بخشی از مقاله

روستاي پرگو خلخال

بخش اول – شناسايي كل روستا
الف: شناسايي محيط جغرافيايي
- هويت روستا
روستاي پرگو در فاصله 9 كيلومتري جادة پونيك ( سيانه) – گنجگاه در بخص سنجبد غربي خلخال كه به شهرستان كوثر تغيير نام يافتند. و در ميان دو كوه مرتفع گونني (مطلع آفتاب) در شرق و قوزني و مستقل آفتاب در غرب واقع شده‌است و براساس اسناد حدود ماسه‌هاي قديمي اين روستا از آباديهاي بسيار كهن منطقه خلخال بوده‌است.


آشنايي با منطقة خلخال
خلخال يكي از شهرستانهاي استان اردبيل مي‌باشد كه در دامنه غربي كوههاي تالش واقع شده‌است.
خلخال از گذشته‌هاي دور مكان علم ودانش بوده‌است بطوري كه شاعري نام‌آور« رشيدالدين اخسيكتي» كه خود از اهالي ماورا‌ء النهر بوده براي زيارت اهل علم به اين شهر مي‌آيد و آنچنان شيفتة محيط علمي اين شهر مي‌شود كه براي مدتي مساكن اين ديار مي‌گردد. دركتاب

«حدودالعالم» و مراصد« اطلاع» كه در سده‌هاي آغازين هجري نوشته‌شده از خلخال با نامهاي «خوند» و «خونج» ياد شده كه در آن هنگام حاكم شهرنشين بوده‌است بعدها« فيروزآباد» كه برفراز تپة« پردليس» بناشده بود مركز حاكم نشين خلخال مي‌شود و بعد از آن نيز« هروآباد»

مركزيت اين منطقه را عهده‌دار شده‌است كه امروز به شهر خلخال معروف است.
در مورد خلخال در« بستان السامه» و« رياض‌السياحه» نيز آمده‌است كه خلخال مكاني نيك و جايي به دل نزديك است و مردمانش از متاع حسن و علم برخوردارند و عموم مردم آن در ميهمان‌نوازي معروف و در دليري تيراندازي و چابكي بي‌نظيرند.


هرودوت – مورخ يوناني – مي‌نويسد خلخال ولايتي است كه شهر« هراوان» در دامنة كوه« ازنوان» در آن شهر واقع شده و « برده‌هور» در آن مي‌باشد.
دربارة وجه تسمية دارالمرزين خلخال نيز عقيده بر اين است كه چون از ديرباز زنان و دختران اين ديار مچ پاهاي خود را با حلقه‌هايي از سيم و زر مي‌آراسته‌اند بنابراين واژة خلخال براين سرزمين اطلاق شده‌است.

ناهمواريها آب و هوا
روستاي پركوه در اتفاع 1980 متري از سطح آبهاي آزاد و در ميان دو كوه گونئي و قوزني بنا شده‌است كه ارتفاع كوههاي اين منطقه درنهايت 2046 متر است. و همين امر باعث گرديده كه اين منطقه داراي آب و هوائي كوهستاني باشد. اين منطقه دو نوع باد باران‌آور مي‌وزد كه عبارتند از:
1- بادهاي باران‌آور مديترانه كه از مبدأ آن درياي مديترانه مي‌باشد و از غرب مي‌وزد 2- بادهاي

باران‌آور غربي كه مبدأ وزش آن اقيانوس اطلس مي‌باشد فصل وزش اين بادها زمستان است و به همين علت در اين منطقه زمستانهاي بسيار سرد و پربرف ديده مي‌شود كه گاهي ارتفاع برف به 1 تا 11 متر مي‌رسيده بگونه‌اي كه مردم از روي بامها رفت و آمد مي‌كرده‌اند.


اما در فصل تابستان به علت عدم وزش بادهاي باران‌آور بارندگي چنداني وجود ندارد و به علت تفاوت از ميزان رطوبت و بارندگي تابستان و زمستان اين منطقه تفاوت دماي دو فصل نيز بسيار محسوس مي‌باشد بگونه‌اي كه در بعضي از تابستانها اين منطقه به علت عدم بارش وابستگي اقتصادي و معيشتي به كشت ديم دچار خشكسالي و نابودي مزارع مي‌گردد.

منابع آب
منابع آب اين روستا شامل دو بخش از منابع زيرزمنيي( چشمه‌ها)2- آبهاي جاري
مي‌باشد كه رود برگي‌جاق( رود پرگو) از كنار اين روستا گذشته و در نزديك روستاي
گنجگاه به رود سنگورچاي پيوسته و در نهايت به رود قزل‌اوزن سرازير مي‌شود.


چشمه‌هاي اين روستا كه در فواصل دور و نزديك اطراف اين روستا واقع شده‌اند عبارتند از: سديوق‌بلاغ( چشمه‌سرد) كه سرماي آن به حدي است كه حتي در تابستان نيز نمي‌توان پيش از چند ثانيه دست را در آب نگاه داشت چاب‌بلاغ( چشمه‌رود) كه آب آن به رود برگي‌چاي مي‌ريزد. داش‌بلاغ( چشمه‌سنگي) كورجابلاع
و رود تسمه‌بلاغ كه در روستاي قديم ابراهيم‌آباد واقع شده و آب روستا به وسيلة لوله‌كشي به روستا منتقل مي‌شود.

پوشش گياهي و جانوري
دراين ناحيه به علت كوهستاني بودن بيشتر زمينهاي هموار به صورت باغ يا مزرعه درآمده‌اند و از زمين‌هاي شيبدار و سنگلاخي كه براي كشاورزي مناسب نيست بعنوان چراگاه استفاده مي‌شود كه گاهي نيز در ميان اين چراگاهي درختچه‌هاي كوتاه خودرو مي‌رويد و در بعضي از قسمتها و بخصوص در اطراف باغات و مزارع درختان سرو تبريزي و بيدمجنون و نارون هم ديده مي‌شود و در

باغهاي اين منطقه درختان ميوه‌اي همچون زردآلو، سيب سبز،گلابي، گردو، آلبالو، گيلاس مورد بهره‌برداري قرار مي‌گيرد و در مزارع آن گندم و لوبيا و نخود( به صورت محدود) به صورت ديم كشت مي‌شود كه بيشتر براي استفاده خود روستائيان مي‌باشد. با توجه به پوشش گياهي و وضعيت آب و هوايي اين منطقه حيواناتي نظير گرگ- روباه- و خرگوش – خرس- وكبك بلدرچين – زاغ پرستو-

لاك‌پشت در اين منطقه زندگي مي‌كنند كه روستائيان از حمله‌هاي گرگ و روباه به حيوانات اهلي خويش مانند گاو – گوسفند- بز- اسب- قاطر والاق و طيورات گله‌مندي باشد و البته در زمستان نيز آب‌گوشت بلدرچين و كباب گوشت خرگوش و كبك آنها نيز به راه است البته به صورت محدود.

ب: تاريخچه روستا
بنابراسناد تاريخي موجود واقوال ريش‌سفيدان اولين بانيان روستاي پرگو شش برادر از اهالي شيروان بوده‌اند كه حدود 900 سال پيش به علت نزاعهاي قومي طايفه‌اي از منطقة خويش به خلخال و پرگو گريخته‌اند البته برخي نيز بناي اين روستا را منسوب به دوران اشكاني مي‌دانند.

مشخص نيست كه آيا قبل از ورود اين شش برادر به اين منطقه در آغاز كسي زندگي مي‌كرده و جايي وجود داشته يا نه آنچه مسلم است اين است كه بانيان اين روستا همان شش برادر معروف هستند كه عبارتند از: ابولفتح، صادق، هدي‌خان، حاجي‌عيوض، ميرزاعلي، حيدرخان كه هر كدام از آنها به ترتيب سررشته طايفه‌هايي به ترتيب ابراهيمي- حاجي عيواضلي- ميرزالي( سلام- مرادي)، (ميزراعلي- حيدرخاني) هستند كه بعدها خانواده وطايفه‌هاي سادات كمالي( آل هاشم‌لي

سليماني) عزيزيان- حيدرلي- هاشمي- ناصري و ملكي و …… به آنها اضافه شدند.
اقوال مختلفي در مورد وجه تسميه‌هاي ميرگو ذكر شده‌ برخي بنام برگو را شكل تغيير يافته بركوه به علت كوهستاني بودن منطقه مي‌دانند برخي ديگر نيز آن را برگفته از پيرگور( به علت داشتن گورهاي قديمي) و بعضي ديگر پرقو به علت قرارگرفتن در منطقه كوهستاني و ييلاقي مي‌دانند.

اماكن تاريخي روستا
1- روستاي ابراهيم آباد در شمال روستا در منطقة چمربان بايستي كه هنوز بناهاي قديمي در آنجا ديده مي‌شود.
2- امامزاده معروف( حيدرآباد) درشرق كه تپه‌هاي روستائيان در اطراف آن بناشده‌است
3- قلعه تپه‌ي قيزقلعه كه در بين اهالي روستا معروف است كه در آنتپه‌هاي باستاني در گذشته‌هاي دور وجود داشته و در قديم نيز مردم براي پنهان‌كردن مسكوكات خود در آن منطقه مي رفتند كه بعدها در هنگام جنگ جهاني دوم كه ارتش شوروي وارد ايران شده و درشمال ايران را اشغال نموده‌ بود روي تپه‌اي كه اين بنا ساخته شده‌بود يك سنگر ساختند كه محل استقرار تيربار و مسلسل بوده‌است. كه ديگر آثاري از آن باقي نمانده.


4- سنگر ارتش سرخ كه هنوز آثار آن برجاي است كدپستي علامت (اس) بكش كل شده برروي مسيله وسط سنگر به صورت كم‌رنگ ديده مي‌شود.
5- كوههاي اكيزلر(دوقلوها) در 5 كيلومتري غرب روستاي پرگو واقع شده‌است كه مردم روستاهاي اطراف قبل از فصل درو در آنجا جمع شده و قرباني مي‌نمودند و پس از صرف ناهار باز گشتند و درو را آغاز مي‌نمودند كه ريش‌سفيدان دولت بيان مي‌كنند كه سالهاي پيش از‌آنجا مسكوكات قديمي بدست آمده و در سال 356 توسط سازمان ميراث فرهنگي حصاركشي شده از ورود مردم به آنجا جلوگيري مي‌شود.


6- بقايار روستاي ابراهيم‌آباد 2600 متري روستاي پرگو قرار دارد كه تنها آثار باقيمانده از آن قبرستان لوله‌كشي سراميكي كه آب چشمه را به روستا مي‌رساندند.

حوادث تاريخي
1- درسال 1326 قحطي در روستا بوجود آمده در اثر خشكسالي كه چون كشاورزي روستائيان بر كشت ديم استوار بوده‌است براثر خشكسالي محصول رشد نكرده ومردم به شدت دچار كمبود غذا شدند مردان روستا براي تهيه غذا براي خانواده‌هاي خود تمام حيوانات خود را فروخته‌ و از اسالم و گيلان برنج تهيه مي‌نمودند.
2- ورود ارتش سرخ در سال 1320 به روستا و گرفتن اجباري اسلحه‌هاي سربازان فراري ارتش ايران كه به علت تدابير بزرگان روستا درگيري ايجاد نشده و به اموال مردم نيز هيچگونه دست‌درازي نگشته.
3- در سال 1283 قحطي بزرگي رخ نمود كه مردم روستا به صورت گروهي و به همراه خدم و حشم خود به گيلان كوچ نموده‌اند كه در آنجا نيز با فروش اموال روزگار مي‌گذراندند. كه بعدها دوباره به روستا بازگشته‌اند.

بخش دوم سيماي روستا
2- توزيع مراكز مسكوني مزارع و اماكن عمومي روستا
مراكز مسكوني در كوچه‌هايي كه به در خيابان اصلي روستا منتهي ميشوند قرار دارند و خانه‌هاي مسكوني در كنار هم و دور از مزارع و باغات ساخته شده و ساختمان مدرسه در انتهاي روستا و در كنار جاده بناشده و ساختمان شعبه نفت و قهوه‌خانه در ابتداي روستا و در كنار هم مي‌باشد و باغات تقريباً همگي در فاصلة كمي از روستا و در سطحي پائينتر از روستا واقع هستند و مزارع از روستا نسبتاً دور هستند.


اين روستا داراي يك مسجد مي‌باشد كه در مركز روستا واقع شده و ميدان اصلي روستا نيز در مقابل آن قرار دارد و محل تجمع مردم در مواقع ضروري و در اوقات بيكاري همانجا مي‌باشد و به آن( جلوي مسجد ) مي‌گويند.


روستاي پرگو فاقد حمام عمومي مي‌باشد و فقط يك دوش صحرايي دارد كه مخصوص استفاده مردان مي‌باشد كه در اصطلاح زبان محلي به چيجك معروف است.
مدرسة روستا همانطور كه گفته شد در انتهاي روستا مي‌باشد كه ابتدا فقط مدرسه ابتدايي بودكه بعد از انقلاب اسلامي يك مدرسة راهنمايي نيز در كنار آن ساخته شده.


راههاي ارتباطي با محيط اطراف
روستاي بركوه بوسيله يك جاده كه در سالهاي اخير آسفالت شده به مركز شهرستان و استان ار طرف ديگر به شهر ميانه متصل است و طول آن دو كيلومتر مي‌باشد. با روستاهاي ديگر نيز بوسيلة جاده‌هاي خاكي و يا جادة اصلي ارتباط برقرار مي‌كند و يا ازطريق راههاي ميانه كه از داخل دشتها و چراگاههاي خودي مي‌باشند به روستاهاي ديگر رفت و آمد مي‌كنند.

 

مسكن و تسهيلات زندگي
ساختمانهاي روستا همه كاهگلي هستند و داخل خانه‌ها بوسيله گل سفيدي هر ساله سفيد مي‌شود و كل ساختمان خانه شامل يك اتاق خيلي بزرگ كه تنوري در ميان آن قرار دارد ساخته شده كه در هر خانه چند ستون به نام« ديوك» قرار دارد كه از جنس چوب است و سقف چوبي خانه را كه از روي بنا كاهگلي شده را نگه مي‌دارد و د رسقف هر خانه چند روزنه تعبيه شده كه« جاجا» ناميده مي‌شود و براي عوض‌شدن هواي داخل خانه و همچنين ورود خود آفتاب ساخته مي‌شود اين خانه و اتاق بوسيلة راهرو كوچكي كه متصل به همان اتاق است به طويله متصل

مي‌شود دراين راهرو گودالي دردار تعبيه شده كه بعنوان سيلو از آن استفاده مي‌شود و غلاتي مانند گندم، جو همراه با كالا كه رطوبت غلات را مي‌گيرد درون اين گودال ريخته مي‌شود و به اين راهرو سه تا4 در باز مي‌شود كه عبارتند از 1- در ورودي به ساختمان 2- در ورودي به اتاق نشيمن 3- در ورودي به اتاق مهمان كه بعد از درب پله قرار دارد. 4- و درست مقابل در ورودي در متصل به طويله واقع شده‌است. مردم اين روستا براي محافظت از جان دامهاي خود چنين ساختماني را بنا

نهاده‌اند و اتاق پذيرايي خانواده نيز با دو- سه پله از قسمت ديگر خانه جدا مي‌شود و در اتاق پذيراييي تنور و اجاق ديده نمي‌شود و كف آن با فرشهاي دستباف مفروش مي‌شود و اين درحالي است كه كف اتاق كه درون آن تنور و اجاق قرار دارد با گليم مفروش است. در ديوار هر خانه تعداد طاقچه و گنجه قرار دارد كه وسايل زندگي را در آن قرار مي‌دهند و در اتاقهاي پذيرايي نيز در اين طاقچه وسايل تزئيني قرار داده مي‌شود در اين روستا تا دوسال پيش فاقد نيروي برق بود و

روشنايي خانه‌ها بوسيله فانوسهاي نفتي و يا الكلي تأمين مي‌شد. در اين روستا آب مصرفي در سال 1366 بوسيله نهر توسط روستائيان از چشمه اورتمه بلاغ به روستا منتقل شده ودرتاريخ 1344 با شكايات مردم روستا لوله‌كشي روستا توسط دولت در سال 1346 انجام شده كه بوسيله 5 شير درنقاط مختلف روستا آب اهالي تآمين مي‌شده كه تاكنون نيز به همان صورت استفاده

مي‌شود خانه‌هاي روستا فاقد لوله‌كشي مستقيم مي باشد و خانه‌ها فاقد حمام مي‌باشند و فقط در داخل هر خانه محلي بنام پاشويه قرار دارد كه آب گرم آن توسط تنور خانه تأمين مي‌شود تا سال 1363 كليه واحدهاي مسكوني از سنگ قلوه و شكسته محلي با گل و چوب و كاه‌گل بود كه اصولاً براي هر نفر بطور متوسط 5 متر مربع كه عمدتاً در يك اتاق بود كه بعدها اين فضا به 8 و 12 متر و در دو اتاق متداول شد.

بخش سوم – جمعيت‌شناسي
الف- ساخت جمعيت
ب- توزيع سني و جنسي جمعيت
تعداد جمعيت كنوني اين روستا 130 نفر است كه اكثراً يا مسن هستند يا افرادي كه توانايي زندگي كردن در شهرها را ندارند و از امكانات مالي كمي برخوردارند.

توزيع جمعيت برحسب سواد
در اين روستا 70 درصد مردها باسوادند و 35 درصد زنها البته زنان و مرداني كه در روستا باقي مانده‌اند و اكثر مردم مهاجر در اين روستا باسواد هستند.

جمعيت فعال
در روستاي پرگو 90 درصد جمعيت فعال هستند و فقط كودكان خردسال و پيران كار
انجام نمي‌دهند.

توزيع جمعيت برحسب شغل
جمعيت شاغل اين روستا كه به صورت كارهاي كشاورزي ودامداري و توليد صنايع
دستي انجام وظيفه مي‌نمايند و برخي نيز در ادارات دولتي مشغول بكار هستند. با استفاده از عدم توزيع سني و جنسي جمعيت اكثر جمعيت اين روستا جمعيت فعال هستند و بيشترين درصد سني در سنين 10 تا 20 سال قراردارند و كارهايي مثل كمك در مزرعه و توليد كشاورزي وكمك در داخل خانه به مادر و توليد مواد دامي ، صنايع دستي را انجام مي دهند و گروه سني 20 تا 40

سال مديريت كارهاي كشاورزي و توليدات دامي و صنايع را انجام مي‌دهند و كودكان زير ده‌سال نيز كارهايي مثل چوپاني و كارهاي خرد و ريز خانه را انجام مي‌دهند.
و پيران و گروه سني بالاي 40 سال نيز كارهايي مثل نخ‌ريسي و خشك‌كردن زردآلو و بعضي كارهاي سبك ديگري پردازند.


ب- حركات جمعيت
1- زادو ولد
زاد و ولد در اين روستا در قديم بسيار زياد بوده ولي با گذشت زمان و بالارفتن سطح فرهنگ از تعداد زادوولد كاسته شده‌است كه اين ميزان كاهش هنوز هم ادامه دارد.


جدول زادوولد در سالهاي 75 تا 55

2 – مرگ و مير
مرگ و مير نيز مانند زادو‌ولد نرولي دارد و علت اين امر هم بالارفتن سطح فرهنگ مردم و رعايت نكات بهداشتي است و هم پيشرفت امكانات پزشكي روستا و ورود بهيار و تأسيس اتاق بهداشت به روستا كه ميزان مرگ و مير را بخصوص در ميان كودكان را كاهش داده‌است.


نمودار ميزان مرگ و مير از سال 75 تا 55
مهاجرت
در اين روستا مهاجرت در سالهاي گذشته بسيار فراوان بوده و هنوز هم ادامه دارد و مهاجرت‌ها همه از نوع مهاجرت دائمي است كه به علت عدم وجود امكانات در شهر و همچنين مهاجرت ساير اعضاي فاميل صورت مي‌گيرد و به لطف خدا از سال 70 تا 75 هيچ مهاجرتي انجام نشده‌است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید