بخشی از مقاله


معرفي موضوع مجتمع مسكوني

يك نمونه مشهور مسكن كه در ايران و در قرن 14 شمسي و با منسوخ شدن خانه هاي سنتي حياط داخلي رواج يافته است، خانه هاي رديفي (Row House) مي باشد. اساساً اين نوع مسكن بر مبناي تفكيك قطعات و مالكيت فردي قطعه زمين مسكوني استوار است، و در صورتي كه فقط شامل يك واحد مسكوني باشد، مسكن اختصاصي (Detached) يا مستقل نام مي گيرد. در اين نوع مسكن هم اكنون در زبان عاميانه ويلايي و امثالهم خوانده مي شود، فقط مربوط به يك خانواده مي شود و امكان استفاده بيشتر از يك خانواده در آن وجود ندارد.


در ايران به علت تغيير الگوي مصرف در زمينه مسكن و كارآيي نامناسب مسكن اختصاصي با توجه به هزينه نگهداري زياد آن، با تغيير قوانين شهرسازي و افزايش تراكم نوع ديگري از مسكن و خانه هاي رديفي به وجود مي آيد، كه داراي مسائل و معضلات بسيار عديده معماري و شهرسازي مي باشد. در همان قطعات تك واحدي، با افزايش اشكوب و تراكم، اقدام با ساخت واحدهايي مي شود كه در يك حياط بسيار كوچك (معمولاً محل عبور و پاركينگ خودروهاي شخصي) مشترك هستند و چند خانواده به جاي يك خانواده قبلي، در آن ساكن مي شوند.

اين نوع مسكن هر چند كه داراي ديوارهاي جداكننده از ساير قطعات مسكوني مي باشد. مسكن اختصاصي و مستقل نمي باشد و در رده نيمه اختصاصي با Seni detached قرار دارد. متأسفانه در ايران به علت رعايت نشدن استانداردهاي انساني مسكن و شهرسازي ورواج پيش بيني نشده مسكن نيمه اختصاصي، مسائل عديده اجتماعي و اقتصادي بروز كرده است، كه نمونه آن نداشتن پاركينگ به ميزان كافي، عدم رعايت تهويه و نورگيري مناسب غالب ساختمان ها و مسائل تأسيسات زيربنايي شهري همانند فاضلاب، آب هاي سطحي و ... مي باشد.


متأسفانه در همه طرح هاي آماده سازي و شهرسازي غالباً اين نوع مسكن مورد نظر و برنامه ريزي بوده است.
در طرح هاي آماده سازي ايران فقط با توجه به خانه هاي رديفي (Row Housing) و مسكن اختصاصي و نيمه اختصاصي شده است.
يك نوع ديگر مسكن كه در ايران مورد عنايت نبوده خانه هاي رويهم با تراسي (Teraced House) مي باشد. اين نوع اخير در زمينه هاي با شيب و عوارض زياد كاربرد فراوان دارد كه معمولاً يك قطعه زمين مسكوني، اختصاص به دو يا سه واحد مسكوني دارد كه در ورودي از هم مجزا هستند و با استفاده از شيب زمين از دو طرف شمالي و جنوبي براي هر واحد مسكوني طبقه پايين، حياط واحد فوقاني مي باشد.


در نهايت مسكن نوع آخر به عنوان اجتماعي يا (Clustered House) نوع خاصي از واحدهاي مسكوني است كه در آن واحدهاي آپارتماني داراي حياط مشترك هستند و حتي مي توانند در هر طبقه به صورت تك واحدي ساخته شوند، (يعني از مزاياي استقلال خانه هاي نيمه اختصاصي و اختصاصي هم بهره مند باشد) و در عين حال داراي فضاي باز و سبز و پاركينگ ميزان كافي باشند، اين نوع مسكن در صورتي كه در رعايت حريم و عرصه ها (Privacy) مرتكب اشتباهات شهرسازي و معماري مدرن، همانند طرح فضاهاي غير قابل كنترل و عمومي بدون برنامه ريزي، راهروهاي طولاني و ... بشوند، مي تواند معضلات مهم اجتماعي را تشديد نمايد. (افزايش جرم، جنايت و محل اجتماع تبهكاران) برخلاف مسكن اختصاصي و نيمه اختصاصي اين نوع مسكن مي تواند تراكم هاي بالا را بپذيرد و انواع مختلف واحدهاي مسكوني از لحاظ متراژ، طبقات و امكانات را ارائه دهد و ارزان قيمت و يا حتي لوكس طرح گردد.


مهمترين خصوصيت اين نوع مسكن، تجمع قطعات باز و سبز و استفاده از حداكثر تراكم مي باشد، در نتيجه شبكه هاي دسترسي درجه سه و چهار بسيار كوتاه و كمتر مي شوند، همچنين ايمني بيشتر و رفت آمد كمتري را دارا مي باشند.


مهمترين خصوصيت اين نوع مسكن اين است كه امكان طرح قطعات كوچك كمتر از يك هكتار را ندارد و در ايران به جهت مسئله مالكيت زمين و قطعات بسيار خرد كوچك، در بافتهاي موجود، طرح اين نوع مسكن بسيار مشكل مي باشد و يا آنكه مرتباً از طرف مقامات ذيربط مسئله تجمع قطعات مطرح مي گردد ولي عملاً همين قطعات فعلي هم به واحدهاي مسكوني بيشتري اختصاص مي يابند و اگر به عوارض اجتماعي و اقتصادي اين نوع مسكن(بدون برنامه ريزي درست) توجه نشود، در بلند مدت رواج آپارتمان هاي نيمه اختصاصي مي تواند موجب زيان هاي بسيار زيادي بشود،

ضمن اينكه در اين نوع مسكن اصولاً خودگرداني بيشتر و در نتيجه، كاهش بار خدمات شهرداري ها و نهادهاي شهري ذيربط به مانند جمع آوري زباله، تأمين آب شرب، نگهداري فضاي سبز، دفع آب هاي سطحي، دفع فاضلاب، روشنايي محوطه و خيابان هاي درجه 3 و 4 و ... مطرح مي شود، اما ساكنان اين واحدهاي مسكوني با تشكيل هيئت مديره و تشكيلات خاص فقط موظف به پرداخت هزينه ماهيانه خدمات عمومي فضاي مشاع (شارژ) مي باشند.

بررسي شاخص هاي اصلي مسكن اجتماعي
از آنجايي كه تاكنون اكثريت قاطع طرح هاي مسكوني در ايران بر اساس تفكيك و واگذاري قطعات زمين ومسكن اختصاصي و نيمه اختصاصي (semi Detached, Detached) بوده است، هنوز مباني اصلي مسكن اجتماعي شناخته شده نيست. يكي از مهمترين خصيصه هاي اين نوع مسكن، طراحي همزمان شبكه هاي دسترسي درجه سه و چهار با طرح معماري مي باشد.

در واقع قطعات زمين شبكه هاي دسترسي را در دل خود جاي مي دهند و اين شبكه ها به صورت نيمه اختصاصي عمل كرده و ترافيك عبوري حق گذر از اين مسيرها را ندارند. ضمن اينكه به علت تجمع قطعات و وجود خيابان هاي كمربندي دور قطعات مسكوني، به ميزان زيادي از سطح معابر درجه 3 و 4 كاسته مي شود، و فضاي باز و سبز كه به صورت مشاع در اختيار ساكنين است افزايش مي يابد.
در اين بخش همه شاخص هاي اصلي طراحي مسكن اجتماعي به ترتيب به صورت خلاصه شرح مي شوند و در نمونه هاي انتخاب شده ايراني و خارجي مورد بررسي قرار مي گيرند.

الف: تيپولوژي سايت (گوناگوني استقرار بلوك هاي مسكوني) در مسكن اجتماعي (Clustered Housing)
در بررسي انواع بلوك هاي مسكوني مشخص مي شود كه علي رغم تنوع بسيار زياد در طرح اين نوع آپارتمان ها، همه الگوها به شكل خاصي با توجه به تراكم و تنوع زمين و سايت قابل دسته بندي و طبقه بندي هستند.
در بخش ذيل اين دسته بندي به صورت خلاصه شرح و ارائه مي گردد.

1- بلوك هاي مسكوني زنجيره اي خطي (Linkage Blocks)
در اين گونه، كه متداول ترين طرح در استقرار سايت است مجموعه هاي مسكوني به صورت زنجيره اي مركب از آپارتمان هاي مرتبط با يكديگر هستند. در اين نوع طرح چون بلوك هاي مسكوني به هم متصل مي شوند، فضاهاي باز متمركز شده و داراي سطح قابل قبولي هستند. تقريباً همه نوع تراكم طبقات تا بيست اشكوب در اينگونه قابل طرح مي باشد. طول بلوك زنجيره اي يكي از شاخص هاي اصلي اين نوع مسكن است، كه گاهي به 500 متر مي رسد (از نمونه هاي اين نوع مسكن آپارتمان هاي شهر زيبا و آپادانا در تهران مي باشد).

