بخشی از مقاله

پرورش حس خودارزشمندی

مقدمه :
احساس خود ارزشمندی ، یعنی پذیرفتن شایستگی های خود ، یعنی داشتن احساس رضایت و خشنودی نسبت به استعدادها و توانایی های خود . زمانی که کودک احساس می کند صلاحیت و لیاقت انجام کارهای گوناگون را دارد ، اعتماد به نفس او افزایش می یابد و قادر خواهد بود با اعتماد و ایمانی راسخ تر به اهداف و برنامه هایش برسد . کودکان برای اینکه بتوانند در آینده اداره امور مختلف خود را به عهده بگیرند ، بهتر است از همان اوان خردسالی مهارت ها و توانایی های گوناگونشان را پرورش دهند تا بتوانند به حس خود ارزشمندی و کفایت برسند ( فالون ، 2003 )

 

احساس خودباوری و لیاقت کودکان به میزان اعتماد آنان نسبت به صلاحیت و کارایی شان بستگی دارد . هر چه والدین بیشتر باعث موفقیت و پیشرفت فرزندان خود شوند ، پیام های مثبت بیشتری به آنان منتقل می کنند و استقلال و « خودگردانی » را بیش تر به آنان می آموزند . پدر و مادر می توانند به فرزندشان کمک کندد تا با انجام دادن بخش های ساده ای از وظایف خود ، حس خودباوری ، اتکای به نفس و ارزشمندی را در خود رشد دهند . برای مثال ، آنان ابتدا باید بتوانند عهده دار مسائل

جسمی خود ( مثل : توالت رفتن ، تغذیه و نظافت ، سپس پذیرش مسئولیت های ساده خود ( مثل : تمیز کردن اتاق ، همکاری در انجام وظائف خانگی و انجام تکالیف مدرسه ) و آن گاه شیوه اداره کردن خود در خارج از منزل ( مثل : به مدرسه رفتن و دانستن مهارت های اجتماعی ) را یاد بگیرند . وقتی کودکان بتوانند خودشان را اداره کنند ، به طور حتم افرادی کار آمد ، لایق ، مستقل و شایسته بار خواهند آمد . احساس خودباوری و خودارزشمندی به کودکان کمک می کند تا در محیط درس و مدرسه فعال و پویا باشند و احساس مفید بودن در جمع را تجربه کنند .

نقش والدین در پرورش حس خودارزشمندی کودکان
در طی دوران خردسالی ، چگونگی روابط بین پدر و مادر اهمیتی خاص دارد . در حقیقت آنها هستند که احساس کودک را نسبت به خودش شکل می دهند . آیا کودک را پذیرفته اند ؟ آیا دنیا را مکانی امن و مورد اطمینان برای کودک ساخته اند ؟ آیا کودک برای رفع نیازهای اولیه اش باید مدت ها بی تابی کند و منتظر بماند؟
اغلب پدر و مادرها نسبت به اهمیت تاثیر حس خودارزشمندی بر سلامت روانی فرزندانشان آگاهی دارند . این ویژگی به کودکان و نوجوانان کمک می کند تا تصویری مثبت و سازنده از خود در ذهن داشته باشند . بر اساس یافته های پژوهشگران ، باورهای فکری کودکان درباره توانایی ها و استعدادهای درونی شان تاثیری شگرف بر عملکرد و پیشرفت های بعدی آنان می گذارد . در حقیقت ، پرورش حس خود ارزشمندی کودک بهترین هدیه ای است که پدر و مادر می توانند به فرزندشان بدهند . این هدیه ، در سراسر عمر کودک می تواند بهترین انگیزه برای فعالیت و پویایی او باشد .


ویژگی ها و صفاتی مثل اعتماد به نفس ، پایداری و خوداتکایی در کودکان ، از احساس رضایت ، خشنودی و حمایتی که آنان از والدین و مراقبین خود کسب می کنند ، سرچشمه می گیرد . کودکان متکی به نفس توانایی مقابله با موقعیت های دشوار در زندگی شان را دارند . تعاملات سالمی که والدین و سایر افراد خانواده با کودکان برقرار می کنند ، موجب رشد و پرورش حس خود ارزشمندی آنها می شود .


روابط ساده خانوادگی به راحتی می تواند حاوی این پیام برای کودک باشد که او فردی ارزشمند است . خنده ، حالت چهره ، شیوه گفتار و حرکات والدین می تواند این حس را به او منتقل سازد ، یا بر عکس ، کلمات و اعمال والدین می تواند به گونه ای باشد که کودک به سادگی دریابد ارزش و اهمیتی نزد پدر و مادرش ندارد . با کمی توجه و دقت به آن چه می گویید و انجام می دهید ، می توانید حس خود ارزشمندی را در کودک به وجود آورید .


کودکانی که احساس می کنند مورد علاقه کسی نیستند ، رفتارهایی متفاوت نسبت به کودکانی که احساس می کنند دیگران دوستشان دارند ، از خود نشان می دهند . آنها نیاز به صرف وقت و انرژی زیادی دارند تا توانایی ها و ارزش هایشان را به دیگران نشان دهند . در مقابل ، کودکانی که می دانند دیگران دوستشان دارند ، نیازی به صرف وقت برای نشان دادن خودشان ندارند . آنها ترسی از شکست ندارند ، زیرا می دانند که حتی اگر شکست هم بخورند ، باز هم مورد محبت ، احترام و پذیرش والدین خودند .


یکی از نکاتی که برای پرورش حس خودارزشمندی کودک باید مد نظر داشت این است که به او برچسب نزنید . اگر کودکی را مدام تنبل ، کودن و دست و پا چلفتی بنامید ، او این صفات را در خود درونی خواهد کرد و خود را آن گونه خواهد دید . اگر خود پندارنده کودک توسط پدر و مادر و اعضای خانواده اش لطمه ببیند ، او خود را فردی ناتوان ، ضعیف و بی دست و پا خواهد دانست که نمی تواند به هدف ها و خواست هایش در زندگی برسد . کودکانی که دچار ضعف عزت نفس اند ، همیشه منتظر قضاوت دیگران درباره کارهایشان می مانند ، زیرا بر این باورند که خودشان کوچک تر از آن اند که بتوانند درست قضاوت و تصمیم گیری کنند .

 

مراحل رشد حس خود ارزشمندی در کودکان

نوزادان ( تولد تا یک سالگی )
خود ارزشمندی در کودکان زیر یک سال را می توان از طریق توجه به نیازهای اساسی و ایجاد حس امنیت اولیه در آنان پرورش داد . زمانی که کودک گریه می کند ، قصد دارد به والدینش بفهماند که گرسنه است ، خوابش می آید ، کهنه اش خیس است یا تنها مانده است . شیوه پاسخ دهی والدین به این گونه نیازهای کودک ، احساس و علاقه آنان را به کودک نشان می دهد . کودکان به ناز و نوازش و در آغوش گرفته شدن احتیاج دارند . آنها دوست دارند یک نفر با آن ها حرف بزند ، برایشان شعر بخواند ، قصه بگوید و سرگرمشان کند . زمانی که نیازهای اولیه این گروه از کودکان ارضا می شود ، حس ارزش ، اعتماد و امنیت در آنان رشد و پرورش می یابد .
نکته اصلی در خصوص شیوه برآورده ساختن نیازهای بنیادی کودکان آن است که چه پیامی به کودک منتقل می کنند . برای مثال ، پدر و مادر می توانند از غذا دادن به کودک به عنوان تجربه و امکانی برای تعامل موثر با کودک استفاده کنند . گفت و گوهای صمیمانه ، آموزش های ملاطفت آمیز و لحن آرامش بخش مادر و پدر همواره بهترین پیامی است که کودک می تواند هنگام رفع نیازهایش از آنان دریافت کند . اعمال و رفتار ما اغلب تاثیرشان بیش تر از کلمات است . حتی اگر تصور می کنید که نوزادان نمی توانند همه کلماتی را که می شنوند ، درک کنند ، ولی می توانند آهنگ صدای گوینده ، لبخندها و ظاهر او را درک کنند . والدین همیشه با استفاده از این گونه شیوه ها محبت ، علاقه و عشق خود را نثار فرزندانشان می کنند .


نوپایان ( 3-2 سالگی )
اولین گام دوران کودکی ، اولین قدم برای مستقل شدن است . در طی سالهای دوم و سوم زندگی ، کودک با مفهوم «من» ، « مال من » ، « می خواهم » و « نه » آشنا می شود . به وجود آوردن محیطی امن و سالم که کودک بتواند به راحتی در آن جا دست به اکتشاف و یافتن پاسخ های خود بزند ، از جمله وظایف پدر و مادر است . زمانی که مادر کودکی او را تشویق می کند تا جورابش را در آورد ، در حقیقت به او اجازه می دهد که توانایی این کار را در خود پرورش دهد . کنجکاوی های نوپایان ،

بی پایان است . آنان می خواهند همه چیز را یاد بگیرند و تجربه کنند . آن ها از باز کردن شیر آب ، انداختن توپ ، کشیدن سیفون توالت ، ریختن تیله ها بر زمین و هزاران کار دیگر ، بسیاری از درس های مشکل را فرا می گیرند . نکاتی که کودک طی 3-2 سال اول زندگی اش می آموزد ، بسیار متنوع ، جالب و لذت بخش است ، به شرط آن که پدر و مادر از هر کدام از این نکات ، کلاس درسی شیرین و آموزنده بسازند . مهارت های زیادی که کودک در این ایام یاد می گیرد ، موجب افزایش لذت یادگیری ، پرورش حس کنجکاوی و افزایش خودباوری کودک می شود .

 

پیش دبستانی ها ( 6-4 سالگی )
برخی از کودکان 6-4 ساله می توانند بسیاری از کارهای شخصی خود را انجام دهند ، غذا بخورند ، لباسشان را عوض کنند ، کارهای دیگران را تقلید کنند و بزرگ تر از سن خود رفتار کنند . حس خودارزشمندی و خوداتکایی آنان بستگی به میزان یادگیری مهارت های جدید آن ها دارد . با بزرگ شدن یک کودک سه ساله و رسیدن او به سن شش سالگی ، کودک موفق به کشف علایق ، استعدادها و مهارت های خود می شود . برای مثال ، اغلب کودکان سه ساله نسبت به کاری که انجام می دهند ، چندان دقتی ندارند . در حالی که یک کودک 6 ساله هنگامی که نقاشی می کشد یا رنگ آمیزی می کند ، تلاش می کند درست بکشد و دقیق رنگ آمیزی کند . او سعی می کند از طریق مقایسه کارش با واقعیت ، مهارت خود را ارتقا دهد .

 

کودکان دبستانی ( 10-7 سالگی )
کودکانی که وارد مدرسه می شوند ، نسبت به توانایی هایشان شناخت بیشتری پیدا می کنند . اغلب آنها انتظارات خیلی بالایی از خودشان – در انجام کارهای کلاسی – طلب می کنند . مدرسه برای آن ها جالب و جذاب است ، زیرا می توانند بسیاری از نقاط ضعف خود را بشناسند و به نقاط قوت تبدیل کنند . کودکان در این سن هنوز تجربه زیادی برای رسیدن به هدف و پیروز شدن ندارند . هم چنین تاکنون کم تر مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفته اند . والدین و اعضای خانواده می توانند با فراهم آوردن شرایطی که کودکان بتوانند بدین وسیله دست به کاوش و کند و کاو بزنند ، آن ها را برای تقویت استعدادها و توانایی هایشان کمک و یاری دهند . پیشرفت در یادگیری مهارت های جدید و کسب شایستگی و لیاقت در این مهارت ها ، بهترین راه برای شناخت خود و پرورش حس خود ارزشمندی کودکان است .


احساس صلاحیت و شایستگی
دو رمز داشتن حس خود ارزشمندی ، دوست داشته شدن و کسب صلاحیت و شایستگی است . پدر و مادر می توانند همه روزه با رفتارهای خود به این دو نکته توجه داشته باشند . برای کودک مهم است که به حرف هایش گوش دهند ، احساساتش را جدی بگیرند و زمانی را برای بودن با او صرف کنند . احترام گذاشتن به کودک و حمایت همه جانبه والدین از او به کودک کمک می کند تا بهتر تصمیم بگیرد و نظرها و خواست هایش را بیان کند .


همچنان که کودک بزرگ می شود ، شروع به کشف سایر استعدادها و علاقه مندی هایش می کند . والدین می توانند با ایجاد فرصت هایی برای کودکان در انجام فعالیت های گوناگون مثل : فوتبال ، شنا ، دوچرخه سواری ، نواختن ساز موسیقی یا پیوستن به گروههای مختلف کلاس و ... آنان را یاری کنند تا از تجربیاتی که به دست می آورند ، احساس شادی ، رضایت و خشنودی کنند . سعی کنید همه انواع مهارت ها را مد نظر داشته باشید . هیچ گاه برای شرکت در کلاس و دوره بخصوصی به کودک فشار نیاورید . دوران کودکی ، دورانی است که باید با آرامش سپری شود و کودک همه تجربه هایش را بدون فشار و تنش بیندوزد .

 

روش های پرورش حس خود ارزشمندی در کودکان
روان شناسان و متخصصان تربیت کودک برای تقویت این ویژگی درکودکان چنین پیشنهاد می کنند :
• نسبت به کودکان خود توجه کافی داشته باشید .


به سخنان کودک گوش دهید ، به کارهای او علاقه نشان دهید و او را مهم و با ارزش بدانید . هنگامی که شما علاقه مندانه به حرف های کودک توجه می کنید ، او احساس می کند که شما برایش ارزش و احترام قائل اید . در بسیاری موارد ، کودکان می توانند با کمی صحبت و مشورت با فردی که به آن ها اهمیت بدهد ، مسائل و مشکلاتشان را حل نمایند . سعی کنید صبح ها وقتی بچه ها به مدرسه می روند یا بعد از ظهر که از مدرسه به خانه می آیند ، در منزل باشید . زمانی که کودک استعدادش را در کاری نشان می دهد ( برای مثال ، به عضویت تیم ورزش مدرسه در آمده است ، یا عضو انجمن ریاضی و علوم مدرسه شده است ) ، خود را کنجکاو و مشوق نشان دهید .

 

• کودکتان را با احترام بار آورید .
زمانی که کودک در اتاق حضور دارد ، به او توجه نشان دهید ( حتی اگر سرتان خیلی شلوغ باشد ) . درباره ویژگی های مثبت و ارزشمند او با دیگر افراد خانواده صحبت کنید . تعریف ها و تشویق های خود را طوری مطرح کنید که کودک هم بشنود سعی کنید جلوی دیگران از او انتقاد و عیب جویی نکنید .


• رفتار محبت آمیز با کودک خود داشته باشید .
احساس ، عاطفه و علاقه خود را به صورت حمایت های کلامی و تماس های بدنی به کودک نشان دهید . اغلب کودکان خردسال دوست دارند که پدر و مادر آن ها را بغل کنند ، ببوسند ، و در کنار خود جای دهند . کودکان کمی بزرگتر هم از اینکه در آغوش والدین بروند و حمایت جسمانی از آنان بگیرند ، بدشان نمی آید . سعی کنید برای ارتباط عاطفی برقرار کردن با کودکان خود ، وقت کافی صرف کنید . برای مثال ، برای آن ها یادداشت های کوتاه صمیمانه بگذارید ، با آن ها صحبت های ساده و دوستانه داشته باشید ، یا حتی آنها را در کنار خود بنشانید .

• از کارهای شایسته کودکتان قدردانی کنید .
طوری رفتار کنید که فرزندتان دریابد شما متوجه رفتارهای پسندیده و نیک او هستید . حتی اگر آنها کار بخصوصی هم انجام نداده اند ، باز هم از زحماتی که برای یادگیری ، درس خواندن و ... متحمل می شوند ، قدردانی کنید . این نکته برای آن ها خیلی اهمیت دارد که بدانند شما آن ها را فقط برای خودشان دوست دارید و نه برای برآورده ساختن انتظارات دیگران . برای تقویت خودپنداره کودک ، کافی است او را برای آن چه که هست – و نه آن چه که دوست دارید ، باشد – مورد قدردانی و محبت قرار دهید . پیامی که والدین باید همواره به کودکشان منتقل کنند این است که : (( ما تو را به خاطر خودت دوست داریم ، تو مجبور نیستی در مسابقه یا رقابت خاصی برنده شوی تا ما تو را دوست داشته باشیم .)) احساس شایستگی و ارزشمندی ، ناشی از محبت و توجهی است که والدین نثار کودکانشان می کنند .

• کودکتان را به نظم و انضباط سازنده عادت دهید .
زمانی که کودکی بد رفتاری می کند ، هیچ گاه سخت گیری نکنید . در عوض به او وقت بدهید تا درباره شیوه های درست رفتار کردن خود فکر کند و اشتباهش را تصحیح نماید . کودک به روش های ملایم و احترام آمیز بهتر از خشونت و تندی پاسخ می دهد . تحقیقات نشان می دهند زمانی که والدین درباره بدرفتاری های کودکانشان نرمش به خرج می دهند و شیوه مذاکره را با آنان در پیش می گیرند ، آنها اعتماد به نفس بالاتر و خویشتن داری بیشتری از خود نشان می دهند ، تا زمانی که والدین ، آن ها را مورد شماتت و تنبیه قرار می دهند . در حقیقت زمانی که پدر و مادر یاد می گیرند که گفتار و رفتار خود را کنترل کنند ، موجب خود ادراکی قوی فرزندشان می شوند .

• کودکتان را مسئول و مستقل بار آورید .
ابتدا قوانین را به کودک بیاموزید و سپس از او انتظار داشته باشید که کشف کند و یاد بگیرد . وظایفی برای آنها تعیین کنید و از آنان بخواهید که بدان ها عمل کنند . از کودکان حمایت کنید و شیوه انجام هر کاری را به آن ها بیاموزید ، اما به آن ها فشار نیاورید که هر کاری را درست مثل شما انجام دهند . به آن ها اجازه پیشرفت و تغییر بدهید . همان طور که به کودکان یاد می دهید مستقل باشند ، یاد بدهید که مورد اعتماد هم باشند .

• انتظارات بالا ، ولی واقع بینانه از کودکتان داشته باشید .
خواست هایی معقول ، قابل فهم و متناسب با شرایط کودک از او داشته باشید . کودکان نیاز دارند بدانند که دیگران از آن ها چه انتظاراتی دارند و تا چه اندازه قادرند از عهده انجام آن ها بر آیند . به آنها بگویید که می توانند با موفقیت به هدفشان برسند . نسبت به توانایی های کودکان خوش بین باشید . به آن ها فرصت بدهید تا بتوانند با اتکای به نفس ، به خواست های خود برسند .

• کودکتان را تشویق کنید .
تشویق کودک ، راه پیروزی را بر او می گشاید . هنگامی که کودکان دریابند والدینشان به تلاش های آن ها توجه دارند ، به تلاش و تمرینشان برای موفق شدن ادامه خواهند داد .

• همواره در دسترس کودک باشید .
سعی کنید زمانی که کودک به کمک شما نیاز دارد ، در دسترس او باشید . اما زیاد در کارهای او دخالت نکنید . زمانی برای بودن با کودک و رفع نیازهایش اختصاص دهید .
• با علاقه به سخنان کودک گوش کنید و موقعیت او را درک نمایید .
به کودک اجازه دهید که حرفش را بزند و احساساتش ( آن چه را که برایش مهم است ) را بیان کند . سخنان او را جدی بگیرید و سعی کنید منظور او را درست بفهمید . هنگامی که کودک دریابد سخنان او توسط پدر و مادرش شنیده و درک می شود ، اعتماد به نفس بیشتری به دست خواهد آورد . والدین می توانند با گوش دادن به کودک او را خوب بشناسند و به آن چه برایش اهمیت دارد ، پی ببرند .

• زمانی که کودک اشتباه می کند ، از سرزنش و توبیخ او بپرهیزید .
رفتار و پاسخی که والدین در قبال اشتباه های فرزندشان نشان می دهند ، تاثیر فراوان بر حس خود ارزشمندی او می گذارد . اگر کودک اشتباهی می کند ، آن را کوچک جلوه بدهید و در صدد رفع آن بر آیید . هنگامی که والدین اشتباه های کودک را می پذیرند و او را هدایت و حمایت می کنند ، اعتماد به نفس کودک تقویت می شود .

• تفاوت های فردی کودکان را بپذیرید و روش آموزش خود را با هر یک از آن ها تطبیق دهید .
هر کودکی دارای نقاط قوت و نقاط ضعف خاص خودش است . بدیهی است با شناخت ویژگی های کودکان می توانید برنامه ای متناسب با نیازها و استعدادهایشان طرح ریزی نمایید . هیچ گاه بچه ها را با یکدیگر مقایسه نکنید ، بلکه سعی کنید ویژگی های تک تک آن ها را در جای خود بررسی کنید . گاهی پدر و مادر برای اینکه انگیزه پیشرفت را در دل کودکانشان رشد دهند ، آنان را با سایرین مقایسه می کنند . در حالی که این مقایسه به رابطه آن ها با یکدیگر و حس خود ارزشمندی آنان لطمه می زند . والدین باید هر کودکی را برای استعداد و توانایی خاص خودش دوست داشته باشند و بپذیرند .

سالها پیش، کارشناسان به والدین به شدت توصیه می کردند که نوزادی که گریه می کند را بغل نکنند ، زیرا این کار سبب لوس شدن او می گردد.
البته امروزه می دانیم که این مساله درست نیست. در واقع ، هر قدر بچه ها بیستر مورد لبخند ، در آغوش گرفتن و توجه و کلمات محبت آمیز قرار گیرند، کمتر گریه خواهند کرد. شما به عنوان پدر یا مادر بیشترین تاثیر را برای ایجاد حس مثبت یا منفی خود ارزشمندی در کودکتان دارید. کودکان وقتی آسیب می بینند که عشق و علاقه ای در میان نباشد. آنها شاید به این نتیجه برسند که تلاش کردن هیچ حاصلی ندارد یا ارزش دوست داشته شدن را ندارند.


برخی مشخصه های احساس قوی خود ارزشمندی در کودکان:
* کودک من دوست دارد چیزهای نو را امتحان کند.
* کودک من نشان می دهد که احساس امنیت می کند.
* کودک من می گوید که او را دوست دارند.
* کودک من نشان می دهد که با اعتماد به نفش و تواناست.

مشخصه های احساس ضعیف خود ارزشمندی در کودکان:
* کودک من معمولاً ناراحت است.
* کودک من ترسو و زودرنج است و هرگز چیزی نو را امتحان نمی کند.
* کودک من معمولاً از دردهایی با منشاء نا مشخص رنج می برد و سرزنده به نظر نمیرسد.
* کودک من دائماً میگوید که کسی او را دوست ندارد و علاقه خود به دیگران را هم نشان می دهد.

مهم است بدانیم که تمامی کودکان، در حین رشد فراز و فرودهایی را در اعتماد به نفس خود تجربه می کنند و با مسایل دشواری روبرو میشوند. خوشبختانه بسیاری از کودکان نوپا و پیش دبستانی دارای حس قوی خود ارزشمندی هستند. زیرا در خانهای پر محبت با انبوهی توجه روبرو هستند. در عین حال برخی از کودکان با موقعیت نامناسب عاطفی و بی اعتنایی از سویی دیگران روبرو می باشند و در اینصورت به پادرمیانی تخصصی نیاز خواهند داشت. اگر کودک شما به طرز واضحی دارای حس ضعیف خود ارزشمندی است، در اسرع وقت با یک متخصص مشورت کنید.

برای ایجاد و تقویت حس خود ارزشمندی در کودکتان، میتوانید در خانه از این فعالیت ها استفاده کنید:

زنگ تفریح شاد : به کودک خود چندین زنگ تفریح پنج تا ده دقیقه ای به عنوان پاداش بدهید. می توانید از تعدادی کوپن استفاده کنید تا شما و کودکتان یادتان باشد تا در یک روز پر مشغله چند دقیقه ای با هم خوش بگذرانید. کوپنها را در یک ظرف قرار دهید و ببینید که در هفته چقدر وقت را با فرزندتان گذرانده اید.



برگه جایزه : وقتی که کودکتان کار خانه یا فعالیت و کاری آموزشی را که متناسب با سن و سالش است را انجام داد کاری کنید که او حس انجام موفقیت آمیز آن دست بدهد. شب هنگام، تعدادی برگه جایزه را در زیر بالش او قرار دهید. جایزه نوشته شده روی برگه نمی بایست دارای ارزش مادی باشد. مثلاً میتوان وعده وقت گذاشتن و توجه نمودن به او را داد.

گالری خاطرات : یک گالری از خاطرات را روی دیوار اتاق خواب کودک یا در اتاق خانواده ایجاد کنید، بطوری که همه بتوانند آنرا ببینند. کودک شما می تواند از عکسها و نقاشی ها برای ایجاد خاطرهای مثبت استفاده کند. هر هفته گالری را تغییر دهید تا تاثیر مثب آن حفظ شود. میتوان خاطرات خوب گذشته را نیز مرور نمود.

یادداشتهای محبت آمیز: جملات کوتاهی را (روی برچسب یا کارت) برای تحسین کودکتان بنویسید و ان را در جایی بگذارید که بتواند آنرا ببیند.

شجره نامه : هر ماه به کودک خود کمک کنید تا با درست کردن یک کاردستی از شجره نامه خانوادگی، در مورد خانواده چیزهایی بیاموزد. از آن کاردستی میتوان به عنوان وسیله تزئینی استفاده نمود.

تقویت حس ارزشمندی و عزت نفس کودک
همه پدر و مادرها، بهترین‌ها را برای فرزند خود می‌خواهند، ولی در عین حال که نیت خیرخواهانه دارند، روش‌هائی را به‌کار می‌برند که با ایده‌آل‌های آن‌ها مطابقت نداشته و آن‌ها را از رسیدن به هدف‌های موردنظرشان دور می‌کند.
آنچه در این مسئله، دارای اهمیت می‌باشد، این است که پدر و مادر برای دستیابی به نیت‌های خیرخواهانهٔ خود، می‌بایست در تربیت فرزندان، روش‌هائی را به‌کار گیرند که موجب افزایش عزت نفس فرزندان خود شده و با محاسن فردی، تقویت نکته‌های مثبت شخصیت آن‌ها و یادآوری توانمندیشان، حس ارزشمندی را در وجود خود افزایش داده و قدم‌های جدی‌تری در راه کسب موفقیت برخواهند داشت.
برخی از نکته‌ها یا راه کارهائی که پدر و مادر را در رسیدن به این اهداف یاری می‌رساند، عبارتند از:
۱) ایجاد تغییرهائی در شخصیت خودتان، به‌عنوان الگوهائی برای کودکان، تا آن‌ها متوجه شوند که پدر و مادر نیز دچار اشتباه شده و قادر به تغییر خود می‌باشند. پس کودکان نیز در برابر اشتباه‌های خود، می‌توانند از پدر و مادرشان الگوبرداری نموده و تغییرهائی در شخصیتشان ایجاد نمایند.
۲) یادآوری نکته‌های مثبت شخصیت کودکان در طرح شبانه‌روز و قرار دادن برخی از نکته‌های منفی شخصیت آن‌ها در لا به لای نکته‌های مثبتشان.
به این نحو، کودک برای برطرف نمودن نکته‌ها و ویژگی‌های منفی خود، علاقه نشان خواهد داد.
مثال: علی جان! شما که پسر مهربانی هستی، در خرید منزل به مادر کمک می‌کنی، به موقع مسواک می‌زنی، چه قدر خوب است که اتاقت را هم مرتب نمائی تا هم مادر زیاد خسته نشود و هم بیشتر به شما افتخار کند.
۳) پرهیز از تکرار باورهای منفی کودکان.
نباید باورها، نکته‌های منفی شخصیت کودکان را بیش از اندازه، تکرار نمود، چون کودکان نیز این باورها را در ذهن خود ثبت کرده و در ناخودآگاهشان حفظ می‌نمایند و به طور مرتب آن‌ها را مرور می‌کنند.
مثال: علی! تو خیلی پسر تنبلی هستی، علی! تو هیچ وقت درس‌خوان نمی‌شوی، همیشه باید در انجام تکالیف به تو تذکر بدهم و ...
این موارد، علی را به این باور می‌رساند که در امور درسی خود پسری تنبل، بدون تلاش و ناموفق است.
۴) داشتن انتظارهائی معقول، سنجیده، متناسب با سن و سال، جنسیت، موقعیت، هوش، استعداد، توانائی‌های واقعی خود کودکان، از آن‌ها و پذیرش آن‌ها همان گونه که هستند، نه آن گونه که می‌توانند باشند.
۵) اگر تمایلی به تربیت فرزندان خود، به‌عنوان افرادی مسئول، کارآمد و منظم دارید، خودتان نیز باید این موارد را رعایت کرده و الگوهای صحیحی از نظم، مسئولیت پذیری و کارآمدی برای آن‌ها باشید.
۶) بر خوبی‌های فردی، کمک‌ها و نقاط قوت فرزندان خود تأکید کنید تا خود آن‌ها نیز احساس مفید بودن را حس کرده و درونی نمایند.
۷) درنظر نگرفتن نتیجه کار فرزندان به تنهائی.
به این معنی که تلاش و کوشش‌های قبلی آن‌ها برای رسیدن به نتیجه کارها را نیز درنظر بگیرید و به آن‌ها نیز یادآوری نمائید.
۸) ایمان داشتن به کودکان و این که آن‌ها قادر به انجام امور محوله و پذیرش مسئولیت‌های خود خواهند بود.
با این عمل کودکان نیز خودشان را پذیرفته و به توانائی‌های خود اعتقاد پیدا می‌کنند.
۹) تمجید به‌موقع کودکان، به منظور دلگرم تر کردن آن‌ها در انجام امور و پذیرش مسئولیت‌های خود.
۱۰) ایجاد رقابت سالم بین خواهرها و برادرها با تأکید بر روی نکته‌های مثبت شخصیت هرکدام و تقویت اعتماد به نفس در آن‌ها.

خود ارزشمندی تجربه توانا بودن برای مقابله با مسائل اساسی زندگی و احساس شایستگی و خودباوری است. خود ارزشمندی از دو مقوله تشکیل یافته:
۱) احساس کارآمدی شخص:
به معنای اعتماد به عملکردهای ذهنی و توانایی های خود برای فکر کردن، یاد گرفتن، قضاوت کردن، انتخاب کردن و تصمیم گرفتن و مهم تر از همه به معنای مقابله و غلبه بر مسائل و مشکلات متعدد و مختلف زندگی و کنترل خود است.
۲) احترام به خود:
به معنای باور داشتن حق خود برای زندگی کردن و خوشحال بودن و فراتر از آن باور داشتن خود برای ابراز ایده ها، احساسات، خواسته ها، نیازها و سزاوار بودن برای رسیدن به هدف و موفقیت است و خود را شایسته محبت و احترام دیگران دانستن است.
اینکه گفته می شود احساس با ارزش بودن نیاز اساسی هر انسانی است بدین معناست که خود ارزشمندی نقش حیاتی در فرآیند زندگی ایفا می کند و در حقیقت برای بقا و زیستن ضروری است. به نظر راجرز تصویر خویشتن رشد یافته، انسان را به سوی سازگاری با جهان بیرون سوق می دهد.
خود ارزشمندی در واقع به منزله سیستم خودآگاهی ایمن عمل می کند و مقاومت، قدرت و توانایی لازم را برای بازسازی ایجاد می کند و بدون آن رشد روانی فرد مختل می شود و زمانی که احساس خود ارزشمندی پایین است:
- قدرت مقابله و میزان انعطاف پذیری شخص در برابر مشکلات و سختی ها کاهش می یابد.
- شخص دچار آشفتگی، اضطراب و پریشانی می شود.
- شخص خود را درمانده و شکست خورده می پندارد.
- شخص بیشتر می خواهد از غم و اندوه اجتناب کند تا بخواهد شادی و نشاط را تجربه کند.
- موارد منفی بیشتر از موارد مثبت بر فرد حکمرانی و تسلط دارد.
- پیشرفت آنها کمتر از حد واقعی شان است.
- قادر نیستند از موفقیت خود خوشحال شوند و رضایت درونی به دست آورند.
- نسبت به احساسات و افکار خود تردید و از ابراز آن ترس دارند.
- تمایل چندانی برای تعامل با دیگران ندارند و گاه آن را خصمانه تلقی می کنند.
بنا به نظر کوپراسمیت احساس خود ارزشمندی ارزشیابی و قضاوتی شخصی است از شایستگی خود که ویژگی عامل شخصیت است نه یک نگرش لحظه ای برای موقعیت های خاص. به نظر وی والدین مهم ترین عامل رشد احساس خود ارزشمندی سالم در کودکان و نوجوانان هستند.
والدین می بایست اصول ذیل را در رفتار با کودکان و نوجوانان جهت رشد خودارزشمندی رعایت کنند:
۱) فرزندان را با عشق و احترام بزرگ کنند و این احساس را در آنها ایجاد کنند که به اندازه کافی خوب و قابل قبول هستند.
۲) در محیطی حمایت کننده نقش های مناسب و قابل اجرا را به آنها محول کنند.
۳) از آنها متناسب با توانایی هایشان انتظار و توقع داشته باشند.
۴) آنها را دچار تناقض نسازند.
۵) برای کنترل آنها به رفتارهایی نظیر مسخره کردن، ایجاد احساس گناه، تحقیر کردن و سو»رفتار جسمی متوسل نشوند.
۶) از هر فرصتی استفاده کنند تا به آنها نشان دهند که به شایستگی و خوب بودنشان اعتقاد دارند.
۷) آنها را برای آشکار ساختن احساسات غیرقابل قبول مجازات نکنند.
۸) توانایی خویشتن داری را در آنها پرورش دهند.
۹) آنها را به اندازه ای حمایت و محافظت کنند که یادگیری و اعتماد به نفسشان خدشه دار نگردد.
۱۰) احساسات و افکار آنها را ارزشمند و با اهمیت تلقی کنند.
نتیجه گیری :
اعتماد به نفس ومقوله ی خود ارزشمندی، ازاساسی ترین عوامل در رشد مطلوب شخصیت افرادست. علمای اخلاق وروان شناسان اعتماد به نفس را اساس تامین سعادت وآسایش وآرامش آدمی ذکر کرده اند وبرخورداری از اراده واعتماد به نفس قدرت تصمیم گیری وابتکار خلاقیت ونوآوری ، سلامت فکر وبهداشت روان،رابطه ی مستقیمی با میزان چگونگی عزت نفس وحس خودارزشمندی فرد دارد.
اعتماد به نفس دیدگاهی است که به فرد اجازه می دهد تا ازخود تصویری مثبت داشته باشد وبه توانایی های خود اعتماد کند واین حس عامل مهمی در رشد شخصیت افراد وکسب موفقیت های زندگی اوست. واولین نماد درونی اعتماد به نفس همان رضایت خاطرست از توانمندی هایمان وخود را به عنوان یک موجود ارزشمند پنداشتن است .

منابع :

مجله رشد
مجله پیوند
مجله علوم تربیتی و روان شناسی ، دانشگاه شهید چمران اهواز ( دوره سوم ، سال پنجم ، شماره یک و دوم ) به نقل از دین کیت سیمونتن / ترجمه دکتر حسین شکر شکن.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید