بخشی از مقاله
ساختار توسعه دهنده فناوري (الگوبرداري از صنعت نفت نروژ)
صنعت نفت نروژ با حصول درك صحيحي از وضعيت منابع و ذخاير اين كشور متوجه اين مساله شد كه اگر روند قبلي برداشت از ذخاير ادامه يابد، درآمدهاي حاصل از اين صنعت در كمتر از 40 سال به صفر خواهد رسيد. بنابراين با توجه به تاثير قابل ملاحظه اين صنعت در اقتصاد نروژ در صدد جلوگيري از چنين رويدادي برآمدند
چكيده
صنعت نفت در بخشي از چشمانداز بيست ساله خود دستيابي به جايگاه اول فناوري نفت و گاز در منطقه را به عنوان يكي از افقهاي پيش رو ترسيم كرده است. اين مساله اهميت موضوع فناوري و جايگاهي كه براي آن در صنعت نفت ديده شده است را مشخص ميكند؛ لذا در مقاله حاضر به تشريح ساختارهاي توسعهدهنده فناوري در صنعت نفت نروژ به عنوان يكي از پيشتازان جهاني در اين حوزه پرداخته و در نهايت با در نظر گرفتن موقعيت اين صنعت در ايران، به ارايه پيشنهاداتي ميپردازيم.
نگاهي گذرا به صنعت نفت و گاز نروژ حاكي از آن است كه تا ابتداي سال 2002 ميلادي، بالغ بر 40 درصد از كل منابع نفتي و در حدود 10 درصد از كل ذخاير گازي واقع در فلات قاره نروژ، استحصال شده است. گذشته از اين، بسياري از ذخاير باقيمانده نيز در حال توليد و يا در دست توسعه بوده است.
دو سناريو محتمل براي آينده صنعت نفت و گاز نروژ
با توجه به شرايط ذكر شده، ادامه حيات صنعت نفت در نروژ را ميتوان در قالب دو سناريوي محتمل مورد ارزيابي قرار داد. نتيجه حاصل از تحقق هر يك از سناريوها، به شكل يك منحني در شكل 1 نشان داده شده است. منحني پايين نشاندهنده حالتي است كه فعالان صنعت نفت نروژ از سرمايهگذاريهاي انجام شده در سالهاي گذشته و درآمدهاي فعلي و آتي حاصل از آنها رضايت خاطر داشته و بنابراين تنها به فكر اجراي سياست تكميل هرچه سريعتر پروژههاي فعلي نفت و گاز خواهند بود كه در صورت تحقق اين سناريو، توليد نفت و گاز از ميادين نروژ، در كمتر از 40 سال به اتمام خواهد رسيد.
منحني بالايي (سناريو دوم)، معرف حالتي است كه در آن پروژههايي با درآمدزايي زياد
در فلات نفتي نروژ به اجرا درآيد، به نحويكه اين پروهها ادامه روند كنوني توليد نفت و گاز را در نروژ تا 100 سال آينده تضمين كند.
استراتژي ملي فناوري صنعت نفت و گاز نروژ در قرن 21 (OG21)با توجه به نقش حائز اهميت صنعت نفت نروژ در اقتصاد اين كشور و كسب درآمد و اشتغالزايي آن، مقامات اين كشور در صدد جلوگيري از وقوع سناريوي اول و تعقيب سناريوي دوم يا توسعه پايدار اين صنعت برآمدند. بدين منظور آنها عنوان كردند كه تمام فعالان صنعت نفت و گاز بايستي فناوري را به عنوان مهمترين عامل در كاهش هزينهها و تقويت رقابتپذيري در اين صنعت و نيز رفع چالشهاي آتي فعاليتهاي نفتي نروژ مدنظر داشته باشند.
بر همين اساس و در سال 2001 ميلادي، تدوين استراتژي ملي فناوري صنعت نفت و گاز نروژ در قرن 21 با برخورداري از دو ويژگي "نگاه بلندمدت به مقوله توسعه فناوري" و "فراگير شدن اين طرح در تمامي اجزاي صنعت نفت نروژ" به ابتكار وزارت نفت و انرژي اين كشور در دستور كار قرار گرفت و گروهي تحت عنوان OG21 به منظور يكپارچه كردن صنعت نفت و گاز با يكديگر تحت يك استراتژي فناوري ملي مشترك و پايدار ايجاد شد كه سرانجام فعاليت آن منجر به تنظيم يك استراتژي فناوري جامع گرديده است.
ساختار استراتژي
در فرايند تدوين استراتژي، ابتدا اهداف بلندمدت صنعت نفت نروژ مبني بر "خلق بيشترين ارزش" و "صادرات رو به رشد فناوري" بايد در قالب اهدافي مشخصتر و به شكلي كميتر تفسير و تشريح شوند. بر همين اساس در استراتژي ملي صنعت نفت نروژ، به مجموعه ديگري از اهداف كمي نيز اشاره شده است كه مطابق برآوردهاي به عمل آمده، صنعت نفت نروژ بايد تا پيش از سال 2010 ميلادي به اين اهداف كمي دست يابد. به طور مشخص، كاهش هزينه توليد نفت در نروژ و رساندن آن به بشكهاي 8 دلار، از بارزترين اهداف مورد اشاره در اين استراتژي ميباشد. سپس بر اساس چشمانداز و اهداف تعيين شده (در شكل 2)،
تصوير روشني از مخاطرات صنعت نفت نروژ طي سالهاي آينده ترسيم ميگردد. در گام بعدي با توجه به اين چالشها و بر مبناي چشمانداز بلندمدت صنعت نفت نروژ، حوزههايي كه براي توسعه آتي اين صنعت در نروژ در زمره حوزههاي اولويت دار فناوري (TTA) قرار دارند، انتخاب ميشوند. پس از تعيين حوزههاي اولويتدار فناوري، زيرفناوريهاي متناسب با هر يك از حوزههاي اولويتدار مشخص ميگردند.
نتايج حاصله، كه در قالب سند استراتژي صنعت نفت نروژ ميباشد، هر ساله تحت بازنگري قرار گرفته و هر سه سال يكبار نيز يك بازنگري اساسي روي آن انجام ميگيرد.
گروههاي TTA
پس از تعيين حوزههاي هدف در تنظيم استراتژي فناوري ملي، هر حوزه هدفدار براي بررسي و اجرا به گروههاي TTA (حوزههاي اولويتدار فناوري) واگذار ميگردد. با توجه به استراتژي فناوري كلي نروژ، در حال حاضر 8 گروه TTA مطابق شكل 3 به فعاليت مشغول ميباشند.
گروههاي TTA با در نظر داشتن كل زنجيره ارزش، از برنامههاي استراتژيك و بلندمدت گرفته تا تست پايلوت و واحد نمونهسازي، نيازهاي فناوريكي را در 3 دسته متمايز اولويتبندي ميكنند:
1- نيازهاي فناوريك كوتاهمدت (1 تا 3 سال)
2- نيازهاي فناوريك ميان مدت (3 تا 10 سال)
3- يجاد توانمنديهاي بلندمدت (بيش از 10 سال)
نظام نوآوري در صنعت نفت نروژ
سيستم ملي نوآوري نروژ در صنعت نفت در برگيرنده مجموعهاي از اجزاء فعال در صنعت و روابط بين آنها ميباشد و بايد بتواند جريان دانش را در زنجيره ايجاد فناوري، از مطالعات و تحقيقات پايه تا استفاده از محصول يا خدمت، به خوبي پوشش دهد.
بازيگران اصلي نظام نوآوري در صنعت نفت نروژ:
- دولت و نهادهاي دولتي: با توجه به شكل 3، نهادهاي دولتي از طريق سرمايهگذاري مستقيم و ايجاد مشوقهاي غيرمستقيم نقش مهمي در سيستم نوآوري ايفا ميكنند. اين نهادها از طريق تعامل با سه جز اصلي سيستم يعني سيستم آموزش و تحقيقات، تامينكنندگان بزرگ و شركتهاي نفتي، به نظارت و كنترل سيستم ميپردازد.
- صنايع تامينكننده: صنايع تامينكننده نروژ، عاملان اصلي در توسعه فناوري و تامين نيازهاي فناوري شركتهاي نفتي بوده و براي انجام اين امر نيز، از همكاري موسسات تحقيقاتي و يا شركتهاي نفت استفاده ميكنند. در بحث توسعه فناوري، موضوع مالكيت توسعهيافته جديد از اهميت فوقالعادهاي براي صنايع تامينكنندگي برخوردار است.
- شركتهاي نفتي: ماموريت اصلي شركتهاي نفتي، دستيابي به بيشترين ارزش افزوده در فعاليتهاي نفتي فلات قاره نروژ بوده و تا آنجايي كه ساختار كلي صنعت نفت اجازه دهد، در اين راه تلاش ميكنند. در واقع اين شركتها عموما مصرفكننده فناوري (و نه توليدكننده) هستند. به طور مشخص در اواخر نيمه دوم دهه 1990، اين شركتها بخش عمدهاي از نيازهاي فناوري خود را با دريافت ليسانس رفع نمودند.
- موسسات تحقيقاتي و دانشگاهها: موسسههاي تحقيقاتي و دانشگاهها معمولا در تامين نيروي متخصص مورد نياز صنايع نفت و انجام تحقيقات صنعتي (با سفارش صنايع تامين كننده و يا شركتهاي نفتي) فعال هستند.
- گروهها و شبكههاي كاري: اين شبكهها به برقراري ارتباط و جلسات بين مراجع قانوني، صنعت و تامينكنندگان به منظور تسهيل ارتباط بين اجزا در نظام نوآوري ميپردازند. هدف مشترك اين شبكهها توسعه دانش و فناوريهاي نوين ميباشد به طوري كه نتايج تحقيقات كاربردي شده و قابل ارايه در بازار باشد. از جمله گروههاي كاري ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
▪ Asset Forum: در سال 2003 با هدف كمك به هموار نمودن راهي براي كاربردي
كردن فناوريهاي تازه توسعه يافته ايجاد گرديد.
▪ FORCE: يك گروه كاري براي دستيابي به بهبود بازيابي و افزايش اكتشاف در نروژ ميباشد.
▪ CORD Forum: يك گروه كاري براي هماهنگي بين گروههاي تحقيقاتي مربوطه نروژ و صنايع فراساحلي مربوط به عمليات و تعمير و نگهداري در فلات نروژ ميباشد.
▪ FoUTN (تيم تحقيق و توسعه نروژ): مشاركتي بين صنايع تامينكننده، شركتهاي عملياتي، موسسات تحقيقاتي و مراجع قانوني نروژ ميباشد.
سهم فعالان صنعت نفت نروژ در تامين بودجه تحقيقات
بر اساس آييننامه مجلس نروژ، صنايع تامين كنندگي نروژي فعال در پروژههاي نفت و گاز، به عنوان متوليان اصلي توسعه فناوري در صنعت نفت نروژ شناخته شدهاند. با اين حال اين صنايع به تنهايي قادر به پرداخت هزينههاي سنگين تحقيق و توسعه نيستند.
هرچند شركتهاي عامل نفتي فعال در نروژ، سهم قابل توجهي از هزينههاي تحقيق و توسعه اين صنعت را ميپردازند، با اين حال انتظار نميرود كه اين شركتها اقدام به سرمايهگذاري گستردهاي در اين بخش كنند؛ چه آنكه بخش عمدهاي از اين مبالغ صرف رفع معضلات آينده صنعت نفت نروژ و افزايش توانمندي صنايع تامينكنندگي اين كشور خواهد بود. بر همين اساس انتظار ميرود كه سرمايهگذاري اين شركتها در امر تحقيق و توسعه، تنها در حوزههاي مرتبط با وظايف آنها، آن هم به صورت كوتاهمدت خلاصه شود. از طرف ديگر، صنايع تامينكنندگي نروژ نيز در مقايسه با شركتهاي نفتي، از توان مالي كمتري برخوردار بوده و همين بودجه اندك نيز تنها ميتواند در آن دسته از پروژههاي تحقيقاتي هزينه شود كه ماحصل آن، افزايش رقابتپذيري اين صنايع در بازارهاي بينالمللي شود. بر اين اساس دولت نروژ بايستي براي افزايش بودجه تحقيقاتي صنعت نفت و گاز نروژ اقدامات اساسي انجام دهد.
جمعبندي و نتيجهگيري
همانطور كه ذكر شد، صنعت نفت نروژ با حصول درك صحيحي از وضعيت منابع و ذخاير اين كشور متوجه اين مساله شد كه اگر روند قبلي برداشت از ذخاير ادامه يابد، درآمدهاي حاصل از اين صنعت در كمتر از 40 سال به صفر خواهد رسيد. بنابراين با توجه به تاثير قابل ملاحظه اين صنعت در اقتصاد نروژ در صدد جلوگيري از چنين رويدادي برآمدند و با بررسيهاي بهعمل آمده به اين نتيجه رسيدند كه نياز به فناوري به عنوان كليديترين ابزار براي مقابله با كاهش ارزش افزوده، در راس امور قرار دارد. سپس به تنظيم استراتژي فناوري به عنوان برنامه جامعي كه همه اجزا خوشه نفت و گاز را همجهت گرداند، پرداختند و در نهايت، ابزارها، نهادها و ساختارهاي لازم براي پيادهسازي اين استراتژي را فراهم آوردند. اين فرآند به طور خلاصه در شكل 4 آورده شده است.
به اين ترتيب با تعريف منابع جديد كسب درآمد از طريق توسعه فناوري، صنعت نفت نروژ آينده ناگواري كه در انتظار آن بود را به آيندهاي نويدبخش با رشد صعودي درآمدها تبديل كرد كه در شكل 5 قابل مشاهده ميباشد.