2- بلوك هاي مسكوني منفرد (Single Blocks)
اين نوع بلوك ها در مسكن اجتماعي با طبقات كم (كمتر از بيست اشكوب) كاربرد ندارد و عموماً در ساختمان هاي بلندمرتبه (20 طبقه به بالا) و براي مسكن لوكس و در زمين هاي با مساحت كم طرح مي گردد. بهتر است در مسكن با طبقات كمتر از 20 طبقه از اين سيستم استفاده نشود، زيرا به علت خرد شدن فضاها، ناشي از ازدياد تعداد بلوك ها، فضاي باز، امكان تجميع و استفاده بهينه ندارد.


به علت هزينه سازه هاي فوق العاده پيچيده و تأسيسات سرمايش و گرمايش گران قيمت، معمولاً آپارتمان هاي بلوك هاي منفرد، گران تر از انواع ديگر واحدهاي مسكوني هستند.
(مجموعه هاي آ.اس.پ، ونك پارك و اسكان به عنوان نمونه هاي اين نوع مسكن در تهران قابل ملاحظه مي باشند).

3- بلوك هاي چند باله (Triple & Multy Wings Blocks)
طرح بلوك هاي چند باله، به علت تمركز فضاهاي ارتباطي عمودي در مركز باله ها كاربرد فراوان دارد، ضمن اينكه در اين طرح به علت احداث بلوك هاي حجيم، فضاهاي باز خرد و تقسيم نشده و در نيتجه تركيب فضاهاي مثبت و منفي قابل قبول مي باشد، اما به جهت احداث باله هايي كه در جهات مختلف مي باشند، جهت گيري بعضي از آپارتمان ها نسبت به جهت بهينه نور و آفتابگيري (جبهه هاي شمالي و جنوبي) منحرف شده و در نيتجه پرت حرارتي ساختمان افزايش مي يابد:
(نمونه مشهور اين نوع مسكن در تهران، مجموعه شهرك اكباتان با 14800 واحد مسكوني است).

4- بلوك هاي مسكوني با حياط داخلي پياده (Blocks With Inside Courtyard)
اين نوع بلوك ها، فضاهاي پياده و باز بسيار خوبي به وجود مي آورند، كه در آنها جداسازي مسير پياده و موارد به راحتي اعمال مي شود. اما به علت سايه انداختن بلوك ها بر روي هم بايد در افزايش طبقات و تناسبات فضاي باز دقت كافي اعمال گردد.
در صورتي كه طبقات زياد و فضاي باز مركزي كم باشد، فضاي نمور و بدون آفتاب خواهيم داشت و در طبقات پايين واحدهاي مسكوني، امكان آفتاب مناسب در طول زمستان وجود ندارد.


معمولاً در اين نوع مسكن، تراكم هاي كم بين 2 تا 6 طبقه ساخته مي شود.

5- بلوك هاي مسكوني تركيبي (Compositive Blocks)
بلوك هاي تركيبي به علت تنوعي كه در حجم و نماي مجموعه به وجود مي آورد، براي طراحان مسكن اجتماعي بسيار جذاب است. به همين علت در مجموعه هاي زيادي از اين نوع طرح استفاده مي شود.
غالباً از تركيب بلوك هاي زنجيره اي خطي و بلوك هاي منفرد در اين نوع مسكن استفاده مي شود. (نمونه مشهور اين طرح در تهران، مجموعه آتي ساز مي باشد).

6- بلوك هاي مسكوني متفرقه (Miscellaneaus)
طرح اين بلوك ها از كاراكترهاي شرح شده قبلي استفاده نمي كنند، بنابراين بايد متناسب با طرح مورد بررسي قرار گيرد. البته معمولاً اين نوع طرح ها داراي شبكه و نظم مشخصي نيستند و به ندرت به كار گرفته مي شوند.
نمونه قابل ذكر در الگوهاي متفرقه، طرح خانه هاي سازماني كوي كاركنان دانشگاه تهران در جاده مخصوص كرج مي باشد.

بررسي ضوابط و استانداردهاي مسكن اجتماعي


الف) مساحت زمين
از شاخص هاي مهم معرفي شده در نمونه هاي مسكن اجتماعي مساحت زمين طرح است. به علت خصوصيت مسكن اجتماعي اجراي اين طرح ها در زمين هاي كوچك تر از يك هكتار غيرممكن يا بسيار مشكل مي باشد. ميزان معقول در طرح ها جهت كنترل و ارائه خدمات شهري در حد يك واحد همسايگي (حداكثر 400 خانوار) مي باشد.

ب) جمعيت مورد نظر طرح
از اساسي ترين مباني اصلي مسكن، جمعيت و تركيب آنها مي باشد. جمعيت و تعداد خانوار، شاخص هاي مهمي هستند كه بر مبناي آن طرح مسكن و تراكم ها و مساحت آپارتمان ها مشخص مي شود.
بديهي است كه تمامي مسائل اجتماعي ناشي از جمعيت و تركيب آن مي باشد. مثلاً بعد متوسط خانوار در اروپا معمولاً در حد 2 تا 2/2 نفر مي باشد در حالي كه در ايران اين ميزان به 26/4 مي رسد. بعد خانوار در تعاوني مسكن اميد دژبان مركز كه خواستار طرح آماده سازي زمين در منطقه 22 هستند تا حد 89/4 بالا مي رود. بديهي است كه به اين ترتيب مساحت آپارتمان ها، در آماده سازي ناشي از حجم بيشتر بعد خانوار، بزرگتر مي شود.

ج: تراكم جمعيتي
تراكم جمعيتي يكي از مهم ترين شاخص هايي است كه فشردگي و انبوهي مسكن را بيان مي كند. مثلاً مقايسه تراكم انساني 150 نفر در هكتار با 600 نفر در هكتار نشان دهنده ساختمان هاي با مساحت 4 برابر مي باشد.
يكي از مشخصات مهم مسكن اجتماعي امكان افزايش تراكم در آن مي باشد. مثلاً حداكثر تراكم جمعيتي در مسكن نيمه اختصاصي به 250 تا 300 نفر مي رسد، در حالي كه در مسكن اجتماعي امكان افزايش تراكم تا 1000 نفر در هكتار با پيش بيني هاي خاص و افزايش طبقات وجود دارد.

د: تعداد واحد مسكوني در هكتار زمين مسكوني
اين شاخص يكي از مهمترين نشانه هاي تراكم مي باشد. كه در رابطه با متوسط مساحت واحدهاي مسكوني، تراكم و فشردگي مسكن را توضيح مي دهد. مثلاً 100 واحد مسكوني در هكتار، شاخصي است كه حداكثر تعداد آپارتمان ها در يك نوع تراكم خاص را بيان مي كند، اگرچه متوسط مساحت واحدهاي مسكوني قابل افزايش و تغيير مي باشد، اما تعداد واحد مسكوني در هكتار قابل افزايش نخواهد بود، زيرا كليه خدمات شهري بر مبناي اين آمار محاسبه و تأمين مي شود و در نتيجه مثلاً شبكه فاضلاب يا آب شهري در هر هكتار كشش جذب بيشتر از 100 خانواده را نخواهد داشت.

هـ: تناسب واحدهاي يك، دو و سه خوابه و آپارتمان هاي مشترك در دسترسي (چند واحدي)
تركيب و تناسب آپارتمان هاي يك، دو و سه خوابه به جهت پاسخگويي به جمعيت و بعد خانوار بسيار مهم است، چنانچه متوسط بعد خانوار پنج يا نزديك به آن باشد تعداد آپارتمان هاي سه خوابه نسبت به دو خوابه افزايش مي يابد و اگر بعد متوسط خانوار نزديك و ياكمتر از چهار باشد، تعداد آپاراتمان هاي دو خوابه افزايش مي يابد. البته اين شاخص بستگي تام به مسائل اقتصادي و بعد خانوار (نسبت خانوارهاي 1، 2، 3 و 4 و ... نفره) دارد.


تعداد آپارتمان هايي كه در يك طبقه واز يك پلكان يا آسانسور مشترك استفاده مي كنند، در طرح و هزينه ساختمان بسيار مهم مي باشد. اگر چنانچه تعداد واحدهاي مسكوني مشترك در ارتباط و دسترسي كم باشد، هزينه ساختمان و مساحت فضاهاي مشاع بالا مي رود و اگر اين تعداد افزايش يابد به علت ازدحام و رفت و آمد زياد در راهروهاي عمومي كنترل فضاهاي نيمه عمومي مشكل شده و عواقب اجتماعي زيانباري مانند افزايش بزهكاري و عدم امنيت در مجموعه هاي مسكوني بروز مي كند.

و: تعداد طبقات
تعداد طبقات عامل مهم افزايش تراكم در مجموعه هاي مسكوني مي باشد. معمولاً در مورد مسكن، وزاتخانه مسئول بايد با توجه به تراكم، طبقات مجاز را هم مشخص نمايد.
مثلاً در انگلستان تراكم كم، نشان دهنده ساختمان هاي مسكوني با سه طبقه ارتفاع مي باشد، همين طور تراكم متوسط مسكن 2 تا 6 طبقه را دربرمي گيرد و تراكم زياد بين 6 تا 12 طبقه مي باشد.


عامل مهم كه تدوين و اجراي اين ضوابط را به صورت قانوني و الزامي درمي آورد، مسئله همجواري و منطقه بندي تراكم هاي مختلف است. با توجه به فرهنگ اسلامي در ايران، بديهي است كه مسائلي مانند اشراف و يا رعايت فاصـله مـجاز بين بلـوك هاي سـاختمان ها با طبقات مختلف در همين ارتباط مطرح مي شود.

ر: تراكم ساختماني
شاخص تراكم ساختماني نشان دهنده نسبت مساحت ناخالص مجموع واحدهاي مسكوني به مساحت كل ناخالص زمين (قطعه مسكوني) مي باشد. مثلاً عدد 120 درصد نشان مي دهد كه اگر زمين يك هكتار (10000 متر مربع) مساحت داشته باشد، در اين قطعه حداكثر امكان ساخت 12000 متر مربع ساختمان وجود دارد. معمولاً در اين شاخص زيرزمين و پيلوتي كه در آنها واحد مسكوني بنا نشده باشد جزء تراكم محسوب نمي شود.
البته بايد توجه داشت كه اين ميزان بنا در رابطه با تعداد طبقات مجاز مي باشد.

ز: ضريب اشغال طبقه همكف
ضريب اشغال نشان دهنده نسبت مساحت طبقه همكف ساختمان هاي مسكوني نسبت به كل مساحت ناخالص زمين مسكوني مي باشد.
در اين نسـبت معمولاً مقررات و ضوابط، امكان فضاي باز بيشتر و متناسب با استانداردها را اعمال مي نمايند، مثلاً ضريب اشغال 25 درصد نشان مي دهد كه در يك هكتار زمين مسكوني فقط 2500 متر مربع آن قابل ساخت و ساز مي باشد و حتماً بايد 7500 متر مربع از زمين به صورت باز باشد.


از مشخصات مسكن اجتماعي، ضريب اشغال كمتر از 25 درصد است كه معمولاً (به استثناي موارد نادر) امكان افزايش اين شاخص بيش از 20 درصد وجود ندارد، زيرا برخلاف مسكن اختصاصي و نيمه اختصاصي عواملي مانند شبكه هاي دسترسي (درجه سه و چهار)، فضاي سبز، عبور و مرور پياده و نورگيري ساختمان ها مانع افزايش بيشتر از اين ميزان مي شود.


ضريب اشغال در رابطه مستقيم با كيفيت محيط مسكوني و زندگي قرار دارد، زيرا نسبت بين فضاي باز و مساحت زمين تحت اشغال بنا را نشان مي دهد.
يكي از ضوابط بسيار مهم در طرح هاي شهرسازي همين ضريب اشغال مي باشد، زيرا تخلف از ميزان مجاز، در واقع تجاوز به حريم اجتماعي تلقي مي شود.
(از تقسيم عدد تراكم ساختماني به ضريب اشغال، تعداد طبقات مجاز مشخص مي شود).

ضريب پاركينگ
شاخص ضريب پاركينگ نشان دهنده نسبت پاركينگ به تعداد واحدهاي مسكوني مي باشد. مثلاً ضريب پاركينگ 8/0 نشان مي دهد كه به ازاي هر 10 واحد مسكوني 8 واحد پاركينگ وجود دارد. چنانچه ضريب پاركينگ بيشتر از تعداد واحدهاي مسكوني است.
معمولاً در ضوابط، پيش بيني پاركينگ بايد به اندازه تعداد واحدهاي مسكوني باشد، يعني براي هر واحد مسكوني يك پاركينگ پيش بيني شود (ضريب پاركينگ يك). يكي از مهمترين معضلات مسكن نيمه اختصاصي رايج تأمين پاركينگ به اندازه كافي است، معمولاً علي رغم همه ضوابط جدي، به علت عدم امكان تأمين پاركينگ، (به دليل كمي مساحت زمين) از خيابان هاي درجه 3 و 4 جهت پاركينگ استفاده مي شود و بنابراين مشكلات ترافيكي بروز مي كند.

اما در مسكن اجتماعي چون حداقل 75 درصد از زمين به صورت فضاي باز مي باشد، امكان تأمين پاركينگ اختصاصي به اندازه كافي است. البته ضوابط شهرسازي مشخص كننده ضريب پاركينگ مي باشد. يكي از عوامل مهم مرتبط با ضريب پاركينگ، شاخص ضريب مالكيت خودروهاي شخصي در خانوارها مي باشد.
در ايران معمولاً ضريب مالكيت اتومبيل بين 30 تا 40 درصد است. در تعاوني مسكن اميد دژبان كه در منطقه 22 طرح آماده سازي زمين دارند، ضريب مالكيت اتومبيل خانوارها 22 درصد مي باشد.


البته بهبود شرايط اقتصادي جامعه در آينده و ترافيك مهمانان هم در اين مورد دخيل است. پاركينگ ها به سه دسته مهم تقسيم مي شوند:
1- پاركينگ محافظت شده كه معمولاً در زيرزمين يا پيلوتي ساختمان هاي مسكوني مستقر مي باشد در اين نوع پاركينگ حداقل مساحت لازم ناخالص 25 مترمربع است. هزينه اين نوع پاركينگ معمولاً نصف هزينه ساختمان مسكوني پيش بيني مي شود.
2- پاركينگ محافظت شده در محوطه- اين نوع پاركينگ معمولاً از سقفهاي سبك براي محافظت خودرو استفاده مي شود.
3- پاركينگ روباز در محوطه- اين نوع پاركينگ ارزان ترين و اقتصادي ترين نوع بوده، كه ضمناً قابل استفاده در موارد ديگر نيز مي باشد.
مساحت ناخالص موارد رديف 2 و 3 حداقل 5/17 متر مربع براي هر يك دستگاه خودرو مي باشد.


البته در شرايط آب و هواي تهران كه معمولاً دو ماه يخبندان و سه ماه گرماي فوق العاده وجود دارد پاركينگ روباز در محوطه معمولاً طرفدار چنداني نخواهد داشت.


به علت مساحت زياد پاركينگ ها كه ممكن است تا 20 درصد از سطح سايت را دربربگيرد، ضريب پاركينگ و چگونگي تأمين آن در سايت مسكوني (محافظت شده كامل، مسقف و يا روباز) در نمونه هاي مختلف مورد بررسي قرار مي گيرد.
يكي ديگر از شاخص ها كه در حد مقررات ملي در مورد پاركينگ هاي مسكن جمعي (Clustered Housing) مطـرح مي شود، مسئله فاصله حداكثر پاركينگ تا ابتداي ورودي دورترين بلوك ساختماني مي باشد. چون در ايـن نوع مسـكن، پاركـينگ ها مـي تواند به صـورت مجتمع و در ساختماني جدا از بلوك هاي مسكوني (معمولا ً زير زمين) طرح شود. در اين مورد فاصله حداكثر محل پاركينگ تا ورودي بلوك ساختمـان مسـكوني مطرح مي شود.

مثلاً در مجموعه اكباتان علاوه بر پاركينگ هاي محوطه، پاركينگ هاي زيرزميني در زير محوطه تجاري ساخته شده است، فاصله اين پاركينگ ها تا دورترين بلوك مسكوني بايد تابع ضوابطي باشد. در آلمان مقررات شهرسازي، اين فاصله را حداكثر 80 متر تعيين كرده است، در انگليس اين ضابطه تا 200 متر نيز مي رسد. در طراحي بعضي از بلوك هاي مسكوني امكان دارد دسترسي مستقيم سواره به بلوك پيش بيني نشده باشد، بنابراين اين شاخص اهميت پيدا مي كند. در مورد طرح آماده سازي فعلي با توجه به وضعيت فرهنگي و ساخت و ساز شهري موجود اين فاصله حداكثر 120 متر توصيه مي شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید