بخشی از مقاله

تغييرات اجتماعي بعد از انقلاب

« بسم‌الله الرحمن الرحيم»
پيشگفتار
سبح‌لله مافي السموات و الارض و هو العزيزالحكيم له ملك السموات و الارض يحي و يميت و هو علي كل شيء قدير هوالاول و الاخر و الظاهر و الباطن و هو به كل شيء عليم.
تقدير و تدبير عامل متعال ايجاد انواع نيازها در مخلوقات است از جمله نياز به انجام يك وظيفه يك فعاليت آن هم به خيال خودشان گاه با نيت خير. انسانها اين نياز را احساس مي‌كنند كه دانش ناچيز اما مهم پنداشتة خود را به ديگران انتقال دهند و در بهترين وضع با انگيزه اصلاح شرايط موجود و نه خودنمايي. گرچه اين دانش نيز خود از كرامات خالق است.( علم‌الانسان مالم يعلم) اما در عين حال بسيار ناچيز و محدود و اندازة آن نيز در تصميم اوست. (ولايحيطون بشيء من علمه الابماشاء)


بارها گفته‌ام و بار ديگر مي‌گويم كه من دل‌شده اين ره نه بخود مي‌پويم
در پس آينه طوطي صفتم داشته‌اند آنچه استاد ازل گفت بگوي مي‌گويم

الف) دوران بعد از انقلاب
تغييرات دروني درنظام اجتماعي بعد از انقلاب


عوامل و قانونمندي‌هايي كه موجب پيدايش انقلاب شدند با تغيير نظام حكومتي بي‌تأثير نمادند، بلكه نسبت به شرايط موجود كم‌و‌بيش برروي روند وقايع بعدي تأثير مي‌گذاشتند. اما اين عوامل همه در يك مسير( اصلاح يا تخريب) حركت نمي‌كردند و گاه با هم در تضاد بودند. بالاخص اينكه از يك طرف عوامل بيروني يعني نيروهاي خارجي كه در حد زيادي به قانونمندي جامعه ما آشنايي داشتند و دارند همواره تمام كوشش خود را در جهت تأثيرگذاري برروي روند وقايع انجام داده و مي‌دهند از طرف ديگر رهبران گروههاي انقلابي نيز همواره كوشش داشتند تابا اقداماتي موانع موجود در مسير اهداف خود با بردارند گرچه اين اهداف هميشه آنچنان مشخص نبوده‌است.
شرايط اجتماعي بعد از انقلاب براي ساختن يك جامعه سالم و قوي بسيار مناسب بود بدين معني كه ميزان انسجام اجتماعي و آمادگي مردم براي هرگونه ايثار و فداكاري بسيار بالا بود.
انسجام اجتماعي
چند عامل باعث انسجام قوي بين مردم در هنگام انقلاب و دوران بعد از آن شد كه عبارتند از:
1- دشمن مشترك قوي( شاه) كه موجب پيوند مردم مي‌شد.
2- داشتن رهبري قوي انقلاب
3- داشتن ايدئولوژي نويددهنده يعني مذهب با ريشه‌هاي عميق در مردم
4- فعاليت مشترك و مشاركت مردم در مبارزات
5- پذيرش هزينه‌هاي زياد جانبي از طرف مردم
نكتة مهم اين بود كه اين مشاركت نه فقط شامل قشر پائين و كارگر بلكه همچنين شامل افراد تحصيلكرده و ثرتمند جامعه نيز مي‌شد. بطوريكه در راهپيمايي تاسوعا و عاشوراي حسيني ( آذرماه 1357) در حدود دو ميليون نفر از همة قشرها شركت داشتند يك علت اين همه‌‌گيري و مشاركت مردمي قدرت و جاذبه هنجاري بود كه در بوجودآمدن آن علاوه بر نقش عمده رهبري رسانه‌هاي خبري خارج نقش عمده داشتند.


مردم علاوه بر مشاركت هزينه‌هاي جانبي زيادي نيز براي انقلاب پرداختند كه
اين موجب عميق‌تر شدن پيوند آنها با انقلاب و در واقع همسويي و انسجام بيشتر مي‌شد. زيرا براساس نظرية تانتر و ميدلارسكي1 هر چه تعداد كشته‌شدگان در يك انقلاب بيشتر باشد ريشه‌هاي آن انقلاب قوي‌تر مي‌شود اين انقلاب با تمام انفجارهاي ديگري كه در همان در دو يا سه سده اخير روي داده‌است. ضمن وجه اشتراك زياد تفاوت مهمي نيز داشت. در انقلابهاي بزرگ همان عوامل سياسي اقتصادي و اجتماعي نقش مهمي داشتند. در انقلاب ايران در كنار اين عوامل بسيار مؤثر و مهم يك عامل اساسي ديگر عمق و اهميت آنرا نمونه مي‌ساخت و آن پيوند مذهبي- الهي مردم بود كه آنها را از هر نوع خطري نمي‌هراساند و هزينه‌هاي انقلاب را در چشم آنها ناچيز مي‌نماياند. از طرف ديگر آنها را آماده مي‌ساخت تا حتي از برخي از پيروان حضرت محمد(ص) وهزينه‌هاي انقلاي را در چشم آنها ناچيز مي‌نماياند. از طرف ديگر آنها را آماده مي‌ساخت تا حتي از برخي از پيروان حضرت محمد(ص) نيز ايثارگرتر باشد و از هر نوع انتظاري چشم بپوشند.


دو قبيله كاوس و خزرج نام داشت يك زديگر جان خود آشام داشت
كينهاي كهنه‌شان از مصطفي محوشد در نور اسلام و صفا
اولاً اخوان شدند آن دشمنان همچو اعدادعنب در بوستان


وزدم المؤمنون اخوه بپند در شكستند و تن و احد شدند
صورت انگورها اخوان بود صدهزاران ذره را داد اتحاد
( مولوي – دفتر دوم)


ترديد نسيت كه يك عامل بسيار مهم در ورود مذهب به صحنه انقلاب و تأثير شگرف آن بر مردم نقش رهبري امام بود، كه به علت پيوند بسيار قوي الهي ايشان فوق‌العاده شجاعانه و قدرتمند عمل مي‌نمودند. شخصيت ايشان را نيز غربي‌ها درك كرده بودند بنابراين در اين زمان مردم در كنار انسجام بسيار قوي آماده هرگونه فداكاري براي يكديگر و براي اصلاح جامعه نيز بودند. صحنه‌هاي آب و گاهي شيريني‌دادن به مردم انقلابي در حال گذر در جلوي خانه‌ها چشم‌پوشي و گذشت در هنگام تصادفات فقط نمونه‌هاي كوچكي از آن بود.

تغيير ارزشها و پيدايش نظام ارزشي جديد
انگيزه‌هاي مردم براي انقلاب بطور كم‌و ‌بيش پنهان و نه‌چندان آشكار اهداف و

ارزشهاي آنها را شكل مي‌داد كه به تدريج درخواسته‌هاي آنها و رهبرانشان ظاهر و نهايتاً در قانون اساسي نيز منعكس مي‌شد. بدين ترتيب در واقع يك نظام ارزشي جديد پايه‌ريزي مي‌گرديد كه عناصر مهم آن ازبين رفتن بي‌عدالتي و نابرابري استبداد، وابستگي به غرب و تمايل بيشتر به مذهب،ا يثار و انسجام بود.


در مقابل اين نظام ارزشي، نظام ارزشي قديمي شاهانه يا فئودالي وجود داشت و ريشه‌هاي آن در جامعه و در همه اقشار كم‌و‌بيش قوي بود. عناصر اصلي اين نظام را تمايل به برتري‌جوئي، جاه‌طلبي و كسب منزلت از طريق نمايش ثروت و قدرت، مصرف‌گرايي و … تشكيل مي‌داد كه ريشه و علت اصلي همة آنها نظام نابرابر جامعه و تفاوت طبقاتي بود. اين نظام را امام« طاغوت» مي‌ناميدند. اين بود نظام ارزشي در مقابل هم قرار داشتند. مدافعين نظام ارزشي انقلابي بيشتر در بين شاگردان و پيروان امام و دانشجويان بودند و مدافعين نظام

ارزشي فئودالي در كنار كشورهاي غربي، طبعاً قشر بالاي جامعه و تازه به دوران رسيده‌هاي شيفتة غرب بودند. اما نظام ارزشي انقلابي توانسته بود با يك حركت هنجاري بسيار منسجم اكثريت جامعه را نيز به خود جذب و يك پايگاه قوي مردمي كسب نمايد. در ميان مردم مواضع بينابين و يا تداخل عناصر بود نظامر ارزشي نيز وجود داشت. مثلاً بازار بعنوان يك گروه اجتماعي – اقتصادي مقتدر به اقتضاي شرايطش با احتياط با مسألة عدالت، برابري، و سرمايه‌داري برخورد مي‌كرد. همچنين بايد متذكر شد كه در بين بقية مردم پيرو امام و انقلاب از جمله دانشجويان عناصر مهم نظام ارزشي قديمي نيز وجود داشت.

فرآيند تغيير ارزشها
در نظام ارزشي فوق در جريان بعد از انقلاب به مقابله با يكديگر پرداختند. گرچه پيروان نظام ارزشي انقلابي در سرنگوني شاه موفق شده‌بودند و خواسته‌هايشان را به هنجاري فراگير در بين مردم درآورده بودند اما نظام ارزشي فئودالي نيز بآرامي در پي فرصت مقابله بود و هر يك ابزاري در اختيار داشتند.
مهمترين ابزار انقلابيون تشكيل شده بود از:


1- راديو- تلويزيون- و جرايد
2- سازمانهاي دولتي
3- مذهب
4- روشهاي سنتي و مذهبي تأثيرگذاري
5- پايگاه عظيم مردمي


گرچه به علت نداشتن تخصص از ابزارهاي 1و2 به نحو مطلوب استفاده نمي‌شد و اين دو بيشتر در همان مسير قبلي حركت مي‌كردند اما نفوذ سه عامل ديگر كه دست به دست هم داده و يك نيروي هنجاري عظيمي را بوجود آورده بودند به قدري زياد بود كه انقلابيون به راحتي به بسياري از اهداف ارزشي خود دست يافتند. زيرا از اينجا و از اين مرحله به بعد ارزشها بهنجار( فراگير) تبديل شده‌بودند لذا طولي نكشيد كه تغيير ارزشها در بيشتر زمينه‌ها ايجاد شد.


تغيير نظام ارزشي همواره تدريجي است مانند نگاه‌كردن به آفتاب. اگر ما در عرض يك دقيقه يه طور متمركز به حركت آفتاب و سايه توجه كنيم حركت آن برايمان محسوس نيست. اما اگر مدتي كوتاه بكاري مشغول شويم و سپس روي برگردانيم آنوقت تغيير سايه و آفتاي را كاملاً مي‌بينيم. تغيير ارزشها و تغييرات اجتماعي نيز اساساً اينگونه است. در شرايط بعد از انقلاب تغيير ارزشها نسبتاً سريع اما با وصف اين تدريجي بود. قيافه‌هاي ظاهري بدون دستور و زور از بالا به صورت دروني بتدريج تغيير يافت.
مسابقات ارزشي شروع شده‌بود افرادي كه تا آنزمان نماز نمي‌خواندند و مهر و سجاده و تسبيحشان را به نمايش مي‌گذاشتند و برخي نيز بر آن كوشش داشتند تا جاي مهر بر پيشاني آنها مشخص باشد. وسايل منزل نيز تغيير كرد مبلها و صندليها يه پشتي‌ها تبديل شده عكسهاي امام دائماً بر ديوار و مجموعه تفسير« الميزان» در كتابخانه‌هاي به چشم مي‌خوردند…


اما تحول ارزشها بسيار عميق‌تر از اين تغييرات ظاهري بود. جلسات قرآن معمول شد. مساجد آنقدر پر مي‌شدند كه براي نمازهاي جماعت و جمعه جايي نبود و مردم با فاصلة كيلومتري از دانشگاه تهران براي نماز جمعه مي‌ايستادند و بر اين پايه نيز هزينه‌هاي زيادي براي ساختن مصلاي تهران پرداخته شد.
درصد قابل توجهي از جوانان بجاي هجوم به دانشگاه به حوزه روي آورده بودند و حوزه رونق يافت. تا جائيكه در آنجا نيز كنكور برگزار مي‌شد. تغيير بقدري عميق بود كه مردم كوشش مي‌كردند نامهاي غيرمذهبي خود را تغيير دهند و از فرامرز و سياوش به محمد و علي تبديل كنند. در اين زمان بطور معني‌دار براي بيشتر نوزادان نامهاي مذهبي انتخاب مي‌شد. از طرف ديگر سعي داشتند از پيشوند« سيد» استفاده و حتي‌المقدور ثابت كنند كه« سيد» هستند.


شور و التهاب مردم براي خدمت بقدري زياد بود كه جوانان ايثارگر مي‌خواستند به هر نحوي يك خدمتي به جامعه بنمايند و از اين طريق جهادسازندگي و بسيج بوجود آمد. گروه مرجع مردم نيز طي اين جريان تغيير يافت. استفاده از كلمات خارجي كم شد خارجي‌ها از نظر مردم بي‌اهميت شدند و اعتماد به نفس مردم و جوانان و ابداع‌گران به توانائيهاي خود در كشورشان افزايش يافت و اين نكته يكي از پايه‌هاي اساسي رهيدن از وابستگي مردم را تشكيل مي‌دهد، براي كشورهاي غربي گران تمام مي‌شد. اين تغيير ارزشي در نظام اقتصادي نيز تأثير خود را نشان مي‌داد. زيرا تقاضا بر پاية نياز بوجود مي‌آيد و نياز و ارزش با هم يك رابطة دوسويه دارند. همچنانكه نيازها ارزشها را تشكيل مي‌دهند ارزشها نيز در بوجودآمدن نياز مؤثرند.


ارزش> ……… < نياز……… < تقاضا
لذا با تغيير ارزشها براي برخي از كالاها كاهش و براي برخي ديگر افزايش يافت.

عوامل مؤثر بر تغيير ارزشها


در اين فرآيند مهمترين نكته قابل توجه آن است كه ثروتمندان جرأت نمايش ثروت( اتومبيل بنز، لباس، و منزل شيك و … ) خود را نداشتند ديگر فقط از فقر خود خجالت نمي‌كشيدند و آبروي آنها به جهت فقرشان در خطر نبود و نمي‌بايست براي حفظ آبرو و تظاهر به عدم فقر، به هر دري( حتي نامشروع) بزنند و پولي براي خريدن كالاهاي مصرفي كه معيار ارزيابي احترام و آبروي آنها بود بدست آورند. به عبارت دقيق‌تر يك نظام ارزشي جديد كه ثروت در آن ارزش منفي گرفته بود توسط ارزش‌گزاران هنجارفرستان جامعه ( رهبران انقلاب) به هنجار دروني تبديل شده‌بود. بطور خلاصه علت اين تغيير ارزشي آن بود كه رهبران انقلاي براي طاغوت وثروت نابرابري، جاه‌طلبي و نمايش ثروت و …. ارزش منفي قايل بودند بطوريكه هر كس از اين هنجار پيروي


نمي‌كرد توسط خود مردم با روشهاي غيررسمي مجازات مي‌شد.

عكس‌العمل كشورهاي غربي
با اين انسجام و همانگي ايثار و فداكاري قوي‌ترين پايه‌هاي يك نظام ارزشي و اجتماعي سالم و قوي فراهم بود. در كنار اين عوامل مهم شرايط ديگر نيز كاملاً مساعد بود. از جمله داشتن پتانسيل هوشي و فكري مردم بالاخص جوانان و همچنين ذخايز نفتي كه مي‌توانست يك اقتصاد قوي را پايه‌ريزي نمايد. تنها چيز مورد نياز داشتن قدرت تفكر و تخصص براي اداره جامعه بود.


بنابراين در رغب و همچنين شرق خطر بوجودآمدن يك قدرت جهاني جديد احساس مي‌شد كه بالاخص توجه به مواضع و اظهار نظرهاي قاطعانه و انعطاف‌پذير امام مي‌توانست به ديگر كشورهاي مسلمان سرايت نمايد منافع آنها را شديداً بخطر اندازد. اقدامات جوانان انقلابي عليه آمريكا تأئيد اين اقدامات از سوي رهبران مذهبي- انقلابي- نفرت مردم آمريكا و غرب را عليه ايران تهييج و بسيج نمود.


گرچه شور و احساس زمان انقلاب جايي براي تعمق در چنين زمينه‌هايي را نمي‌گذاشت اما در عين حال قابل درك است كه تحت چنين شرايطي كشورهاي ديگر بايد به مقابله با حكومت جديد ايران برمي‌خواستند. بمظور كسب مشروعيت مردمي براي اين مقابله ابتدا رسانه‌هاي غربي شروع به تجزيه و تحليل اسلام و ارائه تصاويري از دستهاي قطع‌شده وگردنهاي زده‌شده از يمن و افغانستان و محدوديت زنان نمودند. اين يورش قوي و نسبتاً متجانس در اكثر مطبوعات و رسانه‌هاي غربي در سال 1980 كه با هزينه‌هاي مادي زيادي انجام مي‌گرفت نشان مي‌داد كه اين اندازه سرمايه‌گذاري براي تحريك مردم بايد براي اقدامي مهم باشد. بنابراين احتمال يك حملة نظامي بر ضد ايران با هدف شكست ايران قوي به نظر مي‌رسيد.


با توجه يه محاسبات اقتصادي و همچنين تجربه ويتنام اين حمله به نظر مي‌رسيد بيشتر بايد غيرمستقيم و با نيروهاي انساني غير از كشورهاي غربي انجام گيرد لذا حمله عراق به ايران با توجه به پروپاگاندهاي قوي عراق بر ضد ايران قابل پيش‌بيني بود.

ب) دوران جنگ
جنگ و تآثير آن بر نظام اجتماعي
حمله برق‌آسا عراق- ايران كه مشابه حملة ژوئن 1967 اسرائيل به اعراب طرح‌ريزي شده‌بود پس از اولين موفقيتها با مقابله مردم محلي و نيروهاي هوايي و سپس نيروهاي نظامي( بالاخص ژاندارمري) روبرو شد و لذا با حركتي بسيار كند ادامه يافت. بطوريكه عراق براي دستيابي به اهداف جنگيش با هزينه زمان زياد مواجه شد. اين حمله كه همزمان با اختلافات داخلي ايران صورت گرفته‌بود برعكس نظر طراحان به سقوط نينجاميد. از طرفي جامعه هنوز داراي روحيه انقلابي و گرم پوشور و منسجم و ايثارگر بود و از طرف ديگر پايگاه مردمي انقلابيون بسيار قوي بود.

تثبيت نظام
در نظام سياسي نيروهاي انقلابي موفق شدند هم ليبرالهاي متمايل به غرب و هم گروههاي شبه مذهبي مخالف نظام جديد را كه نفوذ زيادي در بين جوانان روشنفكر بالاخص دختران دانش‌آموز و دانشجو كسب كرده بودند ( و اين
دختران خود يك علت جاذبه آن گروهها بود) كنار بزنند و خود را تثبيت كنند.
كوشش در جهت مقابله يا گروههاي شبه‌مذهبي مخالف نظام جديد موجب شد كه يك نظام اطلاعاتي فعال با پايگاه مردمي گسترده بوجود آيد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید