بخشی از مقاله
چکیده:
هدف از اجرای این پژوهش تعیین رابطه حمایت اجتماعی و تعارض والد-نوجوان با بحران وجودی در نوجوانان شهرستان سنندج بود. جامعه این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پایه ی سوم دبیرستان های شهرستان سنندج بود که از این تعداد 175 نفر به عنوان حجم نمونه با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش عبارت بودند از: ابزار حمایت اجتماعی خانواده، پرسشنامه تعارض والد نوجوان - CT - و بحران وجودی احمدی.
در پژوهش حاضر نیز برای سنجش پایایی پرسشنامه ها از روشهای همسانی درونی - آلفای کرونباخ، تنصیف و گاتمن - استفاده شده است. همچنین، در پژوهش حاضر نیز به منظور تعیین روایی پرسشنامه ها از روش روایی همزمان استفاده شده است. نتایج نشان داد که ابزارها از روایی و پایایی قابل قبولی برخوردارند. برای بررسی فرضیهها، با توجه به سطح اندازهگیری متغیرها، از آزمونهای همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه، رگرسیون تفکیکی و نیمه تفکیکی، تحلیل واریانس چند متغیری - مانوا - استفاده شد.
نتایج نشان دادند که بین حمایت اجتماعی و تعارض والد - نوجوان رابطه منفی و معنی دار، بین حمایت اجتماعی با بحران وجودی و بین تعارض والد - نوجوان با بحران وجودی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد.جنسیت در ارتباط بین حمایت اجتماعی و تعارض والد - نوجوان با بحران وجودی نقش تعدیل گری دارد. و تعارض والد -نوجوان در زمینه ی بحران وجودی از قدرت پیش بینی کنندگی برخوردار است.
مقدمه
خود مهم ترین مضمون روانشناختی در رشد هویت است که مرتبط با سایر عناصر اجتماعی، فرهنگی، عاطفی و عقلانی است. به طور مثال اریکسون - 1963 - 1 هویت ایگو را از لحاظ ذهن آگاهی از این واقعیت تعریف می کند که در آن یک نوع همسان خود نسبت به روش های یکپارچه سازی ایگو وجود دارد و این روش ها در حفظ همسانی و معنای خویشتن برای دیگران موثر است.
از نظر اریکسون - 1963 - ، هویت به عنوان ادراکی از خود مطرح می شود که انسجام میان تجارب گذشته، حال و آینده است. هویت یابی در دوره نوجوانی و به موازات رشد فیزیکی، شناختی، اجتماعی وعاطفی اهمیت خاصی می یابد
به اعتقاد مارسیا - 1980 - 4 هویت، سازمانی درونی، خود جوش و پویاست که از توانایی ها، باورها وتجارب گذشته فرد نشات می گیرد. وی با الهام از نظریه اریکسون به چهار نوع نظریهمیپردازد. هویت های چهار گانه ی او لزوماً مراحل مختلفی از یک زنجیره ی رشدی نیست ولی در عین حال ماهیتی ثابتی نداشته وممکن است به مرور دستخوش دگرگونی شود.
از نظر او بعضی از نوجوانان بحران هویت را با موفقیت پشت سر گذاشته ونسبت به اهداف معینی تعهدات لازم پیدا کرده اند. این نوجوان به طور مثال وقت زیادی را صرف حل وفصل مسایل مهم زندگی کرده اند ، این گروه نوجوانان انعطاف پذیرند و با فکر ودرایت عمل میکنند، اعتماد به نفس بالایی دارند و تحت شرایط فشارزا مقاومت خوبی نشان می دهندآنها. افرادی نسبتاً خود مختارند ودر روابط اجتماعی، علاوه برداشتن اعتماد به نفس، شوخ طبع بوده وظرفیت فراوانی برای ایجاد روابط صمیمی با دیگران دارند.
گروه دیگر بدون داشتن تجربه ی بحران نوجوانی نسبت به اهداف خاصی احساس تعهد پیدا کرده اند. اکثرآنها در چارچوب برنامه هایی که دیگران و به ویژه والدین از قبل برای آنها تدارک دیده اند. اهداف خاصی را پذیرفته اند. در واقع این گروه هویت پیش رس کسب کرده اند و به قول کارولین1 و سارتور - 2004 - 2، این نوجوانان انعطاف ناپذیرند، در زندگی احساس رضایت می کنند و به شدت به خانواده های خود وابسته اند.آنها باورهای مذهبی قوی دارند و به نظم و قانون اعتقاد راسخ دارند و از مراجع قدرت پیروی می کنند.
گروه سوم نوجوانان هستند که که ابهام هویت دارند. این گروه شامل نوجوانانی است که هیچ نوع بحرانی را سپری نکرده و در عین حال به اهداف خاصی هم احساس تعهد نمی کنند. آنها ظاهراً افرادی بی خیالند تمایل به انتخاب اهداف خاصی ندارند توان برقراری روابط صمیمی و سالمی را با اطرافیان خود نداشته و روی هم رفته افرادی سطحی، ناخرسند و تنهایند و سرانجام گروه چهارم هنوز در جهت کسب هویت تلاش می کنند و همواره در حالتی دوگانه به سر می برند آنها افرادی رقابت طلب، مضطرب، زنده دل، پرحرف ودر عین حال دست خوش تعارفندغالباً. این افراد با والد غیر همجنس خود رابطه ی نزدیک تری دارند و مایلند که با دیگران نیز روابط صمیمی برقرار کنند، البته در بسیاری از آنان این خواسته تحقق پیدا نمی کند.
بیان مسئله
نوجوانانی که احساس هویت قوی دارند خویش را مجزا و جدا از دیگران می دانند، نوجوان موقعی خود را درک می کند که بین تصوری که از خود دارد و آن تصوری که از استنباط و انتظار دیگران از خودش دارد، هماهنگی لازم را ایجاد کند. هر عاملی که در این استنباط های نوجوان از خود ایجاد اختلال کند موجب سردر گمی و آشفتگی هویت و ناتوانی در رسیدن به یکپارچگی و تداوم در ادامه تصورات فرد از خودش می گردد.
از نظر اریکسون اگر بحران هویت به طور موفقیت آمیزی حل نشود، سردرگمی در نقش، فرار از خانه، بزهکاری و بیماریهای شدید روانی را در پی خواهد داشت
بحران هویت نوجوان را به ابهام و سردرگمی می کشاند و باعث عوارضی هم چون اختلال در احساس زمان و وقت، احساس شدید نسبت به خود و هویت منفی خواهد بود.