بخشی از مقاله

چکیده

جامعه امروز، جامعه مخاطرات، تهدیدها و چالشهاست. برندگان اصلی این جوامع، تنها کسانی هستند که جهان را با خلاقیت و نوآوری دگرگون میکنند. با توجه به اهمیت این مسئله،خصوصاً در حیطه تعلیم و تربیت، مقاله پیش رو با هدف معرفی و بررسی خلاقیت و راههای پرورش آن در آموزش و پرورش نگارش شده است. روش آن مروری - کاربردی بوده و اطلاعات مورد نیاز آن از منابع و اسناد کتابخانهای استخراج شده است.

در این مقاله ابتدا به تحلیل و معرفی مفهوم خلاقیت و مبانی نظری آن در متون اسلامی و نظریات دانشمندان معاصر پرداخته شده و سپس دیدگاههای صاحبنظران مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه سعی شده ضمن اشاره به عوامل تأثیرگذار بر شکلگیری خلاقیت، مهارتهای مربوط به آن آورده شود. در پایان سعی شده چند نمونه از روشهای آموزش خلاقیت از دیدگاه پژوهشگران مختلف در عرصه تعلیم و تربیت و سیره معصومین معرفی شده است.

مقدمه

در جهانی که میرود مرزهای جغرافیایی، فرهنگی، اطلاعاتی و... برداشته شود و به یک دهکده جهانی تبدیل شود، باید مرزها و محدودیتهای افکار نیز برداشته شود و انسانها چنان قدرت فکر و اندیشهای را داشته باشند، که بتوانند در این دهکده جهانی، بیندیشند تا به یک شهروند جهانی تبدیل شوند. برندگان بزرگ در قرن 21، جهانی هستند، چون این دهکده جهانی، تفکر جهانی میطلبد. انسان قرن 21، یک شهروند فراملی، فرامرزی و فراساختاری است .[1]

جامعه امروز، جامعه مخاطرات، تهدیدها و چالشهاست. برندگان این جوامع، کسانی هستند که جهان را با خلاقیت و نوآوری دگرگون میکنند. دنیایی که ما در آن به سر میبریم با دنیای پیشین در تمام طول تاریخ بشر متفاوت است. از این رو با رویدادها و مشکلهای بحرانزا و بیسابقه دست به گریبان است زیرا ابعاد زمانی و مکانی مشکلها بیسابقه است: بعد مکانی، تمام سیاره زمین را در بر میگیرد و بعد زمانی هم تا روزگار نسلهای آینده، ادامه مییابد. تعلیم و عمل ما چون میراثی برای زادگانمان باقی خواهد ماند و تاوان اشتباه یا کوتاهی پدران، معلمان، مربیان و... جامعه امروز در تربیت افرادی خلاق، مبتکر و نوآور را فرزندان جامعه فردا خواهند پرداخت.

در دنیایی اندیشهمحور جوامع و افرادی که خلاق نباشند در حاشیه قرار میگیرند و نمیتوانند در توسعه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه خود و جامعه جهانی نقش فعالی داشته باشند .[2]
خداوند متعال، توانایی تفکر خلاق را به طور بالقوه و فطری در نهاد بشر قرار داده است. در تعابیر قرآنی آفرینش آسمانها و زمین از مصادیق خلاقیت است نظیر آیه »بدیع السموات و الارض و اذا قضی امراً فإنما یقول له کن فیکون؛ او آفریننده آسمانها و زمین است و چون اراده آفرینش چیزی کند به محض آنکه گوید موجود باش به وفور موجود میشود« - بقره، - 117 و خداوند در قرآن در وصف خویش استفاده کرده است. نظیر آیه »إن ربک هو الخلاق العلیم« - حجر، - 86 و انسان نیز به عنوان کاملترین و عالیترین گزینه خلیفه الهی، تنها متفکر خلاق این جهان در بین مخلوقات محسوب میشود .[3]

قرنها چنین تصور میشد که آموزش و ارزشیابی از تفکر به معنای عام و تفکر خلاق به معنای خاص بسیار دشوار و یا حتی غیر ممکن است. در سالهای اخیر این برداشت از تربیت به حاشیه رفته و جای خود را به برداشت دیگری داده است .[4] با ظهور جنبش تفکر انتقادی در اوایل دهه 1980 و رواج اندیشه پست مدرنیسم آموزش مهارتهای حل مسأله و تفکر خلاق و ارزشیابی از آنها در دستور کار نظامهای آموزشی قرار گرفته است.

در این ایام الگوی جدیدی از تربیت عقلانی که متکی بر آموزش تفکر معقول و پرورش انسان آزاد اندیش است، به عرصههای نظری و عملی تعلیم و تربیت وارد شده است. بسیاری از متفکران معاصر معتقدند این الگو ریشه در افکار جان دیویی دارد .[2] تا جایی که امروزه پرورش و تولید فکر، اندیشه و ایده والاترین هدفی است که در سر لوحه هر نظام فکری و تعلیم و تربیت هر قوم و ملتی میباشد. امروزه آرزو و هدف ملتها داشتن انسانهای متفکر، متعهد و با اندیشههای والاست. تا از طریق آنها، بهترین شرایط زندگی فردی و اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را فراهم آورد .[5]

تفکر و خلاقیت در اسلام و متون اسلامی از جایگاهی والا برخوردار است به طوری که قرنها پیش علی ابن ابی طالب - ع - ، در نامه 31 نهجالبلاغه علاوه بر این که فرزندش را به تفکر خلاق میخواند، مربیان و متصدیان امور سیاسی، تربیتی و فرهنگی را در قرون و اعصار، به زمینهسازی و برنامهریزی برای تحقق اندیشه خلاق در جامعه دعوت مینماید. تورنس - 1980 - ، بر آن است که ما برای بقا نیازمندیم قدرت خلاق کودکان را توسعه داده و مورد استفاده قرار دهیم، وی خلاقیت هر انسانی را مهمترین اسلحه او میداند که با آن میتواند فشارهای روحی ناشی از زندگی روزانه و امور فوقالعاده را از بین ببرد و راه موفقیت را هموار سازد .[6]

امروزه در کشورهای توسعه یافته شکوفایی خلاقیت دانشآموزان از مهمترین اهداف آموزش و پرورش به شمار میرود. در این کشورها، اهمیت پرورش خلاقیت به حدی است که مواد درسی ویژهای در تمامی مقاطع تحصیلی در نظر گرفته شده است. این برنامهریزی به علت نقش زیربنایی خلاقیت در توسعه و پیشرفت و غلبه بر تغییر و تحولات اجتنابناپذیر زندگی است. تعلیم و تربیت هر کشور نقش بسیار اساسی و ارزندهای در پرورش خلاقیت افراد دارد.

نظامهای آموزشی ملزم هستند ضمن ارائه تصویری وسیع، پربار و دقیق از آینده، برای پرورش خلاقیت نسل جوان برنامهریزی کند. تاکنون تحقیقات بسیاری پیرامون عوامل تأثیرگذار بر خلاقیت انجام شده است به نظر برخی از صاحب نظران به طور کلی عوامل شناختی - مانند هوش و استعداد - ، متغیرهای محیطی - مثل عوامل سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی - و متغیرهای شخصیتی - چون انگیزه درونی، ویژگیهای خود رهبری یا دگررهبری و... - بر خلاقیت مؤثر است.

آنان معتقدند که خلاقیت صرفاً با دارا بودن یک ویژگی فردی بروز نمییابد .[7] به نظر برخی از صاحبنظران در رشد خلاقیت عوامل طبیعی بیشتر نقش دارند آنان معتقدند که عوامل طبیعی بیش از ویژگیها و تواناییهای ذاتی افراد میتوان تغییر داد .[8] برخی دیگر عقیده دارند که تفکر خلاق یک مهارت است و میتوان آن را مانند هر مهارت دیگری مثل شنا، تنیس و گلف آموزش داد. خلاقیت به عنوان یکی از تواناییهای ذاتی انسان، که خداوند آن را به صورت بالقوه در وجود انسان به ودیعه گذاشته است، در جامعه کنونی اهمیت و ضرورت فراوانی دارد و آموزش خلاقیت و تربیت افراد مبتکر مسألهای انکارناپذیر در تمام جوامع است که مسؤلیت پرورش آن بر دوش آموزش و پرورش هر کشور که مهمترین نهاد در تعلیم و تربیت افراد است قرار دارد. در این نگارش سعی گردیده به پاسخ سؤالات زیر پرداخته شود:

مفهوم خلاقیت و تفکر خلاق چیست؟

چه روشهایی را میتوان برای تربیت افراد خلاق، با ایده و اندیشههای نوین به کار برد؟

مهارتهای مربوط به خلاقیت کدامند؟

روش

این مقاله به روش مروری-کاربردی نگارش یافته است.

یافتهها تحلیل مفهوم خلاقیت و مبانی نظری آن

واژه » خلق« در قرآن، به معنای ساختن چیزی با استفاده از چیزهای دیگر است. برای نمونه خداوند در قرآن میفرماید »الذی احسن کل شیٍ خلقه و بدأ خلق الانسان من طین؛ او همان کسی است که هر چه را نیکو آفرید و آغاز آفرینش انسان را از گل قرار داد« - سجده، . - 7 در عین حال که در قرآن خدا خالق اصلی معرفی شده، خلق کردن به غیر خدا هم نسبت داده شده است: برای مثال میتوان به یادآوری خدای متعال به حضرت عیسی اشاره کرد که میفرمایند: » و إذ تخلق من الطین کهیئه الطیر بإذنی؛ به یادآور زمانی را که به اجازه من از گل مجسمه پرندهای خلق کردی« - مائده، . - 110 پس با توجه به این آیات واژه خلق را میتوان هم به خداوند - که خود »احسن الخالقین« - مؤمنون، - 14، مینامند - به شایستگی نسبت داد و هم به انسان که مخلوق خداست .[9]

به طور کلی از نظر متون اسلامی، تفکر خلاق، فرایندی ذهنی است که به تولید ایده و اندیشهای جدید، بدون سابقه قبلی بیانجامد و این تفکر مولد و جهتدار است و جهت تولید ایدههای آن برای تحقق مصالح حقیقی فرد و امت اسلامی است؛ در غیر این صورت هر تفکر خلاقی نمیتواند قابل قبول باشد. لازم به ذکر است آن ایدهها و اندیشههای جدید در حیطه ذهن، خلاقیت میشمارند و به فعلیت رساندن این ایدهها نوآوری تلقی میشود .[10]

گیلفورد و دوبونو از جمله متفکرانی هستند که درباره انواع تفکر بحث کردهاند. گیلفورد - 1967 - ، ضمن معرفی تفکر همگرا و واگرا به منزله دو شکل عمده تفکر انسان، تفکر هم گرا را با هوش و تفکر واگرا را با خلاقیت مرتبط میداند. تفاوت آنها در این است که در تفکر همگرا نتیجه تفکر از قبل معلوم است یعنی همیشه یک پاسخ درست یا نادرست وجود دارد. درحالی که در تفکر واگرا پاسخ قطعی وجود ندارد و ممکن است پاسخهای احتمالی بسیاری وجود داشته باشد که از نظر منطقی همه آنها درست باشند.

در نظریه گیلفورد، تفکر واگرا از چند عامل تشکیل شده است که مهمترین آنها عبارتند از: سیالی - روانی - : تولید تعدادی اندیشه در یک زمان؛ انعطافپذیری - نرمش - : تولید اندیشههای متنوع و غیرمعمول؛ تازگی - اصالت یا ابتکار - : استفاده از راه حلهای منحصر به فرد و نو؛ گسترش - بسط - : تولید جزییات .[11] دوبونو نیز تحت عنوان تفکر جانبی و تفکر عمودی به این مقوله پرداخته است. وی معتقد است که تفکر عمودی موجب ایجاد قالبهای ذهنی و توسعه آن میشود، در حالی که تفکر جانبی ساختار این قالبها را تغییر میهد و قالبهای جدیدی ایجاد میکند .[6] اما بعد مهم تفکر خلاق که همان بعد ذهنی آن است که از آن با واژه خلاقیت نام برده میشود.

عوامل مؤثر بر خلاقیت و مهارتهای مربوط به آن

رنزولی در نظریه خود در خصوص عوامل مؤثر در پرورش و ایجاد خلاقیت از سه عنصر معلم، دانشآموز، برنامه درسی نام برد. براساس آنچه این نظریه بیان میکند با ترکیب مناسب این عناصر، یادگیری مؤثر و خلاق حاصل میگردد هر یک از این عناصر با زیر مجموعههای خود سبب عمل مطلوب یادگیری میشوند. زیر مجموعههای این عناصر به این شرح است: برنامه درسی شامل ساختار رشته، محتوا و روششناسی رشته؛ معلم شامل شناخت از رشته، عشق به رشته و روشهای تدریس؛ دانشآموز شامل سبک یادگیری، علایق و توانایی.

رنزولی در نظریهاش علاوه بر این سه عنصر به موارد دیگری نیز توجه کرده است، همچون نقش معلم که شامل زیر مجموعههای: چگونگی نگرش معلم؛ نقش الگویی معلم؛ روابط عاطفی معلم و شاگرد؛ روابط آموزشی معلم و شاگرد است و دیگر این که به نقش محیط آموزشی، شرایط فیزیکی آن محیط و روابط عاطفی بین افراد محیط آموزشی، امکانات علمی و آموزشی، انگیزه کار در کارکنان و طراحی فضای آموزشی و... پرداخته است. همچنین براساس این نظریه مدیر و سرپرست محیط آموزشی نقش به سزایی در پرورش و ایجاد خلاقیت دانشآموزان ایفا میکنند.

[12] آمابیل - 1982 - معتقد است معلمان با بیان آزاد احساس خود مانند عشق، شادی و کنجکاوی به امور، میتوانند الگوی مناسبی برای دانشآموزان در پرورش و ایجاد خلاقیت باشند. به نظر وی - 1990 - ، انگیزه درونی دارای اهمیت بیش تری در خلاقیت است اگر افراد از ابتدا به کار علاقهمند باشند و با لذت و رضایت بیشتری وارد کار شوند میتوانند خلاقیت بیشتری از خود نشان دهند .[6] رنزولی - 1989 - در نظریه خود معلم را یکی از سه عنصر اصلی در پرورش خلاقیت دانشآموز معرفی میکند و میگوید ایجاد شرایط مساعد برای رشد خلاقیت مستلزم وجود جوی صمیمی و مطمئن در کلاس است. وی باید بتواند به آسودگی در کلاس به اظهار نظر بپردازد و بینگرانی هر سؤالی را مطرح کند. تحقیقات نشان داده روابط صمیمانه و توأم با علاقه و احترام نقش مؤثری در توانایی خلاق دانشآموزان دارد .[12]

خلاقیت اکتسابی و قابل آموزش است و رسیدن به آن مستلزم داشتن مهارتهایی است که به شرح آنها میپردازیم: مهارتهای مربوط به موضوع: این عنصر شامل شناخت موضوع و حقایق، اصول و نظریات نهفته در یک موضوع است. مهارتهای مربوط به موضوع به منزله مواد اولیه شامل استعداد، تجربه و آموزش است که فرد در یک زمینه خاص دارد. روشن است که مثلاً تنها کسی ممکن است در زمینه فیزیک هستهای خلاق باشد که اطلاعاتی درباره آن داشته باشد و یا کودکی می تواند در نقاشی خلاقیت داشته باشد که قبلاً چگونگی کار کردن با قلممو دانسته باشد و ترکیب رنگها را آموخته باشد، بنابراین انسانی میتواند در یک زمینه خلاق باشد که مهارتهایی را در آن زمینه یاد گرفته باشد .[11]

مهارتهای مربوط به تفکر - خلاق - : با وجود اهمیت عنصر قبلی، اگر فردی از بالاترین حد استعداد، تجربه و... برخوردار باشد اما از مهارتهای مربوط به تفکر بیبهره باشد هرگز نمیتواند کار خلاقانه انجام دهد. مهارتهای خلاقیت با شکستن قالبها، مهارتهای موضوعی را در راهی جدید به کار میگیرند یعنی از مهارتهای موضوعی به شکل جدید استفاده میکنند. مهارت خلاقیت با ارزشهای فکری زیر توأم است: -1 شکستن عادتها؛ -2 تأخیر ارزیابی در مورد ایدهها؛ -3 توجه به مسائل پیچیده؛ -4 متفاوت دیدن چیزها؛ -5 تفکر وسیع - برقراری ارتباط میان ایدههای متفاوت - .[6] انگیزه: اگر فردی دارای هر دو مهارت مربوط به موضوع و خلاقیت باشد آیا میتواند موفق به انجام دادن کار خلاق شود؟ اکثر شواهد نشان میدهد که پاسخ این پرسش منفی است. اگر انگیزه از درون بجوشد - انگیزه درونی - کار برای افراد جالب و لذتبخش است در حالی که انگیزه بیرونی بیرونی مثل بردن جایزه یا اجرای دستورات اغلب همراه با رضایتمندی درونی نیست .[11]

روشهای آموزش خلاقیت

جهت توسعه خلاقیت، تعداد فراوانی از فنون تفکر خلاق به دست صاحبنظران برجسته این امر، ابداع شده و ابتدا در مراکز صنعتی و سپس در محافل علمی و آموزشی مورد استفاده و بهرهبرداری قرار گرفتهاند. قدیمیترین و معروفترین روشها، روش شوراندن ذهن - بارش مغزی - است. این نظریه موافقان و مخالفان زیادی دارد اما هنوز هم در مراکز تربیتی، صنعتی، تجاری، به منزله روشی مفید مورد استفاده قرار میگیرد .[13] کرافت و همکاران - 2001 - ، بارش فکری را فعالیتی گروهی که در آن تعداد زیادی ایده برای تحلیل، طبقهبندی و ارزیابی بعدی جمعآوری میشود، تعریف نمودهاند.

به نظر هگینز بارش فکری روشی است که از آن میتوان در بازاریابی، برنامهریزی، تأمین نیروی انسانی، ایجاد انگیزه، کنترل و ارتباطات بهره برد. اسبورن - 1368/1951 - ، این شیوه را یکی از مراحل حل مسأله و مختص ایده یابی میداند، وی تداعی معانی، اثرگذاری از طریق ایجاد رقابت و نیز به تعویق انداختن قضاوت را اساس روش ابداعی خود معرفی میکند .[14] روشهای دیگری نیز وجود دارد که هر یک میتوانند تمرین مفیدی برای پرورش خلاقیت محسوب شوند مانند روش ارتباط اجباری که مبتنی بر ایجاد ارتباط بین مفاهیم به ظاهر بیربط است ولی این توان را دارد که به مفاهیم جدیدی منجر شود. یا روش سینکتیکس که در آن تفکر خلاق با فعالیت استعاری و تمثیلی شکل میگیرد.

[13] گوردون - 1961 - ، پدیدآورنده فن سینکتیکس است. این روش بر اتصال و همراهی عناصر به ظاهر بیربط تأکید دارد و خود گوردون، آن را شیوه ای برای آشنازدایی میداند هگینز، روش گوردون را وسیلهای برای دور کردن فرد از موضوع و خارج نمودن او از »حصار« آن میداند. در این فن، جسارت ورود به یک موضوع، تصور موضوع در عالم خیال و مقایسه موضوع با نمادهای بیرون از ذهن، از جمله عواملی هستند که منجر به بروز خلاقیت در فرد میشوند » .[15]این فن به نسبت سایر روشها، وقتگیرتر است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید