بخشی از مقاله

نقش ترويج در توسعه تعاونيهاي توليد خاصل زارعان خرده پا



پیشگفتار:
در این مقاله ما به نقش ترویجی کارشناسان ترویج در اشاعه و گسترش تعاونی های تولید اشاره خواهیم کرد و در کنار فعالیتهای چشمگیر این تعاونی ها آن فعالیتهایی را مدنظر قرار می دهیم که مربوط به ارتقاء سطح معشیتی زارعین خرده پا باشد.
در فصل اول این مقاله، چکیده ای از کل مطالب و اهداف خود و روشی که در این تحقیق از آن استفاده شده را بیان خواهیم کرد و در فصل دوم که خود از سه بخش تشکیل شده توضیحی در زمینه شناسایی زارعین خرده پا و اهمیت رسیدگی به آنان و ویژگی آنان و همچنین تعریف و تاریخچه ای از شرکتهای تعاونی تولید و نقش و اهداف آنها را بیان خواهیم کرد. در بخش سوم این فصل، فلسفه و نقش ترویجی و راهکارهای ترویجی در زمینه تعاونی ها را مورد بررسی قرار خواهیم داد و در پایان مقاله نتیجه گیری مباحث و همچنین چند پیشنهاد در زمینه هر چه کارآمد کردن تعاونی های تولید به نفع زارعین خرده پا ارایه خواهیم داد.

چکیده:
فقر شدید روستایی به منزله هتک حرمت روستاییان است. اگر مردم با واقعیت فقر مواجه شوند تعداد کمی از آنها با این عبارت مخالفت می کنند. این بی حرمتی تنها در رابطه با محرومیت غیر قابل اجتناب نیست بلکه رنج و مرگ غیر قابل تحمل را نیز شامل می شود و همه این مصایب به وفور در کنار هم دیده می شود. روستاییانی که در این جهان زندگی می کنند و برای پیدا کردن نان بخور و غیر در تلاش اند، در مقابل بیماری بی دفاع اند و انتظار دارند که تعدادی از کودکانشان از دست برود.
یکی از کارهایی که عاملان ترویج و مصلحان روستایی برای از بین بردن فقر در جوامع روستایی می توانند انجام دهند تشکیل و گسترش تعاونی های تولید می باشد. این تعاونی ها روستاییان را در مراحل مختلف تولید و عرضه محصول و بازاریابی کمک می نماید در واقع تعاونی های تولید می توانند یکی از الگوهای مناسب در جهت اقتصادی کردن زندگی کشاورزان خرده پا باشند. در این تحقیق اطلاعات از طریق کتابخانه ای جمع آوری شده است و نتایجی از قبیل پایین بودن روحیه ی همدلی و مشارکت، عدم قبول نو آوری و مهاجرت زارعین خرده پا و نقش تعاونی های تولید در از بین بردن فقر و نقش ترویج در پایداری تعاونی ها و همچنین افزایش روحیه ی مشارکت بدست آمده است.

مقدمه:
تعاونی های تولید شرکتهایی هستند که زارعین را در تمام مراحل تولید محصول از قبیل نهاده یابی، نهاده رسانی، تهیه ماشین آلات کشاورزی و بازاریابی و بازار رسانی محصولات کمک می کنند و در بین کشاورزان زارعینی هستند که بیش از سایر کشاورزان بر این کمکها احتیاج دارند و در خرده فرهنگ را جرز، به عنوان زارعین خرده پا شناخته شده اند. زارعینی که از حداقل سطح معشیتی برخوردارند و حدود 36 درصد کشاورزان جزء این گروه هستند که در فقر به سر می برند و اصولاً بهبود زندگی آنان باید هدف اسالی و اصلی برنامه های توسعه باشد. زیرا میزان درصد بالای زارعین خرده پا نشان دهنده این مهم است که برای رسیدن به توسعه در همه ابعاد باید ابتدا به این گروه کثیر العده توجه مبذول گردد. عاملان ترویج می توانند از طریق آگاهی دادن و آموزش صحیح زارعین خرده پا از نحوه کار تعاونی های تولید و بیان اهداف این تعاونی ها برای آنان، راهی برای پیشرفت کشاورزی در کشور باشد. بر این اساس هدف از این مبحث توصیف اهمیت و ضرورت رسیدگی به زارعین خرده پا و بیان نقش و اهمیت تعاونی های تولید برای ارتقاء سطح معشیتی آنان از طریق عاملان ترویج می باشد و می خواهیم ببینیم آیا رابطه و همبستگی بین فعالیتهای تعاونی های تولید و ارتقاء سطح زندگی زارعین خرده پا وجود دارد یا خیر و آیا رابطه مثبتی بین زندگی زارعین خرده پا و فعالیت کارشناسان ترویج وجود دارد یا خیر؟
فصل دوم:


بخش اول: در این بخش انواع مالکیت ارضی، تعریف کشاورزان خرده پا، ویژگی های آنان و اهمیت توحه به زارعین خرده پا بررسی شده است.

انواع مالکیت ارضی در ایران
الف- بهره برداری مستقل خانوادگی (خرده مالکی):
این نوع بهره برداری به دهقانانی مربوط می شود که مالکیت آنها در مجموع از یک دانگ کمتر بوده است و به همین علت آنها را خرده مالک می گفتند. دو وجه متفاوت از این نوع بهره برداری را می توان به صورت زیر مشخص کرد:


الف. خرده مالک شخصاً و به کمک افراد خانواده ی خود کار کشاورزی را انجام می دهد.
ب. خرده مالک علاوه بر افراد خانواده به علت وسعت کشتزارهایش، از برزگر یا کارگر کشاورزی موقت استفاده می کند. منشاء خرده مالکی را عمدتاً باید در تصمیم مالکیتهای بزرگ بر اساس قانون ارشاد اسلامی جستجو نمود، زیرا مالکان بزرگ در بسیاری از روستاها، بر اساس قوانین اسلامی می بایستی زمینهای وسیع خود را بین فرزندانشان تقسیم کنند. به علاوه در مناطقی که اراضی کمتر بارور بوده است و در نتیجه مالکان بزرگ برای ضبط آنها حریص نبوده اند بهره برداری مستقل خانوادگی رونق گرفته است. (1، ص 128)


غالباً خرده مالکان فقیر به دلیل فقدان سرمایه موفق به نگهداری استقلال اقتصادی خود نبوده اند و در نهایتف تحت سلطه ی مالکان بزرگ قرار گرفته و این امر خود باعث افزایش نفوذ و قدرت مالکان بزرگ شده است. گاهی نیز وضع خرده مالکان به مراتب امفتاکتر زارعین سهم بر اربابان بزرگ بوده است. زیرا سهم بران در مواقع خشکسالی و بحرانهای کشاورزی امید کمکی از جانب مالک را داشته اند، در حالی که خرده مالکان، در مقابل حوادث به زانو در می آمدند. (1، ص 128).
ب. اجاره داری


این سیستم بهره برداری نسبت به انواع دیگر در ایران کمتر رواج داشته و تنها در نقاطی متداول بوده که آب و هوایی معتدل داشته و برخوردار از میزان باران نسبتاً بالایی بوده است. این خصوصیات را در مناطق گیلان و مازندران و به ندرت در سایر نقاط مثل کاشان و خوزستان می توان سراغ گرفت. در غالب موارد، هم زارع اجاره دار و هم مالک هر دو از امتیاز متقابل سود می جستند. مالک از این موضوع اطمینان داشت که میزان اجاره ای ثابت دریافت می کند و بنابراین منافعش کمتر در معرض حوادث اقلیمی مثل خشکسالی قرار دارد. اجاره دار نیز در مقابل از استقلالی نسبی، هم در کار و در تنوع کشت و هم در مدیریت مزرعه برخوردار بود. دهقان خود باید وسایل تخم، بذر و کود و سرمایه لازم را فراهم نماید، مستقیماً به مقابله با خطرات بشتابند، خود برای فروش محصول اقدام کند،‌ بذر سال آینده را نگه دارد و اجاره را به مالک بپردازد. (1، ص 128).


ج. مزارعه
مزارعه عقدی است که به موجب آن احد طرفین زمینی برای مدت معینی به طرف دیگر می دهد که آن را زراعت کرده و حاصل آن را تقسیم کنند و بر اساس قانون 519 مدنی، سهم هر یک از طرفین « باید به نحو اشاعه از قبیل ربع یا ثلث یا نصف و غیره معین گردد».
ظاهراً در نظام شبه فئودالی ایران، دهقان ایرانی، از طریق قراردادی که با ، لک منعقد می کرد، مورد حمایت قرار می گرفت، ولی در این حمایت اکثر موارد یا وجود نداشت و یا اگر در موارد هم وجود داشت ناچیز بوده و از طرف دیگر زارع هم خود آنچنان ناتوان و ناآگاه بود که حقی برای خود قائل نبود و تازه چنانچه به شرایط مزارعه طبق قوانین و عرف واقف بود، هیچ گونه ضمانت اجرایی برای از قوه به فعل در آوردن آنها برای وی وجود نداشت. در حقیقت رابطه ی موجود بین مزارعه گر و مالک رابطه معمول و عادی بین دو فرد آزاد نبود، بلکه رابطه ای بود مبتنی بر تسلط کامل یکی بر دیگری. ( 1، ص 131).

د. شیوه غارس و مالکی:
«غارس و مالکی» نوع دیگری از بهره برداری کشاورزی است که در مناطق خرماخیز جنوب فارس معمول بوده و بقایای آن هم هنوز مشاهده می شود. اهمیت این شیوه تنها در ارایه نوع خاصی از بهره برداری کشاورزی نبوده بلکه در ارتباط با وجود رابطه ی تولیدی خاصی است که بین مالک و زارع برقرار است ( 1، ص 138).

کشاورزان خرده پا- small farmer
گروهی روستاییان را مردمی همسان و همگون می شمارند و گروهی آنان را مرکب از قشرهای متمایز و متعارض می دانند. این تصور دوگانه از جامعه روستایی منحصر به افراد غیر متخصص نیست. بلکه به شکل تعدیل یافته تری گاه در بین دانشمندان علوم اجتماعی نیز دیده می شود. مثلاً راجرز با طرح زیر فرهنگ یا خرده فرهنگ روستایی (raral sub-culture) آنان را یکسره درمانی همسان تلقی می کند که تفاوتهای جزئی موجود در بین آنها در مقابل تفاوتهای کلیدی که آنان را از دیگر گروههای اجتماعی (قشرهای شهر نشین) متمایز می کند، کاملاً بی رنگ و محو شده به نظر می رسد. در نقطه مقابل مثلاً خمره علوی جامعه روستایی را جامعه ای مرکب از گروههای

طبقاتی کاملاً متفاوت می داند که در یک کشمکش و تضاد طبقاتی دائمی و تشدید شونده به سر می برند ولی آنچه که مهم است این است که جامعه روستایی در عین حال که دارای تجانس بالا (high solidarity) و کم و بیش همگون (hema genous) است قشرها و گروههای اجتماعی متفاوتی را در بر می گیرد. این همترازی و همرتبگی مردم روستایی از دو علت مهم ناشی می شود، نخست غلبه کمی گروههای متوسط در جامعه روستایی و دوم یکدستی الگو و سبک زندگی در محیط روستایی به دلایل اکولوژیکی، اقتصادی، تاریخی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی. بعلاوه باید پذیرفت که ضرورت همزیستی در اجتماعات محلی، میزان همدلی و همیاری در جوامع روستایی

به قدری بالاست که نقش جداکننده تفاوتهای طبقاتی و اجتماعی و فرهنگی دست کم در مناسبات اجتماعی و روابط بین شخصی inter-personal relation ships موجود در روستاها به نحو چشمگیری زایل می شود (13،ص 11).


با این حال همسانی سبک زندگی، تجانس فرهنگی و همرتبگی اجتماعی مردم در روستاها به این معنی نیست که تفاوتهای اجتماعی و خصوصیات تمایزات اقتصادی و طبقاتی در بین آنان وجود ندارد و نمی توان بر پایه تمایزات اقتصادی به گروهبندی اجتماعی در روستاها مبادرت می کرد (13،ص 12).
هدف از نوشتن این مقدمه، شناخت زارعین خرده پا به عنوان گروه و طبقه ای از گروههای مختلف روستایی، مانند مالکان غایب زاده، دهقانان، دهقانان متوسط، دهقانان ثروتمند، خوش نشینان، لوداگران ده و ....


در جامعه روستایی، بخش عظیمی از روستائیان و کشاورزان خاصه روستاییان فقیر و کشاورزان خرده پا و متوسط، عملاً آسیب پذیر به شمار می آیند و به طور کلی وضعیت آسیب پذیری را می توان موقعیتی متاثر از فقر (porerty) و نابرابری (Inequality) به شمار آورد.
در حقیقت مردم واقعی کشورها هستند که از فقر و نابرابری رنج می برند و اصولاً بهبود زندگی آنان باید هدف اصلی برنامه های توسعه باشد. جمعیت کشورهای مورد مطالعه (114 کشور) در سال 1988 در حدود 3،809 میلیون نفر برآورد شده است که 2،584 میلیون آن یعنی 68 درصد در مناطق روستایی زندگی می کنند که از این تعداد939 میلیون یعنی 36 درصد در فقر به سر می برند (4، ص 65).


نسبت جمعیت روستایی ( درصد)
مناطق جمعیت کشاورزان
خرده پا بی زمینان جمعیت عشایر جمعیت بومیان جمعیت ماهیگران کوچک جمعیت بی فاغان آلوده خانوارهای تحت سرپرستی زنان
آسیا 49 26 2 5/4 4 5 9
آسیا بردن هند چین 51 20 2 4/2 7 5 14
جنوب صحرای آفریقا 73 11 13 9/0 3 6 31
فامرتیک و شمال آفریقا 42 23 5 00 2 18 17
آمریکای لاتین 38 31 00 1/27 5 1 17
دریای کارائیب 52 24 6 3/7 4 6 12
جمع 114 کشور 68 18 16 1/1 5 7 23
توزیع قاره ای جمعیت فقر بر ترتیب زیر است:


633 میلیون در آسیا، 204 میلیون در جنوب صحرای آفریقا، 27 میلیون در خاور نزدیک و شمال آفریقا و در حدود 76 میلیون در کشورهای آمریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب.
27 درصد جمعیت فقیران روستایی یعنی 252 میلیون نفر در کشورهای کمتر توسعه یافته زندگی می کنند. میانگین تعداد افراد خانوار بین 6/4 نفر در آسیا تا 9/5 در جنوب صحرای آفریقا است. همچنین در این دو منطقه نسبت وابستگی (نسبت افراد زیر 15 سال جمعیت بالای 64 سال نسبت وابستگی تعریف شده است) بین 66 تا 98 بوده که دامنه آن در کشورهای منفرد وسیعتر است. به طور مثال از 114 کشور مورد مطالعه تعداد متوسط افراد خانوار در کشور مالاوی 3 نفر و در کشور گامبیا 3/8 نفر و نسبت

وابستگی از 51 در کوبا تا 119 در گینا متفاوت است. میانگین بعد خانوار و نسبت وابستگی با هم، بیانگر ابعاد فقیر در کشورهای مورد مطالعه است. به طور مثال در کشورهای کومروس، ساحل عاج و اتیوپی این عوامل در ایجاد و گسترش فقر مناطق روستایی تاثیر جدی داشته است. گروههای آسیب پذیر را می توان به طور اسالی به صورت زیر طبقه بندی کرد:


کشاورزان خرده پا ( خانوارهایی که دارای سه هکتار زمین زیر کشت هستند)، بی زمینان ( خانوارهای فاقد زمین زیر کشت)، عشایر کوچ کننده ( خانوارهایی که ساکن نقطه خاصی نیستند و همراه دامهای خود به سرزمینهایی که درآمد آنها را تامین نماید کوچ می کنند، در ضمن درآمد و هزینه زندگی آنها تنها از این راه تامین می شود)، قبایل (خانوارهایی ک بر طبق قوانین و سنتهای کشوری هویت یافته باشند)، ماهیگیران کوچک (خانوارهایی که بدون تجهیزات موتوری و در ابعاد کوچک به صید ماهی می پردازند)، جمعیت بی خانمان و آواره ( مردمی که در کنواسیون 1951 سازمان ملل آواره تعریف شده اند و عبارتند از گروههایی که به طور موقت از اقامتگاه همیشگی خود دور افتاده اند)، خانوارهایی که تحت سرپرستی زنان قرار دارند. بعضی از خانوارها ممکن است مشمول شرایط دو یا چند طبقه باشند. چون مقوله ما در رابطه با زارعین خرده پا می باشد از توضیح راجع به سایر گروههای آسیب پذیر خودداری می گردد و فقط توضیحاتی مربوط به زارعین خرده پا تشریح می گردد ( 4، ص 66).


نسبت کشاورزان خرده پا در منطقه جنوب صحرای آفریقا 73 درصد، در آسیا 49 درصد، در خاور نزدیک و شمال آفریقا 42 درصد و در کشورهای آمریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب 38 درصد است. این نسبت در کشورهای مختلف ، متفاوت است . چنانکه در سال 1988 نسبت کشاورزان خرده مالک در اروگوئه 4 درصد و در بوروفوی صد در صد بود. این نسبت در 52 کشور تا 50 درصد و در 22 کشور مورد مطالعه از 30 تا 50 درصد بوده است. کشاورزان خرده پا در تولید محصولات به ویژه محصولات سنتی که بخش

عمده آن در بازار به فروش می رسد سهم چشمگیری دارند. این کشاورزان در بعضی کشورها از رشد و پویایی برخوردارند و می توانند در کل اقتصاد کشور موج رشدی ایجاد کنند، اما در پاره ای از کشورها سهم قابل توجهی در رشد اقتصادی ندارند و اصولاً دارای چنین ظرفیتی نیستند، افزایش بهره وری این قبیل کشاورزان باید از هدفهای اصلی فقر زدایی برنامه های توسعه روستایی باشد تا با در نظر گرفتن پاره ای ملاحظات و اختصاص سوبسید به آنان هدفهای مزبور تحقق یابد (4، ص 67).


موقعیت خرده مالکان در قشر بندی روستاهای ایران به جهت تعاریف مختلفی که از آنها شده است تا حدی مبهم است و به همین دلیل همه جا خرده مالک مفهوم خاص و واحدی ندارد. معمولاً خرده مالک کسی را گویند که مالکیت ارضی کمتر از یک دانگ داشته و غالباً هم به کمک افراد خانواده اش به کشاورزی می پردازد ولی گاهی این مفهوم با مفهوم مالکیت دانگی اشتباه شده است و مالکیتی که در روستاها کمتر از 6 دانگ کامل زمین داشته اند نیز خرده مالک محسوب شده اند به عبارت دیگر در بسیاری از موارد مالکیت های دانگی که نوعی مالکیت اربابی است نیز در ردیف زمینهای خرده مالکی قلمداد شده است و به همین علت آمار مختلفی نیز که در مورد انواع و میزان مالکیت ارضی از طرف منابع مختلف ارائه شده است به دلیل تفاوت معیارها و تعاریف آنان دقیق نیست ( 1، صص 107،108).


معهذا می توان گفت که زارعین خرده پا زمین کوچکی را که معمولاً تا 2 هکتار می باشد در اختیار دارند و مجموعاً 43 درصد کل بهره برداران ایران را تشکیل می دهند. جمعیت این گروه حدود 1 میلیون خانوار و وسعت اراضی مزروعی آنان نیز حدود 700 هزار هکتار ( 5/4 درصد کل مباحث اراضی مزروعی کشور) می باشد. حدود 111 هزار هکتار ( 16 درصد) از اراضی مزورعی این دهقانان در سال به آیش گذاشته می شود. تعداد این دهقانان در سال 1339 یعنی قبل از اصلاحات ارضی به 748802 خانوار می رسید یعنی کمتر از دهقانان خرده پای کنونی. این گروه اغلب قادر به تامین درآمد نجور و نمیر از محل زراعت نیستند و در تکمیل درآمد خود به جستجوی کار در شهرها روی می آورند . گاهی این گروه توسط دهقانان مرفه و صاحبان مزارع تجاری به منظور انجام امور زارعی استخدام می شوند و در این مورد مناسبات طبقاتی آنان به مانند نوکر و ارباب است (1، ص 123).


بنابر مطالعات تازه ای که در این مورد صورت گرفته حداقل یک یا دو نفر از اعضای خانوار که در اکثر موارد رئیس خانوار را نیز شامل می شود، مجبورند که در خارج از ده به منظور ایجاد موازنه ی پرداختهای خود، به کار غیر زراعی مشغول باشند. از آنجا که دهقانان فقیر برای تامین معاش کلاً به درآمد از زراعت متکی نیستند بنابراین طبق مطالعه ای که در 2 منطقه ایران صورت گرفته فقط 21 درصد از درآمد دهقانان فقیر از منابع داخل ده، فراهم شده است. روشن است که زارعان خرده پا از طریق مهاجرت به مناطق شهری و اشتغال در فعالیتهای مختلف، تعادلی برای مخارج خود ایجاد می کنند. مطالعه تاثیر برنامه های توسعه روستایی از جمله شرکتهای سهامی زراعی و

کشت و صنعت ها بر وضع اقتصادی و اجتماعی دهقانان فقیر و قشر پایین دهقانان متوسط یعنی کسانی که 3 تا 5 هکتار زمین در اختیار دارند نشان می دهد که این دو دسته به گروه کارگران کشاورزان افزوده شده اند. این قبیل برنامه های توسعه روستایی، دلیل همگنی نیروی کار گردید. زیرا کشاورزی سنتی که در آن میزان سرمایه گذاری ناچیز و بدون کاربرد بود جای خود را به یک کشاورزی سرمایه بر داده و نتیجه این شد که مزدوری در ده غلبه پیدا کرد این امر در وجهه نظر متفاوتی که قبلاً میان دهقانان فقیر و قشر پایین دهقانان متوسط وجود داشت موثر واقع شد و به علت شرایط مشابه این دو قشر برخی ویژگی های پایگاه کارگری را پیدا کردند. به نظر می

رسد که با توجه به موقعیت اقتصادی که دهقانان پس از ارائه این قبیل برنامه های توسعه پیدا کردند بیشتر به کارگران روستایی شباهت پیدا کردند تا گروههای دهقانی به علاوه دهقانان فقیر کمتر این شانس را پیدا کردند که در کارهای اداری وقتی موجود در ده و یا خارج از ده جذب شوند. مطالعات نشان می دهد که مشاغل اداری و آموزشی در سطح ده غالباً به اعضا و اعضای خانوارهای دهقانان ثروتمند در آمده است. چنانچه فلومن همین حالت را در مورد دهقانان تانزانیایی دید. او می نویسد « دهقانان ثروتمند شانس بیشتری از دهقانان فقیر در این که جذب بوروکسراسی شوند دارند». به طور کلی دهقانان فقیر به مشاغل کشاورزی و غیر کشاورزی کم اهمیت جذب شدند و زندگی آنان بیشتر به کارهای فصلی موجود و یا مهاجرت به شهرها و کار در امور ساختمانی بستگی داشت‌ (1،ص124).


قشر دهقانان فقیر نه تنها توسط دهقانان مرفه و سرمایه داران ارضی استثمار می شوند بلکه سوداگران ده نیز آنان را مورد بهره کشی قرار می دهند. مطالعات نشان می دهد میزان بدهی دهقانان فقیر علی رغم برنامه های به اصطلاح توسعه روستایی که بین سالهای 57-1347 به مرحله اجرا درآمد به بیش از 3 برابر افزایش یافته است (1، ص 125).

ویژگی های زارعین خرده پا
به اعتقاد راجرز در جریان دگرگونی و توسعه روستاها، شناخت و آگاهی از خصوصیات فرهنگی زارعین از اهمیت به سزائی برخوردار است. برنامه های دگرگونی اجتماعی در روستا اگر بر پایه شناخت ارزشها، وجهه نظرها و انگیزه های زارعان استوار نباشد شکست خواهد خورد. روستاها و روستا بیان از لحاظ شیوه ها و زمینه های پذیرش دگرگونی بسیار متنوع هستند و در نهایت هر کدام از این اجتماعات نیز منحصر به فرد می باشند. مجریان برنامه های توسعه روستایی باید مکان و ویژگی های فرهنگی و جمعیتی گیرندگان برنامه های خود را به دقت در نظر داشته باشند (5).


علی رغم تنوع اقوام روستایی، می توان درباره زارعین خرده پا به مشابه گروهی متمایز از سرمایه داران ارضی و شهرنشینان – پاره ای ویژگی های کلی را که در اکثر فرهنگها مصداق دارد ذکر نمود. در میان فرهنگ زارعین خرده پا تشابهات معینی وجود دارد و این امر نه تنها در میان دهقانان یک کشور بلکه در کشورهای مختلف نیز مصداق دارد. بحث درباره نقاط اشتراک «فرهنگ زارعین خرده پا» به این معنی نیست که مطالعات مورد به مورد روستاها ضرورت ندارد. بلکه می بایست از ترکیب این مطالعات برای تعمیم و استخراج ویژگی های مشترک درباره ی روستاها استفاده کرد. فرهنگ شامل جنبه های مادی و غیر مادی زندگی است که میان افراد یک جامعه مشترک و افراد آن به یکدیگر منتقل می سازند و مداوماً در طول زمان تغییر می کند.


راجرز به ده عنصر اصلی از فرهنگ زارعین خرده پا اشاره می کند:
1- عدم اعتماد متقابل در روابط شخصی
از ویژگی های جوامع دهقانی، عدم اعتماد متقابل، بدگمانی و حیله گری در روابط شخصی است البته استثناهایی در این زمینه وجود دارد. از جمله شهر کوچک مکزیکی «تپوزتالان» که مورد مطالعه رد فیلید قرار گرفته، از این موارد استثناء است. البته پانزده سال بعد لوئیس (Lewis) همین شهر را مورد مطالعه قرار داد و به این نتیجه رسید که در تمام نهادهای جامعه حالت فردگرایی رواج پیدا کرده، روحیه تعاون از بین رفته است و تنشهایی میان دهات منطقه و روستائیان رایج شده، به علاوه ترس، حسد و عدم اعتماد در روابط شخصی به وضوح دیده می شود. بر این اساس کوئیس دهقانان نمونه را فردگرا، کناره گیر، متکی به خود، بدون رغبت در اعطاء و یا اخذ کمک و بدون روحیه همکاری، معرفی می کند.

 

2- فقدان نوآوری Lake of Innovativeness
دهقانان معمولاً در عکس العمل نسبت به ایده های تازه فاقد نوآوری هستند. آنها اغلب اعمالی را که توسط اجدادشان رعایت می شده است دنبال می کنند و در بسیاری موارد، نسبت به شقوق دیگر شناخت و آگاهی ندارند. با این همه هنگام عرضه و نوآوریهایی در زمینه تولید کشاورزی، امور بهداشتی درمانی و تغذیه، دهقانان خرده پا، استقبال گرمی در پذیرش این نوآوریها از خود نشان نمی دهند.
3- تقدیر گرایی Fatalism


راجرز تقدیر گرایی را به درجه ای از درک فرد نسبت به عدم توانائی اش در مورد کنترل آینده تعریف کرده است. راجرز در این باره می گوید: دهقانان «سرنوشت» را قدرت مطلقه در تعیین بدبختی و موفقیتهای خود می دانند، از آنجا که دهقانان معتقدند که ستیز با طبیعت به منظور بالا بردن سطح زندگی دشوار است. از این رو دهقانان هر وقت خود یا همسایه اش در زندگی موفقیتی بدست آورد این امر را ناشی از قوای ما بعدالطبیعه می داند و در آخر نتیجه می گیرد که روحیه تقدیر گرایی یکی از عواملی است که پذیرش نوسازی و تغییر را میان دهقانان مانع می شود.
4- پایین بودن سطح آرزوها Low As Pirational Levels


خواستهای اجتماعی عبارتست از حالات مطلوب در شغل، پایگاه اجتماعی، تحصیلات و سطح زندگی در آینده. اکثر محققان روستایی معتقدند که میزان خواستها و آرزوها در جامعه دهقانی بسیار پایین است. مثلاً لوئیس (p.90 و1960و Lewis) اشاره می کند که به نظر می رسد اکثر دهقانان از این خرمن تا خرمن دیگر، غذای کافی و لباس در اختیار داشته باشند راضی هستند. نی هف معتقد است که «فقدان امکانات اقتصادی یکی از دلایل پایین بودن میزان آرزوها در برخی از کشورهای جنوب شرقی آسیاست». در اکثر کشورهای در حال پیشرفت چنین به نظر می رسد که روستائیان معدودی که در آنها انگیزه پیشرفت قوی است برای رسیدن به اهداف ارزشهای مترقی خود به سوی شهرها روانه می شوند و این امر خود موجب خالی شدن دهات از افراد با انگیزه پیشرفت قوی می شود.


5- عدم توانایی چشم پوشی از منافع آتی به خاطر منافع آتی A Lake of Deffered Gratific این ارزش دلالت بر معوق گذاردن نیازهای فوری به منظور کسب نفع بیشتر در آینده دارد. در بسیاری از تصمیمات زندگی، فرد ممکنست میان پاداشهای کوتاه مدت از یکسو و اهداف دراز مدت و نتایج رضایت آمیز آن از سوی دیگر، یکی را انتخاب کند. بنابراین از روش دو تا خیر در برآوردن نیازهای فوری» به عنوان یک الگو صحبت شده است. زیرا که شامل یکسری از روابط به هم پیوسته می باشد و روشن است که این الگو عمدتاً از طریق اجتماعی شدن شخصیت فرد در اوایل زندگی بدست می آید. شواهد دال بر این است که دهقانان از منافع آنی خود به منظور کسب منافع آتی صرفنظر می کنند. بنابه نظریه راجرز اطلاعات و داده های موجود درباره روستائیان حاکی از عدم اعتماد و تمایل دهقانان به پس انداز می باشد.


6- دیدگاه زمانی محدود
ارزش و اهمیت وقت و زمان در فرهنگهای مختلف متفاوتست. در اکثر جوامع، روستائیان فاقد آن درجه از آگاهی زمانی که شهرنشینها و یا سرمایه داران ارضی دارا می باشند هستند.
دهقانان عموماً گرایش دارند که زمان را به صورت خام بنگرند و همانند شهرنشینها اهمیت دقیق زمان را درک نمی کنند. و اکثراً آینده نگر نیستند.
7- خانواده گرایی
عبارتست از وابستگی اهداف فردی به اهداف خانوادگی. اهمیتی که دهقانان برای خانواده به عنوان یک گروه مرجع قائل هستند و وابستگی فرد به خانواده مورد تاکید قرار گرفته است. زندگی دهقانی در درجه اول بر مدار خانواده و در درجه دوم بر فردگرایی استوار است. این بدان معنی است که برنامه های دگرگونی در زمینه موقعیتهای فردی احتمال دارد که قویاً با ملاحظات خانوادگی همراه باشد. با پیش رفتن جامعه به سوی شهرنشینی و نوگرایی، خانواده گرایی از هم می گسسد. بنابراین خانواده گرایی یکی از عناصر خرده فرهنگ جامعه دهقانی است که هم به عنوان سدی در مقابل دگرگونی و هم به عنوان قربانی آن عمل می کند.
8- وابستگی به قدرت دولتی


وجهه نظر دهقانان نسبت به دولت علی و ملی ترکیب خاصی از دشمنی و وابستگی نسبت به دولت می باشد. به نظر می رسد در بعضی موارد دهقانان با توسل به حقه و نیرنگ از احکام دولتی که به وسیله مامورین به اجرا در می آید طفره می روند. اما در عین حال دهقانان به دولت به عنوان حلال مشکلاتی که خود قادر به حل آن نیستند نیز می نگرند. از طرفی از آنجا که درک دهقان خرده پا از امکان خود یاری بسیار ناچیز است. بنابراین وابستگی او به دولت بیشتر است. وابستگی به قدرت دولت اغلب سبب شده که دهقانان تکیه بیشتری بر نظرات دولت داشته باشند در بعضی مواقع دهقانان نوآوری های جدید را بدون اینکه دقیقاً بدانند که چگونه باید آن را بکار برند می پذیرند ( که البته جز شکست چیزی عایدشان نخواهد بود)


9- محلی گرایی Localiteness
بخشهای شهری و روستایی در کشورهای در حال توسعه هنوز در دنیایی جدا از یکدیگر زندگی می کنند و کاملاً نسبت به یکدیگر ناشناخته باقی مانده اند، محلی گرایی به میزان گرایش فرد به درون نظام اجتماعی خود تا خارج از آن، اطلاق می گردد. جهان معینی که نقطه مقابل محلی گرایی است از ویژگیهای دهقانان خرده پا در مقایسه با شهر نشینان و یا سرمایه داران ارضی نمی باشد.


10- همدلی Empathy
لوند همدلی را به میزان توانایی فرد در تصور خویش در نقش دیگران تعریف کرده است. او همدلی را به عنوان عنصر مرکزی در نوسازی دهقانان می بیند که به مشابه میانجی و تسهیل کننده سایر متغیرهای نوسازی نظیر سوادآموزی، شهرنشینی، استفاده از وسایل ارتباط جمعی و مشارکت سیاسی و صنعتی شدن عمل می کند. یکی از دلایل پایین بودن میزان همدلی در میان دهقانان، شکل گیری شخصیت دهقان در محیط بسیار محدود می باشد. جائی که نقشهای محدودی برای یادگیری وجود دارد. به این ترتیب فقدان همدلی در میان دهقانان به مشابه نوعی «عامل منزوی کننده ذهنی» عمل می کند و سبب مصونیت دهقانان از تاثیرات فرهنگ جهان میهنی می شود.

اهمیت توجه به زارعان خرده پا
با توجه به آنچه که شواهد نشان می دهد جهان و جامعه در حال تغییر و تحول است و به مرور زمان ابزار و ادوات سنتی و قدیمی جای خود را به ابزار آلات مکانیزه می دهند و به همان نسبت هم زندگی مردمان شهری و خانواده های مرفه هم در حال تغییر و تکامل است و به سوی آسایش و آرامش بیشتری سوق پیدا می کند. در کنار این گروه انسانهایی در روستاها زندگی می کنند که حدود 36 درصد آنان در فقر به سر می برند و با توجه به ویژگی های محیطی آنان امکان پیشرفت و توسعه برای آنان وجود ندارد و این عامل باعث می شود که گروه زیادی از مردم یک کشور از تمدن و فرهنگ دور بوده و به همین میزان آهنگ رشد و تکامل در کشور کاهش خواهد یافت. به

طور مثال یکی از ویژگی های زارعان خرده پا از دیدگاه راجرز انزوای آنان و همچنین عدم روحیه همدلی و مشارکت در بین آنان است. اگر بتوانیم با راهکارهای ترویجی این ویژگی ها را که مطمئناً تحت تاثیر محیط در آنان ایجاد شده را از بین ببریم و روحیه همدلی و مشارکت را در آنان بیدار کنیم خود زارعین در بسیاری از فعالیتهای کشاورزی و تولیدی مشارکت خواهند داشت و خود را به عنوان گروهی جدای از مردم مرفه و پر درآمد نخواهند دانست. از دیدگاه روان شناسی اگر گروهی در طرح ریزی برنامه های مربوط به خودشان شرکت داشته باشند با میل و رغبت بیشتری آن کار را انجام خواهند داد. زیرا در این حالت هدف برنامه ریزان را منطبق با اهداف خود خواهند دانست و همین عامل باعث افزایش رشد توسعه و پیشرفت در جوامع روستایی خواهد شد و در کشوری که روستاییان آن واقعاً مفهوم توسعه را بدانند و در برآوردن آن کوشش کنند کشور با سرعت بیشتری به سوی تکامل پیش خواهد رفت.



بخش دوم: در این بخش مفهوم تعاون، تعریف تعاون و انواع همکاری ها، تاریخچه تعاونی های تولید و اصول تعاون و نقش اصول تعاون و در پایان اهمیت تعاونی های تولید خاص زارعان خرده پا بیان شده است.

مفهوم واژه تعاون
لغت تعاون که از زبان عربی گرفته شده و معادل فارسی آن همکاری، به معنی یکدیگر را یاری کردنف به هم یاری رساندن، همدستی و یاری و دستگیری است. که مفهوم مشارکت در یک امر و اقدام جمعی در جهت هدف مشخص و معین را نیز می رساند. در این معنی همکاری یا تعاون تقریباً مترادف با کلماتی نظیر همیاری قرار می گیرد که واژه اخیر نیز مانند همکاری کلمه ای ترکیبی است که از اضافه کردن پیشوند «هم» به «یاری» بدست آمده و معنی یاری رساندن به دیگران و در مقابل یاری گرفتن از آنها و کمک متقابل را می رساند. بدین ترتیب در محتوی همکاری و همیاری و تعاون، جمع و خصلت و جمعی بودن و روابط متقابل، به بیان دیگر کنش و واکنش متقابل در جهت

کمک و حمایت متقابل به روشنی دیده می شود. لذا تعاون می تواند موجب ارتباط افراد یک جامعه و پیدایش روحیه برادری و نوعدوستی در بین آنها شود و از تفرق و تقابل و همچنین از خود خواهی و خود پرستی و بی توجهی به مسائل و منافع دیگران بکاهد از این نظر همکاری و تعاون (cooperative) در نقطه مقابل مفهوم رقابت (competition) قرار می گیرد که در آن فرد و فردیت نهفته است. به همین دلیل است که از رقابت، برخلاف همکاری، کوشش برای تحصیل نتایج فردی و مقابله با سایرین و سعی در عقب راندن سایر افراد فهمیده می شود. واژه دیگری که از لحاظ مفهوم به همکاری نزدیک است دیگر یاری است که کمک کردن به دیگران بدون داشتن انتظار

کمک از کمک گیرنده و یا بدون تصور سهم واقعی از امری که به کمک او انجام گرفته است را معنی می دهد بنابراین دیگر یاری که صرفاً بر اساس خیرخواهی و انسان دوستی صورت می گیرد فاقد عنصر مشارکت در نفع و حاصل بدست آمده می باشد. دیگر یاری که صورت کامل و والای آن فداکاری و ایثار یعنی نادیده گرفتن خود و منافع و خواستهای خود به نفع ارزشهای عالی تر می باشد نیز اثرات کاملاً مثبت و پایداری را در ایجاد همبستگی اجتماعی و وفاق گروهی دارا می باشد (2).

تعریف تعاون
واژه تعاون صرفاً واژه ای است مترادف با مفاهیمی از قبیل «همدلی و همکاری و همیاری جمعی و نه فردی جهت انجام کاری مشخص» اعم از اینکه اینکار از امور اجتماعی باشد و یا اقتصادی و یا اخلاقی و فرهنگی. بنابراین تعاون اساساً در کارهای جمعی معنی پیدا می کند از قرآن کریم نیز معنی مشابه معنی لغوی و عرضی تعاون برداشت می شود و لیکن نقش تعاون بخودی خود ارزش یا ضد ارزش نیست. بلکه اگر تعاون برای انجام امور ارزشی باشد ممدوح است و اگر برای امور ضد ارزشی باشد حرام (9، ص 3).


اگر بخواهیم تعریفی از تعاونی ارائه دهیم بهتر است بگوئیم تعاونی عبارت است مجمعی متشکل از عده ای مستقل که به طور ارادی با هم متحد شده اند تا نیازها و آرزوهای مشترک اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خود را از طریق موسسه ای متعلق به همگان و مبتنی بر اصول مردمی برآورده سازند (14).
به عبارت دیگر تعاونی اقدام گروهی سازمان یافته در جهت بهبود بخشیدن وضعیت اقتصادی و اجتماعی تعدادی که امکانات محدودی در اختیار دارند از طریق کمکهای متقابل که توسط همان گروه تامین مالی و کنترل شده می باشد (3).

انواع همکاری
همکاری در جامعه به صورتهای مختلفی متجلی می گردد. مک ایور در کتاب خود به نام جامعه ضمن اینکه همکاری را جزء جدایی ناپذیر زندگی انسان می شمارد، آن را به دو شکل و نوع متفاوت تقسیم می کند:
الف- همکاری مستقیم: منظور مشارکتی است که گروهی از افراد در یک امر یا فعالیت واحد و مشابه انجام می دهند. نظیر بازی، نمایش، فعالیتهای تولیدی (زراعی یا نیمه زراعی) که در این نوع همکاری ارتباط مستقیم بین افراد همکاری کننده و بهره برداریهای مستقیم از فعالیتی که انجام می شود وجود دارد.
ب- همکاری غیر مستقیم: عبارت از فعالیتی است که افراد در امور یا فعالیتهای متعدد و متفاوت و طبعاً غیر مشابه صورت می دهند. در همکاری غیر مستقیم برخلاف شکل مستقیم آن افراد همکاری کننده ارتباط بی واسطه در فعالیت و همچنین بهره وری مستقیم از حاصل کار یکدیگر ندارند بلکه از نتایج غاتی و نهایی فعالیتهای مستقل و متفاوت یکدیگر متمتع می شوند (2).
ولی به طور کلی می توان همکاری ها را به دو نوع کلی تقسیم کرد:
1- همکاری های سنتی
2- همکاری های رسمی ( یا غیر سنتی یا شرکتهای تعاونی)
1- همکاری های سنتی:


شکلی از تعاون هستند که از دیرباز در جوامع گوناگون برای کل مسائل و مشکلات موجود به کار گرفته شده است. این نوع همکاری که از گذشته های دور در میان انسانها وجود داشته تا زمانی که شرایط برای دوام و بقای آن مناسب است از نسلی به نسل دیگر منتقل می گردد. همکاری های سنتی به دوره و شرایط خاصی از زندگی بشر وابسته است و در آن دوره و شرایط مفید و موثر است و لذا در خارج از آن چون کارکرد و اثر خود را از دست می دهند قابل دوام و بقا نمی باشند. در شکل سنتی زندگی انسان که اجتماعات بصورت یک اجتماع بزرگ و مسجم و پیوسته مشاهده نمی شوند. بلکه به صورت واحدهای کوچک و پراکنده و بی ارتباط یا کم ارتباط

قرار گرفته اند کلیه فعالیتها هم به شکل سنتی انجام می پذیرد و نهادها و سازمانهای مربوط به آنها هم سنتی و پراکنده می باشند. به طور کلی در جوامع همه چیز از گذشته و از پدران نشات می گیرد و زندگی حال بر پایه گذشته بنا می شود و همه نیازها از امکانات موجود محلی تامین می شود . چون در جوامع سنتی به دلیل ضعف وسایل ارتباطی نمی توان با مناطق دور به راحتی تماس و ارتباط داشت. لذا جوامع بناچار به واحدهای کوچک و بی ارتباط با هم تقسیم می شوند. در چنین جوامعی که همه نهادها، سازمانها در شکل سنتی خود ظاهر می شوند و همه فعالیتها به شکل سنتی انجام می پذیرند همکاریها نمی توانند خارج از این چهار چوب و قاعده کلی

حاکم بر جامعه عمل کنند. چون در غیر این صورت همکاریها به جزء یا پاره سیستم ناجوری مبدل خواهد شد و هماهنگی خود را با سایر اجزاء جامعه از دست داده و در نتیجه انجام و استحکام کل جامعه را در معرض خطر قرار می دهند. بنابراین در جامعه سنتی خواه ناخواه مواجه خواهیم بود با همکاری های سنتی هر اندازه جامعه سنتی از شکل سنتی خود دور شده و خصوصیات یک جامعه جدید را به خود بگیرد. به همان اندازه همه نهادها منجمله همکاری ها هم از صورت سنتی آن دور گردیده و به همکاری های رسمی نزدیک خواهند شد (2).


2- همکاری های رسمی
همکاری های رسمی نیز یکی از اشکال کلی تعاون و همکاری می باشد. همکاری های رسمی را به نامهای مختلف می شناسیم. گاه عنوان همکاری یا تعاون علمی بر آنها داده می شود. چون در ایجاد توسعه و اداره آنها از یافته های علوم بشری استفاده می شود و نام شرکتهای تعاونی هم برای این نوع همکاری ها نامی آشناست. چون به عنوان نوع خاصی از شرکتها شناخته شده اند و گاهی تنها به ذکر کلمه تعاونی اکتفا می شود. غرض از همه این عناوین یکی می باشد و آن شکل جدیدی از همکاری بین افراد برای حل مسائل و مشکلات مشترک آنهاست که در چندین نوع و رشته فعالیت بوجود آمده و گسترش یافته است (2).

تاریخچه‌ی تعاونی
در عرضه پهناور گیتی و در دنیای جماد و نبات و حیوان اصول و مقرراتی ازلی و ابدی حکومت می کنند. این اصول و قواعد طبیعی و لایزال نه تغییر پذیرند و نه هیچ قدرتی را به آسانی یارای تغییر آن است. این قوانین بیش از اینکه بشر پا بر پهنه ی وجود نهد وجود داشته و تا پایان جهان همچنان پا بر جای خواهند بود. ذهن جستجوگر بشر پیوسته به دنبال کشف اسرار و پرده دری از ظلمات، ابهامات و پی بردن به این اصول و قواعد بوده است. دانشمندانی مثل پریسلی- لاوازیه و منول قوانین علم الهیات و

موجودات زنده چون پروتوپلاسم و سلول را مورد مطالعه قرار داده اند. در میان این تشکیل یافته های عالم، جانداران متحرکی نیز وجود دارند که چون به هم آمده اند نام جامعه انسانی بر آنان اطلاق شده است و واحدهای آن را موجوداتی به نام «انسان» تشکیل می دهند. اصول حاکم بر حیات اجتماعی انسان به وسیله دانشمندانی مثل لامارک و داروین و والاس مورد رسیدگی قرار گرفته است و فرزانگانی چون کنفسیون و افلاطون و لستروارد و منتیکو قوانین اجتماعی را که بر حیات بشر حاکمند تحقیق و اعلام داشته اند. اگر کروپوتکین و منزلینگ درباره ی زندگی اجتماعی حیوانات و کمک متبادل آنها بررسی و نظریاتی ابراز می کنند. در حقیقت روابط طبیعی و واقعیت موجود در حیات بعضی حیوانات را کشف و بیان داشته اند. بر اثر قرنها تجربه و آزمایش بر روی قوانین حاکم بر حیات بشر، اهم این قوانین را بیان کرده اند.


1- انسان در تامین خواسته هایش زمانی بیشتر توفیق حاصل می کند که از کمک انسانهای دیگر استفاده کند و در مقابل به تامین خواسته های دیگران کمک نماید.
2- بشر هنگامی خود را از رنجها و صدمات در پناه می یابد که از استعانت به دیگران منتفع شود و مقابلاً دیگران را در التیام بخشیدن رنجها و سختیها یا دو مددکار گردد.
3- سعادت بشر وقتی کامل می شود که با سعادت دیگران جمع بوده و خوشبختی همگانی حکمفرما باشد.
4- در جائیکه تولید فراوان برای تامین خواسته های همه امکان پذیر گردد و خوشبختی و شادمانی زمانی به کمال می رسد که عدالت و تساوی بهره مندی از مزایا وجود داشته باشد و یکی در سنتهای سیری و دیگری در رنج گرسنگی به سر نبرد(16، ،صص 30،31).


اینها قوانین حیات جامعه و در عین حال قوانین تعاون و همکاری اجتماعی هستند. قرنها قبل از افلاطون، از یونان با پیشنهاد طرح مدینه فاصله ( اتوپی utopia ) و ابن فلوون و ابو نصرفا رابی از ایران و در عصر ما لئون برژوا از فرانسه به عنوان پیوستگی سعادت فرد به سعادت دیگران ( همبستگی solidarism) از آنها یاد کرده و مورد رسیدگی قرار داده اند (16، ص32).


بر اثر وجود همین روح نیاز افراد به یکدیگر هزاران سال قبل و به دنبال هزاران سال تجربه بشر دریافت برای اینکه قوی تر شود ناچار به سازش با همنوعان و گرفتن کمک و مددکاری با آنها است باید از انسانهای دیگر برای مبارزه دستجمعی و مقابله با جانوران درنده و شکار حیوانات قوی تر و بزرگتر یاری بخواهد و به دیگران یاری کند. بنابراین ملاحظه می شود که سرآغاز تعاون و همکاری انسانها با مفهوم عام و کلی آن به هزاران سال ماقبل تاریخ برمی گردد و اگر اغلب گفته می شود منشاء تاریخی و زادگاه تعاون وکمک متقابل افراد با یکدیگر به کلی مبهم و تاریک و از دل غارها و در میان انسانهای بدوی بوده است سختی بگزاف نرفته است. وجود همین قاعده و قانون

همکاری اجتماعی است که انسان مدنی الطبع را به تشکیل خانواده و قبیله و ملت و تقسیم کار رهنمون شده و امروز تلاش زعمای ملل بر این است که با اجرای اصول همزیستی و همکاری بین المللی لذت آرامش و سطح پایدار با بیش از پیش مردم جهان احساس نمایند. البته اهمیت و قدرت قانون طبیعی کمک خواستن و کمک دادن به یکدیگر موقعی بیشتر آشکارا و محسوس می شود که افراد به مصیبتی گرفتار آمده باشند و اگر تاریخچه هر یک از انواع شرکتهای تعاونی را بررسی کنیم اصل و منشاء همه آنها را نوعی آشفتگی و گرفتاری و نیاز به همکاری با یکدیگر برای بر کناری از آن نکیات و تشویق خاطرها خواهیم یافت.


اولین شرکتهای تعاونی در دنیا به طور ساده و با تشکیلات مختصر در قسمت کشاورزی بوده است این شرکتهای تعاونی کشاورزی در 3000 سال قبل از میلاد در بابل تشکیل گردیده و قبل از این تاریخ هیچگونه اثری از این شرکتها با هدف اقتصادی بدست نیامده است. البته گذشته از جمعیتهای تعاونی در هر گوشه و کنار جهان تشکیلاتی بر اساس تعاون وهمکاری متبادل به چشم می خورد. در پرو و مکزیک بر اساس آداب و رسوم کهن فعالیتهای تعاونی از قرنها قبل آغاز شده و هنوز آثار و دنباله آن در پرو به نام ( آیلوس Ayllus) و در مکزیک به نام (ایهیدو Ejido) ادامه دارد. خانم ایندیدا گاندی وزیر هند در سال 1964 که پست وزارت اطلاعات هند را داشت به

نمایندگی از طرف دولت خود در کنفرانس منطقه ای اتحادیه بین المللی شرکتهای تعاونی ژاپن اظهار داشت: فعالیت تعاونی به صورت ساده آن از قدیم در هندوستان شناخته شده بود و گردش امور و نظام روستاهای هند همچنان به همکاری اجتماعی و سیاسی خود روستاییان (پنچایات) نهاده شده است. در قرن 17 و 18 بعد از میلاد در گوشه و کنار اروپا و آمریکا به تعدادی کلنی های مذهبی و دهکده های تعاونی بر می خوریم که هدف آنها رفاه ساکنین آنها و ایجاد شرایط و امکانات برای کار و زندگی دستجمعی بر اساس اصول تعاون و همکاری متقابل بوده است ( 16، صص 33،34).


اولین تعاونی های رسمی در قاره اروپا که به صورت یک سازمان کامل و ماندگار تعاونی و با اصول و معیارهای مشخص فعالیت خود را آغاز کردند به نیمه قرن 19 برمی گردد. در انگلستان در سال 1844 تعاونی راجدیل در شهر راجدیل توسط 28 نفر کارگران کارخانجات نساجی شکل گرفت و در آلمان در حدود همین سال تعاونی های اعتبار شهری و روستایی به صورت مجزا از هم توسط دو نفر متفکر آلمانی به نامهای هرمان شولتز دلیچ(H.sehu (sedelitgsch) و ویلهم رایفایزن (W.Raiffisen) تشکیل گردیدند. شکل گیری اولین تعاونی های تولید در فرانسه، صورت دیگری داشت. بدین ترتیب که طرفداران برخی متفکرین و صاحب نظران قرون 19 و 18 میلادی که به تاسیس واحدهای تولید تعاونی اعتقاد داشتند کارخانه خصوصی خود را به تعاونی تبدیل کردند. بررسی و شناخت علل و شرایطی که به تشکیل این تعاونی ها منجر گردید می تواند ما را به ماهیت تعاونی ها آشنا سازد و در عین حال تصویر دقیقی از انتظاراتی که جامعه از تعاونی دارد و به بیان دیگر کارکرد آن را ارائه دهد (2).

اصول تعاون
اصول تعاون شامل مسائلی است که ویژگیهای خاص و مشترک شرکتهای تعاونی را بیان می نمایند. بنابراین این مسائل می توانند چنانچه صحیح و دقیق تنظیم شوند. زمینه تشخیص موسسات تعاونی را فراهم آورند و باعث تمایز آنها از موسسات غیر تعاونی ها می گردند. اصول تعاون خوانده می شوند و لذا توجه به این اصول و پیروی آگاهانه و منطقی از آنها در کلیه شرکت های تعاونی ضروری است. به عبارت دیگر موسسه ای را می توان شرکت تعاونی نامید که اصول مورد بحث، با توجه شرایط خاص جامعه و تطبیق اصول بر این شرایط در آن رعایت شده و اساس و بنیاد شرکت تعاونی را تشکیل دهد. اصول اولیه تعاون که برای اولین بار به صورت جامع و منظم توسط پیشگامان راجدیل در اواسط قرن نوزدهم تنظیم و عنوان گشتند. عبارت بودند از:
اصل اول- عضویت آزاد و داوطلبانه در شرکتهای تعاونی


اجتماع داوطلبانه و آزاد بودن، که اعضاء با تمایل کامل عضویت آن را می پذیرند. شاید یکی از اساسی ترین و مهمترین خصوصیات یک موسسه واقعی تعاونی است. برای عضویت در چنین سازمانی به هیچ وجه نمی توان و نباید افراد را به طور مستقیم و یا غیر مستقیم، از طریق قانون و یا هر وسیله دیگر تحت فشار قرار داده و مجبور ساخت. هر فرد بدون توجه به اعتقادات سیاسی و یا مذهبی در صورت تمایل باید به عضویت شرکت پذیرفته شود. آزادی عضویت در شرکتهای تعاونی تنها محدود و مربوط به زمان تصمیم گیری در مورد قبول یا عدم پذیرش عضویت در شرکت نیست. یعنی فرد هر وقت بخواهد می تواند عدم قبول عضویت خود را بیان کرده و از عضویت تعاونی خارج گردد (2).

اصل دوم- کنترل دموکراتیک یا اداره تعاونی بر مبنای اصول دموکراسی
به طور کلی وقتی از دموکراسی و حکومت به شکل دموکراتیک در یک جامعه یا سازمان سخن گفته می شود منظور وجود دو عنصر در کمیت و کیفیت مشارکت مردم می باشد. یکی حضور همه مردم، بدین معنی که کسی به دلایل مختلف از مشارکت مردم محروم نباشد. و دوم حضور و مشارکت برابر و یکسان همه افراد معنی گفته این است که در مشارکت هیچ فرد یا گروهی بر فرد یا گروه دیگری ترجیح نداشته باشد و دارای قدرت رای یا امکان اعمال نظر بیشتر در مسئله مورد مشارکت بهره مند نباشد. بنابراین در یک سازمان یا جامعه دموکراتیک همه افراد به صورت برابر در تصمیم گیری یا اداره آن شرکت می کنند (2).


اصل سوم- پرداخت سود محدود به سرمایه سهمی اعضاء
در صورتیکه ترازنامه شرکت تعاونی نشان دهنده ی سود آوری فعالیت شرکت در سال مالی قبل باشد این سود باید بین تمام اعضاء تقسیم شود. برخلاف سازمانهای غیر تعاونی که تنها سود به نسبت سرمایه نادید شده سهامداران ، بین آنها تقسیم می شود، در شرکتهای تعاونی تنها قسمتی از سود ویژه متناسب با سرمایه اعضاء بین آنها توزیع می گردد. در نتیجه سودی که به سرمایه در این گونه سازمانها تعلق می گیرد محدود است و تمام سود ویژه شرکت را شامل نمی گردد (2).

اصل چهارم- پرداخت بقیه سود به صورت مازاد برگشتی به نسبت معاملات اعضاء با شرکت.
در شرکت تعاونی برخلاف واحدهای غیر تعاونی سود حاصله از فعالیتهای اقتصادی شرکت به افراد خاص تعلق نمی گیرد. طرح این مسئله به این مفهوم نمی باشد که واحدهای تعاونی موسسات کاملاً غیر انتفاعی هستند، بلکه در تعاونی ها هم ضوابطی و معیارهایی که در یک واحد غیر تعاونی مبنای کار و فعالیت اقتصادی هستند با جزئی تغییر مورد عمل قرار می گیرند. در نتیجه تعاونی ها نیز واحدی است اقتصادی و به صورتی انتفاعی تنها بین موسسات تعاونی و غیر تعاونی در اشکال مختلف و ضوابط متفاوتی است که مبنای تقسیم سود ایجاد شده قرار می گیرد. در واحد غیر تعاونی سود به افراد معدودی که به خاطر کسب سود در شرکت سرمایه گذاری کرده اند تعلق می گیرد در حالیکه در شرکت تعاونی قسمت اعظم سود نه نصیب صاحبان سرمایه، بلکه بین افرادی که در ایجاد این سود سهیم بوده اند تقسیم می گردد (2).
اصل پنجم- عرضه کالاهای مرغوب


در دوره ای که توزیع کنندگان کالاهای مصرفی اعضا بر کم فروشی و گران فروشی به عرضه کالاهای نامرغوب به قیمت نوع مرغوب آن اقدام می نمودند. شرکت تعاونی راجدیل به منظور مقابله با شرایط فوق و تضمین مرغوبیت اجناس ارائه شده در فروشگاههای تعاونی اصلی تحت عنوان بالا در لیست اصول تعاون گنجانید (2).
اصل ششم- فروش نقدی به اعضاء و پرهیز از معاملات اقساطی


بعلت شرایط خاص اجتماعی و اقتصاد حاکم در جامعه در حال صنعتی شدن انگلستان پیشگامان راجدیل اصل فروش نقدی و ممنوعیت معاملات اقساطی را عنوان نمودند. از آنجا که اکثر اعضای تعاونی ها را کارگران و اشخاصی که از نظر مالی وابستگی به دیگران داشته و لذا در معرض بیکاری و بی پولی بودند تشکیل داده بود. لذا فروش اقساطی و نسیه بدانها در بسیاری از موارد، عملاً به معنی قبول خطر بازپرداخت دیون و از بین رفتن سرمایه ناچیز تعاونی ها بود.
اصل هفتم- تقبل آموزش بعنوان یکی از اقدامات اساسی شرکت تعاونی


پیدایش شرکتهای تعاونی در نیمه دوم قرن 19 به صورت نهادی تازه پا و جدید که مبتنی بر اصول و قواعد و ضوابط خاصی می بایست تشکیل و اداره گردد برای توده مردم و به خصوص کار گران و طبقات فقیر جامعه که اعضا بالقوه تعاونی ها را تشکیل می دادند پدیده ای ناآشنا و بیگانه بود. این بیگانگی را علاوه بر جدید بودن تعاونی ها، عوامل مختلف دیگر منجمله بیسوادی طبقات مورد نظر و درگیر بودن آنها با مسائل و گرفتاری های روزمره زندگی تشدید و تقویت می نمود. در حالیکه تقاضای عضویت در تعاونی ها لزوماً می بایست مبتنی بر تصمیم آگاهانه و مستقل هر فرد متقاضی و شناسائی کامل از محتوی و خصوصیات تعاونی و اطلاع دقیق از نحوه کار و دامنه فعالیت آن و

نیز نوع و حدود خدمات و کمکهایی که تعاونی مورد نظر قادر است برای اعضاء تامین نماید و بالاخره آگاهی از روابط متقابل عضو و شرکت و مسئولیت و وظایف هر یک در مقابل دیگری باشد. چنانچه عضویت تعاونی بر مبنای این ضوابط و آگاهانه عملی شود و زمینه مناسب برای جذب عضو مشارکت وی در فعالیتها و سایر امور تعاونی به وجود خواهد آمد و در اینصورت احتمال توفیق و پیشرفت کار تعاونی به مراتب افزایش خواهد یافت پیشگامان راجدیل این واقعیت را درک کرده و به منظور آشنایی و شناخت تعاونی در افراد و آگاهی از وظایف و مسئولیتهای متقابل آنها از وسیله آموزش استفاده کردند و بدین صورت آموزش بعنوان یکی از اصول لازم الاجرا در تعاونی ها شد(2).
اصل هشتم- عدم تبعیض یا بیطرفی سیاسی و مذهبی


بر مبنای این اصل اعضای تعاونی ها بدون توجه به عقاید سیاسی و یا اعتقادات مذهبی به عضویت شرکت پذیرفته می شوند و در مجالس عمومی و در مراحل تصمیم گیری تعاونی می بایست از طرح مسائل سیاسی مذهبی خودداری نمایند(2).
اصل نهم- عرضه ی کالاها و خدمات شرکت به توسط قیمت بازار


عرضه کالاها توسط تعاونی ها به قیمت تمام شده یا بسیار نزدیک به آن ممکن است سبب رواج بازار سیاه و وسیله ی سودجوئی گروهی از اعضاء قرار گیرد. بدین صورت که اجناس تعاونی را به قیمت نازل خریداری نموده و به افراد غیر عضو نزدیک به قیمت بازار بفروشند. برای جلوگیری از چنین سوء استفاده هایی مقرر است کالاها و خدمات شرکتهای تعاونی به نرخی که متوسط قیمت هایی مختلف آن کالا در بازار آزاد است فروخته شود. با توجه به اینکه سود حاصل از تفاوت قیمت خرید و فروش اجناس در تعاونی به صورت بهره ثابت سهام و مازاد برگشتی به همان اعضائی که سود را ایجاد کرده اند باز پرداخت خواهد شد. منطقی بودن اصل مورد بحث تایید می گردد (2).


اصل دهم- عدم قبول وکالت در مورد رای گیری در مجامع عمومی شرکت تعاونی
از آنجائیکه هدف پیشگامان راجدیل تشویق و ترغیب هر چه بیش تر و موثرتر اعضاء به حضور در مجامع عمومی که مسائل شرکت مطرح و مورد بحث قرار می گیرد و مشارکت هر چه بیشتر آنها در تصمیم گیری ها و انتخاب اعضای هیات مدیره و انسداد راههایی که ممکن است برای عدم حضور و عدم مشارکت مورد استفاده اعضاء قرار گیرد بوده است. لذا اصل فوق تحت عنوان ممنوعیت استفاده از وکالت در رای گیری ها و انتخابات تنظیم و ارائه شد (2).

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید