بخشی از مقاله
چکیده
هدف این مقاله شرحی است بر مسئله دو زبانگی و مقایسه دو زبانهها و یک زبانهها در یادگیری دستور زبان فارسی. این تحقیق برای کسانی که به نوعی در امر آموزش زبان دخیل هستند اهمیت دارد.مثلاً آموزگاران ابتدایی، دبیران دبیرستانها، آموزشگاههای آموزش زبان، مؤسسین مدارس دو زبانه و خانواده هایی که میخواهند کودکانشان از کودکی دو زبانه شوند.
البته برای انجام تحقیق میدانی از این نوع گویشوران کم یافت می شوند که دو زبانه متوازن باشند با وجود این پژوهشی در مورد 60 نفر دانشآموزان سال چهارم ابتدایی در دو مدرسه ابتدایی ناحیه 2 آموزش و پرورش شهر کرمان انجام شد. مدرسه به روش خوشهای انتخاب شد چون فقط در یک مدرسه در این ناحیه دانشآموزان افغان زبان - زبان پشتو و دری که هر دو از زبانهای هند و اروپایی هستند و در افغانستان صحبت می شوند - تحصیل میکردند، که زبان فارسی را با همان روش مدارس یک زبانه دیگر یاد میگرفتند.
در حقیقت این مدرسه یک مجتمع است درشیفت صبح این مدرسه دانشآموزان یک زبانه که زبان مادری آنان فارسی است مشغول تحصیل و یادگیری بودند. دانشآموزان نیز با روش خوشهای انتخاب شدند چون سطح اجتماعی و فرهنگی خانوادهها در نظر گرفته شد. ابزار اندازهگیری از طریق ارزشیابی دستور زبان فارسی و از طریق سؤالات کتبی و دارای بخشهای صرفی نحوی، واجشناسی و معناشناسی بوده است. سؤالات حدوداً از 8 نوع متفاوت بودند.
نمرات به دست آمده از دانشآموزان براساس تحلیلهای آمار استنباطی بررسی و تجزیه و تحلیل شدند و در نتیجه مشخص شد که اختلاف معناداری بین دانشآموزان یک زبانه - فارسیزبان - و دو زبانه - افغان - فارسی زبان - در یادگیری دستور وجود ندارد.
-1مقدمه
از آنجایی که در کشور ایران زبانهای متفاوتی - ترکی، کردی، بلوچی، افغانی - به جز زبان رسمی کشور - فارسی - وجود دارند و سخنوران این زبانها درکلاسهای درس بویژه در دوره ابتدایی برای یادگیری زبان فارسی با مشکلاتی رو برو میشوند، برآن شدم که تحقیقی در مورد دو زبانهها و تفاوتهای آنان با تک زبانهها را انجام دهم.
مقاله حاضر پژوهشی است بر تفاوتهای یک زبانهها و دو زبانهها در در یادگیری دستورزبان فارسی در مدارس ابتدایی دخترانه ناحیه 2 شهر کرمان در سال تحصیلی93-94 آموزش و یادگیری زبان دوم برای بعضی از والدین نگرانکننده بوده و علاوه بر این بعضی از محققین هم نسبت به یادگیری زبان دوم واکنش منفی نشان دادهاند . همچنین محققان در باره این که کودکان چه سنی را برای شروع آموزش زبان دوم باید داشته باشند، اختلاف نظر دارند. ابتدا موضوع براساس مطالعات کتابخانهای و تحقیقات و پژوهشها و مقالات چاپ شده و جمعآوری اطلاعات از طریق سایتهای علمی تجزیه و تحلیل شده است و در نهایت نتایج حاصل از تحقیق میدانی در مورد 60 نفر از دانشآموزان سال چهارم دو مدرسه ابتدایی دخترانه تک زبانه فارسی زبان و دو زبانه افغان زبان و فارسی زبان و به وسیله آمار استنباطی تجزیه و تحلیل شدهاند- بخشهای این مقاله که مورد بررسی قرار گرفتهاند، عبارتند از:
-1 مفهوم زبان
-2 مفهوم یادگیری زبان
-3 تعریف یک زبانهها و دو زبانهها - روشهای دو زبانه شدن -
-4 تفاوتهای یک زبانهها و دوزبانهها
-5 تعریف دستور
-6 ارکان دستور که باید یاد گرفته شوند
-7 بررسی قسمتهای مغز در یادگیری زبان و مغز دو زبانهها
-8 بررسی نتایج حاصل از تحقیق میدانی
در نهایت اهمیت این موضوع به حیطه اجتماعی و فرهنگی آن باز میگردد، بعضی از والدین از فرستادن کودکانشان به مدارسی که دو زبان را همزمان آموزش میدهند، امتناع میورزند یا بعضی آموزگاران بر این باورند که کودکانی که زبان مادری آنها زبان دیگری به جز زبان فارسی است در مدارس ابتدایی با مشکلات مواجه میشوند و یادگیری برای آنان سخت است. تحقیق حاضر، تحلیلی برای رفع این ابهامات میباشد. لازم به تذکر است که پژوهشهایی درباره دو زبانگی انجام شده است اما پژوهشی در ارتباط با یادگیری دستورزبان فارسی و دانش آموزان افغان زبان انجام نشده است.
-2-1 پیشینه تحقیق
دکتر کاترین سونت زبانشناس بلژیکی در تز دکتری خود به بررسی عملکرد مغزی بچههای دو زبانه و مقایسه آن با بچههای تک زبانه پرداخت و تفاوتهای قابل ملاحظهای را بین عملکرد مغزی این بچهها مشاهده کرد. نکته جدید و جالب توجه این بود که آموزش زبان دوم در سن پائین، قابلیت عملکرد مغزی را در زمینه ادراکی افزایش میدهد.
در ضمن در پژوهشی دیگر نشان داده شد که اختلاف معناداری بین بیشفعالی و پرخاشگری کودکان یکزبانه و دوزبانه وجود ندارد و در سطح معنا داری اختلاف معناداری بین سازگاری اجتماعی یک زبانهها و دو زبانهها وجود دارد.
در پژوهشی دیگر نشان داده شد که بین سبکهای یادگیری دانشآموزان دو زبانه - ترک زبان و کرد زبان - و دانشآموزان یک زبان - فارسی زبان - تفاوت وجود دارد. این گونه که دانشآموزان یک زبانه در مقایسه با دانشآموزان دو زبانه از سبک شهودی، دیداری برخوردارند، در حالی که دانشآموزان دوز بانه، سبک یادگیری حسی و کلامی دارند.
- سوزان امامی پور و همکاران، نوآوریهای آموزشی، پاییز - 1382 دو زبانه بودن بر هوشمندی میافزاید و میتواند بر مغز تأثیری عمیق بگذارد. - هیچیت بهاتاچارمی، نیویورک تایمز، شماره 17 مارس - تفکر انتقادی دانش آموزان دو زبانه بالاتر از یک زبانه است.
- معروفی - 1392 حمیدی - 2004 - دادههای مربوط به 7703 دانشآموز پایه چهارم را مورد مطالعه قرار داده است. این دانشآموزان از 27 استان ایران بودند که در میان آنها افراد غیرفارسی زبان نیز به چشم می خورد. نتایج نشان داد که حدود %35 دانش آموزان دو زبانه در خانه یا هرگز به فارسی صحبت نکرده یا به ندرت به فارسی صحبت کرده بودند و این که تفاوت معناداری میان خواندن کسانی که در کودکی فارسی را آموخته بودند و آنهایی که در کودکی آن زبان را فرانگرفته بودند به چشم می خورد.
این نتایج همسو با یافتههای پژوهش های پیشین در ایران - مهرجو و هادیان 1992، منظورنیا 1992، دیناروند 1994، اصل فتاحی - 1994 میباشد و بر این حقیقت تأکید دارد که اختلاف میان دانشآموزان فارسی زبان و غیرفارسی زبان در درس فارسی و از نظر پیشرفت تحصیلی حتی پس از چهارسال حضور در مدرسه هنوز وجود دارد .
پژوهش دیگری که دباره ذخیره واژگانی و درستی کاربرد واژگان در مورد کودکان تک زبانه و دو زبانه پیشدبستانی در کانادا و دانشگاه یورک در تورنتو کانادا انجام شد نشان داد که دو زبانهها حافظه کاری بهتر از یک زبانهها دارند
علاوه بر این دو زبانگی موجب دسترسی کودکان به دو نوع ارتباط زبانی میشود و در نتیجه به یک منبع زبانی غنی تر که بر روی پیشرفتهای شناختی و واژگانی تأثیر میگذارد، دسترسی پیدا میکنند
-2 زبان چیست؟
زبان، از علائم - یا نمادهایی - تشکیل شده است که معنا را منتقل میکند. علاوه بر این قواعد و چگونگی ترکیب آن علایم را نیز منتقل مینماید. این قواعد به فرد کمک میکند تا بتواند پیغامهای بیشماری را تولید کند
زبان یک نهاد اجتماعی است. بدینمعنی که افراد یک اجتماع به منظور آگاهی از مقاصد یکدیگر و برقراری ارتباط با همدیگر از زبان استفاده می کنند. زبان دارای دو صورت یا دو نمود ملفوظ و مکتوب است. نمود ملفوظ آن عبارت است از ارتعاشات صوتی که در هوا پخش میشود و ناپایدار است و نمود مکتوب آن عبارت از ثبت و ضبط گونهای از نمود ملفوظ است که پایدار میماند.
تعریف دیگری برای زبان: »زبان خیلی چیزهاست، نظام ارتباطی است، محمل فکر است، ابزار بیان ادبی است، نهاد اجتماعی است، موضوعی است برای بحثهای سیاسی و عاملی است در شکلگیری یک ملت.
گویشوران بومی یک زبان کسانی هستند که به طور طبیعی آن زبان را در کودکی فرا گرفتهاند.
زبان بشر باید خلاق باشد. یعنی در پاسخ به تجربهها، موقعیتها و افکار جدید ابتکار و نوآوری را ممکن سازد. زبان به رغم برخورداری از خلاقیت تابع محدودیتها و قواعد بسیار مشخص استاُگرادی، قواعد مشخص همان چیزی است که در دستور استفاده میشود.
تعریف زبان از نظر دادستان: »زبان نقش پیچیدهای است که بیان و ادراک حالات عاطفی، مفاهیم و افکار را به وسیله علائم صوتی یا تصویری میسر میسازد. به عبارت دیگر زبان از نظام سازمان یافته نمادهایی تشکیل شده است که انسانها برای بیان و دریافت معنا به کار می برند و مستلزم یک نظام قواعد و تبلور این نظام به صورت رفتارهای عینی گفتاری و نوشتاری است.بنابراین زبان به عنوان مجموعهای از علائم است بویژه مجموعهای از علائم قراردادی مربوط به انسانهاست.
»زبان در یک جامعه گفتاری یا در یک فرهنگ عمل می کند. اصلی ترین نظام ارتباطی جوامع انسانی زبان است.
از دیگر نشانههای زبان میتوان به خصوصیت جریان بر خط مستقیم اشاره کرد. زبان در وجه گفتاری در خط زمان و در وجه نوشتاری در خط مکان - در فارسی از راست به چپ - جریان دارد. از سوی دیگر باید به وجه خلاقیت زبان اشاره کرد که زبانهای انسانی برخلاف دیگر نظامهای ارتباطی دارای این ویژگی است که انسان را قادر میسازد برای تولید و درک پیامهای نامحدود در موقعیتهای مختلف زمانی، مکانی و روابط و شرایط اجتماعی متفاوت از قوایی نامحدود برخوردار باشد.
آنچه که درباره زبان از همه این تعاریف استنباط میشود این است که زبان به عنوان یک نظام و وسیلهای است برای ارتباط و به طور اهم دارای دو شکل گفتاری و نوشتاری است.
-1-2 دستور زبان : - تعریف دستور و ارکان دستور که باید یادگرفته شوند -
»بررسی ساختمان و نحوه کاربرد یک زبان را دستور میگویند. دستور از دو بخش تشکیل شده است: - 1 صرف - 2 نحو - باقری..1390ص« - 126 مهمترین وظیفه زبان برقراری ارتباط و پیامرسانی است و پیام ها در جملات و عبارات گزارش میشوند، بنابراین بزرگترین و حقیقیترین واحد زبان جمله محسوب میشود. فقط به این دلیل که شخص بتواند واژگان بسیاری از یک زبان را یاد بگیرد، نمی تواند گفت که آن زبان را آموخته است؛ بنابراین آن شخص وقتی زبان را می آموزد که بتواند کلمات را در قالب جملات بیان کند تا به خوبی بتواند منظور خود را بیان نماید. و زمانی شخص زبان را آموخته است که با ساختار آن زبان نیز آشنا شود. اینجاست که به اهمیت آموزش و یادگیری دستور پی می بریم. »شناخت تکواژها و راههای ترکیب و تلفیق آنها با یکدیگر برای ساختن واژهها مبحث واژهشناسی یا صرف را تشکیل میدهد.« - باقری، 1390، ص - 130 مقولههای صرفی زبان عبارتند از مصدر، قید، مضاف و مضافالیه، صفات تفضیلی عالی و نسبی.
هر زبان برای ساختن عبارات و جملات خود نظام ویژه ای دارد و ترتیب و نحوه همنشینی واژگان بر روی زنجیره گفتار در هر زبانی بر طبق قواعد و قوانین خاص آن نظام کلی صورت میگیرد و چنانچه از آن قواعد پیروی نشود زبان نقش اصلی خود را نمیتواند به جای آورد. نحو از واژه یونانی به معنی نظم و ترتیب گرفته شده است و نحو هر زبان به طور کلی شامل شیوههایی است که با استفاده از آن شیوهها میتوان واژهها را به گونهای که بتوانند واحدهای بزرگتر را بسازند ترکیب کرد.
براساس نظریات چامسکی هر سخنگو قوانین و قواعد زبان خود را در ذهن خویش دارد که این مجموعه ذهنی او را قادر میسازد تا در طول زندگانیش جملات فراوان و بیشماری را بسازد و همچنین جملات گویندگان آن زبان را بفهمد