بخشی از مقاله

چکیده:

اگر بتوان شعر را به عنوان یکی از شاخه هاي مهم ادبیات پذیرفت که واقعیت را به تجرید می کشد و در مقابل قبول داشت که معماري از تجرید به سمت واقعیت حرکت می کند ، سوال این است که چه رابطه معنا داري میان فضاي شعر و فضاي معماري برقرار است؟ هدف از بررسی این مقاله تطبیق وجوه مشترك فضاي شعر و فضاي معماري با رویکرد قیاسی تطبیقی میان مفهوم فضا در معماري خانه بروجردي ها در کاشان، و مفهوم فضا در ساختار شعر»نشانی« سهراب سپهري بوده است. با بررسی هاي انجام شده این نتیجه حاصل شد که ارتباط معناداري میان مفهوم فضا در شعر »نشانی« سهراب سپهري و خانه بروجردیها وجود دارد. گویی اصول مهم استفاده شده در معماري فضاي خانه بروجردیها همچون: اصل سلسله مراتب فضایی، اصل محرمیت و اصل بوم گرایی به شیوه اي کاملا هنرمندانه در فضاي مجازي شعر»نشانی« به کار رفته بوده است.

واژگان کلیدي: سلسله مراتب فضایی، محرمیت،بوم گرایی، شعر»نشانی«، خانه بروجرد.

مقدمه:

هنر معماري همیشه و در همه حال تابع اصول و ضوابط معین و شناخته شده اي است و پیوندي استوار و ناگسستنی با فرهنگ و الگوهاي رفتاري و ارزش هاي جامعه دارد؛ همچنانکه تغییرات در معماري با تغییراتی که در سایر هنرها به وقوع می پیوندد متناسب است وبین هنرهاي گوناگون چنان رابطه محکمی وجود دارد که مرزبندي در بین آنها مشکل است. بنابراین نمی توان گفت ظهور معماري هر دوره بی ارتباط با دیگر هنرها همچون ادبیات، موسیقی، سینما، نقاشی و ... می باشد(لاهوتی، .(1389 با این تفاسیر براي درك بهتر معماري و فهم چگونگی ارتباط آن با دیگر هنرها وبا توجه به اینکه مجال پرداختن به وجوه مشترك تمامی هنرها دور از گنجایش این مقاله می باشد، لذا نگارنده با گریزي به ادبیات این وقت اندك را صرف تحلیل فضاي معماري از منظر شاعران نموده است. چرا که شعر یک هنر بسیار ظریف و لطیف است که صادقانه وضعیت اجتماعی فرهنگی، سیاسی، اقتصادي و...را با جادوي کلمات به تصویر می کشد وبه نسبت دیگر هنرها کمتر دچار تحریف شده است؛ در این راستا ل سهراب سپهريل به عنوان شاعر واقع گرا که خلسه شاعرانه او همیشه از جهان بیرون سرچشمه گرفته است، انتخاب شده و شعر لنشانیلاز کتاب لحجم سبز لمد نظر می باشد ( شریفیان،1386،» .(158 یکی از ویژگی هاي مهم شعرلنشانیل این است که، با وجود کوتاهی شعر، بیشترین واژگان را دارد. واژگان خانه دوست، فلق، شاخه ي نور، کوچه باغ، تاریکی، سپیدار، فواره جاوید اساطیر زمین، صمیمیت سیال فضا، لانه نور، مکث، خش خش و کاج بلند، پیش از این که در انسجام کلی شعر به شی تبدیل شوند، از مفاهیم به تصویر تبدیل شده اند و در این ابداع دیالکتیک اسطوره اي به این واژگان


-1 کارشناس ارشد معماري ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، اصفهان Email: Nayerehzolfipoor@yahoo.com -2 عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد خوراسگان -3 کارشناس ارشد معماري دانشگاه آزاد اسلامی، واحد بم.

3515


جان بخشیده « (یسنا،( 1390 ومنجر به خلق یک فضاي خارق العاده و در عین حال ملموس، همانند فضاهایی که در معماري سنتی ایران وجود دارد، شده است. بنابراین، این شعر به دلیل کیفیت بالاي فضایی که در آن به تصویر کشیده شده است و همگام با مقصود نگارنده می باشد انتخاب گردیده تا بین فضاي آن و ساختار فضایی خانه بروجردیها در کاشان قیاسی تطبیقی به هدف رسیدن به پاسخ این سوال که چه ارتباط معنا داري میان مفهوم لفضال در شعر و فضاي معماري وجود دارد، انجام گردد. این مقاله پس ازنگاهی گذرا به روش تحقیق و پیشینه تحقیق، به تشریح مفهوم فضا در شعر و معماري و چگونگی ارتباط این دو فضا با یکدیگرخواهد پرداخت و سپس با اشاره اي به اصول مهم معماري سنتی ایران، این اصول را با فضاي خانه بروجردیها و فضاي شعر نشانی تطبیق خواهد داد . در پایان از یافته هاي مقاله این نتیجه حاصل خواهد شد که ارتباط معنا داري میان واژگان به کار رفته در شعر لنشانیل و عناصر اصلی تشکیل فضاي معماري خانه بروجردیها در کاشان وجود دارد گویی سهراب سپهري براي خلق فضاي شعر لنشانیل واژگان خود را از میان عناصر ملموس فضاي معماري این خانه انتخاب کرده است.

پیشینه تحقیق:

آنتونی سی (1383) در کتاب »بو طیقاي معماري جلد یک« بیان می کند:شعر یونان قرن بیستم، به بهترین نحو ممکن مقولات مرتبط با دنیاي فیزیکی و معماري را به شیوه اي متافیزیکی بیان کرده است؛ کوستیس پالاماس1 بارها به معماري و منظر اشاره کرده و در شعر خود بارها از تمثیل معمارانه بهره برده است. شعراي دیگري چون وارانالیس2 و ریتسوس3 جزئیات بیشتري را از فضاي اصیل یونانی به ما ارائه می دهند. همچنین منصور فلامکی((1381 در کتاب »ریشه ها و گرایش هاي نظري معماري « بیان می کند:»ژرف نگري در ادبیات ایران، پایه درك مفاهیم معماري، در معماري ایران است.« بنابراین پرداختن به مسئله شعر و ارتباط آن با معماري از جمله پژوهش هایی است که می تواند گام بلندي در راستاي ارتقاي معماري بردارد. در این زمینه تحقیقات و مطالعات زیادي انجام شده است . کسانی چون علی آبادي، امید، شایسته فر، شریفیان، اسکندري و سایرین در این زمینه بررسی هایی انجام داده اند . نتیجه مشابه این تحقیقات نشان دهنده این است که ارتباط معناداري میان شعر و معماري وجود دارد . اما در هیچکدام از این بررسی ها چگونگی این رابطه به طور شفاف مشخص نگردیده است. لذا در این راستا، تحقیق حاضر به هدف بررسی چگونگی این رابطه ،قیاسی تطبیقی میان مفهوم فضا در شعر و معماري خواهد پرداخت.

روش تحقیق

از آنجایی که هدف این مقاله، قیاسی تطبیقی میان مفهوم فضا در خانه بروجردیها در کاشان و فضا در شعر لنشانیل سهراب سپهري می باشد، لذا روش تحقیق مقاله از نوع کیفی می باشد، به طوري که به روش تحلیلی – توصیفی وجمع آوري اطلاعات از منابع اسنادي وکتابخانه اي و بررسی مقالات و استفاده از اینترنت به جمع آوري اطلاعات مورد نظر پرداخته وهمچنین با استفاده از تحقیقات میدانی ومشاهده فضا هاي معماري، مقایسه اي تطبیقی میان عناصر اصلی فضا در خانه بروجردیها در کاشان و مفهوم فضا در ساختار شعرلنشانیل سهراب سپهري انجام شده است.

3516

بحث اصلی

معماري و شعر را طبق تحقیق آقاي نیا خلیلی می توان در سه زمینه فضا، حرکت و هندسه بررسی ومقایسه کردکه دراین مقاله، مبحث فضا درشعر و معماري تحلیل می گردد.

فضا چیست ؟

فضا خیال و خیال فضا است. هر چیزي که انسان به آن فکر می کند و یا در خیال خود می پروراند داراي فضایی است. فضا وجود مادي ندارد ولی این قابلیت را دارد که در وجود خود عناصري مادي و یا معنوي را جاي دهد. باید نکته اي را در اینجا ذکر نمود: فضا جایی نیست که اشیاء در آن حضور پیدا می کنند بلکه وسیله اي است که به واسطه ي ذات خود زمینه حضور اشیاء را در خود فراهم می سازد . حال می خواهیم از تعاریف و توضیحات فوق استفاده نماییم و به تعریفی از فضا در شعر و معماري برسیم تا بتوانیم از پس آن شباهتها و تفاوتها، این دو را بررسی کنیم .

تعریف فضا در شعر

شاعر فردي است که در زندگی خود به نگرشی خاص می رسد. او می خواهد سایرین را از این نگرش آگاه کند بنابران نیاز دارد تا فضایی را ایجاد نماید. شعر ، فضاي اوست فضایی که او در خیالش به آن شکل داده به گونه اي بسیار زیبا در شعرش به تصویر در آمده است . کلمات در شعر او به واسطه فضایی که در ذهن او بوده است به این شکل آمده اند .

تعریف فضا در معماري

فضاي معماري فضایی کالبدي است که به صورت بصري قابل درك می باشد. معماري یعنی خلق و ساماندهی فضاها، فضاهایی که ممکن است هر کدام القاء کننده حالتی خاص در ذهن مخاطب خود باشند؛ منتهی مسئله اي که در مورد درك از فضاهاي معماري مهم می نماید این نکته می باشد که بیشترین درك از فضاي معماري به وسیله چشم صورت می گیرد البته نقش سایر حواس هم در درك برخی از فضاها اهمیت دارد. معمار یک بنا ایده اي خاص را در سر می پروراند و براي اینکه بتواند این ایده را به تصویر بکشد نیاز به خلق فضا دارد و این فضاي اوست که تعیین می کند کدام دیوار از چه نوع مصالحی و به چه رنگی در کجاي فضاي او ظاهر شود. چه روابطی را می توان بین فضاي شعر و معماري بر قرار نمود ؟ فرازهاي پیشین گوشه اي بود از آنچه که شعر و معماري خود را به وسیله آن معرفی می نمایند و آن چیزي جز فضا نیست؛ چون همانطور که ذکر شد هر تفکر، خیال و اندیشه اي براي اینکه خود را معرفی نماید نیاز به خلق فضا دارد و این اولین تشابه معماري و شعر است. البته فضایی که شعر خلق می کند با فضاي معماري تفاوت دارد زیرا فضاي معماري فضایی مادي است ولی فضاي شعر فضایی معنوي می باشد که در خیال شکل می گیرد. فضاي شعر تنها زمانی قابل درك است که فردي شعري را بخواند و این امر به فرد بستگی دارد، یعنی فرد آزاد است که شعري را بخواند یا نخواند. ولی همین فرد هنگامی که از خیابان یا کوچه اي عبور می کند بناهاي مختلفی را می بیند که هریک باهم و در تقابل بایکدیگر نیز فضاهایی را ایجاد نموده اند. در اصل فرد خواسته یا ناخواسته ناچار به درك فضاهایی است که توسط معماران به وجود آمده است. با این تفاسیر می توان به این نتیجه رسید که فضاي معماري یک فضاي حقیقی و فضاي شعر یک فضاي مجازي می باشد. به گفته اردلان یک اثر معماري بازتابی از صور ملکوت یا عالم

3517


مثال است که قادر است انسان را از تعلقات جسم آزاد کندو به مراتب والاتر هستی و سرانجام وحدت رهنمون سازد (معماریان ،.(482-472: 1386 اگر عالم مثال را همان فضاي مجازي بدانیم تا حدودي رابطه میان فضاي مجازي شعر و فضاي حقیقی معماري مشخص می گردد. اینک وقت آن است که براي فهم بهتر این رابطه، ابتدا گریزي زنیم به معماري سنتی ایران و اصول آن؛ چرا که معماري ایران داراي ویژگی هایی است که در مقایسه با معماري دیگر کشورها ي جهان از ارزشی بخصوص برخوردار است(کیانی،.(1 :1387 جوامع سنتی دریک فضاي معنوي زندگی می کنند که هم از لحاظ کیفی و هم از لحاظ کمی جویاي همگنی و تناسب کامل است. آفریده هاي معماري آن از جهان بینی تام و کامل مایه می گیرد که نیروي خلاقه انسان را پدید آورده اند وآنرا به سوي غایتی رهنمون می کند که جامعه را بصورت یک محل واحد در می آورد، در وراي این وحدت و پیوستگی یک شالوده انکار ناپذیر دیده می شود که تفهیم آن براي درك سنت ایران ضروري است . در معماري سنتی ایران اصولی وجود داشتند که نقش حیاتی در فضاي معماري ایفا می کردند. در مقاله حاضر با بررسی و تحلیل بعضی از این اصول همچون اصل سلسله مراتب، اصل محرمیت و اصل بوم گرایی، در خانه بروجردیها و تطبیق آن با فضاي شعر لنشانیل وجوه مشترك فضایی این اصول بررسی می گردد.

خانه بروجردیها در کاشان

خانه ي بروجردیها نمونه ي یکی از خانه هاي مسکونی اعیان نشین دوره ي قاجار است که در سال 1242 خورشیدي توسط یکی از بازرگانان معروف کاشان به نام حاج سید حسن نطنزي ( بروجردي ) در محله سلطان امیر احمد کاشان، ساخته شده است. بر خلاف تصور عامه، این خانه به اهالی بروجرد متعلق نبوده بلکه چون مراودات تجاري این بازرگانان نطنزي الاصل کاشانی بیشتر با تجار شهر بروجرد انجام می شده، لذا کاشانی ها به ایشان بروجردي می گفته اند. به همین مناسبت، محل سکونت ایشان هم به خانه ي بروجردي شهرت یافته است. معمار طراح و سازنده ي خانه ي بروجردي یکی از معمارهاي چیره دست کاشان به نام استاد علی مریم کاشی بوده است .این خانه متناسب با خصوصیات اقلیمی و شرایط جوي منطقه ي کویري کاشان طراحی و ساخته شده، از نظر فضاسازي خانه ي بروجردیها به طور کلی شامل دو بخش بیرونی و اندرونی است که سر در اصلی و هشتی ورودي بین این دو بخش مشترك می باشد. ضمنا هر یک از این دو بخش درهاي جداگانه اي هم دارند که مستقیماً به کوچه دسترسی دارند. این بنا از نظر خصوصیات محیلو عناصر معماري و تزیینات داخلی از اهمیت فوق العاده اي برخوردار است. در بام تالار نیز نورگیرها و بادگیرهاي بسیار جالب خودنمایی میکند که از نظر طرح و اجرا در زمره آثار بدیع
معماري سنتی ایران است.


اصل سلسله مراتب در خانه بروجردیها

در ساختار فضایی معماري ابنیه سنتی ایران می توان اصل سلسله مراتب فضایی را بررسی کرد. قرارگیري سلسله مراتب از جلوخان، ورودي ، هشتی، دالان، راهرو، حیاط و سپس سایر فضاهاي عملکردي در پیوند با حیاط الگویی کم وبیش مشابه در تمامی ابنیه سنتی می باشد ( سیفیان،1386،.(9در خانه بروجردي ها در کاشان همین اصل از ابتداي ورود به خانه تا رسیدن به فضاهاي داخلی رعایت شده است.

3518

اصل سلسله مراتب در ساختار فضایی شعر جنشانیج:

در این شعر در سطر اول »خانهي دوست کجاست؟« شمیسا استدلال میکند که »خانه وسیلهي نجات از دربه دري و بی هدفی است؛ اما براي رسیدن به این خانه می بایست یکسري سلسله مراتب طی شود. مطابق قرائت شمیسا نشانی در این شعر این شعر واجد رمزگانی است که در همان نشانی است که در انعرف سنّتی بعد از طی منازل هفتگانه میتوان به آن رسید« پرتو آموزههاي عرفانی میتوان از آن رمزگشایی کرد. در تلاش براي همین رمزگشایی، شمیسا هفت نشانیاي را که سپهري در شعر خود براي رسیدن به خانهي دوست برشمرده است برحسب هفتمنزل یا هفت واديِ عرفان چنین معادل سازي میکند:» درخت سپیدار= طلب، کوچهباغ = عشق، گل تنهایی = استغنا، فوارهي اساطیر و ترس شفاف = معرفت و حیرت، صمیمیت سیال فضا = توحید، کودك روي کاج = حیرت، لانهي نور = فقر و فنا « (شمیسا، .(1382 در این مقاله از همین الگو استفاده شد تا این هفت نشانی شعر سهراب سپهري با سلسله مراتب فضایی خانه بروجردیها تطبیق داده شوند . این هفت نشانی بدین صورت می باشد : سپیدار=جلوخان، سپیدار در این شعر نقطه شروع این سلسله مراتب است جایی که همچون جلوخان در خانه بروجردیها اولین گامی است که به سوي خانه یا همان سر منزل مقصود برداشته می شود.کوچه باغ = ورودي، آنجا که شاعر می گوید: » نرسیده به درخت کوچه باغیست که از خواب خدا سبزتر است و در آن عشق به اندازه پرهاي صداقت آبی ست« با این وصفی که شاعر از کوچه باغ می کند ذهن مخاطب ناخود آگاه به ورودي خانه بروجردیها و آن حس دعوت کنندگی و میهمان نوازي که ورودي خانه هاي سنتی ایران القا می کند، کشیده می شود. گل تنهایی=هشتی، »می روي تا ته کوچه پس به سمت گل تنهایی می پیچی« چرخش به سمت گل تنهایی همان چرخش از ورودي به سمت هشتی است که در خانه هاي سنتی ایران از جمله خانه بروجردیها به چشم می خورد. فواره اساطیر= دالان، ماندن پاي فواره جاوید اساطیر زمین و ترس شفاف، از منظر نگارنده همان مکث جلوي دالان و شک در انتخاب مسیر به سوي اندرونی و بیرونی خانه بروجردیهاست، صمیمیت سیال فضا = راهرو، شنیدن خش خش در صمیمیت سیال فضا در شعرل نشانیل می تواند همان نسیمی باشد که از سمت حیاط خانه بروجردیها به سوي راهرو می وزد وانسان را به سوي حیاط هدایت می کند، درخت کاج= حیاط، کاج بلند و جوجه در لانه نور همه تداعی گر یک فضاي باز و سرسبز همچون بهشت است که می توان آن را با حیاط خانه بروجردیها مطابقت داد، کودك = فضاها ي اندرونی، کودکی که از کاج بلند بالا رفته همان اندرونی خانه بروجردیهاست که از حیاط دیده می شود و آنجا که شاعر می گوید » و از او می پرسی خانه دوست کجاست« گویی این مسیر سلسله مراتبی تمام شده وجاییست که به مقصد نزدیک است اما مقصد هنوزبه طور واضح مشخص نیست همچون محرمیت بخش اندرونی در خانه بروجردیها که در حیاط به

چشم می خورد اما هویت آن به طور کامل نمایان نشده است ( رجوع شود به نمودار شماره.(1


جلوخان ورودي هشتی دالان راهرو حیاط فضاي اندرونی


سپیدار کوچه باغ گل تنهایی فواره اساطیر سیالیت فضا درخت کاج کودك


نمودار شماره -1 الگوي تطبیقی سلسله مراتب فضایی خانه بروجردیها و شعرلنشانیل ( مأخذ: نگارنده، (1391


3519


اصل محرمیت در خانه بروجردیها

یکی از باورهاي مردم ایران زندگی شخصی و حرمت آن بوده که این امر به گونهاي معماري ایران را درونگرا ساخته است. معماران ایرانی با سامان دهی اندامهاي ساختمان در گرداگرد یک یا چند میانسراو با ساخت دالان و دهلیز محرمیت ایجاد می کردند و ساختمان را از جهان بیرون جدا میکردند و تنها یک هشتی این دو را به هم پیوند میداد. در واقع »محرمیت در حوزه کالبد فضایی معماري بیشتر متمرکز به اصولی است که امنیت فضا را شکل می دهد ودر حیطه معنایی یک ویژگی است که براي فضاي معماري ارزش به ارمغان می آورد به گونه اي که فرد در آن به آرامش برسد) « سیفیان،1386،.(6 در خانه بروجردیها از فضا هاي هشتی و ایوان به عنوان یک فضاي واسط درون و بیرون و همچنین از فضاي اندرونی و بیرونی جهت ایجاد محرمیت استفاده شده است و این فضا ها یک مسیر را براي شخص مشخص می کنند که این مسیر در رابطه با آداب و ارزشهاي اجتماعی و فرهنگی مردم یعنی همان درونگرایی و محرمیت است؛ این مسیر در کل هدایت کننده فرد به طرف مقصد نهایی وي می باشد و به او دیکته می کند کجا حرکت کند، کجا مکث کند و به کدام فضا ها اجازه ورود دارد. در معماري خانه بروجردیها براي القاي حس محرمیت از چند عنصر استفاده شده است که عبارتند از عنصر نور و تاریکی، عنصر مکث و حرکت و عنصر ایجاد حریم توسط تفکیک فضاي بیرونی از حریم خصوصی (رجوع شود به جدول شماره .(1

اصل محرمیت در ساختار فضایی شعر جنشانیج

همانطور که در معماري گذشته ایرانی از جمله خانه بروجردیها، کاربرد نور در تمیز دادن و راهنمایی مؤثر بوده، به نحوي که به دقت از سلسله مراتب نور و تاریکی در جهت حرکت و هدایت از فضایی به فضاي دیگر استفاده می شده است؛ در شعرل نشانی ل از جمله تداعیها یا دلالتهاي ثانویه ابهام تاریکی است . ذکر واژهي » فلق « در سطر اول شعر بی مناسبت نیست. فلق یعنی سپیده دم یا آغاز پرتوافشانی نور خورشید در آسمان. از آنجا که فلق به ابتداي صبح اطلاق میشود، یعنی به زمانی که تاریکی آرام آرام جاي خود را به روشنایی میدهد، آوردن این کلمه در ابتداي شعري که به تدریج رفع ابهام میکند بسیار بجاست، در بقیهي شعر کلمات یا عبارتهایی آمده اند که به طرق مختلف توجه خواننده را به تباین میان تاریکی و نور جلب میکنند و حرکتی تدریجی از تیرگی به سوي نور را نشان میدهند، واژگان » شاخهي نور« و » تاریکی شنها« در سطر 3؛ » سپیدار« در سطر 4؛ » سبز« در سطر 6؛ » آبی« در سطر 7؛ » شفاف« در سطر 12 و سرانجام » نور« در سطر 15 توجه خواننده را به تباین میان تاریکی و نور جلب میکنند و حرکتی تدریجی از تیرگی به سوي نور را نشان میدهند. روشنایی در واقع همان فضایی است که در خانه بروجردیها به آن اجازه ورود داده شده است اما تاریکی همان فضاهاي درونی و حریم خصوصی می باشد که هر کسی اجازه ورود به آن را ندارد همانطور که در شعر نشانی از » سپیدار « باید به یک » کوچهباغ « رفت که به » بلوغ « میرسد؛ از آنجا هم باید به یک »گل« رسید که البته قبل از آن یک » فواره « است. این شبکهي درهم تنیدهيتصاویر نهایتاً به یک » کودك« میرسد که براي برداشتن »جوجه« از »لانهي نور« از یک درخت »کاج« بالا رفته است(پاینده، (1389 و از اینجا به بعد همان جایی است که سوار دیگر اجازه ادامه مسیر را ندارد و همه چیز به کودك ختم می شود. در کل این مسیر، این فضا است که به سوار دیکته می کند کجاها مکث کند، مثل پاي فواره جاوید اساطیر زمین و کجاها به حرکت خود ادامه دهد. در خانه بروجردیها نیز مخاطب توسط عناصر نور و تاریکی و حرکت و مکث هدایت می شود تا به حیاط بیرونی خانه می رسد واز آنجا اگرچه اندرونی را می بیند اما به دلیل اصل محرمیت اجازه ورود ندارد و همه کنکاش ها در حیاط خاتمه می یابد ( رجوع شود به جدول شماره .(1

3520


اصل محرمیت

شعرلنشانیل عنصر خانه بروجردیها تصویر

واژگان فلق و سپیدار ،
تاریکی شن ها، شاخه عنصر نور و تاریکی ایوان
نور در شعر نشانی
خانه بروجردي ها


(http://www.naghsh-negar.ir)


درخت کاج نماد
حیاط و بیرونی خانه عنصر تفکیک فضاي اندرونی و بیرونی
بروجردي ها و کودك
نماد اندرونی و حریم بیرونی از حریم خانه بروجردي ها
خصوصی خانه می خصوصی
باشد

(http://www.iran-iraniha.com)


3521


مکث در پاي فواره هشتی
جاوید زمین و حرکت
به سمت گل تنهایی عنصر مکث و حرکت خانه بروجردي ها


(http://www.iran-iraniha.com)


جدول شماره -1 عناصر به کار رفته در خانه بروجردي ها جهت ایجاد محرمیت (مأخذ: نگارنده ، (1391


اصل بوم گرایی در خانه بروجردیها

خانه بروجردیها متناسب با خصوصیات اقلیمی و شرایط آب و هوایی منطقه کویري کاشان طراحی و ساخته شده (همانطور که در جدول شماره (2 مشخص شده است، در خانه بروجردیها از عناصرطبیعی همچون باد، گیاه و آب بدین منظور استفاده شده است؛ بدین صورت که در گرماي شدید تابستان هواي خنک و بسیار مطبوعی از طریق بادگیرهاي واقع در پشت بام به صورت طبیعی و دائمی به زیرزمین ها سرازیر شده و در آنها جریان می یابد. حوض واقع در حیاط این خانه مکانی است براي حضور آب که علاوه بر نقش زیبایی، به خوبی از عهده اقلیم گرم این منطقه بر آمده و فضا را خنک می کند. همچنین باغچه این بنا داراي درختان کهنسال بوده و درخت انار جهت افزایش رطوبت بنا در آن کاشته شده است(حمیدي نژاد، .(1387

اصل بوم گرایی در ساختار فضایی شعر جنشانیج

در ساختار شعرلنشانیل نیز با اندکی تأمل همان بوم گرایی معماري سنتی ایران را که در خانه بروجردي ها اشاراتی به آن شد، می توان یافت؛ آنجا که رهگذر به انگشت سپیداري را نشان می دهد و می گوید »نرسیده به درخت کوچه باغی است که از خواب خدا سبز تر است « یا در آنجا که می گوید: »پس به سمت گل تنهایی می پیچی ) « سپهري،. (387:1387 واژگان کوچه باغ، درخت سپیدار و گل همان عناصر طبیعی مثل گیاه هستند که فضاي معماري خانه بروجردیها را خلق کرده اند و در اینجا به صورت هنرمندانه دوباره به کار گرفته شده اند تا فضاي مجازي شعرلنشانیل را خلق کنند، یا در جایی دیگر که رهگذر می گوید:»پاي فواره ي جاوید اساطیر زمین می مانی)«همان،.(387:1387 آیا فواره همان مکان جوشش آب نیست که می


3522


خواهد به اهمیت این عنصر طبیعی که در خانه بروجردي ها نیز خود را در حوض نمایان می سازد اشاره کند؟ همچنین جایی که رهگذر می گوید »:در صمیمیت سیال فضا خش خشی می شنوي « (همان،.( 387:1387 اولین چیزي که به ذهن مخاطب از سیالیت فضا و صداي خش خش خطور می کند همان صداي هوهوي باد است که در خانه بروجردي ها نیز توسط عنصر بادگیر به کار گرفته شده است (رجوع شود به جدول شماره .(2


شعر لنشانیل


فواره جاوید اساطیر زمین در شعر نشانی نمادي است از محل جوشش آب

شنیدن صداي خش خش و سیالیت فضا نمادي از هوهوي باد است که در فضا می پیچد

اصل بوم گرایی

عنصر خانه بروجردیها تصویر

حوض
عنصر آب جهت مرطوب شدن فضا
و
کاهش دما


(http://www.iran-iraniha.com)

عنصر باد بادگیر
ایجاد کوران غیر
مستقیم

(http://gmsama.blogfa.com)

3523

کوچه باغ، درخت عنصر گیاه باغچه
سپیدار و کاج و گل کاشت درخت انار جهت
تنهایی در شعر نشانی

تداعی گر عناصر مرطوب کردن فضا و
طبیعی در فضا
کاهش
همچون گیاهان

هستند دما


(http://www.iran-iraniha.com)


جدول شماره -2 عناصر به کار رفته در اقلیم خانه بروجردیها و بازیابی این عناصر در ساختار فضایی شعرلنشانیل (مأخذ:نگارنده،(1391

نتیجه گیري

این مقاله در راستاي بررسی تطبیقی فضاي شعرلنشانیل سهراب سپهري با فضا بندي معماري خانه بروجردیها در کاشان به منظور تجزیه و تحلیل چگونگی ارتباط فضایی آنها ، بررسی شد. با استفاده از روش هاي تحلیلی- توصیفی و مطالعات میدانی در خانه بروجردیها ي کاشان، این نتیجه حاصل شد که از آنجا که سهراب سپهري شاعري فضا پرداز است که فضاسازي شاعرانه او بطور کل، معطوف به یک واقعیت عینی و ملموس در جهان خارج می باشد، بنابراین اصول مهم فضایی معماري سنتی ایران از جمله خانه بروجردیها، همچون اصل سلسله مراتب فضایی، اصل محرمیت و اصل بوم گرایی را به کار گرفته تا ذهن مخاطب را به فراسوي تجریدي حقیقی بکشاند. این تجرید از آن جهت حقیقی است که در کل متأثر از عناصر و فضابندي معماري سنتی ایران که در واقع براي او همان جهان خارج است و شاعر با این فضا چنان آشنا بوده و با آن عجین شده که کل ساختار فضایی شعرل نشانیل را از آن الهام گرفته، می باشد. در پایان، کل نتایج حاصل از یافته هاي این مقاله، به صورت یک چارت در ذیل ارائه می گردد.


3524

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید