بخشی از مقاله

چکیده

تولید صیانتی و افزایش ضریب بازیافت از مهمترین اهداف بهرهبرداري از مخازن نفتی میباشد همانگونه که در سیاستهاي کلی ابلاغی در بخش نفت و گاز نیز آمده است: لافزایش ظرفیت تولید صیانت شده نفت، متناسب با ذخایر موجود و برخورداري کشور از افزایش قدرت اقتصادي، امنیتی و سیاسی بنابراین براي تحقق آنچه در سیاستهاي کلی ابلاغی در بخش نفت و گاز آمده است، بایستی سازوکارهاي لازم جهت اعمال مالکیت و نظارت بر مخازن نفت و گاز جهت حصول اطمینان از صیانتی بودن تولید و برداشت، در ساختار صنعت نفت ایجاد شود.

آنچه این مقاله به دنبال آن است، ارائه یک نمونه کاربردي از مدیریت منابع هیدرکربوري در سطح جهان است که به درستی به تفکیک جایگاه مالکیت میادین از مدیریت تولید پرداخته و با ارائه مدلی مناسب، چگونگی دستیابی به تولید صیانتی و مدیریت بهینه در صنعت نفت را نشان میدهد. در این تحقیق نروژ به عنوان نمونه موفق کشور توسعه یافته نفتی مورد توجه قرار گرفته است.

-1 مقدمه

از تاریخ اکتشاف صنعت نفت در ایران تا به امروز شاهد تحولات بسیاري در این صنعت بودهایم. امروز آیندهي نفت و پایداري منابع سوخت فسیلی، نگرانیهایی را برانگیخته است. به طوري که پایین بودن ضریب بازیافت تولید نفت در کشورهاي تولیدکنندهي نفت از جملهي این دغدغههاست. بنابراین اتخاذ راهبردهایی براي تولید صیانتی نفت و گاز و اجراي طرحهاي حداکثرسازي تولید نفت در دوره عمر مخزن از جمله اولویت هاي مالکان مخازن نفتی میباشد. لذا به منظور تضمین تولید صیانتی نفت و گاز جایگاه مالکیت مخزن و مدیریت تولید مهم مینماید.

تبیین این جایگاه نیازمند مطالعه، پژوهش و جلسات هماندیشی با حضور کارشناسان خبره در حوزههاي مهمی چون حقوق و اقتصاد نفت و همچنین مطالعات مخازن میباشد که مسلما طرح این گونه مسائل در قالب تنها یک مقاله نمیگنجد. اما آنچه واضح است این است که وزارت نفت به عنوان مالک مخازن باید بتواند تولید صیانتی را به عنوان یک اصل لاینفک در استخراج نفت و گاز در قراردادهایش با شرکت ملی نفت به یک الزام تبدیل نماید و بدین وسیله با استفاده از روشهاي ارتقا تولید، ضریب بازیافت نفت و گاز در مخازن کشور را به حداکثر برساند و با تولید صیانتی نفت سود اقتصادي و منافع ملی را تضمین نماید.

همچنین باتوجه به سیاستهاي کلی نظام در بخش انرژي و با توجه به سیاستهاي کلی برنامه پنجم، لازم است براي ایفاي وظایف حاکمیتی - سیاست گذاري، هدایت و نظارت - و تولید صیانتی از مخازن نفت و گاز، نظام مدیریتی شایسته طراحی و اجرا شود.

-1-1تولید صیانتی

میزان نفت موجود در مخازن نفتی که نفت درجا نامیده میشود به طور کامل قابل استحصال و تولید نمیباشد. لذا نفتی که قابل استحصال است درصدي از نفت درجا میباشد. نسبت نفت قابل استحصال به نفت درجا ضریب بازیافت نامیده میشود.

ضریب بازیافت در حال حاضر در مخازن نفتی ایران حدود 26٪ است که نسبت به متوسط جهانی 37٪، اختلاف قابل توجهی دارد.

بدین معنا که در مقابل هر یکصد بشکه نفت موجود در مخازن نفتی، شرکت ملی نفت ایران با توجه به فناوريهاي در اختیار و دانش موجود خود، تنها قادر است 26 بشکه از آن را استحصال نماید. به بیان دیگر هم اینک از حدود 560 میلیارد بشکه نفت درجا با توجه به فناوريهاي موجود، امکان برداشت بیش از 300 میلیارد بشکه نفت وجود ندارد.

لذا تولید صیانتی و افزایش ضریب بازیافت از اصلیترین اهداف بهرهبرداري از مخازن نفتی میباشد. این امر به درستی در سیاستهاي کلی ابلاغی رهبر انقلاب در بخش نفت و گاز نیز آمده است: افزایش ظرفیت تولید صیانت شده نفت، متناسب با ذخایر موجود و برخورداري کشور از افزایش قدرت اقتصادي، امنیتی و سیاسی

بنابراین براي تحقق آنچه در سیاستهاي کلی ابلاغی در بخش نفت و گاز آمده است، بایستی سازوکارهاي لازم جهت اعمال مالکیت و نظارت بر مخازن نفت و گاز جهت حصول اطمینان از صیانتی بودن تولید و برداشت، در ساختار صنعت نفت ایجاد شود. در این راستا اجراي قانون تأسیس وزارت نفت مصوب 1358 شوراي انقلاب و قانون نفت مصوب 1366 لازم مینماید. بر این اساس مالکیت وزارت نفت بر مخازن نفت و گاز جهت تولید صیانتی و افزایش ضریب بازیافت اعمال خواهد شد و شرکتهاي نفت و گاز ایران موظف خواهند شد با نظارت وزارت نفت به تولید صیانتی نفت بپردازند.

آنچه از عهده این مقاله بر میآید ارائه یک نمونه از مدیریت منابع هیدرکربوري در سطح جهان است که میتواند براي تصمیمسازان این عرصه مفید باشد. تحقیقا ارائه این نمونه به معناي مطلوب بودن این مدل براي صنعت نفت ایران نیست، بلکه تنها یک مدل از میان مدلهایی است که در یک کشور پیشرو در حوزه نفت و گاز کاربردي شده است. هدف این است که مدیران ارشد در حوزه صنعت نفت مدل متناسب با ساختار صنعت نفت را شناسایی و آنرا اجرایی سازند.
 
در این تحقیق نروژ به عنوان نمونه موفق کشور توسعه یافته نفتی مورد توجه قرار گرفته است. نروژ یکی از موفقترین الگوهاي مدیریت منابع نفتی جهان را داراست، به طوري که از سوي صندوق بینالمللی پول به عنوان نمونه موفق در مدیریت منابع هیدروکربوري معرفی شد. در راستاي بررسی تجربه کشورهاي موفق در این عرصه به بررسی چگونگی طراحی ساختار به معناي تفکیک جایگاه مالکیت مخزن از مدیریت تولید نفت در این کشور خواهیم پرداخت. در عین حال نحوهي نظارت این کشور بر فعالیتهاي نفتی اعم از تولید صیانتی، ایمنی و سلامت و محافظت از محیط زیست نیز در این بخش مورد توجه قرار خواهد گرفت

-2قانون اساسی نروژ و مالکیت نفت

بنابر قانون اساسی نروژ، منابع نفت و گاز نروژ تحت مالکیت مردم نروژ است و دولت آن باید به طریقی این منابع را مدیریت نماید که ضامن حداکثر منفعت در زمان حال و آینده باشد.

بنابراین در ساختار مدیریتی منابع طبیعی نروژ نقش کلیدي از آن دولت است. این قانون همچنین در بحث تأمین منافع، تنها به منافع حال بسنده نمیکند و آینده ذخایر ، صیانت از مخازن و حفاظت از محیط زیست را هم در زمره وظایف دولت قرار میدهد.

دولت نروژ این صنعت را از طریق قانونگذاري، پروسههاي اداري، مالیاتهاي مستقیم و غیر مستقیم و بهره مالکانه اداره مینماید.

منافع و سود حاصل از این منابع سپس به نحوي ذخیره یا بازتوزیع میشود که نیازهاي جامعه را مرتفع نماید. این کار از طریق صندوق ذخیره عمومی دولت صورت میپذیرد. این صندوق یکی از نمونههاي موفق صندوقهاي تعدیلگر درآمدهاي نفتی است.

-1-2 قانون نفت نروژ و تولید صیانتی

براساس این قانون دولت حق انحصاري استخراج ذخایر نفتی و مدیریت و صیانت از منابع را دارا میباشد. مهمترین هدف از مدیریت صنایع نفتی کسب حداکثر منفعت براي عموم مردم نروژ است. بنابر فصل 4 این قانون دولت موظف است از روشهاي تکنیکی و اصول اقتصادي که از هدر رفتن ذخایر و مخازن نفتی در چرخه تولید جلوگیري مینمایند، استفاده نماید. این بند در واقع تولید صیانتی را از وظایف دولت تعیین نموده است، به طوري که دولت موظف است از طریق قراردادهایی که با شرکتهاي نفتی معمولاً - شرکتهاي وابسته به دولت - میبندد، این موضوع را الزام آور نموده و بر اجراي آن نظارت نماید.

در اجراي این قانون، پترو آ.اس1 سازمان دولتی است که مسئول مدیریت منافع مالکیتی دولت نروژ است. مدیریت تولید از این منابع مالکیتی نیز برعهده شرکت نفتی دولتی نروژ استات اویل2 میباشد - این شرکت در سالهاي اخیر با واگذاري سهام دولت به تدریج خصوصی شده است - .

شرکت استات اویل در سال 1972 و به دنبال کشف اولین میادین نفت و گاز نروژ، تأسیس شد. با شروع فعالیتهاي نفت و گاز نروژ در دهه 70 میلادي، این شرکت به همراه دو شرکت نفتی بزرگ دیگر - به نامهاي ساگا3 و نورسک هایدرو - 4کار خود را در میادین نفت و گاز این کشور آغاز کردند. در ابتداي کار، شرکت مذکور یک شرکتکاملاً دولتی بود و جهتگیري کلی این شرکت نیز، ورود به حوزههاي مختلف پروژههاي نفت و گاز نروژ، تعریف شده بود. حضور همزمان این سه شرکت نروژي نورسک هایدرو، ساگا و استات اویل به همراه تعدادي دیگر از شرکتهاي بینالملی نفت و گاز در پروژههاي صنعت نفت نروژ، علاوه بر جلوگیري از انحصاري شدن و تسلط یکجانبه شرکتهاي خارجی بر فعالیتهاي نفت و گاز این کشور فرصت مناسبی را فراهم آورد تا ضمن آشنایی شرکتهاي نفت نروژي با قواعد همکاري و رقابت با شرکتهاي توانمند بینالمللی، به تدریج - و البته از همان آغاز پروژه هاي خود را شروع کنند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید