بخشی از مقاله

مقدمه:
بيش از 2000 سال است كه اطلاعات پزشكي اثرات اضافه وزن را روي بيماري ها و مرگ و مير نشان داده است. در آن زمان بقراط تشخيص داد كه مرگ ناگهاني در ميان افرادي كه بطور طبيعي چاق هستند نسبت به افراد لاغر بيشتر رايج است و اين موضوع در عرض 50 سال گذشته بسيار مورد بحث بوده است (8).
در سالهاي اخير درك اهميت توزيع چربي، به ويژه چربي شكمي به عنوان عامل خطرزا براي بسياري از بيماري ها و مرگ و مير ناشي از آنها مورد توجه پژوهشگران بوده است. يافته هاي پژوهشي نشان مي‎دهد كه چربي درون شكمي يا احشايي، بيش از چربي زيرپوستي مسئول افزايش خطر بيماري هاست (4).


با توجه به اين موضوع كه افراد چاق بيشتر در معرض خطر ناتواني هاي جسماني، اجتماعي و رواني قرار دارند، كم تحركي و چاقي به عنوان يكي از مهمترين عوامل تهديدكننده سلامت و تندرستي در همه كشورهاي دنيا در نظر گرفته مي‎شود همچنين مطالعات انجام شده در شروع قرن بيستم نشان داد كه توزيع چربي موضعي نقش مهمي در مرگ و مير افراد دارد (4)، هر چند تا پايان جنگ جهاني دوم در اين زمينه فعاليت چشمگيري انجام نشد. اما پس از آن، نتايج مطالعات نشان دادند كه افراد چاق با توزيع چربي بدن آندروئيد يا مردانه نسبت به افراد با چاقي ژينوئيد يا زنانه بيشتر در معرض خطر ابتلا به بيماريهاي قلبي و ديابت هستند. بررسي‌هاي كلينيكي و همه گير شناسي در سال 1980 نيز وجود ارتباط بين توزيع چربي بدن و افزايش خطر مرگ و مير را تأئيد كردند. همچنين پژوهشگران به وجود رابطه بين فعاليت هاي جسماني و بيماري هاي مختلف از جمله بيماري هاي قلبي- عروقي پي بردند. البرايت و يولاك اظهار مي دارند، كه دليل افزايش جمعيت مبتلا به بيماري هاي قلبي- عروقي، كم تحرك است و اجراي فعاليت هاي منظم و مستمر جسماني مي‎تواند از توسعه بيماري هاي قلبي- عروقي جلوگيري كند (7) چاقي شكمي خطر ابتلاء به پرفشار خوني، بيماري‌هاي قلبي- عروقي، افزايش انسولين خون، ديابت، بيماري هاي مربوط به كيسه صفرا، سكته مغزي و سرطان سينه و رحم را افزايش مي‎دهد (4).


بنابراين با توجه به ارتباطي كه بين ميزان فعاليت بدني و ميزان چربي و چگونگي توزيع آن در قسمتهاي مختلف بدن با مشكلات مربوط به تندرستي وجود دارد، اندازه گيري فعاليت بدني، تركيب بدني و نحوه توزيع چربي در بدن مورد توجه بسياري از پزشكان، متخصصين بهداشت و متخصصين ورزشي قرار گرفته است. براي تعيين تركيب بدن روشهاي مختلفي از جمله وزن كشي در زير آب ، مقاومت الكتريكي يا رقيق سازي ايزوتوپي است كه اين تكنيكها معمولاً در مكانها و محيط هاي پزشكي، بهداشتي و ورزشي در دسترس نيستند. روش تعيين درصد چربي بوسيله‌ي كاليپر داراي دقت بالا و قابل اجراست. به غير از ارزيابي درصد چربي بدن، شاخص هاي ديگري كه معمولاً در ارتباط با تندرستي مورد ارزيابي قرار مي‌‌گيرند، شاخص توده بدني (BMI) ، ضخامت چربي زير پوستي، نسبت دور كمر به دور نشيمنگاه (WHR) است. بطوري كه WHR يا نسبت دور كمر به نشمينگاه كه يكي از ساده ترين روشهاي ارزيابي توزيع چربي در بدن هستند. براي تعيين خطر بيماريهاي قلبي- عروقي استفاده مي‎شود. كچ، مك آردل (1993) در كتاب فيزيولوژي ورزش اشاره مي‌كنند كه اگر (WHR) در مردان بيشتر از 9/0 باشد بيانگر افزايش خطر مرگ ناشي از بيماري هاي قلبي- عروقي و ساير بيماريها مانند ديابت، بالا بودن تري گليسيريد و پرفشار خوني است (17).


تحقيقات انجام يافته در سالهاي اخير مشخص شده است كه شاخص نسبت دور كمر به دور لگن (WHR) پيشگوي قوي براي بيماري هاي قلبي- عروقي است (6).
با توجه به خطرات ناشي از ناهنجاريهاي تركيب بدني در تندرستي افراد و به طور كلي جامعه، مسأله اي كه در اين تحقيق مطرح است اطلاع از ميزان ارتباط بين مهمترين متغيرهاي تركيب بدني يعني (BMI) ، (WHR) ، درصد چربي بدن با عوامل خطرزاي قلبي- عروقي شامل قند خون ناشتا،‌ كلسترول تام، تري گليسيريد، ليپوپروتئين پرچگالي، ليپوپروتئين كم چگالي و نسبت ليپو پروتئين كم چگالي به ليپو پروتئين پرچگالي (عامل خطر) و همچنين ارتباط آنها با ميزان فعاليت بدني افراد مورد بررسي است.


امروزه، اضافه وزن و چاقي (به ترتيب نمايه توده بدني يا BMI بين 9/29-25 و 30 كيلوگرم بر متر مربع (1 )) به شكل اپيدمي جهاني در آمده است، تا جايي كه سازمان جهاني بهداشت (WHO ) واژه "globesity"را براي آن در نظر گرفته است. اپيدمي چاقي به جوامع صنعتي و پيشرفته محدود نبوده و تخمين زده مي‏شود كه بيش از 115ميليون نفر در كشورهاي در حال توسعه از مشكلات مربوط به چاقي رنج مي‏برند (2). براي نمونه، در يك مطالعه ملي در زنان 60-40 ساله شهري ايران، در 9/38% اضافه وزن و 9/27% چاقي مشاهده شده است (3).


علاوه بر چاقي، هيپرليپيدمي نيز از مهمترين عوامل خطرساز بيماري‏هاي قلبي – عروقي است (4) که خود اولين علت مرگ و مير شناخته شده است(5). نكته قابل توجه اينكه چاقي، خود يك عامل خطرساز براي هيپرليپيدمي بوده و هر ساله در كشورهاي مختلف هزينه‏هاي هنگفتي صرف كنترل و درمان چاقي و بيماري‏هاي مرتبط با آن از جمله هيپرليپيدمي مي‏شود كه اهميت پيشگيري و درمان ارزان‏تر آن را بيشتر مي‏كند. براي مثال هزينه‏هاي ملي مربوط به تشخيص، درمان و مديريت اضافه وزن، چاقي و بيماري‏هاي مربوطه در ايالات متحده 5/78 ميليارد دلار در سال 1998تخمين زده شده است (6).
بيش از 20سال پيش، از آناليز داده‏هاي اولين بررسي ملي سلامت و تغذيه(NHANES-I) آمريكا (7و8) ارتباط معكوس بين دريافت كلسيم و وزن گزارش شد. مطالعه NHANES-III(9) و مطالعات مقطعي بعدي نشان دادند كه افزايش دريافت كلسيم با BMIو وزن پايين‏تر (10و11)، چربي تام بدني كمتر (15-12، 7)، چربي شكمي كمتر (16، 13،12، 7)، محيط كمر كمتر ( 17و 7 ) و حتي برگشت وزن كمتر پس از رژيم‏هاي كاهش وزن (18و12) همراه بوده و اين تاثيرات در سنين كمتر از 18 سال نيز مشاهده مي‏شود (23-19).


علاوه بر روش‏هاي معمول در كاهش وزن و كاهش ليپيدهاي خون مثل رژيم درماني، ورزش، داروها شواهدي وجود دارد مبني بر اينكه كلسيم مي‏تواند در تنظيم چربي‏هاي بدن و چربي‏هاي خون نقش داشته باشد. بعضي مطالعات نشان داده‏اند كه افزايش دريافت كلسيم با كلسترول LDLكمتر (29-24)، كلسترول تام كمتر(30، 28، 27، 7)، نسبت كلسترول تام به كلسترول HDL كمتر (7)، نسبت كلسترول LDL/HDL كمتر(29)، نسبت كلسترول HDL/LDL بالاتر (31)، آپوليپوپروتئين Bكمتر(32، 26، 25)، نسبتI ApoA-I/ApoBبيشتر(32) و تري‏گليسريد كمتر (30) همراه است. در عين حال بعضي مطالعات اين تاثيرات، و يا بخشي از آنها را تأييد نكرده‏اند (38- 37، 24، 16، 14).


مطالعه ملي انجام شده در سال 81-1379 در ایران (35) نشان داده است كه ميانگين دريافت كلسيم در ايران594 میلی گرم است اين در حالي است كه ميانگين نياز1036 میلی گرم بوده و به اين ترتيب میانگین دريافت كلسيم در ايران زير %70 نيازمندی است. با توجه به اطلاعات موجود اين فرضيه شكل مي‏گيرد كه شايد با افزايش دريافت كلسيم از طريق مكمل ياري بتوان پروفايل ليپيدي افراد مبتلا به اضافه وزن يا چاقي را بهبود بخشيد، بنابراين هدف از اين مطالعه، بررسي تأثير مكمل 1000ميلي گرمي كلسيم بر پروفايل ليپيدي زنان غير يائسه مبتلا به اضافه وزن يا چاقي طي 30 روز بود.

چاقي يكي از شايع ترين مشكلات بهداشتي در عصر حاضر است كه از آن به عنوان يكي از عوامل خطرزا براي بسياري از بيماريها ياد مي‎شود. چاقي زمينه ساز بسياري از مرگ و ميرها بوده است. و هر ساله هزينه هاي اجتماعي و مالي هنگفتي را بر جوامع بشر تحميل مي‌كند (3). بنابراين تعيين مرز دقيقي براي چاقي در هر جامعه و تعيين ارتباط آن با عوامل تهديد كننده سلامتي مي‎تواند نقش مهمي در كاستن مرگ و مير ناشي از بيماريهاي مرتبط با چاقي از يك سو، كاهش هزينه هاي اجتماعي و مالي از سوي ديگر داشته باشد. لذا پيشگيري از عوارض چاقي به ويژه بيماريهاي قلبي- عروقي ضروري است و كنترل چاقي و ليپيدهاي خون از اهميت خاصي برخوردار است.
واضح است كه پيشگيري ارزان تر و مفيدتر از درمان است و به لحاظ اجتماعي و اقتصادي هم مقرون به صرفه و مفيد مي باشد، زيرا با كاستن از عوارض بيماريها از هزينه هاي غيرضروري و اتلاف وقت جلوگيري به عمل خواهد آمد و از اين طريق از سنگيني بار تحميل شده بر اقتصاد جامعه نيز كاسته خواهد شد (7).
با توجه به نقش مثبت و پيشگيرانه فعاليت هاي جسماني از بعضي بيماري ها و اهميت سلامتي اعضاي جامعه تعيين ميزان رابطه بين فعاليت هاي جسماني و برخي عامل هاي خطرساز قلبي- عروقي ضرورتي براي انجام اين تحقيق است.


كمبود اطلاعات در زمينه ميزان ارتباط درصد چربي بدن، شاخص توده بدني و نسبت دور كمر به دور نشيمنگاه در كشور ضرورت ديگري را براي انجام اين پژوهش نمودار مي سازد. و همچنين با توجه به سادگي اندازه گيري مربوط به اين شاخص ها و پايين بودن هزينه آنها در مقابل آزمايش هاي مختلف پزشكي در صورت وجود ارتباط با عوامل خطرزا در جامعه مورد تحقيق با داشتن نورم و با يك اندازه گيري ساده مي‎توان احتمال بروز بيماري هاي قلبي- عروقي را در افراد معلوم كرد. و همچنين ابزار مؤثري در پيشگيري از آن بيماري ها و نيز ساير بيماري هاي ناشي از چاقي باشد.

مقدمه‏اي بر كلسيم:
كلسيم از فراوان‏ترين املاح موجود در بدن است، به طوري كه حدود 2-5/1 درصد وزن بدن و 39% املاح بدن را تشكيل مي‏دهد. حدود 99% كلسيم در استخوان‏ها و دندان وجود دارد. كلسيم دندان‏ها قابل به حركت در آمدن و برگشت به خون نيست. اسكلت بافت ديناميكي است كه در صورت نياز سبب برگشت كلسيم و املاح ديگر به خون و مايعات خارج سلولي مي‏گردد. به هر حال بعد از بزرگسالي احتباس كلسيم دريافت شده از طريق غذا و مكمل‏ها توسط استخوان محدود مي‏شود مگر آنكه كلسيم همراه با ويتامين Dيا يك داروي محافظت كننده استخوان مصرف گردد.
1% باقيمانده كلسيم در خون و مايعات خارج سلولي و در داخل سلول بافت‏ها وجود دارد كه سبب تنظيم بسياري از عملكردهاي متابوليكي مهم مي‏گردد. كلسيم سرم در دامنه باريكي بين 8/8 تا 8/10ميلي‏گرم در دسي ليتر تنظيم مي‏شود كه از اين مقدار غلظت كلسيم يونيزه 2/5 – 4/4 میلی گرم در دسي ليتر است و اين تعادل بين كلسيم استخوان و خون بيشتر از همه مديون هورمون PTHاست (36).

نياز (DRI)و مسموميت:
AIو ULكلسيم توسط كميته غذا و تغذيه براساس برآورد نيازمندی هاي بزرگسالان در جدول1-1 آمده است.
دريافت خيلي زياد كلسيم (براي مثال 2000 میلی گرم يا بيشتر در روز) به خصوص همراه با ميزان بالاي ويتامين D (مثل مصرف زياد مكمل‏هاي توأم كلسيم و ويتامين D) از علل اصلي هيپركلسمي است. اين مسموميت ممكن است منجر به افزايش كلسيفيه شدن بافت‏هاي نرم به خصوص كليه گردد كه مي‏تواند خطرناك باشد.
يبوست از دیگر عوارض جانبي دريافت كلسيم اضافي است، امّا اين عارضه مسمومیت محسوب نمي‏شود (36).

مهمترين عملكردهاي كلسيم:
كلسيم كافي غذايي براي كسب مناسب حجم و تراكم استخوان در سال‏هاي قبل از بلوغ و نوجواني و همچنين در سال‏هاي بعد براي پيشگيري از پوكي استخوان مورد نياز است. كلسيم بر پايداري غشاء و انتقال غشاءهاي سلولي، عبور يون‏ها از غشای اندامک‏هاي سلولي، آزاد شدن ناقل‏هاي عصبي در سيناپس، عملكرد هورمون‏ها و آزاد شدن و فعال شدن آنزيم‏هاي داخل و خارج سلولي تأثير دارد.


كلسيم براي انتقال عصبي و تنظيم عملكرد عضله قلب ضروري است. تعادل مناسب يون‏هاي كلسيم، سديم، پتاسيم و منيزيم سبب تأمين كشش عضلات و كنترل تحريك‏پذيري عصبي مي‏شوند. علاوه بر اين يون‏هاي كلسيم نقش حياتي در انقباض عضلات صاف دارند.
كلسيم يونيزه با تحريك ترشح ترومبوپلاستين از پلاكت‏هاي خون تشكيل لخته خون را شروع مي‏كند. همچنين، يون‏هاي كلسيم كوفاكتور بسياري از واكنش‏هاي آنزيمي مانند تبديل پروترومبين به ترومبين مي‏باشند كه به پليمريزاسيون فيبرينوژن به فيبرين و مرحله‏هايي در تشكيل لخته‏هاي خون كمك مي‏كند (36).


آگاهي از ساختار، اندازه و تركيب بدني ورزشكاران نقش مهمي در تعيين موفقيت هاي ورزشي آنها بازي مي‌كند. واضح است كه اين شناخت و آگاهي در مورد افراد غيرورزشكار نيز بسيار سودمند است. در حقيقت دستيابي به وزن مطلوب و حفظ آن براي نيل به زندگي سالم و بانشاط موضوعي است كه امروزه اغلب انسانها نسبت به آن آگاهي دارند. شيوع چاقي در كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه رو به فزون است (13). گزارش اخير سازمان بهداشت جهاني نيز بر شيوع گسترده اضافه وزن و چاقي در بسياري از كشورها تأكيد دارد (15). چاقي وضعيت پيچيده و چند عاملي است كه عوامل بسياري در گسترش آن دخالت دارند. اگرچه بحث هاي زيادي در خصوص عوامل درگير در بروز چاقي وجود دارد، اما عقيده عمومي بر اين است كه كاهش فعاليت بدني روزانه به همراه مصرف مواد غذايي فراوان و غني از چربي و قند سازي دو عامل مهم از عوامل مهم از عوامل افزايش روز افزون شيوع چاقي هستند.

منابع غذايي و دريافت:
علاوه بر لبنيات كه غني‏ترين منابع را تشكيل مي‏دهند، سبزيجات سبز تيره برگي شكل مثل كلم، برگ‏هاي سبز شلغم، برگ‏هاي سبز خردل، بروكلي، استخوان‏هاي ريز ساردين و ماهي آزاد كنسرو شده و صدف منابع خوب كلسيم هستند. همچنين لوبياي سويا حاوي مقدار زيادي كلسيم است.
از مكمل كلسيم براي افزايش دريافت كلسيم استفاده مي‏شود كه معمول‏ترين شكل آن كربنات كلسيم است. نوع ديگر آن سيترات كلسيم است كه در مقايسه با كربنات كلسيم حاوي مقدار كمتري كلسيم است امّا محلول‏تر مي‏باشد و به اين جهت براي بيماران مبتلا به آكلريدري مناسب است. جذب كلسيم با وعده‏هاي غذايي كه موجب محلوليت بيشتر يون‏هاي كلسيم در معده مي‏شود، افزايش مي‏يابد.


براساس بررسي مداوم دريافت هاي غذايي افراد در آمريكا، عمده‏ترين منبع كلسيم در رژيم غذايي شير، پنير، نان، بستني و ماست منجمد همراه با كيك‏ها، شيريني و دونات‏ها است (36). در ايران نيز گزارش ملي سال 81- 1379 (35) نشان مي‏دهد كه ميانگين دريافت كلسيم در كشور594 میلی گرم است اين در حالي است كه ميانگين نياز 1036 میلی گرم بوده و به اين ترتيب دريافت كلسيم در ايران زير 70% نياز است. همچنين در اين طرح نشان داده شد كه بيشترين دريافت كلسيم در ايران از گروه نان و غلات (9/33%) و عمدتا نان (6/30%) مي‏باشد، اين در حالي است كه لبنيات 5/32% دريافت كلسيم مردم را تشكيل داده و عمده‏ترين تشكيل دهنده اين درصد را ماست با 4/16% تشكيل مي‏دهد.
همچنين گزارشات به دست آمده از مطالعه قند و ليپيد تهران نشان مي‏دهد كه در تمام گروه‏هاي سني و جنسي تهراني. دريافت كلسيم از800 میلی گرم تجاوز نكرده است(37).

ارتباط دريافت پائين كلسيم با بيماري‏هاي مزمن:
دريافت پايين كلسيم ممكن است عامل مهمي در ابتلاء به بسياري از بيماري‏هاي مزمن باشد كه مهمترين آنها به شرح زير است:
استئوپورز:
استئوپورز و توده پائين استخواني يك تهديد جدي عليه سلامتي مي‏باشد. تغذيه صحيح نقش اساسي در پيشگيري و درمان آن داشته و از بين عوامل تأثيرگذار تغذيه‏اي، ريز مغذي‏هاي كلسيم و ويتامين Dپر اهميت‏ترين عوامل هستند. كلسيم اثر مثبتي بر توده استخواني در تمام سنين دارد گرچه نتايج مطالعات هميشه ثابت نبوده است (38). در شرايطي كه نياز كلسيم به هر دليلي با رژيم تأمين نمي‏شود نياز مكمل كلسيم و ويتامين Dوجود دارد (39). به هر حال تأمين نيازهاي كلسيم به خصوص در زمان پيك توده استخوان با هدف پيشگيري در سنين بالاتر از اهميت زيادي برخوردار است (40).

فشارخون بالا:
شواهدي وجود دارد كه نشان مي‏دهد بين دريافت كلسيم و فشارخون بالا ارتباط معكوسي وجود دارد تا جايي كه پيشنهاد شده است علاوه بر محدوديت متوسط سديم (6-4 گرم در روز) بايد مكمل كلسيم نيز تجويز شود يا حداقل بايد از كفايت دريافت كلسيم بيمار مطمئن شد (41). فشارخون بالا مي‏تواند از دست دهي كلسيم ادراري را افزايش دهد كه اين مسئله نه تنها نياز كلسيمي فرد را بالا مي‏برد و احتمال كاهش توده استخوان را افزايش مي‏دهد، بلكه موجب مستعد شدن بيمار در ابتلاء به سنگ‏هاي كليوي نيز مي‏گردد (42). افزودن بر آن گزارشاتي در مورد ارتباط فشارخون زنان باردار با مكمل ياري كلسيم وجود دارد. متاآناليز 10كارآزمايي باليني كنترل شده تصادفي نشان داده است كه در جوامع با دريافت پائين كلسيم، مكمل ياري كلسيم موجب 68% كاهش در بروز پره اكلامپسي خواهد شد(43)، به علاوه تحقيقات انجام شده روي مدل‏هاي حيواني (44) و مدل‏هاي انساني (45) مادراني كه در دوره بارداري دريافت كلسيم پائيني داشته‏اند نشان داده است فشارخون فرزندان در سال‏هاي بعد به شكل معني‏داري بالاتر از فرزندان متولد شده از مادران با دريافت كلسيم بالاتر است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید