بخشی از مقاله
چکیده
نوجوانان ما نیازمند فضای شاد برای شاداب زیستن هستند، در شرایطی که اکثر منازل شهری تبدیل به آپارتمانهای کوچک و به دور از فضاهای بازی شده است. حداقل کاری که میتوان در تأمین بهداشت جسمی و روحی فرزندان داشته باشیم ایجاد فضای مفرح و شادیبخش در مدرسه است. زیرا اگر فضاسازی مناسبی در مدارس انجام شود به شاد زیستن فرزندان خود کمک بسیار مهمی خواهیم کرد. برای دستیابی به تحقق آرمانهای مربوط به شاداب سازی مدارس باید تحولات جدی در نگرش مدیران و مسئولان نظام آموزشوپرورش ایجاد نمود.درواقع شاداب سازی مدارس را باید در ابعاد ظاهری و ابعاد معنوی جستجو کرد. در مقاله حاضر ابتدا به معنای شاد بودن از دیدگاه قرآن و روانشناسان پرداخته ، سپس از دیدگاه نظام آموزشوپرورش به این موضوع اشارهشده و نقش ان در اجتماعی شدن دانش آموزان به تفضیل بررسیشده و در پایان راهکارها و پیشنهادها مناسب جهت ایجاد مدرسه شاد و بانشاط ارائه گردیده است.
واژههای کلیدی: مدرسه شاد ، اجتماعی شدن در مدارس شاد ، پدیده اجتماعی شدن، ویژگیهای مدارس شاد
مقدمه
مدرسه دومین پایگاه اجتماعی است که فرد بعد از خانواده پای بدان گذاشته و ساعات زیادی را دران جا سپری میکند. بهغیراز آموزش رسمی که توسط کادر مدرسه به دانش آموزان ارائه میشود دانش آموزان به تعامل با یکدیگر و افراد حاضر در مدرسه میپردازند . این نوع از یادگیری که بهطور ناخواسته صورت میگیرد - آموزش غیررسمی - جزئی از رفتار شده و شخصیت او را شکل میدهد .رابطه قوی در آموزش این امر را لذتبخشتر ساخته میتواند راه زندگی آنان را شکل دهد . مدرسه نمونه کوچکی است از جامعه انسانی که افراد را برای زندگی در محیط اجتماع آماده میسازد . اگر این فرایند شاد باشد و لذتبخش، فرایند آموزش تسهیل میشود. در حقیقت دانش آموزان چگونگی برقراری ارتباط باهم نوع را می اموزند.
دانش آموزان دارای روح لطیفی هستند که به هر نوع با انان برخورد شود میتوان تأثیر ان را بر تمام ابعاد رفتاری ،روحی و جسمی انان دید. رفتار خشن میتواند زمینه فرار از مدرسه و ترک تحصیل و احساس بدبینی و ... مشکلات دیگر به بار آورد و رفتار محبت آمیز شادی بخش میتواند دانش اموزانی را کهواقعاً دچار مشکل هستند به سوی ایجاد تغییرات مثبت سوق دهد. انرژی که از رفتار و سکنات مثبت متصاعد میشود زمینه طمانیه روانی را پدید میآورد تا استعدادهای بالقوه افراد به بالفعل تبدیل شوند . مدرسه یکی از اساسیترین نهادهای اجتماعی و وظیفه آن تربیت انسانهایی است که آینده جامعه را تعیین خواهند کرد. هر قدر برنامههای این نهاد اصولی و تابع مخاطبان باشد، بازده آن که همانا دانشآموزان هستند نیز پربارتر و شایستهتر خواهد بود.
امروزه با توجه به سطح انتظارات جامعه و توقعات مشتریان، آموزش و پرورش رسالتی خطیر بر عهده دارد. پس باید با تکیه بر ابزارهای کارآمد و نیروهای مجرب و آگاه نسلی را تربیت کند که قدرت تطابق و سازگاری را برای زندگانی در سالهای حضور در صحنه اجتماعی داشته باشند و این میسر نخواهد شد مگر با تدبیر و برنامهریزی اصولی. در این راستا تعامل و ارتباط آموزش و پرورش با سایر نهادها و سازمانهای رسمی و غیررسمی میتواند سرعت حصول به انتظارها را تسریع کند. در حقیقت یکی از وظایف این نهاد شناخت ظرفیتهای موجود در زمینههای مختلف و استفاده بهینه از آنهاست. جنبش نرمافزاری، دانش فناوری و تکنولوژی آموزشی و نیروهای متخصص و با تجربه نمونههایی از این ظرفیتهاست.
در حقیقت آموزش و پرورش به مثابه درختی تنومند است که برای تغذیه و باروری میوههایش نیازمند استفاده از منابعی است که با هماهنگی و مساعدت موجبات رشد آن را فراهم میآورند. از سوی دیگر عناوینی چون خلاقیت، نقادی و نقدپذیری، بارش فکر، پژوهش محوری، مهارتهای زندگی، تغذیه و بهداشت فردی و جمعی و مدرسه شاد زمانی در مدارس عملیاتی خواهند شد که تمامی عناصر این مجموعه به باور لازم برسند و تحول در برنامههای سنتی و یکنواخت آموزش و پرورش به عنوان یک اصل محسوب شود و مورد پذیرش قرار گیرد. در عصر حاضر شادی و نشاط در فضاهای آموزشی کمرنگ است و دانشآموزان به واسطه یکنواختی برنامهها و مشکلاتی چون سوءتغذیه، روابط انسانی نامناسب، فضاهای آموزشی غیراستاندارد، حجم تکلیف زیاد، امتحانات و ارزشیابیهای اضطراب زا و بسیاری دیگر از دلایل نسبت به حضور در مدارس چندان رغبتی ندارند. خوشبختانه، با نگاه رویکردی و فرآیندمداری نسبت به آموزش و پرورش و آسیبشناسیهایی که صورت گرفته است، نسبت به این مهم یعنی ایجاد فضاهای بانشاط و شاداب تحت عنوان »مدرسه شاد« گامهایی برداشته شده است.
مفهوم اجتماعی شدن یا جامعه پذیری
در جامعهشناسی این مفهوم به فرایندی اطلاق میشود که به موجب آن افراد ویژگیهایی را که شایسته عضویت آنها در جامعه است را کسب میکنند .به عبارت دیگر جامعهپذیری نوعی فرایند کنش متقابل اجتماعی است که در خلال آن فرد هنجارها، ارزشها و دیگر عناصر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی موجود در گروه یا محیط پیرامون خود را فرا گرفته، درونی کرده و آن را با شخصیت خود یگانه میسازد. - سلیمی و داوری، - 1385در مورد ماهیت این فرایند نیز، اختلافاتی وجود دارد. برخی آنرا نوعی فرایند یادگیری میدانند که از طریق آن افراد میآموزند که در شرایط معین چگونه باید رفتار کنند و هر نقشی یا منزلت اجتماعی چه توقعات و انتظاراتی با خود میآورد. گروهی هم جامعهپذیری را عبارت از آموزش میدانند که در ضمن آن هنجارها و ارزشهای جا افتاده از طریق دادن پاداش وکیفر برای انواع گوناگون رفتارها، آموزش داده میشوند . - مک کوایل، - 1385اگرچه در فارسی مفاهیم جامعهپذیری و اجتماعی شدن معادل یکدیگر بهکار میروند لکن از نظر هربرت بلومر اجتماعی شدن بهمعنی ذوب شدن و یکی شدن و جا افتادن در جامعه کلان است و تنها بعد از جامعهپذیری است که فرایند اجتماعی شدن میتواند رخ دهد. - ابوالحسن تنهایی، - 1379
تعریف اجتماعی شدن
از نظر لغوی بهمعنای انطباق با جامعه و آشناسازی با جامعه است. - حقشناس، - 1387 یک فرایند مادامالعمر جامعهشناسی و روانشناسی، که طی آن هر فرد، هنجارها، ارزشها و الگوهای رفتاری را که جامعه وی بر آنها تأکید دارد، بصورت جزئی از وجود خویش در میآورد. - بلیک و هارولدسن، - 1378جامعهپذیری فرایندی است که به دنبال آموزشهای عام - اعم از آموزش رسمی و غیررسمی - به افراد بهدستآمده و موجب حلول قوانین رفتاری هر جامعه و همه انتظارات فرهنگی آن، در کل شخصیت روانی افراد، با - توجه به مشارکت آنها در نظام آن اجتماع - ، میگردد و این قوانین و انتظارات را بر شخصیت فرد حک میکند. - دف لور و دنیس ، - 1383
ویلسون که جامعهپذیری را فرایند ورود به گروه انسانی یا درآمدن به حلقه اسرار جامعه میداند، دراینباره میگوید: »جامعهپذیری فرایندی است، که شماری از معجزات کوچک در آن رخ میدهد؛ حیوان انسان میشود، رفتار صرف، مبدل به شیوه برخورد خوب و بد میگردد، فرد بهمنزله یک واحد ارگانیک، بهصورت یک شخص، شخصی آگاه از وجود خویشتن درمیآید و ازلحاظ اشارات پیچیدهای که بهطور فزاینده از انتظارات دیگران خبر میدهد، قادر به کنترل برخوردهایش میشود - « بلیک و هارولدسن - مراد از اجتماعی شدنتقریباً "آن یادگیری است که با تصویب گروهی سروکار دارد" . - ویلیام ، - 1376 ازنظر فروید : اجتماعی شدن فرایندی است که بر طبق آن کودک هنجارهای والدین را در خود نهادی میکند و یک فرا خود به دست میآورد . - ابوالحسن تنهایی ، - 1379 منظور از اجتماعی شدن یا جامعهپذیری آن است که یک انسان از بدو تولدش چگونه با جامعه و فرهنگ - ارزشها وهنجارهای آن - انطباق مییابد . - رفیع پور ، - 1387 فرایندی است که به انسان ، راههای زندگی کردن در جامعه را میآموزد ، شخصیت میدهد و ظرفیتهای او را درجهت انجام وظایف فردی و بهعنوان عضو جامعه توسعه میبخشد . - کوئن ، - 1387
انواع اجتماعی شدن
1.رسمی : نهادهای آموزشی و ارتشی، نمونههایی از عوامل رسمی و ساختارمند انتقال شیوههای عملکرد و اندیشیدن مقبول جامعه به فرد به شمار میآیند
2.غیررسمی : اجتماعی شدن میتواند از طریق روابط متقابل با همسالان و عضویت در گروهها و باشگاههای غیررسمی نیز تحقق میپذیرد - کوئن ، - 1387
مراحل اجتماعی شدن
جامعهپذیری در دو مرحله کلی صورت میپذیرد
أ.جامعهپذیری نخستین: فرایندی است که میان فرد و گروهی که با وی در تماس نزدیک و صمیمی هستند وغالباًدر سالهای اولیه زندگی، رخ میدهد. عوامل اصلی این مرحله خانواده و گروه همسالان هستند .
ب.جامعهپذیری ثانوی یا مجدد : این فرایند در وضعیتهای رسمیتر روی میدهد ولی هیچیک از این وضعیتها شخصی نیست. در این مرحله عوامل جامعهپذیری بخشی از مسئولیتهای خانواده را به عهده میگیرند. عوامل اصلی در این مرحله مدرسه و رسانههای ارتباطجمعی هستند . - ستوده ، - 1376این فرایند که حاصل ارتباط است، عوامل مختلفی دارد که عبارتاند از: پدر و مادر، سایر اعضای خانواده، دوستان، همکاران، مدرسه، کلیسا و رسانههای جمعی. این عوامل ارزشها و باورها و قراردادهای جامعه را از طریق ارتباط به فرد عرضه میکنند و با جامعهپذیر کردن فرد، او را به مشارکت فعال اجتماع تبدیل میکنند. - گیل ، - 1384عوامل جامعهپذیری گروهها همان زمینههای اجتماعی میباشند که فرایندهای مهم جامعهپذیری در آنها به وقوع میپیوندد. - گیدنز، - 1386
تعریف شادی
ازآنجاکه شادی یکی از هیجانات اساسی بشر است، هر کس به فراخور خود آن را تجربه میکند. اما تعریف شادی بهسادگی تجربت آن نیست. در فرهنگ و ادب فارسی برای شادی مفاهیمی نظیر خوش وخرّم، سرور، تازگی، طراوت، شادمانی،