بخشی از مقاله
لجستيك جنگ كره
در جنگ كره احتمال بروز مشكلات لجستيكي مي رفت و از اين روي درسهاي لجستيكي فرا گرتفه شده از جنگ جهاني دوم در حل اين مشكلات به كار گرفته شدند. در ابتداي جنگ چند مشكل لجستيكي از چشم طرح ريزان دور مانده بود:
1- شبه جزيره كره پنج هزار مايل دريايي از آمريكا فاصله داشت.
2- در كره بنادر و سيستم ترابري زميني مناسبي وجود نداشت.
3- نيروهاي كمونيست اكثر مناطق صنعتي جنوب را تحت كنترل داشتند.
4- نيروهاي كره شمالي با وجود مهارت به جاي مانده از نيروهاي ژاپني به مهارت زيادي دسترسي داشتند. از سوي ديگر آنها با تجهيزات آمريكايي به جاي مانده از جنگ جهاني دوم نيز دسترسي داشتند و ارتش سرخ پوستان نيز جنگ افزارهاي روسي را در اختيار آنها قرار مي داد.
• تجهيزات ضروري نيروهاي آمريكايي در جزاير اقيانوسيه به جاي مانده بود.
• تنها در صورت ايجاد يك سيستم ترابري مناسب به شبه جزيره كره امكان استفاده از پايگاه هاي صنعتي ژاپن فيليپين و ساير كشور هاي اقيانوسيه مسير بود.
اكثر جاده هاي موجود در كره اصولا جاده نبودند وصرفاً معابري بودند كه خودروها از آنها تردد مي كردند اكثر اين معابر براي مدت طولاني غير قابل استفاده بودند و بار ترافيكي آنها نيز بالا بود. اين امر باعث شد تا ارتش آمريكا به ترابري انساني اتكا كند و با استفاده از باربر هاي كره اي آمادها و تجهيزات ضروري را حمل كند. از آنجايي كه اين سيستم به نيروي ماهيچه اي افراد متكي بود لازم بود تا افراد در طول مسير چندين بار استراحت كنند ويا افراد خسته با نيروهاي تازه تنفس تعويض شوند.
افراد براي اجتناب از گير افتادن در گل و لاي بيشتر ترجيح مي دادند تا بدون پوتين راه بورند. پا برهنه حركت كردن افراد در ميان گل و لاي نيز مكشلات پزشكي زيادي را براي آنها به وجود مي آورد.
باران به طور مداوم در ماه هاي بهار و تابستان (باران هاي موسمي) مي باريد و حاكي از شدت يافتن محيط پر گل و لاي منطقه بود. در طول زمستان نيز سرماي شديد باعث يخ زدن گل و لاي مي شد و تمام اين شرايط تداركات رساني به يگان هاي رزمي بسيار دشواري مي كرد.
پشه، مگس و حشرات موزي در طول بهار و تابستان به وفور يافت مي شد و اكثرا نيروها توسط اين حشرات گزيده مي شدند. اين امر نگراني هاي بهداشتي را افزايش داده بود. زيرا اين حشرات اكثراً ناقل بيماري هاي ويروسي بودند. تروريست هاي كره شمالي باعث اختلال سيستم توزيع لجستيك شده بودند. اين افراد از مردم كره جنوبي قابل تميز دادن نبودند. و اين خود باعث افزايش تلفات در مقابله باآنها مي شد. اين نيروها عمدتاً در پي پاتك زدن به كاروان ها، انهدام پل ها و زيرساختارها، پرتاب نارنجك از بلندي ها به نيروهاي آمريكايي و صد معبر كردن در مسير عبور خودروهاي نظامي و غيره بودند. تمام اين اقدامات موجب لجام گسيختگي و وقفه در سيستم توزيع شده بود. در اوايل جنگ نيروهاي سازمان ملل و ارتش كره جنوبي مهمات كمي در اختيار داشتند و آنها برنامه اي براي نداشتند. اما نيروهاي كره شمالي با برنامه وارد جنگ شده بودند و به خوبي به تانك ها و توپخانه شوروي دسترسي داشتند.
در طول جنگ كره، هشت ارتش مختلف با يك نوع سلاخ آمريكايي مي جنگيدند. تجهيزات به جاي مانده از جنگ جهاني دوم در جزاير اقيانوسيه خيلي زود سازماندهي شدند و در اختيار نيروهاي چند مليتي در كره جنوبي قرار گرفتند.
ژاپن در نزديك كره قرار داشت و به سرعت در حال پيشرفت صنعتي بود. تجهيزات اوراقي بلااستفاده به جا مانده از جنگ جهاني دوم خيلي سريع در ژاپن تعمير شدند. آمريكا از زمان پايان جنگ جهاني دوم پايگاه هاي نيروهاي هوايي، زميني و دريايي و تفنگداران دريايي يرا در اطراف ژاپن داير كرده بود. كارگران ژاپني ماهر، كاري و قابل دسترسي بودند. تسهيلات نصعتي غير نظامي با استفاده از ماشين آلات و رويه هاي مدرن در حال بزسازي بودند. بخش تجاري ژاپن كشتي هاي آمريكايي كه پس از جنگ جهاني دوم به آنها فورخته شده بود را به آمريكا پس داد و اين شناورها ناوگان اوليه نيروي دريايي آمريكا براي حمله به كره را شكل دادند. نيروهاي زخمي شده نيز از طريق هوا يا دريا به بيمارستان هاي ژاپن منتقل مي شدند.
تامين
دولت امريكا نگراني عميقي در خصوص امكان ايجاد نسنجيده توان نظامي براي حمايت از دولت كره جنوبي بود. خط مشي نظامي آمريكا حكم مي كرد تا قبل از فراخوان نيروهاي نظامي، تجهيزات مورد نياز آنها را فراهم شده باشد. نظر فرمانده كل نيروي زميني ارتش بر اين بود كه ابتدا بايد به سرعت اقلام آموزشي را تامين كرد و اقلام بالقوه رزمي مورد نياز را با كمي تاخير از بخش صنعتي تامين كرد. از اين رو در وحله اول اقلام ضروري تامين گرديدند.
تجهيزات، ادوات و تداركات بايد به سرعت تامين مي شدند و براي آغاز حمله هر چه سريعتر به كره و ژاپن منتقل مي شدند. براي مواجهه با آب و هوا بسيار سرد شبه جزيره كره در فصل زمستان لازم بود تا اقدامات سريع و عاجلي انجام شوند. زيرا آمريكا تا به حال اين حجم وسيع و گسترده از نيروهاي خود را در يك منطقه سردسير به كار نگرتفه بود. مهمات بايد به مقدار بسيار زيادي تامين مي گرديد و از سوي ديگر لازم بود تا پايانه هايي براي هواپمياهاي نيروي زميني، هوايي و دريايي ايجاد شوند.
آژانس هاي تامين با تنگناي زماني مواجه بودن و بايد خيلي سريع تمام اقلام مورد نياز نيروها را تامين و به منطقه ارسال مي كردند. كارشان لجستيك ارتش منابع آمادي جديدي را يافتند و توليد كنندگان صنعتي مجبور شدند تا محصولات مورد نياز آنها را در اولويت توليدات خود قرار دهند.
مشكلات ساختماني در كره به واسطه شرايط جوي متغير و شروع سريع جنگ افزايش يافت. همانگونه كه قبلا اشاره شد گل و لاي و هواي بسيار سرد مشكل اصلي همه نيروها بود. به علاوه كمبود مصالح ساختماني نيز فعاليت هاي ساختماني را مختل مي كرد و مهندسين نظامي قادر نبودن آنگونه كه بايد و شايد كار كنند.
در جنگ كره براي اولين بار از هواپيماهاي جت استفاده شد، اما باندهاي پرواز موجود كه هواپيماهاي موتوري از آن استفاده مي كردند. براي هواپيماهاي جت مناسب نبودند.
به دليل مصرف بسيار زياد مهمات در جنگ ذخاير مهمات خيلي سريع كاهش مي يافتند. هلي كوپترها با كمبود تجهيزات مواجه بودند. زيرا اكثر لوازم يدكي براي هواپيماها استفاده مي شد. تعداد هواپيماهاي جت موجود در منطقه نيز اندك بود و فمراندهي خاور دور تنها چند جت f-80 در اختيار داشت. ساير هواپيماهاي موجود نيز از نوع ملفي بودند كه از زمان جنگ جهاني دوم در منطقه باقي مانده بودند. لباس هاي گرم و تجهيزات اكسيژن بسيار كم بودند. اكثر يگان هاي رزمي تجهيزات راديويي خود را از دست مي دادند و تا پايان جنگ در زمينه اين قبيل اقلام همواره كمبود فاحشي وجود داشت.
وزارت دفاع تصور مي كرد كه جنگ تا ماه ژوئن 1951 پايان خواهد يافت و اين مبناي فكري باعث شده بود تا وزارت دفاع تنها تجهيزات مورد نياز براي اين مدت زمان را خريداري كند. زمان چرخه سفارش در جنگ كره 120 روز بود و اين بع معني آن بود كه از زمان ارسال يك درخواست به آمريكا و تحويل آن بر واحدهاي متقاضي، 120 روز زمان موردنياز بود. اما با پايان ماه ژوئن مشخص بود كه جنگ به اين زودي ها خاتمه نخواهد يافت و اين امر باعث شكل گيري كمبودها و كاستي هاي زيادي شد.
مشكلاتي نيز در خصوص آماد به واسطه سكنه كره به وجود آمد. ذخاير مهمات به دليل مصرف بيش از حد مهمات كاهش يافته بود. به مانند جنگ جهاني دوم اين بار نيز تضادهايي در اولويت آمادي به وجود آمد. تضادها بيشتر به دليل چالش هاي بوجود امده در جنگ كره بين نيروهاي آمريكايي و اروپايي به وجود آمده بود.
اكثر كارشناسان نيروي زميني آمريكا هنوز بر اين باور بودند كه اروپاي غربي اهميت بيشتري براي آمريكا دارد و اين امر باعث شده بود تا اروپاي غربي اولويت اول تداركاتي و تجهيزاتي ارتش آمريكا باشد. در نهايت با كشمكش هاي فراوان ميان فرماندهي خاور دور دو فرماندهي كل نيروي زميني، نياز مندي هاي جنگ كره در صدد الويت ها قرار گرفت.
جنگ كره در بهبوهه اولايل جنگ سرد شكل گرفت و اين زماين بود كه آمريكا در صدد حفظ اروپاي غربي به عنوان خط مقدم مقابله با كمونيسم بود. نگراني اصلي وزارت دفاع اين بود كه اين بيم وجود داشت كه با وجود اينسرعت سريع ارسال تجهزيات به پايگاه هاي آمريكايي در سرتاسر جهان، بخش هاي صنعتي قادر به جبران سريع موجودي هاي ارسال شده نباشند و ارتش با بحران تجهيزاتي روبرو شود.
آمريكا منبع اصلي تغذيه كننده تداركات و تجهيزات نيروهاي چند ميليتي جنگ كره بود؟ زيرا كشورهاي اروپاي غربي به واسطه خسارت هاي شديد جنگ جهاني دوم و بازسازي اقتصادي قادر به تامين تداركات و تجهيزات نيروهاي خودنبودند. با آنكه تجهيزات ومهمات زيادي از زمان جنگ جهاني دوم در فيليپين و ژاپن باقي مانده بود. اما فقدان ظرفيت و امكانات كافي توليدي بسيار محسوس بود.
نيروي زميني آمريكا از 10 آمادگاه عمومي در آمريكا و 39 آمادگاه جانبي استفاده مي كرد. با آنكه ارتش آمادگاهي در كره نداشت امانيروي زميني خيلي زود آمادگاهي را در پوسان كره جنوبي ايجاد كرد.
اين آمادگاه مقصد نهايي مجراي طولاني لجستيكي از آمريكا به كره بود. در ماه هاي اوليه جنگ، سيستم آماد به طور كلي براساس مفهوم «فشاري» (PUSH) ها كار مي كرد. ارسال مي شدند. اين سيستم آمادي امروز ديگر منسوخ شده است. زيرا مضرراتي چون مقرون به صرفه نبودن استفاده زا كشتيراني و ترابري، افزايش باركاري بنادر، فقدان كنترل بر آمادهاي ضرور و به هر رفتن تداركات را به همراه دارد. امروزه ارتش ايالات متحده از سيستم آمادي «كششي» (Pull) استفاده مي كند كه در آن تداركات براساس درخواست يگان ها ارسال مي شوند در جنگ جهاني اول جنگ هاي اوليه بعد از ان، سياست ارتش اين بود تا با بالا بردن امكانات تداركاتي و تجهيزات سربازان روحيه آنها را بالا ببرد اما اكثر اين تجهيزات يا بلااستفاده مي ماندند و يا در جبهه به حال خود رها مي شدند. اما در جنگ كراه نيز اين شرايط علي رغم كمبود مداوم تجهيزات بوجود آمده بود. ستاد كل ارتش هرچه را كه فكر مي كرد ضروري است به جبهه ارسال مي كرد.
قاعده توزيع تجهيزات براساس جدول سهميه نيروها است. در زميان صلح اين قاعده بدون بروز مشكلي به خوبي كار مي كند. اما در جنگ اين قاعده مشكلاتي را به وجود مي آورد. زيرا تجربه نشان داده است كه سربازان تمام تداركات و تجهيزات خود را دريافت نمي كنند. در زمان صلح، سربازان بخشي از سهميه و جيره خود را در كميته هاي انفرادي حمل مي كنند و در اين جنگ نيز توزيع تجهيزات به جاي آنكه براساس شرايط جبهه باشد براساس جدول سهميه نيروها انجام مي گرفت. بي شك اين اشتباه بود زيرا نيروهاي خط مقدم بيش از ساير نيروها به تجهيزات و تداركات نياز دارند. در برخي موارد سربازان مجبور بودن تا براي حمل جنگ افزارهاي سنگين تجهيزات انفرادي خود را رها كنند.
هدف وزارت دفاع اين بود كه تا سربازان آمريكايي را به بهترين شكل مجهز كنند، اما اين هدف گذاري بدون در نظر گرتفن اين نكته كه هر سرباز بايد آذوقه و تجهيزات انفرادي مورد نيازش را نيز حمل كند، انجام شده بود. در آن زمان ظرفيت و توان سربازان در حمل بار لحاظ نشده بود. در يك مورد يكي از فرماندهان شاهد بوده است كه سربازانش هر يك، 6 قلم موجودي را حمل مي كرده اند. در طول جنگ سربازان آمريكايي به دليل خستگي بيش از حد ناشي از حمل تجهيزات زياد و سنگين آنها را در طول راه رها مي كردند
اكثر فرماندهان آمريكايي در طول جنگ كره از ناكارآيي روش هاي توزيع و آمادي سيتسم لجستيك ناراضي بودند. سيستم لجستيك ارتش در آن زمان به مانند ارمزو از تجهيزات مدرن استفاده نمي كرد. از آنجايي كه سيستم توزيع در جنگ ناكارآمد بود، نيروها و فرمانده ها نشان خود دست به ابداعاتي و زمينه توزيع و جيره بندي مي زدند تا بتوانند بيشتر دوام بياورند.
ارتش در حال مدرن سازي تجهيزات خود بود و جنگ كره در حين طرح هاي مورينزاسيون ارتش روي داد. نيروي هوايي آمريكا در جنوب شرق آسيا از هوپيماهاي قديمي و غير مدرن استفاده مي كرد و اكثراً هواپيماهاي نيروي هوايي عموماً F-51، B-26 و 8-29 بودند.
در 6 نوامبر 1950، اولين فروند از جنگنده جت Mig-15 در كره به انجام ماموريت هاي پرداخت و خيلي زود اسكادران هاي جديد جت هاي F-89 راهي منطقه شدند.
آب و هواي شبه جزيره كره به مانند شرايي جوي منطقه ميان واشنگتن دي سي و شهر ماين درايالت نيوجزري آمريكا است. باران اهي موسمي و سيل آسا مشكلات زيادي را براي همه نيروها به وجود مي آوردند و نيروهاي زميني تفگنداران دريايي كه در خط مقدم جنگ بودند بيش از ساير نيروها با اين مشكلات دست به گريبان بودند.
پوشاك از اهميت فوق العاده زيادي برخوردار بود. در روزهاي اول جنگ، پوشاك زمستاني در دسترس نبود و نيروهاي رزمي دچار سرمازدگي مي شدند. علي رغم كمبود پوشاك مناسب، اولويت انتقال تجهيزات با مهمات، سوخت، روغن ها و مواد رو افكنده و مواد غذايي بود و اولويت كمتري به لباس داده شد. بايد به ياد داشت كه در شرايط سخت و سردسير نيروهاي رزمي مي توانند باكمبود مهمات، سوخت و غذا را مدارا كنند، اما اگر پوشاك مناسبي نداشته باشند توان رزمي خود را به طور حتم از دست مي دهند.
نيروها نمي دانستند كه چگونه از پاهاي خود در برابر سرمازدگي محافظت كنند و اين امر لزوم آموزش هاي ويژه بقادر شرايط سخت به نيروهاي رزمي مهمر تاييد مي زد.
در تابستان بسيار گرم و شرجي كره نيز نيروها بايد لباس نخي به تن مي كردند. اينگونه به نظر مي رسد كه تهيه پوشاك مناسب كندتر از تغيير فصل انجام مي شود. از سوي ديگر، نيروهاي رزمي آموزش هاي مناسب براي حفظ بهداشت و سلامتي خود در شرايط متغير جوي را نديده بودند و بايد گفت كه ارتش در حفظ انضباط بهداشتي در جنگ كره ناموفق بود.
مهمات در جنگ كره يكي از مشكلات عمده نيروهاي رزمي بود. مشكلات اصلي مربوط به سلاح هاي كوچك، مهمات دريايي، خمپاره اندازها و گلوله هاي توپ بود. اين كمبودها ناشي از مجموعه اي از عواملي بود كه ديركرد توليد و مشكالت توزيع جزئي از آنها بود.
صنايع مهمات سازي آمريكا به حد كافي در براوردن سريع آماد انبوه مورد نياز جنگ فعال نبودند. اكثر ذخاير مهمات آمريكا در طول جنگ جهاني دوم مصرف شده بودند و سالها طول مي كشيد كه به سطح ذخاير قبل از جنگ باز گردند. از اين رو توليد عوامل اصلي كبمود مهمات در جنگ كره بود. محموله هاي تسيحاتي براي مدت طولاني در مجراي توزيع و بنادر تاخير مي كردند.
ميزان مصرف مهمات بيش از ميزان طرح ريزي شده بود. نيروهاي سازمان ملل با خيل عظيمي از نيروهاي ارتش سرخ چين و نيروهاي كره شمالي مواجه بودند. به دلايل برتري نفرات دشمن بخش عمده اي از مهمات براي غلبه بر برتري نفرات دشمن استفاده مي شد. براي مثال در 7 روز از ماه مي 1951، 22 گردان بيش از 300 هزار قداره گلوله توپ را به طرف نيروهاي دشمن شليك كردند. جالب آنكه در دسامبر 1994 در جنگ جهاني دوم، 35 گردان در طي 10 روز 94 هزار هكتار قداره گلوله توپ را شليك كرده بودند.
صنايع مهمات سازي آمريكا به واسطه جنگ جهاني دوم ضرورهاي زيادي را متحمل شده بودند و برخي از آنها قادر به ادامه توليد نبودند. كندي توليد باعث شد تا ارتش آمريكا به مدت 2 سال در سطح جهاني و در جنگ كره با كمبود جدي مهمات روبرو شود.
ارتش ذخيره معادل 90 روز مصرف مهمات را در ژاپن و كره مستقر كرده بود. اين سطح موجودي قابل حفظ نبود و سطح موجودي مهمات به طور مرتب به سطح 60 روز كه سطح احتياطي بود كاهش مي يافت. دلايل اصلي كاهش مرتب سطح موجودي مهمات عبارت بودند از:
1- شدت بسيار بالاي آتش توپخانه در كره.
2- ناكامي صنايع مهمات سازي آمريكا در حفظ خطوط توليد در فاصله ميان جنگ جهاني دوم و جنگ كره.
3- وجود زمان تاخير 18 ماهه براي افزايش سطح توليد.
4- محدوديت هاي بودجه اي تحميل شده به وزارت دفاع در تامين مهمات.
يك ارتش بيش از هر چيزي كه در يك جنگ به مهمات نياز دارد. اهميت و مهمات بيش از ساير اقلام است. مهمات نقش گنجينه يك ارتش را ايفا مي كند. در طول جنگ حداقل 500 نوع مهمات متفاوت استفاده شده است.
اما هدف در اخيار داشتن مهمات كافي متضمن و پيروزي در جنگ نيست، بلكه مهمات را بايد در زمان درست و به كمال درست تحويل داد و اين نقش كليدي سيستم لجستيك در هر جنگي است.
در جنگ كره ميزان مصرف مهمات در طول تاريخ جنگ هاي كه تا آن زمان روي داده بود، بي سابقه بود. در اوايل سال 1951 توپخانه نيروي زميني ركورد تشكيل توپ در يك جنگ را شكلت و هر اراده توپ 250 گلوله در روز شليك مي كرد. در طول 28 روز لشكر دهم نيروي زميني بيش از 25 هزار تن مهمات تشكيل كرده بود. يعني بيش از 1800 تن در هر روز گروهان يكم مهمات در يك روز 540 كاميون مهمات را توزيع مي كرد كه بار هر كاميون بيش از چهار تن بود. وقتي كه جنگ روع مي شود اكثر سازمان هاي حامي جنگ از پرسنل غير مجرب استفاده مي كنند و اين امر باعث خسارات انساني و مالي مي شود، اما استفاده از اين قبيل افراد به دليل نياز ارتش به نيروي انساني بيشتر، غير قابل اجتناب است.
خدمات درماني در جنگ كره بسيار عالي بود. از خدمه پشتيباني پزشكي گرفته تا ايستگاه هاي مقدم خدمات درماني در ميان يگان هاي نيروي زميني و تفنگداران دريايي فعاليت مي كردن و درمان مجروحين و بيماران نظارت كامل داشتند.
با آنكه حمل و نقل در طول جنگ كره همواره يك مشكل به حساب مي آمد، اما سرويس ترابري دريايي نظامي تحت تصدي نيروي دريايي موثر و كارآمد بود. از سرويس ترابري دريايي تجاري نيز به خوبي استفاده شد.
در اوايل جنگ نيروي زميني سسيستم CONEX (كانينتر اكسپرس) را ابداع كرد. CONEX ها كانتينرهاي فولادي بودن كه د رآن بسته هاي كوچكتر حاوي آمادها و اجناس جاي داده مي شدند. كانتينرها قابل استفاده مجدد بودند. اندازه آنها امكان استفاده از آنها را در كشتي بار انداز كاميون و هواپيما مي داد. اين نوآوري پس از جنگ كره در صنعت حمل و نقل آمريكا نيز استفاده شد و درسال 1956 در دو اندازه استاندارد جهاني 20 و 40فوت مورد استفاده قرار گرفت.
ترابري زميني با نيازمندي هاي بسيار زيادي مواجه بود زيرا اكثر يگان هاي رزمي د رمناطق كوهستاني و صعب العبور مستقر بودند. به دليل كمبود مسريهاي جاده اي مناسب در اكثر موارد كاميون ها مجبور بودند تا از طريق مسيرهاي رودخانه اي به وسيله قايق ها حمل شوند اما در موارد زيادي اين اقدام ناموفق بود و كاميون ها در آب غرق مي شدند. شبكه راه آهن كره مفيد بود. اين شبكه ريلي امكان برقراري ارتباط ميان نيروهاي سازمان ملل را به وجود مي آورد. حمل و نقل ريلي در مقايسه با ساير شيوه هاي حمل و نقل جنگ كره كارآمدتر بود. اما هلي كوپتر سلاح كليدي نيروهاي چند ميلي در جنگ كره بود. اين وسيله علاوه بر حمل تجهيزات، آمادها و افراد مي توانست در درگيري هاي نظامي نيز شركت كند. هلي كوپتر ها نقش حياتي را در انتقال سريع مجروحين به مراكز درماني ايفا كردند. نيروي زميني دريايي و تفنگداران دريايي از هلي كوپتر در علميات شناسايي، پشتيباني توپخانه، ارتباط رزمي، اخراجات پزشكي، جابجايي نيروها به جبهه، جابجايي آمادها در جبهه انتقال نيروها به عقب و بسيار كارهاي ديگر استفاده مي كردند.
سرويس تغذيه و غذايي نيروهاي آمريكايي و سازمان ملل غلي رغم ساير كمبودها مناسب بود. در روز هاي اوليه جنگ به دليل شدت حملات دشمن بخش زيادي از ذخيره غذايي نيروها، به هدر مي رفت اما از زماني كه نيروهاي چند مليتي توانستند مواضع خود را تثبيت كنند، شرايط تغذيه آنها نيز بهبود يافت. كشور كره سرزمين حاصلخيزي است و از اين رو تامين مواد غذايي در شبه جزيره كار دشواري نبود. در مقايسه با جنگ جهاني دومي بسياري از سربازان براي سه سال و نيم گوشت تازه نخورده بودند در حالي كه در كره گوشت تازه به مقدار كافي در دسترس بود.
سرويس تغذيه نيروي زميني تلاش مي كرد تا در هر روز 2 وعده غذايي گرم را به نيروهاي رزمي ارائه كند. صبحانه و شام سربازان غذايي غير گوشتي بود. تغذيه سربازان در هر جنگي نقش مهمي را ايفا مي كند. زيرا در صورت عدم وجود سرويس تغذيه مناسب در جنگ هاي طويل المدت، سربازان با سوء تغذيه كمبود ويتامين و پروتئين مواجه بودند و اين امر موجب خستگي جسماني و كاهش توان رزمي آنها مي شود. آشپزخانه هاي صحرايي دورتر از خط مقدم قرار داشتند و غذا با استفاده از خودروهاي جيپ به خط مقدم انتقال داده مي شد. در مناطق صعب العبور، باربرهاي كره اي به جابجايي غذايي مي پرداختند.
آب آشاميدني سالم در طول جنگ مسئله سازس شده بود. آب در اكثر مناطق كره گل آلود بود و اين امر باعث بيماري هاي گوارشي در ميان سربازان مي دش. ميزان املاح موجود در آب آشاميدني در هر منطقه جهان متفاوت است و سيستم گوارش بدن به سرعت نيم تواند خود را با آب جديد تطبيق دهد.
كارشناسان لجستيك نيروي زميني كه همواره نشان داده اند مغز متفكر لجستيك ارتش آمريكا بوده اند اين بار نيز نوآوري جالبي را انجام دادند. آنها با استفاده از شبكه هاي خالي يك سيتسم تصفيه آب را طراحي و ساخته بودند كه آب را تميز، ضد عفوني و قابل آشاميدن مي كرد. بعدها اين نوآوري آمنان را در گونه صنعتي دستگاه هاي آب شيرين كن به كار گرفته شد.
هر لشكر يك نانوايي ويژه خود را داشت. اما مقر نانوايي ها از نيورگاه رزمي فاصله زيادي داشت. تجهيزات نانوايي به طور 24 ساعته كار مي كردند و نان توليدي آنها كيفيت و طعم خوبي داشت. از آنجايي كه انتقال نان به خط مقدم كار دشواري بود تصميم گرفته شد تا نان به طور ورقه اي توليد شود. اين امر باعث تسهيل حمل و بسته بندي نان مي شد اما براي انتقال نان به نيروهاي رزمي حداقل 5 روز وقت مورد نياز بود.
نيروهاي چند مليتي در جنگ كره ذائقه هاي مفتاوتي داشتند. سربازان مسلمان كه عموماً از كشور تركيه به كره آمده بودند گوشت خوك نمي خوردند. سربازان يوناني سيب زميني سرخ شده نمي خوردند. و با حبوبات ميانه خوبي نداشتند. سربازان اروپايي بيش از همه نان مصرف مي كردند. سربازان ايتاليايي و فرانسوي خواهان روغن زيتون بودند. نيروهاي محلي بيشتر برنج مي خوردند و پايه غذايي جنگ نيز برنج بود. چون در كره به جاي گندم اكثر مزارع به كشت برنج مي پرداختند. تفاوت فرهنگ هاي غذايي باعث افزايش ضايعات غذايي مي شد و تنوع عادات غذايي باعث افزايش هزينه ها مي شد.
نيروهاي خط مقدم در اكثر مواقع غذاي سرد مي خوردند زيرا در زير آتش سنگين توپخانه نيروهاي كره شمالي مجالي براي گرم كردن غذا نبود. اما اكثر سربازان ترجيح مي دادند گرسنه بمانند تا غذاي سرد بخورند.
تعمير و نگهداري هواپيماها در جنگ كره خيلي زود به يك مشكل مبدل شد. پيشروي سريع نيروها باعث شد تا يگان هاي هوايي بسيار و نسبت به شرايط سريعتر واكنش ناشن دهند و ازاين رو مي توانستند به تسهيلات گسترده تعميرات و نگهدراي دسترسي داشته باشند.
شرايط بد جغرافيايي و جوي شبه جزيره باعث استهلاك سريع تجهيزات و خودروها مي شد. از اين رو تصميم گرفته شد تا تيم هاي بسيار تعميرات و نگهداري (نت) ايجاد شوند. اين تيم ها كه با خودروهاي جيپ تردد مي كردند خود را به سرعت به محل هاي مورد نظر مي رساندند و تعميرات در محل (insite) را انجام مي دادند. در اوايل جنگ شرايط براي تعميرات آمادگاهي مناسب نبود و به واسطه كمبود تسهيلات مورد نياز، اكثر فعاليت هاي نت به طور «در عمل» انجام مي شد. جنگ كره باعث شد تا توانايي و مهارت پرسنل نت نيروي زميني در تعميرات مستقيم افزايش يابد. در طول جنگ جهاين دوم امكان انجام تعميرات «در محل» بسيار محدود بود اما جنگ كره و توسعه مهارت هاي «نت در محل» باعث شكل گيري روندي در سيستم نت ارت شد كه در طول جنگ هاي بعدي به ياري ارتش شتافت.
مقطع زماني پس از جنگ كره
مفاهيم دفاع ملي
پس از جنگ كره يكي از بحث هاي مطروح در محافل نظامي آمريكا نحوهي ايجاد توانايي نظامي و سيستم پشتيباني جلستيكي جهت مداخله و پشتيباني از هر جنگي در هعر زماني و در هر مكاني براي دراز مدت بود.
نتيجه اين بحث ها و جداول به موارد زير ختم شد:
• توسعه قدرت هسته اي.
• عكس العمل سريع به بحران ها در هر زمان. مفهوم واكنش 15 دقيقه اي در اين ز.مان براساس سرعت موشك هاي بالستيك حامل كلاهك هسته اي شكل گرفت.
• افزايش ميزان مصونيت خدمات و تسهيلات پشتيباني به نحوي كه در صورت بروز تهديدات هسته اي اين امكانات قادر به پشتيباني از نيروهاي رزمي آمريكا باشد.
• تمام اين توانايي بايد با وجود محدوديت هاي بودجه اي اعمال شده از سوي كنگره و حتي از طريق كمك گرفت از شهروندان آمريكا فراهم شوند.
پرزيدنت دوايت آيزنهاور با نگاه جديد خود به مسائل دفاعي بودجه دفاعي 40 ميليارد دلاري را در سال 1953 در نظر گرفت. استراتژيك داشت به طوري كه نيمي از بودجه دفاعي آمريكا صرف نيروي هوايي و امكانات هسته اي نيروي دريايي مي شد. وزير كشور وقت آمريكا جان فوستر دالاس دكترين جديدي را مطرح كرد و بر اين باور بود كه آمريكا نبايد در آينده خود را به جنگ هاي محلي محدود كند. بلكه بايد اقتدا رجهاني خود را بيش از پيش تثبيت كند.
نيروي هوايي از سال 1955 حركت بنيادين خود را براي مبدل شدن به يك نيروي نظامي كاملا هسته اي، سريع و گردآوري تجهيزات و تسهيلات مورد نياز را آغاز كرد. نيروي دريايي و هوايي با برنامه ريزي هاي دراز مدت روند آمادگي صنعتي خود را ارتقا بخشيدند.
نيروي زميني نيز به شدت مي كوشيد تا بسيج صنعتي را در ميان بخش هاي صنعتي آمريكا به وجود آورد. با انكه نيروي هوايي و دريايي زودتر از نيروي زميني يكپارچگي صنعتي خود را آغاز كرده بودند. اما نيروي زميني با قدرت هرچه بيشتر به پيش مي رفت و از آنها موفق تر بود.
بسيج صنعتي هزينه هاي زيادي را براي پيمانكاران داشت.
در سال 1961 پريزدنت جان. اف گكندي خط مشي واكنش انعطاف پذير را در سياست هاي دفاعي آمريكا در پي گرفت. اين سياست تاكيد زيادي بر موشك هاي قاره پيماي نيروي هوايي و دريايي و زير دريايي هاي هسته اي نيروي دريايي داشت.
در همان سال كتابي چاپ شدند كه تاثير زيادي بر تفكرات دفاعي، لجستيكي و نظامي ارتش آمريكا گذاشت. نام اين كتاب صرفه جويي دفاعي در عصر هسته اي (Economies of Defence in Nuclear Age) بود كه با همكاري چارلز، جي. هيچ و روانالد. ان مك كين با موسسه RAND منتشر شد. اين كتاب يكي از موارد درسي دانشكده هاي صنعتي نيروهاي مسلطح دانشكده جنگ نيروي دريايي، دانشكده جنگ نيروي هوايي و موسسه فناوري نيروي هوايي است. اني كتاب حاوي رهنمودهايي است كه نحوه تامين و سيستم لجستيك ارتش را متحول كرد. اين كتاب تاكيد زيادي بر مهارت هاي كيفي و داده اي دارد.