بخشی از مقاله
چکیده
در دهه های اخیر متاسفانه با گذشت زمان و بالاخص با حضور فرهنگ بیگانه در معماری مسکونی این سرزمین، و سرعت ساخت مسکن آپارتمانی موجب توجه کمتر به کیفیت فضای باز پویا و فضاهای ما بین - مشاع - که هماهنگ با زندگانی ساکنان، به فراموشی سپرده شده ، محدود شدن چنین اماکنی به پارکینگ ها، انبارها یا مسیرهایتردّد به درون واحدهای مسکونی،عملاً به کارگیری فضاهای باز را به عنوان بخشی از محیط زندگی انسان، از مجموعه های مسکونی حذف کرده است. هدف این پژوهش به دنبال راهکارهایی برای ایجاد توازن و رابطه مطلوب بین انسان و طبیعت و ایجاد حس تعلق و همچنین تعامل پذیر شدن فضاهای مشاع در افزایش تعاملات اجتماعی و مشارکت در مجتمع مسکونی معاصر است و همچنین شناسایی معیارهای طراحی فضای باز و مشاعات در راستای افزایش روابط همسایگی و تعاملات اجتماعی بین ساکنین مجتمع است. برای مطالعه موردی چهار مجتمع مسکونی تهران با زمینه های متفاوت اجتماعی-با مشاعات مختلف انتخاب شدند.روش تحقیق توصیفی از نوع علی-مقایسه ای و رویه علمی آن تکمیل پرسشنامه ، مصاحبه با ساکنان با استفاده از تحلیل واریانس یک راهه مقایسه شدند. یافته های تحقیق نشان می دهد، که طراحی فضای باز و مشاع کمتر در اولویت توجه طراحان بوده و تمرکز اصلی بر فضای داخلی ساختمان ها فارغ از اتفاقات مابین آنها است .در وضع موجود قوانین سختگیرانه محل قرارگیری بنا، مانع از تحقق خلق فضاهای متنوع و پایبندی به طرح سنتی حیاط مرکزی در تهران گشته است. با توجه به این مطالعه به نظر می رسد مشاعات و فضاهای مسکونی یکی از عوامل موثر بر تعاملات اجتماعی باشد.
واژههای کلیدی: تعاملات اجتماعی،مجتمع مسکونی ، فضای مشاع
-1 مقدمه
خانه و معماری خانه این فراگیرترین و درعینحال اختصاصیترین فضای معماری در زندگی انسانها، همیشه در ایده و بیان کلامی و چه در عرصه خلق و ساخت معماری، برای معماران قابلتوجه بوده است. همچنین ازآنجاکه درصد بالایی از بناهای یک شهر را خانهها تشکیل میدهند، اهمیت طراحی خانه و فضای خانواده را دستکم میتوان از این موضوع دانست و به میزان نوع فرهنگی و سلیقه زیستی میتوان خانههای گوناگون داشت. در دو قرن اخیر، به دنبال رشد فزاینده شهرنشینی، الگوی تولید مسکن نیز در کشورهای مختلف بهتدریج تغییریافته است و درواقع آپارتماننشینی را میتوان از مهمترین تحولات در فرایند اسکان بیشتر در طی این سالها در شهرها دانست که به فرم غالب مسکن شهری در دوران معاصر تبدیل شدهاست. مجموعههای مسکونی که زمانی قرار بود با قرارگیری در میان فضاهای سبز و زیبا و کم تراکم اجتماعات الگویی را ایجاد کنند بهتدریج به مجتمعهای آپارتمانی با تراکم بسیار بالا تبدیل گردیدند. پیشرفتهای صنعتی، ازدیاد جمعیت، تولید به شیوههای معماری نوین و مفهوم توسعه عمودی نیروهایی بودند که سیر تحولی این مجتمعها به اشکال امروزی را تحت تأثیر قراردادند. در ایران نیز همگام با روند رشد شهرنشینی فزاینده، سیاست تولید مسکن انبوه در قالب مجتمعهای مسکونی بهعنوان یکی از راههای پاسخ به نیاز مسکن بهسرعت گسترشیافته است ایجاد الگوهای مسکونی برای رفع نیاز مسکن نیازمندان احداث مجتمعهای مسکونی کوتاه و بلندمرتبه در مقیاس کوچک و بزرگ ازجمله اقدامات ایجاد مجتمعهای مسکونی بودهاند بسیاری از مجتمعهای مسکونی ساختهشده در کشورها بااینکه درزمان و باانگیزههای مختلف و در الگوهای متفاوت ایجادشدهاند اما بهتبع شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه و بخش مسکن، لزوماً از تمامی معیارهای ایجاد محیط مسکونی مطلوب برخوردار نیستند. - عزیزی، ملک محمدی نژاد، 1386، - 28 درواقع لزوم رسیدن به تعداد کثیری مسکن، توجه و حساسیت لازم در جهت طراحی مسکن باکیفیت را در کشور ما کاهش
داده است سیاست ساخت مسکن حداقل و انبوهسازی آن در ایران بدون در نظر گرفتن نتایج روانشناختی آن از مسائلی است که زندگی فردی و اجتماعی ساکنین را با مشکلات و نابسامانیهای متعدد مواجه میکند. چراکه به دلیل شرایط اقتصادی موجود، مردم را تنها به ارضای نیازهای اولیه خویش به معنای داشتن یک سرپناه راضی ساخته و دیگر نیازهای انسانی ازنظر دور میماند. ازجمله نیازهای فراموششده انسانها در این طراحیها، نیاز به خلوت و تعامل اجتماعی است. امروزه انسانها به دلایل مختلف ملزم به زندگی بهصورت جمعی و در مجموعههای مسکونی چندین خانواری هستند، اما نهتنها از مزایای زندگی جمعی برخوردار نیستند بلکه این امر را عالمی برای مزاحمت و خدشهدار شدن حس خلوت، حریم خصوصی و زندگی فردی خود میدانند. این موضوع باعث بروز مشکلات و نابسامانیهایی در زندگی ساکنین شده و درنتیجه روزبهروز انسانها را از هم دورتر و تنهاتر میسازد. درواقع بایستی بتوان تعادلی میان خلوت و تعامل اجتماعی انسانها ایجاد کرد که در طراحی مسکن اینها دو مفهوم متقابل هستند. تأکید بیشازاندازه بر خلوت میتواند موجب انزوا و تعامل خارج از کنترل میتواند موجب از دست رفتن خلوت زندگی خصوصی شود. افزایش تراکم، خلوت، تعامل اجتماعی بین ساکنین یک مجموعه را دچار مشکل میکند این ایجاد تعادل هم بهوسیله مفاهیم کالبدی و هم مفاهیم فرهنگی اجتماعی که زمینههای روانی لازم را ایجاد مینمایند میسر است. - عینیفر، 1379، - 112
با توجه به موارد گفته شده میتوان اهمیت لزوم پرداختن به مسئله روابط اجتماعی در محلهها و مجتمعهای مسکونی امروزی را درک کرد. همچنین با نظر به ورود علم روانشناسی محیط در حوزه معماری در نیم قرن اخیر و از آنجا که محیط ساخته شده نقشی اساسی و تعیین کننده دررفتار انسانها دارد معمار هر بنا به خوبی میتواند آثار مثبت و منفی ساختههای خود را در روح و روان و نوع زندگی استفاده کننده بررسی و کاوش کند.
لیکن نیاز است تا با بهره گیری از مباحث روانشناسی محیط در حوزه رفتارهای اجتماعی و روابط و تعاملات بین انسانها راهکارهای مناسب طراحی را با تکیه بر فرهنگ و معماری غنی ایرانی ارائه داد تا بتوان روابط همسایگی را در مجتمعهای مسکونی آینده گسترش داده و تعادل لازم را بین زندگی فردی و اجتماعی ساکنین ایجاد کرده تا سطح بالایی از پایداری اجتماعی ایجاد شود.برای دستیابی به این هدف ابتدا لازم است تا نقش انواع معماری را بر تعاملات اجتماعی بررسی نموده و بر اساس آن راهکارهای مناسب معماری را به منظور ارتقاء روابط اجتماعی ارائه داد.به همین منظور نیاز است تا مجتمع های مسکونی موجود با سبک های معماری متفاوت را از لحاظ میزان تعاملات اجتماعی بررسی نمود .در همین راستا مطالعه حاضر درصدد این است که نشان دهد آیا بین مجتمع های مسکونی با مشاعات مختلف از نظر تعاملات اجتماعی تفاوت معنادار وجود دارد؟
بر اساس تعریف همفری اسموند، استفاده از واژههای فضاهای اجتماع پذیر، فضاهای اجتماع دوست، فضاهای گرد هم آورنده و اجتماع گریز یا فضاهای پراکننده کننده، بیانگر کیفیات فضایی است که مردم را دور هم جمع میآورند یا از هم دور میکنند. - اولسموند1975، - .کارمونا و همکاران - 2003 - ، براین باور است که فضاهای عمومی شهری مکانها و محیطهای اجتماعی هستند که به عنوان میدانی برای رفتار ونمایش، زمینهایی مشترک و خنثی برای تعامل اجتماعی، اختلاط و ارتباط و مرحلهای برای معرفت اجتماعی، پیشرفت شخصی و تبادل اطلاعات عمل میکنند. - کارمونا و همکاران، - 2003 براساس مدل جان لنگ، در فضاهای عمومی شهری، الگوهای تعامل اجتماعی اهمیت ویژهایی دارند. در صورتی که مردم به این فضاها و محیز دلبسته باشند، تعاملات اجتماعی در قویترین حالت خود به وقوع خواهد پیوست. - لنگ، - 1381 یکی از مهمترین ابعاد و ویژگیهای فضاهای عمومی، ایجاد فرصتهای لازم جهت تعاملات اجتماعی است. هنگامی که مردم با سایر افراد جامعه تعامل میکنند، رابطهی قویتری با مکان و جامعه خود احساس میکنند. این عامل با تعیین میزان حضور گروههای مختلف اجتماعی، شکل گیری شبکههای اجتماعی و زندگی در ساعات شبانه روز قابل اندازهگیری و ارزیابی است. فرآیند اجتماع پذیری، با برقراری تعامل و ارتباطات اجتماعی بین بهرهبرداران هر فضای عمومی و مشترک معماری قابل حصول است و قابلیت شرکت مؤثر در تعامل دیگران، چه در زندگی خصوصی و چه در زندگی عمومی انسانها از اهمیت حیاتی برخوردار است. - فرگاس، - 1379 محوطه یک مجتمع را میتوان به نوعی در امتداد فضاها و عرصههای زندگی خصوصی افراد دانست، از این رو در طراحی مجموعه باید تا جای امکان تدابیری در نظر گرفته شود که این دسترسی تسهیل گردد. اکثر ساکنین عمولاً به آن دسته از فضاهای عمومی که به محیط زندگیشان نزدیکتر است بیشتر تمایل نشان میدهند. - هانگ - 2010 در حقیقت ارزش فضاهای باز و عمومی یک مجتمع مسکونی به اهمیت و یا بزرگ بودن آن نیست، بلکه ارزش آن به صمیمیت فضایی و نزدیکی آن به محیط زندگی خصوصی است. - هانگ ، - 2006
به طور کلی درباره خلق یک فضای عمومی موفق که بتوان پذیرای افراد و گروههای مختلف باشد، دیدگاههای مختلفی وجود دارد از جمله میتوان به دیدگاههای جین جیکوز ، یانگل ، آلنجاکوبس ، کوپر مارکوس،دونالد اپیلیارد و دیدگاههای اشاره کرد. البته در مجموع، دیدگاههای فوق در یک نظر اجمالی عواملی چون اختلاط کاربری، سرزندگی، زیبایی بصری و نگهداری و مراقبت از فضا را به طور خاص و عوامل دیگری چون راحتی کالبدی، امکان نشستن و توقف کردن، دسترسی مناسب و امنیت،