بخشی از مقاله

تعليم و تربيت کودکان :
آموزش هاي اجتماعي در مرحله پيش دبستاني (2)-کلياتي در مورد آموزش و پرورش دوره ابتدايي-اهداف آموزش و پرورش ابتدايي در محيط پيش دبستاني ، بايد جنبه هاي مهارت اجتماعي ، آموزشهاي اجتماعي ،فاوت هاي احترام به خود ، سازش و مشارکت با ديگران ، عدم رقابت با ديگران و حس قدرداني نسبت به آنها را در کودک پرورش داد . در محيطهاي آموزشي ، سعي بر آن است که از طريق رقابت ، انگيزه تحصيلي را در کودکان ايجاد کنند تا آنها بتوانند ، با ديگران در زمينه درسي و غيره رقابت نمايند . در نتيجه ، رقابت به عنوان يکي از عوامل پيشرفت تحصيلي قلمداد مي شود . گاهي اوقات در آموزش پيش دبستاني ، رقابت با ديگران در زمينه فعاليت هاي ورزشي و هنري مثمرثمر مي باشد .
نظريه جديدي که اخيراً در مورد رقابت ، در تعليم و تربيت عنوان شده ، چنين است: امکان دارد رقابت مضر باشد ، زيرا در رقابت ، دسته اي از افراد برنده و دسته ديگر مغلوب و بازنده مي شوند .

برخي از جنبه هاي منفي رقابت با ديگران عبارتند از :
1-ايجاد خودپنداره منفي در افراد بازنده .
2-ايجاد غرور و اضطراب در افراد برنده .
به منظور پرهيز از جنبه هاي منفي رقابت با ديگران ، مي توان رقابت با خود را جايگزين آن نمود . رقابت با خود ، به معني مقايسه کودک با خود مي باشد . به عبارت ديگر، عملکرد فعلي کودک ملاک عمل است و ما بايد فعاليت کودک را با عملکرد گذشته اش مقايسه کنيم . براي مثال ، ما بايد نقاشي هاي گذشته و حال کودک را مقايسه کرده و او را به خاطر نقاشي جديدش تحسين کنيم . شخص در رقابت با خود ، هميشه احساس موفقيت مي کند . زيرا يکي از نيازهاي اساسي انسان ، نياز به توفيق و پيشرفت است ، همچنين به خودپنداره و عزت نفس شخص خدشه اي وارد نمي شود ، در روابط اجتماعي با گروه همسالان ، رقابت هاي شديد ، اضطراب ، استرس و حس حسادت ايجاد نمي شود و در واقع ، محيط اجتماعي سالم تري در دوره پيش دبستاني شکل مي گيرد . به طور کلي ، تأثيرات منفي رقابت با خود ، بسيار کمتر از رقابت با ديگران است .

سازش :
در آموزشهاي پيش دبستاني ، بايد ضمن حفظ شخصيت يگانه و منحصر به فرد هر کودک ، چگونگي سازش با ديگران و پذيرش عقايد و افکار آنها نيز به او آموزش داده شود .

تأثير گروه همسالان بر افزايش مهارتهاي اجتماعي :
کودکان تحت تأثير شديد گروه همسالان هستند و مي توان از گروه همسالان ، جهت تغيير رفتار کودکان بسيار استفاده نمود .

کلياتي در مورد آموزش و پرورش دوره ابتدايي :
در اين بحث ، کلياتي را در مورد آموزش و پرورش دوره ابتدايي توضيح مي دهيم . در اين بخش ، تعريف آموزش و پرورش دوره ابتدايي ، تاريخه ظهور و تکميل دوره ابتدايي، اهميت آموزش و پرورش دوره ابتدايي و در نهايت، لزوم سنجش آمادگي کودک براي دوره ابتدايي شرح داده مي شود.

تعريف آموزش و پرورش دوره ابتدايي :
در جوامع بدوي ، مجموعه ميراث فرهنگي بسيار اندک بوده و سطح دانش و مهارت ها آن چنان وسيع نبود ، در نتيجه نيازي به نظام آموزشي منسجم با سبک برنامه خاص احساس نمي شد . آموزش ، بيشتر از طريق خانواده ها انجام مي شد و جنبه غير رسمي داشت . با گذشت زمان در کشورهاي مختلف ، نظام هاي آموزشي رسمي با ساختار بسيار منظم و برنامه ريزي شده ، شکل گرفت . در ايران با وجود تاريخ و تمدن کهن ، سيستم آموزشي در طول تاريخ دچار تحول گرديده و تحولات بسيار وسيعي در مقاطع مختلف رخ داده است؛ البته دوره ابتدايي با اين اسم ، در نظام آموزشي ايران وجود نداشت . قبل از تشکيل نظام آموزشي نوين ، در ايران بيشتر مکتب خانه و مدارس ديني وجود داشت ، افراد روحاني ، مکتب خانه را اداره مي کردند و دروس قرآن و ادبيات فارسي به کودکان آموخته مي شد . بعد از انقلاب مشروطه در سال ١٢٩٠ هجري شمسي ، قانون معارف براي اولين بار تصويب شد ، در نتيجه آموزش ابتدايي را به عنوان اولين مرحله ساختار نظام آموزشي نوين ايران معرفي نمود و لزوم بسط و گسترش آموزش ابتدايي نوين در تاريخ ايران ، براي اولين بار مطرح شد . در سال ١٣٢٢ طبق قانون تعليمات اجباري ، آموزش ابتدايي به عنوان يک دوره آموزش عمومي و تعليمات اجباري ، مطرح و همگاني شد . طبق ماده دوم قانون تعليمات اجباري ، طول دوره آموزش ابتدايي ، شش سال تعيين شد ، ولي در سال ١٣٤٥ هجري شمسي ، مدت اين دوره به پنج سال تقليل پيدا کرد .

اهميت آموزش ابتدايي :
آموزش ابتدايي ، به عنوان اولين مرحله آموزش همگاني مطرح است ؛ البته آموزش پيش دبستاني به علت کمبود امکانات ، همگاني نمي باشد . از آنجا که برخي از خانواده ها ، از امکانات کافي مادي و فرهنگي براي آموزش محروم مي باشند، آموزش ابتدا مرحله در ساختار نظاميي موجب کاهش نابرابري هاي فرهنگي مي گردد . آموزش ابتدايي ، کودکان را براي مقاطع بالاتر آماده مي کند و چنانچه از نظر کمي و کيفي در سطح بالاتري ارائه شود ، افت تحصيلي و ترک تحصيل در مقاطع بعدي ، کمتر مي شود . اگر آموزش ابتدايي در سطح گسترده اي صورت بگيرد و اکثريت يا تمام کودکان واجب التعلم ايراني را تحت پوشش قرار بدهد ، مي تواند ، بي سوادي را در کشور ريشه کن کند در سال ١٣١٣ نظام نوين آموزشي ايران گسترش پيدا کرد ، دانشسرا و تربيت معلم در ايران ، به نام " دارالمعلمين " و " دارالمعلمات " و سپس دانش سراي مقدماتي تأسيس شد.

تا سال ١٣٤٥ نظام آموزشي ايران داراي سيستم شش سال ابتدايي، سه سال دوره اول دبيرستان و سه سال دوره دوم دبيرستان بوده است. از سال ١٣٤٥ طول دوره ابتدايي از شش سال به پنج سال کاهش يافت. بدين ترتيب ، دانش آموزان براي ورود به سه سال دوره راهنمايي آماده مي شوند تا استعداد آنها دقيقاً شناسايي شده و بر مبناي استعدادهايشان ، در دوره متوسطه ، در رشته خاصي ادامه تحصيل بدهند. در حقيقت، نظام آموزشي ايران در سال ١٣٤٥ به صورت کلي تغيير کرد و از مهر ماه سال ١٣٥٠ دوره اول راهنمايي تحصيلي شروع شد .

بسياري از متخصصان تعليم و تربيت معتقدند که سن تقويمي نبايد تنها شرط ورود کودک به دوره ابتدايي باشد ، بلکه کودک بايد از طريق آمادگي، مورد ارزيابي قرار گيرد . هدايت تحصيلي فقط به دوره راهنمايي تحصيلي محدود نمي شود، بلکه مي توان زمينه مشاهده منظم و علمي کودک را از دوره ابتدايي به وجود آورد و از اين طريق ، زمينه هاي استعداد و علائق کودک را شناسايي نمود. به نظر مربيان تعليم و تربيت ، مشاوره و راهنمايي تحصيلي در دوره ابتدايي، بايد به طور سيستماتيک صورت گيرد و مشاهده سيستماتيکي از کودکان، به منظور تشخيص استعدادهايشان مي باشد .
هدف عمده آموزش دوران ابتدايي ، پرورش استعدادها و قابليت هاي بالقوه کودکان مي باشد ؛ لذا اين آموزشها در تمام دنيا ، تحت عنوان آموزشهاي عمومي در نظر گرفته مي شوند .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید