بخشی از مقاله


اسراف عبارتست از خرج كردن مال بسيار در غرض كوچك، يا تجاوز از حدّ كه در آيات و رواياتي فروان از اين كار نهي شده است.

راههاي پيشگيري از اتلاف و اسراف
1- تعيين حدود مالكيت و مشتركات كه در اسلام اطلاق مي شود به آبها، زمين و متعلقاتش از قبيل معادن، جنگلها و مراتع، انفال و غيره …
2- تعيين شيوه هاي بهره برداري


3- سهم صاحبان توليد
4- اولويت منافع جامعه بر فرد
5- حرمت اتلاف و ضمانت جبران
6- عدم اكل مال به باطل
7- نظارت دقيق حاكم اسلامي
8- اطلاعات و آمار دقيق از نيازهاي اجتماعي و مقدار توليد.


مقدمه
موضوع اتلاف و اسراف موضوع مهمي است كه با پيدايش انسان همواره در زندگي فردي و اجتماعي مطرح بوده است و اين خود نشانگر اهميت موضوع و ارتباط با حيات انسانيت و عدالت اجتماعي است و بسياري از اختلالات در زندگي انسان از قبيل فقر تبعيض و جنگ ها با اين موضوع مرتبط است و در تمام امور مادي و معنوي انسان مصداق دارد و در نظر همه عقلاء اتلاف و اسراف منابع، چيزي زشت شمرده شده و مبارزه همگاني با اين بيماري صورت گرفته است ولي ميزان

موفقيت اين مبارزه بستگي دارد به نوع بينش و شناخت انسان از جهان و نوع جهان بيني انسان، به هر ميزاني كه جهان بيني دقيقتر باشد و ارتباط انسان و جهان را بهتر توضيح دهد انسان در مبارزه با اين موضوع موفقيت بهتري بدست خواهد آورد.


بايد اعتراف كرد جهان بيني كه اسلام براي انسان عرضه داشته است بهترين شناخت است كه موافق فطرت انسان نه اينكه از برون بر او تحميل شده باشد بلكه كتاب تشريع را بر كتاب تكوين تطبيق داده است و در اين مقاله سعي شده است كه موضوع اسراف و اتلاف منابع به عنوان كلي و راههاي پيشگيري آن به نحو اختصار بيان شود.

اسراف و معاني لغوي آن
اسراف در كلام لغويين شامل معاني فراوانی است كه ملا احمد نراقي در كتاب ارزنده خويش عوائد الايام ص 634 آورده است كه از آن جمله است: اغفال، جهل، ناداني، خطا، تبذير، ضدالقصد و ….
ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشري متوفاي 538 در اساس البلاغه ص 209 اسراف را از حد تجاوز كردن، افراط و زياده روي دانسته است.
علي اكبر دهخدا نيز در كتاب با ارزش لغتنامه خويش معاني مختلفي را آورده است. اسراف عبارت از خرج كردن مال بسيار زياد است در غرض كوچك. يا به معناي تجاوز كردن از حدّ‌ معمول و يا خرج كردن چيزي در محل خود زياده از حدّ لازم و تبذير خرج كردن چيزي است در غيرمحل.
لغتنامه دهخدا 4: 2283

و مضمون اين معاني در صحاح جوهري، در قاموس فيروزآبادي و در مجمع البحرين طريحي آمده است.


الصحاح 4: 1373،‌ القاموس المحيط 3/156، مجمع البحرين 69:5

اسراف در قرآن
در اسلام حرمت اسراف از ضروريات بشمار مي آيد و كتاب و سنت بر حرمت آن تأكيد دارد و اجماع قطعي در بين علماء و فقها بر آن وجود دارد. قرآن كريم در آيات فراواني از اسراف نهي كرده است:
1- سورة‌ اعراف 7: 31 «كلو واشربوا و لا تسرفوا انه لا يحب المسرفين»
استفاده از نعمتهاي الهي در حد لازم نيكو، ولي زياده روي حرام و انسانهايي كه از حدّ تجاوز مي كنند خداوند آنها را دوست ندارد.


2- سورة بني اسرائيل 27 – 26 مي فرمايد: «ولا تبذر تبذيراً انّ المبذّرين كانوا إخوان الشاطين»
آنان كه ثروت و منابع اقتصادي را در غيرمحل صرف مي كنند برادران شيطانند.
3- سورة شعراء مي فرمايد: «و لا تطيعوا امرالمسرفين»
پيروي از مسرفين را نهي كرده است و به فرمايش علامه طباطبائي در الميزان ج 8: 82 افراط و تفريط اجتماع انسان را تهديد مي كند و موجب فساد در زمين مي گردد.

اسراف و اتلاف در روايات
اميرالمؤمنين (ع) در نهج البلاغه مي فرمايد: «أن اعطاء المال في غير حقّه تبذير و اسراف» (الدّليل علي نهج البلاغه 886)
خرج كردن مال در غير جائيكه بايد خرج شود تبذير و اسراف است.
امام صادق (ع) مي فرمايد: «إن السرف يورث الفقر و إن القصد يورث الغني»
كافي 4: 53. وسايل 15. 258


اسراف را علت فقر و ميانه روي را سبب غني و آباد شدن كشور دانسته است.
در روايات ديگر از امام صادق (ع): «إن مع الاسراف قلّه البركه»: اسراف بركت را از بين مي برد.
و در روايت ديگر اسراف كننده از كساني شمرده شده كه دعاي او مستجاب نمي شود و خداوند به او خطاب مي كند: «اَلم اَمرك بالاقتصاد» كافي 4: 56، الوسائل: 261: 15

اسلام و منابع ملي
مالكيت منابع طبيعي: حق مالكيت بر زمين در صدر اسلام بر مبناي عقيده و تلاش در راه تحقق آن بدست آمده و حقوق و مالكيت مسلمانها و غير مسلمانهايي كه سر جنگ با مسلمين نداشتند محترم شمرده مي شود و توزيع اوليه، ثروت به نفع عموم مي باشد. اسلام تمام آبهاي سطحي و زيرزميني را جزء مشتركات قرار داده و معادن و جنگلها و مراتع و درياها از انفال و مشتركات محسوب مي شوند.

اولويت منافع جامعه بر فرد
علاوه بر حقوق ياد شده پيامبر بزرگوار اسلام، ضوابطي را اعلام داشت كه مصلحت جامعه را هنگام تعارض با منافع افراد تضمين مي نمود كه برخي از آن مقررات به شرح زير است:
1- جلوگیری از اتلاف: در اسلام ح

قي كه از راههاي مشروع به دست آمده محترم است و هيچ كس حق تلف كردن آن را ندارد و چنانچه كسي زياني را وارد سازد ضامن است و در فقه به قاعده اتلاف و عدم تسبيب مشهورند.
2- جلوگيري از اسراف كه شرح آن بيان شد.


3- عدم اكل مال به باطل: حق تملك بايد با رعايت ارزشها و موازيني كه در احكام اسلامي بيان شده باشد و فعاليتهاي اقتصادي كه در اين جهت انجام مي گيرد در قرآن عمل صالح خوانده مي شود و در مقابل درآمدهاي نامشروع مانند ربا، غصب و انجام معاملات حرام اكل مال به باطل ناميده مي شود.


4- نهي از اختلال نظم و نظارت دقيق: حاكم مي تواند از هر فعاليت اقتصادي، يا سياسي كه موجب هرج و مرج يا عسر و هرج شود جلوگيري نمايد؛ براي مثال بهره برداري از مشتركات كه حق همگان است كه مصرف بي رويه آن منابع آبي يا انرژي موجب اختلال در نظام شود ولو در دراز مدت حاكم مي تواند آزادي را محدود كند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید