بخشی از مقاله
ارزشییابی
ارزشیابی برنامه های سواد اطلاعاتی و آموزشهای کتابخانه ای ، در تعیین ارزش برنامه ها و فعالیتها و فنون آموزشی مشخص کننده نیازها و توجه بیتشر مسئولین به این فعالیتها می باشد و اینکه چه متغییر های باید مد نظر قرار داد و مؤثر ترین این راهکار ها کدامند و اثر این ارزیابی بر روی فرهنگ اساسی .اصیل کتابخانه هایمان را چگونه می توانیم ارزیلبی کنیم و انرا رواج دهیم و اثر ات فرهنگی انها را بر روی عملکرد افراد یا فکرشان ببینیم.
آیا این برنامه ها اثر کاربردی بر روی موفقیت دانشگاهها و مراکز علمی دارند و از چه مواد آموزشی دیگر می توانند در این راه کمک گرفت بهترین ومؤثرترین روشهای استاندارد شده جهت ارزیابی سواد اطلاعاتی در گروه های مختلف یادگیری کدامند وهمچنین در آخر نیز سودمند ترین روش را انتخاب وپیاده باید کرد و بتوان با نهایت درایت به دیگران ( کاربران ، مراجع کننده گان ،...) انتقال داد.
اصول و مفاهيم قابل تاكيد در ارزشيابي
چون ارزشيابي حالت فرايندي دارد ، جريان آن متوقف د ر مرحله ي خاصي ازفعاليت يا فعاليتها
نمي باشد .فعاليت ارزشيابي ، نظامدار و هدفمند است ومراحل منظم ومستمر و منسجمي دارد كه بر اساس آن ، تحليل يافته ها و مقايسه ها صورت مي گيرد .نتيجه ي ارزشياب
ي ، داوري و تصميم گيري است ،در غير اين صورت فاقد ارزش اساسي و توجيه علمي است .
اهدافي كه ارزشيابي آموزشي در نظر دارد::
با عنايت به اهميت ارزشيابي آموزشي ، مي توان اهداف زير را براي آن مطرح نمود :
ارزشيابي آموزشي مي تواند به عنوان عاملي موثر در تشخيص شيوه ي صحيح تدريس و كمك به ارتقاء و اعتلاي آن ياري رسان معلم باشد .بر اساس نتايج حاصله از ارزشيابي آموزشي مي توان در انتخاب معلمان كارآمد و شيوه ي تدريس موثر تصميم گيري نمود .دانش آموزان نيز در اين زمينه بهره ور خواهند شد و از نتايج ارزشيا بي مي توانند به نقاط ضعف و قوت خود آگاهي پيدا نموده درصدد رفع يا تقويت آن نقاط باشند .ترسيم ضوابط خاص در زمينه ي ارائه ي شيوه هاي موثر تدريس.
نقش ارزشيابي در برنامه درسي و پيشرفت تحصيلي
بحث ارزشيابي را مي توان از مهم ترين مباحث قلمرو برنامه ي درسي و پيشرفت تحصيلي دانست ، كه بطور بايسته مورد توجه قرار نگرفته است .تا قبل از 1930 ، فعاليت و عملكرد يادگيرنده در فرايند يادگيري ، پايه و اساس ارزشيابي را تشكيل مي داد . بر همين اساس ، ميزان موفقيت يك برنامه ي درسي نيز باتوجه به ميزان موفقيت شاگردان در يادگيري محتواي آن برنامه ي درسي ، سنجيده مي شد
.براي نخستين بار ، درفاصله ي سالهاي 1930 تا 1940 ، رالف تايلر ، مساله ي ارزشيابي برنامه ي درسي را مطرح كرد .او ارزشيابي برنامه ي درسي را در قالب ، اندازه گيري و سنجش پيشرفت تحصيلي دانش آموزان مطرح نمود و معتقد بود كه در ارزشيابي يك برنامه ي درسي بايد به ارزشيابي بازده يا محصول برنامه بر اساس هدفهاي آن توجه شود .ارزشيابي هدفهاي آموزشي زماني به اوج اهميت خود رسيد
كه بلوم و همكارانش به طبقه بندي حيطه هاي يادگيري اقدام كردند و يادگيري هدفهاي تربيتي را در سه حيطه ي شناختي ، عاطفي و رواني – حركتي قرار دادند . هدف ارزشيابي ، فراهم كردن اساسي براي تصميم گيري در مورد نياز براي تغيير و راهنمايي است .ارزشيابي مداوم اجازه ميدهد اصلاح يك برنامه ، ادامه داشته باشد و نيز ارزشيابي قادر است يك تصوير كلي از يك برنامه ، كه بايد شكل بگيرد ، ارائه دهد و قضاوت درباره ي اختصاصي بودن ( Rite ctiveness ) ، نتيجه بخش بودن ( Appropriateness ) و كارا بودن ( Efficiency ) برنامه ي مدرسه و فعاليتها را ممكن سازد.
ضرورت ارزشيابي آموزشي
در واقع قدمت اندازه گيري وارزشيابي آموزشي به آن زمان بر مي گردد كه براي اولين بار فردي به آموزش فرد ديگري پرداخته است .در اينجا ماهيت آن ارزشيابي مد نظر ما نيست بلكه مراد ، بيان لازم و ملزوم بودن آموزش و ارزشيابي بوا سطه ي همزماني و همگامي در تحولات عرصه هاي تعليم و تربيت است .در تعريفي كه اغلب مربيان تربيتي از آموزش و پرورش مي كنند ، آن را به عنوان يك سلسله فعاليت هاي منظم مي دانند كه در جهت ايجاد تغييرات مطلوب در رفتار فراگير صورت مي گيرد .
با توجه به اين تعريف ، هرگز نمي توان بدون ا ندازه گيري وارزشيابي تغييرا ت ، ادعا نمود كه آموزش صورت گرفته است .به عبارتي مي توان ارزشيابي را شاهدي به نحوه ي آموزش و داوري بر ميزان يادگيري ( كه نتيجه آموزش است ) قلمداد كرد يادگيري ، مباحث نوين و پويا در زمينه ي ارزشيابي را به همراه داشته است.در ديدگاه هاي نوين ارزشيابي تحصيلي ، جايگاهي براي تنش و اضطراب دانش آموز در مقابل واژه ي هميشگي “ امتحان ” وجود ندارد ،بلكه امتحان در قالب جديد “
ارزشيابي پيشرفت تحصيلي ” با تاكيد بر انواع آن و با واژگاني نو و پويا و ارائه ي سا ز و كارهاي منطبق با فلسفه ي تعليم و تربيت و در راستاي تحقق اهداف آموزش و پرورش معرفي مي گردد .موجي كه در سالهاي اخير با تغيير آئين نامه امتحانات دوره هاي ابتدايي و راهنمايي تحصيلي آغاز گرديد ، در همين راستا ارزيابي شده و ضمن آنكه تعداد دفعات امتحان يا آزمون پاياني را از 3 به 2 نوبت تقليل داد ، واژه هاي مترقي ( ارزشيابي مستمر )و ( فعاليتهاي خارج از كلاس ) را به ميدان آموزش و پرورش عمومي وارد نموده ، فصلي جديد در ارتباط با ارزشيابي پيشرفت تحصيلي را گشود .