بخشی از مقاله
خانواده شاد و سالم از نظر روانی
مقدمه
خانواده، اولين و بادوام ترين عامل در تكوين شخصيت كودكان، نوجوانان و زمينه ساز رشد جسماني، اخلاقي، عقلاني و عاطفي آنان است. فرزندان ما در خانواده رشد مي كنند، بزرگ مي شوند، صفات مثبت و منفي را ياد مي گيرند، راه و رسم زندگي را با تقليد از اعمال ما (والدين) مي آموزند و آن چه را كه درباره ي ما درك مي كنند به ديگران تعميم مي دهند. پس چه خوب است محيطي در خانواده ي خود فراهم كنيم كه آكنده از صفا و صيميت، شادي و نشاط، مهر و عطوفت، تفريحات مناسب و گردش هاي به موقع باشد.
حق تو را از بهر شادي آفريد
تا زتو آرامشي گردد پديد
به طور كلي خانواده ي شاد، جامعه اي شاد و بانشاط و لبريز از صلح و صفا مي سازد.
چگونه يک خانواده شاد و موفق داشته باشيم ؟
خانواده موفق مجموعه اي است که در آن، همه اعضا موفق هستند و همه مناسبات ميان افراد روال طبيعي دارد. اعضاي اين خانواده مي توانند از قدرت انساني خود براي مشارکت، تعاون و پاسخ به نيازهاي جمعي و فردي استفاده کنند.
براي داشتن يک خانواده ايده آل و سالم به عنوان پايه هاي يک جامعه سالم لازم است همه اعضاي خانواده و بويژه زن و شوهر نقش خود را به درستي ايفا کنند. لازمه خانواده ايده آل ، تربيت صحيح و اصولي کودک و آماده کردن او براي يک انتخاب درست در مرحله ازدواج و توجه به ابعاد مختلف رواني، انساني، اجتماعي و شخصيتي دو طرف مقابل يعني زن و شوهر در زندگي مشترک است.
. برخي از افراد در رويارويي با مسائل زندگي فاقد توانائيهاي لازم هستند و همين امر باعث آسيب پذيري آنان مي شود. در اختيار داشتن منابع و مهارتهايي که به انسان کمک کند تا به بهترين شکل ممکن از عهده حل مشکلات خود برآيد، بسيار ارزشمند است.
هر کس به شيوه خاص خود به مسائل پاسخ مي دهد. برخي هنگام روبه رو شدن با مشکلات مي کوشند با ارزيابي منطقي موقعيت و با استفاده از روشهايي مانند مسئله گشايي، تفکر مثبت و استفاده مؤثر از سيستم هاي حمايتي با مشکل يا موقعيت مقابله کنند. و در مقابل برخي ديگر، به جاي برخورد سازگارانه با مسائل، سعي مي کنند به روشهاي مختلف مانند پناه بردن به الکل و مواد مخدر و ساير روشهاي ناکارآمد از رويارويي با مشکلات اجتناب کنند. اين روشها، اگرچه ممکن است در کوتاه مدت مؤثر واقع شوند و به فرد آرامش موقت دهند ولي در درازمدت پيامدهاي منفي بسيار داشته و فرد را از داشتن احساس خودکارآمدي و عزت نفس محروم مي کنند.
کساني که به طور موفقيت آميز با مشکلات مقابله مي کنند، افرادي هستند که خود را به مجموعه اي از مهارتهاي مقابله اي مجهز کرده اند. افراد موفق در اين زمينه، از سه مهارت زير برخوردارند.
1- انعطاف پذيري: توانايي استفاده از راه حلهاي مختلف
2- دور انديشي: پيش بيني اثرهاي درازمدت پاسخهاي مقابله اي خود
3- منطقي بودن: انجام ارزيابيهاي منطقي و درست
اين تواناييهاي رواني ـ اجتماعي، فرد را براي مقابله مؤثر با موقعيتها و مشکلات زندگي ياري مي کند و وي را قادر مي سازد تا در ارتباط با ساير انسانها، جامعه و فرهنگ و محيط خود سازگارانه و مثبت عمل کرده و سلامت رواني خود را تأمين کند. همه اين مهارتها قابل يادگيري هستند و مي توان با صرف وقت و تلاش آنها را به روشهاي مقابله اي خود افزود. با يادگيري و تمرين اين مهارتها، شما مي توانيد بدون توجه به ميزان دشواري مسائل، از عهده آنها برآييد. با مشکلاتي مانند افسردگي، اضطراب، تنهايي، طرد شدگي، کمرويي، خشم، تعارض در روابط بين فردي، شکست و فقدان، مي توان از طريق روشهاي مقابله اي مناسب مبارزه نمود.
مهارتهاي زندگي حول اين نه مجموعه مي چرخد:
فرد، بتواند از خودآگاهي کامل برخوردار باشد. (خودشناسي)
فرد، بتواند ارتباط را برقرار کند. (ارتباط اجتماعي)
فرد، همدلي خوبي داشته باشد. (همدلي)
فرد، بتواند نه بگويد. (جرئت مندي )
فرد، توانايي حل مساله و مشکل خود را داشته باشد. (مسئله گشايي)
فرد، قادر به اخذ تصميم مناسب باشد. (تصميم گيري)
فرد، داراي خلاقيت باشد. (خلاقيت)
توانايي سازگاري با مشکلات اجتماعي را داشته باشد. (سازگاري)
در صورت بروز مشکل، توانايي مديريت عواطف و هيجانات خود را داشته باشد
ویژگیهای یک خانواده شاد
کودکان دارای خصوصیات فردی متفاوتی هستند، مثلاً کودکان احساساتی، آنها دنیایی از احساس هستند و نیاز دارند که موقع خواب یک بزرگ تر کنارشان باشد تا احساس آرامش کنند.
بسیاری از کج خلقی ها و بدرفتاری های کودک صرفاً به دلیل عدم خواب کافی و راحت است. برای یک خواب راحت و سالم مغز یک کودک نیاز دارد که وقت معینی برای خواب داشته باشد و بدنش نیازمند آرامش کافی جهت استراحت است.برای دستیابی به این اهداف والدین باید سه عامل اصلی یعنی تنش، زمان و خلق و خو و ارتباط آنها با خواب را خوب بشناسند.
▪ تنش:
کودک نیاز به احساس آرامش و امنیت دارد. بسیاری از کودکان نمی توانند بخوابند زیرا در تختخواب حالت گوش به زنگ دارند و مضطربند. خواب منقطع، منتظر حادثه یی بودن یا تنش های خانوادگی کودک را گوش به زنگ نگه می دارد. کودک خود را با آرامش و محبت از خواب بیدار کنید، خیلی گرم و صمیمی با او احوالپرسی کنید و بدون عجله و اضطراب صبحانه را با هم بخورید.
در واقع یک شروع خوب در آغاز صبح به کودک کمک می کند تا با روحیه بهتر از پس استرس های روز برآید و در نتیجه شب با آرامش بخوابد.
▪ زمان )ساعت بدن(:
ساعت بدن کودک، مرکز کنترل چرخه خواب و بیداری اوست. داشتن یک برنامه یکنواخت برای خواب و بیداری به سلامت خواب کودک کمک می کند.
اگر قبل از خواب به کودکتان یک نوشیدنی کافئین دار بدهید، ناخواسته ساعت بدن و خواب او را مختل می کنید.
▪ خلق و خو:
کودکان دارای خصوصیات فردی متفاوتی هستند، مثلاً کودکان احساساتی، آنها دنیایی از احساس هستند و نیاز دارند که موقع خواب یک بزرگ تر کنارشان باشد تا احساس آرامش کنند.آنها را ملایم نوازش کنید و یا کنار تختشان بنشینید و کتاب داستانی برایشان بخوانید.
▪ کودکان حساس:
این بچه ها بسیار دقیق هستند و به همه چیز دقت می کنند آنها حتی به یک صدای ضعیف یا تفاوت های ظاهری و یا تغییر احساسات و نظرات توجه دارند. اگر کودک شما اظهار کرد که چیزی موجب ناراحتی اش شده حتماً باور کنید چرا که این بچه ها به کوچکترین مسائل حساس هستند. آنها نیاز به یک اتاق خواب ساکت و دنج دارند، پتو و بالش آنها باید نرم و راحت و خوش بو باشد. بهتر است تخت آنها را به جای وسط اتاق در گوشه اتاق بگذارید.
▪ کودکان نامنظم:
آنها غیرقابل پیش بینی هستند، هرگز در یک ساعت معین نمی خوابند، والدین باید با نرمی و مهربانی اما مصرانه آنها را به سوی یک برنامه زمان بندی جهت یک خواب منظم، سوق دهند.
▪ بچه های پرانرژی:
آنها دائماً در حال جنب و جوش و حرکت هستند، یک برنامه دائمی برای خواب و بیداری و فعالیت های فیزیکی در طول روز به این بچه ها کمک می کند تا شب را با آرامش بیشتر بخوابند.
والدین باید بدانند که ساعات خواب لازم برای بچه ها متفاوت است یک نوزاد به ۱۴ تا ۱۸ ساعت، نوپا به ۱۳ ساعت، سنین قبل از دبستان ۱۲ ساعت، سنین مدرسه ۱۰ ساعت و نوجوان به ۹ ساعت خواب نیاز دارد.
باید به خاطر داشته باشید که بچه ها هنگامی که نمی توانند بخوابند، نمی خواهند با شما مبارزه و مخالفت کنند بلکه آنها با بدن خودشان می جنگند. با شناخت سه عامل تنش ، زمان و خلق وخو می توان محیطی ایجاد کرد که کودک بهتر بخوابد و در نتیجه سلامت و ارتباطات خانوادگی هم بهبود یابد.فرانک باجلان، هفت روش زیر می تواند به ما برای داشتن یک خانواده شاد، کمک کند.
۱) مراقب صحبت های خود باشید:
نحوه صحبت کردن با فرزندان نقش مهمی در فضای احساسی خانواده ایفا می کند. باید به فرزندان فرصت دهید تا در ابراز احساسات خود آزاد و راحت باشند، گاهی، ما از تاثیری که سرزنش ها و انتقادات بر روح و روان کودکان می گذارد، غافل می شویم.
روان شناسان معتقدند سرزنش بیش از حد کودکان سبب می شود آنها دچار احساس گناه و شرم شوند و در خود فرو رفته و درون گرا بار بیایند. هرگز نقطه ضعف یا عیب کودک را نباید به عنوان یک خصلت دائمی و همیشگی جلوه داد.می توان با ذکر دلایل و اثرات سوء رفتار یا کار کودک از او انتقادی سازنده کرد.
۲) فراهم کردن نظم و ثبات:
یک چارچوب قابل پیش بینی برای کارهای روزانه، قوانین مشخص و منسجم و یک خانه سازماندهی شده، آرامش و راحتی بیشتری برای فرزندان و والدین ایجاد می کند. یک برنامه روتین مانند یک رشته محکم به هنگام تنش ها، بحث و نزاع ها یا بحران ها از هم گسیخته نمی شود و از خانواده حمایت می کند.
۳) برگزاری جلسات خانوادگی:
به طور منظم زمانی را برای جمع شدن اعضای خانواده در نظر بگیرید. در این جلسات افراد خانواده می توانند درباره مشکلات و ناراحتی های خود در طول هفته با هم صحبت کنند یا با بیان اتفاقات خوبی که داشته اند، دیگر افراد خانواده را هم در شادی شان شریک کنند.
۴) احساس دوست داشتن و عشق ورزیدن به دیگران:
محققین معتقدند والدینی که وقتی را صرف بازی با کودکانشان می کنند، با آنها شوخی می کنند و عقاید و احساساتشان را با فرزندانشان در میان می گذارند، فرزندانی صمیمی تر، مهربان تر و باگذشت تر خواهند داشت. با عشق ورزیدن به کودک خود، حس دوست داشتن را در او تقویت کنید.
۵) داشتن مراسم خانوادگی:
زمان های خاصی را در یک روز یا هفته برای انجام مراسمی خاص با همراهی همه اعضای خانواده تعیین کنید.مثلاً انجام مراسم مذهبی مانند رفتن به کلیسا در هر یکشنبه یا مراسم خانوادگی مانند رفتن به رستوران یا سینما و امثال آن.
۶) نحوه برخورد با مشکلات:
امروزه زندگی های خانوادگی همیشه امن و پایدار نیستند. حتی بهترین ازدواج ها هم جروبحث دارند، گرفتاری های مالی، فراز و نشیب های احساسی و نظایر آن. اما مشکلات بخشی از زندگی انسان ها است و یک خانواده مهربان و صمیمی هرگز این موضوع را نادیده نمی گیرد و سعی می کند با همدردی و ایجاد یک فضای احساسی قوی و صمیمی با مشکلات مبارزه کند.
۷) اختصاص زمانی فقط برای والدین؛ والدین فضای احساسی خانواده را شکل می دهند، اگر والدین به خاطر مسائل ملی یا مشکلات کاری شان افسرده و ناراحت باشند یا از دست همسرشان ناراحت و عصبانی باشند، فضایی در خانه به وجود می آید که کودکان احساس ناامنی و ناراحتی می کنند.
والدین نیاز به زمانی دارند که بدون حضور فرزندان با هم قدم بزنند و صحبت کنند تا نگرانی ها و ناراحتی ها را از خود دور کنند و مثل اولین باری که یکدیگر را دیده اند عشق را تجربه کنند.
کلیدهای رضایت مندی و شادمانی در خانواده
در یک خانواده سالم، نقش اعضای خانواده به طور کامل مشخص است و تفکیک نقش ها به درستی صورت گرفته است و علاوه بر این حدود اختیارات اعضا بارز است و هیچ کس در حوزه دیگری قدم نمی گذارد. از دیگر سو، یک خانواده سالم دارای قوانین و قواعد خاصی است که در ارتباط با فرهنگ، ارزش های حاکم بر خانواده و جهان بینی بین نسلی تنظیم شده و همه خود را ملزم به رعایت آن می دانند.ارتباط اصولی بین همسران و اعضای خانواده با یکدیگر، از دیگر نشانه های خانواده سالم است.
شادی یک نیاز است و شاد بودن یک هنر. همه ما به شادی نیاز و دوست داریم در یک جامعه و خانواده شاد زندگی کنیم. در خانواده و جامعه ای که علاقه، محبت و عشق رکن اصلی آن است، نیاز متقابل اعضا به یکدیگر از همه جهات، در بهترین شرایط برآورده می شود. به راستی چرا بعضی افراد و خانواده ها همیشه شاد هستند در حالی که ممکن است مشکلات و گرفتاری های زیادی داشته باشند اما بعضی خانواده ها با وجود داشتن امکانات فراوان و رفاه مالی، از شادمانی حقیقی بهره ای نبرده اند. چطور می توان شاد بود و این شادی را در فضای خانواده جاری کرد .
● شادی حقیقی یا درونی
در این رابطه با دکتر بهروز بیرشک روانپزشک و استاد انستیتو روان پزشکی تهران گفت وگو کرده ایم. وی درباره این که چند درصد خانواده های ایرانی شاد هستند گفت: چنین آماری وجود ندارد اما طبق تحقیقات انجام شده در جهان، در مورد شادمانی مردم در کشورهای مختلف، مشخص شده کشور ما، کشور شادی نیست. البته ملاک ها و معیارها متفاوت است اما در کل موضوع، تفاوتی ایجاد نمی کند و به نظر می رسد همه کارشناسان با این عقیده، موافق هستند. البته منظور ما از شادی، شادی درونی یا حقیقی است. شادی که از فضای خانواده، قوانین موجود در خانواده، ارتباطات خانوادگی به خصوص والدین با هم و با فرزندان و توجه به خواسته های اعضا از یکدیگر نشأت گرفته است. در چنین محیطی دید مثبت در رویکرد افراد به زندگی رشد می کند و آن ها می توانند منتقل کننده مثبت نگری و شادی به دیگران هم باشند.
شادمانی ما در سلامت روانی جامعه نقش کلیدی ایفا می کند. به طوری که به گفته دکتر بیرشک زمانی که جشن های مذهبی و ملی برگزار می شود، آمار جرم و جنایت و خشونت پایین می آید. از این رو باید برای ایجاد شادی در جامعه تحولات اساسی صورت بگیرد که منشاء هر کدام از آن ها نیز به خانواده برمی گردد. عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در محدود کردن دایره شادی در جامعه تاثیرگذار است و آمار قتل، جنایت و خشونت به ما هشدار می دهد که باید به صورت جدی اقدام کنیم.
خندیدن، نوعی تخلیه روحی است و ما باید فعالیت خود را از خانواده شروع کنیم. خانواده ای که افراد آن احساس مثبت نگری، سرحالی و شادمانی داشته باشند، آن را در جامعه جاری می کنند و این احساس خودجوش به علاوه سایر عوامل، به حفظ سلامت روانی جامعه کمک می کند.
هم چنین هنربخش کارشناس بهزیستی درباره خانواده شاد می گوید: یکی از شاخص های اصلی خانواده سالم، شادی و پایداری است. خانواده پایدار، لزوما خانواده شادی نیست، اما یک خانواده شاد، قطعا پایدار هم هست و وقتی این دو مولفه را کنار یکدیگر بگذاریم، یکی از شاخصه های اصلی خانواده سالم را می بینیم.
در یک خانواده سالم، نقش اعضای خانواده به طور کامل مشخص است و تفکیک نقش ها به درستی صورت گرفته است و علاوه بر این حدود اختیارات اعضا بارز است و هیچ کس در حوزه دیگری قدم نمی گذارد. از دیگر سو، یک خانواده سالم دارای قوانین و قواعد خاصی است که در ارتباط با فرهنگ، ارزش های حاکم بر خانواده و جهان بینی بین نسلی تنظیم شده و همه خود را ملزم به رعایت آن می دانند.ارتباط اصولی بین همسران و اعضای خانواده با یکدیگر، از دیگر نشانه های خانواده سالم است.
روابط سالم، صمیمانه، همراه با عشق و مودت بین «زوجین» و «والدین و فرزندان» زمینه شکل گیری یک خانواده شاد را فراهم می کند اما روابط خشک، رسمی و غیردوستانه، حاکی از وجود مشکل در یک خانواده است.
وی عنصر بسیار ارزشمند و موثر در یک خانواده سالم و شاد را صمیمیت و عشق دانست و افزود: عشق همانند نیروی جاذبه زمین، همه را حول محور خانواده جذب می کند اما اگر عشق و صمیمیت وجود نداشته باشد، همه چیز رها و معلق می شود و هر کسی فقط به فکر خودش خواهد بود. در یک خانواده شاد، والدین با تکیه بر عشق و صمیمیت موجود در محیط خانواده که به آرامش روحی و روانی اعضا منجر می شود محیط شادی را برای زندگی فراهم می کنند و می دانند چطور از یکدیگر مراقبت کنند. این مراقبت ها می تواند جسمی و یا عاطفی باشد. مراقبت روحی و روانی همسران از یکدیگر، به پایداری خانواده منجر می شود. وقتی زوجین ضمن مراقبت جسمی و روحی از هم، به نیازهای یکدیگر به موقع پاسخ دهند، ضمن ایجاد حس اعتماد و عشق به یکدیگر، این احساس را به سایر اعضای خانواده منتقل می کنند. متاسفانه این تصور غلط در بسیاری از خانواده ها وجود دارد که زن و شوهر باید بتوانند نیازهای هم را حدس بزنند. در حالی که مطرح کردن نیازها یکی از مهم ترین اصول ایجاد حس نزدیکی و عشق زوجین به یکدیگر است. زوجین باید بدانند که هنگامی خانواده سالم و شادی خواهند داشت که روابط زناشویی آنان سرشار از حس اعتماد، صمیمیت، عشق و ابراز نیاز به یکدیگر باشد و در غیر این صورت، تلاش برای شاد کردن فضای خانواده، تلاشی بیهوده است.
کارشناس سازمان بهزیستی در ادامه افزود: مطرح کردن نیازها و توقعات و پاسخ دادن به آن ها، اولین قدم برای مراقبت زوجین از یکدیگر است.
والدین باید بتوانند با یکدیگر همدلانه رفتار کنند، خود را جای دیگری بگذارند و مسائل را از دید طرف مقابل بررسی کنند. وقتی ما موضوع را فقط از دید خودمان ببینیم، حق را به طرف مقابل نمی دهیم و خود را برنده می دانیم. در حالی که طرف مقابل احساس بازنده بودن دارد. چنین نگرشی به تدریج به عشق و صمیمیت بین زوجین صدمه می زند.یکی دیگر از مسائل شایع در زندگی مشترک که باعث می شود شادابی و نشاط در زندگی کم رنگ شود، این تصور غلط است که زوجین تصور می کنند پس از ازدواج یکی شده اند و گمان می کنند مرزی بین آنان وجود ندارد. در حالی که این تصور، غلط است زیرا زن و مرد با وجود عشق و صمیمیتی که بین آنان وجود دارد از نظر جنسیتی، اخلاقی و تربیتی تفاوت های زیادی با هم دارند. رفتار صحیح این است که زوجین بپذیرند که قرار است با وجود اختلاف نظر ها، تفاوت دیدگاه ها و سلایق، در کنار هم زندگی شادی داشته باشند.
● بازی «حدس بزن»
از سوی دیگر از عوامل تزریق شادی در زندگی مشترک تغییر نگرش نسبت به «بازی» در زندگی است. در بازی، برنده و بازنده خواهیم داشت و همواره یک نفر احساس برنده بودن و یک نفر احساس بازنده بودن خواهد داشت.
در صورتی که در زندگی مشترک زوجین باید طوری رفتار کنند که هر دو احساس برنده بودن داشته باشند. یکی از دلایل نبودن صمیمیت در فضای بسیاری از خانواده ها، بازی «حدس بزن» است.
● پیدا کردن شناخت فرآیندی زمان بر
این تصور غلط در ذهن بسیاری از زوجین وجود دارد که با ازدواج، زن و مرد کاملا نسبت به یکدیگر شناخت پیدا کرده اند، در حالی که شناخت پیدا کردن یک فرآیند طولانی و زمان بر است که در طول سال های متمادی زندگی مشترک شکل می گیرد. بسیاری از زوجین تصور می کنند همدیگر را می شناسند و توقع دارند طرف مقابل نیاز آن ها را حدس بزند، در حالی که شناخت طرف مقابل اندک است و او هر لحظه نمی تواند نیازهای همسرش را بدون بیان آن ها بفهمد. زوجین در چنین شرایطی به سرعت به این نتیجه می رسند که همسرشان نیازهای آنان را درک نمی کند و در نتیجه دچار یاس و افسردگی می شوند و حتی گاهی از طرح نیازهای خود طفره می روند.
هنربخش در ادامه افزود: در مرحله اول باید زوجین یاد بگیرند نیازها و خواسته های خود را با طرف مقابل در میان بگذارند و اگر در برآورده شدن آن مشکلی پیش آمد، احساس خود را بیان کنند. متاسفانه یکی از تعلیمات غلط تربیت کودک این است که احساسات خود را ابراز نکنیم زیرا ابراز احساس به معنای ضعف است. در حالی که این تصور غلط است و در مقابل همسر هم، نباید مانع بروز احساسات واقعی بشویم. این رفتار که از کودکی همراه بسیاری افراد است، ضربه های بزرگی به ارکان صمیمیت در زندگی خانوادگی می زند و بین زوجین فاصله می اندازد.
بعضی نیز تصورهای غلط و اشتباهی از همسر خود دارند. مثلا تقاضای محبت بدون قید و شرط از همسر داشتن همانند محبتی که از مادر خود دیده اند و یا رسیدن به خواسته خود با جنجال آفرینی و یا قهر و یا جلب توجه به هر طریق ممکن، از دلایل کاهش صمیمیت در خانواده و سپس رخت بربستن شادی از خانه است. توجه داشته باشید ازدواج ناخودآگاه، ازدواجی است که در آن شادی و نشاط نباشد، در حالی که در ازدواج خودآگاه زوجین از خود و طرف مقابل شناخت نسبی دارند، با یکدیگر صحبت می کنند و قدرت تطبیق با شرایط طرف مقابل را دارند. نباید فراموش کرد که احساس یاس یا ناامیدی مقطعی، طبیعی است زیرا در غیر این صورت شادابی و نشاط معنایی نخواهد داشت و نباید به خاطر یاس و ناامیدی، خود را سرزنش کنیم زیرا باعث کاهش نشاط و شادی در فضای خانواده خواهد شد.وی درباره رمز شاد بودن برخی از خانواده ها گفت: مشکل و چالش همواره در هر خانواده ای وجود دارد، اما یک خانواده شاد، با یکدیگر گفتمان و توانایی حل مشکل را دارند. آنان مسائل را از زوایای گوناگون بررسی و در «حال» زندگی می کنند. برخی از خانواده ها وضعیت فعلی خود را فدای گذشته و یا آینده نامعلوم می کنند. در حالی که باید در «حال» زندگی کرد.کوتاه سخن این که در یک خانواده شاد هر کس از انجام کارهایش، لذت می برد. خانم خانه از آشپزی و خانه داری و آقا، از خرید و رسیدگی به امور منزل راضی است و فرزندان از انجام وظایفی که به عهده دارند لذت می برند و با یکدیگر تعامل صمیمانه و دوستانه ای دارند.شادی، محصول یک فرآیند و چرخه و حاصل گفتمان، تعامل با اعضای خانواده و توانایی حل مسائل است. سرکوب احساس ها در منزل و مطرح نکردن آن ها، باعث کاهش صمیمیت می شود و بنابراین کلید شادی در هر خانواده ای گفتمان صحیح و تعامل صحیح اعضای خانواده با یکدیگر است.
22 راه برای داشتن خانوادهای شاد
1- از اینکه یکدیگر را دارید از خداوند سپاس گزار باشید.
2- به یکدیگر لبخند بزنید .
3- هر روز به هم بگویید که چقدر از کار هم بودن خوشحالید و لذت می برید.
4- موقع صحبت کردن به چشمان هم نگاه کنید.
5- وقتی به منزل می رسید اگر خسته هستید قبل از اینکه در را باز کنید و یا زنگ خانه را بزنید چد نفس عمیق بکشید لبخند بزنید و سعی کنید خود را حداقل برای ورودی خوشایند و برخوردی خوب برای چند دقیقه اول آماده کنید.
6- یکدیگر را ببوسید.
7- با هم ورزش کنید.
8- با هم دعا بخوانید.
9- انعطاف پذیر باشید.
11-از شوخی ها و لطایف محترمانه استفاده کنید .
12-از خصوصیات خوب یکدیگر تعریف کنید.
13- برای کاری که دیگری برایتان انجام می دهد از او تشکر کنید.
14-بازی های دست جمعی انجام دهید.
15-از همسرتان و فرزندانتان در رابطه با روزی که گذرانده اند سوال کنید.
16-در رابطه با رویاهایتان با هم صحبت کنید البته فراموش نکنید که از منفی بافی و تحقیر مخاطبتان بپرهیزید.
17-پیشرفت های اعضای خانواده را تبریک بگویید و آنها را تشویق کنید.
18-در صورت نیازبا یکدیگر همدلی کنید و به او بگویید که احساسش را درک می کنید.
19-بچه ها را بابت رفتار خوب با یکدیگر تشویق کنید.
20-احترام متقابل داشته باشید.
21-با صدایی آرام صحبت کنید.
22-اگر خانواده ای بسته دارید روابط خود را گسترش دهید.