بخشی از مقاله

چکیده

در دو قرن اخیر به دنبال رشد شتابنده جمعیت شهرنشین و همچنین جریانات اقتصادی نامناسب، الگوی تولید مسکن نیز در کشورهای مختلف به تدریج تغییر یافت. ایجاد مجتمع های آپارتمانی که به یک مسافرخانه و هتل بیشتر شبیه است تا یک واحد مسکونی، رونق فراوانی پیدا نمود. در ایران نیز همگام با تحولات جهانی، پرداختن صرف به تامین کمی مسکن و نادیده گرفتن جنبه های کیفی و فضاهای سبز و تراکم کم، به ایجاد مجتمع های آپارتمانی با تراکم بسیار بالا منجر شد. در تحقیق حاضر به بررسی دو الگوهای مجموعه های مسکونی آپارتمانی و باغشهری پرداخته شده است.

بدین منظور از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی استفاده شده است. در فرایند این بررسی از نظرات ساکنان دو نمونه مورد مطالعه برای ارزیابی کمی استفاده شده است؛ و اطلاعات در قالب 1111 داده آماری جمع آوری و مورد تحلیل قرار داده شده است. نتایج بدست آمده نشان میدهد که بین عوامل و معیارهای معماری-کالبدی و اصول باغشهرها رابطه ی تنگاتنگی وجود دارد و در مجتمع های مسکونی باغشهری، میزان رضایت ساکنین از عوامل و معیارهای معماری-کالبدی بسیار بیشتر از مورد مشابه در مجتمع های آپارتمانی بود؛ و الگوی باغشهری ایده آل ترین الگوی مجموعه مسکونی از دید ساکنین است.

واژههای کلیدی: مسکن، مجتمع مسکونی، باغشهر، آپارتمان، تراکم


1

International Conference on Civil Engineering Architecture & Urban Sustainable Development 18&19 December 2013, Tabriz , Iran

-1 مقدمه

آپارتمان نشینی را میتوان از مهم ترین تحولات در فرایند اسکان بشر در شهرها دانست که به فرم غالب مسکن شهری در دوران معاصر تبدیل شده است.مجموعه های مسکونی که زمانی قرار بود با قرارگیری در میان فضاهای سبز و زیبا و کم تراکم، اجتماعات الگویی را ایجاد کنند به تدریج به مجتمع های آپارتمانی با تراکم بسیار بالا تبدیل شدند. با توجه به خلاء نسبی علمی- تحقیقاتی در رابطه با الگوی مجتمع های مسکونی باغشهری و گرایش روزافزون به بلندمرتبه سازی، پژوهش حاضر برآن است که با بررسی الگوی توسعه باغشهری مجموعه های مسکونی و مقایسه میزان رضایت ساکنان آن از اصول و معیارهای منتخب کالبدی به نسبت ساکنان مجتمع آپارتمانی مورد مطالعه، این مجموعه ها را بررسی و تجزیه و تحلیل کند. و نقاط قوت و ضعف این مجموعه های مسکونی باغشهری را به منظور جایگزینی با الگوی سکونت آپارتمانی مورد ارزیابی قرار دهد. بدین ترتیب فرضیات اصلی تحقیق اینچنین است: به نظر میرسد که عوامل معماری- محیطی و اصول باغشهرها، فصل مشترک زیادی دارند و با رعایت اصول باغشهرها به یک مجموعه مسکونی ایده آل خواهیم رسید. فرضیه دیگر این پژوهش((2 نیر بدین صورت است که: چنین به نظر میرسد که میزان رضایت از الگوی سکونت در مجتمع های مسکونی با محوریت باغشهر نسبت به سکونت در

مجتمع های آپارتمانی به مراتب بیشتر است و می تواند به عنوان
الگوی غالب طراحی مجموعه های سکونتگاهی مطرح شود.

بر این اساس در بخش اول مقاله، مساله و ضرورت تحقیق بیان شده است. سپس مروری به پیشینه موضوع تحقیق و شناخت مفاهیم مرتب انجام شده است. در ادامه روش پژوهش و نحوه ی آزمون و ابزار و روش تحلیل داده ها تشریح شده و در نهایت با شناخت محدوده و نمونه های مورد مطالعه و پس از مقایسه آن ها با استفاده از معیارهای کالبدی-فضایی، نتیجه گیری ارایه شده است.

-2 بیان مسئله و اهمیت تحقیق

در سال های اخیر مسکن با جریانات اقتصادی نامناسب تبدیل به کالا شد.ارزش افزوده خرید و فروش مسکن بالا گرفت و ساخت و سازها به جای ویژگی ها و عملکردهای زیستی معماری،با مساحت و نه با کیفیت قیمت یافت.معضلات اقتصادی و اجتماعی و شهری معاصر به تدریج برای کارگزاران جامعه این توهم را پدید آورد که راه چاره کاستن از سطح مفید و افزودن به ارتفاع آنهاست بدون توجه به این مهم که چنین

افزایش تراکم بی رویه ای چه نتایج نابهنجار اجتماعی و فرهنگی
میتواند بدنبال داشته باشد.>4@پیشرفت های صنعتی،ازدیاد

جمعیت،تولید شیوههای معماری نوین و مفهوم توسعه عمودی از دیگر نیروهایی بودند که سیر تحول این مجتمع ها به اشکال امروزی را تحت تاثیر قرار دادند>7@تا اینکه در نهایت امروزه به علت جبر زندگی و یا تک بعدی نگری و اصل قرارگرفتن اقتصاد،بسیاری از ارزش های انسانی و اجتماعی و بومی و فرهنگی نادیده گرفته میشود.>6@این روند باعث شد تا بالکن ها حذف شود و به زیربنا اضافه شود و ساختمان ها به یکدیگر چسبیده و چند نمای آن تبدیل به یک نما شدو معماری به احجام قوطی وار با نمایشی از مصالح پر زرق و برق تبدیل شد.

نداشتن حیات و روحیه زندگی در فضای میان مجتمع های مسکونی(گدس)،زندگی در انزوا و در یک حالت اجباری(درئو)،فضاهای بدون مقیاس انسانی(لینچ و مامفورد)،فضاهای گمشده،خالی و بدون

2

International Conference on Civil Engineering Architecture & Urban Sustainable Development 18&19 December 2013, Tabriz , Iran

انسان(ترانسیک)،فضاهای بینام و نشان(نیومن)و...همه و همه عباراتی هستند که منتقدان مجتمع های مسکونی آپارتمانی مدرن به کار برده اند.بیش از همه سخنان اعتراف گونه یاماساکی،طراح مجتمع مسکونی پردت ایگو،در مورد انبوه سازی مسکن است.وی اظهار میکند که "به عنوان یک معمار اگر با محدودیت اجتماعی و اقتصادی رو به رو نبودم،همه مسائل را با ساختمان های یک طبقه حل میکردم.مجسم کنید که چقدر لذت بخش است که در فضاهایی کنار باغچه های دوست داشتنی

مملو از گل،کار و زندگی کنیم">2@
شهر رشت نیز یکی از کلان شهرهای ایران و مرکز استان گیلان در
شمال ایران و مرکز شهرستان رشت است. این کلانشهر همچنین بزرگترین
و پرجمعیت ترین شهر شمال ایران در بین سه استان حاشیهای دریای

خزر (مازندران، گیلان و گلستان) محسوب میشود>3@که متاسفانه در سال های اخیر همزمان با گسترش شهرنشینی و ساخت و سازهای انبوه و رونق آپارتمان سازی توجه به رابطه انسان با طبیعت و پتانسیل های طبیعی این منطقه و الگوی سکونت مطلوب و مناسب جای خود را به احجام قوطی وار و واحدهای مسکونی تنگ وتاریک و به دور از فضای باز داده است به عنوان مثال در منطقه گلسار رشت انبوه سازان توجه خاصی به این منطقه داشته و ساخت و سازهای بیشماری در مدت کوتاه داشتهاند به طوری که جمعیت این منطقه عرض 5 سال هشت برابر میشود و تعداد بنگاههای معاملات ملکی روز به روز بیشتر و بیشتر میشود،از جمله مجتمع های آپارتمانی این منطقه میتوان به مجتمع مسکونی کاکتوس، مجتمع مسکونی کادوس و شهرک گلها اشاره نمود.[10]

نظریه باغشهرها در ایران تا کنون کاربرد زیادی نداشته و لزوم
شناسایی آن وچگونگی تاثیرتوسعه در زمین های ارزان و بزرگ و
خیابان های منحنی پارک مانند برانسجام و همبستگی محله های مسکونی
و ایجاد آرامش و رفاه برای ساکنین خانه ها از طریق ایجاد محله

هایی با فضاهای باز ومنظر مطلوب با سرمشق قراردادن الگوهای طبیعی ضرورت دارد چراکه این امر نقش مهمی در برابری اجتماعی و رفاه اجتماعی وکارآیی عملکردی و ارتباط با طبیعت و ایجاد ارزش های مثبت زندگی روستایی در محله های نامطلوب شهرهای امروزی رادر پی دارد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید