بخشی از مقاله
مقدمه
حافظه جزء جداییناپـذیر سیـستم شـناختی افـراد اسـت (هریتـوس1، .(2002 در برخـی پژهشها به وجود رابطه بین حافظه کوتاه مـدت2 و عملکـرد در مجموعـهاي از فعالیـتهـاي شناختی نظیر زبان اشاره شده است (کاپلان و واترس3، .(1994 همچنین پژوهشهاي زیادي به بررسی اثرات دوزبانهگی بر فرآیندهاي شناختی اختصاص یافتـهانـد (بیالیـستوك و همکـاران،
1- Haritos 2- short-term memory 3- Caplan & Waters
٣١
.(2004 در برخی از این پژوهشها شواهد حاکی از آن است که حافظه کوتاه مدت تحت تأثیر دو زبانهگی قرار دارد (فرانسیس1، .(1999
برخی پژوهشها به مزایاي دوزبانهگی در فعالیـتهـاي شـناختی نظیـر توانـایی بیـشتر در تحلیلهاي زبانی (گنسی2، (1982، سازماندهی بهتر اطّلاعات، توانایی بیـشتر در شـکلگیـري مفاهیم (پیل و لامبرت3، (1962، برتري در حلّ مسأله و خلاقیـت، اشـاره کـردهانـد (کـسلر و کواین4، 1987؛ کسلر و کواین، .(1980 هریتوس (2002) در مقایسه کودکـان یـک زبانـه و دو زبانه (یونانی امریکایی) دریافت به طور کُلّی عملکرد حافظه در کودکان دو زبانـه بهتـر اسـت.
فرانسیس (1999) نیز به تأثیر مثبت دو زبانهگی بر حافظه کوتاه مدت اشاره میکند. یافتـههـاي بیالیستوك (2004) نیز حاکی از عملکرد بهتر حافظـه در آزمـودنیهـاي دو زبانـه اسـت. البتّـه همیشه پژوهشها حاکی از مزیت دو زبانهگی در فرآیندهاي شناختی نبوده است و برخـی نیـز در پژوهش خود به اثرات منفی دو زبانهگی بر عملکردهـاي شـناختی اشـاره کـردهانـد (مـک نامارا5، 1966 به نقل از بیالیـستوك و همکـاران، .(2004 بـه عنـوان مثـال رانـسدل و فیـشلر6
(1989) دریافتند در زمینه روانی معنایی7 عملکرد آزمودنیهاي دو زبانه از آزمـودنیهـاي تـک زبانه ضعیفتر است. گولان و همکاران(2001) 8 نیز به ضعیفتر بودن افراد دوزبانه در تصمیم واژگانی9 در مقایسه با آزمودنیهاي تک زبانه اشاره کردهاند. همچنین سـرویس10 و همکـاران
(2002) در پژوهش خود به عملکرد ضعیفتر آزمودنیهـاي دوزبانـه در تکـالیف مربـوط بـه حافظه دست یافتند. برخی از پژوهشگران نیز در بررسیهاي خود به عـدم وجـود تفـاوت در
1- Francis 2- Genesee 3- Peal & Lambert 4- Kessler & Quinn 5- Macnamara
6- Ransdell & Fischler 7- semantic fluency 8-Gollan 9- lexical decision 10- Service
٣٢
تواناییهاي شناختی آزمودنیهاي تک زبانه و دو زبانه اشاره نمـودهانـد (روزنبلـوم و پینکـر1،
.(1983
نظر به این که پژوهشهاي راجع به دو زبانهگی عمدتاً بر جنبـههـاي روان زبـانشـناختی2
استفاده از زبان توجه داشتهاند، بیشتر به پژوهش در مورد آزمودنیهاي دو زبانه بـراي مقایـسه پردازش دو زبان در آنها پرداختهاند و تعداد کمی به مقایسه بین افـراد تـک زبانـه و دو زبانـه مبادرت نمودهاند (بیالیستوك و همکاران، .(2004 به همین دلیل در این پـژوهش مقایـسه بـین افراد تک زبانه و دو زبانه در زمینه حافظه شنوایی یادآوري و بازشناسی مورد نظر قرار گرفت.
همچنین از آنجا که در بررسیهاي مقایسهاي در زمینه عملکرد حافظه بـین دوزبانـههـا و تـک زبانهها متغیر جنسیت لحاظ نشده، در پـژوهش حاضـر جنـسیت مـورد توجـه قـرار گرفـت.
پژوهشهاي پیشین که به مقایسه یادآوري و بازشناسی حافظه کوتاه مدت شنوایی در افراد تک زبانه و دو زبانه اقدام کردهاند عمدتاً عملکرد بهتر افراد دو زبانه را در این دو تکلیف شـناختی گزارش میکنند. طبق بررسی فرانسیس (1999) دوزبانهگی موجب عملکرد بهتري در یادآوري و بازشناسی حافظه شنوایی کوتاه مدت میشود. به عقیدة وي افراد دو زبانه با یکپارچهسـازي زبانهاي خود عملکرد خود در یادآوري و بازشناسی را بهبود میبخشند. همچنین بررسیهـاي صورت گرفته از سوي ثورن و گثرکول(1999) 3 نیـز حـاکی از تـأثیر مثبـت دوزبانـهگـی بـر یادآوري و بازشناسی است. در این پژوهش بر خلاف برخی از پژوهشهایی کـه بـه عملکـرد ضعیفتر و یا بهتر افراد دو زبانه در تکالیف مربوط به حافظه شنوایی کوتـاه مـدت، از جملـه یادآوري و بازشناسی اشاره دارند، فرضیه پژوهش ناظر بر آن بود که بین یادآوري و بازشناسی
حافظه شنوایی کوتاه مدت افراد دو زبانه و تک زبانه تفاوت معنیداري وجود ندارد.