بخشی از مقاله
تحلیل سریال کارتونی سفید برفی
فهرست مطالب
موضوع صفحه
فصل اول:(معرفی تحقیق) 8
• تعریف مسئله 10
• فرضیه 12
• اهمیت مسئله و ضرورت انجام کار 13
فصل دوم:(مروری بر سابقه تحقیق) 15
• تحقیقات انجام شده در کشورهای مختلف جهان 18
• خلاصه داستان سفید برفی 21
• کودک ، تلویزیون، مدرسه 31
• چرا مطالعه و بررسی پاره ای از تاثیرات تلویزیون بر روی اطفال سخت و دشوار است ؟ 36
• تاثیر گذاری تلویزیون بردانش آموزان دبستان (م .ر) 40
فصل چهارم:تجزیه وتحلیل داده ها 44
• بررسی و تجزیه وتحلیل جدول شماره 1 48
• پیشنهاد 49
منابع 51
فهرست جداول ونمودارها
o جدول شماره :1 (سوالات مطرح شده) 40
o جدول شماره:2 (درصد) 48
o نمودار شماره 1 41
o نمودار شماره 2 42
o نمودار شماره 3 43
o نمودارشماره 4 47
موضوع:
تاثیرگذاری سریال کارتونی سفید برفی
(بیان مسئله)
چکیده فصل اول:
• تعریف مسئله:برنامه های تلویزیون به جهت اینکه یکی از جذابترین مطالب مورد کودکان است تاثیر فراوانی برروحیات آنان می گذارد.
• فرضیه:بیان مسئله و موضوع مورد تحقیق به زبان ساده و روشن.
• اهمیت و ضرورت انجام کار:علاقمندی کودکان به تلویزیون 75%بیش از علاقه آنان به رادیو است.
• تلویزیون به علت مدت برنامه و استمرار آن کودکان را تحت تاثیرقرار می دهد.
تعریف مسئله
بررسی دقیق یونسکو این نکته را روشن می سازد که تلویزیون و اطفال در بیست سال اخیر موصوع تحقیقات فراوانی بوده است که هر یک به نحوی سعی کرده اند به سوالاتی در این زمینه پاسخ گویند.(1 ) در بسیاری از کشورها و فرهنگ های تحقیقاتی در زمینه مسائلی مانند تاثیرتلویزیون در اوقات فراغت، میزان معلومات، بزهکاری، اعتیاد وسلامت روحی وجسمی اطفال انجام گرفته است. به طوری که صرف نظراز اختلافات فرهنگی، انواع مختلف سیستم ها و مقدار تلویزیون های موجود در دنیا،با اطمینان کافی می توان مسائل ونکات چندی را درزمینه تاثیرتلویزیون براطفال پیش بینی کرد.پاره ای از این نکات عبارت هستند از:
• - طرز برخورد کودکان با تلویزیون ونوع تماشای برنامه به وسیله آنها.
• - تغییری که تماشای برنامه درساعات آزادی و تفریح آنها به وجود می آورد.
-----------------------------------------------------
1- "کودک وتلویزیون"،سروش،670(آبان1372):41.
از همه مهمتر عکس والعمل آنها در مقابل تلویزیون و برنامه های مختلف آن.متأسفانه با وجود تمام زحماتی که محققین در راه آشنایی با مسئله تلویزیون بر اطفال کشیده اند،باید این حقیقت بسیار مهم را اذعان کرد که هنوزهیچ یک از تحقیقات انجام شده نتوانسته مسائل مهم و پیچیده یی چون ارتباط تلویزیون با رفتار غیر اجتماعی نوجوانان، تاثیر تلویزیون بر ارزشها ومعلومات مکتسبه نوجوانان ارتباط آنان باعوامل دیگری چون سازگاری و ناتوانی های روحی را مشخص کند.
در این تحقیق بررسی می شود که آیا مفاهیم مطرح شده در سریال کارتونی سفیدبرفی به بهینه سازی رفتاری کودکان مؤثر است یا خیر؟
فرضیه :تماشای سریال تلوزیونی سفیدبرفی کمک به دیگران را در کودکان افزایش می دهد.
اهمیت مسئله و ضرورت انجام کار
تلویزیون ازتازه ترین وسائل سرگرمی وآموزشی برای کودکان است و در هر جامعه ای یکی از ارکان اصلی است وبعد از مکان های آموزشی در درجه اول اولویت قرار دارد.معمولا کودکان به تلویزیون بیش از رادیو علاقه مند می شوند بطوری که 75% کودکان تلویزیون را بررادیو ترجیح می دهند.
تلویزیون می تواند با ارائه درسهای آموزشی برای کودکان ونوجوانان مفید باشد(1) به نظرعده ای علت توجه و استقبال کودکان از تلویزیون این است که دسترسی به این تفریح و سرگرمی از سایر فعالیت ها آسانتر است.
از طرف دیگر به علت مدت برنامه و استمرار رابطه ای که تلویزیون با کودکان دارد آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد.
مطالعات انجام شده نشان می دهد که مجموعه برنامه هایی از قبیل سریال
های داستانی و برنامه های مستند- توجه پیامگیران بیشتری را به خود جلب کرده و در انتقال پیام موفق تر بوده اند.از طرف دیگر پیامگیران نیز امکان پیگیری برنامه ها و
-----------------------------------------------------------
1-ابراهیم رشید پور، تلویزیون و اطفال (تهران: انتشارات تهران، 1353)،ص14.
الگو برداری از آن ها را پیدا کرده اند.(1)
تماشا می کنند ودر روزهای تعطیل وقت بیشتری را به تماشای تلویزیون اختصاص می دهند و با افزایش سن تا 12 سالگی میزان تماشای تلویزیون آن ها نیز افزایش پیدا می کند وانجام کارهای تحقیقی در این مورد ضرورت بسیار می یابد.
-----------------------------------------------------------
1-" کودک، تلویزیون ،اطفال" فصلنامه علمی پژوهشی سنجش،4(زمستان 1373):64.
روش تحقیق
ومروری بر سابقه تحقیق وتشریح موضوع
چکیده فصل دوم :
• تحقیقات در زمینه تلویزیون درایران در واحد تحقیقات اجتماعی وازشیابی برنامه ها ، صورت گرفته است.
• تحقیقات در سال 1983 نشان می دهد خانواده ها یی که تلویزیونوجود دارد ساعت خواب اطفال تغییر می کند
• بطور متوسط ، کودکانی که در سنین دبستان و دبیرستان هستند بین ( 6 تا 16سال)بین 12تا 24ساعت از وقت خود را هفته با تلویزیون می گذرانند
• تحقیقات در سال 1983 نشان می دهد خانواده ها یی که تلویزیونوجود دارد ساعت خواب اطفال تغییر می کند
• داستان سفید برفی
تاکنون تحقیقات زیادی در مورد رسانه تلویزیون ومخاطب انجام شده است با تو
جه به اینکه کودکان و نوجوانان بخش مهمی ازمخاطبان را تشکیل می دهند،محققان،پژوهشگران وصاحبنظران تحقیقاتی را در زمینه کودک ، نوجوان و تلویزیون انجام داده اند. مطالب حاضر نگاهی دارد به تحقیقات انجام شده درایران وجهان.
لازم به ذکر است که تحقیقات در زمینه تلویزیون درایران در واحد تحقیقات اجتماعی وارزشیابی برنامه ها ، صورت گرفته است.
روش تحقیق بصورت میدانی ودر محیط مدرسه ومشاهده مسقیم انجام شده است.
تحقیقات انجام شده درکشورهای مختلف جهان
باتوجه به تحقیقاتی که در کشورهای مختلف جهان انجام گرفته ،روشن است که بطور متوسط ، کودکانی که در سنین دبستان و دبیرستان هستند بین ( 6 تا 16سال)بین 12تا 24ساعت از وقت خود را هفته با تلویزیون می گذرانند.تحقیقات انجام شده این نکته را نیز روشن کرده است که جوانان دبستانی اوقات زیادتری از فراغت خود را در پای تلویزیون می گذرانند تا جوانان دبیرستانی .(1)
براساس آمار به دست آمده در3سالگی یک سوم اطفال ودر ابتدای ورود به مدرسه%80 ودرپایان اولین مدرسه%90 اطفال تماشاچی برنامه ها هستند و در سالهایی که شخص وارد دبیرستان می شود(13تا 16 سالگی )مدت زمانیکه بطور متوسط صرف تماشای برنامه های تلویزیونی می کندمجددا به2 ساعت درروز تقلیل پیدا می کند ، بطوری که بررسی تحقیقات مختلف دراین مورد
1- ابراهیم رشیدپور،تلویزیون واطفال،ص21،انریک ملون،مارتینز،تلویزیون در خانواده و جامعه نو،ترجمه جمشید ارجمند(تهران:انتشارات تهران،1335)،ص39.
نشان می دهد درانگلستان معلوم شده که نوجوانان10 تا14ساله بطورمتوسط روزانه 9/1ساعت ازوقت خود را صرف تماشای برنامه های تلویزیون می کنند. این رقم ازآنچه درآمریکا به دست آمده کمتراست اما دلیل آنراشاید بتوان در این مسئله دانست اطفال انگلیسی نسبت به کودکان آمریکایی امکان کمتری درمورد انتخاب کانالهای تلوزیون ، در نتیجه برنامه های متنوع دارند.(1)
مالتزک در تحقیق خود معین کرده که نوجوانان 15 تا 20 ساله آلمانی به طورمتوسط هفته ای 7تا 8 ساعت از وقت خود را صرف تماشای تلویزیون می نمایند هنوز علت گرایش کمترنوجوانان آلمانی به تلویزیون نسبت به اطفال و نوجوانان آمریکایی وانگلسی معلوم نشده است .
تحقیقات در سال 1983 نشان می دهد خانواده ها یی که تلویزیونوجود دارد ساعت خواب اطفال تغییر می کند و بچه ها دیرتر به رختخواب می روند .در ژاپن 17 دقیقه ودر کانادا11 دقیقه خواب اطفال به عقب رفته بود. در ژاپن این نکته معلوم شد که با آمدن تلویزیون به محیط خانه ازوقتی که اطفال در خانه صرف
_____________________________________1- "کودک و تلویزیون"،سروش،652(تیر1372):ص43.
کارهای درسی می کردند کم شده ،در کانادا برعکس این تغییر چندان قابل ملا حظه نبود. در کانادا معلوم شد اطفالی که در محیط خانواده به تلویزیون دسترسی داشتند وقت کمتری را در خارج از مدرسه صرف بازی می کردند.تا آن دسته اطفالی که تلویزیون نداشتند .اطفال دسته دوم در شهری زندگی می کردند که فاقد تلویزیون بود.(1)
1- براهیم رشیدپور،تلویزیون واطفال،ص28
سفید برفی
و
هفت کوتوله
روزی بود و روزگاری.پادشاه و ملکه ای بودند که فرزند نداشتند.ملکه آرزو داشت صاحب دختری شود که لپهایش به سرخی گل سرخ، موهایش به سیاهی شب و پوستش به سفیدی برف باشد.
بالاخره آرزوی ملکه برآورده شد.خداوند به او دختری داد با لپهای سرخ موهایش سیاه و پوستی مثل برف.ملکه اسم دخترش را سفیدبرفی گذاشت.اما سفیدبرفی هنوز کوچک بود که مادرش از دنیا رفت.مدتی بعدپادشاه با زن دیگری ازدواج کرد.ملکه جدید زیبا اما بدجنس بود.او یک آیینه جادویی داشت. هر روز مقابل آیینه می ایستاد و می گفت:(( آیینه به من بگو در جهان چه کسی از دیگران زیباتر است؟))
آیینه جواب می داد:((در زمین و آسمان زیباتر از دیگران شما هستید!))
ملکه خوشحال و راضی می شد.به تصویر خودش در آیینه نگاه می کرد و لذت می برد.
روزها می گذشت.سفیدبرفی بزرگتر و زیباتر می شد.او دختری خوش اخلاق و مهربانی بود.
یک روز ملکه بدجنس مثل همیشه از آیینه پرسید:((آیینه جادویی باید به من بگویی در این جهان چه کسی از دیگران زیباتر است؟))
این بار جواب داد:((زیباتر از دیگران در زمین و آسمان فقط سفیدبرفی ست.او مانند یک پری ست.))
ملکه وقتی این را شنید ناراحت و عصبانی شد.شکارچی مخصوص قصر را صدا کرد.به او دستور داد:((سفیدبرفی را بردار و به جنگل ببر. او را بکش و قلبش را برای من بیاور.))
شکارچی سفیدبرفی را به جنگل برد.اما دلش راضی نشد او را بکشد.پس آزادش کرد و گفت:((ای دختر زیبا فرار کن و به هر جا که می خواهی برو.))
بعد هم آهویی شکار کرد.قلب آهو را از سینه اش درآورد.آن را برداشت و به قصر برگشت.
خود را به ملکه رساند و گفت:((دستور شما را اجرا کردم.سفیدبرفی را کشتم و قلبش را درآوردم.))
این را گفت و قلب آهو را به ملکه داد.ملکه حرف شکارچی را باور کرد،خوشحال و راضی شد.
اما سفیدبرفی چه کرد؟او تنها و سرگردان در جنگل پیش رفت تا اینکه به یک خانه کوچک جنگلی رسید.
در خانه باز بود.سفیدبرفی وارد آن شد.میز کوچکی دید که بر روی آن هفت بشقاب کوچک چیده شده بود.گوشه اتاق هم هفت تخته خواب کوچک دیده می شد.فهمید که این خانه مال هفت کوتوله ی جنگل است.تخت خوابها را کنار هم گذاشت و روی آنها خوابید.شب رسید و کوتوله ها به خانه برگشتند.دیدند که دختری زیبا در خانه شان خوابیده است.تعجب کردند. نمی دانستند او کیست و چطور به خانه شان آمده است.کوتوله ی بزرگتر گفت:((بهتر است که بیدارش نکنیم.فردا همه چیز معلوم خواهد شد.))
صبح روز بعد سفیدبرفی بیدار شد.هفت کوتوله را دید از آنها معذرت خواست که بی اجازه وارد خانه شان شده است.بعد هم تمام سرگذشت خود را برایشان تعریف کرد.
کوتوله ها دلشان برای سفیدبرفی سوخت.به او گفتند:((تا هر وقت که بخواهی می توانی در خانه ما زندگی کنی.))سفیدبرفی خوشحال شد و از کوتوله های مهربان تشکر کرد.
کوتوله ها مثل هر روز از خانه بیرون رفتند. سفیدبرفی هم مشغول کار شد.خانه را تمیز کرد لباسهای کوتوله ها را شست برایشان غذا پخت ومنتظر ماند تا آنها به خانه برگردند.
ملکه ی بدجنس از این ماجرا بی خبر بود.او مثل همیشه مقابل آیینه ایستاد و گفت:((آیینه جادویی باید به من بگویی چه کسی در این جهان از دیگران زیباتر است؟))
آیینه جواب داد:((زیباتر از دیگران در زمین و آسمان فقط سفیدبرفی ست.اومانند یک پری ست.))
ملکه از شنیدن این جواب خشمگین شد.به آیینه نگاه کرد و تصویر سفیدبرفی را در آن دید. فهمید که سفیدبرفی زنده است ودرخانه کوتوله های جنگلی زندگی می کند.دستور داد که شکارچی قصر را بگیرند و در سیاه چال بیندازند.بعد هم فریاد کشید:((خودم سفیدبرفی را می کشم!))
ملکه بدجنس برای از بین بردن سفیدبرفی نقشه ای کشید.لباسی کهنه و پاره پوشید کلاهی به سر گذاشت صورتش را رنگ کرد و خودش را به شکل یک پیرزن فقیر درآورد.بعد سبدی پر از سیب برداشت.یکی از سیبها را به زهر آلوده کرد.از قصر خارج شد و به طرف جنگل به راه افتاد.
رفت و رفت تا به خانه هفت کوتوله رسید. صدایش را تغییر داد و داد زد:((آی سیب دارم! سیبهای خوشمزه دارم.بیایید و از من سیب بخرید.))
سفیدبرفی از پنجره خانه نگاه کرد.پیرزن سیب فروشی را دید و او را نشناخت.
پیرزن گفت:((دختر جان بیا و از من سیب بخر!))
بعد هم سیب زهر آلود را از سبد ش برداشت. یک طرف آن به زهر آلوده نبود گاز زد.آن را به سفیدبرفی داد و گفت:((خوشمزه است.یک گاز بزن و امتحان کن.))
سفیدبرفی بر آن طرف سیب گاز زد.ناگهان فریادی کشید و بر زمین افتاد.
ملکه بدجنس با صدای بلند خندید و گفت:((موفق شدم.سفیدبرفی را کشتم.))
بعد هم به قصر برگشت.مقابل آیینه اش ایستاد و گفت:((آیینه جادویی باید به من بگویی چه کسی در جهان از دیگران زیباتر است؟))
آیینه جواب داد:((زیباتر از دیگران در زمین و آسمان بانوی من شمایید!))
ملکه خوشحا ل و راضی شد.
از آن طرف کوتوله ها برگشتند.دیدند که سفیدبرفی بر زمین افتاده و مرده است.ناراحت و غمگین شدند.کنار او نشستند و برایش گریه کردند.
کوتوله ها سفید برفی را خیلی دوست داشتند.دلشان می خواست برای اوعزاداری کنند. بنابراین تابوتی شیشه ای ساختند.سفیدبرفی را توی آن گذاشتند.حیوانات جنگل را هم خبر کردند.همه با هم دور تابوت شیشه ای نشستند.به سفیدبرفی نگاه کردند و گریه کردند.
شاهزاده جوانی سوار بر اسب از آن طرف می گذشت.آواز غمگین پرنده ها و صدای گریه کوتوله ها را شنید.از اسب پایین آمد و به آنها نزدیک شد.سفیدبرفی را دید که مثل فرشته ها توی تابوت شیشه ای خوابیده بود.
لپهایش هنوز به سرخی گل سرخ بود موهایی به سیاهی شب و پوستی به سفیدی برف داشت.
شاهزاده جوان گفت:((آرزو دارم با این دختر زیبا ازدواج کنم.))
کوتوله ها با تعجب گفتند:((اما او مرده است!))
شاهزاده گفت:((من از خدا می خواهم که او را زنده کند.))
این را گفت و کنار تابوت شیشه ای زانو زد.چشمهایش را بست و دعا کرد.
بعد آهسته در تابوت را باز کرد.ناگهان سفیدبرفی تکانی خورد.سرفه ای کرد و تکه ای سیب از گوشه دهانش بیرون پرید.چشمهایش را به آرامی باز کرد و گفت:((من کجا هستم؟))
شاهزاده جوان گفت:((جای تو امن و راحت است.آیا حاضری با من ازدواج کنی؟))سفیدبرفی لبخندی زد و قبول کرد.
روز بعد سفیدبرفی و شاهزاده جوان سوار بر اسب شدند.از کوتوله های مهربان و حیوانات با وفای جنگل خداحافظی کردند و به طرف قصر شاهزاده به راه افتادند.
در قصر شاهزاده جشن بزرگی بر پا شد. این جشن به خاطر ازدواج شاهزاده و سفیدبرفی بود.مهمانهای زیادی به این جشن دعوت شده بود.یکی از مهمانها ملکه بدجنس بود او خبر نداشت که عروس زیبای این جشن سفیدبرفی است.وقتی که چشمش به عروس افتاد فریادی کشید بر زمین افتاد و مرد.
به این ترتیب سفیدبرفی مهربان و زیبا زندگی تازه ای با شاهزاده جوان شروع کرد.آنها سالهای سال در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی کردند.
پایان داستان
تاثیرات تلویزیون برااطفال
(یافته های آماری ومحدودیت ها ومشکلات تحقیق)
چکیده فصل سوم :
• پدران ومادر حق دارند که بدانند تلویزیون چه تاثیری برفرزندانشان دارد.
• اصولا معلوم نیست که تماشای برنامه های تلویزیونی در محیط خانه، باعث می شود که اطفال در محیط مدرسه فعالیت بهتری از خود نشان بدهندیاخیر؟
• معمولا اطفالی که درمدرسه نمرات بد به دست می آ ورند، کسانی هستند که در منزل اوقات بسیاری از وقت آزاد خود را به تماشای تلویزیون اختصاص می دهند.