بخشی از مقاله

چکیده

هدف این تحقیق، ارائه راهبردهای مطلوب ترویج سبک زندگی ایرانی-اسلامی در سریالها برای سیمای ج.ا.ا میباشد. این تحقیق با استفاده از روش دلفی، طی سه مرحله و با بهرهگیری از الگوی برنامهریزی استراتژیک انجام شد. برای دستیابی به اهداف تحقیق از نظرات خبرگان در این حوزه کمک گرفته شد. نتیجه این تحقیق نشان داد راهبردهای تهاجمی مناسبترین راهبردها برای این نهادها میباشند. در انتها راهبردهای تهاجمی تدوین شده برای معاونت سیمای سازمان صدا و سیمای ج.ا.ا اولویتبندی شدند. مهمترین راهبرد این تحقیق این است که »خطوط کلی رهنمودهایی برای تهیه داستان و فیلمنامه برای سریالهای سیما ترسیم شود تا هر کدام از دو طرف عناصر سبک زندگی سنّتی و سبک زندگی نوگرا بجای رویارویی با یکدیگر در بخشی از داشته-ها، نگرشها، ارزشها، رفتار و خواستههای خود در گذشته تجدیدنظر و تخفیف قائلشوند تا امکان تفاهم و همزیستی این دو نسل دوباره فراهم شود.« این راهبرد به خوبی با نظریه بازنمایی برساختگرا مطابقت دارد.

مقدمه
شواهد و تحقیقات زیادی وجود دارند که نشان میدهند کشور ما در دهههای اخیر، تغییرات فرهنگی گستردهای را پشت سر گذاشته است. از جمله این شواهد میتوان به پژوهشهایی با عنوانهای: تحول ارزشها در ایران و نقش رسانهها در آن - رفیع پور، - 1375، فراتحلیل ارزشهای اجتماعی در ایران - آزاد ارمکی، - 1390 و تحقیقات فراوانی که به تحول الگوهای سبک زندگی در ایران اذعان دارند.مطالعه ی یافتههای این پژوهشها نشان میدهد که جامعه ما به طور مستمر و البته تدریجی، روند گذار و تحول گفتمانهای فرهنگی را پشت سر گذاشته است. به نظر میرسد برخی از مهمترین ویژگیهای این تغییرات فرهنگی را میتوان در تغییر سبک زندگی، تغییر سلسله مراتب ارزشهای اجتماعی و به تبع الگوی مصرف کالاهای فرهنگی مشاهده کرد.

در دهه های اخیر به موازات گسترش مدرنیزاسیون و تجلی پیامدهای مدرنیته، زیست- جهانهای سنتی در زمینهی اکثر قواعد، عرفها و معناسازیهای نهفته در آنها دستخوش تغییر گشتهاند و خط سیر این تغییر تا حدودی به سوی عرفی شدن، روزمرگی و سیطره ی منطق مبادله و عقلانیت ابزاری بوده است - محمدی، 1390،ص. - 151 سیر این تغییر و تحولات اگر چه خطی و یکسویه نبوده، به پیدایش انواع تعارضها و دوسویگیها و بحرانها در متن زندگی روزمرهی افراد منجرگشته است. تجربهی زندگی روزمره در ایران معاصر، تجربه زندگی در فضاهای سنتی و مدرن به طور همزمان، و حاصل تلاشی برای همسوکردن کنشها و گفتارهای غایی با تعاملهای ابزاری بوده است. لاجوردی چنین استدلال می کند که اگر مدرنیته را به معنای تغییر ساختهای کلان جامعه یا تغییر ایدههای رایج در جامعه فرض کنیم، تغییر هر دو سطح لاجرم در شیوهی زندگی تاثیر میگذارد و باعث حرکت به سمت تغییر شیوههای سنتی حاکم بر زندگی و به کارگیری شیوههای مدرن زندگی می شود.

همان طور که اشاره شد، یکی از مهمترین عرصههایی که این تغییرات فرهنگی- اجتماعی و تعارضها و تقابلهای ناشی از آن، در آن بروز و ظهور می یابد، همان عرصهای است که آن را سبک زندگی مینامیم. مک-کی - - 1990 سبک زندگی را الگویی برآمده از ارزشها و باورهای مشترک یک گروه یا جامعه میداند که به صورت رفتارهای مشترک ظاهر می شود - به نقل از؛ الفت و سالمی، 1391،ص» . - 20با افول معیارهای سنتی مانند طبقه اجتماعی که در گذشته تقسیمبندی و فهم جامعه و زندگی اجتماعی بر اساس آنها صورت میگرفت، سبک زندگی به منبع اصلی شناسایی هویتهای اجتماعی تبدیل شده است. سبک زندگی از جمله مفاهیمی است که در ادبیات علوم اجتماعی کاربرد گستردهای دارد و برای بیان برخی از مهمترین واقعیتهای فرهنگی به کار می رود - «عظیمی فرد، 1392، ص . - 34 این مسأله آنچنان گسترش پیداکرده که به میدان سیاستگذاری و مدیریّت کشور راه یافتهاست. در همین راستا، مقام معظم رهبری، یکی از اساسی ترین مسائل کشور را مسائل فرهنگی و بکارگیری روش های فرهنگی دانسته اندو اهمیّت پژوهش در حوزهی سبک زندگی را متذکر شده-اند.

اگر از زاویهی علم ارتباطات به این تغییرات اجتماعی-فرهنگی و تعارضها و تقابلهای ناشی از آن، که در عرصهی سبک زندگی نمود مییابد بنگریم، رسانههای جمعی را، به طور مستمر و کاملی درگیر بازنمایی و جهتگیری نسبت به این تغییرات خواهیم دید. به دیگر سخن، این که تجربهی فرد ایرانی از این تحولات در جهان اجتماعی واقعی چه بوده است یک چیز است و این که تجربهی مزبور چگونه در قالب بازنمایی و روایت رسانهای نمود یافته است،چیز دیگری است. هرچند اینها دو روی یک سکه اند و فهم درست هر کدام نیازمند داشتن تصویر درستی از دیگری است؛ امّا مسالهی تحقیق حاضر مطالعهی روشمند موضوع دوم است. همان طور که استوارت هال - - 2007 میگوید، بازنمایی حوادث توسط رسانهها، سوای بحث اخلاقی و غیراخلاقی بودن آن، دارای سوگیری ایدئولوژیک است و در راستای تضعیف یا تثبیت قدرت و گفتمان ویژهای گام برمیدارد - ص. - 32

بیان مسئله
امروزه رسانههای جمعی - به ویژه تلویزیون - ازطریق بازنمایی تجربههای مختلف از زندگی روزمره، در شکل-دهی به هویت فردی و اجتماعی و ترویج سبکهای گوناگون زندگی ایفای نقش می کنند - میناوند، . - 1391 از دیدگاه استوارت هال، رسانهها بر شناخت و درک عموم از جهان تاثیر میگذارند، به این معنا که آگاهی و ذهنیت مردم نسبت به جهان بستگی به محتوایی که از رسانهها دریافت میکنند دارد. بر این اساس، بازنمایی ساخت اجتماعی واقعیت است. یکی از مهمترین و پرمخاطبترین رسانهها تلویزیون است. طبق تعریف مک لوهان، تلویزیون رسانهای سرد است. به این معنا که اکثرحواس مخاطب را درگیر میکند و مجال چندانی برای فکر و تامل کردن برای مخاطب باقی نمیگذارد. تلویزیون به دلیل جذابیتهای تصویری و قدرت داستانگویی بالا بر بعد احساس انسان تاثیر بیشتری دارد تا بعد عقلانی. در نتیجه تاثیر آن بر فرد بیشتر و عمیقتر است.

بنابراین در حوزهی سبک زندگی و ارائه الگو به دلیل جذابیتهای زیاد، هزینه پایین و مخاطبان گسترده و متنوع، به نظر میرسد تلویزیون اثرگذارترین رسانه باشد. در این بین، مجموعهی پیوسته، یا سریال تلویزیونی به عنوان یکی از مهم ترین و پربینندهترین قالبهای روایتی در تلویزیون، طرفداران بسیاری دارد که تعدد شخصیتها، قصههای تو در تو و دنبالهدار آن از عوامل موثر در جذب مخاطب به شمار میرود - موسویان،1389،ص. - 2 از طرفی همان طور که در جهان اجتماعی خانواده مهمترین عرصهای است که در آن مسایل سبک زندگی و تحولات، چالشها، تعارضها و تقابلهای مرتبط با آن، بروز و ظهور مییابد، در فضای رسانهای نیز به نظر میرسد سریالها از چنین ویژگیای برخوردار هستند. از طرف دیگر، بر سر این نکته توافق وجود دارد که سریالهای تلویزیونی فقط امری فراغتی، زیباییشناختی و هنری نیستند، بلکه باتاریخ و اخلاق و زندگیاجتماعیِ هر دوره در هم آمیخته اند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید