بخشی از مقاله

چکیده

این پژوهش با هدف، تبیین استراتژی برنامه درسی در راستای پرورش کارآفرین در موسسات آموزش عالی زاهدان از دیدگاه متخصصان کارآفرینی میباشد. روش این پژوهش زمینه یابی است. نتیجه کلی این پژوهش نشان میدهد که از نظر متخصصان کارآفرینی لازم است اهداف آموزشی در جهت پرورش یادگیرنده متکی به خود و ریسک پذیر، دارای تفکر انتقادی و همچنین پرورش دهنده مهارتهای ارتباطی، آینده پژوهی، مدیریت و رهبری، تغییرپذیری و شکوفاکننده خلاقیت فراگیرباشد که همانا جوهره کارآفرینی خلاقیت میباشد، در سازماندهی محتوای آموزشی از رویکرد میان رشتهای و فرارشتهای بترتیب بعنوان رویکرد محوری و مکمل استفاده شود.

بر این اساس میتوان گفت، مراکز آموزش عالی محور توسعه و تحول در جامعه و همچنین کانون اصلی تربیت نیروی انسانی متخصص و آموزش دیده است که تربیت نیروی انسانی طرح اصلی و بنیان افکن چهارچوب اساسی برنامهریزی رشد و پیشرفت جامعه محسوب میشود و توجه ویژه و اصولی به عناصر برنامه درسی مراکز آموزش عالی میتوان یادگیرنده کارآمد و کارآفرین پرورش داد تا در نهایت بسیاری از معضلات اجتماعی حل شود.

مقدمه

یکی از مراکز برای شکوفا کردن استعدادها و پرورش کارآفرین دانشگاه ها هستند، دانشگاهی که به عنصر انسانی بعنوان مهم ترین سرمایه و منبع پایان ناپذیر الهی است تکیه و در میان انسانها به افراد خاصی که کارآفرین نامیده می شود توجه خاصی می کند

 علل اساسی ضعف دانشگاه ها در کشورهای جهان سوم در نوشته های بسیاری مورد بررسی قرار گرفته است، بیشتر دانشگاه های این کشورها از نظر ساختار عملکرد، دانشگاه های قدیمی جوامع صنعتی را الگو قرار داده اند و همچنین بسیاری از برنامه های ملی توسعه این دانشگاه ها نیز تقلیدی از دانشگاه های کشورهای توسعه یافته بوده است

برنامه درسی نقش مؤثر و تعیین کننده و انکارناپذیری را در تحقق اهداف و رسالت-های آموزش عالی از نظر کمی و کیفی دارد. در واقع برنامه درسی به عنوان قلب مراکز دانشگاهی در توفیق یا شکست این مراکز نقش کلیدی و تعیین کنندهای دارند - لانبرگ و اورنستین, - 2004 لوسزکیو - - 2008 برنامه درسی کارآفرینی ارائه میدهد که چارچوب یادگیری در آن شامل سه حیطه است:

یادگیری درباره کارآفرینی، یادگیری برای کارآفرینی و یادگیری از طریق کارآفرینی.

در خصوص اینکه آیا کارآفرینی قابل آموزش است دیدگاهها و نقطه نظرات متفاوتی 1993وجود دارد برخی از محققان معتقدند که کارآفرینی قابل آموزش است مثل وسپر برخی دیگر همانند پیتر کلی معتقدند که فقط برخی از جنبه های کارآفرینی قابل آموزش و یاددهی است

در ایران تا آغاز برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، به کارآفرینی توجهی نشده بود، اما در این برنامه به علت وجود بیکاری گسترده بویژه در میان جوانان و دانش آموختگان دانشگاهها و پیشبینی تشدید این معضل در دهه 1380، کارآفرینی مورد توجه قرار گرفته است.

لذا به منظور توسعه و ارتقای سطح کارآفرینی، بویژه در ابعاد آموزشی و پرورشی دانشجویان و دانش آموختگان مقاطع گوناگون تحصیلی و فراهم آوردن مشارکت هرچه بیشتر دانشگاهیان در توسعه کشور، آیین نامه طرح توسعه کارآفرینی در دانشگاههای کشور تهیه و برای اجراء به دانشگاه ها ابلاغ شداست.

دراین پژوهش تبین استراتژی برنامه درسی پرورش کارآفرین در مراکز آموزش عالی بررسی می شودومولفه ها و متغیرهایی که محقق در پی بررسی آنهاست که عبارتند از:

اهداف آموزشی، اهدافی که برای آموزش کارآفرینی مراکز آموزش عالی باید دنبال کندتا رفتار و ویژگی های کارآفرینانه همچون فرصت جویی، ابتکار، مخاطره پذیری را در فراگیران توسعه دهد.

محتوای آموزشی مورد نیاز: اینکه چه چیزی باید یاد داده شود و چه ویژگی-هایی در انتخاب وسازماندهی محتوا رعایت شود تا تمام نیازهای آموزشی فراگیران را تحت پوشش قرار دهد؟. برای تحقق هدف های آموزشی و شیوه ارائه محتوا چه روش هایی بکار برده شود و چه ویژگی هایی فعالیتهای متخصصان و برنامه ریزان داشته باشد تا تغییرات مورد نظر در یادگیرنده ایجادشود است؟

 و در نهایت یکی از مهمترین مراحل تنظیم برنامه ریزی ها و برآورد کننده بازده کار، توجه به ارزشیابی می باشد که بخش مهمی از فرایند آموزش و تجربه یادگیری وبه تعبیر براون1 و نایت2 قلب تجربه فراگیران محسوب می گردد  که با توجه به هدف پژوهش که همانا پرورش کارآفرین می باشد. چه شیوه هایی برای ارزیابی آموخته ها و عملکرد فراگیران مناسب است تا به اهداف موردنظر دست یابیم ؟

مراکز آموزش عالی و کارآفرینی

امروزه آموزش کارآفرینی به یکی از مهمترین و گستردهترین فعالیتهای دانشگاهها با هدف تربیت نمودن افراد متکی به نفس و آگاه به فرصتها تبدیل شده است

براساس جمع بندی از دیدگاه ها می توان گفت بیشتر جهت گیری های برنامه های درسی مراکز آموزش عالی در جهت کارآفرینی و ویژگی های آن می باشد. پرورش روحیه اتکاء به خود و ریسک پذیری ، توجه به تغییر به عنوان فرصت، پرورش توانایی نقد و تحلیل و حل مسأله، پرورش توانایی رهبری، ایجاد تحول، نوآوری و خلاقیت، توجه به پرورش توانایی های ارتباطی، تفکر مستقل در کنار کار گروهی، توجه به مسائل جامعه محلی، ناحیه ای و ملی و جهانی همچون فقر، بی عدالتی، نابرابری چالش محیط زیست و رشد جمعیت و مشکلات آن

در نهایت می توان گفت، مراکز آموزش عالی محور توسعه و حرکت موثر و تحول در جامعه است. زیرا مراکز آموزش عالی کانون اصلی تربیت نیروی انسانی متخصص و آموزش دیده است که می تواند با برخوداری از ایده ها و اندیشه های نو، هر لحظه در شریان های حیاتی حرکت روبه رشد جامعه، بالقوه گی های نوینی را تزریق کند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید