندن. آلن و آن وين
- بران تي جي و داسين پي- اي (1997) شركت و محصولات همكاريهاي تعاوني. عكس العمل و پاسخها در مورد مشتري ژورنال فروش بازار
- جنسي جي. سي 1983 در مورد ابزار مختلف تغيير و اعضاي سازماني تحقيق هويت سازماني ارتباطي جزئي
- دراپر. ان آر و اسميت اچ 1980 تحصيل سير قهقرايي به كار برده شده. نيويورك ويلي.
- درام درايت. ام. ايي (1996) سود شركت با بعد اجتماعي نقش معيارهاي غير اقتصادي ژورنال فروش بازار
- دراپر. ان آر- و اسميت اچ 1980
- دو كريچ. جي- ام. گلدن . بي آرو شوتل اس- ام 2002 زيبايي. در چشمان فروشنده كل اثر تعيين
- هويت سازماني و هويت تصور رفتار همكاري پزشكان علوم سرپرستي سه ماهانه
- دو تن جي ايي كريچ. ام و هراكوايل سي وي 1994 تصورات سازماني و هويت عضو علوم سرپرستي سه ماهانه
- المپيا چي كي دي و بهارتا چاريا سي بي 2001 تعريف اينكه تو چه هستي و در كنار تو چه كاره هستي مطالعه غير تعريفي و سازماني ARNعلوم سازماني
- فيشر آر جي ويگفيلد كي 1998. ارزيابي مدلهاي معادله معادله ساختاري با متغيرهاي غير قابل مشاهده و خطاهاي بخش ژورنال تحقيق فروش.
- جرج جي ام تبنهاسين كي (1990) فهم رفتار طرفدار اجتماعي اجزا فروش و مقدار فروش تحليل سطح يك گروه در زمينه خدماتي ژورنال روانشناسي به كار گرفته شده.
- جرج جي ام و بريف آپي 1992 احساس كالاي با كيفيت يك تحلل مفهومي از حالت در كار سازماني ارتباط داوطلبانه آگهي نامه روانشناسي
- گرانو تيرام (1985) حمل اقتصادي و ساختار اجتماعي مسئله در بر گرفتن جامعه شناسي و آمريكايي
- گرمين پي دبي (1987) تجزيه اطلاعات چند متغيري
- گرين تي دبليو سام س جي و اكتيو. اف (2000) ارتباط فعاليتهاي فروش انجام و رفتارهاي عضوي در وضعيت عضوي در همكاريهاي حرفهاي ژورنال فروش بازار
- هال آر جي اسنيل اف د فست ام اس 1999 استراتژيهاي بخش بسته بندي در SEM بررسي دقيق اثرات ساختارهاي ثانويه روشهاي تحقيق سازماني
- هاگ ام وي تري دي جي(2000) هويت اجتماعي و مراحل طبقهبندي خود در زمينههاي سازماني آكادمي و مرور مديريت
- جر سگك كي جي و سوربم دي (1993) Lisrelو طرح معادله ساختاري simpis زبان دستوري شيكاگو نرم افزار علمي بين المللي
- كندا (1999) گرفتن اطلاعات اجتماعي عقلانيت افراد
- لنديس اس بيل دي و ستلوك پي ايي (2000) مقايسه ديدگاهها براي تشكيل سنجشها در طرحهاي معادله ساختاري روشهاي تحقيق سازماني.
- مكنزي المين آهيروند ام و پد ساكف پي 1998 تعداد مقدمه و ماحصل احتمالي اجرا نقش خارجي و داخل ژورنال فروش در بازار
- مكنيان دي پي لاك دو سي ام وست اس جي و شكيست وي (2002) يك مقايسه روشها براي امتحان واسطه و ديگر اثرات متغيرهاي واسطه روشهاي روانشناسي
- ما ال اف اي (1998) تعيين هويت سازماني تعيين هويت ساختاري با دانشجويان سازماني مقاله دكتري غير چاپ شده
- ما ال اف اي و اشفرث بي ايي (1992) دانشجو و دانشگاهيان
تبعيض در استخدام: نقش نگرش تلويحي، انگيزش و وضعيت تعصب نژادي
اين تحقيق و مطالعه سعي دارد تا مطالعات گستردهاي رادر زمينه تبعيض در استخدام كه توسط«اي پي بريف» و همكارانش انجام شده را منعكس كند. نويسندگان تلاش كردند تا دستاوردهاي قبلي را كه به بررسي نژاد پرستي مدرن پرداخته است را مرور كنند. نژاد پرستي مدرن در وضعيت مشترك تعصب نژادي تاثير متقابل داشته است و به پيش بيني و بررسي تفاوت در ميزان پرداخت مزد پرداخته است و به همچنين به بررسي نتايج از طريق ارزيابي نگرشهاي نژادپرستي ضمني و انگيزه لازم جهت كنترل تبعيض پرداخته است. نويسندگان قادر نبودند تا تاثيرات متقابل تقديمي را از نو تكرار كنند و بيان كردند كه نگرشهاي نژاد پرستي ضمني با تلويحي به همراه شرايط و اوضاع در تعصب نژادي براي پيش بيني اين تفاوت تاثير گذار است. علاوه بر اين نتايج نشان مي دهند كه انگيزش براي كنترل تبعيض و تعصب رابطه بين نگرش علي صريح و ضمني را كاهش مي دهد. (به طور كلي دستاوردها نشان مي دهند كه تفاوت بين نگرش نژادي ضريح و ضمني در پيش بيني رفتار تبعيض آميز وجود دارد.
لغات كليدي: تبعيض، نگرشهاي ضمني، نژاد پرستي و تعصب و تست ارتباط تلويحي)
(در سال اخير، نگرشهاي نژاد پرستي در ماهيت خود، دو مويه و نامحسوس شده است بدون شك ارزيابيهاي مربوط به گزارش از خود نشان ميدهد كه در نگرشهاي نژاد پرستي كاهش محسوسي به چشم نميخورد و در تصميمگيريهاي مربوط به استخدام اين تبعيض هنوز به چشم ميخورد. اين تفاوت و تغيير در مورد ماهيت نژاد پرستي موجب شد تا دانشمندان علوم اجتماعي شيوههاي ارزيابي جديدي را طرح كنند كه مطابق با توصيف مدرنتر نژاد پرستي باشد.) (اين مقياسها سعي ميكنند تا تعصب خودانگاري را توصيف كرده و افراد با نگرشهاي نژادي منفي را با سوالاتي مبني بر اينكه آيا واكنش تبعيضي ميتواند نتيجه بي طرفي نژادي باشد را شناسايي ميكند.) اخيرا برخي از محققان از اين گزارش از خود به ارزيابيهاي توجيهي، نهفتگي و واكنش از لحاظ فيزيولوژيكي تغيير جهت دادند تا سطح معيار فردي نگرشهاي نژادي را تعيين كنند. بررسيهاي ضمني و تلويحي اعتقاد به تعصب خودانگاري با تاثيرپذيري كمتر دارند و در تعيين و شناسايي تبعيض موفقترند(تحقيقات اثبات كردهاند كه اين ارزيابيهاي تلويحي با نگرشهاي ديگر در ارتباط بود و رفتارهاي در سطح خرد را پيش بيني ميكند.)
شواهد و مدارك كمي وجود دارد كه نشان ميدهد نگرشهاي تلويحي اين چنيني براي پيش بيني رفتار سطح كلان مفيد است از قبيل تصميمات تبعيضآميز مربوط به اجاره اين مطالعه تحقيقي كه توسط «بريف» طراحي شد، بسيار مفيد و سازنده است و نشان ميدهد كه نژادپرستان امروزي در اوضاع و شرايط اجتماعي به طور خاص عمل ميكنند. «ليكن»بيان كرد كه اين تحقيق نه تنها اعتبار و صحت نتايج قبلي را مورد بررسي قرار ميدهد بلكه فرضيات جديد را نيز ارزيابي ميكند.
بريف به شيوههاي مختلف به توسعه و گسترش مطالعه تحقيقاتي خود پرداخت. اول اينكه علاوه بر تعيين و شناسايي نژادپرستي مدرن، ما عقايد و نظرات نژاد پرستي سنتيتر و قديمي تر را در مبحث مي گنجانيم تا ثابت شود كه اين نژاد پرستي مدرنتر واقعا نياز به اين دارد كه افراد نژاد پرست مشخص شوند دوم اينكه علاوه بر استفاده از گزارش خود و ارزيابي نژاد پرستي، ما نگرشهاي نژاد پرستي تلويحي را نيز در بحث ميگنجانيم.
سوم اينكه ما ارزيابي انگيزش را جهت كنترل تبعيض مورد بحث قرار ميدهيم تا تعيين شود كه آيا تعصب و تبعيض خودانگاري كه نتايج مختلف به دست آمده ناشي از بررسيهاي نژادپرستي صريح و تلويحي حتمي است يا نه. و در نهايت ما از شيوههاي دقيقتر براي تبعيض تلويحي استفاده ميكنيم تا فرضيات خود را با مقايسه تفاوتها در آمار سياهان و سفيدها با تكنيكهاي جديد آماري مورد تست قرار ميدهيم. اين شيوه شامل الگوي خطي هرمي يا سلسله مراتبي ميباشد. به طور كلي اين جمعبنديها به ما اين امكان را ميدهد تا فرضيات جديد را كه درك بهتري از تبعيض در استخدام را ارائه ميكند را مورد تست و آزمايش قرار دهيم. به طور خلاصه اين مطالعه تحقيقاتي مكتوبات در زمينه نگرشهاي نژادپرستي را به همراه ارزيابيهاي مربوطه به آن با هم تلفيق ميكند و مباحثي چون تبعيض خودانگار، معيارهاي اجتماعي سازماني و شرايط و اوضاع را جهت درك تفاوتهاي ارزيابي نژادپرستي ضمني و صريح را در يك شرايط انتخابي در كنار هم قرار ميدهد.)
تبعيض در استخدام و نگرشهاي نژادپرستي
(مطالعات زيادي به ارتباط بين ملاحظات و مسائل نژاد و تبعيض در استخدام پرداختهاند. در سالهاي اخير، ما به تعريف رفتار متفاوت تبعيض استخدامي پرداختيم، رفتارهاي متفاوت زماني رخ ميدهد كه معيارهاي مختلف در گروههاي مختلف به كار گرفته شود.
تجزيه و تحليلهاي مختلف انجام شد تا عواملي كه در ميزان و مسير معيارهاي مختلف تاثير ميگذارند مشخص شوند. به عنوان مثال اين تفاسير توسط «نورد» و «كرايجر» و «رات» و «هوفكات» و «بوبكو» نشان داد كه سياهان امتيازات كمتري هم در مسائل عيني و ذهني دريافت مي كنند) به علاوه، كرايجر و فورد به اين نتيجه رسيدند كه سياهان و سفيدها آمار بيشتري را به خود اختصاص دادند. (اين نتايج شواهد را فراهم ميكند مبني بر اينكه افراد از معيارهاي مختلف براي ارزيابي متقاضيان و داوطلبان استفاده ميكنند.) البته، تفاوت ميانگين بين متقاضيان سياه و سفيد پوست ضرورتا به معناي تبعيض نيست.
ممكن است تفاوت ميانگين تفاوتها و اختلافهاي ميان گروهها را به صورت صحيح نشان دهد.(براي بيان احتمال، اين تفاوتها «داپلر» تعداد متغيرهاي شغلي مربوط را محدود كرد تا به اين نتيجه برسد كه تفاوتهاي بين سياهان و سفيدها كاهش يابد و اين تبعيض ما هرگز از بين نرفتند.) تشخيص اين حقيقت كه بعيد است كه نويسندگان تمام متغيرهاي مربوطه را بگنجانند ممكن است اين تفاوتها را به خوبي توضيح دهد. «اپلر» و مطالعات انجام شده توسط او شواهد و مدارك غير مستقيمي را فراهم كرده است كه بر اساس آن نگرشهاي نژادي ممكن است عوامل تفاوت معيار متوسط را در مورد سياهان و سفيدها در بر داشته باشد. (مجموعهاي از مطالعات انجام شده توسط بريف شواهدي را در مورد نقش نگرشهاي نژادي ارائه كرده است.
در دومين تحقيق «بريف» شركت كنندگان مقياس تبعيض نژادي مدرن را كامل كردند. در ميان موارد سوالات، از شركت كنندگان و متقاضيان در مورد استعداد شغلي آنها سوال شد. در مطالب قبلي، متقاضيان يادداشتي را از رئيس اداره يا سازمان دريافت كردند و جملات حاوي درخواست او از داوطلبان براي اجاره به سفيدان بود و يادداشت دگري از رئيس دريافت كردند كه البته اين يادداشت حاوي مطالب حاكي از تبعيض نژادي نبود.
بريف در مورد تقلب هنجارهاي اجتماعي به بحث نپرداخت تا شرايط سازماني براي تعصب و تبعيض نژادي يا تساوي نژادي به وجود آيد. تقلب آنها مطابق با مفهومي ساختن شرايط پيشنهاد شده توسط استكمن است. اسكتمن نشان داد كه شرايط سازماني عملكرد و كاركرد پاداش است و انتظار ميرود كه علايم و نشانهها براي كارمندان و ديگران به اين مسئله ميپردازد كه كدام رفتار از لحاظ اجتماعي قابل قبولتر است.
بر حسب انتظار (بريف به اين نتيجه رسيد كه ميانگين متوسط متقاضيان سياه پوست در شرايط تبعيض نژادي ميزان كمتري را نشان ميدهد. مهمتر اينكه آنها به اين نتيجه رسيدند كه امتيازات در زمينه مقياس تبعيض نژادي مدرن اين رابطه در نژادپرستان متجدد در شرايط تبعيض نژادي را كاهش داد. بنابراين واضح است كه نژادپرستان متجدد بر اساس اعتقادات خود عمل ميكنند اما هنجارهاي اجتماعي براي موجه ساختن تبعيض به وجود ميآيند.) گر چه قبل از پذيرفتن اين برداشت، مهم است كه دقت شود آمارهاي تعصب و تبعيض و تفاوتهاي قابل ملاحظه در ارزيابي ميزان متوسط، متقاضيان سياه پوست دو شرايط را پشت سر گذاشتند. به عبارت ديگر، آنها به اين مسئله نپرداختند كه آمارهاي مربوطه به متقاضيان سفيد پوست در دو شرايط، مراحل را پشت سر گذاشتند. ممكن است شرايط تبعيض و تعصب به طور ميزان ميزان متقاضيان را صرف نظر از آنها كاهش داد. (بنابراين در اين مطالعه ما تلاش ميكنيم تا تاثير متقابل سازماني را با استفاده از ارزيابيهاي دقيقتر تبعيض را به وسيله مقايسههاي تعداد متقاضيان سياه و سفيد در شرايط دو فرضيه زير مرور كنيم.)
فرضيه 1- شرايط سازمان در آمار متقاضيان تاثير خواهد گذاشت و متقاضيان سياه پوست در مقايسه با سفيد پوستان در زمينه تبعيض نژادي آمار كمتري را به خود اختصاص خواهد داد. ميزان تفاوتهاي آماري بين متقاضيان سفيد پوست و سياه پوست در شرايط برابر كمتر است.)
ارزيابيهاي نژادپرستي قديمي و نژاد پرستي مدرن
(تبعيض و رفتار تبعيض آميز به شيوههاي مختلف آشكار ميشوند. يكي از آشكارترين و برجستهترين شكل نژادپرستي قديمي كه با نگرشهاي وقيحانه خود كم بيني سازمان و تحجر مشخص ميشود. در مقايسه با اين تبعيض نامحسوس، نژاد پرستي مدرن به عنوان شكل جديدتر شكل گرفت. تبعيض نژادي مدرن غير صريح و منطقيتر بوده و نگرشهاي منفي نسبت به سياهان با دلايل غير نژادي پنهان شده و از خود انگاري غير تبعيضي حمايت ميكند. اصول و عقايد اصلي و اعتقادات نژادپرستي مدرن شامل اين مضمون است كه تبعيض متعلق به گذشته است. سياهان از تاكتيكهاي غير منصفانه نه جهت عقب زدن خود از جايگاهشان استفاده ميكنند.
جايگاهي كه خواهان آن نيستند و در واقع خود را شايسته و سزاوار آن نميدانند.) حاميان تبعيض مدرن به عقايد خود به عنوان حقاق تجربي نظر ميافكند. نژادپرستان كه حاوي فلسفه تبعيض نژادي نيستند زيرا آنها نژادپرستي را به صورت مفهومي بيان كردهاند و از نژادپرستي قديمي تا عقايد نژادپرستي وقيحانه حمايت ميكنند. همانگونه كه بريف به آن پرداخت، نژادپرستان مدرن و متجدد زماني كه هنجار اجتماعي وجود داشته باشد بر اساس اعتقادات و عقايد خود عمل ميكنند و رفتارهاي تبعيض آميز خود را توجيه ميكنند. (در اين تحقيق، ما با استفاده از تحقيقات بريف به اين نتيجه رسيديم كه با استفاده از بريف مقايسهاي خود از تبعيض ميتوان نژادپرستي مدرن و قديمي را مورد ارزيابي قرار داد.)
فرضيه 2: شرايط سازماني در نگرشهاي نژادپرست متقاضيان تاثير متقابل داشته و آمارهاي متوسط سياهان را در مقايسه با متقاضيان سفيد پوست را تحت تاثير خود قرار ميدهد.) به خصوص متقاضيان با تفكرات نژادپرستي بيشتر، آمارهاي تبعيضي بيشتر را در شرايط تبعيض نژاد به وجود ميآورند. نبايد بين ارزيابيهاي صريح و روشن و آمارهاي ميانگين متقاضيان در شرايط برابر رابطه اي وجود داشته باشد. همانگونه كه در فرضيه 2 گفته شد، ما انتظار داريم كه نتايج مقياسهاي نژادپرستي مدرن و قديمي شبيه به هم باشد. ما انتظار داريم كه اين تاثير در مورد ارزيابيهاي نژادپرستي قديمي به دليل ماهيت وقيحانه موارد اين مقياس و اندازهگيري كمتري يا ضعيفتر باشد.
نگرشهاي صريح و ضمني
همانگونه كه در بالا اشاره شد (رايجترين شيوه براي ارزيابي نگرشهاي نژادپرستي، ارزيابي گزارش از خود به طور واضح و صريح است.) متاسفانه اين ارزيابيها با تبعيضهاي خودانگاري تحت تاثير قرار گرفت. امتيازهاي پاسخ دهندگان نه تنها نگرشهاي آنها را منعكس ميكرد بلكه تقلب عمده و آگاهانه پاسخها براي تنظيم و كنترل برداشت آنها نيز تاثيرگذار بود. يك شيوه براي به حداقل رساندن تاثير تبعيض خودانگاري در ارزيابي و بررسي نگرشهاي نژادپرستي، به كار گرفت تكنيكهاي ارزيابي نگرش تلويحي و ضمني بود. اين تكنيك هاي ارزيابي تلويحي درصدد تعيين غير صريح ساختار بدون پرسيدن سوال از متقاضيان به طور مستقيم براي گزارش شفاهي است.
بنابراين ارزيابيهاي تلويحي نگرشهاي نامحسوس وقديميتر را نسبت به ارزيابيهاي گزارش خيلي قديميتر تعيين و مشخص ميكند.) بدون شك، تفاوت بين نگرشهاي منافي كه با ارزيابيهاي تلويحي و صريح تعيين ميشود منجر به ايجاد سوالاتي در زمينه اعتبار مطرح كرد كه به آساني واكنشهاي صريح از قبيل گزارشهاي شفاهي و آمارهاي مربوط به گزارش از خود را مدنظر قرار دهد.
به هنگام استفاده از ارزيابيهاي تلويحي براي تعيين نگرشهايي كه در سالهاي اخير به وجود آمده اند، سوالات مربوط به ارزش و اعتبار مطرح شد. به عنوان مثال، «كراندل» و «اسچيل من» خاطر نشان كردند كه گر چه ارزيابيهاي نگرش تلويحي اميدوار كننده است، اما آنها ميزان تاثير تبعيض حقيقي را مورد سوال قرار دادند آنها بر اين نظر بودند كه تبعيض واقعي و حقيقي نگرشهاي تلويحي به هم مرتبط ميباشند. اما در واقع مفاهيم آنها به هم شبيه نيست. («فازيو» و «السون» اخير شيوههاي مختلفي از تكنيكهاي ارزيابي تلويحي را مورد ارزيابي قرار دادند و به اين نتيجه رسيدند كه ارزيابيهاي تلويحي در ارائه راه و روش مفيد براي فرضيات انجام شده تست مثمر ثمر خواهد بود. با ارائه اين شواهد اوليه در مورد اعتبار و سودمندي شيوههاي ارزيابي تلويحي، دلايلي وجود دارد كه از تبعيض خودانگاري را به اثبات ميرساند.
مبني بر اينكه چرا ارزيابيهاي نگرش تلويحي ممكن است نسبت به ارزيابيهاي نگرش صريح مفيدتر باشد. به عنوان مثال تكنيكهاي ارزيابي نگرش تلويحي بر اين اصل استوار هستند كه عقايد كاملتر و قديميتر پاسخ دهندگان نيز تاثيرگذار است. اين عقايد و اصول قديمي ممكن است به طور خودكار آگاهي فرد را فعال كنند. بنابراين ممكن است رفتار نگرشهاي روشن وصريحي كه نتايج را به بار آوردند نيز ممكن است تاثير گذار باشد.
احتمال ديگر اين است كه افراد ممكن نيست بتوانند به فرايند درون نگرانه دست يابند پس ارزيابيهاي نگرش به طورضمني بايد نسبت به ارزيابي نگرشها به صورت صريح داراي قدرت بيشتري در زمينه پيشگويي رفتار باشد. فرضيه 2 نگرشهاي تلويحي را مورد ارزيابي قرار داد.
فرضيه 3-(رابطه بين نگرشهاي قديمي نژادپرستي تلويحي افراد و آمار متقاضيان سياهپوست ممكن است با شرايط مورد نظر تعديل شود به خصوص متقاضيان كه داراي نظرات نژادپرستي بودند به طور تلويحي و ضمني در شكل تبعيض آميز درشرايط تبعيض نژادي عمل خواهد كرد. اما اين افراد نبايد هيچ رفتار تبعيضآميزي را در شرايط برابر ارائه كنند.
فرضيه 3 مشابه فرضيه 2 است مگر در مورد جايگزين كردن ارزيابي نگرشهاي تلويحي به جاي ارزيابي نگرش صريح. نگرشهاي تلويحي يا ضمني نسبت به نگرشهاي صريح سودمندتر است اين كنش متقابل بايد براي ارزيابي تلويحي نسبت به ارزيابي صريح و قويتر و محكم تر باشد.) در مطالعه موضوع مورد نظر ما نگرش تلويحي را با تست رابطه تلويحي كه توسط «گرين والد» و «مك جي» و «استوارت» ارائه شد، ارزيابي كردهاند اندازهگيري كرديم. تست رابطه تلويحي به سادگي منطبق با ارزيابي انواع مختلف مفاهيم بود. اين كار با كامپيوتر انجام شد و نگرشهاي تلويحي را با ارزيابي نهفتگي و خطاهاي مربوط به كلمات جدا كرده و توسط افراد از چهاردسته مفاهيم و قرار دادن آنها در دو دسته انجام شد.
در اين مطالعه تحقيقي ما از مفاهيم مشابهي استفاده كرديم همچنين از دستهبنديهاي مشابه و كلمات مشابهي استفاده كرديم. مباحثي در زمينه معناي ارزيابي وجود دارد. به عنوان مثال به نظر مي رسد كه معيار پاسخ ميتواند نمره يا امتياز تست رابطه تلويحي را تحت تاثير خود قرار دهد و يا اينكه تست رابطه تلويحي محيطي را كه فرد به انجام تست پرداخت را تحت تاثير خود قرار داد. به نظر ميرسد كه تست رابطه تلويحي در مورد اختلاف درون گروهي، برون گروهي و ميان گروهي مستعد است. تحقيقات نشان ميدهد كه تقلب را تحت تاثير قرار ميدهند، در زمينه ميزان اعتبار آن هم شواهدي را ارائه كردهاند. «گرين والدوظ نويسك بيش از 30 مطالعه تحقيقاتي انجام دادند كه تست رابطه تلويحي ميتواند به تفاوتهاي نگرش نامحسوس پي ببرد و امتياز با نمره نگرش تلويحي را با آشنايي لغات، تحت تاثير خود قرار نميدهد. تست رابطه تلويحي نشان داد كه صحت و اعتبار با ارزيابيهاي نهفتگي قابل ملاحظه است.
صحت و اعتباري همانند ارزيابيهاي روان شناختي در نظر گرفته شد. در نهايت براي اعتبار پيش گويي تست رابطه تلويحي در پيشگويي رفتار محسوستر از قبيل رفتار غير شفاهي حمايت شد. به طور كلي، تحقيقاتي انجام شد كه شواهد و مداركي براي ارائه خصوصيات روان سنجي و يكپارچگي و تفاوت و اعتبار تست رابطه تلويحي ارائه شد. اين مطالعه و تحقيق با ارزيابي تست رابطه تلويحي و رفتار سطح كلان از قبيل تصميمات مربوط به تبعيض در اجاره دادن را مورد بررسي قرار ميدهد.
انگيزش كنترل تبعيض
يك تعريف احتمالي در مورد تفاوتهاي بين نگرشهاي تلويحي و صريح نوعا شبيه به تبعيض نيست. به عبارت ديگر برخي از مردم براي كنترل تبعيض خود تحريك ميشوند. «دان تون» و «فازيو» نشان دادند كه افراد با انگيزش بالا براي كنترل تبعيض خود به شيوه غير تبعيضي عمل مي كنند. بنابراين منطقي است كه انتظار داشته باشيم ارتباط كمي بين ارزيابيهاي نژادپرستي صريح و تلويحي، هنگامي كه افراد براي كنترل تبعيض خود تشويق ميشوند وجود داشته باشد.)
(فرضيه 4: رابطه بين نگرش نژادي ضمني و صريح با تشويق به كنترل و تبعيض كاهش مييابد. نگرشهاي تبعيضي تلويحي بيشتر برابر است با تشويق بيشتر به كنترل تبعيض و رابطه منفي بيشتر نگرهايي تلويحي و صريح اين رابطه به نظر ميرسد كه در مورد نگرشهاي نژادپرستي قديمي نسبت به نگرشهاي نژادپرستي مدرن محكمتر باشد.) همانطوري كه نژادپرستي مدرن نامحسوستر از تبعيض نوينتر است.
(شركت كنندگان:
شركت كنندگان شامل 103دانشجوي كارشناسي بودند كه نمره قبولي را دريافت كردند. سن افراد از 18 تا 30 سال متفاوت بود و ميانگين سن افراد حدود 8/18 بود. اكثر شركت كنندگان بودند و هدف تعيين تبعيض نژادي بود. تمام شركت كنندگان سفيد پوست بودند. تفاوت قابل ملاحظهاي بين افراد اين گروهها به ازاي هر متغير وجود نداشت.)
(ارزيابي)
(نگرش نژادي تلويحي: نژاد پرستي به صورت صريح و با دو مقياس مورد ارزيابي قرار گرفت. اين نگرشها در مورد سياهان و مقياس تبعيض نژادي مدرن بود. نگرشهاي مربوط به مقياس سياهان و ارزيابي 20 مورد نگرشهاي نژادپرستي قديمي در مقياس 7 موردي كيلرت ميباشد به عنوان مثال، شركت كنندگان مورد اين سوال قرار گرفتند اينكه آيا آنها از زندگي كردن متنفر هستند يا نه، و اينكه آيا احساس ميكنند كه سياهان وسفيدپوستان با هم برابرند يا نه، اعتبار نمره و اعتبار شركت كنندگان در اين مقياس با ضريب آلفا قابل قبول بود.) در مقايسه با نگرشهبي مربوط به مقياس سياهان، مقياس تبعيض نژادي مدرن، نژاد پرستي مدرن را تعيين كرد. مقياس تبعيض نژادي مدرن شامل هفت مورد در مقياس نمونه لايكرت است تبعيض در مقابل سياهپوستان ديگر در ايالات متحده وجود ندارد نژادپرستي مدرن جاي خود را به همراه 14 موضوع ديگر در زمينه تعيين نگرشهاي مربوط به موضوع ديگر داده است تا تاثير واكنشي عملي محدود شود. اعتبار نمرهها و امتيازات با ضريب آلفاي حدود 81 قابل قبول بود.
(نگرشهاي نژاد ضمني يا تلويحي: نژاد پرستي تلويحي با تست رابطه تلويحي تعيين و مشخص ميشود. تست رابطه تلويحي نگرشهاي نژادپرستي را با ثبت سرعت و صحت در مورد شركت كنندگاني كه ميتوانند لغات را دسته بندي كنند ارزيابي ميكند. شركت كنندگان ابتدا لغات را به دستهبندي قابل توصيف مربوط به نژاد جدا كردند و سپس گروه قبلي لغات را با دسته ارزيابي شده جدا ميكنند.
همان زمان اسامي درصفحه كامپيوتر ظاهر ميشود و شركت كنندگان بدين ترتيب اسامي را تحت عنوان سفيد و سياه و با كليدهاي چپ و راست در صفحه كليد كامپيوتر طبقه بندي كردند. اين طبقه بندي سپس تركيب شده و يك مجموعه 40 لغتي را به وجود اورد تحت عنوان سفيد يا مطلوب و سياه يا نامطلوب سرعت و صحت دستهبندي پس از تركيب روش آزمايش و خطا ثبت شد. دستهبندي نژادي تغيير كرد تا با گروه ارزيابي شده تلفيق شود. شركت كنندگان مشخص كردند كه آيا لغات متعلق به گزينه سفيد يا نامطلوب در مقابل گزينه سياه يامطلوب ميباشد اين مثال از ترتيب روش آزمايش و خطا براي تست رابطه تلويحي در تصوير آمده است) ما در مورد دو مقوله سرعت و صحت طبقهبندي به ارزيابي پرداختيم. ما ميزان كندي شركت كنندگان را مورد ارزيابي قرار داديم. اينكه آنها با چه سرعتي پاسخ دادند و ميزان خطاي آنها تا چه حد است ما اين فرايند را كه «گرين والد» بيان كرد و با پاسخهاي ثبت شده كمتر از 300msمورد و بيش از 3000msمورد بود. مورد بررسي قرار داديم. بدين ما موارد ميزان متوسط خطا و اشتباه بيش از 20 درصد را حذف كرديم بدين ترتيب تعداد كمي از آنها حذف شدند.
نهفتگي ميزان متوسط پاسخ از 3ms و 368 تا 15ms و739 با ميانگين 52/233ms متفاوت بود. اين ميزان نشان داد كه نگرش نژادي تلويحي متوسط اين نمونهها نژادپرستي دربرابر سياهان منفي بود. ميزان درصد خطا از 10 درصد تا 15 درصد با ميانگين 5/1درصدي متفاوت بود. اين ميزان حاكي از اين مطلب است كه نگرش متوسط تلويحي در مقابل سياهان منفي بود. ما به دو نمونه از ارزيابي اجراي اصلي تحقيقي تجزيه و تحليل فاكتور يا عامل پرداختيم بدين ترتيب با فاكتور جداگانه شكل گرفت. اين دومقياس حدود 79 مورد بود. با استفاده از بارگيري اين فاكتور و فرمول معتبر توسط «برلن» ارائه شد. ما اعتبار هر مقياس را مورد سنجش خود قرار داديم.
(انگيزش براي كنترل تبعيض: انگيزش براي كنترل تبعيض نيز بدون ارزيابي تبعيض مورد ارزيابي قرار گرفت. اين مقياس و ارزيابي براي مخفي كردن تبعيض نژادي به منظور پيروي از هنجارهاي اجتماعي سنجيده شده و بررسيهاي غير تبعيض نيز ظاهر شدند. اين 5 مورد براي ارزيابي مورد نظر طبقه نمونه 9 گزينه اي «لايكرت» انجام شد. مثلا گزينه «من سعي ميكنم هر نوع فكر منفي در مورد مردم سياه پوست را براي پرهيز از واكنش منفي مخفي كنم.» را براي نمونه بيان كرديم كه توسط پاسخ دهندگان ارائه شد. اعتبار امتياز متقاضيان در اين مقياس با ضريب آلفايي حدود 77 مورد قبول بود.) شواهد معتبر نيز به ارزشهاي اجتماعي اين مقياس اشاره ميكنند و تبعيض نژادي را كه همبستگي كمي با مقياس ارزشها اجتماعي مختلف دارد را نشان داده است.
ارزيابي تبعيض نژادي و آزمايشهاي تجربي: شركت كنندگان تمرينها را با استفاده از قانون «بريف» انجام دادند. بسياري از كارها توسط مديران كنترل شد. شركت كنندگان پروندههايي را تشكيل دادند به آنها 8 شغل ارائه شد و به آنها ابلاغ شد تا
آنها را ارزيابي كنند اين پروندهها اطلاعاتي در مورد آموزش هر شركت كننده تجربه كاري گذشته، نژاد، سن، جنس و سرگرميهاي مورد علاقه شخص ارائه كرد. در اين پرونده ها نوشته شده بود كه 6 مورد از 8 شركت كننده داراي تواناييهاي عالي و ممتاز بودند. شركت كنندگان هر متقاضي را مورد ارزيابي قرار دادند .