بخشی از مقاله
چکیده:
هدف این پژوهش تعیین میزان اثربخشی واقعیت درمانی بر بهزیستی روانشناختی زنان آسیب دیده از خیانت شهرستان خمینیشهر بود. روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی به شیوه پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. همچنین برای بررسی و تجزیه و تحلیل دادهها علاوه بر روشهای آمار توصیفی از آزمون تحلیل کوواریانس توسط نرمافزار آماری SPSS 22 استفاده شده است. جامعهی آماری این پژوهش، زنان آسیبدیده از خیانت - در یک فاصله زمانی سه ماهه - مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان خمینیشهر است. روش نمونهگیری به صورت هدفمند و شیوه جایگزینی در گروهها به صورت تصادفی بوده است. نمونهای به حجم 30 نفر 15 - نفر در هر یک از گروههای آزمایش و کنترل - انتخاب شد. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه تحت مشاورهی گروهی واقعیت درمانی یک ساعته قرار گرفته و در مورد گروه کنترل هیچ اقدامی صورت نگرفت. در این پژوهش از مقیاس بهزیستی روانشناختی کارول ریف استفاده شده است. یافته ها نشان داد که مشاوره با رویکرد واقعیت درمانی بر افزایش بهزیستی روانشناختی زنان آسیبدیدهای که این مشاوره را دریافت کردهاند در مقایسه با گروه کنترل که این مشاوره را دریافت نکردهاند مؤثر بوده است - . - F = 372/54 , P < 0/ 05 یافتههای این پژوهش، فرضیههای پژوهش را تائید کرده و نشان دادهاند که میتوان از روشهای زوجدرمانی گلاسر برای افزایش بهزیستی روانشناختی زنان آسیب دیده از خیانت استفاده عملی نمود.
کلیدواژه:
واقعیت درمانی، بهزیستی روانشناختی، خیانت
مقدمه
زندگی حق مسلم انسانها و ازدواج حق طبیعی آنهاست. مرد و زن به عنوان دو عنصر مکمل یکدیگر مظهر یکی از نهادهای اساسی و بنیانهای هستیبخش عالم امکان میباشند و در عین حال ترکیب این دو به حیات و زندگی تداوم میبخشد و از انقراض نسل آدمی جلوگیری میکند. اولین نقش و وظیفه هنجارهای اخلاقی یک جامعه تنظیم روابط زن و مرد بر پایه اصول و منطق است، زیباترین و انسانیترین شکل این قانونمندی ازدواج میباشد که با یک زیربنای بیولوژیکی و زیستی شکل گرفته و خانواده را به وجود میآورد. خانواده پناهگاه انسان اجتماعی است، مأمنی که به دلخواه برگزیده میشود تا جایی برای سکون و آرامش باشد. راز تداوم حیات خانواده به عواملی بستگی دارد که این عوامل با معیارها و هنجارهای دیگری جون سنتها، مذهب و اقتصاد در میآمیزد و ساختاری تشخص یافته را برای هر جامعهای به وجود میآورد.
بیشک در میان درمانجویانی که جهت حل مشکلات خود به مراکز مشاوره دولتی و خصوصی مراجعه میکنند، تعداد درمانجویانی که از اختلافات خانوادگی در رنج هستند، از دیگر مراجعین بیشتر میباشد. اختلافات خانوادگی می تواند ناشی از عوامل بسیاری مانند: تفاوتهای سنی، تفاوتهای هوش، تحصیلی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، نوع ادراکات زوجین به زندگی و عواملدیگر باشد. اما یکی از عواملی که اخیراً در جامعه ما شیوع پیدا کرده است و سنگ بنای بسیاری از خانوادههارا به لرزش در آورده است، خیانت یکی از زوجین - غالباً مردان - میباشد.در چنین شرایطی همسران خیانت دیده - غالباً زنان - دچار آشفتگیهای شدیدی میگردند، به گونهای که دستهای از آنها دچار اختلالات روانشناختی مانند اضطراب، پرخاشگری، فشار روانی، بیخوابی، ناکامی، وسواس، سوءظن و بدبینی میشوند و گروه دیگر به رفتارهای خودکشی دست میزنند و دستهایی دیگر منزل را به قصد طلاق ترک مینمایند. اما گروهی هستند که سعی دارند با صبر و حوصله و با آسیبشناسی دقیق و بدون از دست دادن کنترل رفتاری و هیجانی خود، بر مشکلات چیره شوند - هالفوردٌ، 1999؛ ترجمه تبریزی، کاردانی و جعفری، . - 1384
واقعیت درمانی بر حل مشکلات و کنارآمدن با واقعیات جامعه از طریق انتخاب هایٍ مؤثر متمرکز بوده و در این مکتب توجه زیادی به تغییرات رفتاری افراد برای برآوردن نیازهای آنها دارند. انسانها میتوانند از طریق به تجربه درآوردن نیازها و خواسته هایشان کیفیت زندگی خود را بهبود ببخشند و رشد کنند. واقعیت درمانی رویکردی فعال، مستقیم و آموزشی میباشد که البته در آن بر گذشته تأکید نمیشود - گلاسرَ، . - 1988
بیان مسئله
کریمی - 1391 - بیان میدارد که بین زوجین گروههای آزمایش و کنترل در متغیرهای وابسته - صمیمیت، بخشودگی، افسردگی و علائم استرس پس از سانحه همسران زوجینی که مرد مرتکب خیانت زناشویی شده بود - تفاوت معناداری وجود دارد. شریفی و همکاران - 1391 - نیز بیان میدارند که بین سبکهای عشقورزی دوستانه، بازیگرانه، شهوانی، واقعگرایانه و فداکارانه با انگیزههای خیانت زناشویی در ابعاد انگیزه عشقی، جنسی، هیجانی و انگیزه های بیرونی رابطه های معنیداری وجود دارد گلاسرُ برای انسان دو نیاز اساسی قائل است: نیاز به مبادله عشق و محبت و نیاز به احساس ارزش. وی نشانه بارز سلامت روان را پذیرش مسئولیتِ میداند و معتقد است که هر فردی یک هویت متصور دارد که بدان وسیله احساس موفقیت یا عدم موفقیت نسبی میکند. از خصوصیات افراد ناموفق آن است که از مواجهشدن با واقعیت، ناراحت، مضطرب و اندوهگین میشوند. در عوض افرادی که هویت موفق دارند به نحو سازندهای با واقعیات و مشکلات خود درگیر میشوند و احساس ارزشمندی و عشق میکنند. یکی از مفاهیم اصلی در روانشناسی مدل سلامت بهزیستی است. مدل سلامت سه نوع بهزیستی هیجانی، بهزیستی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی را باهم ترکیب کرده و مفهوم جامع و کامل از بهزیستی را هم که جنبه عاطفی - بهزیستی هیجانی - و هم جنبه کاربردی - بهزیستی روانشناختی و اجتماعی - سلامت روانی را در بر میگیرد به وجود آوردهاند. سلامت روانی دارای 13 نشانه است که 2 نشانه مرتبط با بهزیستی هیجانی 5 نشانه مرتبط با بهزیستی اجتماعی و 6 نشانه مرتبط با بهزیستی روانشناختی است. بهزیستی روانشناختی به معنای قابلیت یافتن تمام استعدادهای فرد است. بر اساس الگوی ریفٌ 1989 - ؛ به نقل از بیانی،
اهمیت و ضرورت تحقیق
با توجه به اینکه نهاد خانواده در کشور ما همواره از استحکام و غنای خاصی برخوردار بوده است و بیشتر مسائل فرهنگی و شخصیتی و اجتماعی ما در کانون خانواده شکل میگیرد، از این رو تحقیق در این زمینه هم میتواند روشنگر برخی ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی ما باشد و هم به شناخت و برنامهریزی در جهت حفظ، ثبات و استحکام نهاد خانواده یاری رساند. نظر به نقش مهم خانواده در جامعه، از هم گسیختگی خانوادهعموماً با عوارض نامطلوبی همراه بوده و در هر جامعه همواره ساز وکارهایی جهت استحکام خانواده وجود دارد. با توجه به تحقیقات انجام شده، پیامدهای خیانت به خصوص پیامدهای روانی آن، بهویژه در مورد زنان و متأسفانه با توجه به فزونی آن نسبت به سالهای گذشته و از طرفی اهمیت این موضوع یعنی بهزیستی روان در زمان حاضر، این تحقیق در نظر دارد که با کمک نوعی از رواندرمانی به نام واقعیت درمانی بر بهزیستی روانشناختی زنان آسیبدیده از خیانت شهرستان خمینیشهر فرضیه های خود را مبنی بر اثربخشی این نوع از درمان بر نمونهای از جامعه تحقیق، مورد آزمون قرار دهد.
فرضیه تحقیق
مشاوره با رویکرد واقعیت درمانی بر بهزیستی روانشناختی زنان آسیبدیده از خیانت شهرستان خمینیشهر مؤثر است.
بهزیستی روان شناختی
دو دیدگاه روانشناختی وسیع از لحاظ تاریخی به کار گرفته شده تا بهزیستی روان شناختی را کاوش و بررسی کنند. دیدگاه لذتیٍ، بهزیستی را با شادی برابر میداند و اغلب به عنوان توازن میان عاطفه مثبت و منفی عمل مینماید - رایان و دسی، 2001؛ ریف، 1989؛ به نقل از زارع، . - 1390 این دیدگاه اساس بهزیستی روانشناختی را فزونی عاطفه مثبت نسبت به عواطف منفی تعریف میکنند و بر تجربه هیجانی خوشایند تأکید دارند. بر اساس این دیدگاه بهزیستی روانشناختی را حداکثر عاطفه مثبت و حداقل عاطفه منفی تعریف کردهاند - دینر، . - 1997 از سوی دیگر چشمانداز اخلاقی ارسطویی، چگونگی سلامت زندگی افراد را در ارتباط با خود حقیقیشان ارزیابی میکند - واترمنَ، 1993؛ به نقل از اسپرینگرُ، . - 2006
این دیدگاه، بهزیستی روانشناختی را بر اساس ملاک هایی چون فضیلت، پرهیزگاری و رضایت از زندگی و تصورات مختلف از شرایط آرمانی که در فرهنگ ها و دوره های مختلف مورد نظر انسان بوده است، تعریف کرده است. اگرچه ابزارهایی که عموماً شامل مقیاس توازن عاطفه بردبرن - 1969 - ، شاخص رضایت از زندگی نیوگارتن - 1961 - ، مقیاس اعتماد به نفس روزنبرگ - 1965 - ، را برای بخش بهزیستی روان شناختی اخلاقی ارسطویی و یا بهزیستی روانشناختی لذتی به کار میبرند - بردبرنِ ، 1969؛ روزنبرگ و فونوتاّ، 1998؛ به نقل از زارع، . - 1390
به علاوه، در سالهای اخیر چند محقق به چند بعدی بودن بهزیستی روانشناختی اشاره کردهاند و معتقدند که ابزارها باید در برگیرنده هر دو مورد بهزیستی اخلاقی ارسطویی و دیدگاه لذتگرایانه باشد - رایان و دسی، . - 2001 مؤلفههای بهزیستی روانشناختی شامل شادمانی، رضایت از زندگی و عاطفه مثبت است.