بخشی از مقاله

آرمانشهر اسلامي از انديشه تا واقعيت
چکيده
آرمانخواهي از ديرباز در زندگي انسانها وجود داشته است .انديشمندان هر عصري ، شهري را با شاخصه هاي خاص آن به عنوان آرمانشهر خود مطرح کرده اند که امروزه آن را در قالب اتوپيا يا مدينه فاضله مي شناسيم .
نخستين بار آرمانشهر اسلامي تحت عنوان مدينه فاضله توسط ابونصر محمد فارابي مطرح شد. وي در کتاب آرا اهل المدينه الفاضله ، مدينه ي فاضله ي افلاطون را در ساختاري اسلامي عرضه کرده است . اين مقاله درصدد يافتن و بيان معيارها و اصول آرمانشهر معرفي شده در عقايد انديشمندان اسلامي بوده و نيز در پي يافتن و معرفي شهري به عنوان الگوي آرمانشهر اسلامي و بيان وجود يا عدم وجود آرمانشهر اسلامي به عنوان الگوي مدنظر انديشمندان مسلمان با معيارهاي بيان شده توسط ايشان است و به پتانسيل موجود در اين زمينه مي پردازد.اين پژوهش با استفاده از روش توصيفي - تحليلي با رجوع به اسناد کتابخانه اي ، مي باشد که نظريات فارابي و شيخ بهايي به عنوان مباني نظري نوشتار معرفي و ارزيابي گرديد و با نگاهي به نظريات آرمان گرايان جهان غرب در گذار تاريخي اين نتيجه حاصل شد که تفکر آرمان شهر گرايان غربي بنا به متقاضيان زمان و متناسب با دغدغه هاي روزگار شکل گرفته اين در حالي است که اهداف آرمانشهرگريان اسلامي در فضا و زمان نمي گنجند و اين نشان از ميزان تعالي تفکرات و سرچشمه ملکوتي و فرابشري آن دارد.
واژه هاي کليدي : آرمانشهر،مدينه فاضله ،فارابي ، اتوپيا
1


مقدمه
انديشه برپايي آرمانشهر در تمام مکتب ها و انديشه ها ديده مي شود. (نقي زاده به نقل از احمدي ،١٣٨٩،ص ٥) بي تر ديد اجتماع انساني بايد واجد شرايط خاصي باشد تا اهل خود را به کمال نهايي برساند.فيلسوفان سياسي در اين زمينه سخن گفته اند و ويژگيهاي جامعه ياد شده را بيان کرده اند. (فيروزجايي ،١٣٩٢،ص ٩٢)بسياري از پژوهشگران اين عرصه ، زادگاه اين انديشه را يونان باستان مي دانند و ريشه هاي آن را در اراي فلاسفه يوناني به ويژه افلاطون مي جويند.(افشار، ١٣٩١،ص ٤٨) . در اين ميان اسلام به سبب رويکرد توحيد نگر و ويژگيهاي خاص خود، شاخصه هايي را براي آرمان شهر مطلوب خود برشمرده است . در قرآن به برخي از اين شاخصه ها که بيشتر معنوي اند، اشاره شده است ; مانند امنيت ، طيب بودن ، مقدس بودن ، وفور رزق ، نزديکي و برکت . (نقي زاده به نقل از احمدي ،١٣٨٩،ص ٥)
در ميان انديشمنداني که از شهر و ازجامعه ي شهري و از شهر آرماني سخن گفته اندو تاريخ بر بارز بودن و متمايز بودن افکارشان مهر تاييد نهاده و هريک از آنان را در موضعي متفاوت قرار داده و هر کدام را داراي هويتي خاص شناخته است ، فارابي موقعيت ويژه اي دارد: او، در ميان انديشمنداني که از زمان افلاطون تا اواخر قرن گذشته ميلادي به جامعه ي شهري پرداخته و طرحي براي آن در- افکنده اند، از اين لحاظ که به گونه اي بلافصل و مستقيما به ويژگي - هاي چندي مختصات مکاني ((مدينه ي )) خود نپرداخته و جامعه اي به کمال را طرح ريزي کرده ، متمايز مي نمايد.(فلامکي ،١٣٨٥،ص ١٦٣) يکي ديگر از دانشمنداني که طي قرون گذشته به شهر و شهرنشيني پرداخته است عبدالرحمن بن محمدبن خلدون حضرمي فيلسوف و جامعه شناس شهير سده هاي هشتم و نهم هجري مي باشد. او در شاهکار فلسفي خود بنام المقدمه تحقيق گرانسنگي را در زمينه شهر و اصول و شرايط ايجاد و حفظ آن انجام داده و داراي نظريات خاصي در زمين هنگرش به شهر و شهرنشيني است .وي که منصوب به يکي از خاندان هاي حاکم اندلس (اسپانياي امروزي ) است ، يکي از ناشناخته ترين چهره هاي دانش بشري در دنياي اسلام مي باشد.(عليمرداني ، ١٣٨٠،ص ٤٣)شيخ بهائي از اعاظم علماي سد ه هاي دهم و يازدهم ايران است .(ذاکري ،١٣٨٨،ص ٥٩) شيخ بهايي يکي از مهمترين ملازمان شاه عباس بود که در اين راه تلاش هاي موثري انجام داد . اگر در مورد تعميم سبکهاي هنري کهن (پارسي ،پارتي ،خراساني ،رازي و آذري )به شهر و شهرسازي نتوان با قاطعيت سخن گفت ،در مورد حضور و وجود مکتب اصفهان در شهرسازي دولت صفوي و اعصار بعد از آن نمي توان هيچ ترديدي به خود راه داد.مکتب اصفهان تحقق ((آرمان -شهر)) دولت صفوي است که بعلت ريشه داشتن در دگرگونيهاي اقتصادي -اجتماعي و فرهنگي شهرسازي زمان خويش نه چون يک حادثه گذرا که چون واقعه اي يادماني پا به عرصه وجود مي گذارد.(حبيبي ،١٣٨٧،ص ٩٤)
اين مقاله درصدد يافتن و بيان معيارها و اصول آرمانشهر معرفي شده در عقايد فارابي و ابن خلدون به عنوان انديشمند اسلامي بوده و نيز در پي يافتن و معرفي شهري به عنوان الگوي آرمانشهر اسلامي و بيان وجود يا عدم وجود آرمانشهر اسلامي به عنوان الگوي مدنظر انديشمندان مسلمان با معيارهاي بيان شده توسط ايشان است .که در اين باب مکتب اصفهان در دوران صفوي را به عنوان نمونه اي از شهر هاي دوران اسلامي مورد بررسي قرار مي دهيم .
روش تحقيق
اين پژوهش با استفاده از روش تحليلي - تبييني با رجوع به اسناد کتابخانه اي ، مي باشد که نظريات فارابي و شيخ بهايي در آن به عنوان مباني نظري نوشتار معرفي و ارزيابي گرديد.و سپس به مقايسه آراي اين دو نظريه پرداز با هم پرداخته شد.
ادبيات تحقيق
آرمانشهر
يکي از آرمان هاي ديرينه بشر، دستيابي به آن نوع شيوه زيست بوده است که زندگي او را با بهره وري و کاميابي قرين سازد. ((انديشه ي آرمان شهري )) آن بخش از انديشه است که در طول تاريخ راه هاي تحقق اين آرزو را بررسي کرده است .آرمانشهر، مدينه فاضله ، جامعه توحيدي يا يوتوپيا جامعه اي است آرماني ، که در آنجا زندگي مردم ،کامل و قرين رستگاري است .(مطلبي ،١٣٨٨،ص ١٢٨)در حقيقت آرمانشهرها بازتاب شرايط عيني جامعه اند.نويسنده يا طراح آرمانشهرکه از اوضاع سياسي ، اجتماعي و اقتصادي جامعه ي خويش يا از اوضاع حاکم بر جهان ناخرسند است و شرايط عيني را با تصورات ذهني و آرمان هاي خويش ناساز مي يابد، مي کوشد تا با ارائه طرحي آرماني ، وضع موجود و ارزش هاي آن را انکار کند.با اين حال آرمانشهر تنها وسيله ي گذار از عينيت به ذهنيت و پناه بردن به تخيل صرف نيست ، بلکه بازآفريني ذهني جامعه به قصد انتقاد از نظام مستقر است و محکي براي سنجش وضع موجود وآشکار ساختن نارسايي هاي و ناروايي هايش مي باشد(اصيل ، ١٣٨١،ص ١٦) يوتوپيا
يوتوپيا واژه اي است يوناني که توماس مور آن را ساخته است ،از ريشه يou-topos به معناي ((هيچستان )) (يا به زبان حکيم ايراني ،شهاب الدين سهروردي ،((ناکجاآباد)) ) که کنايه اي طنزآميز از eu-topos (((خوبستان )))درآن است .اين نام سرانجام ازراه کتاب آرمانشهر توماس مور جهانگير شد و در سده هاي بعد سرسلسله ي آثار بسياري در اروپا درباره ي جامعه ي ارماني و ساخت و سازمان آن شد(توماس مور،١٣٨٧،ص ١٦).

زمينه هاي انديشه يوتوپيا
دو سده اي که در پي سال ١٤٠٠ميلادي در اروپا آمد، يعني سده هاي پانزدهم و شانزدهم شاهد زيروزبرشدن اروپاي قرون وسطائي با دو جنبش نوزايش (رنسانس ) و دين پيرائي (رفرماسيون ) بود.بويژه ، کليسا،با دستگاه اداري _ روحاني بين المللي گسترده اش ، که در سده هاي ميانه نهاد بنيادي و استوار اروپا بود، سرانجام ، بصورتي بازگشت ناپذيربا جنبش دين پيرائي از هم پاشيد و چيرگي آن بر زندگي عقلي ، اجتماعي ، سياسي و اقتصادي اروپا درهم شکست و در پي آن انبوهي از انديشه هاي تازه پديد آمد و نيروي بالقوه آنها را آزاد کرد.مهمترين وجه آن زنده شدن انديشه ي عقلي و انتقادي يوناني و اميد بستن به امکانات و دستيافتهاي عقل بشر و دل کندن از بهشت آسماني و چشم اميد دوختن به بهشت زميني و زنده شدن انديشه ي دولت آرماني و بحث و تفکر درپيرامون آن بود.در آن دوران سنت کلاسيک دولتشهر يوناني ، با نمونه قرار دادن دولتشهرهاي ايتاليائي ، زنده شد و يوتوپياي توماس مورو شهر خورشيد اثر کامپانلا شرح اين آرمان است .(همان ،ص ١٧)

مدينه فاضله
نخستين بار آرمانشهر اسلامي تحت عنوان مدينه فاضله توسط ابونصر محمد فارابي مطرح شد. وي در کتاب آرا اهل المدينه الفاضله ، مدينه ي فاضله ي افلاطون را در ساختاري اسلامي عرضه کرده است .احمدي ،١٣٩١،ص ٥،٦)بطوريکه ملاحظه مي شود فارابي در دنياي اسلام به وجود آمده است ; و از برکت تعليمات اسلامي به منزلت و مقام رفيع علمي نائل شده است و نشو ونماي وي بر اساس توحيد و تعليمات اسلامي بوده است ; و از برکت تعليمات اسلامي به منزلت و مقام رفيع علمي نائل شده است و نشو ونماي وي بر اساس توحيد و تعليمات اسلامي بوده است ; و لاجرم گرچه از لحاظ تفکر فلسفي نظامات مختلف جوامع را آنطور که هست و آنطور که بايد باشد مورد بحث و بررسي قرار مي دهد ليکن نظامات و سنت هاي معيني براي اداره مدينه فاضله پيشنهاد نمي کند،برخلاف ارسطو و افلاطون و جامعه شناسان عصرحاضر و قرون وسطي ; چرا؟ زيرا قوانين و نظامات ديني را وافي و کافي مي داند و نيازي نمي بيند که در اين راه خود را بيهوده دچار زحمت کند و نظامات و اصولي را که احيانا مورد قبول هم واقع نشود پيشنهاد نمايد.(سجادي ،١٣٥٨،ص ٧،٨) فارابي غايت مدينه فاضله را رسيدن به سعادت مي داند و سعادت حقيقي را اينگونه تعريف مي کند: (( سعادت نيل به کمال است و ان صيرورت و انتقال وجود نفس در کمال وجود خود بدان مرتبتي که در قوام خود محتاج به ماده نباشد تا ازجمله موجودات مفارق و مبراي از ماده گردد))(فيروزجايي به نقل از فارابي ،١٣٩٣،ص ٩٢)
معلم ثاني سه گروه را در زمره ي افاضل ياد کرده است :
حکيمان ،متعقلان وصاحبان انديشه درامورمهم .حکيمان :آنان فيلسوفان و آگاهان به علوم نظرياند،زيرا با حکمت به سعادت کمال شهرسازي حقيقي که معرفت به واجب الوجود است ،نائل شدهاند.متعقلان : در کتاب فصول المنتزعه در تعريف تعقل آمده است :«تعقل عبارت است از انديشه ي درست و استنباط اموري که براي عمل ،بهتر و شايسته - ترند تا با آنها براي آدمي خير بزرگ حقيقي و غايت شريف و فاضلي تحصيل گردد. فارابي نيز در منظومه فکري اش ، مدينه ي فاضله را به بدن کامل و صحيح تشبيه کرده است . و آن را به پنج جز تقسيم مينمايد ١-افاضل : بخش فضايل و علوم ؛ ٢-ذووالالسنه : بخش فرهنگ ٣-مقدرون : بخش کارگزاران ؛٤-ماليون : بخش اقتصاد؛ ٥- مجاهدون : بخش جنگ و دفاع (همان ،ص ٩٦،٩٨) اصول و قواعد مدينه فاضله
راي جمعي و خواست همگاني شهروندان شرط رسيدن به سعادت است دستيابي به سعادت منوط به اصلاح طلبي يک مصلح و همراهي گروهي از خيرانديشان است .در مدينه ي فاضله همه ي پيشه وران ،تحت رياست عالمترين فرد هرپيشه قرار ميگيرند ومتصدي هرکاري ،بايد شايستگي و توان انجام آن باشد.دريافت فارابي از جامعه ي کامل ،جامعه اي بزرگ است که ملتهاي بسيار رادربرگرفته است و چنانچه رهبري آرماني ،زمام رابه دستگيرد،مدينه ي فاضله در محدوده ي آن تحقق خواهديافت .جامعه ي مدني او محصول تقسيم کار اجتماعي است وانسان ، تنها در چنين جامعه اي به کمال و سعادت دست مييابد. فارابي بين مفاهيم چون عقل ،وحي شريعت ،جدايي نمي افکند،بلکه بيشترين تلاشها رابراي هماهنگي ميان آنها انجام ميدهد. خواست اصلي فارابي پيوند ميان سياست و حکمت است با ايمان او غايت انسانهارا سعادت ،تحقق سعادت را در پرتو سياست حکيمانه مي داند.از ديد فارابي راه رسيدن انسان به سعادت حقيقي ،عدالت است . او همچون ديگر طراحان آرمان شهر،کژي و ناسازگاري را با مباني مدينه ي فاضله برنمي تابد،اين گرايش ايده ال در انديشه ي اغلب طراحان آرمان شهروجود دارد.(احمدي ، ١٣٩١،ص ٥،٦)
گزيده اي از نظرات فارابي در باب مدينه فاضله فارابي در بياني استعاري ، مدينة فاضله را به بدن انسان تشبيه مي کند ومي نويسد(( بدن قلبي دارد که همة اعضاي سالم بدن از آن متابعت مي کنند . رئيس مدينه به منزله قلب اجتماع است ))
فارابي جامعه هاي مقابل مدينه فاضله اش را مدينة جاهله ، مدينة فاسقه ، مدينه ضاله و مدينة متبدله مي نامد و به توصيف هر يک مي پردازد .
فارابي براي نخستين بار فلسفة مدون سياسي را در فرهنگ اسلامي وارد.
ساخت و متفکراني مانند ابن سينا، ابن باجه ، ابن طفيل و ابن رشد از او متأثر شدند. اصطلاحات فلسفه سياسي فارابي ، عمومً ا از قرآن برداشته شده اند. صفت ((فاضله )) گوياي آرمان حکيم در جستجوي کمال مطلوب براي جامعه است .
١) مدينة فاضلة فارابي از پهنة زمين آغاز مي گردد و در کوچک ترين حد خود به شهر اطلاق مي شود نگرش او افزون بر اين که از مفهوم اسلامي (( دارالسلام )) سرچشمه مي گيرد، بسي فراتر از محدودة جغرافيايي ملت هاست .
٥.مدينة فاضله فارابي ، جامعه اي کاملا روحاني است که تصور جزئيات آن بسي دشوار است .
٦. با اين که بحث وي گسترده و مفصل است ، همه جا به کلي گويي بسنده مي کند. و به روابط ملموس سياسي و اجتماعي نمي پردازد.
٧. دريافت فارابي از جامعة کامل ، جامعه اي بزرگ است که ملت هاي بسيار را در بر گرفته است و چنانچه رهبري آرماني ، زمام را به دست گيرد، مدينة فاضله درمحدودة آن تحقق خواهد يافت .
٨. ساختار شهر آرماني وي برداشت عقلاني او از نظام کائنات است
٩. جامعة مدني او محصول تقسيم کار اجتماعي است و انسان ، تنها در چنين جامعه اي به کمال و سعادت دست مي يابد.
١٠. در نظر فارابي ، سياست هدف نيست ، بلکه هدف ، سعادت است که جز با اجتماع به دست نمي آيد .اين سعادت هم زندگي اين جهاني آدمي را تأمين مي کند.
١١. فارابي بين مفاهيمي چون عقل ، وحي ، سياست و شريعت ، جدايي نمي افکند،بلکه بيشترين تلا ش ها را براي هماهنگي ميان آن ها انجام مي دهد . خواستِ اصلي فارابي پيوند ميان سياست و حکمت است ؛ زيرا او غايت انسان ها را سعادت ، و تحقق سعادت را در پرتو سياست حکيمانه مي داند.
١٢ .از ديد فارابي راه رسيدن انسان به سعادت حقيقي ، عدالت است .
١٣ .مدينة فاضلة فارابي با اتکا به احکام شريعت ، بيشتر رنگ فلسفي دارد و کلي گويي در آن اصلي اساسي است .
١٤ .او همچون ديگر طراحان آرمان شهر، کژي و ناسازگاري را با مباني مدينة فاضله برنمي تابد .اين گرايش ايده آل در انديشة اغلب طراحان آرمان شهر وجود دارد .
ابن خلدون و اصول آرمانشهر
ابن خلدون بيش ازآنکه فيلسوف نظري باشد،اهل عمل و مذاکره و فيلسوف اخلاق اجتماعي است . او در سخنانش دربارهي آرمانشهر،«
ازآبادجا» ياد ميکند؛يعني جايي که آباد باشه عمران آن حفظ شودو توسعه يابد. فلسفه ي چنين شهري بيشتر در پيوند با روزمرگي و عمل روزانه است .آرمان شهر ابن خلدون ،محلي تر و موردي است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید